کنار آمدن با خیانت همسر

۹ راه مقابله با خیانت و آزادسازی بار احساسی آن
کسی که دوستش دارید احساسات شما را نادیده گرفته و بندهای اعتماد رابطهتان را شکسته و کاری کرده که به قلب شما آسیب وارد کرده است؟ تصورتان از کنار آمدن با خیانت همسر چه میباشد؟ چه کار میکنید؟ چگونه میتوانید از این خیانت گذر کرده و التیام یابید؟ آیا هرگز قادر خواهید بود که او را به خاطر آنچه انجام داده است ببخشید؟
فرقی نمیکند خیانت توسط یکی از اعضای خانواده شما، بهترین دوست، شریک زندگی یا فرد غریبهای صورت پذیرد، چرا که اقداماتی که ممکن است برای کنار آمدن با خیانت همسر انجام دهید تقریباً یکسان است.
راههای کنار آمدن با خیانت همسر
۱. احساسات خود را نام ببرید
خیانت یک عمل است و احساسات ناشی از آن همان معنی است که ما آن را تعبیر میکنیم. برای شروع باید در مورد احساساتی که خیانت در شما ایجاد کرده است دقیقتر عمل کنید. برخی از رایجترین احساساتی که ممکن است با آنها روبرو شوید عبارتند از:
خشم
شما صدمه دیدهاید و یکی از طبیعیترین احساسات در چنین شرایطی عصبانیت است. «چگونه جرات میکند؟! چطور میتواند؟! او بهای کارش را پرداخت میکند!»
غم و اندوه
احساس غم و اندوه و درنهایت گریه به این دلیل است که شما احساس ضرر میکنید. از دست دادن اعتماد، از دست دادن شخصی که دوستش داشتید، از دست دادن خاطرات خوشی که از او دارید، از دست دادن آیندهای که با او متصور میشدید.
شگفتی
بله، شما احتمالاً شوکه شدهاید که فهمیدید این شخص یا افرادی به شما خیانت کردهاند.
ترس
ممکن است نگران عواقب این خیانت باشید. این خیانت شاید به معنی یک آشفتگی بزرگ در زندگی شما باشد و این ناشناختهها شما را بترسانند.
انزجار
حتی نمیتوانید در مورد فرد یا افراد خیانتکننده فکر کنید، زیرا باعث میشود معده شما متلاشی شود!
ناامنی
ممکن است خود را زیر سوال ببرید و شک کنید که شایسته عشق و مراقبت هستید. به هر حال، شخصی که به شما خیانت کرد به وضوح عدم حضور شما را احساس کرده است.
شرمندگی
ممکن است با اتفاقی که رخ داده و نحوه برخورد دیگران با خودتان، خود را سرزنش کرده و احساس شرم کنید.
تنهایی
این خیانت شما را با خودتان رها کرده است. «چگونه ممکن است آنها درک کنند؟»
گیجی
ممکن است به راحتی نتوانید اتفاقات را تحلیل کنید. به نظر میرسد هیچکدام از آنها برایتان معنایی ندارد. ممکن است تعدادی از این احساسات را بنابر موقعیت، به صورت همزمان تجربه کنید. مثلا تعجب و سردرگمی ممکن است اولین چیزهایی باشد که احساس میکنید و سپس این احساسات جای خود را به خشم و انزجار یا غم و ترس بدهد. سپس ممکن است به حالت تعجبی درآید که ناشی از حس شرم است. یک تلاطم احساسی نابود کننده.
۲. در برابر تلافی جویی مقاومت کنید
در برخی موارد ممکن است شما شدیدا میل به انتقام داشته باشید. اما این کار را نکنید! ممکن است از آنچه اتفاق افتاده عصبانی شوید و احساس کنید آنها مستحق مجازات هستند، اما به ندرت تلاشتان بهجایی میرسد. اگر یک راه برای طولانی شدن آسیب و به تعویق انداختن روند بهبودی وجود دارد، این است که با نقشه و برنامهریزی سعی کنید انتقام بگیرید. خیانت را به عنوان خوب شدن یک بریدگی یا جوش خوردن گوشت بدن پس از جراحت در نظر بگیرید. به زودی پوسته جدید روی زخم ایجاد میشود، اما غالباً میل به تحریک و دستکاری کردن آن وجود دارد. احساس خارش میکنید و فکر میکنید باید کاری در موردش انجام دهید. با این حال شما به تجربه میدانید که هرچه بیشتر زخم را لمس کنید و آن را بخارانید، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا بهبود یابد و احتمال ایجاد جای زخم بیشتر نیز وجود دارد.
تلافیجویی کمی شبیه دستزدن به همان جای زخم است: فقط یک بار دیگر زخم را تجدید میکند و باعث درد بیشتر شما میشود. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید (حتی هرچه بیشتر به فکر انجامش باشید)، بیشتر احتمال دارد که آن درد را تا آخر عمر با خود حمل کنید. در مقابل وسوسه مقاومت کنید. احساسات سرانجام محو شده و از بین میروند و خوشحال خواهید شد که از تحمیل رنج مشابه به خیانتکننده جلوگیری کردهاید.
۳- از برخورد اجتناب کنید
وقتی توسط شخصی خیانت دیده باشید، بهترین راهحل کوتاهمدت اینست که تا جای ممکن از نظر جسمی و فکری از آنها دوری کنید. این بدان معناست که آنها را نبینید، پیام ندهید و هر ۵ دقیقه شبکههای اجتماعی آنها را چک نکنید.
باز هم با یک مثال دیگر توضیح میدهیم: به احساساتی که در بالا در مورد آنها صحبت کردیم به عنوان یک آتشسوزی فکر کنید. در ابتدا آتش به شدت میسوزد و احساسات بهطور داغ در شعلههای آتش میدرخشند. قابل احتراقترین سوخت برای آن آتشسوزی، تماس با کسی است که به شما خیانت کرده است. بنابراین برای اینکه آتش خاموش شود باید از افزودن سوخت به آن جلوگیری کنید. باید کمی وقت بگذارید و با آن شخص رابطه خود را قطع کنید. زمانی اگر آنها بخواهند با شما تماس بگیرند (که احتمالاً این کار را خواهند کرد)، میتوانید با آرامش به آنها بگویید که برای مقابله با کارهایی که انجام دادهاند به زمان و فضای کافی نیاز دارید. از آنها بخواهید به خواستههای شما احترام بگذارند و شما را ترک کنند. احساسات شما سرانجام کمرنگ میشوند و آتش تمام میشود.
اکنون موقعیت بسیار بهتری برای تفکر واضح و پردازش رویدادها و تصمیمگیری در مورد اقدامات بعدی خواهید داشت.
۴. خیانت را بررسی کنید
در مورد چگونگی این خیانت فکر کنید. آیا این خیانت بدون قصد قبلی بوده؟ آیا علت آن ضعف بوده است؟ یا این کاری عمدی و آگاهانه بوده است؟ همه ما گاهیاوقات در یک لحظه کاری را انجام میدهیم و بلافاصله پشیمان میشویم. خیانت در ذهن شما همیشه یک خیانت باقی میماند و بدون شک آسیبزاست، اما تاحدودی نیز قابل بخشش است. گاه خیانت با قصد قبلی آنقدر به شما آسیب وارد میکند که ممکن است هرگز قابل بخشش بهنظر نرسد و گاهی نیز این خیانت از روی سهلانگاری انجام شده و بیشتر مبتنی بر ضعف فرد بوده است.
ممکن است با فردی حرفی یا رازی در میان گذاشته باشید و او احساس کند شاید به عنوان ابزاری برای پردازش احساسات خودشان در این مورد باید با کسی در اینباره صحبت کند. وقتی این خیانت را بررسی میکنید، هنوزهم از دست او ناراحت خواهید بود، اما شاید بتوانید لحظهای با او همدردی کنید. از سوی دیگر خیانتهایی انجام میشود که از عمد و آگاهانه یا از روی سوءنیت یا بیتفاوتی عاطفی است. ممکن است شریک زندگیتان به شما خیانت کند. یکی از اعضای خانواده، شما را در مقابل فرزندانتان کوچک شمرد، یا یک شریک تجاری از معاملهای که توافق کردهاید کنارهگیری کند و شما ضرر کنید. این اعمال آگاهانه و با کمتوجهی به احساسات شما انجام میشود. درک اینکه کدام یک از این موارد در مورد شما بیشتر صادق است میتواند به شما کمک کند بر احساسات منفی غلبه کنید و از حادثه عبور کنید.
۵. رابطه را بررسی کنید
شخصی که به او اهمیت میدهید به شما آسیب زده است، اما چقدر درد عاطفی دارید؟ همه اینها به نزدیک بودن آن رابطه بستگی دارد. پس از مورد خیانت قرار گرفتن، احتمالاً خواهید پرسید که این شخص برای شما چقدر معنی دارد. خیانت توسط دوستی که از او جدا شدهاید و سالانه بیش از یک یا دوبار او را نمیبینید با خیانت توسط همسر یا پدر یا مادری که قسمت اصلی زندگی شما هستند بسیار متفاوت خواهد بود. اینکه شما چقدر برای این رابطه ارزش قائل هستید، تعیین میکند که آیا شما آن شخص را در زندگی خود نگه میدارید یا برای همیشه او را رها میکنید.
۶. با یک مشاور صحبت کنید
در این شرایط، صحبت با یک متخصص میتواند به شما کمک کند تا در مورد واقعه و احساساتی که درباره آن دارید با وضوح فکری بیشتری بیاندیشید. نکته مهم، صحبت کردن با کسی است که قادر است بیطرفانه و بدون قضاوت صحبتهای شما را بشنود و با شما همدلی کند. دلیل این امر اینست که آنها قادر خواهند بود در مورد برنامه شما برای مقابله با شرایط، مشاوره صادقانه و بازخورد سازنده ارائه دهند. داشتن افکاری مانند افکار انتقام یا بودن در نزدیکی فردی که به شما خیانت کرده، مانند سوخترسانی به همان آتشی است که از آن صحبت کردیم. چنین کارهایی ممکن است در زمان حادثه احساس خوبی به همراه داشته باشد، اما به شما کمک نمیکند احساساتتان را اصلاح کنید و آسیب کمتری ببینید.
۷. درباره وقایع تأمل کنید
وقتی گرد و غبار کمی فروکش کرد و احساسات شما دیگر در محور هیجان نیستند، ممکن است از یک دوره دروننگری بهرهمند شوید.
این دروننگری زمانی است که به خودتان نگاه میکنید و سعی میکنید خیانت، عواقب و آسیبهای طولانیمدت زندگیتان را درک کنید. ممکن است بخواهید بلافاصله پس از خیانت به افکار، احساسات و رفتارهایتان تأمل کنید و در نظر بگیرید که چگونه میتوانید در آینده از موقعیتهای مشابه جلوگیری کنید (یا اگر با چنین وضعیتی روبرو شدید، متفاوت رفتار کنید).
پرسیدن سوالهایی چون: چرا این اتفاق افتاده یا چرا چنین احساسی داشته یا چرا اینطور عمل کرده، شما را در دام گذشته نگه میدارد و مدام به مرور حوادث میپردازید. همچنین ممکن است ذهنیت قربانی را القا کند که به موجب آن شما بر آنچه برایتان انجام شده و قربانیاش هستید، تمرکز کنید. در عوض یک سوال فعالتر بپرسید: در حال حاضر من چه احساسی دارم، گزینههای من کدام است و ۵ سال دیگر واقعاً این افکار چه اهمیتی خواهند داشت؟ همه اینها سوالات تفکر رو به جلو است که میتواند شما را از خیانت دور کرده و به مکانی بکشد که بتوانید بهبود یابید. بنابراین، به هیچوجه مدام افکار حول دلایل و چگونگی اتفاقات را منعکس نکنید.
۸. با شخصی که به شما خیانت کرده، صحبت کنید
این گامی بزرگ است و برداشتن آن نیاز به اراده و عزم راسخ دارد. اما به شخصی که به شما خیانت کرده چه میگویید؟ وقتی احساس آمادگی میکنید، ارزش آن را دارد که با او صحبت کنید و بگویید عملکردش در آن زمان چه احساسی در شما ایجاد کرده و چه احساسی راجع به آن دارید.
یک نکته مهم این است که گفتههای خود را به گونهای تنظیم کنید که بر شما و احساساتتان و نه عمل وی متمرکز شود. به این ترتیب میتوانید از قرار دادن او در حالت دفاعی جلوگیری کرده و گفتگو را دوستانه نگه دارید.
بنابراین، جملات خود را با «من» شروع کنید و سعی کنید به حقایق پایبند باشید. گفتن جملهای مانند «وقتی تو این کار را کردی احساس شوک شدن و عصبانیت کردم» بهتر از این است که بگویید «تو به من خیانت کردی …». بدانید که دقیقاً چه چیزی بیشتر به شما آسیب رسانده است. آیا این باعث شده که دیگر نتوانید به او اعتماد کنید، یا اینکه اقداماتش عواقب دیگری را در بخشهای دیگر زندگیتان ایجاد کرده است؟ همه را در کنار هم قرار دهید. ممکن است مثلا بگویید: «وقتی اجازه میدادید دیگران در مورد رازم بفهمند احساس شرمندگی، تنهایی و ترس میکردم. این موضوع مرا در موقعیت سختی در محیط کارم قرار داده و در مورد امنیت شغلی آیندهام نگرانم.»
گاه روبرو شدن با فرد ممکن است باعث بروز احساس خشم و عدم توانایی در بیان حرفهایتان شود. در این شرایط حتی نوشتن یک نامه به رفع نیاز شما برای صحبت کردن کمک میکند. یا میتوانید نامه را به وی بدهید تا بخواند یا برایش آن را بخوانید.
۹. قطع رابطه با خیانتکار همیشگی
اینکه بخواهید خیانت را ببخشید و رابطه را حفظ کنید، به موارد زیادی برمیگردد: شدت خیانت، اینکه چقدر برای رابطه ارزش قائلید و نحوه کاهش اثرات خیانت (به قسمت ۴ مراجعه کنید). با این حال، یک نکته را باید بهخاطر بسپارید. اینکه آیا این اولینبار است که همسرتان چنین کاری را با شما انجام میدهد؟ باید کاملاً بررسی کنید که آیا نگه داشتن شخصی که بارها خیانتش را تکرار کرده، در زندگی برای شما مفید است یا خیر (و برای افراد مهم دیگر مانند فرزندان).
ادامه دادن
خیانت دیدن مسئلهای نیست که بتوان خیلی سریع با آن کنار آمد. برای پردازش همه آنچه اتفاق افتاده است به زمان نیاز دارید و این بسته به رویدادهای خاص آینده خواهد بود. در ابتدا شما فقط باید تمام تلاشتان را بکنید تا با طوفان احساسات درونتان کنار بیایید و در عین حال ظاهری از زندگی عادی داشته باشید. پس از آن، شما هنوز مسئولیت مراقبت از خود را دارید. حتی بیشتر از گذشته. با گذشت زمان متوجه خواهید شد که بر شوک اولیه غلبه کرده و زخمهای عاطفی خود را التیام میبخشید. با بهبودی از این مصیبت، کمتر به آن فکر میکنید و احساسات پیرامون آن کمرنگ میشوند. سرانجام، شما میتوانید خیانت را به گذشتهتان تحویل دهید. شاید هرگز نتوانید آن را بهطور کامل کنار بگذارید، اما دیگر به هیچوجه بر زندگی شما تأثیر مستقیم نخواهد گذاشت.
منبع:
https://www.aconsciousrethink.com/7338/dealing-with-betrayal/