دکتر کامیار سنایی

سلام، وقت شما بخیر، ببخشید میخواستم بپرسم استفاده از هیپنوتیزم برای یادآوری خاطرات یا هر چیز دیگه ای چه خطراتی داره؟ اصلا هیپنوتیزم خطرناک هست یا نه؟ خود هیپنوتیزم کردن چطور؟ خطرناک نیست؟ اصلا امکانپذیره؟ خیلی ممنون

سلام وقت بخیر آقای دکتر یه سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید چطور میشه به کودک دوساله تلفظ کلمات را با روش اسکین وپاولف یاد داد؟ممنون میشم راهنمایی کنید

وقت بخیر، بنده آقایی ۳۵ ساله و متاهل هستم، حدود یک سال است که بدون هیچ دلیل خاصی دچار بی میلی جنسی شده ام و آزمایشات هورمونی و تستسترون هم هیچ مشکلی را نشان نمی دهد، لازم به ذکر است که هرگز از مواد مخدر یا سیگار یا مشروبات الکلی استفاده نکرده ام، با همسرم رابطه ی عاطفی خوبی دارم و مشکل من با ایشان عدم جذابیت و ناآگاهی از اصول برقراری رابطه جنسی شامل پیش نوازی و… نیست. مشکل من این است که در طول هر روز هفته هیچ گونه برانگیختگی جنسی احساس نمی کنم گویی اصلا مایع منی تولید نمی شود که نیازی به رابطه جنسی داشته باشم این در حالیست که تا یک سال گذشته نیاز من به رابطه جنسی کاملا عادی بود بطوریکه ممکن بود در روز بیش از یکبار میل جنسی داشته باشم.
ممنون می شوم بنده را راهنمایی کنید.

سلام اقای دکتر خسته نباشید،شوهر من دچار انحراف جنسیه،همش میگه دوس دارم رابطت با یه مرد دیگه رو ببینم باز میگه اینا حرفه و من نمیتونم تحمل کنم و فلان ولی از تصورش لذت میبرم….من میدونم ک فیلم پورن هم زیاد نگا میکنه و هروقت پورن نگا میکنه باعث عود این قضیه میشه،ما همو خیلی دوس داریم دوسه جا هم برای درمان رفتیم اما روانشناسای واردی نبودن و نتونستن خیلی کاری بکنن،اقای دکتر من هم سر این مشکل از یه دختر شادوسرحال تبدیل شدم به یه ادم عصبیه منزوی حس میکنم خودم هم نیاز به درمان دارم ولی نمیتونم به جداشدن فک کنم چون هم دوسش دارم هم فک میکنم حالا ک ازدواج کردیم باید تو مشکلات کمکش کنم،میخام بدونم ممکنه این مشکل بعد از فوت پدرش که ضربه شدیدی بوده براش ب وجود اومده باشه؟ (طبق مقالاتی ک خوندم ازتون)
و‌اینکه این مشکل با مشاوره تلفنی باشما قابل حله؟ چون ما توشهر کوچیکی هستیم و متاسفانه نمیتونیم برای مشاوره حضوری پیش شما بیایم.
لطفا راهنماییم کنین

سلام آقای دکتر
استفاده زیادی از مقالات شما میبرم، امیدوارم شوق این کار هرگز در وجود شما کم نشود. مرسی

سلام آقای دکتر
من آقایی ۵۰ ساله هستم و همسرم ۴۸ ساله دختری داریم ۱۶ ساله که با مقاله هایی که در سایت شما و دیگر سایت ها مطالعه کردم دارای مدل شخصیتی عزلت طلب هست . حدود چند سال هست که به دلیل افسردکی تحت نظر روانپزشک بوده و الان دارو مصرف میکند . پوست کمی سبزه دارد و اندکی موهای صورت او چون رنگ تیره داشت در صورتش نمایان بود . حدودا اسفند ماه که به دکتر روانپزشک مراجعه کرده بودند ، دکتر به همسر من گفته بود که موهای صورت او را اصلاح کنید که وجود آن باعث افسردگی می شود . من خودم نسبت به اصلاح موی صورت در این سن بسیار حساسم و البته همسرم هم از این حساسیت با اطلاع است . بعد از اتمام مدارس همسرم به من اصرار کرد که در فاصله تابستان و تعویض مدرسه به دلیل تغییر مقطع تحصیلی صورت دخترمان را اصلاح کنیم تا مدرسه جدید او را با صورتی بدون مو ببیند . من در درون خودم داشتم سعی میکزدم که خود را برای انجام این کار قانع کنم که یک روز دیدم همسرم صورت او را اصلاح کرده . البته او می گوید که فکر کردم با این کار موافقت کرده ای اما اینکار او باعث بهم ریختن من شد بطوری که حدود یک هفته منزل را ترک کردم و پس از برگشت نیز بیش از یک ماه است که با هیچکدامشان صحبت نمی کنم و هیچ کاری هم با آنها ندارم و حتی صورتشان را هم نگاه نمی کنم . البته اصلا نمی توانم به صورت دخترم نگاه کنم و نگاه کردن به صورت او حالم را دگرگون می کند . البته خودم هم از مدل شحصیتی عزلت طلب و درونگرا هستم . لطفا در صورت امکان با توجه به تخصص تان من را راهنمایی کنید که چرا نمی توانم به صورت دخترم نگاه کنم و دیدن صورت او من را از او متنفر می کند و اینکه آیا اصلاح موی صورت چه نکات مثبت و منفی روانی و اخلاقی می تواند روی دخترم داشته باشد . بسیار سپاسگزارم .

سلام وقت بخیر دکتر
من سه ساله ازدواج کرده ام ولی هنوز رابطه ای با همسرم نداشته ام ترس از رابطه داره خیلی هم عاشق هم هستیم چکار کنم کدوم کتاب یا مقاله رو بخونم یا کاری که لازم هست انجام بدم
ممنون

سلام خسته نباشد ببخشید من خود بیمارپنداری دارم و البته نسبت به مادرم همین حس رو دارم شادی زندگی ازم گرفته شده طوریکه افسرده شدم فقط تو فکر مادرم هستم..دارو مصرف میکنم چند روزیه ولی چه مقاله ای در این رابطه بهم معرفی میکنید؟

سلام آقای دکتر من مقالات شما رو کم و بیش مطالعه میکنم و اکثرا سوالاتمو میپرسم ازتون ولی سوالی که الان ازتون دارم اینه که استرس و اضطراب خیلی شدیدی دارم تا حدی که یک موضوع خیلی ساده که فقط با کمی صبر و پیگیری و بردباری میشه خیلی راحت حلش کرد اینقدر حالم بد میشه و طرف مقابل رو اذیت میکنم و افکار منفی بهم هجوم میاره که بدتر خودم باعث میشم هیچ چیز اونجوری که میخام پیش نره
سر یه موضوع ساده بشدت از شدت استرس حالم بد میشه دست و پام سر میشه تپش قلب شدید میگیرم سر انگشتام سوزن سوزن میشه قلبم و قفسه سینم درد میگیره تنگی نفس میگیرم پام درد میگیره دست و کتفم درد میگیره گرگرفتگی دارم بدنم دچار لرزش میشه و کلی حالت های دیگه ولی از همه بدتر اینه که ذهنم بشدت بهم میریزه افکار منفی بشدت هجوم میاره سمت ذهنم دچار بی قراری و آشفتگی و اضطراب شدیدی میشم جوری که الان چندروزه بخاطر یه موضوع ساده حتی کارهای روزانمو هم نمیتونم انجام بدم تایم غذا تند غدامو میخورم و میرم تو اتاقم و دوباره بهمون افکار منفی ای که داشتم میپردازم نمیتونم جلوشونو هم بگیرم ولی اینقدر بهمم میریزه که باعث میشه کارهای عجیب غریب انجام بدم و نتونم کمی صبر داشته باشم که بتونم حلش کنم و چه از نظر جسمی و چه روحی واقعا بهمم میریزه و باعث میشه نتونم با فرد مقابل درست صحبت کنمو نتونم حرفمو برسم و فقط خودخوری میکنم و به خواستمم نمیرسم و بعدش که بخواستم نرسیدم علاوه بر استرس و اضطراب مشکلات دیگه ای هم اضافه میشه،
چکار کنم بتونم خودمو کنترل کنم و وقتی استرس میگیرم بتونم کنترلش کنم و اینقدر واکنش نشون ندم و به اون افکار آزاردهنده بها ندم و افکارمو کنترل کنم؟ وقتایی که اینجوری میشم علاوه بر حالتهای جسمی و روحی که بهم دست میده نه دیگه اشتها غذاخوردن دارم نه خوابم میبره نه حال و حوصله هیچکاری دارم هرچقدر سعی میکنم به خودم اعتماد بنفس بدم و فکرای مثبت کنم بدتر میشه و بیقرارترو آشفته تر میشم و اینقدر عجول میشم که یک ثانیه هم نمیتونم تحمل کنم و همون لحظه باید حتما یکاری انجام بدم و گوشی موبایل رو میگیرم دستم و واکنش هایی که نباید انجام بدم رو انجام میدم اینقدر حال جسمیم بد میشه که با همون حال بد و کاملا بی قرار کل شبانه روز رو به اون افکار منفی تو ذهنم میپردازم
کمکم کنین لطفا؟
البته ناگفته نمونه که من حمله های پانیک و وسواس فکری شدیدی هم داشتم که قبلا ازتون پرسیده بودم و الان که دارم برای درمانش به روانشناس مراجعه میکنم گفت پانیک نیست ولی بسیار شبیه به پانیک هست و فرقش با پانیک اینه که در مورد من حمله ها در موارد خاصی و موضوع های خاصی رخ میده و پانیک در موارد خاصی رخ نمیده وگرنه تمام حمله هام و علائمم عینن مثل همون پانیکه
تروخدا کمکم کنین این استرس لعنتی خواب و خوراک و زندگی رو ازم گرفته و اصلا نمیزاره درست فکر کنم و خونسرد باشم و کمی صبر کنم و زندگی و کارهای روزانمو بهم نریزم

سلام آقای دکتر
من چندسالی بود که علائمی شبیه به پانیک و اضطراب و وسواس فکری داشتم ولی الان تازه به پزشک مراجعه کردم و هیچ دارویی تا الان مصرف نکردم، ایشون به من قرص فلوکسامین ۲۵ رو تجویز کردن ولی در مورد این دارو که سرچ کردم عوارض جبران ناپذیر و خطرناکی داره و مخصوصا اینکه نمیشه این دارو بعدا قطع کرد و اینکه من اصلا دلم نمیخاد دارو مصرف کنم، نمیشه از مصرف این دارو خودداری کنم یا دارویی با دوز خفیف تری که عوارض نداشته باشه؟ چون من واقعا نگران مصرف این دارو ام و به این خاطر مصرفشو شروع نکردم
و سوال دیگه اینکه فلوکسامین رو همراه پروپرانولول تجویز کردن ولی تو یه سایتی نوشته بود مصرف این دو تا باهم تداخل دارویی ایجاد میکنه

سلام اقای دکتر، من ۶ سال هست در ترکیه هستم و به زبان ترکی و انگلیسی مسلطم و روانشناسی دانشگاه آنکارا رو قبول شدم و علاقه شدیدی به روانشناسی دارم ولی آینده شغلی روانشناسی در ترکیه خیلی من را نگران میکنه… خواستم از شما به عنوان یک روانشناس ایرانی مقیم ترکیه سوال کنم به نظرتون در صورت گرفتن مدرک فوق لیسانس و دکتری ( کلینیک) میتونم امیدی به کار کردن در ترکیه به عنوان یک ((روانشناس ایرانی)) داشته باشم؟ یا اگر نه میتونم بعد از گرفتن مدرکم به برگشتن به ایران و کار کردن در آنجا به عنوان یک روانشناس بالینی که مدرکش را در ترکیه گرفته فکر کنم؟
خیلی ممنون از پاسختان

سلام آقای دکتر
من قصد دارم رشته روانشناسی رو در آنکارا بخونم و هدفم این است که در همین رشته در انکارا کار کنم اما از شرایط کاری اونجا چیزی نمیدونم و به خاطر تفاوت های فرهنگی و زبانی فکر میکنم شانس زیادی برای کار کردن و موفق شدن اونجا ندارم
ممنون میشم کمکم کنید
و نظرتونو بدونم

سلام اقای دکتر .خسته نباشید امیدوارم که حال شما خوب باشد .من یه دختر ۱۷ ساله هستم که مشکلاتی من رو اذیت میکنه .خیلی ازتون ممنون میشم که راهنمایی ام کنید .ادم بسیار منفعل و بسیار ساکت و ترسویی ام
نمی توانم حق خودم را از بقیه دوست و اشنا بگیرم
میتونم احساساتم را بروز کنم و واقعا مشکلاتم را به کسی بگم
همیشه خدا در جمع استرس دارم و از تنها بودن میترسم
میترسم که مورد تمسخر و تحقیر بیقه قرار بگیرم
حتی به تعریف و تجمجید هم که باشه می ترسم مورد خطاب قرار بگیرم .اگر حتی نمره خوبی هم بیارم شاید دیگه برام ارزشی نداره چون روابط اجتماعی ضعیفی دارم دیگران میتوانند به راحتی حقوق من را زیر پا بزارند و هر رفتای با من داشته باشند و هر کاری دلشان میخواد با من بکنند و با هر لحنی که میخوان با من صحبت بکنند .هر شوخی که میخواهند با من بکنند .من هیچ وقت نمیتونم احساساتم ا راحت بروز کنم و بیان کنم حرفم را بزنم چون یا حرفی به ذهنم نمیرسه یا نمیتونم بیان کنم و اکثر اوقات احساس میکنم موقع حرف زدن بیرون در کل استرس زیادی دارم و صدام لرزونه و بسیار ارومه …و این اذیتم میکنه به طوری که اعتماد به نفس ندارم برای حرف زدن .حتی تو سلام و علیک و برقراری ارتباط با ادم های مهربان هم ، بسیار صدای ارومی دارم صدام لرزونه و جمله هارو یا کلمات را شاید اون طوری که بخوام نتونم بگم و احساس میکنم چه از لحاظ فیزیکی و وحی در بیرون مدرسه و و میان هم سالانم به راحتی نمیتوانم حرف بزنم و حتی عکس العمل نشان بدهم .خیلی از این بابت ناراحتم چون احساس میکنم که فقط من اینتوریم و نمیتونمم و مایل هم نیستم که مشکلاتم را به دیگان حتی به نزدیکانم بگم وباید بگم که همیشه از درون خشمیگن و عصبانیم وخیلی ناراحتم احساس میکنم که شاید هیچکی مثل من نباشه و مثلا من میخوام چه جوری درمان بشم ؟شاید باید فقط خودم تلاش کنم که از این موضوع خلاص شم اما نمیدونم !جدیدا فقط عادت کردم به سرکوب شدن متاسفانه و اگر اذیت شم اینجوری که اول خیلی خیلی ناراحت میشم فقط توی خودم میریزم و به کسی اکثرا نمیگم بعد سعی میکنم فراموشش کنم .احساس میکنم واقعا از پس مشکلات خودم برنمیام و یا خودم رو خیلی سرزنش میکنم به اصلا برام اهمیت نداره و میگم ولش کن و اصلا نمیخوام راجبش حرف بزنم !متاسفانه از کودکی هم با من همین فتار رو شده که هر وقت خواستم حرف بزنم به من یا گفتن حرف نزن و چیزی نگی و گذاشتن حقم رو بخورن .بعد چیزی که خیلی نگرانم میکنه اینه که من چن سال هست اعتیاد به خودارضایی دارم و مدام خودارضایی میکردم الان چند وقتی هست که دیگه نمیکنم . بعد خیلی هم ادم وسواسی هستم واقعا نمیدونم با این همه مشکلی که دارم باید سر به کجا بزارم ؟! شرمنده از این که این قدر طولانی شد .سپاس گزارم از پاسخ گویی و راهنمایی شما .

شما چه پزشکی هستید که در خارج به سر می برید چه توضیحی راجع مسئولیتتان دارید افراد زحمتکش و مسئولی به خاطر شماها صندلیهایشان را در دانشگاه ها از دست دادن

سلام.من حدودا ۶سال به این بیماری دچارشدم.پیش روانپزشک رفتم که قرص خورم کرد. ولی بازم حمله بهم دست میده .بهم گفتن که باید روان درمانی کنی تا ریشه شو خشک کنی .لطفا کمک کنید

سلام خسته نباشید من باردار ک شدم وسواس گرفتم الان بچم پنج سالشه خیلی وحشتناک شدیدم دارو خوردم چاق شدم قطع کردم وسواسم از روز اولم بدتر شده روزی فقط شش بار لباس بیرونی و داخلم و عوض میکنم دارم میمیرم حتی نمیتونم ظرف بشورم حس میکنم اب میپاشه بهم میرم لباس عوض میکنم هرروز لباسشویی روشن از بچم میترسم میگم خودکشی کنم دیگه خسته شدم

سلام خسته نباشید
میخواستم ببینم که ایا شما تست ام ام پی ای رو انجام میدید ؟
ممنون میشم جواب بدید

سلام آقای دکتر من در sweden در استان Halland زندگی میکنم ونیاز شدید به مشاوره دارم لطفا راهنماییم کنید*
ممنونم.

سلام اقای دکتر من فرزندم ۱۳ سالم مبتلا به دیسلکسیا یا همان نارساخوانی است متاسفانه راه درمانشو بلد نیستم نمیدونم به کجا باید مراجعه کنم چه دکتری کجا پیش من تهران هستم ممنون میشم پاسخ بدین با تشکر