اختلال پانیکدکتر روانشناس خوب

درمان پانیک اتک یا حمله وحشت

5/5 - (1 امتیاز)

آن چه در این مقاله می خوانیم

درمان پانیک بدون دارو

پانیک چیست

حمله وحشت‌زدگی یا اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک)، عبارت است از وقوع عودکننده و غیرقابل‌پیش‌بینی حملات وحشت. لازم است تا حملات وحشت‌زدگی «غیرقابل‌پیش‌بینی» اتفاق بیفتند، بدین معنا که از نقطه‌نظر بیمار، چنین حملاتی به‌نظر به‌صورت غیرمنتظره یا بدون هیچ دلیل واضحی رخ می‌دهند.

توصیه میکنم اگر مقاله من پانیک داشتم خوب شدم  را مطالعه نکردید حتما ابتدا این مقاله را مطالعه بفرمایید.

برای آنکه حمله وحشت‌زدگی، اختلال وحشت‌زدگی یا پانیک اتک تشخیص داده شود، لازم است تا فرد در قبال این حملات واکنش‌های خاصی از جمله نگرانی دائم درباره وقوع دوباره حملات یا نگرانی درباره عواقب حملات، اجتناب از فعالیت‌هایی که ممکن است سبب بروز احساسات فیزیولوژیکی مرتبط با وحشت باشند یا مشارکت در رفتارهای مرتبط با امنیت، از قبیل به‌همراه داشتن موبایل یا دارو را از خود نشان دهد. نگرانی درباره عواقب حملات ممکن است شامل ترس از حمله قلبی مرگبار یا بیهوش شدن جلوی دیگران شود. ‌

حمله پانیک- تصویر ۱- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

نشانه‌های حمله پانیک

۱.تعریق

۲.تنگی نفس

۳.تپش قلب

۴.لرزیدن

۵.درد یا ناراحتی در قفسه سینه

۶.احساس خفگی

۷.تهوع

۸.ترس از مردن یا دیوانه‌شدن یا انجام دادن بی‌اختیار کاری

۹.دگرسان‌بینی محیط یا دگرسان‌بینی خود

۱۰.احساس سردی یا گرگرفتگی

۱۱.بی‌حسی

۱۲.سرگیجه یا غش.

اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک) را می‌توان همراه یا بدون بیرون‌هراسی تشخیص داد. طبق دستورالعمل تشخیصی و آماری اختلالات روانی، بیرون‌هراسی، اضطراب از موقعیت‌هایی است که در آنها فرار، دشوار (یا شرم‌آور) است و اگر فرد دچار حمله پانیک یا نشانه‌های وحشت‌زدگی شد، کمک گرفتن از دیگران دشوار می‌شود. نحوه برخورد با این موقعیت‌ها چنین است: یا از این موقعیت‌ها اجتناب می‌شود، یا با پریشانی شدید و نگرانی‌ درباره تجربه وحشت‌زدگی تحمل می‌شوند یا تنها در صورت وجود همراه در این موقعیت‌ها قرار می‌گیرند. موقعیت‌های رایجی که سبب بروز حمله پانیک می‌شوند، عبارتند از: انتظار در صف، مکان‌های شلوغ مانند فروشگاه‌ها یا سالن‌های سینما و تئاتر، تنها بودن یا سفر با اتوبوس، قطار یا ماشین.

حمله پانیک- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

بررسی مدل‌های شناختی موقعیت حمله پانیک

حمله پانیک یا اختلال وحشت‌زدگی به‌عنوان ترس اکتسابی از احساسات بدنی (ضربان قلب، سرگیجه، تهوع و …)، به‌ویژه احساساتی که با انگیختگی خودکار مرتبط هستند، تصور شده است. به‌عبارت ساده، افراد پس از آنکه دچار حملات پانیک شدند، نسبت به احساسات بدنی خود بیش از اندازه حساس می‌شوند و از هر احساس بدنی جزیی احساس خطر کرده و آن را به‌معنای احتمال شروع حمله پانیک می‌دانند. بنابراین کسانی که اختلال وحشت‌زدگی دارند، پس از تجربه حمله پانیک غیرمنتظره، نسبت به تجربه چنین حملاتی در آینده دچار اضطراب می‌شوند و همواره نگران هستند که دوباره به این حملات دچار نشوند. بنابراین آنها برای جلوگیری از حملات پانیک به کوچکترین تغییرات در بدن خود بشدت حساس می شوند.

چرا دچار حمله پانیک می‌شویم؟

امّا اولاً چرا افراد، حملات پانیک غیرمنتظره را تجربه می‌کنند و چه چیز سبب می‌شود برخی افراد دچار ترس از تجربه حمله پانیک در آینده شوند؟ به‌عبارت دیگر، چه چیز برای اولین بار باعث حملات پانیک می‌شود؟

از نقطه‌‌نظر تکاملی، واکنش ترس یا وحشت‌زدگی (پانیک اتک) در حضور موقعیت تهدیدآمیز، انطباقی است. فرض می‌شود وحشت‌زدگی یا وحشت‌زدگی غیرمنتظره (پانیک اتک) در غیاب محرک تهدیدآمیز، در اثر تعامل رویدادهای استرس‌زای زندگی و آسیب‌پذیری‌های روانی و بیولوژیکی به‌وجود می‌آید. تمایل به تجربه احساسات منفی که اغلب برچسب روا‌ن‌رنجورخویی یا احساس منفی به آن می‌زنند، تا حد زیادی به ارث برده می‌شود و ثابت شده است که پیش‌بینی کننده حمله پانیک یا حمله وحشت‌زدگی هستند. این خلق و خوی به ارث برده شده احتمالاً به‌عنوان یک آسیب‌پذیری بیولوژیکی برای هم تجربه ترس – واکنش هشداری سریعی که شاخصه آن برانگیختگی قوی سیستم عصبی است – و هم تجربه اضطراب – یک حالت خلقی منفی که خصیصه آن، نگرانی درباره رویدادهای آینده و نشانه‌های تنش جسمی است، عمل می‌کند.

عوامل محیطی در کودکی می‌توانند در شکل‌گیری اعتماد به نفس افراد به خودشان و توانایی‌هایشان در کنترل رویدادهای آتی زندگی نقش بازی کنند. چنین حس کنترل یا عدم‌کنترلی می‌تواند در تجربه ترس و اضطراب به‌عنوان یک آسیب‌پذیری روانی عمل کند. رویدادهای استرس‌زای زندگی از قبیل شغل جدید یا مرگ اعضای خانواده، ممکن است با آسیب‌پذیری‌های بیولوژیکی و روانی دست به دست هم داده و واکنش ترس احساسی یا حمله وحشت‌زدگی را تحریک کنند. استرس‌های متراکم شده در فرد که در طول زمان به‌واسطه رویدادهای استرس‌زای زندگی ایجاد شده‌اند، می‌توانند باعث بروز یک حمله وحشت‌زدگی (پانیک) شوند، اگرچه فرد به‌دلیل آنکه محرک تهدیدکننده آنی برای آنها وجود ندارد، آن را «غیرمنتظره» تلقی می‌کند.

بنابراین به زبان ساده ۳ عامل در بروز پانیک اتک نقش دارند: ۱) ارث؛ ۲) محیط خانوادگی در کودکی؛ ۳) عوامل محیطی.

حمله پانیک- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

پس از وقوع یک حمله پانیک غیرمنتظره، چه عاملی باعث می‌شود این حملات ادامه یابد؟

آسیب‌پذیری‌های کلی که در بالا گفته شد (ارث- محیط خانوادگی- عوامل محیطی) ممکن است در تعیین این‌‌که آیا فرد پس از وقوع حمله، دچار «بیم اضطراب» درباره تجربه حملات آینده می‌شود یا نه، نقش بازی ‌کنند. علاوه بر آسیب‌پذیری‌های کلی در تجربه وحشت‌زدگی و اضطراب، باور بر این است که آسیب‌پذیری‌های خاصی هم وجود دارند که به شکل‌گیری حملات وحشت‌زدگی کمک می‌کنند. یک مثال، میزان حساسیت نسبت به اضطراب است. طبق این اعتقاد، اضطراب و نشانه‌هایش، سبب عواقب مضر فیزیکی، اجتماعی و روانی، فرای ناراحتی فیزیکی یک دوره وحشت می‌شوند. فرد پس از یک دوره حمله وحشت نسبت‌به کشف احساس انگیختگی بدنی خود حساس می‌شود که این امر خود منجربه آسیب‌پذیری در برابر حمله‌های وحشت بعدی می‌شود. آسیب‌شناسی روانی دیگر تجربه بیماری‌های روانی در کودکی (چه در شخص و چه در والدینش)، به‌ویژه تجربیاتی‌که شامل اختلال تنفسی می‌شوند نیز ممکن است به یک آسیب‌شناسی روانی خاص برای اختلال وحشت‌زدگی، کمک‌کنند.

اضطراب درباره حملات وحشت‌زدگی یا پانیک در آینده با ترس از حس‌های بدنی (ضربان قلبم بالا رفته، وای نکنه غش کنم) که همراه با حملات است، پیوند خورده است. فرد در ابتدا از بروز حس‌های بدنی خود مضطرب می‌شود و نگران است که مبادا منجر به حمله وحشت شود، در این زمان، افکار اتوماتیک مانند فاجعه‌سازی (مثال: اگر دچار حمله شوم آبروریزی می‌شود) و احتمال بیش از حد (مثال: اگر بیرون بروم حتماً دچار حمله پانیک می‌شوم) باعث می‌شود که اضطراب فرد افزایش یابد و در نتیجه احساس‌های بدنی او مانند ضربان قلب و سرگیجه بیشتر شود. افزایش احساس‌های بدنی، افکار اتوماتیک او را تقویت می‌کند و فرد به درستیِ باورهای خود یقین بیشتری پیدا می‌کند و در نتیجه، این افکار قویتر شده مجدداً اضطراب بیشتری تولید می‌کنند. این دور خود تداوم‌بخش ادامه یافته تا آنکه از هر چند نوبت یک‌بار منتج به حمله پانیک می‌شود.

حمله پانیک- تصویر ۳- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

شرطی شدن فرد نسبت به حمله پانیک

همراه‌شدن احساس‌های بدنی با حمله پانیک، فرد را بیش از پیش شرطی کرده و درنتیجه حساسیت بیش از اندازه‌ای نسبت به احساس‌های بدنی‌اش پیدا می‌کند. در نتیجه احساس‌های بدنی که در همه افراد گاهاً به‌وجود می‌آید و پس از مدتی رفع می‌شود، برای فرد دارای اختلال پانیک معنای شروع حمله پانیک را پیدا می‌کند که این امر باعث می‌شود فرد مجدداً در دور ذکرشده بالا بیفتد.

چنین اضطرابی در مورد حس‌های بدنی، نقش اساسی در تداوم اختلال وحشت‌زدگی بازی‌می‌کند. حس‌های بدنی می‌توانند ناشی از فعالیت جسمانی، موادشیمیایی مثل کافئین، محرک محیطی ترسناک، و تصاویر یا افکار اضطرابی باشند. وقتی حس‌های بدنی، موردتوجّه فرد مبتلا به اختلال وحشت قرار گیرند، ترسی را در او بوجود می‌آورند. این ترس، حس‌های بدنی را تشدید کرده و منجر به افزایش آن ترس می‌شود و به‌نوبه خود به‌عنوان یک چرخه خودتداوم‌بخش ترس و حس‌های بدنی، منجر به افزایش بیشتر حس‌های بدنی می‌شود که در نهایت منجر به حمله پانیک می‌شود. لذا، ترس از تجربه حس‌های بدنی برانگیختگی، به ایجاد یک حمله وحشت‌ (پانیک) تمام عیار منجرشده و این باور را تقویت می‌کند که باید از این حس‌ها ترسید.

برای شرطی‌شدن فرد، گاهاً تنها یکبار همراهی احساس‌های بدنی با حمله پانیک کافیست و پس از آن، عوامل دیگری چون ایمنی‌جویی و اجتناب که در ادامه توضیح داده می‌شود، باعث تداوم اختلال وحشت می‌شود.

افراد مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک) اغلب از این مساله آگاه نیستند که حملات پانیک می‌تواند به این روش (توسط حس‌های بدنی یا محرک درونی و بیرونی) ایجاد شود. این برای افرادی‌که دارای اختلال وحشت‌زدگی هستند بدین معنی است که حملات وحشت‌زدگی اغلب به‌طور غیرمنتظره و غیرقابل‌پیش‌بینی رخ می‌دهند. چون آنها نمی‌توانند نشانگان حمله پانیک را پس از آغازش متوقف کنند، چنین حملاتی را غیرقابل‌کنترل می‌دانند. غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌کنترل بودن حمله پانیک می‌تواند سطوح اضطراب مزمن را تقویت کند و در نتیجه فرد همیشه و همواره ترس از وقوع مجدد حمله دارد. سطوح بالاتر اضطراب مزمن می‌تواند منجربه افزایش برانگیختگی بدنی و همچنین افزایش توجه فرد به حس‌های بدنی خود شود. افزایش حس‌های بدنی و افزایش توجه به این حس‌ها منجربه افزایش حتمال حملات پانیک پانیک در آینده می‌شود.

حمله پانیک- تصویر ۴- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

برخی مشکلات فیزیولوژیکی که تداعی‌بخش حملات پانیک هستند

بعضی از مشکلات فیزیولوژیکی می‌تواند حملات پانیک را تداعی کند که باید به رفع آنها اقدام کرد. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. کمی قند خون: پایین بودن قند خون با ایجاد نشانه‌هایی مانند عرق کردن، تپش قلب، احساس ضعف، سرگیجه و غش و لرز، حملات وحشت را تداعی می‌کند. معمولاً افراد به تجربه دریافته‌اند که می‌توانند برای جبران قند خون خود وعده‌های غذایی بیشتری داشته باشند. گروهی دیگر نیز مواد خوراکی چون شکلات و نوشابه می‌خورند که مشکل این مواد آن است که باعث ترشح انسولین در بدن می‌شوند که به‌طور موقت، قند خون را افزایش می‌دهند و پس از مدتی به‌خاطر ترشح انسولین به‌جهت حفاظت از بدن در برابر قند اضافی، سطح قند خون از سطح ابتدایی نیز پایینتر می‌آید. بنابراین لازم است کمی قند خون درمان شود.

۲. پُرکاری و کم‌کاری تیروئید: پُرکاری تیروئید باعث بی‌قراری، تنگی نفس، تپش قلب و لرز و تعریق می‌شود که بسیار شبیه نشانه‌های بدنی حمله وحشت است. بنابراین با تداعی حمله وحشت، فرد را در دور ذکر شده در بالا می‌اندازد و فرد دائم نگران شروع حمله پانیک می‌باشد.

کم‌کاری تیروئید نیز باعث کاهش غلظت کلسیم و بالا رفتن غلظت فسفات در پلاسمای خون می‌شود که در موارد شدید، فرد دچار حالاتی شبیه حمله پانیک می‌شود.

۳. نشانگان کوشینگ: ناشی از افزایش میزان کورتیزول خون است که منجر به افسردگی و اضطراب می‌شود.

۴. نفس نفس زدن: اشاره به نوع تنفس کردن فرد دارد. به‌طور مثال، آسم در کودکی در بعضی افراد، نوع تنفس کردن آنها را تغییر می‌دهد.

۵. مسمومیت کافئین: مصرف زیاد کافئین نیز باعث ایجاد نشانه‌های اضطراب می‌شود که خود منجر به ترس از بروز حمله پانیک می‌گردد.

برای دریافت کتاب خودیاری درمان پانیک کلیک کنید.

رفتارهای اجتنابی و ایمنی‌جویی چگونه باعث تداوم حملات وحشت می‌شوند؟

پاسخ‌های رفتاری به وحشت‌زدگی، به‌ویژه رفتارهای ایمنی‌جویی (مانند: آهسته گام برداشتن جهت بالا نرفتن ضربان‌قلب، روی ارتفاع نرفتن جهت عدم ایجاد سرگیجه، کم‌خوردن غذا به‌منظور جلوگیری از حالت‌تهوع) و اجتناب (بیرون‌نرفتن از خانه به‌جهت ترس از حمله، فرار از موقعیت‌های تنهایی) به‌عنوان عوامل تداوم‌بخش اختلال عمل‌می‌کنند. فرد دچار اختلال وحشت‌زدگی اشتباهاً باور دارد حمله وحشت‌زدگی باعث آسیب فاجعه‌آمیز جسمانی و روانی مثل حمله‌قلبی، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن، یا ازدست‌دادن کنترل خواهد شد. لذا، تجربه حملات وحشتی که در آن هیچ‌یک از این موارد رخ ندهد، قاعدتاً باید این باورها را تضعیف‌کند.

با این حال، افراد دچار اختلال وحشت در رفتارهای ایمنی‌جویی خاصی درگیر می‌شوند که معتقدند آنها را قادر می‌کند از پیامد ترس فرار کرده یا اجتناب کنند. مثلاً اگر فردی معتقد باشد طی حمله وحشت بیهوش می‌شود، ممکن است بنشیند یا شئ‌ای را نگه‌‌دارد. درگیرشدن در رفتارهای ایمنی‌جویی مانع می‌شود فرد درک کند حمله وحشت آسیب فاجعه‌آمیز جسمانی و روانی ایجاد نمی‌کند. زیرا او باور دارد اگر دچار فاجعه نشده، به‌خاطر آنست که مثلاً روی صندلی نشسته. یا آهسته گام برداشته و نه اینکه حمله وحشت آسیبی به او وارد نمی‌کند.

عدم‌تأیید باورهای نادرست درباره حملات وحشت به‌حفظ اختلال وحشت کمک‌می‌کند. ممکن است افراد در رفتارهای ایمنی‌جویی طراحی‌شده برای ممانعت از وحشت یا پیامدهای ترسناک آن درگیر شوند. رفتارهایی مانند همراه‌داشتن همیشگی داروهای ضداضطراب یا مسافرت به‌همراه افرادی‌که به آنها احساس ایمنی می‌دهد.

پاسخ رفتاری دیگری که باعث تداوم وحشت می‌شود، اجتناب آشکار است. افراد گرایش دارند از مکان‌ها یا موقعیت‌های خاصی که معتقدند احتمال حمله وحشت زیاد است، اجتناب‌کنند. اجتناب، مانع عدم تأیید ارزیابی‌های نادرست و فاجعه‌آمیز شده و این باور را تقویت می‌کند که این موقعیت‌های خاص خطرناکند. و لذا احتمال دچار به حمله وحشت در آن موقعیت‌ها در آینده افزایش‌می‌یابد. بعلاوه، اگر فرد از شرایطی‌که در گذشته حمله وحشت غیرمنتظره‌ای را در آن تجربه کرده بود، اجتناب کند، حملات آینده به‌طور اجتناب‌ناپذیری به شرایط جدید که قبلا امن بودند نیز تسری خواهد یافت. بنابراین، حیطه شرایط ایمن محدود می‌شود. به‌طوری‌که اکثر مکان‌ها تبدیل به مکانی خطرناک می‌شود که در آن احتمالاً حمله وحشت رخ‌می‌دهد. این الگو می‌تواند اجتناب رفتاری و سطوح مزمن ادراک اضطراب را افزایش دهد.

درمان پانیک اتک چیست؟ درمان پانیک بدون دارو

در سالهای اخیر توجه زیادی به درمان پانیک بدون دارو شده است و مراجعان تمایل زیادی به استفاده از دارو ندارند. از جمله راههای درمانانیک بدون دارو که مورد تایید تجربی نیز قرار گرفته است درمان شناختی رفتاری است.

درمان شناختی‌رفتاری (CBT)، مداخله‌ای حمایت‌شده به لحاظ تجربی است. یک فراتحلیل شامل ۲۲ مطالعه درمان شناختی‌رفتاری برای اختلال وحشت‌زدگی یافت شد. که در پایان درمان، ۶۳.۳ درصد افرادی که درمان را تکمیل کرده بودند، بهبود یافتند. درحالی‌که ۵۳.۸ درصد از افرادی که مقاوم به درمان بودند، بهبود پیدا کردند. هنگامی‌که ۱۲ تا ۲۳ ماه بعد از پایان درمان، دوباره سنجش انجام‌شد، این درصد به‌ترتیب به ۷۵.۳ و ۷۱.۶ درصد افزایش یافت. علاوه بر کاهش نشانگان اضطراب و افسردگی، درمان شناختی‌رفتاری برای اختلال وحشت‌زدگی، بهبودی‌هایی را در شاخص‌های کیفیت زندگی ایجاد کرده و تأثیر مفیدی بر سلامت جسمانی دارد.

حین مقایسه درمان شناختی‌رفتاری با دارودرمانی برای درمان پانیک، فراتحلیل جدیدی از ۱۲۹ مطالعه نشان داد که این روش همانند دارودرمانی موثر بوده و به‌طور معناداری نرخ افت کمتری را نشان می‌دهد. یافته‌های فراتحلیلی بیان می‌کند در مقایسه با درمان شناختی‌رفتاری تنها، ترکیب این روش با دارودرمانی می‌تواند نتایج کوتاه‌مدت و نه بلندمدت را بهبود بخشد. یک آزمایش بالینی بزرگ نشان داد در پی عدم تداوم دارودرمانی، گروهی که هم درمان شناختی‌رفتاری و هم دارودرمانی را دریافت کرده بودند، مانند گروهی که فقط درمان شناختی‌رفتاری دریافت کرده بودند، خوب عمل نکردند.

حمله پانیک- تصویر ۵- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

درمان پانیک بدون دارو از طریق روش‌های زیر صورت می‌گیرد:

۱. آموزش روانی، ۲. خودنظارتگری، ۳. آموزش تکنیک‌هایی مانند بازآموزی تنفس، ۴. بازسازی شناختی و ۵. مواجهه‌سازی (هم مواجهه‌سازی بدنی و هم مواجهه‌سازی در موقعیت طبیعی).

۱. آموزش روانی در درمان بیماری پانیک اتک

در روش درمان پانیک از طریق آموزش روانی، درمانگر اطلاعاتی را برای کمک به تصحیح تصورات غلط مراجع درباره حمله وحشت‌زدگی و اضطراب و عادی کردن شرایط برای او ارائه می‌دهد و به او اجازه می‌دهد تا بداند درمان‌ پانیک مؤثر هستند. همچنین منطق فعالیت‌های درمانی متعاقب را ارایه می‌کند.

در جلسه اول درمان، درمانگر مطالب زیر را درباره حمله پانیک توضیح می‌دهد تا این حملات در ذهن فرد از حالت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌کنترل خارج شود و تصورات نادرست فرد درباره‌ی نشانگان وحشت‌زدگی از جمله تصور دیوانه شدن از بین برود:

زمانی که اجداد ما در جنگل‌ها ساکن بودند، در معرض انواع بلایای طبیعی قرار داشتند. طبعاً اگر در شب با نگرانی از حمله شیر و پلنگ نمی‌خوابیدند، به چنان خواب عمیقی فرو می‌رفتند که حضور شیر یا پلنگ را متوجه نمی‌شدند و طعمه آنها می‌شدند. بنابراین، ما نوادگان اجدادی هستیم که نگران خطرات اطرافشان بودند و در حالت گوش بزنگی قرار داشتند.

کارکرد اضطراب

کارکرد اضطراب، حفظ بقای نسل است و هنگامی به‌کار می‌افتد که فرد احساس خطر می‌کند. حال این خطر می‌تواند واقعی یا تصور فرد باشد. در این زمان، اضطراب در بدن فرد به‌کار افتاده و او را برای جنگ یا گریز (یا فرار) آماده می‌کند. یعنی جایی‌که امکان حمله وجود دارد، حمله به عامل ترس و در غیراینصورت، فرار از عامل ترس صورت می‌گیرد. به‌منظور آماده کردن بدن برای جنگ یا گریز، تغییراتی در بدن انجام می‌شود. از جمله، افزایش انگیختگی دستگاه عصبی خودمختار که کنترل بسیاری از فرآیندهای بدنی ما مانند دستگاه قلبی- عروقی و معدی- رودی را بر عهده دارد. در هنگام اضطراب، جریان خون به‌سمت اندام‌های انتهایی بدن مانند دست‌ها، پاها و بازوها افزایش می‌یابد و از جریان خون به‌سمت سر و اندام‌های داخلی کاسته می‌شود. ضربان قلب و آهنگ تنفس سرعت می‌یابد و عمل هضم کندتر می‌شود.

این تغییرات باعث ایجاد نشانه‌هایی چون افزایش ضربان‌قلب، تنگی‌نفس، سرگیجه، گزگز انگشتان دست و پا، احساس ضعف و تهوع می‌شود. این علائم همگی به‌معنای آماده باش بدن برای مواجهه با یک عامل خطر می‌باشد و خود، فی‌نفسه، خطرناک نمی‌باشد. چه که به‌جهت حفظ و بقای فرد به‌کار افتاده است و نه آسیب رساندن به آن. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که این سیستم حفاظت از بقای فرد، بیش از اندازه حساس شود. مانند دزدگیری که حساسیت آن بیش از اندازه است، در زمان‌های غیرضروری و غیرمفید به‌صدا درآید.

در حمله پانیک مشکل فرد حمله‌های وحشت و بیم مداوم از وقوع یک حمله دیگر در هر لحظه است. حدود ۳ درصد از افراد دچار حمله پانیک هستند.

علت بروز اولین حمله پانیک چیست؟

فرض محققین آن است که استرس متراکم شده، علت بروز اولین حمله پانیک است. استرس متراکم می‌تواند عبارت از تعارضات زناشویی، مرگ یا بیماری نزدیکان، جراحی، بیماری‌های مهم، فشار محل‌کار یا تحصیل و… باشد. استرس تراکمی در افرادی که ترکیبی از آمادگی‌های ارثی، شخصیتی و شناختی برای اضطراب دارند و یا حمایت اجتماعی اندکی احساس می‌کنند، باعث می‌شود تا فرد به رخدادهای منفی و استرس‌زای زندگی بگونه‌ای واکنش نشان دهد که ممکن است در برابر تهدید فیزیکی حیوانات درنده یا مار نشان می‌دهد و در نتیجه دچار حمله شود.

در هنگام بروز حمله پانیک احساسات شدید بدنی (افزایش ضربان قلب، تهوع، سرگیجه، تنگی‌نفس و …) بروز می‌کند. به‌دلیل ناخوشایند بودن این احساسات بدنی کم‌کم بیم امکان وقوع حمله‌های دیگر آغاز می‌شود. از آن پس فرد نسبت به احساسات بدنی خود حساسیت بیش از حد پیدا می‌کند. و کوچکترین تغییری در ضربان قلب نحوه تنفس و … را دال بر شروع حمله می‌داند. تغییرات فیزیولوژیکی که گاه‌به‌گاه در بدن هرکسی بروزمی‌کند، برای فردی‌که دچار حمله وحشت زدگی شده، معنای شروع حمله را پیدامی‌کند. مثلاً احساس سرگیجه، ضربان قلب و تهوع که ممکن است در هر فردی بروز کند و پس از چند دقیقه رفع شود، در فردی که دچار حمله پانیک است، به‌جهت شرطی شدن، معنای شروع حمله را پیدا می‌کند.

عامل شناختی در حملات پانیک

دومین عامل در حملات پانیک عامل شناختی است. عامل شناحتی در قالب گفتگوهای درونی وارد عمل می‌شود: «وای اگر ضربان قلبم بالاتر برود چه؟اگر غش کنم آبرویم می‌رود. در میهمانی حتماً دچار حمله خواهم شد. اگر دچار حمله پانیک شوم آنها چه قضاوت بدی درباره من می‌کنند. دارم دیوانه می‌شوم.»

این افکار منفی باعث تشدید احساسات بدنی می‌شود. یعنی ضربان قلب را افزایش می‌دهد، سرگیجه را تشدید می‌کند و … . تشدید احساسات بدنی به‌نوبه‌ی خود باعث می‌شود افکار منفی فرد تقویت شود. همچنین او بر درستی باورش مبنی بر شروع حمله بیشتر یقین حاصل کند. و به‌خود می‌گوید پس درست فکر می‌کنم که دارم دچار حمله می‌شوم. درحالیکه این نشانگان به‌جهت چرخه منفی احساسات بدنی و افکار منفی است که در فرد شدت پیدا کرده است. در نهایت، برانگیختگی به‌حدی می‌رسد که گاهاً فرد دچار حمله می‌شود. هرچه تعداد این حملات بیشتر شود، فرد بیشتر شرطی‌شده و نسبت به تغییرات بدنی‌اش حساس‌تر می‌شود. او دیگر تغییرات بسیار اندک بدن خود را نیز متوجه شده و آن را نشانه شروع حمله فرض می‌کند.

پس از عوامل فیزیولوژیک و عامل شناختی، عامل سوم رفتاری است. پس از آنکه حمله پانیک اتفاق افتاد، فرد برای مقابله با خطر وقوع مجدد آن، دو راهکار را اتخاذ می‌کند. که هردو باعث تداوم بیشتر چرخه حمله پانیک در فرد می‌باشد: ۱. ایمنی‌جویی، ۲. اجتناب.

ایمنی‌جویی

در ایمنی‌جویی فرد سعی می‌کند با بکارگیری چیزهایی که احساس اطمینان به او می‌دهند، احساس خطر درونی‌اش را کاهش دهد. مثلاً هرجا می‌رود دوست و یا والدین خود را همراه می‌برد. در مورد هر مراجع باید تحقیق کرد که از چه عواملی به‌عنوان ایمنی‌جویی استفاده می‌کند. تا پس از شناسایی موارد آن، اندک‌اندک مراجع بدون آنها با خطر تصوری خود مواجه شود. در برخی موارد استفاده از داروهای آرام‌بخش نیز به‌عنوان موارد ایمنی‌جویی محسوب می‌شود. زیرا فرد تصور می‌کند این داروها هستند که اضطراب او را کم کرده‌اند. بنابراین لازم است مواجهه‌سازی‌ها پس از مدتی هنگام قطع دارو انجام شود تا فرد نسبت به‌خود احساس اطمینان پیدا کند.

اجتناب

در اجتناب فرد از حضور در مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که معتقدست احتمال وقوع حمله پانیک زیاد است، اجتناب‌می‌کند. این امر باعث‌می‌شود هیچ‌وقت نفهمد این موقعیت‌ها خطرناک نیستند. بلکه فرضش تقویت‌می‌شود که اگر دچار حمله نشده، به‌خاطر آنست که از این موقعیت‌ها اجتناب‌کرده. مشکل آنست که اجتناب تنها در یک‌محدوده باقی‌نمی‌ماند و دایماً گسترش‌می‌یابد.

ابتدا فرد تنها می‌ترسد خارج از شهر دچار حمله شود. به‌خود می‌گوید برای آنکه دچار حمله نشود بهترست خیلی‌دور از شهر نشود. در صورتی‌که به‌فکرش عمل و اجتناب کند، گفتگوهای درونی تهدیدآمیزتر شده و اینبار به او می‌گوید ازکجا معلوم داخل‌شهر دچار حمله نشوی. پس‌از مدتی مجدداً گفتگوی درونی به‌او می‌گوید ازکجا معلوم در فاصله بیش از ۱ کیلومتر از خانه دچار حمله وحشت نشوی. درنهایت به‌مرحله‌ای می‌رسد که از خانه نمی‌تواند خارج‌شود. زیرا باور کرده اجتناب و ایمنی‌جویی‌اش بوده که باعث‌شده دچار حمله پانیک نشود.

آنچه به‌فرد برای درمان پانیک بدون دارو کمک می‌کند، مواجهه با موضوع اضطراب است.

پس از آنکه سه مؤلفه مهم ترس و اضطرابنشانه‌های فیزیکی، افکار (شناخت‌ها)، رفتار– و نیز چگونگی تعامل آنها در کمک به‌بقای اختلال وحشت‌زدگی آموزش داده‌‌شد، مراجعین تشویق می‌شوند نشانه‌های فیزیکی، افکار و رفتارهای مربوط به دوره اخیر وحشتشان را فهرست‌وار بنویسند و دریابند چگونه پاسخ‌هایشان ممکن‌است حمله‌های پانیک را طولانی یا تشدید کنند.

مثلاً زمانی‌که تینا متوجه‌می‌شود ضربان‌قلبش تند شده، این ترس بر او غلبه‌می‌کند که دچار حمله وحشت‌زدگی می‌شود و غش می‌کند. این فکر هشداردهنده منتهی‌به ضربان‌قلب تندتر و دیگر نشانه‌های فیزیکی اضطراب شد. که نهایتاً ترسش از داشتن حمله پانیک را بیشتر کرد. رفتارش (با عجله به‌خانه رفتن، جایی‌که امن است) این باورش که هرجای دیگر ناامن است را تقویت‌می‌کند. توضیح داده‌شد که هدف درمان، قطع این چرخه‌منفی توسط پرداختن به سه مؤلفه اصلی اضطرابست: تغییر خودگویی‌ها یا باورها، کنترل واکنش‌های فیزیولوژیکی و رویارویی با اشیاء، موقعیت‌ها و مکان‌هایی که ایجاد ترس می‌کنند.

۲.خودنظارتی در درمان بیماری پانیک اتک

در درمان پانیک از روش خودنظارتی به درمانجوها کمک می‌‌شود به‌جای آنکه به‌صورت ذهنی درباره واکنش احساسی خود قضاوت کنند، به‌عنوان ناظر بیرونی آن را مشاهده کنند. خودنظارتی می‌تواند اضطراب را کم کند، درک واکنش‌های احساسی را بالا ببرد و احساس کنترل را افزایش دهد. برای نمونه، ارزیابی ذهنی تینا «من احساس اضطراب می‌کنم، پس به‌هیچوجه نمی‌توانم به خرید بروم» می‌تواند به‌صورت عینی اینگونه توصیف ‌شود: «قلبم تندتر می‌زند. فکرم این است که اگر به مغازه بروم، دچار حمله وحشت (وحشت‌زدگی) خواهم شد و غش خواهم کرد». از درمانجویان خواسته می‌شود یک فرم نظارتی را برای یک حمله اخیر وحشت‌زدگی کامل کنند که شامل جزئیات زیر است: احساسات فیزیکی، افکار و واکنش‌های رفتاری، همینطور موقعیتی که در آن حمله رخ داد و درجه بیشینه ترس.

 جدول خودنظارتگری را مانند جدول نمونه برای درمان پانیک خود به‌مدت یکماه پر کنید:

احساسات فیزیکی افکار واکنش رفتاری موقعیت حمله میزان اضطراب
تپش قلب- تهوع- تنگی نفس اگر بیرون برم دچار حمله می‌شوم. آبرویم می‌رود. نمی‌توانم جلوی افتادنم را بگیرم و غش می‌کنم. در خانه می‌مانم. دوستانم از من می‌خواهند که پس از تولد بیرون برویم. ۹۰
تهوع- تپش قلب اگر غذا زیاد بخورم دچار حمله می‌شوم. احتمالاً استفراغ می‌کنم. غذا بسیار کمتر از حد سیری می‌خورم. سر میز غذا ۹۰

۳. آموزش تکنیک‌های آرام‌سازی در درمان پانیک

بازآموزی تنفس به‌عنوان یک مهارت انطباقی در توقف واکنش‌های بیش از حد فیزیولوژیکی در درمان پانیک معرفی می‌شود. مکانیسم‌هایی که به‌وسیله آنها بازآموزی تنفس موثر واقع می‌شود و میزان مؤثر بودن آن برای وحشت‌زدگی، همچنان تحت بررسی هستند. با وجود این، مهم است که درمانجوها از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای اجتناب از احساسات منفی استفاده نکنند. به درمانجو، تنفس دیافراگمی آموزش داده می‌شود: تنفس از شکم به‌جای سینه. قرار است درمانجو با شمارش دَم (یک) و فکر کردن به کلمه‌ی «آرامش» هنگام بازدم، روی تنفسش تمرکز کند. درمانجو برای نخستین هفته تمرین‌، باید با میزان و سرعت نرمال نفس بکشد. بعد از سه تا پنج دقیقه تمرین در جلسه، تکلیف بازآموزی تنفس برای هفته آینده به مراجع محول می‌شود: ده دقیقه تمرین، دوبار در روز در یک مکان راحت و آرام. (توضیح کامل‌تر را می‌توانید در مقاله اضطراب بیابید)

تکنیک دیگر مورد استفاده در درمان پانیک آرمیدگی تدریجی عضلات است. (توضیح کامل‌تر را می‌توانید در مقاله اضطراب بخوانید).

حمله پانیک- تصویر ۶- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

۴. بازسازی شناختی در درمان پانیک اتک

بازسازی شناختی، فرایند جابجا کردن افکار مضطربانه خودکار یا خطاهای شناختی (توضیح کاملتر را می‌توانید در مقاله تحریفات شناختی بیابید) با افکار واقع‌گرایانه‌تر است. این امر شامل آموزش خطاهای شناختی معمول در مورد اضطراب (مانند: بیش‌برآورد خطر و فاجعه‌سازی) به درمانجو و نحوه شناسایی افکار مضطربانه خودکار خود می‌شود. سپس، به آنها آموزش داده می‌شود چگونه این افکار را به‌عنوان فرضیه تلقی کنند و برای تأیید یا رد آنها، شواهدی جمع کنند. در نهایت، آنها تشویق می‌شوند فرضیه‌های جایگزین ایجاد کنند و برای تأیید و رد آنها شواهدی جمع کنند.

به مراجع توضیح داده می‌شود اگرچه افکار مضطربانه می‌توانند «خودکار» باشند و خیلی سریع و بدون آگاهی کامل رخ‌دهند، ولکن می‌توانند بر احساسات و اَعمال اثر بگذارند. محتوای این افکار، خاص است و ممکن است در موقعیت‌ها و زمان‌های مختلف، متفاوت باشد. متعاقباً، شناسایی یا پیش‌بینی محتوای خاصی که در موقعیت‌های خاص، اضطراب ایجاد می‌کند، اهمیت دارد.

تکنیک «پیکان رو به پایین» برای شناسایی افکار خودکار

به‌مراجع آموزش داده می‌شود از تکنیک «پیکان رو به پایین» برای شناسایی این افکار خودکار استفاده‌کند. این تکنیک اینگونه عمل می‌کند: درمانجویان از خودشان می‌پرسند، مثلاً در یک موقعیت فرضی، از چه‌چیزی می‌ترسند. سپس، تشخیص‌می‌دهند اگر این ترس‌ها واقعی‌بودند، چه‌معنایی داشتند و چه اتفاقی می‌افتاد. آنگاه، معنای افکار لایه‌های زیرتر بررسی می‌شود و این فرایند ادامه می‌یابد تا فکر مرکزی خودکار مضطربانه شناسایی‌‌شود.

مثلاً تینا در فرم نظارتی‌اش اینگونه نوشت: هنگام رانندگی، وقتی ضربان قلبش تند شد، ترسید. بنابراین ماشین را کنار زد و مادرش جای او پشت فرمان نشست. برای پرده‌برداشتن از فکر خودکارش، درمانگر باید از او بپرسد اگر قلبش به تندزدن ادامه می‌داد، چه اتفاقی می‌افتاد. درمانگر در جواب تینا که می‌گوید: «این وحشتناک است!» می‌تواند بپرسد که او تصور می‌کند چه اتفاقی می‌افتاد که از نظرش وحشتناک است. مجدداً درمانگر در جواب به تینا که می‌گوید: «قلبم تندتر می‌زد، شروع به لرزش می‌کردم و غش‌می‌کردم» می‌تواند بپرسد که از نظرش، اگر آن احساسات را واقعاً تجربه‌می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد.

درمانگر می‌تواند این پرسش‌ها را ادامه‌دهد تا به باور مرکزی اضطراب او برسد. این باور که اگر ماشین را کنار نمی‌زد، غش‌می‌کرد، تصادف می‌کرد و خود و مادرش را به کشتن می‌داد. توضیح داده می‌شود که شناسایی فکر خودکار، نخستین گام در بازسازی شناختی است. و باید به‌عنوان بخشی از تکلیف خودارزیابی این هفته تمرین شود.

سپس، به‌مراجعین آموزش می‌دهند به افکارشان نه به‌عنوان حقایق مسلم، بلکه به‌عنوان فرضیه بنگرند. از روش پرسش سقراطی برای کمک به آنها در جمع‌آوری شواهد برای تعیین یک احتمال واقع‌بینانه‌تر، استفاده‌می‌شود. مثلاً تینا فکرمی‌کند احتمال ازدست‌دادن کنترل ماشین و تصادف‌ حین حمله وحشت نزدیک به ۱۰۰٪ است. از او سوال می‌شود آیا این اتفاق قبلاً هم افتاده. آیا مدرکی برای وقوع یا عدم‌وقوعش در دست دارد. پس از رسیدن به یک احتمال واقع‌بینانه‌تر، در ایجاد افکار جایگزین به‌مراجع کمک‌می‌شود. برای تینا، فرضیه جایگزین ممکن است این باشد: من فقط در حال تجربه اضطراب هستم و هنگام تجربه افکار و احساسات بدنی مضطربانه، قادربه رانندگی هم هستم.

۵. مواجهه‌سازی در درمان پانیک اتک

قرارگیری مکرر در معرض احساسات ترس‌برانگیز بدنی (مواجهه‌سازی بدنی) و موقعیت‌های ترس‌برانگیز (مواجهه‌ در موقعیت‌های طبیعی) برای رد ارزیابی نادرست شناختی و خاموش‌سازی واکنش‌های هیجانی شرطی به این احساسات و موقعیت‌ها از جمله اصلی‌ترین روش‌های درمان پانیک محسوب می‌شود. استفاده از بازآموزی تنفس و بازسازی‌شناختی برای مواجهه با این احساسات و موقعیت‌ها، تجربه‌های تصحیحی در اختیار درمانجوها قرار می‌دهد. که با اجتناب یا فرار از این احساسات و موقعیت‌های ترس‌برانگیز، به‌دست نمی‌آیند.

الف. مواجهه‌سازی بر اساس برانگیختگی احساسات

در ابتدا مواجهه‌سازی فیزیکی انجام‌می‌شود تا باعث افزایش یادگیری درباره احساسات بدنی شود. به‌مراجعین گفته‌می‌شود احساسات فیزیکیشان که برانگیزاننده اضطراب هستند، تحریک می‌شوند. تا بیاموزند این احساسات مضر نیستند و می‌توان تحملشان کرد. شرطی‌شدن حس‌های بدنی را به‌یاد آنها می‌آورند و اینکه چگونه تغییرات جزئی در فیزیولوژی می‌تواند آغازگر افکار مضطربانه و برانگیختگی فیزیولوژیکی بیش از حد در آنها، به‌دلیل جفت‌شدن پیشین حس‌های بدنی با حمله وحشت‌زدگی شود.

حمله پانیک- تصویر ۷- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

به‌مراجعین یادآوری می‌شود اجتناب از تغییر در حالت فیزیکی یا اجتناب از فعالیت‌هایی‌که باعث تغییر در حالت فیزیکی می‌شوند (مانند اجتناب از دویدن به‌جهت آنکه ضربان‌قلب را بالا برده و تداعی‌کننده حمله وحشت می‌شود)، جلوی یادگیری اصلاحی را می‌گیرد. یادگیری مبنی بر این‌که نشانه‌های فیزیکی مضر نیستند و می‌توان تحملشان کرد. توضیح داده می‌شود که اجتناب، ترس را تداوم‌می‌بخشد. آنها با رویارویی با احساسات بدنی که ناراحت‌کننده‌اند، می‌آموزند دیگر از این احساسات نترسند.

درمانجویان به انجام فعالیت‌هایی (مثلاً بالا رفتن از پله، چرخش، به نفس‌نفس افتادن و غیره) هدایت‌می‌شوند تا حس‌های بدنی تجربه‌شده در حمله وحشت‌زدگی را مجدداً تجربه‌کنند. آنها باید پس از اولین‌بار که متوجه احساسات بدنیشان می‌شوند، ۳۰ ثانیه فعالیت را ادامه‌دهند. سپس، حس‌های بدنی که داشتند، میزان اضطراب‌شان و میزان شباهت این احساسات با احساسات بدنی حین تجربه حمله وحشت ثبت‌‌کنند. یک فعالیت با درجه متوسطی از ترس و اندکی شباهت با احساسات واقعی ناشی از حمله وحشت برای تمرین مواجهه‌سازی احساسات فیزیکی در درون جلسات به‌کار می‌رود و به‌عنوان تکلیف محول می‌شود (تا سه‌بار در روز تمرین شود).

به مراجعین آموزش داده می‌شود تمرین‌ها اینگونه کنترل ‌شوند: تحریک احساسات، ارزیابی میزان ترس، استفاده از بازآموزی تنفس و بازسازی شناختیِ مهارت‌های انطباقی. مراجعین باید به این پرسش‌ها در هر تمرین پاسخ دهند: آیا فاجعه‌‌ای‌که از آن می‌ترسیدند (مثلاً از دست دادن کنترل) اتفاق افتاد؟ آیا از ترسیدن جان سالم به‌در بردند؟ آیا ترس‌ آنها با تکرار، فروکش کرد؟

ب. مواجهه‌سازی در محیط طبیعی

پس از آن، توضیح داده می‌شود که نوع بعدی مواجهه‌سازی، مواجهه‌سازی در محیط طبیعی است: مواجهه‌سازی با مکان‌ها و موقعیت‌هایی که درمانجویان از آنها دوری می‌کنند یا با هراس واردشان می‌شوند. برای تکلیف، درمانجویان باید سلسله‌‌مراتبی از این موقعیت‌ها را با درجه‌بندی شدت ترس هر موقعیت، ترتیب دهند. سلسله‌مراتب رانندگی برای تینا (با نرخ‌های ترس در داخل پرانتز) ممکن است اینگونه باشد: نشستن در ماشین (۱). یک مایل رانندگی با حضور مادر در ماشین (۳). رانندگی به‌سمت فروشگاه محلی همراه مادر (۴). ۵ مایل رانندگی در بزرگراه همراه مادر (۷). رانندگی به‌سمت فروشگاه محلی به‌تنهایی (۸). ۵ مایل رانندگی در بزرگراه به‌تنهایی (۱۰).

جلسات بعدی به نشانه‌های ایمنی اختصاص دارد که شامل این موارد می‌شوند: افراد و اشیاء خاص که باعث می‌شوند فرد در برابر اضطراب، از دست دادن کنترل، جراحت فیزیکی یا خجالت، احساس امنیت کند. در مورد تینا، خانه‌اش، والدینش و اسپری تنفسی، همگی نشانه‌های ایمنی بودند. به مراجع توضیح داده شد که کنار گذاشتن نشانه‌های ایمنی، تأثیر یادگیری مواجهه‌سازی را بهبود می‌بخشد. مراجع هنگام رویارویی موقعیت‌ها همراه با نشانه‌های ایمنی، همچنان باور دارد موقعیت‌ها خطرناک هستند. ولکن جلوی خطر به‌واسطه نشانه‌های ایمنی گرفته می‌شود. کنار گذاشتن نشانه‌های ایمنی با سلسله‌‌مراتب مواجهه‌سازی مستقیم، ترکیب می‌شوند.

۶. درمان پانیک با دارو

ترکیب درمان دارویی پانیک با درمان شناختی رفتاری در کوتاه‌مدت به نتایج بهتری منجر می‌شود. ولکن در بلندمدت پس از قطع مصرف دارو می‌تواند به نتایج ضعیف‌تری از درمان شناختی رفتاری تنها منجر شود. اگر مراجع می‌تواند بدون استفاده از دارو تمرینات مواجهه‌سازی را انجام دهد، بهتر است مصرف دارو را قطع کند. اما اگر درمانگر تشخیص می‌دهد مراجع بدون دارو از درمان طفره می‌رود، درمان پانیک با دارو انجام می‌شود.

برای درمان پانیک با دارو ۳ دسته از داروها مورد استفاده قرار می‌گیرد:

داروهای ssri یا داروهای باز جذب سروتونین که از آنها به‌عنوان داروهای ضدافسردگی یاد می‌شود؛ مانند سرترالین- فلوکستین- پاروکستین.

داروهای باز جذب سروتونین و نوراپی‌نفرین که دسته دیگری از ضدافسردگی‌ها هستند؛ مانند ونلافاکسین.

داروهای بنزودیازپین و یا ضد اضطراب‌ها مانند کلونازپام و زاناکس.

فیلم درمان پانیک از دکتر کامیار سنایی را در ادامه ببینید و بشنوید

درمان سریع پانیک

درمان سریع پانیک نکته بسیار تاثیر گذاری در  تشدید نشدن مشکل بیمار است زیرا درمان سریع پانیک باعث می شود ذهن فرد شرطی نشود و دچار اجنتاب و اطمینان طلبی بیشتر نشود. هر قدر فرد میزان بیشتری اجتناب و اطمینان طلبی کند خطرناک بودن نشانه های پانیک مانند افزایش ضربان قلب و احساس خفگی و…بیشتر در ذهن فرد تایید می شود. در نتیجه ذهن فرد باور می کند که حملات پانیک واقعا خطرناک است.

درمان سریع پانیک همچنین باعث می شود فرد پیش از آنکه دچار بیرون هراسی شود به درمان خویش بپردازد.

من پانیک داشتم خوب شدم – تجربیات بیماران پانیک

در بخش پرسش و پاسخ گروهی از مخاطبین تجربیات خود را از خوب شدن پانیک مطرح کرده اند. خواندن این تجربیات به انگیزه شما در بهبود کمک می کند. شما نیز اگر تجربه ای دارید مطرح کنید

خاتمه

تقریباً ۵٪ جمعیت، اثرات ناتوان‌کننده اختلال یا حمله وحشت زدگی را تجربه خواهند کرد؛ حالتی که اگر درمان نشود، نسبتاً مزمن خواهد شد. درمان‌های شناختی‌رفتاری برای درمان پانیک بسیار مؤثر هستند، اغلب درمانجویانی که تحت درمان CBT‌ برای درمان پانیک قرار می‌گیرند، نشانه‌های اختلال یا حمله وحشت زدگی و شرایط همراه‌ آنها بسیار کاهش می‌یابد و سلامت و شاخص‌های کیفی زندگی آنها پیشرفت می‌کند. این پیشرفت‌ها در انتهای درمان دوازده هفته‌ای مشاهده می‌شود و طی سال‌های بعد ادامه می‌یابد. با وجود این، این درمان‌ پانیک همیشه موفق نیست. تقریباً ۲۰٪ درمانجویان، درمان پانیک را زودهنگام رها می‌کنند و حدود ۲۵٪ از آنها که درمان پانیک را کامل کرده‌اند، پیشرفت معناداری نسبت به عملکرد پایه، نشان نخواهند داد.

نکته: برای درک بهتر اختلال پانیک توصیه می‌کنم مقاله اختلال پانیک را تحت کنترل درآورید را مطالعه کنید. درک شناختی هر چه بیشتر این اختلال، به درمان آن کمک می‌کند.

در صورتی‌که به‌دنبال دکتر روانشناس برای پانیک هستید، با شماره ۰۰۹۸۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ دکتر کامیار سنایی تماس حاصل فرمایید.

دکتر کامیار سنایی، روانشناس

منابع:

۱.هافمن، دیوید (۲۰۱۲). درمان شناختی‌رفتاری در بزرگسالان. ترجمه: دکتر کامیار سنایی. نشر ارجمند.

۲. بارلو، دیوید اچ و سرنی، ای جروم (۱۳۹۰). درمان روان‌شناختی وحشت. ترجمه: آناهیتا تاشک. مرکز نشر دانشگاهی.

نوشته های مشابه

603 دیدگاه

  1. سلام وقت بخیر
    من از ۵ ماه پیش یکباره دچار تپش قلب شدم. رفتم اکو دادم قلبم سالم بود. بعد در محل کار با چند موضوع ساده در بدنمداحساس سوزن سوزن شدن کردم. احساس تنگی نفس هم میکردم. کم کم رگ های پشت دستانم متورم می شدند. دکتر واریس و قلب وعروق رفتم.
    بعد دچار سرگیجه شدم. گردن و گوشم تا یک ماه دارو مصرف کردم.
    بعد یک آمپول دگزا زدم . از روز بعدش استرس های شدیدی منو گرفت. تا اینکه در طی چند روز همش در محل کار و خانه دچار حمله شدم .
    دست و پاهایم الان خیلی سبک شدند. وحساس سبکی سر دارم . تمام بدنم درد میکند و تاری دید و عدم تعادل دارم.
    بعد از این عوارض نزد روانپزشک رفتم و گفتند پانیک است.
    قرص آسنترا آلرژی دادم. نورترپتلین میخورم ولی چشمانم ورم میکند. کولونازپام هم می خورم.
    سوالی که دارم آیا من خوب می شوم. تاری دیدم برطرف میشود.
    سایر علائم که دارم خوب می شوند؟
    شما یک راهکار به من بدهید. خیلی ناامید شده ام.
    چه دارویی بخورم چکار کنم که خوب بشم؟

    1. وقتتون بخیر. شما باید غیر از دارو شناخت بیشتری از پانیک و نحوه کارکرد ان داشته باشید. اید بدانید این نشانه ها چرا در شما ایجاد می شود. این دانش بشما کمک می کند اضطراب تان کم شود. کتاب خودیاری درمان پانیک را چندین بار مطالعه کنید

  2. سلام
    من چند سال پیش تو فصل بهار تو ماشین برای اولین بار پنیک شدم الان تو فصل بهار و همچنین داخل ماشین پنیک میشم چون اولین بار تو این مکان یا زمان پنیک شدم یجور محرک شدن برام آیا،؟اگه بله چطور باهاشون مقابله کنم؟

    1. راهکارهای مقاله به شما نیز کمک می کند. شما ترس از پنیک شدن در ماشین دارید. همین ترس موحب بالا رفتن ضربان و…و در نتیجه آغاز حمله می شود.
      کتاب خودیاری درمان پانیک را مطالعه کنید

  3. نظام پزشکی ایران رو با خود نطام باید منفجر کرد تا وقتی شما و این سیستم جنگی سرطان وار زندگی می کنین پپانیک که هیچ از افسردگی باقی عمرتون به تباهی میگذره محیط اولین عامل در همه ی هست از سرما خوردگی شکستگی پا هنگام راه رفتن دلباز بودن شم انداز خونه
    کوچه های کشور شده زندانی از آپارتمان ها رو به روی شما سی طبقه سنگ رفته بالا به جای پارک یه منظره شما حسی که یه زندانی در زندان می کنه که اون رو هم دارن اون ور جمع می کنن صدای بالای ترافیک بوق شما جز فروپاشی روانی سرنوشتی در انتظارتون نیست این آخرین حقیقات روانپزشکیه اینو روانپزشک جمهوری اسلامی معلومه نمیاد بهتون بگه حقوقش رو قطع می کنن پروانه مطبش رو هم باطل می کنن هر دارویی که باهاتون سازگار و کمترین عوارض رو میده تهیه کنین بخورین

    1. سلام
      من اولین بار تو فصل بهار تو ماشین پنیک شدم خیلی ترسیدم الان تقریبا بقیه فصل ها حالم خوبه ولی تو فصل بهار و تو ماشین پنیک ام خیلی شدید میشه دلیلیش میتونه این باشه که چون اولین بار تو ماشین پنیک شدم ؟
      چیکار کنم این محرک از بین بره؟

      1. بله . زیرا می ترسید که نکنه دوباره در بهار و در ماشین چانیک بشوم. همین فکر اضطراب شما را بالا می برد. به خود بگویید هیج ارتباطی بین اینها و پانیک وجود ندارد و فقط چون منتظر پانیک هستم اتفاق می افتد. نفس عمیق بکشید و بگویید اگر هم اتفاق افتاد نمی میرم که. تنها چند دقیقه می آید و می رود و قرار نیست اتفاق بدی بیفتد

  4. سلام. وقت شما بخیر.
    آقای دکتر من تقریبا 3 ماه و نیم هست پنیک های خیلی شدید دارم(قبلش یه بازه ی یکی دو ماهه خیلی تحت فشار عصبی بودم و یهو این مشکلات شروع شد.)
    راستش من اصلا شک دارم پنیکه یا من فکر میکنم پنیکه ولی خیلی دارم اذیت میشم. راستش من حمله هام همیشه شبیه هم نیست و شدتشون هم یکسان نیست. گاهی اینطوریه که احساس میکنم یکی از اعضای داخلیم ترکید و درد خیلی بدی توی شکمم میپیچه و همزمان حس میکنم دارم سکته مغزی میکنم. تنم سرد سرد میشه میلرزم و همزمان عرق میکنم. صداهای اطرافم گنگ میشه و متوجه اطرافم نمیشم فکر میکنم اطرافم واقعی نیست. خودمو از بیرون از جسمم میبینم. ضربان قلب شدید دارم اما میدونم که قلبم از شدت حال بدم داره بد میزنه و حس نمیکنم قلبم مشکلی داره. گاهی هم علائم مربوط به حس سکته مغزی و.. رو ندارم ولی به جاش حس میکنم قلبم داره از کار میفته و حس میکنم دارم میمیرم. آیا این واقعا پنیک هست؟

    و اینکه من سه ماه و نیم هست که دارم دارو میخورم ولی همچنان روزی چند بار پنیک دارم. هم توی خواب هم بیداری این مشکلات رو دارم. گاهی شک میکنم که خواب پنیک میبینم یا واقعا توی خواب پنیک میشم. هرچی هست وحشتناکه. حس میکنم دیگه تموم شده همه چی. نمیتونم دست و پام رو حتی تکون بدم گاهی و هرچی زور میزنم داد بزنم کمک بخوام نمیتونم. طبیعیه بعد از این مدت بهتر نشده باشم؟

    و اینکه واقعا دیگه خسته و ناامید شدم. داروهام رو ده روزی هست قطع کردم. میخواستم دیگه نه مشاوره برم نه روانپزشک ولی امروز مطالب شما رو خوندم و تصمیم گرفتم این پیام رو بنویسم. واقعا من خسته شدم. به نظرم به جای اینکه روزی چند بار بمیرم، بهتره یه بار بمیرم و تموم شه فقط.

    1. شما دجار پنیک هستید. کتاب خودیاری درمان پانیک را مطالعه کنید
      درمان پانیک فقط از طریق دارو شانس کمی دارد. باید شناختهای شما و رفتارهای غلطی که باعث تشدید می شود را نیز اصلاح کنید.
      کتاب فوق به شما کمک زیادی می کند

  5. سلام مجددخدمت شماو تشکراززحماتتون
    خب بنده تشخیص پنیک خفیف دارم و۵ماهه دارومصرف میکنم قبلا هم خدمتتون چندتاسوال پرسیدم.
    چندروزپیش فکروسواسی اومدسراغم که نکنه جن بره تووجودزنم و منواذیت کنه میدونستم غیرمنطقیه ولی استرس زیادی بهم داد
    بعدبعدازگذشت زمان و محل ندادن به فکرآروم شدم اما چندروزه یه جوریم هی انگارقراره یه چیزی بشه نگرانم هی سرچ میکنم تونت ببینم چمه
    سوال میادتوذهنم خدایامن چمه کی این وضعیت تموم میشه و همین سوال خودش باعث اضطرابم میشه که یه مشکلی دارم و نمیدونم چیه و الان فاجعه رخ میده
    الان میزنم زیرگریه الان بلندمیشم می دوم امیدوارم منظورمورسونده باشم
    تواین مدت آرامش نسبی داشتم ولی بعداون فکر وسواسی ناآرومم دلهره دلشوره ترس اینکه یه کارغیرارادی انجام بدم یاخودموبکشم اذیتم میکنه
    دلیلش چی میتونه باشه؟

  6. سلام خدمت شما بنده در آبان ماه سال گذشته خواستگاری رفتم و بسیار فشار روم بود و خیلی استرس داشتم پیش یک مشاور ازدواج رفتیم ایشان تست ام آی پی گرفت و برچسب افسردگی زدند و گفتند ممکن است شما دو قطبی باشین من در آن جلسه بسیار اضطراب گرفتم ولی آرام شدم هفته بعد از آن نشسته بودم و مشغول کاری بودم که ناگهان حالتی پیش آمد شامل این علائم بغض شدیداحساس سراسیمگی و فرار یک حالت گیجی و مبهمی عجیب انگار که منگی جهنمی در تو برپا شده ران نمی‌توان آن را درک کنند نمی‌توان در مورد این حالت صحبت کنی و اصلاً صحبت کردن برای تو سخت است تمامی اهداف و احساساتت نابود می‌شود احساس می‌کنی کاملاً ناامیدی پوچی شدید �گار قفل شدی و هیچ کاری نمی‌کنی حتی سراغ گوشی هم نمی‌روی کمی هم تپش قلب داری و هر لحظه می‌ترسی گریه کنی و آبرویت جلوی خانوادت برود دانی چه شده اما حس می‌کنی هیچکس در دنیا نمی‌تواند بفهمد که تو چه مشکلی داری من یک روز بعد از این حال به روانشناس مراجعه کردم ایشان گفتند که کمی اضطراب داری و خوب می‌شوی کمی دچار چرخه افکار وسواسی هم هستی و مشکل خاصی نیست بعد از آن حالت ناگهانی تا چند روز به طور شدید دلهره و نگرانی داشتم و دارای دلشوره بودم افکاری مثل اینکه نکند خودم را بکشم دنیا به درد نمی‌خورد نکند زندگیم نابود شود نکند جلوی خانوادم گریه کنم با آبرویم برود و خانواده‌ام از من ناامید شوند بعد از به روانپزشک مراجعه کردم ایشان تشخیص پانیک دادند ۵ ماه است در حال مصرف دارو هستند در اینجا هم از شما سوال کردم و شما هم فرمودید که این‌ها نشانه اختلال پانیک است اما شک و تردید زیادی دارم وقتی در اینترنت جستجو می‌کنم علائم من با بقیه متفاوت است من نترس از مردن دارم نه ترس از سکته کردن ونه علائم جسمانی مثل تنگی نفس یا ضربان قلب یا لرزش و مورمور شدن چون هیچ کدام از این‌ها رو ندارم فقط از آن حالت و عواقب آن که باعث می‌شود عواطفم را نسبت به عزیزانم از دست بدهم میل به خودکشی پیدا کنم زندگی معمولی خود را نکنم و از حالت طبیعی خارج شوم می‌ترسم
    شب‌ها احساس دلهره و خطر دارم حس می‌کنم ممکن است هر لحظه آن حالت تکرار شود ومن جلوی خانواده‌ام گریه بی‌دلیل بکنم
    طرز اولیه من ترس از دو قطبی بود که فکر می‌کنم باعث شد این حالت پیش بیاید البته روانپزشک دوقطبی بودن را رد کرده و چند تن از روانشناسان دیگر هم رد کردند
    خواستم بدانم که با توجه به این شرح حال کاملی که این دفعه برایتان بیان کردم باز هم تشخیص تندخوانیک است یا مثل من فکر می‌کنید که تشخیص‌ها اشتباه بوده است این حالت دکی که در شهر دیگری زندگی می‌کردیم یک بار به وجود آمد و تلخ‌ترین خاطره من است و یک بار هم دو سال پیش و واقعاً از آن می‌ترسم
    عدم قطعیت دارم و فکر می‌کنم که تشخیص اشتباه بوده و مشکل بدی دارم خواستم بدانم که این شرح حال باز هم نشانه پانیک است؟؟؟
    و اینکه این حالت‌هایی که گاهی شب‌ها دارم مثل احساس ترس و دلهره و احساس اینکه نکند من آن حالت برام پیش بیاید نکند خودکشی کنم جزو علائم پانیک هست یا خیر؟؟؟
    در ضمن کتاب خودیاری را هم مطالعه کردم قبلاً هم عرض کرده بودم بنده علائم جسمانی ندارم فقط ناامیدی احساس پوچی احساس عدم لذت از بین رفتن میل به همه چیز از علائم این حالت است ببخشید که طولانی شد اما خواستم بدانم که این عدم قطعیت در من درست است یا اینکه تشخیص اشتباه بوده و مشکل من چیز دیگری است و اینکه ترس‌ها و دلشوره‌های شبانه هم از عواقب همان حالت است یا دلیل دیگری دارند

    1. مواردی که گفتید نشانه اضطراب بالا در شما است که در صورتی که شدید باشد اسم پانیک بر روی آن می گداریم ولی اگر خفیف تر باشد مانند شما می توان اسم اضطراب بر آن گذاشت.
      شما کمی نشخوار فکری نیز دارید که آنهم از اضطراب تان ناشی می شود

  7. سلام جناب دکتر شما به بنده فرمودید که اختلال پانیک دارم حدود ۵ ماه پیش به روانپزشک مراجعه کردم و ایشان هم تشخیص پانیک دادند در صورتی که خودم فکر می‌کردم دو قطبی هستم و ترس دو قطبی بودن را داشتم ولی چند روانشناس و روانپزشک دوقطبی بودن و شما و روانپزشک پانیک را تایید کرد پانیک من هیچ گونه علائم جسمی ندارد فقط وقتی شروع می‌شود احساس بی‌حسی و کمی تپش قلب دارم و دستشویی شاید بیشتر علائم روانشناختی است و تاکنون این حالت سه بار در زندگی من رخ داده است و به شدت از این حال متنفرم این حمله باعث می‌شود بدون اینکه دلیلش را بدانم گریه کنم احساس فرار کنم در واقع علائم پانیک من این‌ها هست حالتی سریع و ناگهانی و گنگ که نمی‌دانم چگونه شروع می‌شود ولی همراه با احساس پوچی شدید ناامیدی عدم لذت و علاقه به کارها و حتی افراد مهم زندگی جهنملی در درونت برپاست که در بیرون کسی نمیفهمد و اینکه شروع این حال ناگهانیست ولی عواقبش مثل ترس از تکرار آن و گریه و افسردگی تا مدت ها باقی می ماند این حمله آبان ماه پارسال به من دست داد ولی هنوز می‌ترسم دوباره رخ بدهد به دستور روانپزشک در حال مصرف دارو هستم ۵ ماه است یکی رخ نداده است ولی احساس می‌کنم گاهی افکار پانیکی خفیفی به من دست می‌دهد ولی زود تمام می‌شود هی میترسم مشکل بسیار بدی داشته باشم نکته دوم اینکه ترس از مرگ و ترس از سکته ندارم ولی می‌ترسم جلوی خانواده آن حالت به من دست بدهند و من آبرویم برود رفتن آبرویم به وسیله گریه کردن و اینکه به من انگ روانی بودن بزنند من در جمع دوستان و وقتی بیرون از خانه هستم ترسی ندارم ولی در خانه خودمان و خانه پدر خانمم میترسم آن حالت به سراغم بیاید و من مجبور شوم گریه کنم در حالی که دلیل گریه را نمی‌دانم در واقع وقتی اینطوری می‌شدم گلویم را بغض می‌گرفت و بی‌دلیل گریه می‌کردم و احساس می‌کردم با بقیه فرق دارم و عیبب و مشکلی دارم که هیچکس قادر به تشخیصش نیست
    دو سوال من این است یک
    دلیل این شک و تردید چیست
    و دو اینکه ترس از به خانه رفتن خود و خانه پدر خانم برای تکرار آن حالت از علائم پانیک است نظرات بقیه را که می‌خوانم از بیرون رفتن می‌ترسند ولی من از اینکه داخل خانه و جلوی خانواده این حالت به من دست بدهد می‌ترسم؟؟؟

  8. سلام. من در کل اضطراب زیادی دارم. در مورد حساس بودن به علایم بدن که من تقریبا هر ماه یکبار تجربه می کنم تا چند روز ادامه پیدا می کنه که واقعا کلافه کننده است. البته من سعی می کنم نکات شما رو رعایت کنم ولی متاسفانه حساس بودن به علائم فیزیکی چند روزی ادامه داره که باعث اذیتم میشه. آیا شما راهکاری برای این دارید؟

    1. سلام به بنده فرمودید که دارای اختلال پانیک می‌باشم البته تحت نظر روانپزشک ه ماهیست که دارد رو مصرف می‌کنم و در حال درمان هستم پانیک بنده نشانه‌های جسمانی بسیار کم و شاید اصلاً جسمانی ندارد بنده فقط از پانیک یک حالت بسیار گنگ و نامفهوم بعد از آن حالت دچار افسردگی شدید انگار فلج می‌شوم میخکوب می‌شوم دچار گریه ناامیدی احساس غم افکار خودکشی می‌شوم در درونم جهنم به چا می شود همه چیز برایم پوچ می شود و جالب است این حالت کاملا یهویی و ناگهان شروع می شود و من آن را بدترین اتفاق زندگیم می دانم و هرچه فکر می کنم دلیل به وجودآمدن این حالت ناگهانی را نمیدانم که تا به حال سه بارتکرارشده و یک بار هم در کودکی بوده علاوه بر تشخیص شما تشخیص روانپزشکم پانیک بوده است کمی هم وسواس بیماری دارم مثلاً ترس از بیماری دو قطبی یا یک بیماری روانی نادر که البته روانپزشک دو قطبی بودن را کاملاً رد کرده است من خیلی از تکرار آن حالت و عواقب آن می ترسم ولی ترس وقتی دارم که در خانه خودمان هستم یا خانه پدر خانمم وقتی در جمع دوستان هستم یا بیرون هستم ترسی ندارم یا میگم نکنه پیش پدر زنم اینطوری بشم گریه کنم و آبروریزی کنم دیوونه بشم خواستم بدانم این ترس از اینکه نکند گریه کنم جلوی پدر خانمم و یا پدر خودم جزو ترس های پانیک است یا خیر

  9. سلام و عرض ادب
    موقع نشستن و غذا خوردن عجیب استرس میگیرمو پانیک میکنم. مدیتیشن انجام میدم بهتر شدم ولی خوب نشدم کل بدنمم گرفته. به نظر شما چه کاری از دست خودم بر میاد؟
    با تشکر

    1. احتنمالا بخاطر آن است که به نفس خود توجه می کنید و ترس خفه شدن دارید. کتاب خودیاری درمان پانیک را از سایت تهیه کرده و مطالعه کنید تا خطاهای شناختی شما اصلاح شود

  10. سلام آقای دکتر روزتون بخیر
    من فکر میکنم پانیکم خیلی کهنه شده؟ چون از زمانی یادم میاد که یهو تو خواب از تنگی نفس تپش قلب از خواب می‌پریدم و صبحش اصلا یادم نبود، تا اینکه اطرافیانم می‌گفتند که شب حالت بد شده بود ‌، الان روزها برام اتفاق میفته، ممکنه برای رفلاکس اسید معده دچار تپش قلب بشم اون خودش باعث حملات میشه به حدی تپش قلب میگیرم که خیلی ترسناک میشه و حس میکنم که دارم میمیرم ، سریع صورتمو آب میزنم و ایندرال ده میخورم ، ضمنا من اکو و نوار قلب و یک بار هولتر ریتم ۲۴ ساعته گذاشتم گفتند که مشکلی نداری اما من باز میترسم قلبم باشه و وقتی این اتفاقا میفته میترسم سکته کنم …دچار آگروفوبیا هم شدم….تازه میخوام پیش روان‌درمانگر برم بنظرتون بدون دارو تاثیر داره ؟

      1. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
        من از قبل اینکه پنیک بشم آلرژی داشتم و الان چند ساله سیتریزین مصرف میکنم
        بعضی اوقات که بعضی مواد آلرژی زا استفاده میکنم مثل توت فرنگی دچار خس خس سینه و تنگی نفس میشم
        و میترسم که خدایی نکرده حملات پنیک بیاد سراغم باید چیکار کنم ؟
        یک سوال دیگه ام اینکه آیا پنیک به طبع سرد بدن مربوطه ؟ یعنی اگه طبع بدن گرم باشه کمتر دچار اضطراب میشیم

        1. پانیک در برخی موارد ممکن است با یک عامل فیزیولوژیک شروع شود ولی باید بدانید گه در بی خطر بودن آن تفاوتی ایجاد نمی کند. باید یاد بگیرید در این دوران چگونه خود را ارام کنید تا این زمان دچار چانیک نشوید. زیرا نفس تنگی لزوما به پانیک تبدیل نمی شود و شما بخاطر افکار غلط دچار وحشت و پانیک می شوید
          سوال درباره طبایع: طبع سرد در همه لزوما به اضطراب تبدیل نمی شود ولی بهم خوردن طبع ممکن است در برخی به خشم در برخی به اضطراب در برخی به غم تبدیل شود.

        2. سلام آقای دکتر
          من ۸ ساله دارو استفاده میکنم برای پانیک
          توی این ۸ سال هر بار دکتر دوز داروها رو تغییر میده و من از عوارض دارو ها میترسم . چون پانیک تنها یک فکره پس دلیلی نداره که دارو به طور مداوم استفاده کنم . این هفته میخام برم پیش دکترم و بخوام که دارو هارو قطع کنن چون دکتر دیگه ای به من گفتن آسنترا ۱۰۰ خیلی قویه و من چند سال دارم استفاده میکنم و دوست دارم بزارم کنار دارو هارو
          بنظرتون مشکلی پیش میاد؟
          من دیگه میخام قاطعانه دارو رو بزارم کنار
          آخه میترسم برای بعدا که بخام باردار بشم مشکل پیش بیاد
          نظر شما چیه ؟

      2. سلام آقای دکتر
        من آزمایش کلی دادم و خدا رو شکر همه چی سالم بود
        ولی پزشک عمومی که پیششون رفته بودم منو ترسوند و گفت چحوری الان ۸ ساله دارو استفاده میکنی و گفتن که خیلی خیلی خطرناک است
        هر چه سریعتر برو دکتر و دارو رو قطع کن
        میخام بدونم حرفشون صحت داره ؟؟

        1. سلام آقای دکتر به بنده فرمودید اختلال پنیک دارم هرچند همه ی علائم رو دارانیستم روانپزشک هم تشخیص پنیک دادن و البته کمی هم وسواس بیماری و ۴ماهی هست دارو می خورم شامل :آسنترا۱۰۰دوعددپروپرانول ۲۰دوعدد کلونازپام۱روزی نصف و نروترپلین۲۵ در ویزیت مجدد دکتر به جای نروترپلین کلرومیپرامین تجویز کردند اسمشوقشنگ بلدنیستم ولی چند روزیه مصرف میکنم حالا دوسئوال دارم:
          حال من درهفته های گذشته خیلی خوب بود اما وقتی داروی کلرومیپرامین روشروع کردم چند روزیه طرف عصر به بعد احساس خالی بودن پوچی و ناامیدی و ترس از گریه جلوخانواده و آبروریزی دارم صبح ها این حالت کمرنگه ولی عصرهابه بعد اذیت میکنه انگار قفل میشم بغض میگیرتم انگار منتظر تکراراون حالم آیا دلیل اين حال داروی جديد است یا ادامه پیامدهای پنیک است؟
          سوال دوم اینکه بنده جدیدا یه ترسی دارم مثلا می خوام برم بیرون با دوستام یهو تودلم خالی میشه نکنه
          اون حال بد بیاد احساس پوچیه ناامیدیه گریه کنم جلو دوستام آبروم بره
          یا مثلا یه سفرکاری دارم یهو فکر میادسراغم و تو دلم خالی میشه نکنه اونجا این حالت بیاد و من گریه کنم و دیگران چه فکری می کنند و بشم آبروم بره اینها آگروفوبیا هست؟

          سوم اینکه من قبول نمیکنم پنیکم با اینکه شما،روانپزشک و دوتا روانشناس تأیید کردند پانیک رو ولی من اون حال که میاد بیشترین فکری که اذیتم میکنه اینکه نه این پانیک نیست تو علائم شبیه بقیه نیست و حتما یه بیماری نادر روانی داری و هی میرم سرچ میکنم ببینم کسی هم مثل من هست با این علائم یا نه اگر باشد کمی خوشحال می شوم اماباز دوچار تردید می شوم که نکنه دوقطبی داری؟تو بقیه فرق داری یه مشکلی داری اصلا این حال چیه و اینا این چه مشکلیه؟

        2. مواردی گه فرمودید نشانه آن است که چانیک چندباری در شما تکرار شده و حال از تکرار مجدد آن واهمه دارید. این امری طبیعی در افراد دچار پانیک است. ضمنا فکرهای وسواسی شما نیز مزید بر علت شده. اما فکرهای وسواسی داشتن دلیل بر پانیک نبودن نیست

      3. سلام سلام کاملا عادی هسی و مشکلی نداری اما یهو یه حالتی پیش میاد شامل علائم زیر گریه بغض احساس ناامیدی بیچارگی ترس اینکه گریه کنی جلوبقیه از جمع میری کنار و توحال خودت فقط میخای از این حالت نجات پیداکنی درکودکی هم این حالت بوده و بدترین تجربه ی زندگیه ترس داری الان بری خونه و اونجوری بشی انگار بی حرکت میشی نمیتونی حالت و برا بقیه شرح بدی بقیه میگن چته نمیدونی چته این حالت چیه همراه باغم و اندوهه لطفا تشخیص احتمالی خودتون رو بگین
        این حالت چیه؟ دکتر میگه پانیک ولی باز قبول نمیکنی هی سرچ میکنی بفهمی کسی هست مثل توباشه حس فقط تو دنیا تو این مشکل و داری و هی میگی نه علائم من بابقیه فرق داره من مشکلم یه چیز دیگست مثلا ترس از دوقطبی داری و فکر میکنی این حال دوقطبیه حتی روانشناس میگه اضطرابه ولی قبول نمیکنی میگی پس من چرا ترس از مرگ ترس از سکته و علائم شدید فیزیکی ندارم تو اون حال انگار جهنمی در درونت برپاست که هیچکس نمی تونه درکت کنه؟
        هی شک دارم میگم من که علائم فیزیکی ندارم پس مشکل من چیه؟
        فقط از اون حال و غم و ناامیدی و حسای همراهش میترسم

        1. اون حس یا موج یا نمیدونم اسمشو چی بزارم نقطه ی شروع شاید یه لحظس ولی بعدش پیامدهاش شروع میشه و پیشرفت میکنه (غم و ناامیدی و احساس پوچی انگار تو یه لحظه همه چیز کن فیکون میشه)
          هرچی میخام بفهمم چی باعث شروع این فرآیندهست نمی تونم فقط میدونم مثلا هفته ی قبل از شروع این حال استرس زیادی برا موضوعی داشتم
          یا دوسال قبل فیلم ترسناک دیدم و گفتم نکنه اتفاقات فیلم برا منم بیفته و بعد یه مدت این حال شروع شد
          در کودکی هم یک بار اینجوری شدم یادم نمیاد دلیلش رو فقط یادمه گریه میکردم ولی دلیلشو نمیدونستم
          انگار بعد از یه استرس وقتی شرایط عادیه این حالت شروع میشه
          البته تا الان ۳باربوده و من نگرانم که نکنه باز اتفاق بیفته و از پیامدهای می ترسم خود اون حال شاید یه لحظس شروعش ولی پیامدهای تا مدت ها همراهته

        2. مواردی که فرمودید نشانه حمله پانیک است. این حملات لزوما تمامی نشانه ها را شامل نمی شود. کتاب خودیاری درمان پانیک را از سایت تهیه و مطالعه کنید

        3. سلام مجدد فرمودید اختلال پانیک دارم البته کمی هم وسواس بیماری دارم و ترس از دوقطبی
          بنده ۴ماهی هست که به دستور روانپزشک دارم دارومصرف میکنم به شرح زیر:آسنترا۱۰۰دوعددپروپرانول ۲۰دوعدد
          کلونازپام۱روزی نصف و نروترپلین۲۵
          در ویزیت مجدد دکتر به جای نروترپلین کلروترامپین اسمشوقشنگ بلدنیستم ولی چند روزیه مصرف میکنم طرف غروب احساس پوچی و دلمردگی و نکنه جلو خانواده گریه کنمو واحساس درماندگی و ناتوانی نمیدونم تکرارشونده حالتا باز اومده سراغ من
          اولا سوالم اینه دلیل این حال داروی جدیده؟
          دوما جدیدا یه ترسی دارم مثلا میخام برم پیش دوستام میگم نکنه اونجا حالت پوچیها و ناامیدی بیاد گریه کنم و آبروم بره
          یامثلاسفرکاری دارم میگم نکنه اونجا گریه کنم ایناعوارض پانیکه یا همون آگروفوبیا

  11. سلام آقای دکتر خسته نباشی
    حدود یکسال پیش خواهر کوچیکم که الان ۱۶ ساله هستن دچار حالت شدید لرزش پاهای و عدم توانایی در نفس کشیدن و ضربان شدید قلب و منقبض شدن عضلات شدن که بعد از مراجع به اورژانس کلی آزمایش گفتن سالم هستش وبعد مرخصی شدن فردای آن روز باز همون شکلی شد بعد از مراجعه به پزشک عمومی و انجام ستی اسکن و نوارقلب گفتن مشکلی نداره با تشخیص خودم پیش متخصص مغزواعصاب بردمش که حین انجام نوار مغز دچار همون مشکل شد دکتر گفتن مشکلی نداره ولی باید پیش روانشناس ویزیت بشه .
    زیرنظر یک روانپزشک گذاشتیم ایشان فرمودن که زمان درمان سه تا شش ماه است باید تحمل داشته باشید و این حمله پانیک است.
    بعد از گذشت چهر ماه هیچ بهبودی پیدا نکرد وشدت حمله ها بیشتر شد.
    به ناچار دکتر متخصص مغزو اعصاب بردیم که بعد از گرفتن سنئو مغز گفت مشکلی نداره ولی حمله پانیک هستش.
    یه دکتر روانشناس معرفی کرد اونجا بردیم ایشان هم فرمودن که حمله پانیک هستش و دارو تجویز کرد بعد از مصرف یک ماهه خیلی بهتر شد مجددأ ویزیت شدن حدود یکماه بعد تقریبا ۸۵ درصد بهبودی داشت
    ویزیت سوم دکتر داروهاشون رو عوض که و روز به روز بدتر شد تیک های جدید شامل حرکت غیر ارادی پاها و ضربه زدن با مشت به دیوار ویا صورت خودش چنگ زدن به خودش و لرزش شدید گردن و لرزش فک و دستهاش جوری شده بود که حتی قاشق نمیتونست دهن خودش بزاره و توی کارهای شخصی اش باید کمکش میکردیم بعد ازتماس بادکتر روانشناسش گفت باید MRI بده و پیش دکتر مغز و اعصاب ویزیت بشه.
    MRI انجام دادیم و پیش متخصص مغز و اعصاب بردیم ایشان گفتن احتمالآ بیماری سرع داره و داروهای ضد سرع تجویز کردن بعد مصرف یک دوره تقریبآ وضعیتش تقریبا بهتر شد ولی خود بخود زمین می‌خورد دکتر گفت طبیعی هستش مواظب باشد سرش ضربه نخوره تا ظرف سه ماهه خوب میشه ماه بعد ویزیت دیگه خیلی بدتر شد جوری شده که یک دفعه حرکت انفجاری میزنه و فرار میکنه تا به دیوار بخوره و میوفته و بدنش منقبض میشه گاهی میخواد به خودش چنگ بزنه و یکدفعه توی خواب بلند میشه با حالتی چشم ها از حدقه دراومده و عضلات منقبض شده با کوچکترین صدا این حالات بهش دست میده و وقتی صداش میکنیم سی ثانیه بعد به خودش میاد میگه خوبم چیزیم نیست ولی بلافاصله بهش حمله دست میده.
    اصلآ خودش متوجه نمیشه که کی دچار حمله میشه .
    دکتر جان خواهش میکنم کمکم کنید چکار باید کنیم
    این چه نوع بیماری هستش دیگه.
    آیا واقعآ پانیکه
    چکار باید کرد.

    1. خیلی متاسفم از انچه فرمودید. ایشان دچار پانیک هم هستند. اما تیک هم دارند. همه موارد بدلیل اضطراب است. بهتر است به متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) مراجعه کنید. شما پیش مغز و اعصاب بردید. این دو فرق دارند.

      1. سلام جناب دکتر عزیز ممنون از صبر و حوصله و پاسخگوییتون، سوال من اینه که وقتی سرگرم کاری هستم مثلاً در حال فیلم دیدن یهو دچار گرگرفتگی یا برعکس لرز شدید میشم و عرق میکنم حتی زمان لرز هم عرق میکنم و اون لحظه خودمم حس میکنم ک هیچ اضطرابی نداشتم از علائم پانیک هست؟ آزمایشات پزشکیمم نرمال بودن و پزشکان میگن هیچیم نیست!

        1. بله می تواند از نشانه های پانیک باشد. پانیک در یعضی افراد در زنانهای آرامش بروز می کند زیرا وقتی بدن بشدت ارام است مغز انرا تعبیر به بی دفاع بودن و اسیب پذیر بودن تعبیر می کند

  12. سلام جناب دکتر

    من خیلی پنیک میشم و جدیدا متوجه شدم زمان حمله وقتی پرانول ۱۰ مصرف میکنم به نرمال شدن وضعیت کمک میکند چون زمان حمله دستهای من کاملا یخ میکند و سر من بشدت از درون داغ میشود ، ولی با مصرف پرانول ریتمم عادی و کف دستهام گرم میشود و حس خوبی برمیگرده، ممنون میشم در مورد پرانول و مصرفش در این مواقع اضطراری توضیح بدهید، تشکر

      1. دکتر سنایی عزیز سلام
        آیا کمبود ویتامینها و کم خونی باعث بروز حملات می شود ؟
        من چند سال پیش قبل از شروع حملات پانیک رژیم سنگینی گرفته بودم و ویتامینهای بدنم کم شده بود و یک حالت عجیب بهم دست میداد
        احساس میکردم سرم از محیط جدا شده و بدنم کرخ میشد خیلی حالت عجیبی بود
        میخام بدونم کمبود ویتامین ها باعث بروز حمله میشه ؟
        با تشکر

  13. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر من دختری ۳۳ ساله هستم.حدودا دوسال پیش یکبار تو مهمونی چشمام شروع کرد دو دو زدن و سرگیجه گرفتم وقتی به آدما نگاه میکردم همه رو بدون سر میدیدم و فقط تنشون رو میدیدم بشدت ترسیده بودم ازون حالتم و زود با هرسختی بود برگشتم منزل و اونشب حدودا دوساعتی طول کشید تااون حالت کمی بهتر شد. و بعد ازون مدت دوسال شاید دوسه بار دیگه اون حالت بهم دست داد ولی خفیف تر . تا اینکه سه هفته قبل باوجود خستگی و میل به خواب زیاد مجبور بودم برم بیرون و به همین خاطر بیرون یه قهوه دوبل خوردم خواب و خستگیم کمتر بشه تقریبا نیم ساعت بعدش باز حالت دو دو زدن چشما و تهوع و سرگیجه بهم دست داد فقط الان دیگه اونجور نیست که آدمها را بدون سر ببینم. و چندساعت بعد وقتی برگشتم خونه اون حالت سرگیجه باهام موند و آقای دکتر الان جوری شدم که وقتی تهوع و سرگیجه و تپش قلب میاد سراغم با یه بیقراری و ترس شدید میاد و حس میکنم اونلحظه میمیرم یا یطوریم میشه چندشبه خوابم نمیبره تا چشمامو میزارم رو هم همون حالتا بهم دست میده و از خواب میپرم روزاهم خوابم نمیبره و سرم خیلی سبکه وقتی حالم اونطوری میشه دلم میخاد خودمو بکشم ولی دیگه اونجور نشم بدنم روزا کوفته و پر از درده و اینم بگم آقای دکتر من کم خونی دارم و تیرویید کم کار و لقی دریچه میترال. قرص کم کاری تیرویید مصرف میکنم. تو این سه هفته بخاطر این حالتام نه دکتر رفتم نه چکاپ دادم که بدونم جسمیه یا روانی فقط روزی دوتا قرص پرانول 10 رو شروع کردم به استفاده یک هفته ای بهتر بودم ولی باز شروع شد این حالتا. آقای دکتر من نمیتونم تشخیص و داروی دکتر های شهرمون رو قبول کنم چون هربار رفتم تشخیص اشتباه دادن برای هر مشکلم. سوالم اینه بنظر شما من الان حملات پانیک بهم دست میده آقای دکتر ؟

    1. بله پانیک است. فقط ممکن است یک عامل فیزیولوژیک علت شروع پانیک باشد. مانند تیرویید یا طپش قلب. اما در هر حال هیچ خطری برای شما ندارد. به خود بگویید این حالت موقت بوده و رفع می شود. همه این نشانه ها بخاطر اضطراب است و جای نگرانی ندارد

      1. ممنون از پاسخگویی سریع تون آقای دکتر خدا خیرتون بده که اینقدر سر صبر و حوصله تک تک پیامها رو جواب میدین….فقط آقای دکتر الان که به تشخیص شما من پانیک دارم چه داروهایی برای بیماران پانیک منع مصرف داره ؟ من به تجربه خودم وقتی قرص مسکن کدیین استفاده میکنم یا قهوه اینا حالم رو بدتر میکنه …..
        و اینکه آقای دکتر میشه کپسول فلوکستین ۱۰ و قرص پرانول ۱۰ مصرف کنم برای آرامتر شدن قلب و اعصابم ؟

  14. سلام جناب دکتر
    اگر ممکنه راجب این مورد جدا بودن از واقعیت و عدم درک خود و محیط اطراف توضیح بدین
    این واقعا منو اذیت میکنه ، بعضا لحظات احساس میکنم من کیم اینجا کجاست و بقیه و کلا هیچ چیزی رو نمیتونم واقعیت رو تصور کنم . یجور حس خلسه و مسخ و جدا بودن از محیط دارم
    افکار مرگ و اون دنیا هم که مدام تو ذهن آدم رژه میرن

    لطفا راه کار ارائه بدین با تشکر

    1. این حالت بجهت ترشح آدرنالین در بدن اتفاق می افتد. آدرنالین برای حفظ فرد در شرایط استرس زت و خطر ترشح می شود. در این مورد کارکردش آن است که فرد با مسخ واقعیت از موقعیت دور می شود. مانند فردی که از تلویزیون یک ببر یا پلنگ را می بیند و طبیعتا احساس خطر کمتری می کند. در اینمورد نیز مسخ واقعیت همان حس دیدن شرایط از صفحه تلویزیون را بفرد می دهد.
      به خود بگویید این حالت فقط نتیجه ترشح ادرنالین است و برطرف می شود

      1. جناب دکتر ممنون میشم یکم بیشتر راجب این مورد توضیح بدین
        من خیلی تلاش میکنم اما حل نمیشه
        افکارم همیشه در حال سوال هستش
        و بعضا یهو یه ترس و وحشت ریزی وجودمو فرا میگیره
        هر چقدر با خودم حرف میزنم و میخام قانع کنم که واقعیت چیه من وجود دارم و نترسم بعضا نمیشه

        1. مسخ واقعیت بدلیل هورمون ادرنالین اتفاق می افتد تا فرد کمتر بترسد. مثل اینکه فیلمی را از صفحه تلویزیون می بیند و کمتر می ترسد. اما در شما خود این موضوع شما را می ترساند و در نتیجه ادرنالین باز هم بیشتر می شود و چرحه ترس ادامه می یابد

      2. میشه بمن کمک کنید بعد مدتی مصرف مکمل که داخلش مواد اعتیاد داشت ده روز خوردم روز ۱۰ دچاز تپش قلب گنگی و منگی شدم ب محض فهمیدن قط کزدم بعد ۵ ماه هنوز گنگ ام تمام علایمام خوب شدن جز این مورد .انکار ناامیدم مغزم خستس ب شدت .گاهی خوبم گاهی بدمغزم انگار هاله گرفته .جالبه همه چیزم سرجاشه جز این مورد .‌گنگ هستم انگار یه هاله ت مغزمه لطفا بهم بگید چکار کنم ..خیلی حساس شدم ب حتی سرماخوردگی درضمن دکتر هم رفتم همشون میگن دوره اش باید بگزره مگه چند ماه میکشه؟لطفا راهنماییم کنین ۰۹۰۲۱۷۷۹۶

        1. هنگامی که در حین مصرف مواد فرد دچار پانیک شود بسیاری از نشانه های ناشی از پانیک به مواد نسبت داده می شود. اگر این نشانه ها هفته ها و حتی ماه ها بعد ظاهر شود این ترس را به فرد منتقل می کند که ساختار نورونهای عصبی او آسیب دیده است. ضمن آنکه بطور معمول فرد احساس گناه ناشی از مصرف مواد غیر قانونی که باعث آسیب به مغز شده است را نیز دارد. اگر نشانه ها برای چند هفته تداوم داشته باشد فرد مطمئن می شود که حتما یک آسیب جدی، ماندگار و غیر قابل جبران بر سیستم عصبی او وارد شده است. فرضی که نادرست می باشد.
          بنابراین ترس شما باعث می شود در مغزتان ادرنالین ترشح شود و این حالتها را همچنان حس کنید. هر زمان ترس شما از بین رفت این حالتها نیز از بین می رود

      3. سلام رفقا شبتون به خیر من چندین بار این حملات بهم دست داد حقیقتا من خندم میگیره از این اتفاق هیچ نگران نباشین به سخره ش بگیرین من هر دفه اینجوری میشم یه اهنگ ملایم میزاریم یه ده بیس دیفه دمبل میزنم همش اوکی میشه بیشتر برا اضطرابه از هیچی نترسین هر روز بگین زندگی خیلی با ارزش تر از اون چیزیه که فکرشو میکنم تلاش کنید برا زندگیتون همه چی حل میشه روزای قشنگم نزدیکه عزیزان ♥️

  15. درد بزرگتر از پانیک اینه که اطرافیانت فکر میکنند تمارض میکنی،وقتی میری یه عالمه چکاپ میدی از فرق سرت تا نوک پات و همه چیت سالمه بهت میگن الکی چرا هی به خودت استرس میدی،مگه میشه یهو آدم وحشت‌زده بشه تو که سالمی و فلان… و صدها حرف و کنایه دیگه.و تو مجبوری اون تنش کشنده رو هی بریزی درونت.یا اگر خرافاتی باشن میگن برو دعا بگیر شاید طلسمت کردن،دیگه از یه جایی به بعد به حال بدت گریه نمیکنی میخندی.پانیک شده اهرم زندگی ما،بخاطرش از کسی که دوستش داشتم دست کشیدم چون وقتی بهش توضیح دادم بهم گفت روانی و نمیتونه با کسی که دارو میخوره زندگی کنه.حتی از رفتن به سمت شغل دلخواهم صرف نظر کردم چون نیاز به آمادگی ذهنی و آرامش درونی داشت.بدترین مریضی دنیا همینه،چون مبهمه

    1. خدا هفت جدوآبادتو رحمت کنه
      پانیک و اون حالی که به ادم دست میده
      هیچ جوره نمیشه توضیح داد
      مثلا طول روز یهو
      احساس پوچی احساس آخر دنیا شدن
      احساس دلشوره عجیب کل وجود ادمو فرا میگیره
      یعنی در اون لحظات اگر تمامی مشاورین دنیا هم پیشت باشن و بهت بگن پانیک خطرناک نیست پانیک فلان نیست

      باز وجود آدمی چیزی رو باور نمیکنه و به درد و رنج خودش ادامه میده
      من از خداوند فقط میخام هیچ کسی رو به چنین دردی گرفتار نسازه
      و هر کسی گرفتار هست رو خودش شفا ببخشه که از بدترین دردهاست

  16. سلام،میخوام تجربیاتم رو در زمینه پانیکم بگم شاید به درد کسی خورد،اول بگم این مطلبی که آقای دکتر گذاشتن رو هر روز به مدت یک ماه بخونید واقعا کمک کننده‌س خود به خود ملکه‌ی ذهنتون میشه،پنج ساله پانیک دارم پس یعنی هنوز درمان کامل نشدم ولی دیگه مثل سابق مشکلی باهاش ندارم،آقای دکتر درست میگن درمان اصلی پانیک دارو نیست،مگر اینکه دیگه داره شمارو از کار و زندگی میندازه،اوایل تسلیمش میشدم آرزوی مرگ میکردم حتی افکار خودکشی،چند تا حمله گذشت دیدم نه زنده‌م،پس فهمیدم خطر‌ جانی برام نداره،قدم اول اینه باید به این باور برسید پانیک هیچکس رو نمیکشه فقط زجر میده اما میشه این زجر رو مهار کرد،قدم بعدی با بروز نشانه‌ها خواهشن خواهشن خواهشن حواستون رو ازش پرت کنید،این اختلال مثل یه بچه‌ی لوسه که جلب توجه میخواد بخدا بهش بی‌محلی کنید سر دو دقیقه مهار میشه میره پی کارش،با بی‌توجهی و مشغول کردن خودتون فاصله حملات کم و کمتر میشه جوری که آخرین حمله دیگه یادت نمیاد،دوست عزیزم من خودم هنوز کامل درمان نشدم و الآن فقط تحت فشار روحی و استرس باشم پانیک میاد سراغم،تپش قلب بگیرم میگم واسه میترالمه پس پانیک نیست انقدر میگم تا حمله رخ نمیده،حملاتم شکر خدا خیلی کمتر شده ولی در تلاشم کامل مهارش کنم،به معنویات توجه کنید بسیار کمک کننده‌س حالا نه فقط نماز و ذکر،در گروه‌های حمایتی شرکت کنید،با یه دوستی دردودل کنید اگر کسی نیست بنویسید نذارید غمها و تنشها در شما انباشت بشه.از غذاهای محرک صرف نظر کنید،تازه من میگرن هم دارم که خودش یه عامل محرک میگرنه ولی دارم کنترلش میکنه و اینکه بپذیرید هیچکس تو این دنیا بی غم و مشکل نیست و از این پانیک غول نسازید بهش قدرت ندین.امیدوارم همه به آرامش قلبی و ذهنی برسن

  17. سلام آقای دکتر،پانیک دیگه منو درمانده کرده،یک هفته به طور مدام از غروب حملات کشنده و وحشتناک دارم و تا نزدیک صبح طول میکشه،و بعدش با حالتی بد و خواب آلود مجبور به سرکار رفتن هستم.حدود ۵ سال هست درگیر این اختلالم،یک دوره cbt رفتم و تا حدودی بهتر شدم و حملات سالی یکی دوبار بود،اما حالا حدود سه ماهه بدون اینکه مشکل خاصی داشتم و درگیری فکری و ذهنی و هیچ استرسی ناگهان تو خواب بهم حمله میکنه و حالا یک هفته‌س حملات داره از غروب شروع میشه،یعنی دعا میکنم تو یکی از همین حملاتم بمیرم راحت بشم،من هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم چیزی آزارم نمیدم.در ضمن تو همین ماه به روانپزشک مراجعه کردم و ایشون به من قرص دپاکین تجویز کردن که تا بستری شدن پیش رفتم با مصرف این قرص!متاسفانه ایشون سواد کافی نداشتن که من اصلا صرع ندارم.من خودم تحصیلات روانشناسی دارم خیلی تکنیکا به کار بردم دیگه عاجز شدم…به روانپزشک دیگری مراجعه کنم؟

    1. فعلا دارو بگیرید تا موقتا ارام شود ولی در کل باید با مطالعات درباره پانیک ترستان از ان بریزد. زیرا پانیک بدلیل ترس از نشانه های جسمی مانند افزایش ضربان یا تنگی نفس در بارهای بعدی اتفاق می افتد. باید ذهن بپذیر که اینها هیچکدام خطری ندارد.

      1. ممنونم از پاسخگوییتون آقای دکتر،کاش تمام روانشناسا مثل شما با وجدان بودن و به حرف مراجعه‌کننده و بیمارشون با حوصله گوش بدن،من چکاپ کامل دادم حتی این هفته اکوی قلب و نوار مغز گرفتم و الحمدلله همه چیم سالمه.اینکه حالم خوبه و وسط محل کارم و مهمونی و موقع استراحتم بدون هیچ اتفاق و اضطرابی یهو سرد و گرم میشم،بدنم مور مور میشه،تهوع و… میاد سراغم دیگه زندگی رو به کامم تلخ کرده.نه فقط خودم بلکه خانوادم بارها بهشون گفتم نترسید خطر جانی نداره اما خب بازم نگرانن،حتی رو ازدواجم تاثیر گذاشته و بارها بی‌خیال ازدواج شدم و‌ خیلیا رو کنار گذاشتم…من خیلی سرچ‌ کردم درباره داروهای پانیک اکثرشون گفته شده اوایل درمان علائم رو بدتر میکنه،آیا درسته؟ همین باعث وحشت بیشتر ما پانیکیا شده… واقعا خسته شدیم…نه مجلس عزا میتونیم بریم نه شادی،غذا میخوریم میترسیم تهوع بگیریم،نمیخوریم ضعفش باعث حمله میشه… ممنون که هستید و شنوای دردهای ما هستید.

        1. اتفاقا درمان رفتن بسمت ترسها است. میهمانی عزا و…همه جا باید بروید. تا نروید ذهن شما باور نمی کند این مکانها ترس ندارد و وقتی می روید هم حالت فرار و اجتنابی نداشته باشید زیرا در اینصورت باز مغز یاد نمی گیرد و ترس را بیشتر باور می کند

        2. وای خانم بهار
          فقط یکی مثل من که پانیک داره نظر شمارپ با پوست و استخوان درک میکنم
          مثل بقیه ی هم سن و سالهایم درگیر بدبختیهای زندگی تو ایران هستم
          در زندگی خودم آزارم به مورچه هم نرسیده
          آدمی بسیار ساده و گوشه گیر هستم
          اما مدتیه پانیک زندگی منو به کامم تلخ کرده خیلی تلخ
          هیچ کسی نمیتونه درک کنه
          هیچ کس
          ۲۴ ساعت زندگی هر لحظه اش شده برای من انتظار و استرس
          هر روشی که تو سطح اینترنت نوشتن رو امتحان کردم
          هر روش مدیتیشنی
          نرمشی تنفسی و و و

          با خوندن مطالب پ نظرات بقیه وحشتم چند برابر میشه
          که میگن دارو عوارض داشته
          میگن چند ساله درگیر هستن
          وای واقعا تحمل ندارم من
          هر عامل ساده ای همانند یه ضربه بهم استرس و وحشت میاره برام
          غذا میخورم حالم بد میشه نمیخورم شکم درد دارم
          نشخوار ذهنی تمرکزمو ازم گرفته
          از واقعیت جدا هستم
          هر عین احساس میکنم دارم دیوانه میشم
          روانشناسا هم میگن نترس آگاهیتو بیشتر کن فلان کن
          اما حیف و صد حیف

      2. سلام آقای دکتر شبتون بخیر
        من از حمام میترسم و مدام در حمام نفس عمیق میکشم
        باید چیکار کنم ؟؟

        1. باید با ترس خود مواجه شوید. زیرا بخار حمام هیچ خطری برای شما ندارد و این مشکل ذهنی است.
          شما باید نفس خود را جبس کنید. زیرا هر قدر بیشتر و تندتر نفس بکشید اضطراب شما بالاتر می رود و هرقدر نفس خود را حبس کنید مغط شما بتدریج باور می کند که حمام خطری برای شما ندارد و شما خفه نمی شوید.
          تنفس شکمی را یاد بگیرید تا با شکم نفس کشیده اضطرابتان کم شود

        2. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
          من بعد از اینکه حالم بهتر شد تحت نظر دکترم در مدت ۴ ماه بتدریج دارو را کنار گذاشتم
          الان ۴ روزه که هیچ دارویی نمیخورم
          خودم باورم نمیشه ک دارو نمیخورم
          بخاطر همین ی کوچولو اذیتم مبکنه و گاهی اوقات تند تند نفس میکشم
          دوست ندارم دوباره دارو شروع کنم
          بنظرتون چیکار کنم ؟
          ممنون از لطفتون

    1. سلام آقای دکتر ، من ماهی دو تا سه بار فقط میخوابم یکساعت از خوابم نگذشته با ضربان قلب ۱۵۰ به بالا از خواب پا میشم.
      چندین ساله دارم سیتالوپرام مصرف میکنم، تغییری ایجاد نکرده .
      عموما در زمان تخمک گذاری و یا قبل از پریودم اتفاق میفته .
      آیا تشخیص دقیقی وجود داره ؟

        1. آقای دکتر سنایی عزیز
          همانطور که گفتید من ضربان قلبم را بالا میبرم.
          مثلا من امروز حالم خیلی خوب بود ولی یک لحظه ک نفس کشیدم و تا آخر نرفت کمی استرس گرفتم
          من حمله ندارم خدارروهزار مرتبه شکر
          ینی حملات از بین رفته
          الان ۱ هفته اس که بعد از ۷ سال بدون داروعم و واقعا خوشحالم
          فقط میخام بدونم با این حالت چحوری اوکی بشم
          ینی اگه این حالت خوب بشه دیگ کلن تموم میشه
          من بهبودمو مدیون شمام آقای دکتر
          ینی وقتی ی لحظه نفسم تند شد بلند بشم برقصم و تند ترش کنم ؟

        2. آقای دکتر
          در پاسخ به یکی از افراد گفتین هر وقت حمله داشتین بدویین و دراز و نشست برین ولی در صورتی مشکل فیزیولوژیکی مث آسم نداشته باشی
          ب من هم گفتید بدوعم و برقصم
          من آلرژی دارم اگر اینکارارو انجام بدم مشگلی پیش نمیاد ؟

  18. سلام جناب دکتر عزیز وقتتون بخیر
    بنده تقریبا ۲۵ روز هست به تجویز روانپزشک قرص کلردیازپوکساید ۵ مصرف میکنم این در حالیه که‌سرترالین و پرانول هم مصرف میکردم قبلا (پنیک داشتم) دکتر به علت اینکه عصرها یکم دلشوره داشتم پوکساید برام تجویز کرد با مصرف این دارو
    اصلا تاثیری که نداشته هیچ بدترم شدم
    میخواستم بدونم بی قراری ، ضربان قلب پایین ، بی حالی ، سرگیجه هنگام حرکت یهویی و لرز در ناحیه گردن به بالا تا فک و لرزش چند صدم ثانیه ایه پاها از عوارض این دارو هستش؟
    میخواستم قطعش کنم پوکساید رو توصیه شما چی هست؟
    ممنون استاد عزیز

      1. سلام من از وقتی فهمیدم نمی‌کشه خیلی بهتر شدم فقط اینکه فشارم همراه با ضربان بالا می‌ره هروقت حمله بهم دست میده حدودا 16/17 رو 10/11 پیش دکتر قلب عروق رفتم چند هفته فشار چک کردم اکو دادم هولتر بستم میگن پانیکه و فشارم ندارم میخواستم بدونم طبیعیه بالا رفتن فشار با ضربان قبلا ضربانم حدودا تا 140 اینا می‌رفت بالا ولی آخرین بار تا 170 رفت که برخورده ترسوندتم پیش دکتر موسوی روانپزشک رفتم سه تا دارو داده که نمی‌خورم فقط زمانی که بهم حمله دست میده یه نصف پرانول 20 میخورم با نفس عمیق میکشم سعی میکنم همه جا ام برم

      2. اقای دکتر سلام من یه شب دچار حمله شدم ضربان قلبم ب شدت بالا رفت دستام تز رفتم اورژانس گفتن هیچیت نیس بعد ترسیدم قلب باشه رفتم پیش دکتر قلب گفت قلبت سالمه ولی پانیک داری رفتم پیش روانپزشک بهم پرانول و سیتالوپرام دادن چن شب دستام یعنی انگشتام قفل میشد بعد خوب شدم الان اصلا هیچ حمله ندارم اوکی بودم تا این که یه روز رفتم بیرون دیدم دورو برمو درک نمیکنم ب تور کامل و انگار یه فراموشی انی این حس باهامه دو ماه و الان بدتر شده دیگه انگار دورو برم داره جدا از من کاراش انجام میشه همه چی عادیه رنگ اندازع صدا همه چی فقط یه جوریه انگار خوابه اقای دکتر ایا من پانیک دارم؟و ایا این مسخ واقعیت ه و برای درمانش چیکار کنم

        1. بله نشانه اضطراب در شما است. نگران نباشید و به خود بگویید این هیچ خطری برای من ندارد. فقط نشانه افزایش آدرنالین در خون من است.
          هر قدر بیشتر درباره پانیک و بی خطر بودن ان بدانید اضطراب شما کمتر می شود و در نتیجه مسخ واقعیت از بین می رود

      3. اقای دکتر برای درمان اختلال اظطرابی چه روشی پیشنهاد میکنید جدا از دارو و اینکه ترس من از عدم تمرکز از دورو برمه

  19. با سلام خدمت آقای دکتر عزیز
    بنده تیر ماه امسال یک شب دچار حمله شدم که احساس میکردم دارم میمیرم فردای همون روز رفتم پیش یه پزشک عمومی که گفتن علایم اضطرابه و بعد از تحقیق زیاد خودم فهمیدم که دچار حمله پنیک شد و دکتر آرام بخش زد همون روز کاملا عادی شدم تا اینکه یه روز یه نفر پیش بنده تشنج کرد و بنده به اورژانس زنگ زدم و از اول تا آخر صحنه اونجا بودم فردای همون روز دقیقا همون لحظات احساس کردم پاهام دارم سست میشه و ترس ورم داشت و تا دو هفته تو این حالت بودم طوری که اصلا ولم نمیکرد وقت روانپزشک گرفتم و تا وقت دکترم بشه یک هفته در مورد پانیک خوندم و تحقیق کردم و فهمیدم که کشنده نیس و یه حس وحشت شدیده طوری که وقتی حمله میومد گارد میگرفتم و تو ذهنم به خودم می قبولوندم که پنیک در مقابل من چیزی نیس
    و کم کم داشتم بهتر میشدم تا اینکه رفتم دکتر و برام سرترالین ۵۰ و پرانول ۱۰ صب و عصر و کلونازپام موقع حمله برام تجویز کرد حالم خیلی اوکی و عالی شد فقط موقع غروب دلتنگی داشتم که به پزشکم مطرح کردم و ایشون دوز رو دو برابر کرد هم سرترالین هم پرانول عصر ها کلردیازپوکساید
    تا اینکه همین دو روز پیش احساس درد قفسه سینه و تیر کشیدن قلبم بهم دست داد رفتم نوار قلب گفتن پرانول ۲۰ ضربانت رو آورده زیر ۶۰ اصلا حالم خوب نبود
    پیش متخصص قلب هم رفتن گفتم از پرانول ۲۰ هستش
    در دوز صبح و عصر جمعا ۴۰ باعث افت ضربان شده
    میخواستم بدونم اگه طی درمان شناختی و دارویی به ترتیب ۱۲ هفته و ۶ ماه هستش من میتونم کم کم دوز هارو کاهش بدم و به روال قبلی برگردم چون نمیخوام دارو مصرف کنم
    اگه میتونم قطع کنم این لطف رو برام بکنین و بگین که چجوری میشه کاهش دوز هارو‌ شروع کرد و بالاخره قطعشون کرد
    سپاس از صبوریتون ببخشید متن زیاد بود
    زنده باشین که وقت میزارین ممنون

    1. بله حتما می توانید . درمان دارویی مسکن است و درمان نیست. باید درمان شناختی رفتاری انجام بدهید. هر قدر بیشتر درباره پانیک بدانید بیشتر به خود کمک می کنید زیرا پانیک از افکار اشتباه درباره خطر پانیک شروع می شود. باید باور کنید که پانیک خطری ندارد. خواندن درباره مکانیسم پنیک و اینکه بجهت خفظ شما بکار می افتد می تواند به شما کمک کند. بتدریح داروها کم می شود در طول درمان تا ذهن شما فکر نکند چون دارو می خورید حالتان خوب است و از نظر ذهنی وابسته دارو نباشد

      1. سلام جناب دکت
        خواهش میکنم هی تو نظرات نفرمایید که راه حل پانیک درمان شناختی و مطالعه راجب پانیک هست
        من همه ی نظرات رو خوندم
        اکثرا جواب دادید که مطالعه کنید نترسید فلان
        دکتر والا بلاه دست خود ادم نیست
        هی باید منتظر باشیم پانبک بیاد بره بیاد بره
        یعنی کارو زندگی ما شده تحمل اظطراب و استرس
        کلا بهره وری بنده صفر شده
        روابطم با خانواده صفر شده
        ارام و روانم پریشان و نیست و نابود شدم
        مدام افکار پوچ و منفی خودکشی میاد سراغم که حتی جرات خودکشی هخ ندارم
        جوان ۲۶ ساله از الان اینطوری باشم تا کی اخه
        تا کی تحمل
        تا کی صبر
        تا کی مواجهه و مقابله با ترس
        اراده ام ضعیف شده
        قدرت جنگیدن ندارم
        واقعا انگار به ته دنیا رسیدم
        هیچ لذت و حس سرخوشی ندارم
        غذا میخورم حالم بد میشه نمیخورم حالم بد میشه
        تا کی اخه
        خداااااا

        1. درمان پانیک یک مثلث است که باید روی هر 3 کار کرد
          1. فکر . از طریق تصحیح باورهای غلط درباره پانیک و خطرات ان که از طریق مطالعه انجام می شودگ
          2. فیزیولوژیک از طریق تصحیح نحوه تنفس (ارام و دیافراگمی نفس کشیدم) بعلاوه ارام سازی عضلات3. رفتاری از طریق اجتناب و فرار نکردن
          بیش از این در نوشتار مقدور نیست. بهتر است نزذ یک مشاور بروید. پانیک یک اختلال است بنابراین مانند هر بیماری دیگر نیازمند توجه است

  20. سلام آقای دکتر خسته نباشید
    من حدود ۷ سال پیش اونموقع ۱۵سالم بود گل مصرف کردم فقط ۲ پک کشیدم و دیگه اصلا نکشیدم بعد از ۱۰ دقیقه گلوم خشک شد که نیاز به آب خوردن داشتم از اونجایی که چله تابستون بود و من چشامم سیاهی دید تپش قلب هم گرفتم و تنگی نفس به قدری که داشتم میمردم از اونجایی که اطرافم نه سوپر مارکت بود نه آبخوری تا منزل حدود ۵ دقیقه راه بود به درب منزل رسیدم هی شدید و شدید تر میشد جوری که گفتم الان میمیرم
    و سریع درب باز شد رفتم بالا آب خوردم جوری گلوم خشک شده بود انگار بهم چسبیده بودند و بزاق هم تولید نمیشد
    این گذشت من روزای بدی تا الان سپری کردم همش این حالت های پانیک بهم دست میده هر جا میرم باید حتما یه بطری آب همراهم باشه چون با خودم میگم نکنه اگر آب همراهم نباشه باز این حمله بهم دست بدع گلوم خشک بشه بمیرم . برای همین ۷ ساله بطری آب همراهمه ولی دکتر روانپزشک و روانشناس هم مراجعه کرده ام قرص خوردم کمی بهتر شد حالا ولی کاملا خوب نشدم مثلا تنهایی جایی نمیتونم برم شب تا صبح هم بیدارم مثلا پیاده اصلا نمیتونه مسیر ۵۰۰ متری هم طی کنم یا باید با دوستام باشم یا با پدرم یا مادرم باشم
    همش فکر میکنم اگر آب نباشه میمیرم همش الان تنگی نفس پیدا میکنم
    یوقتایی ناامید میشدم که خیلی بد بود اگر میشه بگید چکار کنم

    1. هر قدر از چیزی که می ترسید فرار کنید پانیک رها نمی کند شما را. اب همراه نبرید. تنها بیرون بروید. باید ذهنتان بفهمد هیچ اتفاقی برای شما نمی افتد و هیچ خطری پانیک ندارد
      فیلم درمان پانیک را در مقاله چندین بار ببینید

    2. خوش بحالت بیمارییت زیاد مزمن نیست اگه من جای تو بودم همیشه یه تانکر آب با خودم میبردم

      1. سلام چطور شما چجور هستین؟
        من وقتی میبینم یکی هم مثل من هست اینجوریه حس خوبی بهم دست میده میگم یکی هست مثل منه باهاش حرف میزنم خوب میشم

  21. سلام
    آقای دکتر این اتفاقات اخیر و اختشاشات و حادثه شاهچراغ و….. حالم رو خیلی بد می کنه. من از سیاست خوشم نمیاد و کلا اخبار و اینا نمی بینم ولی بالاخره از جاهای مختلف خبر هارو می شنوم. راستش حالم خیلی بده. دچار بیماری پانیک هم هستم و هنوز شرایط درمان نداشتم. چی کار کنم؟ چه طوری با هاشون کنار بیام؟ اصلا چند روزه که نتونستم درست نه غذا بخورم نه بخوابم و همش احساس عصبی بودن دارم و استرسم خیلی خیلی خیلی زیاد هست. مدام حالت تهوع دارم. باید چی کار کنم؟

    1. قسمتی از این ناراحتی طبیعی است و هر انسانی دچار غم و اضطراب می شود.
      سعی کنید زمانهای خود را مشغول کارهای مفید باشید.
      ورزش کنید منظما
      بیکار نمانید
      سعی کنید بجهت اصلاح و کمک به دیگران اقدام کنید زیرا ناراحتی از حس همدلی بوجود می اید . این حس را در حد توان خود فعال کرده بدیگری کمک کنید

      1. ممنون. چون سعی می کنم اخبار و اینا نبینم و نخونم ولی بالاخره از جاهایی می شنوه آدم، در مورد اینکه می خواد نمی دونم ایران از بین بره و خیلی جو خراب هست و این حرفا. راستش خیلی نسبت بهش استرس دارم و حالم رو بد میکنه. واقعا ترسناک هست. چه راهکاری پیشنهاد می کنین تا این مساعل روم اثر نذاره؟ حالا این اضطراب و استرس زیاد رو کنترل کنم؟ احساس می کنم بیشتر از بقیه روم اثر داره….

        1. انسانها در طول تاریخ با چنین وقایعی بسیار روبرو بوده اند و توانسته اند از ان بیرون بیایند. انسان در مواقع سختی فدرت تطبیق با شرایط را دارد.
          ضمن انکه ناراحتی در شرایط بد نشانه حس همدلی و انسانیت است

      2. اقای دکتر سلام خوبید من یه مدت حمله اظطراب داشتم پرانول و سیتالوپرام مصرف میکردم شبا دستام تز میکرد و نفس تنگی و اینا تا حدی ک دستام قفل میشد همه این حمله و علائم برطرف شد یه روز ک بیرون بودم دیدم انگار از محیط م جدام ترسیدم اومدم خونه انگار دورو برمو درک نمیکنم اقای دکتر همه چیز عادیه ها هیچی تغییر نمیکنه مثل اینکه یکی بشینه جلوم و ببینمش و صداشو بشنوم ولی درکش نکنم بیرون ک میرم چشامم میسوزه و این حالت منگی بدتر میشه انگار میخوام بیفتم اینا از چیه اقای دکتر یک ماه منگم اینجوریم حمله هام قطع شده

        1. همه این نشانه ها بخاطر اضطراب بالا است که موجب می شود سطح آدرنالین خون شما بالا برود. هیچ خطری ندارد و هیچ نگرانی ندارد. کاملا طبیعی است. هر قدر بیشتر بترسید از این موضوع زمان این حالت بیشتر می شود. بخود بگویید فقط ادرنالینم بالا رفته. خودش میاد پایین. همین

    2. منم این احساسات رو دارم و دارم سعی میکنم از این جهنم غمناک و منفی خودم بیام بیرون و بدون مث من و شما زیاده و تنها نیستیم و بهت پیشنهاد میکنم کتاب هایی که مرتبط با این موضوعات هستند رو بخونی ، البته خيلیاشون گمراه کننده هستند ولی بعضی هاشون هم میتونن کمک کننده باشن و تکه های خوشحالی وجود مارو بهم بچسبونن و پازل رو تکمیل کنند و باید از خدا هم کمک بخایم چون خیلی از اتفاقاتی که میفته خارج از درک و کنترل ماست و باید بسپاریمش به خدا و هدفمون برای خدا باشه و هروز که پا میشیم یک قدم رو به جلو با امید به خدا بریم.

  22. تا حالا چند مرتبه دچار پانیک شدم، ولی آخرین مرتبه علاوه بر تمام علامات پانیک،عضلات صورتم هم در چند قسمت دچار پرش شد، این پرش عضلات صورت هم از علائم پانیک محسوب میشه؟؟

  23. سلام اقاي دكتر وقت بخير
    اقاي دكتر منم اين حملات رو گاها به صورت خفيف فقط ضربان قلبم ميره بالا و گاها تنگي تنفس و حس نارامي و بي قراري بهم دست ميده اما الان چند وقته خيلي از اين حملات ميترسم و دائما بهش فكر ميكنم و اضطراب شديد نسبت بهش پيدا كردم با اين حال بيرون ميرم ورزش ميكنم و هميشه اين ترس همراهه و باعث شده اين حملات بيشتر پيداش بشه و گاها هم خيلي اذيت كننده ميشه
    الان هم همش احساس ميكنم يه جاي سربسته باشم احساس تنگي فضا و خفگي ميكنم و حالت اين حمله بهم دست ميده
    حتي با اينكه اين حمله برا اولين بار تو ماشين اتفاق افتاد
    الان بيشتر حالت بي قراري و اضطراب از حمله دارم خود حمله كم پيش مياد
    ايا منم دچار پانيكم و اينكه خيلي پيشرفت كرده اين بيماري در من؟

      1. آقای دکتر سلام خوبید ممنون از سایت خوبتون من 17سالمع اوایل کم کم نفسم تنگ میشد ولی حمله پانیک نداشتم بعد یع شب دچار حمله پانیک شدم رفتم اورژانس گفتن هیچیت نیست الان بعضی وقتا حمله پانیک دارم ولی وقتی ندارم هم خیلی از مواقع نفسم تنگه انگار یه چیزی توی گلوم و قفسه سینه م گیر کرده احتمال داره بخاطر ریه باشه چون بعضی وقتا که استرس هم ندارم نفسم تنگه

      2. آقای دکتر سلام
        یک سوال مهم دارم از حضورتون
        میخام بدونم اگر ضربه روحی بهمون وارد بشه امکان داره علائم پانیک برگرده؟؟
        منظورم از ضربه روحی این هستش که مثلا با کسی که دوسش داریم ازدواج نکنیم
        اخه خانواده ها راضی نیستن با هم ازدواج کنیم
        میخام بدونم این ضربه ها باعث بازگشت علائم پانیک میشه؟؟

  24. سلام وقت بخیر من سرترالین ۵۰ مصرف میکنم هر روز نصفش رو میخوردم الان سه روزه تغییر دادم با مشورت پزشک و کاملش رو میخورم آیا بازم عوارض خواهم داشت در اوایل تغییر دوز

      1. آقای دکتر ب من گفتید تنگی نفست احتمال دارع بخاطر مشکلات فیزیولوژکی باشع بعضی شبا اقای دکتر کف دستام تز میکنه حالت تهوع دارم و بدنم میلرزه در حالی که تپش قلب ندارم اصلا

      2. آقای دکتر سلام من اوایل غروب سرم درد گرفت سمت راست بعدش احساس سوزش در قفسه سینه که نفسمو تنگ میکرد بعد تفس تنگی هم دستام تز میکرد بعد که بهتر شدم گیجی و مسخ واقعیت اقای دکتر برای این گیجی و مسخ واقعیت چیکار کنم واقعا دیگه زندگیمو در بر گرفته

        1. همگی نشانه پانیک و اضطراب بالا در شما است. اضطراب زیاد باعث ترشح ادرنالین در شما می شود. مسخ واقعیت بخاطر ادرنالین بالا در شما است. باید پانیک خود را درمان کنید. می توانید با مطالعه مقاله و فیلم بخود کمک کنید

    1. سلام من 15سالم هسش از دوهفته پیش حملات پنیک بهم دست میده
      همش نفس تنگی دارم همش میترسم و استرس دارم غذا هم نمیخورم وقتی خیلی حالم بد شه دستام میلرزه لکنت میگیرم سردم میشه نفس تنگیم خیلی بده

      1. هر چیزی که از ان می ترسید و فرار می کنید مانند غذا خوردن را روی کاغذ بنویسید و بتدریج باید همه را انجام بدهید. هر قدر فرار کنید ترسهای شما و جمله های شما بیشتر می شود. یک کتاب درباره پانیک بخرید و مطالعه کنید. هر قدر بیشتر بدانید متوجه بی خطر بودن ان بیشتر می شوید و ترسهای شما کم می شود

  25. سلام آقای دکتر وقت بخیر
    من ۱۷ سالمه و حدود ۵ سال پیش ی بار دچار لرزش شدید تو مدرسه شدم .علتش ام مشخص نیست ولی وقتی درمانگاه رفتم گفتن که فشار خونت پایینه و سرم زدن .کنترل ام رو از دست داده بودم اما اونقدر شدید نبود تا وقتی که همین چند روز پیش که عضله دست راستم گرفت و گردن درد شدید گرفتم و دچار ی حمله شدید شدم .کنترل ام رو از دست دادم و وقتی اورژانس اومد گفتن که ضربان قلبم بالاس .تا چند روز بعد احساس سبکی سر داشتم و ضربان قلبم نا منظم بود . درمانگاه که رفتم علتش رو نگفتن و فقط دارو هایی مثل الپرازولام و اس سیتاور دادن و حالم بدتر شد ک مجبور شدم مصرفشون نکنم.بعد از اون اتفاق همش میترسم که نکنه دفعه بعدی اتفاق بیفته و همچنان عضله دستم و گردنم درد میکنه .خواستم بدونم که آیا حمله پنیک بوده و اینکه آیا کار درستی کردم که دارو درمانی رو قطع کردم ؟

    1. اگر مجددا بروز کرد دارو مصرف کنید. اما می توانید با گفتگوی با خود از بروز ان جلوگیری کنید.
      به خود بگویید قرار نیست اتفاق بدی برای من بیافتد. نهایت ان ست که ضربانم بالا برود و فشارم بیفتد. خطر تهدید نمی کند من را. یک سیکل دارد که طی می شود و من به حال طبیعی بر می گردم/
      فیلم و مقاله درباره پانیک را بدقت بخوانید

  26. سلام من دوستم یک تصادف ساده داشته که خودش صدمه ای ندیده ولی میگه شوک خیلی سنگینی بهم وارد شد دو‌ هفته بعد دچار تنگی نفس تعریق سردرد و تپش قلب شدید شد که همه چکاپ هارو انجام دادیم در نهایت تشخیص پانیک دادن میخواستم بپرسم ممکن برای این تصادف باشه؟ و آیا میشه امیدوار بود که این مریضی کاملا درمان بشه؟ و چقدر زمان درمان طولانی خواهد بود ممنونم

    1. بله ممکن است. هر قدر زودتر برای درمان اقدام کنند پروسه ساده تر است.
      مقالات و فیلم مرتبط به پانیک را مطالعه کنند. هر قدر بیشتر بدانند اضطراب کاهش می یابد

  27. سلام آقای دکتر من ۲۰ سالم هست تقریبا نزدیک به ۵ماه احساس میکنم که دچار پانیک شدم چون اکثرا علامتاش رو دارم الان به مرحله ای رسیدم که همش فکر میکنم نکنه فلان اتفاق بیوفته نکنه من بمیرم همش احساس ترس دارم انگار تمام حسای بد رو سرم من خراب میشه این حسی که دارم خدممتون میگم بیشتر تو تایم شب اتفاق میوفته برام هرکاری میکنم خودم سرگرم کنم اصلا نمیشه من بعضی وقتا میزنم زیر گریه واقعا حالم بد میشه دائم مضطرب و استرس دارم همش فکرای بد و تلخ به ذهنم میرسه ممنون میشم راهنمایی کنید

  28. سلام آقای دکتر من ۲۰ سالم هست تقریبا نزدیک به ۵ماه احساس میکنم که دچار پانیک شدم چون اکثرا علامتاش رو دارم الان به مرحله ای رسیدم که همش فکر میکنم نکنه فلان اتفاق بیوفته نکنه من بمیرم همش احساس ترس دارم انگار تمام حسای بد رو سرم من خراب میشه این حسی که دارم خدممتون میگم بیشتر تو تایم شب اتفاق میوفته برام هرکاری میکنم خودم سرگرم کنم اصلا نمیشه من بعضی وقتا میزنم زیر گریه ممکن هست راهنمایی کنید ممنون.

  29. سلام آقای دکتر من خیلی ترسو هستم.یعنی تقریبا از بچگی این طوری بودم که یه اتفاقی که میوفتاد برای همه عادی بود ولی خیلی توی روحیه من تاثیر می ذاشت. این موضوع ادامه پیدا کرد تا الان که 17 سالم شده هم ادامه داره. از 16 سالگی من خیلی حالم بد می شد و بعد متوجه شدم که پانیک دارم اما خب هنوز درمانش نکردم ولی کم و بیش دارم باهاش کنار میام. مثلا اگر یه حادثه ای پیش بیاد و ببینم جایی تا چند روز حالم بد میشه به خاطرش. مثلا چند شب پیش یه فیلم می دیدم که سر یه نفر داخلش بریدن.حالا موضوع فقط این نیست مثلا من به رشته پزشکی علاقه دارم ولی اگر جایی ببینم یکی دستش خون اومده یا توی پاش شیشه رفته خیلی حالم بد میشه. حالا این قضیه دیدن فیلم که توش سر می بریدن خیلی توی روحیه من تاثیر گذاشته در حدی که چند روزه علاعم خیلی شدیدی از پانیک دارم تجربه می کنم و این خیلی آزار دهنده هست. نمی دونم چی کار کنم…کلا آدم ترسویی تقریبا هستم و حالا نمی دونم این موضوع باعث شده پانیک بشم یا پانیک باعث ترس من شده.
    لطفا به من کمک کنین چه طوری باهاش کنار بیام؟

    1. ممکن است هر دو بر روی هم تاثیر گذاشته باشند. یعنی شما می ترسید که اگر بترسید دچار پانیک شوید. این نگرانی باعث می شود بیشتر از نرمال از یک پدیده بترسید. فکر کنید مثلا وقتی فیلم سر بریده دیدید چه افکاری در ذهن شما می چرخید؟ فکرهای شما چه بود؟ سپس مقاله درمان خطاهای شناختی را در سایت بخوانید تا بتوانید پاسخ فکرهای خود را بدهید

  30. سلام جناب دوکتور ……… من یک مشکل دارم که حدود 16 سال پیش برایم اتفاق افتاد. نماز عید رمضان بود و من هم اشتراک کردم اما چون از طرف صبح غذا نخورده بودم در رکعت دوم چشم هایم تاریک شد و ضربان قلبم بیشر شد و عرق سرم آمد و ضعف کردم. که این سانحه باعث شده که من در هر نماز بترسم و احساس ضعفیت داشته باشم. بعد از آنزمان تا الان در نماز جماعت در همان منطقه خودمان اشتراک کرده نمیتانم چون این احساس ضعفیت برایم پیدا میشه ………….. بسیار در عذابم لطفا مرا رهنمایی کنید . تشکر

    1. ویدیو دکتر سنایی را درباره پانیک ببینید. پانیک خطری ندارد. هیچ اتفاق خطرناکی بخاطر پانیک ایجاد نمی شود.
      باید خود را مجبور کنید تا در نماز شرکت کنید. اول با تعداد کمتر نماز شرکت کرده و بعد به مسجد بروید. باید با ترس خود روبرو شوید

      1. سلام جناب دکتر ممنون از وقتی که میزارید و به سوالها پاسخ میدین،آقای دکتر من سابقه ی تشخیص پانیک و افسردگی رو دارم و به مدت یک سال با مصرف دارو کاملا خوب شدم و داروهامو قطع کردم و یکی دوسال کاملا خوب بودم و هیچ حمله ی وحشت و اضطرابی رو تجربه نکردم تا اینکه بعد از گذشت تقریبا دو سال از اون موضوع دو روز اصلا نخوابیده بودم و به خاطر امتحان دانشگام مدام قهوه مصرف میکردم که یهو همون شب حین راه رفتن احساس کردم ک کاملا بی وزن شدم و دنیای اطرافم کاملا توهم و غیر واقعی هست و دچار ترس شدیدی شدم که سعی کردم سریع بخوابم چون حدس زدم که از بیخوابیم هست ولی از فرداش احساس گیجی و منگی داشتم و ترس از تکرار دوباره این حالت هم داشتم و احساس میکردم که رنگ ها هم برام بی روح تر و کم رنگ تر شدن بعد از اون اتفاق و فک کردم که سکته مغزی بوده و به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کردم و با انجام ام آر آی گفتن که هیچ مشکلی ندارم و به پزشک اعصاب و روانم دوباره مراجعه کنم و اینم بگم که توی اون مدت کلا از راه رفتن میترسیدم چون وقتی راه میرفتم مخصوصا توی فضای باز همون احساس سبکی سر ک همراه با حالت احساس در توهم و خیال بودن سراغم میومد و به متخصص اعصاب و روانم مراجعه کردم و برام دارو نوشت ولی حس میکردم دیگه اعتماد به تشخیص پزشکم ندارم و این تشخیص اشتباهه با توجه به سابقه ی بیماری ک داشتم ک علائم اضطرابی همراهش بود چند روز داروهارو خوردم و با این فکر که مشکل من جسمی هست داروهارو قطع کردم و الان حدودا ۳/۴ سال از اون موضوع میگذره که من چندین بار چکاب کامل انجام دادم و تمام آزمایشاتم تقریبا نرمال بوده و راجع به هر بیماری هم که مطالعه میکردم حس میکردم که شاید اون بیماری رو داشته باشم و تشخیص داده نشده ببخشید خیلی طولانیش کردم سوالم اینه آقای دکتر آیا میشه من دچار علائمی بشم که ناشی از اضطراب باشه بدون اینکه اضطراب داشته باشم؟ مثلاً وقتی سرگرم کاری هستم و حواسم نیست اون علایم به من دست بده و بعد دچار اضطراب بشم؟ و اینکه ی مدته به شدت نگران اینم که نکنه ام اس داشته باشم و تازگی‌ها ترس از mri و حتی نسبت به مصرف دارو مثلاً آرامبخش هم دچار ترس شدم و شب و روز فکرم درگیر اینه که ام اس دارم واسه ی این ترس چیکار باید بکنم آقای دکتر و آیا واقعا علایم من ناشی از بیماری های روانی هست یا جسمی؟

        1. شما دچار هیپوکندریا هستید که نوعی اضطراب است. اصولا شما فردی اضطرابی هستید و اضطراب در طول زمان می تواند به شکلهای متفاوت بروز کند. مقاله های مرتبط به پانیک و هیپوکندریا را بدقت در سایت بخوانید زیرا افزایش دانش نیمی از درمان است

  31. سلام وقت بخیر من احساس خفگی میکنم سردرد پشت گردن هم درد دارم احساس خفگی رو معمولا در طول روز دارم ولی وقتی عصبی یا فکر و خیال میکنم تشدید پیدا میکنه ولی سرگیجه و سردرد و حالت تهوع رو وقتی تنگی نفسم تشدید میشه بیشتر احساس میکنم بعضی وقتا که خودمو آروم میکنم حالم بهتر میشه ولی بعضی موقع ها واقعا حتی با آروم کردن خودمم بازم تنگی نفس دارم آیا منم پانیک دارم؟

  32. سلام وقت بخیر من حمله پانیک دارم واسه اون دکتر واسم قرص سرترالین تجویز کرده دو هفته اس هر روز ۱/4قرص رو مصرف میکنم تنگی نفس دارم نمیدونم عوارض قرصه یا از پانیکه میشه راهنمایی کنید ممنون

      1. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
        من بعد از خوندن مقاله تون و تکنیک هایی که گفتین حالم خیلی بهتر شده و خیلی چیزا دیگه اذیتم نمیکنه
        فقط یک مورد هست که هنوز اذیتم میکنه
        من از وقتی ۷ سال پیش پانیک رو تجربه کردم دیگه نماز رو ایستاده نخوندم و همیشه نشسته میخونم
        احساس میکنم وقتی سجده و رکوع میرم و کلا بلند میشم و میشینم نفسم تنگ میشه
        من همه عادتهارو ترک کردم و فقط همین یک مورد اذیتم میکنه
        من با تمام ترسهام مواجه شدم
        و این کمک شما بود

  33. سلام. وقتتون بخیر خانمی 33 ساله هستم هفت ساله این علایم رو دارم و چیزی که ممنون میشمبهم پاسخ بدین اینه که حدود دو ساله بعد از شرکت در مراسم ختم روز بعدش احساس علایم سکته مغزی به سراغم اومد. بعد از اون بعضی وقتا حس می کنم صورتم تغییر حالت میده و داره لب و چشمم کج میشه ب شدت وحشت می کنم وقتی این حس سراغم میاد. بقیه میگن صورتم تغییر نمیکنه ولی خودم این حس رودارم که داره یکسمت صورتم کج میشه. میخوام بدونم اینمورد هم پانیکه یا خیر؟؟ واقعا ممنون میشم جوابمو بدید. تشکر

      1. سلام آقای دکتر صبحتون بخیر با تشکر ویژه از پاسخگویی شما
        یک سوال دارم اقای دکتر
        من وقتایی که خسته هستم یا مثلا خوابم کم باشه از خستگی احساس تنگی نفس دارم
        در این مورد هم باید مطالعه درباره پانیک داشته باشم ؟؟
        کلا توی گرما هم همینجوری احساس تنگی نفس دارم
        ولی از فعالیت کناره گیری نمیکنم و تمام فعالیت هامو انجام میدم مثل پیاده روی و ……

        1. این حالت پانیک نیست ولی اگر فرد اضطرابی باشید ممکن است بدلیل اینکه نفستان تنگ می شود دچار حمله پانیک شوید.
          دلایل فیزیولوژیک را چک کنید
          تنفس دیافراگمی انچام بدهید اگر کنترل شد احتمالا بجهت اضطراب است.

        2. یعنی بیشتر بخاطر اضطراب هست و فکری که میکنم درسته ؟
          چون شما فرمودید پانیک امری ذهنی است

        3. سلام اقای دکتر سنایی عزیز وقتتون بخیر
          میخام برای قطع دارو اقدام کنم سرترالین و تری فلوپرازین مصرف میکنم و میخام به دکترم مراجعه کنم
          ایا احتمالش هست که بعد از قطع دارو علائم تشدید بشه ؟؟
          ممنون میشم راهنماییم کنید
          برای قطع دارو باید چیکار کنم
          با تشکر

  34. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر امیدوارم حالتون خوب باشه من یه دختر 20 ساله هستم که هشت ماه پیش از طریق یه حادثه ی وحشتناک پدرم رو از دست دادم و این مدت فشار زیادی رو تحمل کردم. بعد سه شنبه صبح برای اولین بار مقدار زیادی اسپرسو خوردم و بعدش تپش قلب گرفتم و دچار اضطراب شدم و فقط تپش قلب داشتم و حس کردم دارم میمیرم و رفتم بیمارستان گفتن مشکلی ندارم و تو بیمارستانم یکبار حس مرگ بهم دست داد و بعدش آرام بخش بهم زدن و برگشتم خونه و بعدش شب حس تنگی نفس و لرز وتپش قلب و حس مرگ دوباره داشتم و دوباره صبحش ( یعنی چهارشنبه) هممینطور از اون موقع که فهمیدم حمله قلبی نیست حالم خوبه و از چیزی نمیترسم و فرار نمیکنم حتی قهوه و حتی از اینکه دوباره اون حالت شم نمیترسم چون علائمم شدید نبود و راحت راه میرفتم و آب میخوردم ولی تنها مشکلم ترس خیلی زیاد از بیماری پانیک هست طوری که نمیتونم دیگه مثل قبل از کارها لذت ببرم چون شنیدم پانیک درمان نداره
    ترسیدم و دائم گریه میکنم
    هنوز سنگینی قفس سینه و تنگی نفسو دارم
    ممنون میشم راهنماییم کنید

  35. سلام آقای دکتر من مردی ۳۰سال هستم از بعد ازدواج که ۴سال میگذره گاهی بعد غذا یا میوه و یا گاهی هم وقت خواب یهو بدنم از داخل داغ میشه بعد انگار بدنم مور مور می‌کنه دست و پام سر میشه و کل بدنم عرق سرد و گرم می‌کنه و بعدش هم لرز میکنم و بدنم کوفته میشه.ازمایشاتی زیادی انجام دادم سالم بودن.۲روز که پرپرانول میخورم.ایا این هم پانیک هست؟

  36. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر

    اول اینکه ممنون بابت پاسخگویی و راهنمایی درست دوستان

    من ۳ سال هست پنیک دارم و خب با دارو درمانی و… خوب شدم نه کامل ۵۰٪ و بعدش آروم آروم در مدت ۲ سال قطع کردم که الان حدودا ۹ ماه هست قطع کردم ولی بعدش آروم آروم دوباره پنیک برام تکرار میشه نه مثل قبلا که هر روز با شدت زیاد چون یه جوری عادت شده و الان به اون شدت نیست ولی خب کم هم نیست اذیت کننده هست بعضی از حملات مثل حملات اوایل
    اینکه خواستم بگم از ارتفاع ،ماشین ،قطار .هواپیما ،وستیل شهر بازی کلا هر چیزی که هیجان داره و اینکه نشستم از اینکه احساس میکنم جای مطمین نیستم زیرم خالیه و می افتم یا فکرم می‌ره برا بدنم تنگ میشم کلا احساس میکنم زمین جای تنگی هست بعضی وقت ها و خودم سریع فکرارو حذف میکنم تا اذیت زیاد نشم
    ممنون میشم راهنمایی کنین چه روشی برای درمان شروع کنم

    لازم است شما علاوه بر دارو درمان شناختی رفتاری با یک روانشناس شروع کنید. دارو تنها کفایت نمی کند

    آقای دکتر پاسخی که داده بودین من واقعا دارو بدنم رو نابود کرد فقط می‌خوام بدون دارو شروع کنم

    فقط امکان شروع کردن با خود شما هست به صورت تلفنی ؟

  37. سلام اقای دکتر
    من دوسالی هست دچار ی مشکلی هستم که فکر کنم پنیک باشه
    ببینید حملات من به هیچ عنوان داخل خونه اتفاق نمیوفته همش مال بیرون از خونست و هر چه قدر اون فضا شلوغ تر و دور تر باشه اجتمال حمله ی من و شدت حمله بالاتر میره
    من همیشه اینجوریم که قبل از اینکه برم بیرون میدونم که قراره حداقل یک بار دچار این حمله بشم حمله هامم این شکلیه که تپش قلب شدید میگیرم کنترل ذهنمو از دست میدم تمیفهمم اطرافم چی میگزره و از همه بدتر اینکه فکر میکنم چون کنترل ذهنمو از دست دادم کنترل بدنم هم از دست رفته و مسئله ای روش حساسم اینه که چون کنترل بدنم رو از دست دادم مثلا نتونم ادرارمو کنترل کنم و همین مسئله باعث میشه که من از رفتن به بیرون از خونه اجتناب کنم به خصوص هر چقدر که دور تر باشه و هرچقدر شلوغ تر یاشه وقتی میرم بیرون نمیتونم جایی توقف کمم مدام میخوام فرار کنم چون فکر میکنم هرچه زمان بگزره احتمال اینکه من دچار حمله شم بیشتره و اینکه مثلا بدون برنامه بیرون نمیرم و اگه برم ممکنه دوروز اب نخورم تا به خیال خودم احتمال حمله رو کاهش بدم
    ایا این پنیک اتکه؟ قابل درمانه؟

  38. سلام ببخشید یک نفر که پانیک داشت و درمان شده بود و می گفت حالش خیلی بد بوده در حدی که به مدت 6 ماه بیمارستان اعصاب و روان و این چیزا بستری شده و روز ی حدودا 7 بار بهش حمله دست می داده و حالش خیلی بد می شده هر چی هر دکتری میومده نمی تونسته کاری کنه و هر دارویی خورده درمان نشده و الان می گفت ریشه به وجود آمدن پانیک و سرع یکیه و هر دوتاش از موجودات ماورایی و شر مثل جن و اینا به وجود میاد که می خوان بدن آدمایی که ضعیف هستن رو تصاحب کنن و تسخیر کنن و از این حرفا…. و می گفت الان 4 ماهه که حالش بهتر شده و همش به خاطر این بوده که برنامه خواب و غذاش عوض کرده مثلا اصلا چیزای سرد حتی برنج هم نخورده و نمی دونم روغن زده به سرش و توی وان نمک ریخته می رفته داخلش و… به نظر شما این چیزا واقعی هست؟ خودش می گفت توی این 4 ماه بدون هیچ دارویی حالش بهتر شده و این کارا باید 40 روز انجام بشه و از روز چهارمی که شروع کرده بوده حالش بهتر شده و پانیک کنترل کرده.
    این چیزا چه طور می تونه واقعی باشه؟ واقعا من نمی تونم با این حرفا کنار بیام مخصوصا اون قسمت موجودات ماورایی!!!!! و این حرفا خودش می تونه ترسناک باشه و استرس افراد رو بیشتر کنه. و اولین بار بود در مورد پانیک همچین چیزی شنیدم و برای منی که خودم پانیک دارم خیلی ترسناک و بد بود. نظر شما چیه؟

      1. سلام آقای دکتر یک سول دارم از حضورتون
        بنظر شما میشه بدون کمک پزشک یا رواندرمانگر مواجه سازی رو به مدت طولانی انجام داد ؟

      2. سلام خب بعضيا به ماورا اعتقاد دارن و به كسي صدمه نزده كه توهم فلان باشه
        انگ زدن بدترين عامله

  39. سلام اقای دکتر، اول از همه تشکر میکنم بخاطر اطلاعات مفیدی که دراختیار ما درباره ی حملات پانیک گذاشتید.
    آقای دکتر اولین حمله ی پانیک من بعد از امتحان زیستی که مدتها برایش درس خوانده بودم اتفاق افتاد و یادم می آید آنشب مشغول دیدن چیزهای جنایی بودم و افکاری مثل قتل و آسیب رساندن به دیگران باعث شد این حس در من شدت بگیرد. از آن روز تا به الان من به صورت دائم افکار کشتن دیگران و یا خودم به ذهنم میاد و میترسم به صورت غیر اختیاری کاری کنم. وقتی این افکار به ذهنم می آیند، ضربان قلبم انگار روی هزار میرود، نفس تنگی میگیرم، احساس میکنم دیگر خودم نیستم، بدنم از درون یخ میکند و شروع به لرزش میکنم. احساس میکنم دارم دیوانه میشوم، میشه یه راهنمایی مرا بکنید که اولین قدم چیست و باید چیکار کنم؟ خیلی ممنون

    1. شما دچار وسواس گزند و آسیب هستید. ابتدا درباره وسواس خود اطلاعات بیشتری کسب کنید تا مطمئن شوید این افکار فقط فکر هستند. (کتاب خودیاری برای درمان وسواس را از فروشگاه سایت تهیه کنید). سپس درباره پانیک آگاهی خود را افزایش دهید زیرا ترس از پانیک شدن خود باعث پانیک می شود. باید بدانید پانیک بی خطر است . دراره سازوکار و دلیل پانیک شدن اگر بیشتر بدانید از بی خطر بودن ان مطمئن می شوید و جملات کاهش می یباید.
      در عین حال به دکتر روانشناس هم مراجعه کنید

      1. خیلی ممنونم از پاسختون فقط جناب دکتر فکر میکنیداین احساسات من خطرناکن؟ من به شدت از خودم میترسم، همچنین این احساسات باعث شده چیزی نتوانم بخورم و در ۱۰ روز گذشته حدودا ۵ کیلو کم کردم.

      2. سلام و عرض خسته نباشید خدمت آقای دکتر
        من ۲۶ سالمه و پارسال شهریور ماه فهمیدم کبدچرب دارم خیلی از این موضوع نگران بودم و استرس داشتم در آبان ماه یه روز هوای سرد رو در فضای باز ورزش کردم و بعدش در منزل حمام کردم حس کردم بعد از چند ساعت نفسم تنگ شده , از استرس این که همش به کرونا مبتلا شدم یا نه , دکتر رفتم اکسیژن خون من ۹۹ بود , و سمع ریه هم با گوشی گرفت و گفت اوکیه
        از اون موقع غیرارادی بهم نفس عمیق دست میده خمیازه ناقص میاد گاهی اوقات اینقدر زیاد میشه که یه خورده باعث سنگینی قفسه سینه میشه , گاهی روزام کمه ولی خواب راحتی دارم
        واسه عکس ریه و تست ریه هم پیش فوق تخصص رفتم گفت ریه کاملا سالمه و به احتمال زیاد از استرس و اضطرابه
        ولی همچنان بعد از گذشت هفت ماه هنوز این حس ها در من مونده و گاهی باعث کلافگی میشه برام
        فکر نمیکردم اینقدر طولانی بشه
        ممنون میشم منو راهنمایی کنید نظرتون رو بفرمایید

        1. همگی نشانه اضطراب است. فیلم پانیک را در همین مقاله مشاهده کنید. پانیک هیچ خطری ندارد. وقتی از سیستم پانیک بیشتر اگاهی کسب کنید متوجه می شوید هیچ خطری برای شما ندارد. همین درک شما باعث کاهش اضطراب می شود

  40. سلام وقتتون بخیر
    آقای دکتر من پنجشنبه یعنی پس فردا کنکور دارم و خیلی زیاد استرس دارم. نمی دونم چی کار کنم تا آروم بشم….و از طرفی هم خیلی خیلی زیاد ناراحت هستم به خاطر اینکه درست نتونستم درس بخونم به خاطر مشکل پانیک الان تقریبا دوهفته هست که خوندم. رتبم اصلا خوب نیست بین 6 تا 7 هزار میاد و خیلی ناراحتم. با این رتبه دانشگاهی که می خوام قبول نمی شم
    الان استرس و اضطراب از یک طرف ترس از پانیک شدن سر آزمون از یک طرف و ناراحتی از اینکه نخوندم هم از طرف دیگه اذیتم میکنه. میدونم تو 2 روز نمی تونم معجزه کنم و رتبه بهتر بیارم ولی دلم می خواد حداقل استرس نداشته باشم تا از این بدتر نشه. دوست ندارم هم بذارم برای سال دیگه و از طرفی هم دلم می خواد همین امسال تموم بشه و قبول بشم اون چیزی که می خوام… همه فکر میکنن من خیلی درسم خوبه و امسال رتبه خیلی خوبی میارم ولی واقعیت اینه که خیلی پانیک اذیتم کرد و ناراحتم.

    1. خیلی متاسفم عزیزم که اینقدر اضطراب داری. تنفس شکمی خیلی بهت کمک می کنه. یاد بگیر که چطور انجام بدی.
      پانیک خودش هیچ خطری برای شما نداره. ترس از پانیک شدن خیلی اذیت می کنه. به خودت بگو نهایت پانیک میاد. چند دقیقه طول می کشه و میره. قرار نیست اتفاقی بیفته.
      قراره با توجه به شرایط و موقعیت بهترین عملکرد داشته باشی. اضطراب داشتن هم خودش یک موقعیته که تو داری. خودت بخاطر اضطراب داشتن سرزنش نکن

  41. سلام اقای دکتر .من حدود سه چهار ساله دچار پانیک شدم.اولین باری که حمله بهم دست داد احساس کردم دارم سکته میکنم وقتی به درمانگاه مراجعه کردم گفت فشارت خوبه بهم ارامبخش زدن بهتر شدم وتا یه سال پانیک نشدم ولی دوباره سر یه مشکل جسمی که برام پیش اومد الان دوساله پانیک دارم.اوایل فقط موقع حمله حالم بد میشد تپش قلب وترس و فشار خون بالا ودلهره واینا داشتم ولی الان دیگه همیشه حالم بده مدام فکر مرگ میاد سراغم به کوچکترین مریضی یا اتفاقی استرس میگیرم قفسه سینه ام درد میگیره وچندین ساعت طول میکشه تا حالم عادی بشه.من قبل پانیک خیلی ادم استرسی وحساسی بودم وبخاطر اتفاقات بدی که در زندگی برام افتاد واز شرایط زندگیم راضی نبودم اینجور بودم.الان دیگه اون حالت های تپش قلب وفشار بالا رو ندارم یعنی شدتش کمتر شده چون این حالتها برام عادی شده ولی این حس دلهره ونگرانی همیشه باهام هست.مثلا بیرون رفتن برام خیلی مشکله همش فکر میکنم قراره اتفاق بدی برام بیافته همیشه فکرای منفی میاد سراغم واقعا درمونده شدم دیگه زندگی هیچ لذتی برام نداره دوتا بچه دارم ۳۵ سالمه تا الانم دارویی مصرف نکردم اصلا داروها رو هم میترسم مصرف کنم واقعا زندگی برام تلخ شده

    1. هر قدر بیشتر درباره پانیک اگاهی کسب کنید این حالتها کمتر می شوند زیرا این علامتها همگی بحاطر ترس و نگرانی های ذهنی شما است در حالیکه پانیک هیچ خطری ندارد. سعی کنید کتاب و مقالات معتبر درباره پانیک بخوانید تا بر بی خطر بودن ان اگاه شوید

      1. سلام اقای دکتر من ۱۹ سالمه و پشت کنکوری هسم من یه سال پیش پانیک میشدم و یه دوره نوروبیون مصرف کردم و خیلی کم شد امسال واقعا چون خیلی کم بیرون رفتم و همش تو خونه بودم نمیدونم چم شده این یه ماه هی تند تند بدون دلیل اضطراب و استرس میگیرم اصن هی دلم میگیره و چیزی ک واقعا اذیتم میکنه اینه ک بیخودی از بعضی چیزا میترسم در حالی ک قبلا نمیترسیدم مثلا قبلا فیلم ترسناک نگاه میکردم ولی الان حتی یاد اونا میوفتم میترسم اصن نمیدونم چرا از چیزایی ک قبلا اصلا نمیترسیدم و نگا میکردم الان میترسم و روم نمیشه به خانواده بگم و اذیت میکنه واقعا ممنون میشم کمک کنید

        1. دلیل این حالت ترس شما ان است که مدتی خود را در محیط امن خانه قرار دادی. درمان ترسهی شما ان است که با چیزهایی که می ترسی و احساس ناامنی می کنی روبرو شوی. بعبارتی از محیط امن خودت خارج شوی

      2. سلام اقای دکتر خوب هستین ببخشید من حدود هفت هشت ماه پیش بمدت دوسه هفته تقریبا اتک پنیک داشتم ک شامل:دردقفسه‌سینه،ضربان‌قلب‌بالا،بی‌حس‌شدن‌زبونم،سرگیجه،داغ‌شدن‌گوشام‌در‌حد ‌سوختن،ترس‌ازمرگ،قلب‌درد‌،نفس‌تنگی‌و…..داشتم که با روش نوروفیدبک خوب شدم

        (با‌تجربیات‌من‌ازهمه‌چیز‌مهم‌تر‌خوراک‌خوب‌وخوابه‌به‌موقع هست و عدم استفاده از‌چیزایی‌ک‌کافئین‌داره‌مثل‌قهوه‌نوشابه‌انرژی‌زاو ورزشی ک ضربان قلب رو تا حد ممکن بالا ببره)
        اما‌هنوز‌چیزی‌که‌آزارم‌میده‌و‌ازین‌بیماری‌مونده‌نفس‌تنگی‌و‌گاهی‌ترس‌که‌موجب‌از‌خواب‌پریدنم‌‌میشه، آیا برای نفس‌تنگی‌شما‌راهکاری‌دارین؟

      3. سلام دکتر عزیز
        چه زمانی میشه دارو رو قطع کرد ؟؟
        من خیلی دوست دارم دارو رو قطع کنم چون از عوارضش میترسم

        1. من ۷ ساله دارم دارو استفاده میکنم
          برای شروع باید چیکار کنم
          منظورم برای مواجه سازی و درمان غیر داروییه

        2. بهتره با یک مشاور درمان را شروع کنید. در صورت عدم امکان در ابتدا باید تا جای ممکن اطلاعات خود را درباره پانیک افزایش بدهید. مرحله اول شناخت است که قسمت عمده درمان پانیک می باشد.

  42. سلام!
    شبتون بخیر. من وقتی زیاد به خودم سر یه مسئله ای فشار میارم یا اینکه با یکی بحثم میشه و همچین موقعیت هایی خیلی روم تاثیر می زاره مثلا یه چیزی خیلی منو ناراحت می کنه در صورتی که قبلا این قدر باعث ناراحتیم نمی شده و یا وقتی سر موضوعی با یکی دعوا می کنم بعدش خیلی عصبی هستم و حالت های بدی بهم دست می ده. البته من پانیک دارم و هنوز برای درمان اقدام نکردم. ممکنه به خاطر پانیک باشه؟ چون قبلا اصلا این طوری نبودم.
    خیلی اذیت می شم انگار که مجبورم به خودم فشار نیارم سر هیچ مسله ای حتی درس خوندن…

      1. آقای دکتر سلام
        میگم که امکان داره توی تابستون حملات تشدید بشه ؟؟
        چون تو گرما احساس تنگی نفس میکنم

        1. بله. هر چیزی که فکر کنید باعث تشدید حمله می شود در واقعیت هم باعث تشدید می شود. زیرا پانیک یک مشکل ذهنی است و به باور و ترسهای ذهنی شما بستگی دارد

      2. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر

        اول اینکه ممنون بابت پاسخگویی و راهنمایی درست دوستان

        من ۳ سال هست پنیک دارم و خب با دارو درمانی و… خوب شدم نه کامل ۵۰٪ و بعدش آروم آروم در مدت ۲ سال قطع کردم که الان حدودا ۹ ماه هست قطع کردم ولی بعدش آروم آروم دوباره پنیک برام تکرار میشه نه مثل قبلا که هر روز با شدت زیاد چون یه جوری عادت شده و الان به اون شدت نیست ولی خب کم هم نیست اذیت کننده هست بعضی از حملات مثل حملات اوایل
        اینکه خواستم بگم از ارتفاع ،ماشین ،قطار .هواپیما ،وستیل شهر بازی کلا هر چیزی که هیجان داره و اینکه نشستم از اینکه احساس میکنم جای مطمین نیستم زیرم خالیه و می افتم یا فکرم می‌ره برا بدنم تنگ میشم کلا احساس میکنم زمین جای تنگی هست بعضی وقت ها و خودم سریع فکرارو حذف میکنم تا اذیت زیاد نشم
        ممنون میشم راهنمایی کنین چه روشی برای درمان شروع کنم

      3. سلام آقای دکتر من یک ماهه . وقتی از خونه میام بیرون و یکم دور میشم یهو دچار استرس زیاد تپش قلب و بی قراری شدید طوری که کلا هیچ اراده ای ندارم و هر لحظه ممکنه بیفتم میشم . و خانوادم خبر ندارن و دوست ندارم متوجه این حالتهام بشن . تور خدا کمکم کنید چکار کنم

        1. این حالت نشانه آگورافوبیا است. که احتمالا یکبار پانیک شده اید در خارج از خانه و اکنون می ترسید اگر دور شوید و اتفاقی بیفتد برای شما کسی نباشد کمک کند. فیلم و مقاله پانیک را بدقت بخوانید و با یک مشاور گفتگو کنید

  43. سلام خسته نباشید .
    من یه مدت ضربان قلبم بالا میرفت و فشار خونم . اکو و نوار قلب دادم و آزمایش خون و گفتن قلبت سالمه و به روانپزشک گفتن مراجعه کنم و ایشون نورتریپتیلین داد بهم و فلوکستین . دو سه هفته ای نورتریپتیلین رو مصرف کردم بعدش یک عدد فلوکستین خوردم و یهو ضربان و فشارم رفت بالا . دیگه قرص نخوردم و الان بعد از ۲۰ روز چند روزی هست که پاهام به طرز عجیبی بی حال میشن و همچنین گردنم . غروب به بعد این حالات بهم دست میده و اصلا زندگیمو مختل کرده و ماهیچه های پام منقبض میشه و بعضی وقتام سبکی و گیجی دارم . خواستم بپرسم علتش چیه؟ آیا ام اس هست ؟؟؟ یا به خاطر قطع نورتریپتیلین هست یا حملات پانیک؟

  44. سلام آقای دکتر، وقتتون بخیر
    من بعد از حمله پانیک دو تا حس آزاردهنده اومده سراغم، یکی ترس از آدم ها و اطرافم، حتی گاهی از وسایل اطرافم میترسم و یکی احساس غیر واقعی بودن، آیا این دو احساس قابل درمان هست؟
    و اینکه کابوس‌های شبانه و اختلال خواب دقیقا تو همین زمان میاد سراغم

    1. این علائم نشانه پانیک در شما است. اضطراب شما بالا است و اضطراب بالا احساس غیر واقعی بودن و ترس از همه چیز را در شما ایجاد کرده است. جهت درمان پانیک با یک مشاور همراه شوید.

  45. امکان داره پانیک درمان نشه؟
    چون من دوستم پانیک داره و تقریبا 2سال هست که دارو مصرف می کنه و 20 جلسه بلکه بیشتر هم روانشناس رفته و تا حالا چند با روانشناس هم عوض کرده اما نتیجه ای براش نداشته.

  46. باسلام
    مادرم درطول مدت سه سال گذشته سه بار دچار حمله پانیک شده.بعداز اولین حمله تقریبا هرروز صبح که از خواب بلند میشن دچار بی اشتهایی شدید سستی عضلات پا بی حوصلگی و کمی حالت تهوع شده اندکه باعث شده کاهش وزن 17 کیلیویی دراین مدت داشته باشن. بعداز انجام ام ار ای و تست های دیگر و مراجعه پزشک روان شناس هنوز مشکل اشون حل نشده. و با خوردن داروهایی که پزشک تجویز کردن فقط بی حسی و سستی ایشون بیشتر میشه و فعلا بعد از یک هفته هنوز کمکی نکرده.
    پزشک روانشناس چندین جلسه بیوفیدبک و CES تجویز کردن ب نظرشما کمکی میکنه. متاسفانه حین انجام CES درجلسه اول دچار حمله شدن. بنظرتون ادامه بدن؟

    ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

  47. سلام ببخشید یه سوال داشتم من پانیک دارم. می خواهم بدانم اینکه یک روانشناس چگونه حال مرا خوب می کند؟ چون عصر و شب این مشکل به وجود میاد و درمورد پانیک تون راهکار هایی که شما در سایت فرموده بودین من انجام دادم اما نتیجه ای که می خواستم نداد و هنوز خیلی استرس دارم خب اگر یک روانشناس همین چیز ها می خواهد بگوید چرا من با انجام این کار ها درمان نشدم و دارد حالم بدتر میشه؟ چه طوری انجامش بدم که درست بشه چی کار باید انجام بدم؟

  48. سلام و عرض ادب اقای دکتر
    سال نو رو تبریک میگم خدمتتون
    من حدود دو ماه پیش یک روز دیدم نمیتونم نفس عمیق بکشم و مدام مجبور به خمیازه کشیدنم
    بعد از اون توی یک هفته چندبار دچار حملات پنیک شدم،الان حملات پنیکم خوب شده،اما اون حالت عدم توانایی در نفس عمیق کشیدن و خمیازه های پشت هم روم مونده،نمیدونم کدوم باعث دیگری شد،ایا علایم پنیک میتونه روی فرد بمونه؟ یا من به خاطر ترس شدید از این حالت دچار پنیک شدم،لازم به ذکر چندتا نکته هست دکتر عزیز
    تمام تست های قلبی و ریوی و الرژی رو دادم و نرمال بوده
    قبلا تجربه پنیک داشتم
    رفلاکس اسید خاموش دارم اما براش دارو میخورم
    این حالت مداومه الان دوماهه، کم و زیاد میشه ولی از بین نرفته
    خیلی نگرانم که روم بمونه
    لطفا و لطفا راهنمایی کنید بنده رو
    ممنون از لطفتون

    1. خمیازه کشیدن نشانه ترس شما از کم آوردن اکسیژن است. شما دچار پانیک نشده اید در این مدت ولی اضطراب همچنان در شما باقی مانده است. این اضطراب منجر به آن شده که مغز شما فرمان به دریافت میزان بیشتری اکسیژن بدهد. وگرنه شما همان مقدار اکسیژن برایتان کفایت می کند.
      راه حل: برعکس آنچه انجام می دهید و تلاش بر دریافت اکسیژن بیشتر می کنید باید نفس خود را تا جای ممکن حبس کنید تا مغز پیام شما مبنی بر انکه نیاز به اکسژن اضافی ندارد را دریافت کند.می توانید درون یک پلاستیک مشمایی نفس بکشید و یا کارهایی از این قبیل

      1. اقای دکتر جسارتا من برای پنیکم به دکتر مراجعه کردم و برام قرص نوشتن ایا مصرف اون ها میتونه فرایند خوب شدن این حالت رو تسریع کنه؟ چون واقعا دارم عذاب میکشم،هر ثانیه باید نفس عمیق بکشم خمیازه ناقص بکشم زندگیم بهم ریخته ،قرص هام اسنترا پروپرانول و کلونوپام هستن ،

    2. سلام آقای دکتر . طاعات و عباداتتون قبول
      آقای دکتر پیرو تمریناتی که فرمودید من فعالیت هایی رو انجام میدم که ضربان قلبم بالا بره ولی در حین ورزش هم تند تند نفس میکشم تا مطمئن بشم نفسم قطع نمیشه
      کتاب هم مطالعه کردم …الان همش اصرار دارم که چکاب قلبی انجام بدم …
      کمی بهتر شدم
      اما هنوز علائم هست
      چکار کنم ؟

  49. سلام وقتتون بخیر
    ببخشید بنده یه نوجوان کنکوری 17 ساله هستم
    یه روز که داشتم درس میخواندم ، دست چپم احساس سنگینی میکردم ، و ضربان قلبم رفت بالا ، و نمی‌تونستم نفس عمیق بکشم !
    خیلی سریع رفتم بیمارستان که نکنه ، حمله قلبی باشه ، ضربان قلبم روی 140 بود ، و بعد از چند دقیقه خوب شد ، روز بعدش رفتم دکتر قلب ، و بهم گفت که ، قلبت سالمه و خیلیا تو نوجوانی اینجور میشن. قرص پرانول رو بهم داد و استفاده کردم بعد از چند روز خوب شدم و قرص رو ترک کردم ، اما دوباره بعد یه هفته شروع شد ، ولی علائم عوض شده بود ، همش احساس میکنم سرطان دارم ، سرفه میزنم ، درد قفسه سینه دارم ، سمت راست و چپ سینم تیر می‌کشه ، پشت کتفم میسوزه ، موقع غذا خوردن هم سر معدن احساس ناراحتی میکنم ، نه اینکه درد کنه و نتونم غذا بخورم ، احساس میکنم سرطان نای دارم
    واقعا حالم خوب نیست ، همیشه موقع اذان مغرب ، دچار این حالت میشم ، ضربان قلبم می‌ره بالا و احساس میکنم که می‌خوام بمیرم ، ترس از مرگ هم دارم ، بی زحمت راهنمایی کنید

    1. همه مواردی که گفتید نشانه اضطراب در شما است. ممکن است بخاطر نزدیک شدن به کنکور باشد و یا وقایع دیگری در زندگی شما را مضطرب کرده باشد. مقاله درمان اضطراب بدون دارو را در سایت مطالعه کنید و تمرینات ان را انجام بدهید

      1. دکتر من داروی پانیک تا حالا نخوردم و علایم هر چند سال یکبار تکرار میشه و کارهایی انجام میدم که عقلا درست نیست

      2. سپاسگزارم ، ببخشید آقای دکتر ، این علائم حتی وقتی که دچار اظطراب هم نیستم ، هستش ، مثلا صبح که از خواب پا میشم ، دستمو میزارم روی قلبم. تند میزنه ، اینو خیلی امتحان کردم ، یا حتی بعضی اوقات نفس عمیق نمیتونم بکشم وسعی میکنم ، تنفس عمیق داشته باشم ، انگار تا اون ته نمیره و کامل تنفس نمیکنم ، بعضی اوقات هم قلبم درد می‌کنه

        1. همه نشانه اضطراب است. حتی اگر در نظر خود اضطراب نداشته باشید.
          حتی اگر اضطراب نداشته باشید ضربان قلب تند و نوع تنفس شما منجر به اضطراب می شود. پس غیر ممکن است که اضطراب نداشته باشید

  50. سلام ببخشید در خصوص درمان پانیک به روش دارو درمانی یه سوال داشتم اینکه دارو درمان پانیک با داروی اعصاب و اینا تفاوت داره؟چون یکی از اقوام ما پانیک دارن بعد نذاشتن بچه دار بشن چون می گفتن اگر در حال خوردن قرص باشین نمی تونین بچه دار بشین بعد این اقوام ما تقریبا دوسال هست برای درمان پانیک دارو خورده و پیش چند تا روانشناس برای درمان های مختلف رفته اما درمان نشده.
    ممکنه یک مشکل دیگه هم داشته باشه و اینکه پانیک اصلا درمان نمیشه؟ داروی پانیک با اعصار فرق داره؟ یعنی دارو های روانپزشکی به نوعی دارو اعصاب هست؟ چه طوری هست؟ میشه توضیح به من بدین..

    1. بله تا حدودی مشابه هستند ولی می توان داروهایی انتخاب کرد که ضرر برای جنین نداشته باشند
      درمان پانیک بدون دارو ممکن است. اصولا درمان پانیک غیر دارویی است و با دارو فقط کنترل می شود

  51. درود. من عصر ها و شب ها حالت های پانیک بهم دست می ده و طوری هست که هر کاری که انجام می دادم را کنار می گذارم و باید خودم را با کاری سر گرم کنم. به طور مداوم احساس میکنم که از محیط جدا هستم و واقعی نیستم که خیلی احساس آزار دهنده ای هست و این موضوع زمان هایی که در بیرون از خانه و محیط های شلوغ که ارتباط اجتماعی بیشتری دارم بیشتر هست یعنی بیشتر احساس می کنم که متوجه اطرافم نمی شم و غیر قابل درک هست برای همین مدتی هست ترجیح می دهم که در خانه بمانم و کمتر خودم را در چنین موقعیت هایی قرار بدم. و یک مسعله دیگه این هست که شما در قسمتی از کامنت ها در پاسخ به دوستان فرموده بودید که هر چه قدر راجع به این بیماری اطلاعات بیشتری داشته باشیم کمتر دچار آن می شویم و می توانیم آن را درمان کنیم من الان چند ماه هست که درگیر این موضوع هستم و اطلاعات خودم را در این زمینه افزایش دادم و خوشبختانه از شدت حملات کاسته شده اما کاملا از بین نرفته و به طور مداوم در تمام ساعات شبانه روز احساس واقعی نبودن و مسخ شخصیت را دارم همچنین این مسائل باعث شده ناراحت و عصبانی به نظر برسم و احساس آشفتگی و نداشتن آرامش در من اتفاق بیفتد. شما چه پیشنهادی دارین در این زمینه دارین؟

  52. سلام ببخشید من یه سوال داشتم. من تا حالا برای درمان پانیک اقدام نکردم ولی این علاعم ادامه دار هست مثلا من تمام مدت احساس می کنم محیط اطرافم واقعی نیست و حتی توی مدرسه هم که هستم نمی دون چرا این طوری هست حتی گاهی احساس می کنم این قدر اطرافم غیر واقعی هست و درکی ازش ندارم که نمی تونم حتی جلوی بچه ها حرف بزنم یا از خودم دفاع کنم. موندم چی کار کنم می ترسم اینا پانیک نباشه و یک چیز خطرناک تر باشه مثلا شادی رو احساس می کنم و احساس می کنم ازش فاصله دارم مغزم شادی و حالا بقیه احساسات رو به طور عمیق درک نمی کنه ولی واقعا همه احساسات رو دارم و شاد یا ناراحت می شم و اینکه عصر ها و غروب ها در همین ساعات روز حالتی از اضطراب و استرس شدید و گاهی سرگیچه و یک سری علاعم دیگه حالا واقعا دیگه موندم چی کار کنم وقتی این طوری میشه خودم رو سرگرم می کنم مثلا فیلم می بینم و… و همین باعث شده از درسام عقب بمونم و حتی حوصلم دیگه نمیشه مواقع دیگه درس بخونم انگیزه می خوام…
    میشه لطفا راهنمایی کنین که چی کار کنم؟ می ترسم….

    1. احساس واقعی نبودن از نشانه های پانیک است. پانیک را هر چه زودتر درمان کنید راحت تر درمان می شود. برای درمان پانیک مرحله اول شناخت خود را از پانیک افزایش دهید. مقالات و کتابهای در این رابطه را بخوانید. اگر استطاعت مالی دارید حتما نزد مشاور بروید.

      1. آقای دکتر من بایک روانشناس صحبت کردم و گفتن که باید دارو مصرف کنم و من از اون موقع ترسیدم و دلم نمی خواد دارو مصرف کنم به خاطر عوارضی که ممکنه داشته باشه. و یک نکته دیگه اینکه گفتن باید مثلا به مدت یک سال مصرف کنم خب خیلی زیاده. ولی واقعا دارم اذیت می شم نمی دونم حالا قبول کنم یا نه. 0ون من فقط یک جلسه به یک روانشناس مراجعه کردم و بهم می گفتن تو روانی هستی… خب این حرفا آزار دهنده هست مخصوصا اینکه من تا قبل از اینکه مقاله شما رو مطالعه کنم فکر می کردم واقعا دارم دیوانه می شم اما بعد متوجه شدم اینها نشانه همون پانیک هست. بعد از اون هیچکدوم از حالت هایی که باعث اذیت کردنم می شد رو جایی بروز ندادم. ولی الان دیگه کاملا می دونم مشکل من پانیک هست و به خاطر تلخ رهاشدگی هست که این اتفاق ها افتاده و… من سعی می کنم به حرف دیگران توجه نکنم چون حتی نزدیک ترین افراد زندگیم که پدر و مادر و خواهرم می شن هم بعضی چیزایی که می دونم درست هست یه جوری حرف می زنن که انگار اشتباهه و من موجودی خنگ هستم که اون رو انتخاب کردم مثلا رشته انسانی انتخاب کردم همچین وضعی داشت ولی وقتی که با درس های این رشته آشنا شدم دیدم خیلی از درس هایی مثل شیمی و… بهتر هست و کسی که مراجعه می کنه به روانشناس و اینا که حتما آدم دیوانه ای نیست. متاسفانه این فرهنگ وجود نداره توی خیلی از شهر ها . حالا کل ماجرا این هست که الان نمی دانم دقیقا چه کاری انجام دهم و به روانپزشک مراجعه کنم برا دارو گرفتن یا نه…

        1. متاسفم بایت روانشناسی که به شما چنین حرفهایی زده است.
          پانیک قابل درمان است. در صورتی که می توانید هزینه درمان روانشناختی را بدهید به یک درمانگر مراجعه کنید. دوره درمان حدود 12 جلسه می باشد. در غیر اینصورت بهتر است نزد رواپزشک رفته دارو بگیرید.
          البته اگر اراده قوی بخرج دهید با افزایش معلومات درباره پانیک خودتان نیز می توانید به خود کمک کنید

      2. آقای دکتر من دوست دارم مشاوره تلفنی با شما داشته باشم ولی هزینش زیاده برام …یک سوال از حضورتون داشتم برای بهبودیم فقط باید تمرین حبس تنفس رو انجام بدم ؟؟ خیلی دوست دارم حالم بهتر بشه و دیگه به تنفسم فکر نکنم

        1. هر قدر اطلاعات خود را درباره پانیک افزایش دهید ذهنتان باور بیشتری پیدا می کند که پانیک خطری برای شما ندارد و اتفاقا سیستم دفاعی شما برای حفظ و بقای شما می باشد. در نتیجه کمتر دچار پانیک می شوید و با جرات بیشتر تمرینات را انجام داده و از پانیک رها می شوید. کتاب درباره پانیک بخوانید

        2. آقای دکتر سنایی عزیز سلام
          یک سوال از حضورتون داشتم
          وقتی با رواندرمانی و مطالعه علائم کمتر شد چکار کنیم که دیگه پانیک اذیتمون نکنه ؟ یعنی چکار کنیم که حال خوبمون تداوم داشته باشه

        3. پس از درمان پانیک تمرینات تنفس شکمی و مواجهه سازی متناوب و عدم عقب نشینی در برابر ترسها کمک می کند تا پانیک مجددا برنگردد. زیرا ما می دانیم پانیک امری ذهنی است.

    2. میشه بمن کمک کنید بعد مدتی مصرف مکمل که داخلش مواد اعتیاد داشت ده روز خوردم روز ۱۰ دچاز تپش قلب گنگی و منگی شدم ب محض فهمیدن قط کزدم بعد ۵ ماه هنوز گنگ ام تمام علایمام خوب شدن جز این مورد .انکار ناامیدم مغزم خستس ب شدت .گاهی خوبم گاهی بدمغزم انگار هاله گرفته .جالبه همه چیزم سرجاشه جز این مورد .‌گنگ هستم انگار یه هاله ت مغزمه لطفا بهم بگید چکار کنم ..خیلی حساس شدم ب حتی سرماخوردگی درضمن دکتر هم رفتم همشون میگن دوره اش باید بگزره مگه چند ماه میکشه؟لطفا راهنماییم کنین ۰۹۰۲۱۷۷۹۶

      1. هنگامی که در حین مصرف مواد فرد دچار پانیک شود بسیاری از نشانه های ناشی از پانیک به مواد نسبت داده می شود. اگر این نشانه ها هفته ها و حتی ماه ها بعد ظاهر شود این ترس را به فرد منتقل می کند که ساختار نورونهای عصبی او آسیب دیده است. ضمن آنکه بطور معمول فرد احساس گناه ناشی از مصرف مواد غیر قانونی که باعث آسیب به مغز شده است را نیز دارد. اگر نشانه ها برای چند هفته تداوم داشته باشد فرد مطمئن می شود که حتما یک آسیب جدی، ماندگار و غیر قابل جبران بر سیستم عصبی او وارد شده است. فرضی که نادرست می باشد.
        بنابراین این حالتها بواسطه ترس شما و در نتیجه ترشح ادرنالین است. هر زمان ترس شما از بین رفت این حالتها نیز تمام می شود

  53. سلام آقای دکتر من پانیک درمان نشده دارم و از دو شب پیش تا حالا از غروب و شب احساس ضعف شدید در تمام بدنم می کنم و احساس می کنم اینقدر بی حس هستم که نزدیک است که غش کنم. می خواستم بپرسم که اا چه حد اینها می تواند اثرات اضطراب و پانیک باشد؟

      1. چگونه پانیک را به طور کامل درمان کنیم .
        من ۷ ساله درگیر پانیکم…در حال حاضر حمله زیاد ندارم …اما همه تمرکزم بر روی تنفسم است و مدام نفس عمیق میکشم
        اقای دکتر بگین چیکار کنم

        1. برای درمان پانیک اتک خود ورزشهایی انجام دهید که نفس شما را تنگ می کند تا این قضیه برای شما عادی شود. مانند دویدن تند، بالا پایین پریدن و…

        2. بله اقای دکتر من تند تند نفس میکشم و فکر میکنم نفسم باید تا اخر برود و اینکار را مدام تکرار میکنم…من چند سال پیش دچار حمله میشدم‌و بعد از آن این ترس با من ماند و تند تند نفس میکشم … وقتی نفس میکشم اگر تا آخر نرود اضطراب میگیرم و دچار تشویش میشوم و گرفتگی میگیرم …خیلی دارم تلاش میکنم که بزارمش کنار …بعضی اوقات انقدر پشت سر هم نفس میکشم ک عضلات پشتم درد میگیره …رواندرمانی هم انجام میدم ‌…موقع غذا خوردن . حمام رفتن . مسواک زدن و بیرون رفتن هم نگران تنفسم میشوم
          نظر شما چیه ؟