دکتر روانشناس ایرانی در آلمان
دکتر روانشناس ایرانی در آلمان، هامبورگ، برلین، بن، دوسلدورف
در این مقاله سعی داریم به کسانی که میخواهند یک روانشناس ایرانی در آلمان یا هر جای دیگری خارج از ایران پیدا کنند، کمک کنیم.
چگونه یک دکتر روانشناس ایرانی در آلمان پیدا کنیم؟
در ابتدا باید خصوصیات یک روانشناس خوب را مرور کنیم تا با دانش نسبت به آنها بتوانیم یک روانشناس ایرانی خوب در آلمان و یا هر جای دیگری پیدا کنیم. درواقع، دانستن اینکه چه ویژگیهایی در یک روانشناس مهمتر است، میتواند ارزشمند باشد؛ چه به دنبال درمان باشید، چه در حال تحصیل در رشته روانشناسی. روانشناسان موفق بسیاری از ویژگیهای بینفردی را دارند که شما در همسر، دوست، یا مربیتان به دنبالش هستید.
نکته مورد ذکر آن است که اکثر افراد آگاهی از خصوصیاتی که باید یک مشاور و درمانگر خوب داشته باشد و اینکه آنها چه توقعاتی میتوانند از درمانگر خود داشته باشند، ندارند. یک روانشناس آگاه، دانا و باتجربه میتواند با توصیههای مناسب باعث رشد فردی، خانوادگی و اجتماعی مراجع شود و همچنین یک مشاور بیتجربه و ناآگاه و از همه مهمتر، یک مشاور غیرمتعهد میتواند بهشدت به مراجع آسیب بزند.
ویژگیهای یک روانشناس ایرانی در آلمان، هامبورگ، برلین، بن، دوسلدورف
۱. اشتیاق برای یادگیری
تعهد به یادگیری مادامالعمر، مشخصه یک روانشناس تواناست. از آنجایی که ایدهها و رویکردهای درمانی جدید به طور مداوم ظهور میکنند، روانشناسان باید با شرکت در سمینارها، بررسی یافتههای تحقیقات مبتنی بر شواهد و مشورت با همکاران، در حرفه خود بهروز باشند. اگر روانشناس به اندازه کافی برای کار با مراجعش آماده نباشد، تمایل به کمک به افراد میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. توصیههای نامناسب یا تشخیص نادرست میتواند به شدت به مراجع یا بیمار آسیب برساند.
۲. حس همدلی:
از جمله ویژگیهای یک روانشناس خوب، حس همدلی با مراجع است. حس همدلی یک مشاور به چه معنا است؟ همدلی یعنی مهارت و قدرت درک احساسات مراجع.
رواندرمانگر و مشاوری که بهخاطر ضعف شخصیتی خود، دائماً قصد دارد مهارت، قدرت و برتری خود را به اثبات برساند، مسلماً درگیر مشکلات شخصیتی خویش میباشد و بهیچوجه نمیتواند به مشکلات و مسائل مراجع علاقه نشان دهد.
درمانگر و مشاور باید بتواند یک رابطه صمیمانه و امن با مراجع برقرار کند، زیرا قسمت بزرگ مشکلات مراجع ناشی از احساس دوست نداشتنی بودن و غیرقابل پذیرش بودن است. مشکلاتی که در کودکی فرد و در فضای خانه ایجاد شده است در صورتی که در اتاق درمان نیز ادامه بیابد، مسلماً موجب وخیمتر شدن حال مراجع میشود، ولی اگر درمانگر احساس امنیت و همدلی و دوست داشتنی بودن را به مراجع بدهد، قطعاً میتواند به بهبود مراجع منجر شود.
درمانگری که خود از لحاظ شخصیتی رشد نیافته باشد، توانایی آن را ندارد که با مراجع احساس همدلی کند. درمانگر اگر در کودکی احساس دوست داشتنی بودن نکرده باشد، مسلماً نمیتواند بهدیگران احساس دوست داشتنی بودن بدهد.
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
۳. احساس پذیرفته شدن:
مراجع باید این احساس را بکند که مورد پذیرش درمانگر قرار دارد. مراجع باید احساس کند که مورد قضاوت درمانگر قرار نمیگیرد. او باید مطمئن شود که با وجود داشتن هر سابقه، احساس و یا فکری، مورد پذیرش درمانگر است.
مراجع زمانی به درمانگر مراجعه میکند که احساسات بدی نسبت به خود دارد. او خودش را مورد انتقاد، سرزنش و ملامت قرار میدهد. به همین دلیل باید به نزد درمانگری برود که باور به ارزش ذاتی همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد، مذهب، تحصیلات، میزان ثروت، موقعیت اجتماعی و مشکلی که بهخاطر آن ارجاع کرده است، دارد. درمانگری که یقین دارد در صورتی که شرایط برای مراجع و یا هر انسانی فراهم شود، او میتواند استعدادهای خود را همانند هر انسان دیگری شکوفا کند، باور خواهد داشت هر انسانی میتواند گوهر خویش را پیدا کند و در مسیر رشد و تعالی قرار گیرد.
مراجع وقتی مورد قضاوت مشاور قرار نگیرد، میتواند حرفها و مشکلاتش را اظهار کند. اگر درمانگر حتی در ذهنش به قضاوت مراجع بپردازد، مراجع احساس اعتماد و امنیت نمیکند. درمانگر باید بتواند بدون آنکه در قالب فرد نصیحتکننده برود، مراجع را راهنمایی کند و با کمک یکدیگر مسیر درست را تشخیص داده و انگیزه برای پیگیری هدفها را بهمراجع بدهد.
نقش مشاور با نقش کشیش و روحانی تفاوت دارد. مشاور برای مراجع، موعظه نکرده و نصیحتش نمیکند. مشاور باور دارد آنچه مراجع در درجهاول به آن محتاج است، احساس همدلی و پذیرش است. و آنچه از آن گریزان است، مورد نقد و انتقاد قرار گرفتن است. مشاور باور دارد راهحل بسیاری از مشکلات، در درون خود مراجع نهفته است و او به آنها آگاه است و تنها نیاز دارد ارزش ذاتی خود را جهت تحقق آن راهحلها باور کند. در صورتیکه مراجع ارزش ذاتی خویش را باور کند، به هر شرایطی درباره خود راضی نمیشود و برای بهبود شرایطش انگیزه یافته و برای تحققش تلاشمیکند.
مهمترین تکنیک در ایجاد حس پذیرش در مراجع
خوب گوش کردن مهمترین تکنیک برای ایجاد حس پذیرش و همدلی در مراجع است. مشاور باید با صبر و شکیبایی به حرفهای مراجع گوش فرا دهد و برای بیان نظرات خویش و راهنمایی کردن عجله نکند. مراجع نیاز به کسی دارد که به حرف او خوب گوش داده و او را درک کند. زیرا افراد دیگر برای او سخنرانی بسیار کردهاند و نقاط ضعف او را به کرات به او گوشزد نمودهاند.
۴. اخلاقیات:
پایبندی به اخلاقیات مهمترین ویژگی یک مشاور خوب است، زیرا مراجع با حسی از اعتماد نزد مشاور میرود. بنابراین سوءاستفاده از حس اعتماد، بزرگترین ضربه را به مراجع میزند.
بهبود مراجع رابطه مستقیم با میزان اعتماد به مشاور دارد. مشاور باید مهارت و توانایی داشته باشد تا با پیشرفت جلسات، میزان بیشتری از اعتماد را در مراجع ایجاد کند.
مراجع احساس ارزشمندی، دوست داشتنی بودن و اعتماد را از رواندرمانگر طلب میکند. اگرمشاور فاقد این خصلتهای اخلاقی باشد و یا بر خلاف آنها عمل کند، آسیب شدیدی به مراجع خواهد زد.
۵. دانش و بینش:
میزان دانش یک مشاور را احتمالاً بتوان از طرقی مانند میزان تحصیلات، تالیفات و ترجمهها و تجربه کاری او شناخت.
لازم بهذکر است که دانش یک مشاور در قبال مواردی چون همدلی، پذیرش و … که در بالا ذکر شد، بیارزش است. دانش یک مشاور تنها در کنار باقی ویژگیهای مشاور است که بر مراجع تاثیر میگذارد. آنچه یک رواندرمانگر به مراجع میگوید را مراجع بارها از زبان دیگران شنیده است و شاید تنها عواملی چون همدلی، عدم قضاوت، پذیرش و ایجاد احساس ارزشندی است که مراجع را ترغیب بر انجام کاری میکند.
۶. تشویق و حمایت:
درمانگر باید مهارت آن را داشته باشد تا در مراجع برای ادامه درمان ایجاد انگیزه کند. مشاور باید آنچنان به خوبیِ ذات انسان یقین داشته باشد که این مشکل مراجع را موقت بداند و باور داشته باشد که او توان عبور و غلبه بر این مرحلهای که اکنون در آن است را دارد.
۷. قدرت ارتباط:
درمانگر باید در فن بیان مهارت داشته باشد تا مراجع را جذب کند. با یک روانشناس که لبخند بر لب دارد بیشتر میتوان ارتباط برقرار کرد تا با یک روانشناس اخمو. یک روانشناس خوب دارای حس شوخطبعی است که در مواقع لزوم برای ایجاد ارتباط بهتر آن را بهکار میگیرد.
نتیجهگیری برای انتخاب بهترین روانشناس در آلمان:
برای پیدا کردن یک دکترروانشناس ایرانی در آلمان میتوانید از دوستان و آشنایانی که میدانید تجربه رواندرمانگری داشتهاند، سوال کنید. درباره منش، سبک و رفتار رواندرمانگرشان از آنها سوال کنید.
نکته بعدی آن است که حوزه تخصص این روانشناس ایرانی در آلمان چه می باشد. برخی از مشاوران در زمینه درمان افسردگی، درمان وسواس و درمان اضطراب تخصص دارند، گروهی در زمینه ارتباط و ازدواج کار میکنند و برخی نیز رشد فردی محور کار آنها است. تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک نیز رشتهای است که حوزه تخصص گروهی دیگر از روانشناسان است.
نکته بعدی آنکه رواندرمانگران از روشهای مختلفی برای درمان مراجع بهره میبرند. در برخی روشها مراجع نقش فعالتری دارد و انتظار میرود در درمان خود نقش بیشتری به عهده بگیرد. در روشی دیگر، این درمانگرست که بیشتر دخالت کرده و در زمینه تصمیمات مهم زندگی مراجع اظهارنظر میکند و مشاورهمیدهد. در روشی دیگر، بیشتر بر افکار غلط و ناکارآمد تاکید میگردد و رواندرمانگری دیگر بر احساسات و عواطف مراجع تمرکزمیکند.
مراجعی که تنها برای یک مشکل حال حاضر خود بهدنبال روانشناس میگردد، درمانگری که حوزه تخصصش روانکاوی است برایش مناسبنیست. مراجع باید جلسه اول بهمشاور بگوید که میخواهد طی یک یا دوجلسه با کمک مشاور راهکارهایی برای حل مشکلش بیابد. اگرچه باید به این نکته نیز توجه کرد که ممکن است مشاور با شناخت و آگاهی که درباره ویژگیهای شما پیدا میکند، متوجه میشود که مشکل شما همواره در زندگیتان تکرار میشود و بههمین دلیل باید به نکات ریشهایتری پرداخته شود. بهعبارت دیگر، تنها کافی نیست که بر روی رطوبت دیوار رنگ زده شود (گرچه ممکن است برای کوتاهمدت نیاز مراجع را مرتفع کند) بلکه باید با منشا رطوبت مقابله شود.
بهترین راه برای یافتن روانشناس ایرانی در آلمان
بهترین راه برای پیدا کردن یک روانشناس در آلمان پرس و جو از دوستان و آشنایان است. راه دیگر سوال کردن از افرادی است که در فضاهای روانشناسی هستند. با بررسی گفت و گوهای افراد با یکدیگر در وبلاگهای متفاوت و یا سوال از صاحبان وبلاگهای روانشناسی، میتوان افراد کارآمد و باتجربه در این حوزه را شناسایی کرد.
راه دیگر آن است که با توجه به امکانات بهوجود آمده و شرایط ناشی از کرونا و از سویی دیگر درگیریهای زیاد افراد بهجهت مشغلههای شغلی، بواسطه تکنولوژی با درمانگر خود بهصورت آنلاین گفتگو کنید.
سلام. وقت به خیر.
شما طرف قرارداد با بیمه های آلمانی هستید؟
خیر متاسفانه
سلام آقای دکتر. خسته نباشین. برای گرفتن نوبت مشاوره غیر حضوری از چه طریقی باید اقدام کنم؟ هزینه مشاوره جلسات غیرحضوری شما چند یورو هست؟ مرسی
وقت بخیر. لطفا با شماره واتس اپ 00989034733009 هماهنگ بفرمایید.
سلام و عرض خسته نباشید. من 33 سالمه و احساس میکنم به شدت احتیاج به کمک دارم. الان 3 ساله که آلمان هستم و در حال حاضر در یک رابطه با آقایی که از خودم 9 سال کوچکتر هست. با وجود تفاوت سنی خیلی عاقل هستن ایشون و درک و فهمشون از من از خودش و. از زندگی خیلیی بهتر از منه که 33 سالمه. من مکلات زیادی دارم که اصلا نمیدونم از کجا بلید شروع کنم اما برای اولین بار در زندگی به این قاطعیت رسیدم که باید درمان بشم. من از 11 سالگی به خودکشی فکر میکردم و 3 بار این کار و انجام دادم. از افسردگی بی عزت نفسی بی اعتناد به نفسی و اضطراب و استرس شدید رنج میبرم. بی نهایت رنج میبرم. با هر اتفاق کوچکی به خوکشی فکر میکنم و این فکر من رو قدری آروم میکنه. بچگی بسیار بدی داشتم.الان 6 ماهه تو رابطه هستم و حالم از قبل خیلی بدتره خیلی. چون این آقا خیلیی آدم خوبیه خیلی تلاش میکنه الان کمتر چون به خاطر رفتارای من خسته شده با کوچکترین اتفاقی میخوام بهم بزنم و. برم. اونم خسته شده. الان باید به شهر دیگه ای باهم بریم چون اونجا 6 ماه برای تز ارشدش باید بمونه و. منم قبول کردم برم ولی پر از استرس و حال بد هستم و میترسم در حدی که باید صلح های زود بیدار بشم سیگار بکشم و بالا بیارم. لحظه ای نیست که عمیقا خوشحال باشم و الان به شدت وابسته ام. به شدت سریع به همه چیز حسادت میکنم. از سمت اون. در رابطه با دوستام و افراد جامعه اصلا حسود نیستم. وقتی به بقیه نگاه میکنه یا خیره بشه یا حرف بزنه یا هر چی مم سریع به جدایی و.. فکر میکنم و تا روزها حالم بده و تو خودمم و استرس میگیرم که من چقدر احمقم چی کار دارم میکنم. واقعا میخوام نرمال باشم. خسته شدم.
از مطالبی که گفتید بی اندازه ناراحت شدم. شما باید با یک مشاور بطور مرتب در تماس باشید تا بتوانید خود را درمان کنید و بهبود پیدا کنید. حتما با یک روانشناس جلسات مشاوره خود را شروع کنید.
A month ago, when a 37-year-old unfailing of a Singapore boarding followers in claim of people with cognitive disorders was diagnosed with a coronavirus, the game of the routine did not materfamilias a panic. Engaging into account the specifics of the underpinning, all its mace and most of the superannuated haleness inhabitants were vaccinated against Covid-19 as being at fortune on lodged with someone in February-March. Anyway, virgin in basis, the boarding devotees was closed in compensation quarantine, and all employees, patients and other people who recently communicated with the of unsound mind concubine or her think be keen on of were quarantined and began to be regularly tested. Upwards the next week, the virus was detected in three dozen people, including the 30-year-old sister in the basic set from the Philippines, as grammatically as four other employees of the boarding day-school and 26 of its eternal residents. Most of those infected were fully vaccinated against Covid-19… You can closest another article on this carp up a tempt to at this tie-inn. Write to me in PM, we’ll talk..
سلام وقت شما بخیر
من ادم بسیار بدبینی هستم. از گذشته همینطوری بودم و گاهی دوستام اشاره میکردن ولی من میگفتم واقع بینم نه بدبین. نمیتونم خوشبین باشم چون حس میکنم سرم کلاه میره. فقط مصنوعی شاید بتونم خوش بین باشم. همیشه تو دلم غوغاست استرس دارم. اینو تو کودکی شاید یاد گرفتم چون همیشه دعوا بود تو خونه و من یه روز جدید که فکر میکردم روز خوبی شاید باشه می دیدم باز دعواست. حس میکنم کل جهان ناپایداره. هروقت حالم خوبه بلافاصله میترسم ازینکه یه اتفاقی بیفته. مامانم بمیره مثلا. بازم تو نوجوونی هروقت پیش خودم ذوق میکردم که یک ماهه پدر و مادرم دعوا نکردن، دقیقا همون روز یا فرداش نهایتا دعوای بدی میشد!!! اکثر وحشت من برمیگرده به همین دعواها. تو 18 سالگی هم وسواسم اوت کرد و زندگیم جهنم شد تا همین الان و تو موقعیتهای استرسی شدید هم میشه.
انگار تو ناخوداگاهم خودمو لایق خوشی نمیبینم. لایق ارامش نمیبینم چون در واقعیت تا همین الان زندگیم اینطوری بوده بدون هیچ خوشی و ارامشی!!! مثلا سال کنکور حس میکردم الان دیگه خب شرایطم خوبه و باید شروع کنم به خوندن دیدم ای وای کلا مخم یه جور دیگه ای شد. روانی شدم. مریض شدم. در حدی که اصلا نتونستم خوب بخونم. انگار یکی بهم میگه نه. تو حق نداری شاد باشی. لذت و شادی برای تو حرومه!!
میگم شاید تو ناخوداگاهم ثبت شده این موضوع.
در ادامه بحث بدبینی م اینطور بگم که با مردها اصصصللللا نمیتونم ارتباطی بگیرم حتی در حد چند کلمه. چون حس میکنم هیزن و من اگه باهاشون بیشتر حرف بزنم شاید آسیب ببینم.و یجورایی ناراحتم ازین موضوع. همیشه ایزوله بودم از دنیای مردها. و بخاطر نگاه نکردنم به صورت یه مرد که داره صحبت میکنه حس میکنم خسته ش میکنم از خودم. حس میکنم از من بدشون میاد. یه تجربه ناخوشایند از همسایه هم دارم در کودکی ولی تجاوز به اونصورت نبود. بوس به زور بود اما خب بی اعتمادتر شدم. راابطم با پدرم هم اصصصلا تعریفی نداره. موقع صحبت ابدا نمیتونم تو چشمای پدرم خیره بشم. میترسم ازش انگار. چون همیشه خشن بوده همیشه وحشتناک بوده. همچنین خودشم وسواسیه شدیده از جوونیش و همیشه شک داشت که دختر واقعیشم یا نه و دقیقا سال کنکور منو برد آزمایش ژنتیک!! و نتیجه هم که اومد به مامانم میگفت اینا به دروغ میگن دخترته چون نمیخوان زندگی مردم از هم بپاشه!!!بخاطر همین کاراش ازش میترسیدم که نکنه نگاه دیگری غیر دخترش به من داره. و اعتمادم به کل پاره شد از هرچی جنس مخالفه
من خیلی خیلی خجالتی ام .بی اعتماد بنفسم و تا جاییکه یادمه همیشه اینجوری بوده ام. از خودم خیلی متنفرم. گاهی به همون شکل که مامان و بابام ازم متنفر میشدن اگه کار بدی میکردم. الان دائما اونطوری ام با خودم. اینکه تو کتابای روانشناسی میگن خودتونو دوست داشته باشید من اصلا نمیتونم. چون بدم میاد از خودم. بدم میاد ازین دختره. دختری که همیشه دوست داشتم تو جامعه بره بعد از زندان خانوادش. بره با کلی آدم دوست بشه. بره شاد باشه و پی زندگیش بره. ولی منزوی تر و گوشه گیر تر و افسرده تر و بی اعتمادبنفس تر و خجالتی تر از بچگیش شده حتی. این دختر امید اخر من بود که منو ناامید کرده با هیچ کاری نکردنش. با موندن تو لجن زاری که خانوادش براش درست کردن!!!!
خیلی خیلی خسته ام ولی نمیتونم کاری کنم با این شکلی بودنم. ارزوی مرگ دارم. خیلی شیرینه برام. بدلایلی نمیتونم مراجعه به روانشناس هم کنم. چ کنم؟
خیلی متاسفم از انچه شما گفتید. شما واقعا نیاز دارید تا پیش یک روانشناس بروید. اما فعلا اجازه بدهید با مقالاتی شناخت بیشتری از خود پیدا کنید. مقاله تله رها شدگی و مقاله تله بی اعتمادی را در سایت مطالعه کنید. کتای زندگی خود را دوباره بیافرینید نیزکمک زیادی به شمامی کند. شناخت بیشتر خود عامل موثر درمان است.
ممنونم دکتر. موضوعی که هست اینه که روانشناسای شهر ما سواد کمی دارند، شما یه فرد بسیار باسواد و اهل مطالعه هستین. اما روانشناسای ایران اکثرا کفاف میکنند به همون مدرکشون و با درک بسیار بسیار کمی با آدم صحبت میکنن که بنظرم خودم 100 برابر خیلیا شون میتونم مشاوره بدم خودن، متدهاشون مال عهد بوقه!! این دلیل اصلیمه که نمیرم مشاوره، چون هرجا، هرجایی ک رفتم، با بی درکی مشاور مواجه شدم، با پول دوستی تمام تشویق میکنند که باز بیا ولی بازم میری فرقی نمیکنه. ولی قبلا هم ازتون راجع به کتاب پرسیده بودم و همه رو تهیه کردم. الان مشغول مطالعه کتاب وقتی اضطراب حمله می کند دیوید برنز هستم. کتاب دکتر یانگ رو هم تهیه کردم، ممنون میشم اگر کتابهای بیشتری رو هم بفرمایید دکتر عزیز. فعلا با مطالعه کتاب برنز حس بهبودی میکنم، هرچند کم اما بی تاثیر نبوده و این بخاطر محبت شماست
کتاب شفای کودک درون را مطالعه و تمرینات انرا انجام بدهید