اختلال دوقطبیدکتر روانشناس خوب

۱۰ راه درمان اختلال دوقطبی بدون دارو

فهرست مطالب

درمان اختلال دوقطبی بدون دارو

پیش از آنکه به روش‌های درمان دوقطبی بپردازیم، باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا اختلال دوقطبی درمان دارد؟

ایا اختلال دو قطبی درمان دارد؟

آیا اختلال دو قطبی درمان دارد؟

آیا بیماری دوقطبی قابل درمان است ؟ این سوالی است که بسیاری از بیماران دوقطبی از روانپزشک و درمانگر خود می‌پرسند. بر اساس تحقیقات انجام شده، درمان اختلال دوقطبی با ترکیب درمان دارویی و درمان شناختی رفتاری، موثرتر از هر یک از آنها به تنهایی می‌باشد. در پاسخ به سوال آیا اختلال دوقطبی درمان دارد؟

باید گفت که این اختلال را می‌توان کنترل کرد و با تثبیت خلق و کاهش نشانگان، از عود آن جلوگیری نمود. بنابراین درمان قطعی دوقطبی در حال حاضر ممکن نیست و درمان دو قطبی عبارتست از کاهش نشانگان بیماری دو قطبی. به همین دلیل درمان دوقطبی شامل آموزش راه‌های جلوگیری از عود به بیمار می‌شود. اما این درمان را بهیچوجه نباید کم اهمیت دانست، زیرا به‌شدت به فرد بیمار و تثبیت خلق او کمک کرده و از آسیب‌های بیشتر جلوگیری می‌کند و در بسیاری از مواقع از آغاز و شکل‌گیری یک دوره بیماری جلوگیری می‌نماید.

درمان اختلال دوقطبی بدون دارو (درمان شناختی‌رفتاری)

درمان‌های روانی اجتماعی در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو

بر اساس تحقیقات علمی تاثیردرمان شناختی رفتاری بر اختلال دوقطبی به اثبات رسیده است. در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو عناصر تعیین‌کننده‌ای وجود دارد که تقریباً تمامی دستورالعمل‌های متفاوت درمانی، بر روی تاثیرگذاری آنها اتفاق‌نظر دارند. از جمله:

۱) آموزش و آشنا کردن بیمار و اعضای خانواده با ویژگی‌ها و نیز دوره‌های اختلال دوقطبی. از جمله آموزش عوامل خطر و عوامل پیشگیری‌کننده‌ مانند نقش خواب و سبک زندگی منظم، مدیریت استرس و پایبندی به درمان؛

۲) آموزش ارتباط و حل مسأله با هدف کاهش استرس‌های خانوادگی و بیرونی؛

۳) درک مرور استراتژی‌هایی برای کشف زودهنگام تغییرات خلقی و دخالت‌های درمانی از جمله افزایش میزان دارو، افزایش حمایت و تعداد بیشتر جلسات درمانی؛

۴) کمک به بیمار جهت شناسایی افکار منفی و تلاش جهت تغییر آنها.

درمان اختلال دوقطبی- تصویر ۱- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

 

در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو هدف از آموزش، آشنا کردن بیمار و خانواده او با علائم و نشانه‌های اختلال دوقطبی و شناسایی علائم هشداردهنده عود است تا بیمار به چرخه معیوب بیماری (برای آشنایی با این چرخه به مقاله اختلال دوقطبی مراجعه کنید) دچار نشود.

بین حالت سالم و خلق بیمارگونه، چند روزی فاصله است. این دوره زمانی بسیار حساس است. در این دوره بیمار کم و بیش برخی از علائم و نشانه‌های بیماری را تجربه می‌کند. در صورتی که این علائم شناسایی شوند و فرد راهکارهای مقابله‌ای اتخاذ کند می‌تواند از بروز یک حمله جلوگیری کند. علائم هشداردهنده مواردی از قبیل:

سحرخیزی، بیداری شبانه، سرخوشی و شادی بیش از حد، بی‌حوصلگی و کسالت، انزوا، مراقبت نکردن از خود، خریدهای بدون فکر و افراطی، انجام کارهای پرریسک و برنامه‌ریزی برای هدف‌های بلندپروازانه می‌باشد.

 

درمان-اختلال-دوقطبی

 

در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو آموزش شیوه سالم زندگی به بیمار و خانواده او کمک می‌کند تا در چرخه معیوب این اختلال گرفتار نشود.

در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو موارد زیر در جلوگیری از عود بیماری راهگشا می‌باشند:

۱. رعایت الگوی منظم خواب و بیداری:

ساعت خواب تا جای ممکن باید بدون تغییر باشد. بیمار باید خواب کافی و منظم داشته باشد. ۸ ساعت خواب شبانه به‌طور معمول برای فرد الگوی مناسبی می‌باشد. بیماران دوقطبی به‌دلیل پرانرژی بودن و احساس بزرگ‌منشی ترجیح می‌دهند نخوابند و بر روی هدف‌هایی که در ذهن می‌پرورانند کار کنند. آنها ترجیح می‌دهند بسیاری از فعالیت‌های خود مانند اینترنت‌گردی، شرکت درمیهمانی‌ها، تماشای فیلم و … را در شب انجام دهند. این امر برای آنها مانند سم است و آنها را در چرخه معیوب اختلال دوقطبی می‌اندازد.

مشاغلی مانند پرستاری که مستلزم الگوی نامنظم خواب و بیداری و یا فشار و استرس زیاد می‌باشد برای این بیماران مناسب نمی‌باشد.

۲. اجتناب از مصرف محرک‌ها: 

نکته دیگری که در درمان اختلال دوقطبی باید مورد توجه قرار گیرد پرهیز از مواد غذایی تحریک کننده است. الکل، سیگار، نسکافه، قهوه، نوشابه همگی در چرخه خواب تداخل ایجاد می‌کنند و باعث تحریک مغز می‌گردند.

۳. فعالیت متوسط:

بیمار نباید فعالیت بیش از اندازه بر عهده بگیرد. فعالیت زیاد باعث هیجان و تحریک بیمار می‌شود. بیمار همواره باید طبق برنامه‌ریزی مشخص و حتی‌المقدور منظم و ثابتی کارهای خود را انجام دهد. از سویی دیگر در دوره افسردگی فرد باید از بی‌تحرکی اجتناب کند و طبق برنامه از پیش تعیین شده خود عمل کند. فرد نباید به بهانه بی‌انرژی بودن خود را رها کند.

مشاغلی که مستلزم رقابت با دیگران و صرف انرژی و تلاش زیاد می‌باشد برای این بیماران مناسب نمی‌باشد. مراقبت از کودک اگر چه شیرین است ولکن می‌تواند استرس زیادی را به بیمار تحمیل کند. لازم است در نگهداری کودک از سوی اطرافیان با بیمار همکاری لازم به‌عمل آید.

۴. اجتناب از تغییرات عمده در زندگی:

تا جای ممکن زندگی فرد باید روال ثابت و منظمی داشته باشد. فرد باید از هرگونه تغییر بی‌مورد اجتناب کند. حاملگی، ازدواج، ارتقاء شغلی، درگیری در روابط عاشقانه و … همگی باعث عود بیماری می‌شوند و فرد تا زمان بهبود نسبی بهتر است از هرگونه تغییر در روند زندگی پرهیز کند.

۵. مصرف منظم دارو:

اهمیت مصرف منظم دارو حتی در زمان‌هایی که بیمار احساس بهبودی دارد باید به بیمار گوشزد شود.

۶. اجتناب از تحریک بیش از اندازه:

یادآوری خاطرات منفی و شکست‌ها، احساس اجبار در انجام فعالیت‌های روزانه، سروصدا، گیر کردن در راه‌بندان، زندگی در محیط شلوغ، مشاجرات خانوادگی و یا مشاجره با اطرافیان، شروع پروژه‌های جدید، تماس‌های مکرر و زیاد با دیگران، روابط عاطفی بی‌ثبات و قبول مسئولیت‌های بیش از حد توان فرد، همگی در نقش عوامل استرس‌زا عمل می‌کنند.

 

راهکارهای دیگر در درمان اختلال دوقطبی بدون دارو

۷. ترسیم نمودار خلق:

ترسیم نمودار خلق به بیمار و خانواده او کمک می‌کند تا دریابد چه عواملی بر خلق و خوی بیمار تاثیر می‌گذارند. با ترسیم نمودار خلق بیمار در می‌یابد که فعالیت‌ها و رفتارهای متفاوت باعث ایجاد خلق متفاوت در او می‌شوند و او نوسان‌های خلق خود را به‌سرعت شناسایی می‌کند.

۴ خلق متفاوت به بیمار معرفی می‌شود: طبیعیافسرده: کسل و بی‌حوصله- سرخوش: شاد و پرانرژی- تحریک‌پذیر: انتقاد کننده و عصبانی.

از بیمار بخواهید هر خلق را به سه درجه خفیف(۱) متوسط(۲) و شدید(۳) تقسیم‌بندی کند. سپس عوامل استرس‌زا را به بیمار که می‌تواند بر خلق او تاثیر بگذارد به او معرفی کنید تا رابطه آن را با خلق خود دریابد.

جدول خلق را به‌صورت روزانه و هفتگی مانند دو جدول زیر بکشید.

درمان اختلال دوقطبی- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

درمان اختلال دو قطبی- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

 

۸. استفاده از فنون آرمیدگی:

برای توضیحات بیشتر به مقاله «۱۰ روش درمان اضطراب» مراجعه کنید.

۹. تنظیم قرارداد درمانی:

در درمان اختلال دوقطبی قرارداد درمانی به بیمار این فرصت را می‌دهد تا تصمیم بگیرد در هنگامی که بیمار است می‌خواهد چه کاری انجام دهد. طرح این برنامه در زمانی که بیمار خوب است این اجازه را به او می‌دهد تا مشخص کند چه استراتژی مدیریتی را برای مقابله با دوره‌های شدید بیماری اتخاذ کند. این فرایند شامل گزینش و آموزش یک سیستم حمایتی است که در قرارداد درمانی با بیمار مشارکت خواهند کرد. سیستم حمایتی ممکن است شامل دکتر، اعضای خانواده، همسر یا دیگر افراد مهم، دوستان و یا همکاران بیمار شود. این نکته مهم است که سیستم حمایتی بیمار بتواند اطلاعاتی درباره اختلال دوقطبی به‌دست بیاورد. آنها می‌توانند این مقاله را بخوانند و از همه مهمتر، درباره نشانگان خاص بیماری به بیمار گوش فرا دهند. همچنین بیمار می‌تواند از سیستم حمایتی خود دعوت کند تا در یکی از جلسات ملاقات بیمار با روان‌پزشک یا درمانگر شرکت کند.

قرارداد درمانی به شما این فرصت را می‌دهد تا تصمیم بگیرید هنگامی که بیمار هستید می‌خواهید چه کاری انجام دهید.

وجود یک سیستم حمایتی

برای اینکه سیستم حمایتی مشارکت کند، باید راه‌هایی را مشخص کنید تا آنها از آن طریق بتوانند در دوره‌های حاد به شما کمک کنند. همچنین ممکن است به سیستم حمایتی خود اجازه دهید در زمان‌هایی که علایم اولیه شیدایی را می‌بینند با تیم درمان شما تماس بگیرند.

بیمار می‌تواند به سیستم حمایتی آموزش دهد تا قدرت آنها افزایش یابد و بتوانند در مشکلات مشارکت کنند و همچنین دربارۀ واکنش‌ها و پاسخ‌هایی که دوست دارد آنها از خودشان نشان دهند با آنها صحبت کند. با برنامه‌ریزی پیشاپیش، هنگامی که بیمار به‌طور نسبی خوب است، می‌تواند حداکثر کنترل را اعمال کند. به این طریق، سیستم حمایتی به‌عنوان کارگزاران برنامه بیمار خواهند شد و نه افرادی که محدودیت بر روی بیمار اعمال می‌کنند.

با نگارش یک قرارداد درمانی، بیمار و اعضای خانواده او یک برنامه جهت عمل کردن در صورت بروز دوره‌های خلقی آتی خواهند داشت. قرارداد درمانی کمک می‌کند تا بیمار و اطرافیات او بتوانند برای آنچه در طول اختلال خلقی دوقطبی و درمان آن رخ می‌دهد برنامه‌ریزی، کنترل و مشارکت کنند. هنگامی‌که قرارداد درمانی امضاء شد، درمانگر، اعضای خانواده و سیستم حمایتی، کارگزاران برنامه بیمار می‌شوند و نه افرادی که تصمیمات شما را کنترل می‌کنند. این دیدگاه به بیمار اجازه می‌دهد تا پیشاپیش در دوره‌ای که آرام است برای دوره‌های طوفانی برنامه‌ریزی کرده و در آن مشارکت کند.

نمونه قرارداد

قرارداد درمانی: تیم حمایت کننده

نقش/ رابطه خویشاوندی نام اطلاعات تماس

روان‌پزشک…………………………….. تلفن:……………….
درمانگر……………………………….. تلفن………………..
……………………………………….. تلفن………………..

گام بعدی در توسعه قرارداد درمانی، تشخیص ابزاری است که به من در کنترل اختلال دوقطبی کمک می‌کند تا بتوانم به بهترین نحو اهداف زندگی خود را دنبال کنم. تعداد زیادی از این ابزارها در فصول گذشته شناسایی شدند. اکنون هدف من، مشخص نمودن ابزارهایی است که می‌خواهم از آنها استفاده کنم. جلوی هر یک از ابزارها و استراتژی‌های فهرست زیر را که قصد دارید در قرارداد درمانی خود از آنها استفاده کنید، تیک بزنید.

نظارت بر خلق خود به‌جهت مداخله درمانی زودهنگام

افکار افسرده……………………………………
نشانگان افسردگی………………………………
افکار هیپومانیک…………………………………
نشانگان هیپومانیک……………………………..
رفتارهای هیپومانیک……………………………

اقدام سریع هنگام دریافت نشانه‌های افسردگی یا شیدایی

تماس با شماره تلفن روان‌پزشک خود…………………..
تماس با شماره تلفن درمانگر خود……………………..
تماس با شماره تلفن فرد حامی…………………………
حفظ برنامه منظم خواب و فعالیت…………………….
حفظ برنامه منظم اتفاقات خوشایند……………………
ارزیابی افکار منفی یا بیش از حد مثبت خود…………………..
گفتگو با خانواده برای راه‌های مقابله…………………………..
محدود کردن استفاده از الکل و اجتناب از هرگونه مصرف مواد غیردارویی………………………..
موارد دیگر………………………………….

برداشتن قدم‌هایی جهت نگاه داشتن خلق در محدوده دلخواه

خوردن همه داروهایی که پزشک تجویز کرده است.
ملاقات منظم روان‌پزشک هر ……… ماه یک‌بار.
ملاقات منظم درمانگر هر …………ماه یک‌بار.
حفظ برنامه منظم خواب.

داشتن برنامه‌ای منظم که حداقل سه فعالیت ارزشمند را هر روز به‌جهت مقابله با استرس در خود دارد.

اجتناب از مصرف زیاده از حد الکل.
اجتناب از مصرف هرگونه مواد و داروهای غیرقانونی.
عدم استفاد از الکل در سی روز آتی.
عدم استفاده از مواد مفرح در سی روز آتی.
نظارت بر افکار و ارزیابی صحت و سقم آنها.
در میان گذاشتن اطلاعات خود با اعضا خانواده در رابطه با سبک‌های ارتباطی که منجر به کاهش استرس می‌گردد.
موارد دیگر ………………………………………………………………………………….

تماس با افراد ذیل در زمان داشتن افکار خودکشی

تماس با شماره تلفن روان‌پزشک ……………………………………………………….
تماس با شماره تلفن درمانگر …………………………………………………………..
تماس با شماره تلفن فرد حامی ………………………………………………………..
موارد دیگر ………………………………………………………………………………….

هر زمان احتمال ارتکاب خودکشی را در خود می‌بینم تا زمان دیدن شخصی دیگر از خودم محافظت کنم یا به اتاق فوریت‌های محلی برسم.

اگر در حال افسرده شدن هستم از تیم حمایت‌کننده خود می‌خواهم که:
با من درباره نشانگان من گفتگو کند (چه کسی………………)
برنامه‌هایی از رویدادهای خوشایند ایجاد کند (چه کسی………)
درباره راه‌های کاهش استرس بحث کند (چه کسی……………..)
اطمینان حاصل کند داروهایم را می‌خورم (چه کسی…………..)
در صورت عدم‌توانایی من با دکترم تماس بگیرد (چه کسی………)
موارد دیگر…………………………

اگر در حال مانیک شدن هستم از تیم حمایت کننده خود می‌خواهم که:
با من درباره نشانگانم گفتگو کند (چه کسی ………………………)
با من درباره کم کردن فعالیت‌هایم گفتگو کند (چه کسی …………………)
در صورتی که تحریک‌پذیر شده‌ام اجازه دهد تنها باشم (چه کسی …………………)
از بچه‌ها، حیوانات خانگی و چیزهای دیگر مراقبت کند (چه کسی …………………)
کار بانکی را از من بگیرد (چه کسی ……………………..)
سویچ ماشین را از من بگیرد (چه کسی ………………………)
من را به بیمارستان ببرد (چه کسی ……………………)
موارد دیگر ………………………………………………..

من درک می‌کنم که این قرارداد توسط من طراحی شده است تا نقش فعّال‌تری در روند درمان خود داشته باشم. هدف من آن است که حداکثر کنترل را از طریق برنامه‌ریزی برای تیم حمایت‌کننده جهت مراقبت از من داشته باشم. از این طریق، همه تصمیمات آتی مورد سنجش قرار می‌گیرد. این قرارداد تنها در صورتی تغییر می‌کند که دو هفته قبل به همه اعضای این قرارداد به‌صورت کتبی اعلان کرده باشم.

امضاهای افراد قرارداد

امضاء…………………………………. تاریخ ………..
امضاء ………………………………… تاریخ………….

نرخ خودکشی

در نهایت، خودکشی مسئله بسیار نگران‌کننده‌ای است که ارتباط بالایی با اختلال دوقطبی دارد. در مطالعه‌ای که توسط براون، بک، استیر و همکاران (براون و همکاران، ۲۰۰۰) صورت پذیرفت، مشخص شد میزان خودکشی در افراد دوقطبی چهار برابر بیشتر از متوسط بیماران روان‌پزشکی می‌باشد و بیماران دوقطبی، بالاترین میزان خطر را در انجام خودکشی موفقیت‌آمیز دارند. بیماران دوقطبی که اختلال مصرف مواد نیز دارند، نرخ بسیار بالاتری در خودکشی دارند به‌نوعی که آنها را در گروه همواره در خطر قرار می‌دهد (دالتون و همکاران، ۲۰۰۳). بر اساس تحقیقات انجام شده از نمونه‌های بیماران دوقطبی، نرخ شیوع اقدام به خودکشی در طول عمر یک فرد، رقم بسیار بالای ۳۰ درصد را نشان می‌دهد.

درمان اختلال دوقطبی- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

 

۱۰. یادگیری مهارت‌های حل مساله:

زمانی که خلق بیمار طبیعی است باید چگونگی مواجهه با مسائل را به بیمار آموزش داد تا در زمان بحران نیز بتواند از آن استفاده کند.

اولین تکنیک تاثیرگذار، به تعویق‌اندازی تصمیم است. تکنیک درنگ به بیمار کمک می‌کند تا فشار درونی‌اش برای اقدام کاهش یابد. فرد به‌خود می‌گوید فعلا تا ۴۸ ساعت آینده هیچ تصمیمی نمی‌گیرم. بعد از آن می‌توانم با کمک گرفتن و مشورت با سیستم حمایت خود تصمیم بگیرم. این امر به بیمار کمک می‌کند تا یاد بگیرد برای وصول به خواسته‌های خود می‌تواند صبوری کند. این درحالی است که بیمار دوقطبی بسیار تکانشی عمل می‌کند و بالاخص در هنگام حمله مانیک تصمیمات عجولانه و بدون فکر می‌گیرد.

در تکنیک کتاب سیاه بیمار تمام ایده‌ها و تصمیمات خود را که در دوره مانیا به‌ذهنش می‌رسد، بر روی کاغذ می‌نویسد و آن را به درمانگر و یا یکی از اعضای سیستم حمایتی خود نشان می‌دهد و تنها پس از گفتگو درباره جنبه‌ها مثبت و منفی آن تصمیم خود را به مرحله اجرا می‌گذارد.

در تکنیک اولویت‌بندی فعالیت‌ها از بیمار دوقطبی که اصرار دارد همه فعالیت‌های موردنظر خود را به‌طور همزمان انجام دهد خواسته می‌شود تا با کمک درمانگر و یا یکی از اعضای سیستم حمایتی خود فعالیت‌ها را در دو گروه فعالیت‌هایی که انجام آنها لازم است و فعالیت‌هایی که لذت‌بخش است ولی ضروری نیست، اولویت‌بندی کند. فرد ابتدا فهرست فعالیت‌های ضروری را انجام داده و سپس به گروه فعالیت‌های لذت‌بخش می‌پردازد.

در تکنیک آرامش‌بخشی به خود بیمار لیست فعالیت‌ها و موقعیت‌هایی را که در آن احساس آرامش می‌کند شناسایی و فهرست می‌کند تا در هنگام بروز بحران از آنها استفاده کند. فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی- دوش آب گرم- گوش دادن به موسیقی ملایم- مطالعه کتاب و موقعیت‌هایی مانند اتاق خودم- منزل مادربزرگ و … .

در تکنیک مواجهه از بیمار خواسته می‌شود لیستی از کارها یا موقعیت‌هایی که از آنها اجتناب‌می‌کند را تهیه کند. اجتناب از موقعیت‌ها باعث تشدید دوره افسردگی در فرد می‌شود. انجام فعالیت‌هایی مانند ملاقات دوستان، شروع به فراگیری یا ادامه فراگیری یک مهارت و … می‌تواند احساس کفایت را در بیمار ایجاد کند و باعث تقویت مثبت او شود که تاثیر مثبتی بر دوره افسردگی می‌گذارد.

درمان دوقطبی با دارو

درمان اختلال دوقطبی به‌صورت سنتی، درمان دارویی بوده که به‌طور معمول با تجویز یک یا تعداد بیشتری از داروهای تثبیت‌خلق به تنهایی یا همراه با داروهای ضدروان‌پریشی اتیپیکال یا داروهای ضدافسردگی همراه است.

لیتیوم (نام تجاری اسکالیت، لیتود) به‌عنوان داروی تثبیت‌خلق جهت بهبود دوره‌های شیدایی و افسردگی و جلوگیری از خطر بازگشت دوره‌های خلقی به‌مدت ۳۰ سال در امریکا مورد استفاده قرار می‌گرفت.

ضد تشنج‌هایی مانند دیوالپروکس (نام تجاری دپاکوت)، کاربامازپین (نام تجاری تگرتول)، و لاموتروجین (نام تجاری لامیکتال) و تعدادی داروهای ضدروان‌پریشی مانند اریپی پرازول (جودن)، از دیگر عناصر تثبیت‌خلق و در بعضی مواقع ضدافسردگی.

مقاله مرتبط: بیماری اختلال دوقطبی

 

بسیاری مواقع جهت درمان دوقطبی با دارو از داروهای ضدافسردگی نیز استفاده می‌شود. در حالی‌که مطالعات جدید کارایی این دیدگاه را در درمان اختلال دوقطبی مورد چالش قرار داده است. از دیرباز این نگرانی وجود داشت که داروهای ضدافسردگی باعث تحریک یک دوره شیدایی در شخص می‌شود. گرچه خطر این امر در مورد داروهای ضدافسردگی انتخابی سروتوژنیک نسبت به داروهای ضدافسردگی نورادرنرژیک کمتر است (به‌عنوان مثال، سه حلقه‌ای‌ها).

بنزودیازپین‌ها به‌جهت تخفیف علائم هیپومانیا، مدیریت خواب و بیش‌فعالی و درمان اختلالات اضطرابی همراه مورد استفاده قرار می‌گیرند. با این حال، شواهد اندکی در تایید کارایی این دیدگاه به‌جهت مدیریت در ظهور و یا طول دوره‌ها و درمان اختلال دوقطبی موجود است.

 

مشکل مهم در درمان دارویی اختلال دوقطبی، پایبندی به درمان است.

 

جهت درمان دوقطبی با دارو باید به چند مانع پیش‌رو توجه کرد. مشکل مهم در درمان دارویی اختلال دوقطبی، پایبندی به درمان است.

اثرات جانبی استفاده از داروها

بخشی از دلایل این امر می‌تواند با اثرات جانبی استفاده از این داروها از جمله افزایش وزن و خطر دیابت، کندی شناختی و خواب آلودگی مرتبط باشد. این اثرات جانبی حداقل برای بعضی از داروهای ضدروان‌پریشی اتیپیکال و همچنین برای ضدتشنج‌ها و درمان به‌وسیله لیتیوم، شایع هستند. به‌علاوه، فارغ از اثرات جانبی این داروها که برای گروهی از بیماران چالش‌زا است، چشم‌انداز استفاده طولانی مدت از این داروها برای بیماران دلهره‌آور است.

بدون در نظر گرفتن دلایل عدم کنار آمدن بیمار با داروها، مشکل دیگر درمان دوقطبی با دارو آن است که تقریباً نیمی از نمونه‌های بیماران طی دو ماه پس از شروع استفاده از داروهای تثبیت‌خلق، مصرف آن را قطع می‌کنند. قطع مصرف دارو احتمال عود بیماری را به‌همراه دارد. علاوه بر آن، علی‌رغم پیشرفت‌هایی که در درمان دوقطبی با دارو صورت گرفته است، با وجود استعمال دارو بیماری همچنان مزمن و با عود دوره‌های خلقی باقی می‌ماند. این دلایل، اهمیت یافتن یک جایگزین به‌جای درمان دارویی دوقطبی، مانند درمان روانی‌اجتماعی، را برای درمان اختلال دوقطبی بیشتر می‌کند.

درمان دوقطبی با طب سنتی خیراندیش (داروی گیاهی بیماری دوقطبی)

در درمان دوقطبی با طب سنتی از داروهای گیاهی استفاده می‌شود. داروی گیاهی در درمان اختلال دوقطبی شامل مواردی می‌شود که به فرد آرامش می‌دهد. در مقاله‌ی درمان اضطراب تمامی این موارد به‌طور مشروح ذکر شده است.

برخی از درمان‌های سنتی دو قطبی ممکن است برای اختلال دوقطبی مفید باشند. با این حال مهم است که بدون مشورت با پزشک خود در ابتدا، از این درمان­‌ها استفاده نکنید. این درمان‌ها می‌توانند با داروهایی که دریافت می­‌کنید تداخل داشته باشند. گیاهان و مکمل‌های زیر ممکن است به تثبیت خلق و خو و تسکین علایم اختلال دوقطبی کمک کنند:

  • روغن ماهی. مطالعه‌­ای مربوط به سال ۲۰۱۳ نشان می‌دهد، افرادی که مقدار زیادی ماهی و روغن ماهی مصرف می‌کنند، از احتمال کمتری برای اینکه بیماری دو قطبی را توسعه دهند برخوردار می‌­باشند. شما می‌توانید ماهی بیشتری بخورید تا به طور طبیعی روغن آن را را به دست آورید، یا می‌توانید یک مکملی که به نسخه پزشک نیازی ندارد (OTC) مصرف نمایید.
  • رودیولا رُزا. این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که این گیاه ممکن است یک درمان مفید برای افسردگی ملایم باشد. این گیاه می‌تواند به درمان علائم افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی کمک کند.
  • اس-ادنوزیل متیونین (SAMe). SAMe یک مکمل آمینو اسیدی است. این تحقیق نشان می‌دهد که این مکمل می‌تواند علائم افسردگی ماژور و سایر اختلالات خلقی را کاهش دهد.

همچنین بسیاری از مواد معدنی و ویتامین‌­ها نیز ممکن است علایم اختلال دوقطبی را کاهش دهند. همچنین منیزیم همانند لیتیوم عمل می‌کند. می‌توانید از مواد غذایی حاوی منیزیم مانند اسفناج- برگ چغندر- لوبیا و بادام هندی استفاده کنید.

برای کنترل دوقطبی بدون دارو باید از هرگونه مواد محرک مانند کافئین که در قهوه، نوشابه‌های گازدار، شکلات، کاکائو و چای یافت می‌شود اجتناب کرد. از مصرف الکل و نیکوتین نیز باید اجتناب کرد زیرا موجب افزایش اضطراب فرد در بلندمدت می‌شوند.

انواع درمان اختلال دوقطبی در یک نگاه

انواع درمان اختلال دوقطبی در یک نگاه

چندین درمان وجود دارند که به شما کمک می‌کند اختلال دوقطبی خود را مدیریت کنید. اینها شامل دارو، مشاوره و تغییر سبک زندگی هستند. برخی از درمان‌های طبیعی نیز ممکن است مفید باشند.

داروی درمان دوقطبی

داروهای توصیه شده ممکن است شامل موارد زیر باشند:

  • تثبیت‌کننده خلق و خو، مانند لیتیوم (لیتوبید)
  • داروهای ضدروان پریشی مانند الانزاپین (زیپرکسا)
  • داروهای ضد افسردگی-ضد روان پریشی، مانند فلوکستین-الانزاپین (سیمبیاکس)
  • بنزودیازپین­ها، یک نوع داروی ضد اضطراب مانند آلپرازولام، که ممکن است برای درمان کوتاه‌مدت مورد استفاده قرار گیرد.

روان‌درمانی

درمان­­‌های توصیه شده برای روان‌درمانی ممکن است شامل موارد زیر باشد:

رفتار درمانی شناختی

رفتار درمانی شناختی نوعی از گفتار درمانی است. شما و درمانگر درباره­‌ی روش‌های مدیریت اختلال دوقطبی خود صحبت می‌کنید. آنها به شما کمک خواهند کرد تا الگوهای فکری خود را درک نمایید. آنها همچنین می‌­توانند به شما در ایجاد استراتژی­‌های مقابله­‌ای مثبت کمک کنند.

آموزش روانشناختی

آموزش روانشناختی نوعی مشاوره است که به شما و عزیزانتان کمک می‌کند تا این اختلال را درک کنید. دانستن بیشتر در مورد اختلال دوقطبی به شما و دیگران در طول زندگیتان کمک می‌­نماید.

درمان‌ ریتم بین‌فردی و اجتماعی

درمان‌ ریتم بین‌فردی و اجتماعی (IPSRT) بر تنظیم عادات روزانه مانند خوابیدن، خوردن و ورزش کردن تمرکز می‌کند. ایجاد تعادل در این اصول روزمره می‌تواند به شما کمک کند تا که اختلال خود را مدیریت نمایید.

سایر گزینه‌های درمانی

سایر گزینه‌های درمانی ممکن است شامل موارد زیر باشند:

  • الکتروشـوک درمانـی (ECT)
  • داروهای خواب‌آور
  • مکمل‌ها
  • طب سوزنی

تغییرات سبک زندگی

همچنین برخی از مراحل ساده وجود دارند که شما می‌توانید در حال حاضر برای کمک به مدیریت اختلال دوقطبی خود از آنها استفاده کنید:

  • یک روال عادی برای خوردن و خوابیدن داشته باشید
  • یاد بگیرند تا نوسانات خلقی را تشخیص دهند
  • از یکی از دوستان یا خویشاوندان خود برای پشتیبانی از برنامه‌های درمانی‌تان درخواست کنید
  • با یک پزشک یا ارائه دهنده‌­ی مراقبت‌های بهداشتی دارای مجوز صحبت کنید

تغییرات دیگر در سبک زندگی نیز می‌تواند به تسکین علایم افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی کمک کند.

جدیدترین درمان دوقطبی

در درمان دوقطبی چندان نمی توان از جدیدترین روشهای درمان دوقطبی سخن به میان آورد اما می توان بیان نمود که تلاش‌های زیادی در جهت افزایش کارایی درمان دوقطبی انجام شده است تا مشکلات درمان‌های حال حاضر را از بین ببرد. بهترین درمان دوقطبی از نظر بیمار، درمانی است که اثرات جانبی بد ناشی از استفاده از دارو را نداشته باشد، منجر به اضافه وزن نشود و یا اثر متضاد مانند خستگی یا ناآرامی در طول روز نشود. تحقیقات جدید انجام شده در مرکز روانپزشکی لندن به نتایج امیدوار کننده‌ای از تولید دارویی که اثرات بد جانبی فوق‌الذکر را ندارد، رسیده است.

درمان قطعی اختلال دوقطبی

همانگونه که بیان شد ما نمی توانیم از درمان قطعی اختلال دوقطبی صحبت کنیم. ما تنها می توانیم نشانه های اختلال دوقطبی را کنترل کنیم. مهمترین نکته در درمان دوقطبی آن است که فرد به بیماری خود اذعان کند و بیماری خود را باور کند. در غیر اینصورت در جهت کنترل نشانه های بیماری خود با رواندرمانگر و خانواده همکاری نمی کنند.

اگر چه نمی توانیم از درمان قطعی اختلال دوقطبی صحبت کنیم ولکن کنترل نشانه های بیمار دوقطبی زندگی فرد را کاملا متحول می کند و بیمار می تواند به روال طبیعی زندگی بازگردد.

طول عمر بیماران دوقطبی

طول عمر بیماران دوقطبی از نظر فیزیولوژیکی تفاوتی با افراد عادی ندارد ولکن از آنجایی که بیماران دوقطبی در برخی موارد اقدام به خودکشی می کنند و در برخی موارد دست به کارهای ریسکی و خطرناک می زنند و همچنین احتمال اعتیاد به الکل و مواد و رفتارهای جنسی پرخطر در آنها بیشتر است نرخ امید به زندگی را در آنها می توان کمتر دانست.

درمان بیماری دو قطبی چقدر طول می کشد

با توجه به تفاوتهای روشهای درمانی اختلال دوقطبی مدت زمان درمان دوقطبی متفاوت می تواند باشد. اما اگر رویکرد شناختی رفتاری را که در بیشتر مراکز درمانی مورد توجه و استفاده درمانگران است مبنی قرار دهیم درمان دوقطبی یا بهتر بگوییم آموزش چگومگی کنترل آن بین 12 تا 20 جلسه متغییر است.

منابع:

 

۱. هافمن، دیوید و همکاران (۱۳۸۶). درمان شناختی رفتاری برای بزرگسالان. مترجم: دکتر کامیار سنایی. نشر ارجمند.
۲. قهاری، شهربانو (۱۳۹۲). سنجش و درمان اختلال دو قطبی. نشر قطره.

در صورتی‌که به‌دنبال دکتر روانشناس برای اختلال دوقطبی هستید، با شماره ۰۰۹۸۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ دکتر کامیار سنایی تماس حاصل فرمایید.

دکتر کامیار سنایی، روانشناس

امتیاز

دکتر کامیار سنایی

روانشناس، مشاور، هیپنوتراپ و عضو انجمن هیپنوتیزم بالینی. خوشحالم که به یاری امکانات نوین تکنولوژی، می‌توانم با هموطنانم ارتباط برقرار نمایم. امکان دریافت سوالات شما در این سایت وجود دارد. تلاش خود را به‌کار می‌گیرم تا در زمان کوتاه و به صورت مقتضی، پاسخ آنها را ارایه نمایم. امیدوارم اطلاعات موجود در این سایت مورد استفاده شما واقع گردد. از نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما صمیمانه استقبال می‌نمایم.

نوشته های مشابه

‫243 نظرها

  1. با سلام و احترام خدمت شما
    پسرم ۱۹سال دارد سال ۹۸دو اتفاق برای خانواده افتاد یکی از اعضای خانواده در استخر جلوی چشمش نزدیک بود غرق شود و خوشبختانه نجات پیدا کرد و یک زایمان نا موفق هم برای من اتفاق افتاد پسرم بسیار حساس و عاطفی است .
    از کلاس هفتم تا ۱۲ در تیزهوشان درس خوانده.
    سال ۹۹ با حالت گریه شدید و احساس گناه به ما فهماند که حالش چقدر خراب است .
    ما هم به روانپزشک مراجعه کردیم و قرص رهاکین و۲۰ و ریسپریدون و فلوکسیتن مصرف کرد تا ۱سال و نیم و بعد به خاطر کبدش که گرید ۳ بود به شدت ناراحت شد و قرص‌ها را کم کم شهریور پارسال قطع کرد
    حدودا بهمن ماه پارسال خیلی حالش خراب بود دوباره به روانپزشک دیگری مراجعه کردیم دارو نوشت هر هفته تغییر می داد ولی بهبودی نمی دیدیم روان‌درمانی کمی بهتر شد دوباره هر روز راه می فتاد من و ببرید بستری کنید
    دیگه دکتر براش شوک نوشت
    اولش گفت خوبم دوباره از اینکه بعض موضوعات را فراموش کرده بود ،ما را سرزنش می کندقرص به هیچ وجه قبول نمی کند دکتر براش دپاکین ۵۰۰ نوشته نمی خورد .

    چند روز نماز و قرآن و خدا ،دوباره هر وقت حالش خرابه یک آهنگ بسیار بد صدا خارجی را با صدای صدای بلند گوش می کند لج می کند من دوتا فرزند دیگر دارم بخدا نمی دانم چکار کنم.

  2. سلام دکتر جان خوبی …..من مغازه دار هستم موقعی که مشتری جنس را پس میاره و مرجوع میکنه من بدنم میلرزه نمیتونم بهشون نه بگم …. مشکل من چیه دکتر جان

  3. سلام وقت بخیر
    یک پسر ۲۴ دارم ک مشکلاتی از سال دانشجویی شروع شد ک ما متاسفانه دیر متوجه شدیم و اینکه فکر میکرد همه جا دوربین هست ما رو زیر نظر گرفتن
    یا اینکه تاکید داشته پدرش یک زن دیگه ایی گرفته و حتی بچه هم داره
    و اسرار میکرد که جایی میروید تو غذا سم نریخته باشن و نخوریم
    یک دوره دو ساله این طوری بود بدون دوا و دارو خوب شد ک بهش میگفتیم چرا این حرفا رو میزدی میگفت دوست ندارم در موردش صحبت کنیم و خیلی خوب شده بودو دیگه هم تکرار نکرد
    البته کلا پسر مودب و ارام و باهوش در درس هستش این حرفهایی ک میزد در کمال ارامش ب ما میگفت تا این اواخر از مسافرت برگشتیم بخاطر یک سری دلجبازیهایی که با ما داشت یک مقدار وسایل خونه رو بدون اجازه ما بیرون داده
    و برای اینکارش هیچ جوابی ب ما نداد
    همیشه میگه من از حرفهای منفی و کارهای منفی خوشم نمیاد
    از این کارش واقعا ترسیدم و ب ابن نتیجه رسیدم بدون اینکه خودش رو ببریم با یک روان پزشک صحبت کردم که دکتر تشخیص سایکوز رو دادن
    ودو قرص دپاکین و الانزاپین تجویز کردن ک داخل ابمیوه میرریزم
    الان کلا خوابش خیلی زیاد شده
    در صمن پسرم کلا خیلی مودب و با اخلاق هستن اهل دعوا و سرو صدا هم نیستن
    اگه میشه لطفا بفرمایید نوع بیماری پسرم چیه؟
    چه کاری از دست ما بر میاد باید انجام بدیم تا دیر نشده
    ممنون از راهنمایی شما

  4. درود بر شما آقای دکتر
    من بر اثر استفاده از کراتین و کاهش وزن ۲۰ کیلیویی
    و جدا شدن از دوست دخترم که باعث رنجش شدم
    بهم شوک وارد شد و دچار توهمات شدم که حتی
    فاز امان زمان گرفتم ، قبل از اون کلا آدم با روحیه و شاد و در کل ارتباطات اجتماعی بالا دارم و مدیر فروش شرکت هستم.
    ولی بعد از این اتفاقات دست و پاهام شروع به تکون خوردن کرد و اول فکر میکردم توسط موجودی کنترل میشم و مثل اینکه جادو شده باشم ، الان ۵ ماه از اون موضوع میگذره و روحیم بهتره شده و به خودم میگم من چرا اون فازارو گرفته بودم برام عجیبو مسخرس !!! ولی خوابم بهم ریخته و شبا عرق میکنم و اینکه هنوز و پاهام حالت سفته و موقع راه رفتن منو جلو میبره، ولی وقتی سرمو بالا میگیرم این حالت کم میشه یا از بین میره
    نظرتون چیه ؟ ممنون میشم راهنمایی کنید

    1. در درجه اول چک کنید آیا بخاطر سو مصرف هیچ ماده خارجی بوده است یا خیر. زیرا بنظر این حالت شما موقت بوده است و احتمال زیاد ناشی از یک عامل خارجی است
      در ثانی اختلال دوقطبی را باید در نظر بگیرید.

  5. سلام دکتر قرص ریسپریدون ۲میخورم بی حالی و با کم انرژی خستم چکارکنم راه هست خوب بشم دوقطبی هستم

    1. دوست عزیز ، شبکه ای فیلم این سریالش خوبه پیشنهاد می‌کنم بحای ، حرف خودتونو راه بردن و‌ شادی درونی تنهایی با جمع و مورد کمک بشین ، و با این طلبكار بودن ها نارحتی کسی حل نمیشود ، من همه کارهامو درست مردم ‌الان امروز فهمیدم حرف و‌نق‌و‌غر‌می‌زنم برای حلوگیری ، میرم و شما رو با رقبایم تنها و محیط رو برای شادی و لذت بردن دیکران تا چنیدین روز خالی می کنم ، شما خودتونو برای بعدی معرفی می‌کنید و عکس می دین و‌ویدیو کال و حس عاطفی طرف هم ارضا می‌کنین ، شما خوبین عالی هستین برای. دیکران . باز

  6. سلام
    جناب دکتر من پسر هستم و ۱۸ سالمه ، یعنی امسال کنکوریم.
    من فکر میکردم وسواس فکری دارم ، چون یه مدت دائما شبهات مذهبی راجع به وجود خدا و پیغمبر و اینا به ذهنم میومد ، بعد که از دین فاصله گرفتم ، راجع به این بود که نکنه کسی بهم صدمه بزنه و …
    کتاب خودیاری وسواس شما رو مطالعه کردم و بهتر شدم.
    اما الآن که به رفتارام در حال حاضر و در گذشته نگاه میکنم ، میبینم تکانشگری زیادی داشتم ،یه سری علائم دارم که نمیدونم چطور توجیه میشن و آیا اختلالی دارم؟
    ۱) مثلا یهو برای کامل بودن کتابخونه ، ۱۰ تا کتاب میخریدم ، یا برا اینکه وسایلم کامل باشه ، پنهونی ۲۰ میلیون از حساب پدرم برداشتم و گوشی خریدم ، یا اینکه مثلا گهگاهی با برادرم که تنهاییم و کسی نیست ، جوگیر میشم و یه سری حرکات دیوونه وار در میارم.
    حتی گاهی هم که بقیه هستن این تکانش ها رو انجام میدم ، مثلا یهو یه نیشگون محکم ازش میگیرم.
    کوچیکتر هم که بودم ، با برادرم یه سری از این تکانشها رو داشتم ، مثلا یه سری کلمات بی معنی ، مثلا “موگ” ، “لوگ” و … رو دیوونه وار بهش میگفتم.
    وقتی تنها هم میشم ، گاهی حرفا و حرکات دیوانه وار و تکانشی انجام میدم تو خونه.

    ۲) گاهی هم که فشار درس زیاد میشه از درس ها نا امید میشم ، افسرده میشم ، بعد یه برنامه مینویسم و دوباره امیدوار ، بعد ممکنه به برنامه نرسم که کامل اجراش کنم ، بعد ناراحت میشم…

    ۳) ضمنا من از آدمای سرمایه دار متنفرم ، چون حس میکنم رفتار خودشیفته دارن ، توانایی اینو دارن به منشی و کارمندهای خانومشون تجاوز کنن ، از قشر بازیگر و فوتبالیست هم هم بیزارم و متنفر چون رفتاراشون متناقضه و بی خاصیتن…

    ۴) گاهی مثلا داشتم کتاب اسرار دلربایی رو میخوندم ، یهو از نویسنده‌ ش متنفر شدم و گفتم دخالت و توضیح این مسائل به گاتمن چه ربطی داره؟ ولیخوب خودم رو کنترل کردم و حس تنفرم از بین رفت.
    گاهی مثلا دارم یه فیلم میبینم ، بعد متنفر میشم از بازیگراش و محیطش.

    از یه طرفم من روابط اجتماعی و اینام کمه ، ولی مشکلی تو برقراری ارتباط ندارم.

    آقای دکتر خیلی نگرانم این دو قطبی نباشه؟ مرزی نباشه؟ این ۴ علائم ، بخصوص این تکانشگری و این حس تنفر رو میشه بفرمائید چطور توجیه میشن؟

    1. مواردی که فرمودید نشانه اضطراب شما است که گاهی بصورت وسواس فکری خود را نشان می دهد. تکانشهایی که گفتید امکان دارد تیک باشد. مقاله تیک را در سایت بخوانید تا ببینید ایا با شما تطبیق دارد

  7. سلام آقای دکتر
    بنده پسری ۲۲ ساله هستم و با پارتنر خودم این مشکل رو داریم
    میخواستم ببینم بهترین راه حل چیه و آیا به بهبود رابطمون کمکی میکنه، ایشون دچار بیماری دو قطبی هستند و وقتی عاشق من شدند ما این موضوع رو فهمیدیم چونکه یجورایی علایم این بیماری شدید تر شدند به طوری که ما یکسری از هم جدا شدیم و بعد از یک هفته باز رابطه رو شروع کردیم و باز بعد از یک هفته جدا شدیم تا به امروز ، گاهی با هم حرف میزنیم ، همدیگر رو میبینیم بیرون میریم و حتی ایشون میگن ما فقط پارتنر جنسی هم باشیم اما رابطه عاطفی ای این میان وجود ندارد چون پارتنرم تقریبا همیشه در حال مقاومت است اما خب همیشه در کنار این مقاومت میبینیم که باز من رو نگه میداره، بنده مقاله های زیادی در مورد عشق در بیماران دو قطبی خواندم و از تمامی جوانب اگاهم و با اینحال به هیچ وجه نمیخوام که رهاش کنم و به حال خودش بذارمش حتی ایشون منو فرشته نجات خودش صدا میکنه و همیشه معتقد به این بود که میخواد اینسری با این بیماری بجنگه و برای اخرین بار تمومش کنه و دیگه منو از دست نده، ایشون در حال مصرف داروهایی مثل لیتیم هستند، میخواستم ببینم بهترین کاری که من میتونم برای درست کردنه این شرایط کنم چیه دکتر، مدتی از جداییمون میگذره اما هنوز که هنوزه میگه دارم میجنگم دارم تلاش میکنم اما یک گاردی داره نسبت به من میگه منتظرم نموم انتظارمو نکش ولی خب باز با یسری حرفا منو نگه میداره و نمیذاره برم، بنده از دید خودم بی شک صبور ترین ادمی هستم که ممکنه شما تو زندگیتون ملاقات کنید و اماده ی راه حل های بلند مدت و طولانی نیز هستم، هم من خالصانه عاشقشم هم ایشون خالصانه عاشقمه اینو جفتمونم میدونیم حتی هرکسی که ایشونو میشناسه متعجب و شگفت زده میشه از حسی که به من داره پارتنرم و میگن بی سابقس ما تاحالا ندیدیم ایشنکلی باشه اما خب همونطور که گفتم شرایط الان عجیبه ، به عنوان همراه و حامی ایشون عاجزانه به دنبال بهترین راه حل هستم، انقدری که حتی حاضرم بعد از بهبود اگر نیاز بود ترکش کنم و بذارم با هرچیزی که میتواند و میخواهد زندگی بهتر و خوشحال تری داشته باشد
    به طور بسیار سریعی در حال تغییر از شیدایی به افسردگی هستش حتی بعضی روز ها ساعتی اتفاق میفته چند ساعت شیداست و چند ساعت افسرده، تغریبا همه اوغاتی را که با من میگذارند به گفته خودش در شیدایی و بهترین حالت است و زود دچار دوره افسردگی میشود، در دوره های افسردگی هم با گریه و غم شدید میگفت که نذار برم و هیچوقت ولم نکن و این خیلی برایم عجیب بود
    خلاصه دکتر سر شما رو درد نمیارم لطفا بهترین جواب رو به بنده بدید و اگر لازم به دیدار هستش بنده حاضرم با شما ملاقاتی داشته باشم زیرا که چندین و چند برابر این حرفایی که الان زدم اطلاعات و نکات راجب ایشون دارم که دونستنش به شما برای کمک به ما بسیار کمک میکنن
    با تشکر فراوان

    1. کاری از دست شما بر نمی آید. ایشان خود باید اراده درمان داشته باشند. نظم و چارچوب و روند زندگی یکنواخت مهمترین عامل ثبات خلق و خو است.
      شما نیز مقاله تله ایثار را در سایت مطالعه کنید. شما دچار ایثارگری هستید

  8. سلام آقای دکتر برادر م ۲۱ سالشه و حدود ۵ ساله که گرفتار این مشکل شده حدودا ۱۵ سالگی با سردرد از ناحیه گردن و پشت سر و پشت چشم ها شروع شد و هرچی مسکن می خورد قطع نمی شد و دوباره شروع می شد تا اینکه بعد از مدتی دچار لرزش بدن و دست ها و به طوری که در خواب بدنش بالا و پایین می رفت و در طول روز اضطراب شدید پیدا کرد و با گونه که احساس می کرد کسی کنارش هست و حالت توهم پیدا می کرد می گفت دارن می برنم یا یک چیزی داره زیر پوستم دستم راه میره و اذیتم میکنه و میرفت که پوست دستش را آسیب بزنه و الان به مدت ۳یا ۴ سال تحت درمان یک پزشک است خیلی که حالش خراب میشه بستریش میکنه و بعضی اوقات خوب بعضی اوقات حالش دست خودش نیست سریع میره دنبال چاقو که خودکشی کنه یا دوباره درد سر و درد پشت چشم هاش شروع میشه چکار کنم خانواده ام درگیر بد مشکلی شده الان فقط کنارش باید باشن دو سوال دارم ۱. آقای دکتر چکار کنیم که خوب بشه خسته شدیم دکتر. یزد بردیمش شیراز بردیمش و الان می خواستم ببرمش تهران مادرم هم به خاطرش مشکل اعصاب گرفته.

    1. دو راه حل دارد. 1. دارو که باید منظم استفاده کند. 2. باید یک زندگی با ثبات و بدون هیجان همانند آنچه که در مقاله توضیح داده شد برای خود ایجاد کند که دچار مانیا نشود. باید پیدا کند چه چیزهایی باعث هیجان او می شود تا از قبل خود را کنترل کند. با یک مشاور جلسات درمان را شروع کنید. بیجهت روانپزشک عوض نکنید زیرا داروها همه از یک خانواده هستند و تفاوتی با هم ندارند. یک روانشناس خوب در شهر خود پیدا کنید تا منظم نزد او برود. تعویض روانپزشک کمکی نمی کند

  9. سلام وقت بخیر
    بنده دختری هستم ۳۱
    تیپ شخصیتی درونگرایی شدید

    معمولا خسته و بی انرژی هستم به حدی که تمام اطرافیانم مطلع شدن
    ولی گاهی هم احساس انرژی مضاعفی دارم که خیلی کوتاه هست
    ارتباطات کمی دارم
    در دوران پریودی متوجه شدم حالات عصبی ترس غم و اندوه زیاد و خشم گریه های زیادی دارم
    طوری که دنیا روی سرم آوار میشه
    طوری که یه از چند روز قبلش من هم درد جسمی دارم و هم درد روحی ،خودش هم یک هفته است ومن تا چند روز بعدش هم باز این حالات رو کم و بیش دارم البته جسمی کمتر
    یعنی من مدت زیادی از ماه رو این حالات رو دارم
    دکتر تشخیص سندروم پیش از قائدگی دادن و بنا به یه سری اتفاقات شخصی گفتن که افسردگی دارم
    ولی من با توجه به تستهای آنلاین و مطالعاتم متوجه شدم که دچار اختلال دو قطبی از نوع متناوب رو دارم
    یه جورایی امکان کنترل کردن خودم رو در بحران‌ها ندارم
    با وجود تمام تلاش‌هایی که میکنم
    داروهای تجویزی‌ رو به دلیل معده درد نتونستم ادامه بدم
    ولی بی دلیل گریه و حالت غم و انزوا طلبی دارم که غیر قابل تحمله برام و طوری که نمیتونم تصمیماتی بگیرم و به زندگیم برسم و بقیه رو اذیت میشن
    روزهایی هم حالم فوقالعاده و سرشار از امید و انگیزه م
    چون این حالات متناوبه به دو قطبی بودنم مشکوک شدم و مطالعه کردم
    سوالم اینه با این تفاسیر من مراجعه کنم به دکتر

  10. مطالب بسیار برای من آموزنده بود بعد از،۵سال که پسرم دچار دوقطبی،وسایکوز شده واطلاعات که دکترها دادن برام کافی،نبودوالان خیلی،بهتر این مسائل رودرک میکنم
    تشکر زیاد بابت مطالبتون

      1. سلام آقای دکتر بیماری دوقطبی من 4 ماهه شروع شده و قبلش اصلا نمیدونستم و از جایی شروع شد که یهو فکر کردم دنیا به آخرش رسیده و احساس می‌کردم یار امام زمانم تا اینکه دو هفته بیمارستان روانی بستری شدم.
        الان روزانه 3 تا قرص لیتیم دکتر برام نوشته.
        میشه مثل قبل خوب بشم و دکتر قرص هام رو قطع کنه؟؟

  11. بازتاب: زندگی با همسر دوقطبی – ابزار صنعتی حسنی
  12. سلام و درود
    من 28 سالمه از 18 سالگی به خاطر یه سری مشکلات به روانپزشک مراجعه کردم و متوجه شدم که اختلال دو قطبی دارم انواع و اقسام دارو ها رو امتحان کردم کم و بیش نتیجه گرفتم بعضی اوقات هم نه
    الان مشکل اصلی من اینه که کلا حرف زیاد میزنم خیلی حرف میزنم خیلی خیلی خیلی
    همین حرف زدن زیادم باعث میشه مشکلات زیادی برام پیش بیاد همیشه هم خرابکاری بار میاد و درگیری
    من تاوان تصمیماتم رو همیشه دادم و میدم و کاملا گردن میگیرم که مشکل دارم
    ولی توروخدا یه دارویی بهم معرفی کنید که زیاد حرف نزنم اصلا یه کاری کنید که لال شم
    واقعا داره اذیتم میکنه
    شده جریان زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

      1. ممنون بابت پاسختون
        اما دکتر من بعضی وقتا فکر میکنم ارتباط بین مغز و زبانم قطع شده اصلا کنترلی روش ندارم
        هردفعه هم که پیش روانپزشک میرم فقط دپاکین 500 تجویز میکنه که روی حرف زدنم اصلا تاثیر نداره
        تصمیم گرفتم از دیشب تا حالا کلا حرف نزنم هرکی هرچیزی گفت تک کلمه ای و سطحی جوابشو بدم تمام انگار لالم

      2. سلام آقای دکتر
        من خواهرم ۲۵ سالشه و تقریبا یه ماهه دچار بیماری دوقطبی شده ..پیش روان پزشک بردمشون دارو داده …هم برای تنظیم خوابش هم برای خلق و خوش اما حالتهای دوقطبیش همونطوریه تغییری نکرده..دکتر بهمون گفته که تا آخر عمرش ممکنه حالش خوب نشه؟آیا واقعا درسته؟

  13. سلام عرض شد آقای دکتر من اختلالات دوقطبی دارم بماند که طی سالهای عمرم که آلان چهل سالمه چه زجرهایی روحی متحمل شدم من صرفن بخاطر اینکه دوزداروهام زیادروانپزشکم پیشنهادبستتری داد من باعقل سلیم رفتم حالا که ترخیص. شدم بخاطر چیزهایی که توی اون بیمارستان دیدم و شنیدم که حتی سال گذشته سه تادخترخانم خودکشی کردن ومن چهل توی اونجا یک دیوانه کامل آزمون ساختن افکار ترسناک وحی انتقام جویانه من نسبت به روانپزشکهاورییس بیمارستان ازذهنم بیرون نمیره خیلی دوست داشتم قدرت وجرات داشتم که همشونوازدم تیغ بگذرونیم شما بگیدبااین دگرگونی وحشتناک چه کنم لطفاراهنمایی کنید سپاس

    1. خیلی متاسفم بابت اذیتی که شدید.
      سعی کنید به فعالیتهای مفید خودتون مشغول کنید. ورزش کنید. روابط اجتماعی داشته باشید. با یک یا دو دوست احساسات خود را در میان بگذارید و حرف بزنید

  14. یعنی در کل فقط این نشانه ها رو دارم : سریع عصبی میشم و دلخور میشم اما اصلا اهل قهر نیستم خشمهام نسبت ب گذشته خیلی شدت داره مثلا سر اینکه نتونستم بموقع اماده شم برای عقد دخترخالم خیلی عصبی بودم و بهمه میگفتم بامن حرف نزنین تا دلتونو نشنکنم و گوشام پنبه گذاشتم تا صدای بقیه ک حتی باهم در مورد خودشون حرف میزدن منو عصبی نکنه و بعد یکی دو ساعت اروم شدم و اینکه کینه بدل میگیرم ولی طرفم لحنشو عوص کنه سریع یادم میره اینجور نیست که یکی هرچی هم توصیح بده بازم نطرم عوض نشه ینی با توضیحش میبینم اون حق داشته معذرت میخام و سعی بر تکرار نکردن رفتارم میکنم شبها دیر میخابیدم چون عادت کرده بودم صبحها لنگ طهر بیدار شم ولی اومدم تو حال پیش بقیه خابیدم تونستم زودتر بخابم زودتر بیدار شم تغییر اشتها ندارم تغییر میل جنسی ندارم سرخوشی و خوشی رو اصلا یادم نمیاد داشته باشم اما تحریک پذیر و زودرنجی گاهی میاد سراعم و اینکه کمی تمرکزم صعیف میشه ولی سریع حرف زدن و افکار سریع و هیجان شدید و اینارو ندارم بااینحال میترسم دو قطبی خفیف باشم ولی دکتر نتونسته باشه تشخیص بده و گفت خودبیماری و وسواس و اصطرابه

  15. سلام اقای دکتر عزیز.چهل و یک سالمه و مجردم.به دو قطبی بودنم شک داشتم با یه دکتر روانپزشک اولین بار یک ساعت حرف زدم گفتن وسواس شدید داری با اصطراب و خودبیماری انگاری.و دارو نوشتن ترسیدم مصرف کنم دوباره شک کردم نکنه چیزایی بوده و من نتونستم خوب توصیح بدم و دکتر متوجه نشده که دو قطبی ام و دوباره زنگ زدم بار دوم نیم ساعت حرف زدیم بازم همون تشخیص قبلی رو دادن و پرفنازین دو میلی نوشتن برام با دو تا داروی دیگه که اونا برای افسردگیم بودن من به پرفنازین شک کردم که نکنه من دو قطبی ام دکترم از من قایم میکنه ولی دکتر گفتن ک پرفنازین دو میلی تاثیری در دو قطبی نداره برای اصطرابت نوشتم بازم از ترس عوارصش نخودم تااینکه دیشب دوباره گفتم نکنه خوب توصیح ندادم احتمالا من دو قطبی نوع دو هستم دکتر تشخیص نداده بازم ده دقیقه دیشب حرف زدیم بازم تشخیص دفه اول را دادن گفتن وسواس و اصطراب و خودبیماری انگاری داری داروهاتو باید بخوری .خیالم راحت شد ولی امروز دوباره ی مطلب خوندم در مورد سیکلوتایمی یا دو قطبی نوع سه همون خفیف که همه جا نوشته انقد علایمش ناواصح و خفیف هست که اطرافیان بیمار و خود بیمار و خود دکتر هم نمیتونن متوجه شن فرد مبتلاست و بدون درمان ممکنه به نوع دو و یا یک تبدیل شه الان من میترسم نکنه من خفیفش رو دارم دکتر تشخیصش نداده لطفا راهنمایی ام کنید ینی ممکنه دکتر با اینقد صحبت کردن متوجه نشده باشن؟

    1. شما کاملا مشخص است که وسواس دارید. اما هیچ دکتری نمی تواند شما را قانع کند زیرا برای مدت کوتاهی صحبتهای دکتر ارام می کند شما را ولی س از مدتی دوباره فکر وسواسی بالا می اید.
      کتاب خودیاری برای درمان وسواس را از فروشگاه سایت تهیه و مطالعه کنید.
      هرقدر بیشتر دنبال اطمینان باشید شکهای شما بیشتر می شود

      1. متاسفانه بله وسواس دارم و هربار بعد اینکه دکتر گفته دوقطبی نیستی خیالم راحت شده ولی یه نکته جدید بذهنم رسیده و گفتم نکنه اینو نگفتم اگه دکترم اینو بشنوه دیگه میگه دو قطبی داری و اونوقته ک زندگیم نابود شده ولی اگه به دکتر نگم و دوقطبی باشم که بدتر میشم و تا حد جنون و بستری پیش میرم و اونوقت همه ازم فرار میکنن اسمم از بین زندگان حذف خاهد شد پس بهتره حداقل زودتر به دکتر بگم تا تشخیص بده و بدتر نشم از طرفی هم از تشخیص دوقطبی بشدت میترسم خدا خودش کمکم کنه ممنونم از شما اقای دکتر عزیز.عیدتون مبارک ❤

      2. سلام و درود.
        بیمار پسر عموی بنده هست۲۴ ساله ایشون خب زندگی سختی داشتن و در روستا بودن بعد هم که به شهرستان اومدند مدت زیادی رو در خونه بسر میبرده و کم و بیش کار میکرد و اغلب توی خونه پا تلویزیون و کارای روزمره بوده و مشکل اصلیش تنبلی و راحت طلبی بیش از حد بوده و بعد از مدتی بشدت وسواس داشته چه نظافتی و چ از حیوانات و کلا وسواسی شدید. توی این دوران هم رویاپردازی خیلی زیاد با شخصیت های قهرمان ساخته ذهن خودش که موفقیت هاشون رو هر روز پیگیری میکرده باهم تایم میگذروندن و میگه انقدر واقعی بود که از قهرمانی اونها بغض میکرد و گاهی و اسم گداشته بود روشون. اما خب خیلی وقته ک دیگ اون حالات رو نداره شاید چند سالی و میدونه ک رویا بوده. و خب موارد زیادی هم پیش می امد که با خواهر و اعصای خانواده بلخره درگیری های لفظی و فیزیکی که هنه داشتن و البته ایشون بخاطر غرور جوانی این نوارد خب بیشتر داشت اینارو.

        و خواهران بیمار یکی پزشک و دیگری در حال تحصیل کم کم دیگ خسته شدند از این راحت طلبی و … کم کم همه دید دیوانه بودن و از دست رفتن این فرد رو داشتن و تا یه تنش کوچیکی پیش میومد زنگ میزدن به بیمارستان فارابی اصفهان مخصوص بیماران روانی و میومدن میبردنش. و دیگه این بچه بشدت میترسه و هی نگرانه ک بیان ببرنش. چندین بار رفت ک کار بکنه ینی خودش خیلی دوس داره ولی بعد از مدتی یا کاره رو نمیپسنده یا خودش بیقراری میکنه یا دوام نمیاره و …

        یه مدتی کلا در مورد چیستی خداوند و چرایی سوال هایی داشت و بعد از مدتی تقریبا یکی دو سالی هست که عاقید مذهبیش سفت و سخت شده و مثل خواهراش مذهبی شده تقریبا. یه روز چون مجبورش کردن بره کار کنه توی مسیر اتوبوس پیاده میشه و توی جاده اقدام به خود کشی میکنه خون هم میره اما نمیمیره و برمیگرده و کلا فرد شدیدا احساساتی هم هست و میگه خواهرام بنای اینکه نگران باشن میگن تو برای اینکه نظر ما رو جلب کنی خودکشی کردی و ذره ای احساس ندارد خواهرانم.

        و رفتند کارهاشو کردند که برای همیشه بفرستند بهزیستی و مراکز درمانی و با گزارشاتی ک دادند دارو های اسکیزوفرنی رو برای این شخص نوشتند و خواستا نامه بستری دائم این شخص رو بگیرند.

        درصورتی که مجدد به متخصص بردم و گفتند این موارد به دو قطبی میخورد ن اسکیزو.

        آقای دکتر برای همین قضیه سعی کردم کمکش کنم و اخیرا ک خواست بره برای کار میگه استرس میگم از سرعت اتوبوس و نمیتونه یبار هم برگشت وسط مسیر و کلا دیگ کنسل کردم رفتن رو.

        دارو های قبلیش ک برای تشخیص اشتباه اسکیزو بود و برخیش بی پریدن و اسپیریدن و …

        دارو هایی ک یه متخصص دیگه نوشته دپاکین رسپریدن

        و چون یهویی دارو های قبلی رو قطع کردیم و این جدیدا با دز پایین رو دادیم امروز شدیدا احساس بیقراری داشت و دست هاش رو میخاروند میگفت دلم میخاد خودکشی کنم تا از این حس اضطراب و بیقراری شدید خلاص بشم.

        یه مشاوره انلاین گرفتم گفت نباید یهو قط میکردین و دز اسپیریدن رو بیارد روی ۳ و بی پریدن هم فعلا مصرف کن کنار بقیه.

        آقای دکتر خواهش میکنم از شما که نطر خودتون رو بفرمایید

        1. نظر من دوقطبی است. متاسفانه رفتارهای بد اطرافیان حال ایشان را بدتر می کند. از طرفی ایشان بنظر ترس شدیدی از طرد شدن دارند و نیازمند ان هستند که شخصی به او اطمینان بدهید که از او حمایت می کند و او را ترک و طرد نمی کند و او را دوست دارد.
          اگر در توان شماست در کنار او باشید و با رفتار به او اطمینان بدهید که مراقب او هستید.
          اضطراب شذید او واقعی است. خودکشی او واقعی است حتی اگر برای جلب توجه نیز بوده باشد بیانگر نیاز شدید او به درک شدن و مورد مجبت قرار گرفتن است.
          اگر سوال دیگری دارید در خدمت هستم

        2. ممنونم از پاسخ شما جناب دکتر
          خدمتتون عارضم که این مدت ک آوردیمش پیش خودمون و همزمان شد با قطع قرص و دارو های قبلی و شروع قرص های جدید الان شدیدا احساس بیقراری میکنه و حالت بدی داره و میگه دلم میخاد خودکشی کنم که فقط راحت بشم از این حالت بیقراری چون هیچکاری آرومم نمیکنه نه راه رفتن ن فیلم دیدن توی این مواقع و میترسم از جهنمی شدنم وگرنه خودکشی میکردم.

          این حالت خودکشی رو بیشر همین مواقع بیقراری داره فقط حالا نمیدونم بخاطر تداخل داروییه یا چیز دیگه ای.

          ضمن اینکه اقای دکتر الان بیشتر همون افسرده است و حالت شیدایی توی این فرد نمیبینم حتی ماه ب ماه مدت هاست ک توی این حالته کلا و ایا باز هم میتوان گفت دو قطبی؟؟؟

          افسردگی رو که قطعا دارند ایشون. و اینکه همه جوره حمایتش میکنیم و اینو هم بهش گفتیم اما میگه ببرم خونه خودمون نمیخوام سربار کسی باشم و هی میگه شرمنده و منتظره تا اون خواهرش بره و میگه بعد اون منو ببرین خونه یکم بهتر بشم اونجا راحت ترم و …

        3. اکنون در فاز افسردگی است. ولی فاز شیدایی نیز خود را نشان می دهد.
          داروها را حتما باید بتدریج کم می کردید. اگر بتدریج نبوده حتما با دکترش صحبت کنید که داروهای قبلی را ناگهان کنار نگذارند.

  16. سلام آقای دکتر عزیز
    مقاله بسیار خوبی بود. من 43 سال سن دارم و حدود 10 سال پیش دچار بیماری هایپومانیا شدم و تحت درمان روان پزشک قرار گرفتم. در این دوره حدود یک سال افسردگی من طول کشید. بعد از آن حالم خوب بود تا چهار سال بعد دوباره این بیماری برگشت ولی این بار دوره افسردگی پنج ماه بطول انجامید. بعد از دو سال و نیم بار دیگر این بیماری سراغم آمده است. هم اکنون داروهای کاربازپین مصرف می کنم. حدود سه ماه و نیم است که در دوره افسردگی هستم و تا حدودی حالم خوب است اما به شدت نگران تکرار بیماری هستم.زیرا هر بار که می آید دو ماه حد اقل دوران نیمه شیدایی و 5 ماه افسردگی کشنده را تحمل می کنم. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم؟

    1. آگاهی نسبت به نشانه های تغییر خلق به شما کمک می کند پیش از هجوم ان نسبت به ان اگاه شده و رفتارهایی مانند انچه در مقاله امده است بکار گیرید تا جلوی انرا بگیرید. برای خلق افسرده می توانید مقاله درمان افسردگی بدون دارو را مطالعه کنید

  17. سلام آقای دکتر من به مدت چهار سال در محلی کار می کردم در دوسال آخر گیم بازی می کردم وگاهی اوقات شب ها تا 3 و 4 صبح بیدار بودم ودر روز برای کار خواب آلوده بودم بطوریکه در چهار ماه آخر که همزمان با دوران آغاز کرونا بود از کار خود متنفر و خسته شدم وبی حسی شدیدی نسبت به کار خود داشتم و توان ادامه آن را نداشتم بنا به تشخیص روانپزشک رهاکین 200 و پردنیزولون به مدت یک سال ونیم به صورت پیوسته مصرف کردم و کار خود را رها کردم داروها اجازه ی بیدار ماندن بخاطر فشار خستگی زیادی که داشت به من در شب را نمی داد و در این مدت یک سال و نیم ساعت خواب به حالت عادی از 9 یا 12 شب تا 6 صبح برگشت دارو ها را شب مصرف می کردم وبخاطر فشار خستگی به خواب می رفتم بطوریکه چشم هایم به شدت سنگین می شد برای همین بعد از این مدت سرخود ابتدا پردنیزولون را قطع کردم و بعد رهاکین . مادرم فشار زیادی برای مصرف دارو به من می آورد و از عوارض مصرف نکردن می ترساند برای همین بطور پراکنده فقط رهاکین را مصرف می کردم ولی دوباره قطع کردم در مدتی که قطع کردم احساس فشار خواب از بین رفت ولی دیگر به ساعت خوابم پایبند بودم بعد از مدت احساس تلخی در بعضی از غذا یا نوشیدنی هایی که در خانه مصرف می کردم احساس کردم و متوجه شدم که بصورتی دارو به خورد من می دهند ولی خودشان می گویند همچین کاری نمی کنیم به هر حال من قبول دارم که اختلال دوقطبی دارم ولی چون از خانواده ام شخصی نیز اختلال دو قطبی دارد و رهاکین 500 مصرف می کند دکتر گفته است احتمالا من هم دوقطبی هستم اما فشار خستگی که به همراه دارد متنفرم برای مثال در طول روز در بعد از ظهر احساس خستگی زیادی دارم در حال حاضر دانشجو هستم در بعضی از اوقات که می خواهم کار های درسی خود را انجام دهم اکثرا بعدازظهر احساس خستگی شدیدی دارم همچنین ضعف عضلانی شدیدی پیدا کرده ام و شاید کار سنگین را به مدت یک ساعت بیشتر نتوانم انجام دهم . در بعضی اوقات نیز افکار خودکشی دارم. بعد از قطع دارو با دکتر نیز ارتباطی بر قرار نکرده ام. آقای دکتر یا داروی دیگری هست که فشار خستگی کمتری به همراه داشته باشد؟ چون دیگر از تلخی غذا ها و یا نوشیدنی ها خسته شده ام. با تشکر

    1. دارو را باید بتدریج کاهش بدهید. در غیر اینصورت علامتها باز می گردد
      برای اینکه وابستگی شما به دارو کمتر شود راهکارهایی که در مقاله امده است را انجام بدهید تا خانواده نیز بتدریج اعتماد بیشتری به ثبات خلق در شما پیدا کنند.
      سعی کنید هرچه بیشتر با نشانه ها و علائم خود اشنا شوید تا پیش از شدید شدن انها را کنترل کنید

      1. آقای دکتر خانواده ی ما همگی زود رنج و زود جوش هستیم. الان برای مدت چهار ماه است که سر یک مشاجره با دو فرد اصلی خانواده (پدر 60 سال و مادر 52 سال) به مدت چهار ماه هست که قطع ارتباط کرده ایم همدیگر را می بینیم ولی حرفی نمی زنیم الان من تنها با فرد سوم خانواده (خواهرم) ارتباط دارم و همچنین این چهار ماه تقریبا آسوده بودم و مشاجره ای نداشتم چون ارتباطی نداشتم. وهمچنین فعلا علاقه ای به برقراری ارتباط با افراد خانواده (پدر و مادر) ندارم. سپاس گذار می شوم اگر دارویی معرفی کنید که حداقل همزمان با رهاکین مصرف کنم تا از فشار خوابی که به من می آید کم شود. و داروی رهاکین به صورت قرص مصرف کنم و دیگر در داخل نوشیدنی و غذا ها که مزه تلخی دارند مصرف نکنم.

  18. از جوابتون ممنونم اقای دکتر.حدود یک ماه و نیم پیش خواهرم از یه دوستش تعریف میکرد و میگفت این دوستم خیلی بوجود جن معتقده و انقد از ترسش تلقین کرده که واقعا چیزایی رو چند بار دیده …..آقای دکتر منم اونلحظه پیش خودم گفتم من ک تا حالا توهم دیداری و شنوایی نداشتم میترسم تلقین کنم چیزایی ببینم و بشنوم و بعد دیگه بترسم که پس بله من دو قطبی رو حتما دارم و دقیقا ی ده روز بعد ادلین بار کسی با صدای پدرم یواش یبار صدام کرد تا حدی که فکرکردم واقعیه و گفتم بله پدر ک دیدم نه ایشون خابه و صدا واقعی نبود .اونلحطه ک صدا رو میشنوم اصلا با واقعیت فرقی نداره فقط وقتی میبینم کسی جز من نشنیده میفهمم واقعی نبوده و میترسم ینی پس بااین شرایط من دو قطبی نیستم؟ دو صدای اول رو با فاصله دو سه روز شنیدم و صدای سوم ک دیشب بود رو بعد دو هفته از اون دو صدای قبلی شنیدم

  19. اقای دکتر من چهل و یک سالمه و مجردم.همونم ک بالا نوشتم تا حالا سه بار صداهایی شنیدم که فهمیدم واقعی نبودن….بار اول پدرم خاب بود با صدای پدرم اروم اسممو یبار صدا زدن و منم گفتم بله پدر ک دیدم خابه فهمیدم واقعی نبوده….بار دوم شب تازه میخاستیم بخابیم تلفن خونمون یه نیم زنگ خورد پرسیدم شما هم شنیدین مامانم گفت نه تلفن زنگ نخورده…بار سومم امشب نصف شب بیدار شدم سر جام بودم ک در قابلمه افتاد از دست یکی تو دلم گفتم کدوم بیفکره نصف شب رفته اشپزخونه همونلحطه رفتم دیدم کسی نیست و همه خابن همه جا تاریک و اینبار خیلی ترسیدم…..دفه پیش ب پدرم گفته بودم تو صبح صدام کردی؟گفت نه دید میترسم گفت عیب نداره چند باری هم منو صدا زدن دیدم کسی نیست و هیچوقت هم دیونه نشدم ….آقای دکتر من خیلی میترسم مشکل من چی میتونه باشه؟

  20. سلام آقای دکتر عزیز.من یبار علایمم رو گفتم و شما فرمودین وسواس و اضطراب دارین و اصلا دو قطبی ندارین….آقای دکتر در عرض یک ماه من سه بار صداهایی شنیدم که واقعا وجود نداشتن یبار با صدای پدرم اسممو یواش صدام کردن دیدم پدرم خابه و صدام نمیکنه.یبار تازه میخاستیم بخابیم و شب بود تلفن خونمون ی ثانیه زنگ زد قط شد منم گفتم اینوقت شب کیه ک یه دقت کردم دیدم هیشکی عکس العمل نشون نمیده پرسیدم از اهل خونه گفتن اصلا تلفنی زنگ نخورده…امشبم خابیدم بعد خابم پرید سجام دراز کشیده بودم که صدا شنیدم در قایلمه افتاد رو موزاییکای اشپزخونه تو دلم گفتم کدوم ادم بیفکری هست نصف شب رفته اشپزخونه ک یهو به خودم گفتم پاشم ببینم اخه همه خابن همه جا تاریک ک بلند شدم سریع همون لحظه اسپزخونه رفتم دیدم هیشکی نیست و اون صدا واقعیت نداشت….آقای دکتر خیلی میترسم من مبتلا به دو قطبی هستم یا یه بیماری روانی دیگه؟اونروز با پدرم صحبت میکردم میگفت نترس منم ی جای خلوت بودم ک فلانی صدام کرد برگشتم دیدم کسی نیست و من تو باغ تنهای تنهام و این اتفاق برام چندین بار تکرار شده تو مشگل روانی پیدا نکردی….ولی من خیلی میترسم لطفا کمکم کنید

        1. در این سن احتمال بیماری های خطرناک روانی منتفی است. اما احتمال دوقطبی هنوز وجود دارد. اگر خودتان بر درست نبودن و غیر منطقی بودن این تصاویر و یا صداها اذعان دارید مشانه دوقطبی نیست. اما در عین حال چک کنید ایا این تصورات با افزایش اضطراب شما بیشتر می شود یا خیر. می تواند تنها افکاری باشد که می توانید به انها اهمیت ندهید

  21. سلام و وقت بخیر.آقای دکتر بنده حوصله هیچ کاری رو ندارم،بیخودی واسه هرکاری تنبلی می کنم،تمرکزم خیلی کمه،حالتی مثل مه مغزی خیلی دارم،زود عصبانی میشم،تو بین جمع خیلی احساس درماندگی میکنم و همیشه استرس اینو دارم که یه وقت اشتباهی نکنم که مسخره ام کنن،از تماس چشمی با بقیه(حتی اعضای خانواده)بطور ناخودآگاه پرهیز میکنم،اما اونجایی که اصولاً باید یه استرسی داشته باشم بیخیال میشم و چند دقیقه بعد از اون از خودم ناراحت میشم که چرا اینقدر بیخیال بودم.مثلا تو بعضی مواقع خطرناک یا دردسرساز برا خودم یا خانوادم.همچنین کنترل چندانی رو افکار جنسی ندارم و دچار اعتیاد به پورن هستم که خیلی برام مشکل ایجاد می‌کنه.لطفا راهنماییم کنین.

    1. مقاله درمان کنالگرایی را در سایت مطالعه کنید. همچنین کتاب پورنوگرافی لذت ممنوعه را از فروشگاه سایت تهیه کنید زیرا بنظر می رسد حداقل بخشی از مشکلات شما ناشی از تشدید اضطراب شما بواسطه تماشای پورنوگرافی است. بعبارت دیگر این اضطراب شما است که شما را بسمت پورن کشانده و پورن بنوبه خود مشکل شما را تشدید کرده است.
      روزی یکساعت ورزش کنید. مقاله درمان اضطراب را در سایت بخوانید. زیرا مشکل اصلی شما اضطراب است که منجر به ایجاد سایر مشکلات شده است

  22. سلام من ی دختر ۱۶ سالم ک حس میکنم اعلائم دو قطبی دارم البته دایی و پسر داییم هم نشونه هایی دارن و اعلائمم اینجوریه ک بعضی وقتا خیلی تحریک پذیر و زود رنج میشم و شروع میکنم ب تند حرف زدن با صدای بلند ک واقعا اگه دست بزارن رو نقطه ضعفام یهو قاطی میکنم با بچه هام رابطه خیلی خوبی ندارم ینی یا باهاشون بازی میکنم و یهووو خسته میشم و دوس ندارم اصلا سمتم بیان چون دیگ عصبیم میکنه من خیلییی اجتماعیم ولی گاهی فقط میخوام تنها باشم و با خودم حرف بزنم من میدونم ک نشونه هاش مربوط ب اختلال دو قطبیم ولی میخوام بدونم تمرین های رفتاری هست ک من کم کم درستش کنم؟ ممکنه اصلا برای سنم باشه و مشکلی نباشه؟

    1. مواردی که گفتید هیچکدام دلیل دوقطبی بودن شما نیست. کمی بر روی خویشتنداری خود کار کتید. انتظار نداشته باشید دنیا بر طبق میل و خواسته شما پیش برود. مقاله مدیریت خشم را در سایت بخوانید.

    2. سلام.چهل و یک سالمه دختر مجرد هستم.از بچگی ترس از بیماری داشتم ولی شدت نداشت.توی سی و چهار سالگی چون خیلی میدیدم فلانی فوت کرد علت سکته …دیگه ترسیدم و نکران مامانم ک دیابت و فشار و چربی داره شدم تو خابش کنترلش میکردم ک نفس میکشه یا ن.نگران پدرم بودم.نگران خودم ک مبادا هیجانات باعث سکته من بشن .وسواس فکری و عملی هم از هفت سالگیم دارم مثلا روی خطوط موزاییک پا نمیذارم نوشته تابلوهارو میخونم و …..از بچگی یادمه عصبی و تحریک پذیرم اوایل اصلا کینه بدل نمیگرفتم ولی بعدها رفته رفته کینه بدل گرفتم ک چرا فلانی منو دعوت میکرد خونشون ب این علت ک دلمون برات تنگه ولی از من برای گردگیری خونشون استفاده میکرد و الان قدر منم نمیدونن و دلم میخاد کاش میتونستم اینارو تو خونمون کلفت کنم که تلافی کرده باشم و ….زود عصبی میشم بجای پیدا کردن راه حل با صدای بلند جواب میدم و سه ساله گاهی ی علایمی مثل مه مغزی دارم مثلا ماهی یبار یا بعضا س چهار ماه یبار.هیچوقت خلق من تغییر نکرده ک مثلا یه دوره خیلی خیلی شاد باشم و یه دوره خیلی خیلی افسرده.اما از سی و چهار سالگی ب بعد اکثر روزها افسرده ام چون بیکارم بیردن هم ی ماه یبار بیست روز یبار میرم تو اتاقم تنها میخابم و اکثر روز رو اتاقم تنهام و درس میخونم برای ازمون وکالت.یوقتایی میگم کار من تموم شده ن ازدواج کردم و نه شاغل شدم همه هم میگن موندی خونه پدر مادر همیشه زنده نیستن بدبخت میشی زود ازدواج کن با اولین خاستگارت حتی اگه ازش خوشت نیاد گاهی صبح ک از خاب بیدار میشم میگم کاش میمیردم ولی از مرگ هم میترسم اینکه جدی بخام ی راه خودکشی پیدا کنم هیچوقت اینکارو نکردم و ایمانم بخدا صعیف شده بود ک رفتم دنبال مطالب و سخنرانی مذهبی ایمانم ک قوی تر شد روحیه ام بهتر تر شد و اینکه یکی بامن حرف میزنه و نصیحت میکنه تمام کینه ای از اشناها ک بدی بهم کردن یادم میره همون لحظه .ینی حرف دیگران روم اثر میذاره و من حال روحیم بهتر میشه ولی چون خونه هستم بیرون نمیرم بیکارم یکی دوروز بعد دوباره افسرده میشم ولی هیچوقت حرکات بشدت تندتر از معمول خودم نکردم هیچوقت تا حدی فعالیت نکردم که با وجود فعالیت زیاد خسته نشم.آیا من دو قطبی خفیف مبتلا هستم؟چون خوندم دو قطبی خفیف اگه تشخیص و درمان نشه تبدیل ب دوقطببی شدید خاهد شد.ممنون میشم کمکم کنید

      1. شما دچار دوقطبی نیستید. شما تله رها شدگی دارید. مقاله مربوط به انرا در سایت مطالعه کنید. شما یک اضطراب کلی دارید که به ترس از از دست دادن دیگران و نیز وسواس فکری شما دامن می زند.
        روابط اجتماعی خود را گسترش دهید. در روحیه شما تاثیر زیادی دارد. ورزش کنید منظما.
        سبک زندگی خود را فعال ترکنید. هدفهایی در زندگی ایجاد کنید و آنها زا با جدیت پیگیری کنید. متوجه هستم که در ابتدا سخت است برای شما ولی بتدریج امکان پذیر تر می شود برای شما. در ابتدای مسیر شاید مشاوره با یک دکتر روانشناس مسیر را برای شما هموار تر کند.
        شما می توانید به خود و روحیه خود کمک کنید.

        1. از شما آقای دکتر عزیز یدنیا ممنونم که با مهربونی جواب تک تک رو لطف میفرمایید و مارو از نگرانی درمیارید.الهی همیشه تو زندگیتون موفق و سلامت و شاد باشید.عیدتون هم مبارک آقای دکتر گل

      2. سلام
        شما هم مثل من احساس ناامیدی و شکست میکنید کاملا شما رو درک میکنم اگه خواستید با من تماس بگیرید چون همدرد هستیم.

    3. ببخشید من ۱۷ سالمه
      حتی نمیدونم چی بگم انگار کلمات برای توضیح دادن خیلی کوچیک و ناتوانن
      من چندسال اخیر حدود۲ سال
      دچار افسردگی بودم حتی مطمئن نیستم افسردیگ بوده یا نه
      خستگی و انزوا طلبی بی قراری عاطفی
      و تحریک پذیری عاطفی
      من سعی کردم از پسش بربیام از ادمای اطرافم فاصله گرفتم و رو خودم وقت گزاشتم ولی هرچقدر بیشتر با خودم زمان گذروندم این مشکلات شدت گرفتن
      اعتماد بنفسی که داشتم از بین رفته و اون بی اعتنایی همه تبدیل به اظطراب و استرس شده
      مدام گریه میکردم و سعی کردم خانوادم رو بابت چندین سال سرزنش کنم یا بهتر مادرم و پدرم
      من یه برادر بزرگتر دارم با فاصله سنی ۱۳ سال که خیلی تحت فشار قرار گرفته حتی بیشتر از من
      پدرم مادرم رو کتک میزده زمانی که برادرم کوچیکتر بوده و برادرم توی اون فضا بزرگ شده و بعد اون چندین سال با یه شکست عشقی مواجه میشه و به دوست رو میاره و از طریق اونها به راه های دیگه ای کشیده میشه و یکی از نزدیکترین دوستاش خودکشی میکنه و خودش هم قرار بوده با اون خودکشی کنه ولی بخاطر دوست دخترش نمیکنه اون خانم الان با ما زندگی میکنه هنوز عقد نکردن ولی مادر و پدرم زنده بودن برادرم رو از چشم اون میبینن و خودشون رو مدیون میبینن من با اون خانم مشکل دارم چون من رو اذیت میکنه گرچه پدرم بعد از تولد من خلق و خوش رو تغییر داد اما منم از این صحنه ها کم ندیدم بارها مادرم رو کتک زده و بعد از اون طی این چند وقت که این دختر خانم من رو اذیت میکردن من حق حرف زدن نداشتم چون برادرم جفت منو مادرم رو کتک میزنه و وسایل خونرو میشکونه مادر من مدام به شکل افراطی کلمات رو تکرار میکنه که کی باید چیکار کنه درحالی که خودش کاری نمیکنه
      مدام اسممو داد میزنه که چیکار کنم من اونقدر داغونم حتی نمیتونم یه عضله رو تکون بدم
      وقتی برادرم وسایلو میشکونه مدام خودشو به بیچارگی میزنه و من مجبورم همچی رو تحمل کنم هی بگم برو اونور بشین برو اونور حرف نزن برو اونور ولی حرفمو گوش نمیده
      بارها شده با برادرم دست به یقه شدم و یبار موهامو تو تمام راهروی خونه کشیده و کسی چیزی نگفته همه گفتن که درک کنم چون اون بزرگتره من درک کنم من باید بقیرو کمک کنم من مشکلم من کافی نیستم من چندین سال با افسردگی دست و پنجه نرم کردم و الان بشکل عجیبی شیدایی های بی دلیل ازم سر میزنه و میخندم و گاهی اوقات برای تخلیه انرژی عجیبی که یهویی داخلم جمع میشه میدوام و ثانیه دیگه غم و اظطراب و خلق خوی عصبی میگیرم و میل دارم خودمو کتک بزنم و بارها بخاطر اینکه مادرم از حرف زدن دست برداره خودم رو کتک زدم که ساکت شه به صداها حساس شدم فوری گریه میکنم فوری شکسته میشم یمدت بمیاری های روده پیدا کردم و مدام غذاهارو پس میدادم و چندین بار دکتر رفتم دکتر برام لوکستا تجویز کرد که من بعدا متوجه شدم دارو برای کاهش اظطراب بوده که نگرانم کرد
      فقط میخام بدونم من به دوقطبی مبتلام؟ یا هرچیزی که الان دچارشم که دوست ندارم اسم یه بیماری روانی باشه
      من میتونم خوب شم؟ میتونم مثل همسن و سالام بدور از دغدغه های الانم باشم یروزی؟

      1. متاسفم از شرایطی که در اون هستید. بهتره تلاش کنید تا کار و شغلی پیدا کنید تا زودتر از اون فضا دور بشید و زندگی مستقلی پیدا کنید.
        بجهت شرایط خانواده من نظر قطعی نمی توانم بدهم که ایا دچار دوقطبی هستید یا نه. زیرا ممکن است جال شما بخاطر شرایط محیطی ایجاد شده باشد و یک محیط ارام باعث شود حالتهای خلقی شما عوض شود.
        اما در حال حاضر مسلما دچار اضطراب هستید. مقاله درمان اضطراب را در سایت مطالعه کنید.
        ورزش منظم انجام بدهید.

  23. سلام دکتر جان ،ممنون از وقتی که برای پاسخ گویی به مشکلات مردم میگذارید
    پسری ۲۶ ساله دارم که مشکوک به دو قطبی است، البته خودش چند سال پیش اشاره به این موضوع کرد ولی هرگز راضی به دیدن روانشناس و مصرف دارو نشد ، اعتقاد به هیچ دارویی ندارد. چون ضرر داروی شیمیایی را بدتر از فایده اش میداند.
    البته شروع این جریان از وقتی بود که مبتلا به بیماری سیستم ایمنی بدن به نام اسکلرودرما شد و برای اون هم دارویی مصرف نکرد، حدود شش سال طول کشید که با رژیم غذایی اون بیماری رو کنترل کرده.
    با خانواده تقریبا قطع رابطه کرده ، بیشتر افسردگی و ناامیدی توش می دیدیم، ، زیاد متوجه شیدایی نشدم..
    خواهر و برادر بزرگش اصرار دارن که اون باید دارو مصرف کنه، ولی خودش زیر بار نمیره، میگه یک سری مشکل دارم که خودم باید حل کنم ،به همین دلیل نمیخواد با اونا روبرو بشه .
    سوال من اینه که ایشون ممکنه تصمیم های غلط یا خطرناک بگیره توی زندگیش، من به چه روشی باید اونو قانع کنم که از مشاور کمک بگیره. ممنون از محبتتون

    1. ما مطمئن نیستیم که ایشان دچار دوقطبی هستند. شما نیز نشانه ای ذکر نکردید که بیانگر دوقطبی او باشد. بنظر بیشتر خوی افسردگی دارد.
      در صورت دوقطبی ممکن است کارهای خطرناک در فاز شیدایی بکند.

      1. سلام آقای دکتر. خانوم هستم ۲۶ ساله و یک دختر ۱۳ ماهه دارم.
        من ۷ سال هست ک متوجه بیماری دو قطبیم شدم،
        پزشکم برام اولش دپاکین تجویز کردن اما چون حالت تهوع میگرفتم با لیتیم کربنات بحالت هر ۱۲ ساعت ادامه دادم. تا اینکه ازدواج کردم و ب همسرم گفته بودم مشکلمو اما جدی نمیگیره و حتی منو دکتر نمیبره بتونم قرص بگیرم، دارم روانی میشم، مسگه اسم رو خودت نذار و کلی دمنوش آرامبخش اعصاب برام میگیره میاره، من الان تو شیردهی هستم ب مادرم گفتم یواشکی برام لیتیم خریده اما بخاطر عوارضش روی شیرم فعلا نخوردم، حالم خوب نیست دختر ۱۳ ماهمو میزنم وقتی عصبیم میکنه یا دائم سرش داد و بیداد میکنم، از اینکه روح و روان بچمو نابود کنم بیشتر گریم میگیره و اعصابم بدتر خورد میشه دلم میخواد بمیرم، از این طرفم کی میخواد بچمو نگه داره آخه؟
        ترو قرآن بگید چیکار کنم؟
        آها اینم بگم آسنترا خوردم سرخود و اونم تاثیر زیادی روم نداشت شایدم چون منظم نخوردم.
        من علائمم نسبت ب دوران مجردیم خیلی بیشتر شده اگه قبلا مثلا ۷ تا علامت داشتم الان تمام علائمشو دارم و دلم میخواد خوب شم با قرص یا با هرچی.

        1. وقتتون بخیر. داروی دپاکین با لیتیم کربنات که به شما ساخته را استفاده کنید. داروی آسنترا برای درمان دوقطبی نیست.
          مواردی که در مقاله 10 راه درمان دوقطبی گفته شده است را انجام بدهید. کمک زیادی به شما می کند. شما از طریق این تمرینات یاد می گیرید چگونه خود را کنترل کنید.
          بیجهت برچسب مادر بد را بخود نزنید. بجای تمرکز بر کارهایی مانند داد زدن به انجام کارهای مثبت روی فرزند خود فکر کنید. لحظاتی که حالتان خراب می شود و کار غلطی میکنید را فراموش کنید تا دچتر چرخه غلط نشوید

      2. سلام. پسر 14 ساله دارم.
        در سن 9 سالگی داخل مدرسه دچار اضطراب و بیقراری شدید شد و بردیمش دکتر. دارو فلوکستین دادن. همزمان تشخیص ای دی اچ دی هم دادن. ولی چون اضطراب و تحریک پذیر میشد دارو ریتالین رو قطع کردیم.
        من و پدرشون سه ساله جدا شدیم.
        پدربزرگ پدری فرزندم دچار اختلال دوقطبی بودن.
        از طرفی خودم و پدرم و بقیه اعضای خانواده پدریم و عمه ها و عموها و … ای دی اچ دی داریم و اکثرمون ریتالین و ویاس مصرف میکنیم.

        امسال دوبار از مدرسه پسرم تماس گرفت و گفتن
        حالش بد شده. تپش قلب و سرگیجه و کمی تنگی نفس میگیره.
        کلا ادم فعال و پرانرژی نیست. شادی و شوخی و گستاخی و بیخابی شیدایی رو هیچ وقت ندیدم.
        این اضطراب و اینکه گاهی یهو حال روحیش افت میکنه دلیلش چی میتونه باشه.
        تمرکزش خیلی پایینه. داروی ای دی اچ دی هم بهش نمیتونم بدم چون سریع تحریک پذیر میشه.

        1. بدلیل ژنتیکی که دارد هر استرس و فشار کوچکی می تواند حال او را بد کند. حالاتی که گفتید می تواند نشانه حمله پانیک باشد. با یک روانشناس جلساتی را برای او بگیری تا یاد بگیرید چگونه هیجانات خود را مدیریت کند

  24. سلام دکتر… ببخشید من یه دخترم که دو ساله با پسری هستم که مشکل دو قطبی داره.. من تا الان همین لحظه که دارم مینویسم براتون تموم تلاشمو کردم تا باهاش سازگاری داشته باشم کمک حالش باشم واقعااا میگم انقدر خواستم حالش رو خوب کنم ولی متاسفانه واقعا هر چی میگذره دارم از پا میوفتم و هر چی تلاش میکنم به چیزی نمیرسم… همه جوره خواستم درکش کنم بد دهنی کردنش رو بیخیال بشم یا گیر هایی که بهم میده که اصلا ارزش گفتگوو نداره و و …. خودتون در جریان هستین که ممکنه چیا گذرونده باشم‌..‌ میشه خواهش کنم کمکم کنید؟ من خیلی دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم… مشکل بیماری که داره باعث داره میشه رابطمون تموم بشه و دیگع نتونیم ادامه بدیم…‌ چون غیر این واقعاا هیچ مشکلی نداریمم جز خلع و خوی اون که یهو عوض میشه و من سعی میکنم ارومش کنم..‌ بعضی اوقات میشه بعضی اوقات نمیشه… دارو رو بهش گفتم مصرف کن ولی متاسفانه میگه مصرف کردم اثری نداشته…هر ماه یا دو ماه ی بار میره پیش روانشناس ولی من تاثیر زیادی روش نمیبینم…میشه خواهش کنم راه حلی برای من..‌ و اون برام بنویسید خیلی نیاز دارم خواهش میکنم 🙂 بهم بگین من چیکا کنم. یا اون برای خودش چیکار کنه…. مطالبتون رو بالا خوندم همشون برام اشنا بود و انجام دادم تا حدودی براش… لطفا راهنماییم کنید مممنونم.

    1. برای درمان اختلال دوقطبی خود باید دارو را منظم فعلا بخورد. شما کاری نمی توانید انجام بدهید در صورتی که خودش نخواهد و نفهمد که این تغییراتش چقدر به اطرافیان اسیب می زند

      1. سلام اقای دکتر
        خواهرم مجرده یه سالی بوداکثراتنهامیرفت تواتاقش نمیاومدتوجمع تواین یه سال توبه کرده بودحتی عروسی هم نمیرفت کارش شده بودنمازسروقت قران خوندن هرروزوفقط نگاه کردن به ملاهه وشیخ هایی که فک کنم دینشون هم افراطی ماندونستیم افسرده هست ولی خودکشی کردبعدش فهمیدیم توذهنش یه چیزهایی هست کهواقعیت نداره وماحق نداریم حرفهاشوباورنکنیم دکترگفت افسردگی شدیدداره دوقطبی هست خودش هم قبول نداره میگه من افسرده نیستم امروزاولین جلسه دکترش بودحتی داروهارونمیخوره. توروخدابگین چیکارکنیم باخودش مادرم پدرم وماخواهربرداراش داریم میسوزیم توروخدابگین خواهرم درمان میشه؟

    2. آقای دکتر عزیز اینو یادم رفت بگم من از بچگی حالت عصبی داشتم کسی اذیتم میکرد داد میزدم چون روش حل کردن مشکل رو بلد نبودم بزرگتر ک شدم مثلا یادمه چهارده سالم بود قوری رو زدم شکستم و یبار ک از دست خاهرم بشدت عصبی شده بودم بشقاب رو کوبیدم بدیوار البته اونم همش منو تحریک میکرد .ولی چن سال پیش انقد عصبیم کرد ک واقعا از ته دلم میخاستم سرشو ببرم و بعد سر بریدشو بچرخونم پرت کنم دیوار .این فکر تو عمرم فقط یبار اومد سراغم و خیلی ناراحتم ک مبادا دوباره تکرار بشه و زندگیم تموم شه.ولی هنوز ک گاهی از دستش عصبی میشم دلم میخاد حمله کنم سمتش و مثلا موهاشو بکشم و ی لگد محکم بزنم بهش ک دلم خنک شه.واقعا نگران خودم هستم و نمیدونم مشکلم دو قطبی هست یا نه.و استرس هم خیلی دارم ی مشکل ک پیش میاد درمونده میشم سالهاست ک اینجورم مثلا یبار ترسیدم عکسمو پخش کنن اخه عکس فرستاده بودم ب ی اقایی و ایشون تهدید ب پخش میکرد ینی تو زندگیم خیلی استرس داشتم از ناسازگاری پدر مادرم تا زورگویی خاهرم که تا همین الانم ادامه داره.اونروز ک برام خاستگار اومد از ترس اینکه من نپسندمش ولی اون منو پسند کنه و خونوادم دعوام کن که باید ازدواج کنی باهاش و من توان جروبحث باهاشون رو نداشتم نشستم گریه کردم و چون ترس از بیماری و مرگ دارم استرسم بیشتر شد و فکرمیکردم ک ممکنه این استرس سکته ام بده و طوریم شه.

  25. بازتاب: درمان اختلال دو قطبی
  26. سلام دکتر من با پارتنرم یکسری مشکلات مالی داریم که این امکان برامون وجود نداره که فعلا ازدواج کنیم. و با هم به این تفاهم رسیدیم که الان شرایط ازدواج ما به احاظ مالی فراهم نیست. این موضوع رو هم به خونواده ها گفتیم. و اونا با فرض اینکه این رابطه تموم شده به قضیه نگاه میکنن. حالا در حالات عادی که فکرم مشغول اون دغدغه ها و مشکلات بینمون نیست که مثل همه باهم خیلی عادی صحبت میکنیم. اما وقتی اختلاف نظری پیدا میکنیم رو یه سری مسائل من عصبی میشم و وقتی یاد اون مسائل موجود قبل هم میفتم بیشتر جبهه میگیرم و بی پرده تر نظرم رو اعلام میکنم.. حالا اون حال عادی وقتی در مقابل این پرخاشگری قرار میگیره ایا میشه گفت که ردپایی از اختلال دوقطبی وجود داره؟
    ممنون

  27. سلام دکتر . ایا تمام داروهای درمان اختلال دو قطبی با داروهای افسردگی مشترکه؟

    1. سلام دکتر خانمم اختلال دو قطبی داره ایا دختر 5سالم که خیلی پر انرژی و عصبانی و جدیدا در خواب یعنی وقتی خوابه پرخاشگری میکنی و مشت و پا به زمین میزنه.چند در صد احتمال داره از مادرش به ارث برده باشه و ایا این بیماری رو داره

      1. آقا محمد لطفا تلقین نکنین .من بیمار نیستم ولی پسر من این علائمی که شما گفتین رو داره .اون تکانشهایی که در خواب داره به خاطر هیجاناتی که در طول روز به خاطر بازی یا هرچیز دیگری تجربه کرده است و تو این سن بچه از انرژی بسیار بالایی برخوردار هستند .ولی در کل سعی کنین که محیط زندگی دخترتون آرام و کم تنش باشه و همه جوره از حمایت عاطفی شما و مادرش برخوردار باشه .یک آدمی که هیچ سابقه بیماری روحی در خانواده نداشته هم اگر در محیط نارارام و با کمبود محبت بزرگ بشه مطمئنا مشکلات روحی و روانی پیدا خواهد کرد

  28. سلام در واقع راهکارهایی که برای درمان اختلال دوقطبی عنوان کردید، یه جورایی کنترل عود کردن یک سری خلق و خوهاست
    ممنون

    1. سلام اقای دکتر خواهر من اختلال دوقطبی داره .
      اصلا همکاری نمیکنه برای خودش دعوا درست میکنه تو هرکاری دخالت میکنه
      پرخاشگر میشه البته نه همیشه
      نباید خیلی چیزا رو بهش گفت
      حسادت داره و….
      من چند ماهی است ازدواج کردم خانواده م میخواهند خواهرم را به یک مرکز نگهداری تحویل دهند ولی من مخالفم .ایا اگه خواهرم پیش خودم بیارم در زندگی دچار مشکل میشم خیلی ناراحتم ….

      1. زندگی شما در ابتدای راه است و هنوز ریشه های خود را محکم نکرده است. بهتر است مدتی از ازدوا شما بگذرد تا کمی رابطه شما استجکام بیابد . در غیر اینصورت رابطه شما نیز متزلزل می شود. مسلما بهتر است قبل از تحویل او راههای دیگری مانند دارو بررسی شود. می توانید در مایعات ایشان دارو را حل کنید.

        1. ممنون از پاسخگویی
          اقای دکتر دارو مصرف میکنه خودش پذیرفته که مریضه و…
          خانواده م اصرار دارند به مرکز نگهداری تحویلش بدن .خیلی من افسرده و ناراحتم
          بعضی وقتا با خودم میگم‌کاش ازدواج نمیکردم

  29. سلام درمان بدون داروی اختلال دوقطبی زودتر جواب میده یا درمان بدون داروی دوقطبی؟
    مرسی

    1. در درمان اختلال دوقطبی در صورت شدید بودن بیماری حتما از دارو استفاده می شود تا فرد بتواند به شرایطی برسد که توان مدیریت خود را داشته باشد. سپس درمان غیر دارویی اختلال دوقطبی انجام می شود

  30. سلام دکتر میشه گفت اختلال دو قطبی ریز مجموعه افسردگیه یا برعکسه یا ارتباطی نمیشه ایجاد کرد؟

  31. سلام آقای دکتر.
    در رابطه با فردی که اختلال دو قطبی داره سوالی داشتم.
    آیا امکان دارد که افراد با اختلال دوقطبی در حالت‌های استرس و عصبانیت یا فشار کاری فراموشی کوتاهی بگیرند و وقتی حالشان دوباره خوب شد به یاد نیارن که قبلا چه کاری انجام دادند؟یا کسی که بهشون پیام میده رو نشناسن؟

    1. در صورتی که اختلال دو قطبی شدید باشد و به توهم دچار شوند بله. ولی این حالت در انها کاملا مشخص است و شما نیز متوجه هذیان و گفتگوهای پریشان در انها می شوید. در غیر اینصورت خیر

  32. درود بر شما آقای دکتر
    که با انتشار مطالب روشنگرانه به درک حقیقی انسانها از مشکلاتشون کمک میکنید
    در کشور ما روانشناسی که با زندگی و آرامش انسانها بستگی دارد مورد بازیچه و سواستفاده قرار گرفته است و خیلی‌ها با خوندن چند کتاب یا گرفتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس اراده میکنن که روانشناس هستن و بدنبال پول و موقعیتی هستن ، بنظر شما چگونه میشود کسانی را که واقعاً به کمک در زمینه روانی و عصبی نیاز دارن رو آگاه کرد که برای حل مشکلاتشان به چه اشخاصی و مکان‌هایی رجوع بکنند

    1. خوشحالیم که مقاله درمان اختلال دوقطبی مورد توجه قرار گرفت و ممنون از حسن نظر شما.
      روانشناسی نیز مانند هر تخصص و مهارت دیگری قابل سواستفاده است. شاید مطمئن ترین طریق شناخت و تجربه فردی می باشد. حتی تعداد کتابهای نوشته ده نیز نمی تواند گویا مهارت باشد زیرا ممکن است فردی دانش کافی نیز داشته باشد ولکن از توانایی ارتباط بهره ای نبرده باشد. بهتر است روانشناسانی که به تجربه شخصی ایشان را مفید یافته اید به دیگران معرفی کنید.

  33. اقای دکتر ایا عامل اصلی به وجود اورنده اختلال دو قطبی مشخص شده؟ منظورم اینه که اولین کیسی که این اختلال در اون شناسایی شده است،

  34. گفتید یکی از راهکارهای درمانی اختلال دوقطبی الکتروشک درمانیه؛ ایا ضرری برای بیمار نداره؟ کجا باید انجام بشه؟

  35. سلام اقای دکتر همسر من چار اختلال دو قطبیه . ما در این موارد با هم صحبت میکنیم و خودشم اینو پذیرفته اما ساس شده و من هر کاری حتی وقتی که ربطی به اون نداره انجام میدم فک میکنم دارم ترحم میکنم و ناراحت میشه . چکار باید کنم؟

  36. اقای دکتر میشه لطفا فیلمی رو معرفی کنید که در اون یک شخص با اختلال دوقطبی وجود داشته باشه؟ که خصوصیات و ویژگی های این افراد بیشتر قابل فهمباشن؟

  37. سلام ممنون از مطالبی که به اشتراک گذاشتید. مفاهیم کاملی از اختلالات مختلف مثل همین اختلال دو قطبی، اضطراب، استرس، افسردگی و.. گذاشتید. عالیه

  38. اقای دکتر میشه گفت تغییر سبک زندگی اولین قدم برای درمان اختلال دوقطبی و بسیاری از بیماری ها و اختلالات هست؟

  39. اقای دکتر وجود هر یک از این علائم اختلال دو قطبی، منوط به ابتلا به این اختلال که نیست؟! برخی از این احساسات تو درجه های ضعیفتر ممکنه برای هر کسی وجود داشته باشه. برای اینکه این اشتباه که ایا احساسات معمولی که داریم با احساسات ناشی از اختلال دو قطبی اشتباه گرفته نشه، چه میزانی رو باید درنظر گرفت؟ ایا وجود همین احساسات ولو کم، نشانه هایی از اختلال هست و نیازه که روش های درمانی اختلال دو قطبی شروع بشه؟

    1. همه افراد در طول زندگی دچار تغییر خلق می شوند و هر تغییر خلقی نشانه اختلال دوقطبی نمی باشد. باید نشانه های دیگر را نیز برای تشخیص اختلال دوقطبی در نظر گرفت

  40. افکار بلند پروازانه ای که بهش اشاره کردید ایا به عنوان یک دلیل قطعی اختلال دو قطبی میشه ازش نام برد؟

  41. سلام وقت بخیر. مقاله ای هست که تعریف کامل اختلال دو قطبی رو نوشته باشید؟

  42. سلام خسته نباشید. اقای دکتر علائم اختلال دوقطبی به منظور شروع درمان دوقطبی، مطرح کردید، نشانه های قابل اتکا و کافی ای هستند؟

  43. سلام آقای دکتر پدر من مبتلا به بیماری دو قطبی هست و از حدود ۸ سال پیش تحت درمان با داروی لامتروژین بود ولی خودش نمیدونه که به این اختلال مبتلاست و فک میکنه که این دارو برای وقتایی که حالت افسردگی بهش دست میده اخیرا حالت مانیاش بروز کرده خیلی پر حرف شده خرید های زیاد انجام میده و برای کارهای غیر ضروری هر روز میره بیرون و وقتی که ما بهش میگیم نرو یا خرید بسه ناراحت و عصبی میشه و ما با دکترش صحبت کردیم و لاموتروژین رو قطع کرد به جاش دپاکین ۵۰۰ داد به دکترش چون از فامیل هست اعتماد داره و وقتی دارو رو عوض کرد بدون مقاومت شروع کرد به خوردن میخواستم ببینم چقدر طول میکشه تا اثر کنه و چه کاری از دست ما بر میاد که براش انجام بدیم تا از این دوره بگذره چون فشار خیلی زیادی روی ماست ممنون

    1. وقت بخیر. حدود 10 تا 15 روز زمان نیاز است. در زمانی که حال ایشان تثبیت شد بهتر است برای درمان دوقطبی ایشان از طریق غیر دارویی عمل کنید. یک روانشناس متخصص درمان غیر دارویی دوقطبی بیابید و ایشان را راضی کنید تا مراجعه کند. شما نیز پس از ثبیت خلق او می توانید با او وارد گفتگو شوید و بتدریج حالات خلق او را متذکر شوید و با وی یک قرارداد ماند انچه در مقاله امده تنظیم کنید. ایشان باید با راهکارهایی که کمک می کند تا از تغییر خلق جلوگیری می کند اشنا شود

  44. با سلام خدمت شما
    پسر سیزده ساله ای دارم که بعضی مواقع بسیار خوشحال و امیدوار وبعضی مواقع ناراحت است .دایم مطالبی مثل خریدهای غیر ضروری را عنوان میکند و در صورت عدم خرید به دعوای خانواده منجر میشود.بعد از هر خرید مدت کوتاهی سرحال است و بعد سراغ وسیله دیگری میرود.خواب شبانه کمی دارد و به بیداری شب علاقه دارد کارهایی مثل دانلود و بازی با کنسول را بسیار انجام میدهد.به غذاهای چرب و فست فود بسیار علاقه دارد.تقریبا زور گو است .اصلا تمایل به ورزش و تحرک بدنی ندارد مخصوصا با شرایط کرونا .در مدرسه تیز هوشان درس میخواند و هوش خوبی دارد .لطفا راهکار مناسب برای بهبود رفتار ممکن است بفرمایید .نگرانش هستم.

  45. سلام جناب دکتر من پسری ۳۷ ساله دارم که از سن ۲۰ سالگی علام دوقطبی در او نمایان شد که البته ما تشخیص نمیدادیم که او بیمار است او شدیدا پرخاشگر شده بود و با رها به من حمله کرد و از قرص های روان گردان و مواد مختلف مخدر استفاده میکرد .او را نزد روانپزشک بردیم برایش دارو داروی والپراسدیم تجویز کرد و حتی ۲ بار برایش شوک تجویز کرد کمی آرام شده بود تا اینکه به خارج از ایران برا ادامه تحصیل ایشون رفتیم و من در کنار وی بودم و هر از چند گاهی به من حمله میکرد و تقاضای ارثیه اش را از من به او میرسد میکرد و حتی به من حمله کرد و قصد خفه کردن من را داشت که توسط دوستم نجات پیدا کردم بالاخره من مجبور بی بازگشت به ایران شدم واو درآنجا ادامه تحصیل داد البته خاطر نشان کنم که از نظر درسی بسیار موفق وبا هوش است و مدرک کارشناسی را با معدل بالا دریافت کرد.البته خاطر نشان کنم یکبار هم در خارج رگ دستش را به قصد خودکشی زده است.حالا بعد از ۱۰ سال به ایران برگشته و عوارض دو قطبی بسیار شدید ی را دارد و خانواده را دچار مشگل جدی کرده و ما بدلیل در مسافرت بودن روانپزشک ۱۵ سال پیش ایشون همان دارو ها را به طور نامحسوس به ایشون میخورانیم که کمی او را آرام میکند والبته اگر متوجه بشود حتما قصد جان ما را خواهد کرد چون بشدت از قرص خوردن و دکتر رفتن متنفر است لطفا بفرمائید چگونه میتوانیم او را راضی به گرفتن مشاوره یا رفتن به پیش روانپزشک نماییم ما در کنار او هر روز مرگ را تجربه میکنیم و گاهی بشدت نسبت به خانواده عاطفی میشود و همه ما را بغل میکند و می بوسد. لطفا کمکمان کنید

    1. بهترین راه دادن دارو در قالب مایعات و.. به ایشان است. زیرا زمانی که دارو مصرف می کند ذهن او نیز منطقی تر است. در این شرایط می توانید از او بخواهید که نزد مشاور و یا روانپزشک برود.

  46. باسلام وخسته نباشید من خانمی ۳۸ساله هستم از۲۵سالگی اختلال دوقطبی دارم که به داروجواب داده وسوک نگرفتم ازدواج کردم زندگیم عالیه وفرزندی دارم همه جوره افراد تایید کردن همیرومادرخوبی هستم منتها مقاله ایی خوندم که شکر وکافئین مدیریت اختلال دوقطبی رودچارچالش میکنه این دوماده روکاملا حذف کردم چای سبزمصرف میکنم الان داروی رهاکین ۵۰۰برای جلوکیری ازعودبیماری مصرف میکنم پزشک زنان به من پیشنهاد فرزند دوم داده همسرم مخالفن مبگن ببماریت عود میکنه حتی میترسم درباره بچه با روانپزشکم مشورت کنم شما لطفا راهنمایی کنید پیاده روی میرم موزیک گوش میدم قرآن میخونم و انرژیم روتعدیل میکنم درطول روز تابه حال ولخرجی یاافکارخودکشی نداشتم اصلا ممنون

    1. درود. شرایطی که توصسف کردید نشان می دهد اگر هم اختلال دوقطبی داشتید یا خفیف بوده است و یا آنکه با گذشت زمان کنترل و مدیریت بر خویشتن را اموخته اید. مواردی که به مدیریت خلق و خو کمک می کند را بکار بگیرید و بامشورت روانپزشک دارو را کم کم کاهش بدهید. بعد از 3 ماه متوجه می شوید که بدون دارو چقدر توان مدیریت خلق و خو خود را دارید. ضمن انکه پس از تولد همسر در نگاه داری فرزند باید به شما کمک زیادی بکند تا شما خسته نشوید. خستگی برای شما خوب نیست.

  47. سلام من تو دانشگاه با پسری اشنا شدم ک سه سال بهترین رفیقای هم بودیم و بداز یه مدتی بهم گفت ک تصمیمش بامن جدیه و بهم علاقه داره و ازم خاست ک بریم با خانواده هامون صحبت کنیم و بگیم، به هم دیگه هم چیز راجب گزشته همم گفته بودیم ، من گفتم باخانوادم ایشونم با پدرشون صحبت کردن و گفت ک پدرم گفته الان ٢٠ سالته و شرایط اینکه یریم خاستگاری نداری صبرکن تا ۵ سال دگ ، من دوسال از ایشون بزرگترم ولی خب هیچ مشکلی خودش و خانواده ها نداشتن، تااینکه بداز ۶ ماه از رابطمون مدام راجب گذشته من صحبت میکرد و میگفت دوس پسرت بمن ز زده و گفته من دوسش داشتم و دچار تغییر و تحولات بسیار زیادی شد بطوری ک خودکشی کرد و حتا میخواست خودش و بسوزونه و کلی اطفاقات دیگه، هرچی میخاستم ازش جداشم منا تهدید میکرد ک میرم ب خانوادت همه گذشتت و میگم و بداز ۶ مااااه تهدید اخر ی شب من براش نوبت گرفتم پیش روانپزشک و بهش گفته بود ک باید بره بستری بشه و داروهم هم زمان مصرف کنه و من بهش گفتم نمیخامت دیگه و ز زد ب پدرم همه گذشتم و گفت و خلاصه الان یک ماه گذشته و ازش جدا شدم حالا باز میاد گاهی محل کارم و ازم میخاد ببخشمش و این حرفا اما من واقعا نمیخامش دیگه و نمیدونم چرا هرچی بهش میگم نمیخاد بپذیره ک من دیگه دوسش ندارم و از طرفی هم نمیخام برخوردی کنم ک عصبی بشه ، من باید باهاش چطور رفتار کنم؟ تند باشم و محکم یا اروم بهش بگم بسپارم ب زمان؟
    لطفا بگین من

    1. بهتره که شما واکنش تند و مهربانانه نشان ندهید. بی‌تفاوتی سریعترین راه‌حل است. حتی عصبانیت و ناراحتی با او نیز زمان مشکل را طولانی‌تر می‌کند. ایشان حتما باید دارو مصرف کند. کمی بیشتر مراقب خود باشید. بهترین راه‌حل زمان است و واکنش نشان ندادن شما.

  48. سلام من ۱۷ سالمه و الان که دارم درباره این بیماری تحقیق میکنم فهمیدم این بیماری رو دارم و حتی تستشم دادم و تست بهم گفت نوع شدید بیماری رو دارم گاهی وقتا به حدی پر انرژی میشم که حس میکنم میتونم هرکاری رو انجام بدم گاهی وقتا امیدمو از دست میدم بی دلیل گریه میکنم بی دلیل میخندم تصمیم های غلط میگیرم تمرکز ندارم و … من الان چیکار کنم؟؟به خانوادم باید بگم؟؟؟؟

    1. سلام عزیزم. بله حتما خانواده رو در جریان بگذارید تا با مراجعه به روانپزشک تشخیص دو قطبی در شما ۱۰۰ درصد درست باشد. درمان اختلال دوقطبی بدون دارو و با دارو هر دو ممکن است. ببینید شدت مشکل شما چقدر است. زیرا اکثر افراد فکر می کنند نشانه های مشکلات روانی ذکر شده در یک مقاله را دارند در حالی که باید توسط روانشناس یا روانپزشک تشخیص داده شود

  49. سلام و درود
    آقای دکتر من ۲۸ سالمه و ۴ ساله اختلال دو قطبی دارم.چندین بار طی دوره های مختلف تحت نظر روانپزشک بودم اما بدلیل رعایت نکردن مصرف منظم دارو و همینطور سبک اشتباه زندگی هر بار ب بن بست رسیدم و چندین بار خودکشی نافرجام داشتم طوری ک
    دو بار کارم ب کما کشید .و از بهمن ۹۷ دارو را ترک کردم چون می‌ترسیدم دوباره دست ب خودکشی بزنم.چون وقتی قرض میخورم افکار خودکشی تقویت میشه .الان دو تا سوال دارم که ممنون میشم جواب بدید:
    اول اینکه آیا اختلال قطبی درمان میشه؟
    و اینکه دوست دارم ازدواج کنم اما میترسم نتونم خوشبخت بشم با این وضعیت روحی ک دارم
    چندین بار هم تحت نظر روانشناس بودم اما اینم مثل دارو نتونست منو درست کنه.
    اعتراف میکنم چندین بار همه تلاشم را کردم اما این احساسات افسردگی و شیدایی تو دوره های مختلف دست از سرم بزنمیداشت
    متشکرم از مطالب اموزندتون بهمن هستم از اهواز

    1. سلام اقای بهمن. دو قطبی قابل کنترل است. همه ما بالا و پایین در خلقیات خود داریم ولی در عین حال دارای ناظری هستیم در درون خود که ما را کنترل می کند. شما باید با انجام تمرین این ناظر را در خود تقویت کنید. ضمن اینکه پیش از آنکه به تغییر خلق دچار شوید باید از نشانه های آن اگاه شوید و در نتیجه متوجه شوید که ایا کم خوابی دارم؟ غذا نخوردم؟ در محیط پر هیجان رفت و امد داشته ام و…؟ باید محیط ارامی برای خود ایجاد کنید. قبل از تغییر خلق می توانید خود را کنترل کنید و اجازه ندهید شدید شود ولی زمانی که خلق شما تغییر کرد دیگر نمی توانید براختی خودنظارتگری داشته باشد

      1. سلام خدمت اقای دکتر من دارای پدری هستم که قبلا در ماه یک مرتبه شبیه شیطان به کوچیکترین مسیله دعوای بزرگ درست میکرد و بعد دوباره فوق العاده مهربونی میشد و هر کاری که اون لحظه میکرد و به فراموشی میسپرد الان أین حالت به هر ده یا ٧ روز یکبار با خشم شدید و جنون و بعد از یک روز به حالت طبیعی و انگار هیچ چیزی نشده،میشه مارو راهنمایی کنید فوقالعاده فردی مستبد هم است و نمی تونیم بهش بگیم بیا بریم روانپزشک ،کم خواب بیشتر اوقات با خودش روبه آیینه حرف میزنه خود شیفته است یابسیاربی انرژی و افسؤده و دید منفی دقیقا یک روز خوشحال یک روز دیوانه و ناراحت با عدم تعادل روحی میشه مارو راهنمایی کنید واقعا تحملش سخته

  50. سلام اقای دکتر، خیلی ممنون که انقدر خوب پاسخگو هستید
    من دختر ۱۸ ساله هستم، وقتی که ر۱۱ سالله‌م بوده بردن که بدونم دارم چه کار اشتباهی میکنم کاری انجام دادم که بعد از اون مدت تو این چهار پنج سال اخیر هر چند وقت یه بار ب خودکشی فکر میکنم، یه مدت قبل تر هم هر شب گریه میکردم….الان هم کنکوری هستم و وضع درسیم هم خوبه خداروشکر ولی هر چند روز یک بار با پدر و مادرم بحثم میشه و بعدش دوباره مثل قبل میشم…یه لحظه امیدوارم به اینده و یه لحظه‌ی دیگه دوباره فکر خودکشی میزنه به سرم…،چند بار هم با یه سری چیزا مثل اتود و چیزای دیگه سعی کردم رگم رو بزنم ولی نتیجه‌ش فقط شد یه رد روی ساعدم! ترس اصلیم هم اینه ک رازم برملا بشه و ابروی خودم و خانواده‌م بره….الان هم بیشتر از همیشه دارم ب اون اتفاق فکر میکنم و هعی میاد جلو چشمم و اصلا چند وقته نمیتونم درس بخونم….به روانپزشک و این ها هم فعلا نمیتونم مراجعه کنم….حتا اگه در اینده بشه هم روم نمیشه بهشون توضیح بدم ک ناخواسته چه اتفاقی برام افتاده…لطفا تا جایی ک میتونید کمکم کنید، خدا خیرتون بده

    1. عزیزم همه ادمها در زندگیشون کارهایی کردن که نمیتونن به دیگران بگن. احتمالا موضوع شما هم جنسی است. نگران نباشید این قابل درکه. ضمن اینکه این اتفاق برای بسیاری از بچه ها متاسفانه در کودکیشون می افته و مهم اینه که شما خودت رو مقصر ندونی. چون تقصیر شما نبوده. پس بدون که فقط تو این راز رو نداری. خیلیهای این اتفاق افتاده براشون ولی چون به خانواده گفتن و اونها حمایت کردن فهمیدن که موضوع بزرگی نیست

  51. سلام و درود
    ممنون از مطالب و توضیحاتتون
    میخوام تجربه ای رو با شما و دوستان دیگه به اشتراک بزارم البته من شکر خدا این بیماری رو نداشته و ندارم ولی یک بار در یک کارگاه توحید و خود شناسی شرکت کردم که خیلی فوق العاده بود و افراد مختلفی با بیماری های مختلف در کارگاه شرکت میکردند و وقتی با ریشه بیماری آشنا میشدند و کارهای گفته شده رو انجام میدادند در عرض چند روز تا چند هفته بدون هیچ دارویی شفا رو تجربه میکردند.
    یکی از این بیماریها که کاملا درمان شد اختلال دوقطبی بود به صورتی که انقدر حیرت انگیز بود که خود روانشناسش و روانشناسان و بیماران دوقطبی دیگر هم بعد از دیدن این بهبودی در کارگاه این آقای دکتر شرکت کردند و نتایج فوق العاده بودند ،بیماران دو قطبی به راحتی و به سرعت بهبود میافتند و به زندگی زیبا برمیگشتن.
    من سمیرا دهستانی هستم و مدیر عامل یک شرکت برنامه نویسیم و عاشقانه دوست دارم تا افراد بیشتری با رسیدن به آگاهی درمان بشن اسم این آقا ، دکتر سید مصطفی زارعی هست که سایتی هم به اسم mostafazarei دات کام دارن. امیدوارم بتوانم به سهم خودم آگاهی رسان باشم.

    1. ممنون خانم سمیرا از اطلاع رسانیتون من دیشب رفتم و فایل معرفی ایشان را دیدم بسیار شگفت انگیز بود و ممنون از شما که به اشتراک گذاشتین. من به طور خیلی تصادفی مطالب شما را دیدم که میتونم بگم کار خدا بود. باز هم از شما ممنونم

  52. سلام اقای دکتر خسته نباشید و ممنون بخاطر پاسخگویی به سوالات مردم.
    دسترسی به دکتر ندارم… میخواستم بدونم برای وسواس فکری روزی چند تا فلوگزیتین برای بزرگسالان باید مصرف بشه؟

  53. سلام
    من آدم مسخره ای هستم. تازه ینی حدودا شیش ماهی بیشتر نیست فهمیدم دو قطبیم البته علائمش شدید نبودن بخاطر همین شاید کسی احتمال نمی داد ولی وقتی تحت پی گیری قرار دادم گفتن دو قطبیه.
    حالم از خودم بهم می خوره واقعا می گم.
    نمی تونم یه کاری و مثل آدم انجام بدم
    غرق احساسات و رویا پردازیامم
    حرکات سریع دست بدنم که دیگران و ذله می کنه
    مثل احمقا گاهی سر چیزای الکی عصبانی می شم اصلا معروفم به جوشی ولی بعدش مثل … پشیمون می شم
    یه مدت حالم خوبه توپم یه مدت مثل جنازه یه مدتم معمولی
    بعضی اوقات نگفته هر کاری می کنم بعضی اوقات جهنم رفتن از کاری انجام دادن راحت تره
    این چیزا خیلی توی زندگیم تاثیرای بد گذاشته خیلی بد
    گاهی به ذهنم میاد خودم و بکشم
    واقعا درموندم واقعا
    چکار باید بکنم؟ آیا به دکترم اعتماد بکنم و دارو و ادامه بدم؟؟؟
    اصلا میشه این بیماری و درمان کرد؟؟ (تو اعماق وجودمه)

    1. سلام. دارو به شما کمک می کند ولی همینکه شما پذیرفته اید دچار تغییر خلق هستید به شما کمک می کند تا از طریق روشهای غیر دارویی حالات خود را پیشبینی و کنترل کنید. باید متوجه شوید چه شرایطی خلق شما را تغییر می دهد و چگونه خلق خود را کنترل کنید. در مقاله توضیحات بیشتری موجود است. ضمن آنکه می توانید با یک متخصص جلسات مشاوره داشته باشید. آگاهی خود را در این زمینه افزایش دهید.

    2. سلام آقای دکتر من از سن ۱۲ سالگی این مشکل رو داشتم و الان ۳۵ سالمه چندین دارو رو پزشکم برام تجویز کرده حتی دو بار شوک الکتریکی گرفتم،که در نهایت پزشک داروهای اصلی رو برام لیتیوم و فلوکستین انتخاب کرد الان داروها رو مصرف میکنم مشکلی ندارم،دانشگاه رفتم ازدواج کردم بچه دار شدم ولی شب ها اگه دو سه تا قرص خواب(زولپیدم ۱۰)نخورم خوابم نمیبره!البته همین قرص خواب هم تجویز پزشکم بوده.لطفا در مورد این بی خوابی اگه راهکاری هست منو راهنمایی کنید.و یه سوال تا کی باید این داروها رو مصرف کنم پزشکم که گفته همیشه باید این داروها رو مصرف کنی در ضمن پزشک من خانم دکتر شعله طوبایی از شیراز هستن.
      با سپاس.

      1. شما می توانید با بکار گیری راهکارهایی که در مقاله ذکر شده است در صورت تسلط بر خود بتدریج دوز دارو را کم کنید.
        مقاله درمان بی خوابی را در سایت مطالعه کنید.
        ورزش کمک زیادی به شما می کند.

  54. سلام دکتر برادر من بیماری دو قطبی داره و حدود ۱۲ سال پیش به شدت مواد مصرف می‌کرد حدود ۳۵ سالشه به خواست خودش ترک کرد و مصرف قرص برای بیماری دو قطبی داره و متادون حدود ۸ سال هیچ مشکلی نداشته و کار می‌کرد متاسفانه یهو بهم ریخت و سری رو برده به مواد و توهوم مواد داره به همه شک داره و پرخاشگر و اصلن زیر بار دکتر رفتن و درمان نیست میخوام یه راهنمایی کنید چاره چیه الان مرسی

    1. سلام. اگر راضی به دارو نمی شود حتما ایشان را بستری کنید. مواد باعث تشدید دوقطبی و در نتیجه توهم در ایشان می شود. در صورت عدم رضایت به اجبار ایشان را بستری کنید.

  55. سلام. واسه وسواس فکری و افسردگی رفتم دکتر دکتر بهم قرص لتیوم، بایوپیپرازول، بی پریدین، پرانول و فلووکسامین داده که معمولا واسه اختلال دو قطبی هستن. یعنی من اختلال دو قطبی دارم؟

      1. سلام بنده 4 ماهه که فهمیدم بیماری دو قطبی دارم و الان هم دارم قرص لیتیوم مصرف میکنم ممکنه دکتر قرص هام رو قطع کنه و دیگه قرص نخورم؟؟

  56. با سلام
    من۱۶سالمه و یه چن وقتی بود که داشتم خوش گذرانی میکردم. در اون دوره ای که داشتم خودمو خیلی بزرگ میدیدم .ولی یه اتفاقی برام افتاد که اعتماد به نفسمو خیلی کم کرد .هرچقدرم خواستم حالمو خوب کنم با کارایی که میکردم نشد.بعد سه چهار ماه که مدام به خاطر همون اتفاق ناراحت بودم متوجه شدم که یه دو سه ساعتی شدیدا سرخوشم و یه مدت طولانیم افسرده .احساس میکنم تو درک مسائل ساده ی زندگیم مشکل دارم چیکا میتونم بکنم ؟

    1. عزیزم سوال شما خیلی کلیه و موضوعات مبهم و کلی از خودت گفتی و در نتیجه نمیشه اظهار نظری درباره شما کرد. اینهایی که گفتید دلیل دوقطبی بودن نیست

  57. محمد ۳۰ ساله ام از ۱۸ سالگی درمانمو شروع کردم . بیشتر در فاز مانیک بودم ولی دپریشن هم تجربه کردم نوسانات سریع دارم لحظه ای .حالم تغییر میکنه . حملات پانیک هم داشتم . اول باید بگم از اینکه اینطوریم اصلا ناراحت نیستم و فکر میکنم این بیماری بسیار جذاب هست و ماها همه چیز را عمیقتر درک میکنیم . به نظرم اگر شخصی این بیماری را داره کاملا در موردش مطالعه کنه و حتی در مورد خودش هم اگاهیش را بالا ببره و در تسلط خودش قرار بده . مهندسی مکانیک خوندم ۷ سال طول کشید اما خوندم ارشد هوافضا قبول شدم . صیح هم امتحان دارم . شغل تراشکاری دارم از ۱۸ سالگی بسیار کار کردم .وضع مالی تقریبا خوبی دارم (نسبت به شرایط اولیه که هیچی نداشتم ) ۳ سال پیش با یک انتخاب فوق العاده ازدواج کردم بسیار خوشحالیم هر دو . البته مشکلات هم داشتیم اما حل کردیم . اینقدر بد نگید از این بیماری بابا بخدا اعتماد به نفس بیماران را کم نکنید . ادمهای بزرگی این اختلال را داشتن پس ماها هم میتونیم خوب زندگی کنیم پیشرفت کنیم . سعی کنید ادمهای خوب را دور خودتون جمع کنید دوستای خوب همسر خوب و… ا‌ونجاس که متوجه میشید یه سرو گردن از عام جامعه بالاتر هم هستید .

    1. سلام. خیلی خوشحالم که حال شما خوب است. شما خوشبختانه تغییرات خلقی تان را در کنترل خود گرفته اید و از ان بنحو احسن استفاده می کنید. در اینصورت با شما موافقم که درک بیشتری می توانید داشته باشید. ولکن اگر کنترل در دست فرد نباشد مسلما او را دچار مشکلات عدیده می کند.

    2. چقدر خوشحال شدم یه مورد موفق دیدم …. من هم سه ساله که مبتلا به دوقطبی شدم. در طول دوسال اول، دو بار عود کرد و یه بازه به افسردگی دوقطبی منجر شد اما الان حدود ده ماهه که به کلی از اون فضا دورم و سبک زندگی سالم و بسیار مفیدی دارم .امیدوارم منم بتونم باقی مسیر زندگیمو به خوبی طی کنم .

  58. سلام برادر من دو قطبی هست و ما تهران هستیم ۱۸ سالشه و دوساله که دکتر میبریم دکتر اول بهش ترانکوپین و الانزاپبین میداد و دکتر دیگر لیترام ۳۰۰ بیمارستان هم که بستری شد بهش لیتیومید ۳۰۰ میدادن و هزار تا دکتر رفتیم و بیمارستانم بستری شده و فایده نداره. بی خوابی پر حرفی و دری وری گویی پرخاش و تهاجمی میشه و همش ازار و اذیت نمیدونم چیکارکنم دو ماهه درست نخوابیدم.

    1. سلام. در زمانی که دچار هیجان نیست به یک رواندرمانگر مراجعه کنند تا روشهایی را که می تواند از بروز دوره مانیا جلوگیری کند را یاد بگیرد. او باید با نشانه های شروع مانیا اشنا شود و خود پیش از انکه به مرحله بحران برسد باید مواردی مانند میزان خواب- استرسورها و…را کنترل کند. همچنین طبق تعهد نامه ای که با رضایت خود او امضا شده در این مواقع مواردی مانند کارت بانکی و …را به فرد امین می سپارد.

  59. من۱۹ سالمه.حدود یک سال پیش یه اتفاق بدی توی زندگیم افتاد که بعداز اون اتفاق من حتی خودکشی کردم و حالم خیلی بد بود.حالم که یکم بهتر شد بعداز یه مدت من دچار یه اختلالاتی شدم.یه لحظه امیدوارم یه لحظه نا امید.یه لحظه خوشحالم یه لحظه غمگین.یه روز میشینم فکرای خیلی ناراحت کننده میکنم هم راجب گذشته هم راجب آینده و یه لحظه بعدش تمام بدی هارو میذارم کنارو به آینده امیدوار میشم.رفتارای دیگه هم هست که واقعا منو خیلی اذیت میکنن.واقعا خسته شدم از این وضعیتی که یه لحظا خوش بینم یه لحظه بد بین

      1. سلام اقای دکتر من همسرم مشکل دوقطبی دارن خیلی سخت تو درمان همکاری میکنن ما سال۹۹غقد کردیم ۶ماه اول خوب بودن هیچ علائمی نداشتن اما به محض اینکه خانواده همسرم زیر قولایی که بهش دادن زده بودن حالت افسردگی های ایشون شروع شد.تو این حال افسردگی تا اونجا که من فهمیدم فقط فقط خانوادش مقصر بدلیل اینکه ایشون تحقیر میکنن وعده های دروغین میدن.اما متاسفانه ایشون با وجود همه این اتفاقا بازم به رفت امدش ادامه میده نمیخواد قبول کنه اونا باعث حال بدش هستن.رفته رفته علائم افسردگی خیلی زیاد شده با مصرف دارو هم فرقی نکرده.بطور مثال ایشون حال خوبشون شاید چند روز باشه اونم حال شیدایی ولی افسردگی چند هفته یا یه ماه طول میکشه بخاطر این حالشون هرجا کار میکنه اخراج میشه چون وقتی وارد فاز افسردگی میشه دیگع هیچ احساس مسئولیتی نمیکنه اصلا براش مهم میمونه تو خونه میگه حالم خوب نیست نمیتونم برم.من از این وضعیت خسته شدم چون بزور میره دکتر برای درمانش اینقدر دیر به دیر میره که هیچ فایده ایی نداره این داروهام هیچ تاثیری ندارن.وقتیم این حال هستن با من کلمه ایی حرف نمیزنن کم غذا میخورن به من اجازه بیرون رفتن نمیدن به خانوادم توهین میکنه به خودم توهین میکنه انگار همه مشکلاتی که خانوادش براش بوجود اوردن تقصیر منه.زمانیم که حالشون خوبه من به شهر خودمون میرم پیش خانوادم اینقدر ازار اذیت میکنه زهرمارم میکنه کاری میکنه دو سه روز نشده برگردم.بنظر شما ادامه زندگی با همچین مردی که نمیخواد هیچیو قبول کنه هیچ دکتری قبول نداره دائما بیکار افسرده تو خونه خرجمون بزور قرض از اینو اون در میاد بصلاحمون؟لطفا جوابمو بدین

  60. با سلام
    فقط یک خبر بسیار بد دارم.
    شرمنده که اطلاع میدم ولی بایستی اینو بدونید که کسانی که از بیماری دوقطبیت رنج ویا حال می‌برند….
    هرگز در سن بالا نتنها بهتر بلکه بشدت درگیرتر خواهند بود.
    تحربه داشتن پدر و برادر که هردو به شدت مبتلا هستن و لیتیم ۳۰۰ میخورن و نتنها ایشان بلکه خواهر بزرگترم ، دچار نوعی دوقطبیت هست که من در شناخت نوع ایشان متعجب و متفکرم…
    فقط منه بدبخت بین این خانواده به حمدلله مشکل ندارم که اونم خالی از رنج و مشقت نیست.
    به امید روزی که هیچ کس یا این نوع بیماری رو نداشته باشه و یا درکناره این شخص قرار نگیره.(کسی ناراحت نشه. چون خیلیا درک نمیکنن که چه بلاییست)

    1. جناب برای همه تزویج یکسان نکن مگه هر کسی که سرطان مبتلا می شه بدخیمه یا اینکه شش ماه دیگر قراره بمیره اصلا حرف شما کارشناسانه و قابل قبول نبود و نیست بروید یک فکری به حال بیماری بد خیمه خانواده تون بکنید و برای توده ی عظیم مردم یک نسخه نپیچید عزیز جان

  61. سلام.من دختر هستم ۲۲سالمه. امسال پنجمین سالی بود کنکور دادم و فشار عصبی شدیدی رو تحمل کردم.چون هم تو کنکور شکست خوردم هر سال و هم دوسال پیش عشقم ولم کرد و من دوسااله احساس میکنم دیییونه شدم.یه هفته شاد شادم یه هفته افسرده ترینم و همه رو اذیت میکنم.بیس روز عشقمو فراموش میکنم و به آینده امیدوار میشم.دوباره برمیگردم سمتش و پشت سر هم بهش پیام میدم و از اینکه تو گذشته دلمو شکست صتا پیام پشت هم میدم بعدش گریه میکنم چرا اینکارو کردمو اصلا کنترلی روی رفتارم ندارم با اینکه دیگه بعش احساسی ندارم و اونم منو تنها گذاشته دو هفته خوبم یه هفته بهش مدام پیام میدم و اون رو هم اذیت میکنم.اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم یه روز میگم میرم دانشگاه دو روز بعد میگم من هیچی نمیشم.تو رو خدا چیکار کنم.از وقتی عشقم رفت و با حرفاش دلم میشکست اینطور شدم.قبلش اینقدر حالم خوب بود که الگو همه بودم.وقتی بهش پیام میدم و نردم میکنه هزاربرابر بدتر میشم

    1. سلام عزیزم. خیلی خوشحالم که خودت متوجه حالت هستی و قبول داری که خلقت بالا و پایین میشه. این مهمترین عامل در کنترل تغییرات خلق است. شما هم می توانید دارو مصرف کنید و هم اینکه با راهکارهایی که در مقاله گفتم تغییرات خودت را کنترل کنی. نباید خودت رو در معرض اخبار و اطلاعات در رابطه با دوست قبلی ات قرار بدهی. هر گونه ارتباطی از جمله فیسبوک اینستا و…را قطع کن. چون به تو استرس وارد میکند و یاداوری گذشته می شود که باعث خشم تو و تحریک تو می شود. مقاله زیر را در این زمینه مطالعه کنید.
      https://dr-sanaie.com/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C/

  62. سلام.من دختری سی و شش ساله هستم مجرد کارشناس مترجمی زبان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع دوم از هیجده سالگی تحت درمان بودم ولی تحت نظر روانشناس نبودم.حدود سه بار عود بیماری داشتم البته باید بگم شرایط محیطی ناآرومی داشتم بهرحال با تلاش خودم تا حدزیادی با اختلالم کنار اومدم.من بخاطر فشارعصبی بستری هم شدم البته در مدتهای کوتاه. دوبار خودم قرص قطع کردم و بارآخردکتر اولم تشخیص داد که دارو قطع میشه.که پزشک رو تغییر دادم.الان که مقاله شمارو خوندم بعضی علایم رو دیدم که بمن کمک کرد تشخیص بدم کجا خودم باید مراقب خودم وهیجاناتم باشم.الان دوسالی هستش که مستقلم و از محیط تشنج ب دور حتی مسوولیت مادر مریضمم ب عهده منه.داروی قبلی من لیتیوم بود که تشخیص دادن به کلیه ام داره آسیب میزنه وگاهی الانزاپین گاهی کلونازپام و پرفنازین البته تو این هیجده سال بیشتر لیتیوم با دوز کم.تو شروع بیماری باتشخیص سریع شوک گرفتم.تیروئید من مدام چک می شد الان چندسالی هستش که با آزمایش ژنیک متوجه شدم کم کاری تیروئید هاشیماتو هم دارم.که تحت نظر متخصص هستم.خواستم بدونم آیا مشکل تیروئید که دیر تشخیص داده شد مرتبطه به اختلال دوقطبی یا نه؟واینکه من خوندم این بیماری بعد از بالارفتن سن بهبود پیدا میکنه درسته یا نه؟امیدوارم این بیماری درمانش کشف بشه وآرزوی بعدی منم این هستش که بقبه مارو درک کنن و مسوولین به وضعیت بیمارستانها رسیدگی کنن وروشهای قرون وسطی رو بزارن کنار مثل بستن بیمار.انداختن تو اتاق ایزوله.شاید نظر من رو تایید نکنید ونزارید تو سایتتون ولی بنظرم نگهداری معتادها آدمهای با مشکلات شدید روانی و ادمایی که مشکل کمتری دارن همه در ی مکان منطقی نیست.ممنون می شم سوالاتمو رو جواب بدین.

    1. سلام. بیماری دوقطبی موضوعی ازثی است و کمتر به موردی مانند تیروید ارتباط دارد ولکن مشکل تیروئید می تواند مانند سایر استرسور ها عمل کند. اکثر بیماری های روانی از جمله دوقطبی با افزایش سن قابل کنترل تر می شود.
      انتقاد شما در نحوه رسیدگی به مشکلات روانی کاملا درست است و شاید پیشرفت و گذر زمان این مشکل را حل کند. کتاب جذاب تاریخ جنون نوشته میشل فوکو به همین مورد اشاره دارد. البته این کتاب ما را به آینده امیدوار می کند.

  63. سلام،لطفا در استان گلستان و مازندران برای افسردگی شدید (مانیا ، دو قطبی) پزشکی متعهد و دلسوز معرفی فرمایید. با سپاس.

  64. سلام ۲۲سالمه حدود دوساله پیش اتفاق بدی دررابطه با درسم افتاد و لحظات بدی گذروندم درصورتی که عاشق درس خوندنم واز ان موقع تا الان کنترلی روی احساساتم ندارم
    ممکنه از ی نفر خوشم بیاد اما بی دلیل بد از چند روز حتی نخاهم صدایش را بشنوم
    خیلی میخابم واگه نظمش بهم بریزه کل روز عصبی ام وسردرد.ولی بعضی شبا تا صبح خابم نمیبره و اونروزو با سردرد میگذرونم….در طول روز هم ساعاتی ناراحت و دپرس و لحظاتی بد رقص و اواز و پر انرژی ام . گاهی هم بی دلیل به گریه میفتم و گاهی پرخاشگری لحظه ای دارم
    صداهایی میشنوم ک دیگران نمیشنوند و وقتی میگویم مسخره ام میکنند
    به از دست دادن عزیزانم فکر میکنم و به گریه میفتم و با خودم میگم اگه یروزی از دست بدمشون خودمو میکشم
    نمیدونم چگونه ثبات احساساتمو بدست بیارم کمک کنید

  65. سلام اقای دکتر من نمیدونم چمه تقریبا یک سال میشه اینجوریم و امکان رفتن به روانپزشک رو ندارم
    همش به فکر خودکشی هستم وخوشحالیم خیلی شدیده و ناراحتیمم خیلی شدیده مثلا پنج دقیقه به شدت خوشحال و پنج دقیقه دیگه بشدت ناراحتم و بدون دلیل هستش و کلا این چرخه تو ۲۴ ساعت ادامه پیدا میکنه. توی جمع رو دوست ندارم
    مثلا جوریم وقتی تنها هستم خیلی خیلی ناراحتم و وقتی میرم تو جمع خیلی ناراحتر کلا نه خوشحالیم عادیه نه ناراحتی ام. هر دو حالت متوسط نمیشناسه هر دو حالت شدید هستنش دیگه زندگی غیر ممکن شده برام چیکار کنم البته علایم های دیگه م دارم مثل کم خوابی در حد چهار ساعت و…..

    1. سلام. شما نشانه هاتون را کامل نفرمودید و در حدی که فرمودید شاید بتوان احتمال دوقطبی را در نظر گرفت. سایر علائم دوقطبی را مطالعه کنید و با خود چک کنید. در صورتی که همخوان بود حتما به روانپزشک مراجعه بفرمایید. راه دیگر، مراجعه به روانشناس جهت درمان غیر دارویی است.

  66. من یک بیمار اسکیزوفرنی ۳۱ ساله پسر هستم که تمامی علایم دوقطبی رو هم تجربه کردم. خدا رو شکر با دارو زندگیم تقریبآ آرومه. در حال حاضر تنها راه درمان من تلقینه. چون بیماری روانی دارم و چون دارو مصرف میکنم نمیتونم از فایلهای صوتی هیپنوتیزم که دربردارنده امواج مغزی است استفاده کنم چونکه بعد از چند بار بیماری و خصوصا افسردگی را تشدید میکند. اما با فکر ساده هم میشه تلقین کرد. کمی انضباط و اراده میخواد. کاش دوستان و تیمی شامل دکترها همکاری میکردند و یک تیم تشکیل میدادند تا هر روز همدیگه رو ملاقات کنیم و با هم در تماس بودیم و انگیزه میدادند تا برنامه تلقین رو به طور منظم ادامه بدم. تلقین راههای مختلفی داره مثلا میشه از روش کتاب “درمانگر نادیده” اثر گری کریگ کمک گرفت. این کتاب رایگانه و به صورت pdf در اینترنت موجوده. من افسردگی ماژور دارم و ارادم تا حالا ضعیف بوده. اما بهانه تراشی ممنوع. داروهای ضدافسردگی هم کمکم میکنند. فقط به همیاری نیاز دارم. من متاسفانه هیچ دوستی ندارم و کلا تو اجتماع راحت نیستم. مگه اینکه این افراد دوستای صمیمی من باشن. با خانما راحتترم و خیلی بهم روحیه میدن، اگه خشک و بداخلاق نباشن.

      1. سلام من تازه متوجه شدم شوهرمن بیماری دوقطبی داره ،ولی افسردگی نداره،فاز شیدایی رو داره،موقعی که شاده خیلی فعاله،بیخوابه،ول خرجی شدید،خیلی پرحرف،وموقعی حرف زدن ازیه شاخه ب یه شاخه میپره،زودعصبی میشه سریه موضوعات الکی وزودهم پشیمون میشه ،و واقعا خستمون کرده،باید چیکارکنم،؟؟آیا دوقطبی داره!؟

        1. علائم ایشان نشانه دوقطبی است. باید دارو مصرف کنند و در عین حال در جلسات درمانی نحوه کنترل این حالتها را یاد بگیرند تا در بلند مدت دارو را کنار بگذارند

  67. با سلام و عرض خسته نباشید
    خواهشا راهنماییم کنید و خواهشاسعی کنید با حوصله جوابمو بدین که بتونم استفاده کنم
    من مادرم ۵۶ سال داره سال ۹۳ یک عمل جراحی سخت تحت عنوام تومور کاروتید داشت که تو تهران انجام شد خوشبختانه عمل موفقیت امیز بود بعد از چند روز که اوردیمش خونه کم کم دچار حواس پرتی شد و کم کم حرف زدنش از حالت عادی خارج شد و به جای رسید که کسی رو نمیشناخت در واقع پرخاشگر هم شد و خواب هم اصلا نداشت تا حالا تو زندگیش اینجوری نشده بود و ما هم اینجور ندید بودیمش فکر می کردیم از عوارض عمل بعد از یک مدت خوب میشه ولی روز به روز بد تر شد این پروسه ۲ هفته طول کشید تا این که بردیمش پیش دکتر متخصص عصاب روان شکر خدا با مصرف یه دو تا ارامبخش و یکسری قرص های مخصوص بیماری دو قطبی به حالت اول برگشت و نزدیک یک ماه قرص مصرف کرد کاملا عادی شد تا این که در سال ۹۷ بعد گذشت ۳ یا ۴ سال یک حالت پرحرفی و افسردگی بهش دوباره دست داد که همون روز اول بردیمش پیش دکترش و با یه ارام بخش و یک روز بستری در بیمارستان نگذاشتیم علائم بیماری عود کنه (در واقع ترسیدیم مثل دفعه قبل شه و اصلا مطمئن نبودیم اینجوری میشه ولی بردیمش سریع دکتر) و با دیدن همون علائم روز اول تحت درمان قرارش دادیم
    بعد از بستری شدن دوباره داروهاشو شروع کردیم (داروهای درمان دو قطبی) خلاصه شش ماه دارو مصرف کرد بعد با توصیه پزشکش بعد شش ماه داروها به مرور کم و قطع شد البته نمیدونم واقعا تشخیص دکترش درسته با توجه به این شرایطی که براتون بازگو کردم ایا واقعا مادرم بیماری دو قطبی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!
    آیا طی این ۵ سال که مادرم بار اول وحشتناک دچار کم حافظه گی، حواس پرتی، عدم شناخت اطرافیان و پرت حرف زدن شد و تا جای پیش رفت که کسی رو نمی شناخت و دقیقا چند روز بعد عملش بود ایا می توان گفت با توجه به این که قبلا اصلا نه سابقه داشته نه کسی داخل خانواده این بیماری رو داشته ایا واقعا بیماری دو قطبی داره؟؟؟؟؟؟؟؟
    الان همش استرس داریم که نکنه دوباره این اتقاق تکرار شه!! این تمام شرایط مادرم طی این ۵ سال بود لطفا راهنمایم کنید؟

  68. سلام
    حدودا ۸ سال است که متوجه اختلال دو قطبی در خود شده ام و خیلی منظم داروهای خود را مصرف کرده ام.
    در سال ششم بنا به تشخیص دکترم دوز دارو پایین آورده شد تا آهسته آهسته دارو قطع شود ولی متاسفانه بیماری من دوباره عود کرد و من که فکر میکردم روزی خوردن داروی لیتیم به پایان هواهد رسید اکنون فهمیدم که این بیماران با توجه به علم پزشکی کنونی باید تا پایان عمر دارو مصرف کنند…
    فکر میکنم که پزشکم به اندازه کافی با تجربه نیست و از این باب عذاب زیادی را بر من تحمیل کرد
    از شما تقاضا دارم که یه روانپزشک ترجیحا آقا که در امر کنترل این بیماری حاذق و با تجربه باشند در تهران به من معرفی کنید…
    از این که صحبتهای من توجه کردید تشکر میکنم
    در ضمن خیلی تلاش کردم که از دکتر همایون وقت بگیرم ولی ایشان مریض جدید قبول نمیکنند…

  69. سلام اقای دکتر. ۶ ساله با اقایی در ارتباطم و بسیار عاشق همیم اما الان متوجه شدم که همچین بیماری داره . به مشاوری ک صحبت کرده گفته باید از من جدا شه . امکان جدا شدن اصن برام محاله چون شدیدا دوستش دارم و تصور یه ساعت دوریش محاله. خیلی تنهاست و خانواده ش خبر از بیماریش نداره . من چطور میتونم کمکش ک زودتری خوب شه . و بتونیم زودتری کنار هم زندگی کنیم

    1. سلام. من اطلاعی از شدت بیماری ایشان ندارم و از اینکه چقدر در زمانهای مختلف در کنار ایشان بوده اید و در جریان حالات ایشان هستید نمی دانم. ایشان باید دارو مصرف کند و در کنار آن با یک رواندرمانگر کار کند تا بتواند خودش بر حال خود مسلط شده انرا کنترل کند.
      شما درباره خود مقاله زیر را مطالعه کنید تا دلایل علاقمندی خود را به او بدانید
      https://dr-sanaie.com/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AB%D8%A7%D8%B1/

  70. سلام آقای دکتر
    مادر من ۷۵ ساله است حدودا سی ساله به بیماری دوقطبی و وسواس مبتلا می باشد . لیتیوم مصرف میکند ولیکن اثری ندارد . در سال ۹۷ دو بار بستری شده است. واین سری ۱۴ روز کلا نمیخوابه اگر هم با قرص خواب چند ساعت بخوابه از خواب میپره . ممنون میشم کمک کنید بفرمایین به چه دکتری باید مراجعه کنم. محل سکوت ما استان خوزستان می باشد و تهران میتونم بیارمش مشکلی نیست.

    1. سلام. برای افرادی که دچار دوقطبی هستند و لیتیوم اثری بر آنها ندارد می توان داروهای دیگری را استفاده کرد. یک روانپزشک دیگر برای مادر پیدا کنید و حالات او را توضیح دهید تا داروی مناسب دریافت کنید.

  71. سلام اقای دکتر من سه سال دارم زجر میکشم داروهای زیادی هم خوردم ولی الان کمتر از سه سال پیش یه چیزی اومد به فکرم من کیم چیم کجام به دستام نگاه میکنم ابا برای منه بی انگیزی بی هدف واحساس پوچی میکنم چون حمله هم دارم تشخیص بیماری پانیک و افسردگی ودو قطبی را دادن ایا دارویی برای درمان قطعی این بیماری یا بهتر بگم دو قطبی هست من متولد هفتادم از سرترالین شروع کردم تا اپرلپت و دپاکین وهزار نوع قرص های دیگه

    1. سلام. با توجه به سن و سال شما سوالهای ذهنی تون کاملا طبیعی است اما وقتی با احساس افسردگی ترکیب میشه شاید بجای آنکه باعث رشد و هدف مندی در شما بشه باعث شک و بی انگیزگی بشود. باید حتما در کنار یک روانشناس خوب و با موضوعات سوالات فلسفی خود را مطرح و درباره آن گفتگو کنید. سوالات ذهنی شما اتفاقا می تواند به شما انگیزه حرکت و هدفمندی بدهد. سعی نکنید از سوالات ذهنی خود فرار کنید. آنها هدف زندگی به شما می دهند.

  72. سلام.متولد ۵۹هستم.خواستگاری دارم بیمار دو قطبی هست.اروم هست .ایام عید به دلیل کار زیاد و کم خوابی و نخوردن قرص منتقل میشه به بیمارستان..امروز وقتی پدرایشان رو دیدم اصلا بهم توجه نکرد و مخالف این وصلته. تحمل این صحنه برای من درد اور بود که وقتی پسرش منو به پدرش معرفی کرد به حرف پسرش توجه نکرد ناراحت شدم اما خودم زدم بیخیالی..ولی تا حدودی با مادرش کنار میام.اقا پسر سه تا دارو میخوره از جمله لیتوم و…منم پسره رو دوست دارم پسر هم منو خیلی دوست داره و میگه تو درکم میکنی و نگرانمی.اما نگران اینده ام هستم و مخالف پدر با این ازدواج ….میشه دقیق منو راهنمایی کنید ممنون میشم

    1. عزیزم مهم تر از اینکه پدر او با شما موافقت نداره، مشکل دو قطبی او باید برای شما مهم باشد. اینکه او من را دوست دارد و من او را دوست دارم قضیه ای نیست که بتواند شما را به ازدواج با او مطمئن کند. حتما پیش یک رواندرمانگر بروید تا شدت مشکل ایشان بررسی شود. هر چند وقت دچار این حالت می شوند و چگونه مشکل بروز می کند باید مورد بررسی قرار گیرد.

  73. سلام خسته نباشید
    دخترم۱۹ ساشه پشت کنکوری بوده سال سوم معدل بالای ۱۹ ولی سال چهارم افت شدیدی داشت معدلش ب ۱۷ رسید خیلی درس میخوند اصلا حاضر نبود ب کسی یا چیزی غیر از درس فکر کنه خلاصه تو کنکور رتبش خیلی بد شد و امسال برعکس سالهای قبل اصلا درس نمیخونه همش میگه برم بیرون و دوست داره بریم مهمانی ومهمان بیاد ولی تو جمع بادیگران ارتباط برقرا نمیکنه میگه دیگه دوست ندارم درس بخونم تست درسی رو اصلا نمیتونه بزنه میگه یادم رفته بعضی وقتها فکر میکنه و میخنده پیش روانپزشک بردم ریتالین و رسپریدون دادن وقتی میخورد تپش قلبش زیاد میشد قطعش کرد
    اصلا تمرکز فکری نداره
    خواهشمندم من را راهنمایی و کمک کنید

    1. سلام. مواردی که گفتید اصلا تعیین کننده برای تشخیص نوع مشکل نیست. ایشان می تواند به سادگی تنها ویژگی کمالگرایی را داشته باشد که توضیح آن را در لینک زیر می توانید پیدا کنید.
      https://dr-sanaie.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%84-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C/
      اما خنده بی جهت می تواند مورد تحقیق باشد. سایر علائم ایشان چیست و دکتر روانپزشک چه تشخیصی داده اند؟

  74. سلام آقای دکتر من ۲۶ سالمه و دو قطبی دارم تا حالا یک بار دکتر مو عوض کردم وسواسم هم دارم دکتر جدیدم هم دکتر خوبی با هاش مشورت کردم گفتم آیا برای درمان وسواسم می تونم هیپنوتیزم انجام بدم بهم می گه هیپنوتیزم برات خوب نیست حالتو بد می کنه ولی من خودم خیلی دوست دارم هیپنوتیزم بشم نظر شما چیه آیا هیپنوتیزم چون که دو قطبی دارم برام بده؟

    1. سلام جانم. هیپنوتتیزم پدیده عجیب و غریبی نیست که تا بحال برای شما اتفاق نیفتاده باشه. وقتی محو تماشای تلویزیون هستی در واقع هیپنوتیزم تلویزیون شده ای. خودت میتونی خود هیپنوتیزمی رو یاد بگیری. اما توصیه من برای شما آن است که اگر دوقطبی دارید لزومی به این کار نیست. هیچ تاثیری بر بهبود وسواس و دوقطبی در شما ندارد. به عبارت بهتر برای وسواس راهکارهای موثر دیگری وجود دارد که می توانید با کمک یک رواندرمانگر و نه روانپزشک از آنها بهره ببرید.

  75. سلام، من دانشجو پزشکی ام و سال پنجم ، چیزی ک منو نگران کرده اینه ک اکثر کارام رو نیمه کاره ول میکنم مثلا تابستونا چیزای جدید یاد میگرفتم ولی دیگه پیگیر نمی شدم والانم ک دانشگاه وقت کنم میرم کلاس غیر درسی و وقتی سرم شلوغ میشه ول می کنم ،کلا ادم شوخی هستم و زیاد مسائلو جدی نمی گیرم و بعضی وقتها حوصله هیچ کسیو ندارم ، نمی دونم مسائل درسی باعث میشه من بعضی وقتها کم بیارم و نوسان داشته باشم یا اینکه ب خاطر درسامه؟ ولی هیچ وقت ب خودکشی فکر نکردم یا اینکه نمیخام از پزشکی انصراف بدم ، یا بد دهن نیستم ، ب نظر شما دوقبی ام

      1. سلام اقای دکتر ممنون از مطالب مفیدتون
        میخاستم بپرسم برای درمان یا کنترلدو قطبی تا چ زمانی باید دارو مصرف کرد؟ دوست من بیست ساله ک انواع داروهای مرتبط ب این بیماری رو میخوره. من دکترش رو دیدم بنظرم با تجربه نیست و اگر هست از سواد و تجربه اش برای درمان دوستم کمک نمیگیره همه چیز از نظر ایشون جز عوارض بیماری است. دوست من خودش رو جای شخصیتهای آرمانی مذهبی و سیاسی میزاره و دکترش میگه اینکه خوبه تو اروپا طرف ادعای مسیح بودن میکنه. من ب دوستم پیشنهاد دادم ورزش کنه بهونه آورد دکترش گفت هر چیز خوب و بدی رو میشه فقط توصیه کرد اینکه فرد تمایل ب انجام دادن یا ندادنش داشته باشه دست خودشه. الان سوالم اینه اگر گفته دکترش صحیح باشه رواندرمانگر و رفتاردرمانگر ب چ دردی میخورن پس؟ اصلا درمان ب چ درد میخوره پس؟ دوستم سریع عصبانی میشه و انتظار داره سریع بخشیده بشه احساس میکنه کسی در شآنش نیست و شدیدا حس خود برتر بینی داره. من احساس میکنم دکترش حتی بیماریش رو درست تشخیص نداده. شرمنده طولانی شد ممنون میشم راهنمایی کنید برای درمان دوستم چ کنم

        1. برای درمان اختلال دوقطبی در موارد شدید ابتدا به فرد دارو داده می شود تا بتواند جلسات درمانی را شروع کرده و همکاری کند. موارد بزرگ بینی خود باید با دارو از بین برود. در غیر اینصورت دوز دارو و یا نوع دارو مناسب ایشان نبوده است. پس از کاهش علائم اختلال دوقطبی معمولا بیمار دوقطبی با درمانگر همکاری می کند تا بتواند خود علائمش را کنترل کند. همانگونه که در مقاله درمان اختلال دوقطبی ذکر شده است

      2. و اینکه فکر میکنم بار اول که شنیدم ینی یه ماه پیش یادم میاد اضطراب نداشتم ولی بار سوم ینی دیشب بخاطر ی سری مسایل استرس و اضطراب داشتم.آقای دکتر من سیزده سال پیش فقط یبار صدا شنیدم خاهرم تو گوشم اروم اسممو صدا زد برگشتم دیدم نیس اصلا خونه نبود اونموقع هم ترسیده بودم ولی اینبار چون علایم بیماری دو قطبی رو میدونم از اینکه مبتلا باشم میترسم

  76. سلام آقای دکتر بسیار متشکر از مطالب کاملتون امیدوارم نتیجه این قدم بشر انسان دوستانه تون به شما برگرده.
    همسر من ۴۰ ساله هست و حدودا ۲۰ سال هست که دچار دوقطبی هست برای درمان پیش یک رواندرمانگر خوب توی شیراز می خوایم بریم اگر پزشکی می شناسین که بتونه به ما کمک کنه لطفا معرفی کنید این مسئله روی زندگی مون تاثیر زیادی گذاشته من دوست دارم کمک کنم تا شوهرم بتونه زندگی عادی داشته باشه.
    پیروز باشید.

    1. سلام. شما برای دارو می توانید پیش روانپزشک بروید. داروهای دو قطبی کاملا مشخص است و هر روانپزشکی براحتی می تواند به شما کمک کند. اما شما باید یک رواندرمانگر (رواننشاس) خوب در شیراز پیدا کنید. متاسفانه من در شیراز کسی رو نمی شناسم.

  77. سلام
    خواهر من اختلال دوقطبی داره و متاسفانه به هیچ عنوان قبول نداره که بیماره و به شدت ما رو با رفتارهای پرخاشگزانه اش آزار میده ،حتی به پدر و مادرم فحاشی میکنه.
    تنها راهی که برامون باقی گذاشته بستری کردنه که ما هم خیلی نگرانیم بابت این موضوع
    آیا راه دیگه ای هم هست؟
    اصلا نمیشه باهاش صحبت کرد و واکنش نشون میده و از هیچکس حرف شنوی نداره

    1. سلام. مهم ترین شرط در بهبود دو قطبی، پذیرش بیماری و همکاری در جهت کنترل حالات خلقی خود است. شما به عنوان خانواده باید محیط با ثبات – بدون تنش بوجود آورید. (چه تنش منفی و چه مثبت. حتی میهمانی های شلوغ برای فرد تنش زا است). فرد باید یک روتین ثابت داشته باشد. ساعت خواب و بیداری و غذای معین، فعالیتهای در حد متوسط و بدون فشار و … ولی در نهایت اگر فرد همچنان همکاری نمی کند چاره ای جز بستری کردن برای مدت کوتاه نمی باشد. اما باید بدانید بستری شدن درمان فرد نیست و تنها او را آماده می کند تا با درمانگر جهت کنترل خلق و هیجانات خود همکاری کند.

    2. با روانپزشک مشورت کنید. بعضی از داروها هستند که میشه در غذا یا نوشیدنی به بیمار خوراند و بعد از یک تا دو هفته، کم کم که آروم تر شدمی تونید قانعش کنید برای رفتن پیش روانپزشک و مصرف دارو .

  78. سلام .من دختری ۳۲ ساله هستم. دوسال پیش حمله شدید شیدایی به من دست داد. با نعره های بی اختیار من در نیمه شب تمام همسایه ها بیدار شدند. فکر میکردم بزرگترین و برترین مخلوق خدا هستم و توهمات بسیار زیادی ذهنم رو زنجیر کرده بود فکر میکردم مامورم شیطان رو بکشم و خیلی چیزهای دیگه که باعث شد از شدت فشار ، سه روزه ۶ کیلو لاغر شم بعد از اون افسردگی شدید گرفتم دوسال این حال طول کشید و من مرتب دارو مصرف کردم و میکنم بعد از دوسال الان مدت ۸ ماهه حالم بسیار خوبه تنها دلیل حال خوشم خداونده که بعد از درماندگی من به دادم رسید. این که چجوری بماند . هر کس معجزه خاص خودش رو تجربه میکنه.فقط اونه که میتونم مارو از محبت و توجهش سیراب کنه. اگر دست از کمک خواستن از او برندارید ، به شما که مثل من درگیر بیماری هستید مژده میدم نجات پیدا خواهید کرد.چون خدا دستگیر به آخر خط رسیده هاست.

  79. سلام اقای دکتر
    خواهری دارم ۴٢ ساله ٣ تا بچه داره بعضی اوقات میگه شما بچه های من نیستید برادر های من نیستید مادر من نیستید خیلی خیلی معتقد اهل نماز روزه است مثل این میمونه که دیگه قرق شده تو قران دین یه بار سابقه رفتن از خونه داشت بعد از ٣ روز تو قم تو حرم پیداش کردیم به یه بنده خدایی گفته من باید خانوادم و بکشم که رفتم مشهد دنبال من نیان دیگه
    اقای دکتر از شما راهنمایی میخوام یا کسی معرفی کنید تو تهران کرج یا هر شهر دیگه ای

  80. سلام اقای دکتر من ۲۶ سال و دانشجو ام از بچگی این حالات دو قطبی داشتم ولی درمان و مصرف منظم دارو رو یک ساله که دارم اجراش می کنم دارو هام دپاکین و ریسپریدون و فلوکستینه خدا رو شکر ـخوبم الان من بیست واحد برای پاس کردنم ولی هرچی سعی میکنم که بشینم درس بخونم نمیشه ی نیرویی منو از سر جام بلند میکنه چی کار کنم ؟

    1. شما احتمال زیاد دارای کمالگرایی نیز هستید و استانداردهای بالایی برای خودنون دارید. این موضوع ربطی به دو قطبی شما نداره. مقاله کمالگرایی را در سایت مطالعه کنید.

  81. سلام آقای دکتر متاسفانه برادر من در سن ۱۶سالگی به مدت ۱سال در خانه ماند و حتی به تلویزیون نگاه نمی کرد می ترسید گریه میکرد بعد از یک سال دیگر آرام و قرار نداشت به طور مثال گوشی را ۳میلیون میخرید و ۱میلیون می فروخت خودشو بزرگ می دونست الان ۲۴سالشه باز یک ماهه بیرون نمیره و رفتارهاش طبیعییه فقط دوس نداره غریبه ها رو ببینه بیرون به زور میبریم دکتر بردیم گفت بیماری دو قطبی داره به هیچ عنوان هم اهل سیگار و مواد مخدر نیست خواهشها کمکمون کنید

      1. سلام دوست دخترم به بیماریه دوقطبی دچاره و من سعی دارم کمکش کنم. فکر میکنم خیلی شدید نباشه بیماریش ولی به تراپیست مراجعه میکنه و دارو مصرف میکنه. بهونه گیری ها و عصبانیتاشو درک میکنم ارومش میکنم و سعی میکنم بهش اعتماد به نفس بدم و خوشحالش کنم. میخواستم بدونم چه کار های دیگه ای برا کمک کردن بهش باید انجام بدم ریزه کاریا و هرچی که باید بدونم برا کمک کردن بهش. ممنون میشم بهم اطلاعات بیشتری بدین

        1. سلام. باید شرایط محیطی کم استرسی داشته باشه. گشنگی تشنگی زیاد تعداد زیاد ارتباطات و جمع های شلوغ خواب کم و روابط پر تنش همگی باعث شروع دوره می شود. در دوره هایی که ایشان دچار عصبانیت و پرخاش ی شوند باید اطرافیان متوجه باشند که این حالت او موقتی بوده و در صورتی که با ارامش برخورد کنند زودتر تمام می شود. ایشان نیز باید یاد بگیرند چطور در این مواقع خود را ارام کنند.

  82. سلام آقای دکتر گرامی
    بنده پسری دارم ۲۲ ساله که تمام ویژگیهای دو قطبی را که ذکر کردید دارد.
    حدودا پنج سال است که از روانگردانهای سنگین استفادهومیکند و حدودا یکساله که مواد مخدر هم استفاده میکنه.
    سه ماه میش به خواست خودش رفت به کمپ ولی یکماه پیش لغزش کرد و الان مصرفش بیشتر شده.
    راهکارهایی را که داده اید، رعایت نمیکند و اعتقادی بهوپاک ماندن و راهکارهای پزشکان ندارد.
    من و مادرش مستاصل شده ایم.
    اگر ممکنه تلفن و آدرس مطب را بفرمائید.
    با تشکر

      1. خیلی ناراحت شدم .همین اللن اوندم که ادرس مطب پیدا کنم .من نیاز به مشاوره دارم

    1. سلام اقای دکتر خواهر من الان حدود ۷ ساله بیماری دوقطبی داره تو این ۷ سال ۳ بار بستری شده و هر دفعه حالش از دفعه قبل بدتر میشه چون داروهاشپ سر خود نمیخوره الانم بیمارستانه دکترا گفتن atcباید انجام‌بدن واسش سر درگم هستیم ک انجام بدن یا نه رضایت بدیم یا نه ترو قران جوابمو سریع بدی فردا صبح میخوان انجام بدن واسش

      1. سلام، خواهرم دچار بیماری دو قطبی است البته خودش این مطلب را قبول ندارد گاهی مواقع بیش از حد سرخوش است که زمان زیادی طول نمی کشد و در اکثر مواقع افسرده ست ایشون تدریس می کنند و حالا در فضای مجازی بیشتر دچار این بیماری می شوند. دو ماه افسرده است چند روز حالش خوب است و در حالت افسردگی تمام افکارش منفی ست، برای تدریسش هیچ مطلبی را آماده نمی کند و ۶ ماه است که من تمام کارهایش را در پشت صحنه انجام می دهم فقط به جایش حرف نمی زنم ، هر روز هر چی می گم علت اضطرابت عدم آمادگی ات است روز قبل تمام مطالب و فیلم ها را آماده کن فایده ای ندارد وافعا نمی دانم چه کار کنم فقط منتظرم تابستون بیاد تعطیل شود.لطفا راهنمایی کنید البته دو بار هم دکتر بردمش

        1. باید بررسی شود ایا ایشان دچار دوقطبی هستند یا مشکل دیگری دارند. در صورت اختلال دوقطبی باید حتما دارو مصرف کنند. در خلال دارو ایشان باید رواندرمانی نیز بشود تا بتدریج یاد بگیرد چگونه خلق خود را کنترل کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا