چگونه وابستگی عاطفی را کم کنیم

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم؟
زمانی که اجازه میدهیم خوشحالی ما بیش از اندازه وابسته به فرد دیگری شود، این موضوع میتواند عواقب خطرناکی برای سلامت روان و آرامش ما داشته باشد. وابستگی عاطفی یک چالش واقعی و مشکلی است که گاه غلبه بر آن واقعاً سخت میشود. کاهش وابستگی در رابطه عاطفی به شهامت ما برای دیدن تواناییهایمان وابسته است تا ما را به سمت کاهش نیازمان به افراد دیگر راهنمایی کند. در این راه ما نیازمندیم تا پتانسیل واقعی وجودمان را کشف کنیم.
وجود مقدار مشخصی از وابستگی عاطفی بین زوجها امری طبیعی است اما زمانی که شادی ما وابسته به دیگری شود، باعث از بین رفتن تعادل زندگیمان میشود. مهم است که در زمان نیاز، ما از پارتنر خود حمایت کنیم و او را مورد توجه قرار دهیم، اما خارج از چارچوب استاندارد اگر این موضوع تبدیل به وابستگی شود، موجب آشفتگی رابطه میگردد.
بسیاری از اوقات ما احساسات مربوط به وسواس و وابستگی را با احساسات مربوط به عشق و جاذبه بین فردی اشتباه میگیریم. ممکن است به راحتی خودمان را در این احساسات اشتباه گم کنیم و در ادامه و در صورت عدم تفکیک این احساسات، راه پردازش صحیح افکارمان نسبت به رابطهمان را از دست بدهیم. یادمان باشد که وابستگی، عشق نیست.
این نوع تفکر از کودکی و از زمانی شکل میگیرد که توسط مهمترین افراد زندگیمان محبت و عشق لازم را دریافت نمیکنیم و این طرز تفکر ناشی از دوران کودکی همواره در روابطمان به ما آسیب میزند. زمانی که ما به عنوان کودک این عشق را دریافت نمیکنیم، به عنوان بزرگسال آن را در سایر انسانها جستجو میکنیم و با گذر زمان نه تنها این نیاز به وابستگی کاهش پیدا نمیکند، بلکه قویتر میشود.
چگونه وابستگی ایجاد میشود؟
کمبود عشق برآورده نشدهی کودکی، ما را به احساس کمبود عزت نفس هدایت میکند. این عدم توانایی در ارزشگذاری و اعتماد به خویشتن سبب میشود چرخهی منفی از احتیاج آغاز شود که غذای آسیبهای روانی ما را تامین میکند و همین چرخهی نیاز ما را به جستجوی مداوم برای پیدا کردن امنیت در دیگران وادار خواهد کرد. در نتیجهی همین باج دادنهای عاطفی است که ما میآموزیم برای کسب ارزش باید با خواستههای غیرممکن و دشوار دیگران روبرو شویم. بارها و بارها ما خود را در این جایی میبینیم که آرزو میکنیم ای کاش میتوانستیم آسیب سالها رنج وابستگیمان را کاهش دهیم. کاهش وابستگی به افراد با کمک فرد متخصص غیرممکن نیست اما مهم این است که شما از آن کودک درون آسیبپذیرتان، خود مراقبت کنید.
تشخیص مشکل وابستگی در رابطه عاطفی
انسانهایی که دچار وابستگی عاطفی بیمارگونه میشوند، نه تنها احساس عدم امنیت میکنند، بلکه نیاز دارند تا در کنار دیگران به صورت افراطی قرار گیرند و این حس عدم امنیت خویش را به اضطراب در مورد آینده و وسواس از دست دادن رابطهی عاطفیشان تعمیم میدهند.
افراد با وابستگی بیش از حد، ترس شدیدی از خوب نبودن خود دارند که این موضوع به تجارب یا ناکامیهایشان در دوران کودکی باز میگردد. آنها همچنین از احساس اضطراب مداومی رنج میکشند که توانشان را در مقابله با رنجهای معمول یک رابطه و اتمام آن، به صورت قابلتوجهی کاهش میدهد. رنجهایی که در هر ارتباط و اتمام رابطه برای همهی افراد به وجود میآید و بخشی اجتنابناپذیر از رابطه است.
در یک محیط مناسب، فرد وابسته میتواند فردی بخشنده، عاشق و با محبت باشد اما تحریک وجوه آسیب پذیرش ممکن است او را به طور کامل به انسان دیگری تبدیل کند. زندگی در این شرایط برای وی بسیار مخرب خواهد بود و رمز ساختن یک رابطهی بادوام، پیشگیری از تجدید آسیبهای گذشته نخواهد بود؛ بلکه بسط تواناییها و قسمتهایی از وجودمان است که به ساخت آیندهمان کمک میکنند.
خطرات وابستگی عاطفی
وابستگی عاطفی زمانی خطرناکتر میشود که نتوانیم زمان شروع و تکرار الگوهای آن را در زندگیمان تشخیص دهیم. با توجه به این مشکلات که درون ما وجود دارند، وابستگی ما به دیگران برای شادیهایمان مانند ساختن قلعهای روی شنهای روان خواهد بود. شما خودتان را برای تجربه یک شکست آماده میکنید و خود را به خطر میاندازید. هرچند وابستگی عاطفی ریشه در کمبود عزت نفس دارد. اما خود نیز نابودگر عزت نفس است که به مرور زمان باعث آسیبهای جبرانناپذیر روحی و روانی ما میشود.
زمانی که بیش از حد وابستگی عاطفی به همسر یا پارتنرمان پیدا میکنیم، باعث میشویم تا ریسک از دست دادن وی را از طریق نادیده گرفتن خودمان افزایش دهیم. مشکلات و عقدههای ناشی از عدم احساس امنیت، اعتماد ما نسبت به خودمان و رابطهمان را از بین میبرد و باعث میشود ارتباطمان با فردی که با وی در رابطه هستیم را از دست بدهیم.
ما ممکن است با یافتن خودمان در چنین موقعیتهایی از ارتباط با دیگران اجتناب کنیم. و در یک واکنش افراطی از دوستانمان فاصله بگیریم. در نتیجه زمانی که ارتباط خود را با دنیای بیرون از دست دهیم، بهسرعت تواناییهای ارتباط اجتماعیمان کاهشمییابد. و این موضوع تاثیرات منفی بر شادی و رضایت ما از زندگی میگذارد.
احساس درگیر شدن با مشکل وابستگی عاطفی، زمانی که به شما حس گیر افتادن در یک تله را بدهد، باعث ایزوله شدن شما در برابر چیزها و آدمهایی میشود که به شما و زندگیتان احساس شادی و لذت میدهند. همچنین این مشکل به مرور زمان ما را به سمت در خود فرورفتگی و انتقاد از خویشتن و نابودی عزتنفسمان سوق میدهد.
چطور وابستگی عاطفی را از بین ببریم؟
متاسفانه هیچ راهکار قطعی و سریعی برای کاهش وابستگی عاطفی وجود ندارد. در بسیاری از موارد کمک گرفتن از یک متخصص برای کاهش آسیبهای دوران کودکی بسیار مفید است. در کنار این موضوع، قدمهایی وجود دارند تا بتوانیم به خودمان در مواجهه با سختیهای گذشته کمک کنیم. و وابستگی را از بین ببریم.
۱- سعی کنید هوای خود را داشته باشید.
همگی ما خواهان برقراری ارتباط با دیگران هستیم. اما این ارتباط ما با خودمان است که بیشترین قدرت تغییر را به ما میدهد. مهم است که ما مراقبت و حمایت از خود را فرا بگیریم. و مهم است که یاد بگیریم ما میتوانیم روی خودمان در همهی شرایط حساب کنیم.
نیازهای ما با نادیده گرفتنشان از طرف ما یا شخصی دیگر از بین نمیروند. شما مهم هستید و ارزشمندید و وجود شما تنها بهصرف بودنتان بهعنوان یک انسان روی این کره خاکی ارزشمند است. تمرین بودن در کنار خویش با تشخیص نیازها و فهم اینکه آنها بر احتیاجات دیگران از ما ارجحیت دارند، به ما در کاهش وابستگی به دیگران کمک میکند. احساسات خود را شناسایی کنید و علایق و کنجکاویهایتان برای زندگی را در آغوش بگیرید. و نور وجود خود را برای روشن کردن نیازهای افراد دیگر خاموش نکنید.
۲- مسوولیتهایی که بر عهده شما است را نادیده نگیرید.
زمانی که ما از نحوهی شناخت احساسات خود مطمئن نیستیم، بهنظر قانعکننده است که از این مسوولیت شانه خالی میکنیم. و سعی میکنیم این مسوولیت را به فرد دیگری واگذار کنیم. در حالیکه این راه قطعاً باعث آسیب ما میشود. باور کنید که هیچکس بهتر از شما توانایی شناخت احساساتتان را ندارد. برای دستیابی به قویترین و باثباتترین حالت خویشتن، ما نیاز داریم تا خود باوریمان را تقویت کنیم. خودباوری و اعتماد به خویش باعث دور شدن استرسها و افزایش توان بقای ما در شکستهای عاطفی میشود.
۳- والدین خوبی برای خودتان باشید.
اگر شما کسی هستید که تجربهی کمبود احساس محبت در خانه و خانوادهی خویش را داشته، مهم است که یاد بگیرید چگونه برای خود والد خوبی باشید تا اوضاع را برای خود بهتر کنید.
یادگیری مراقبت از کودک درون به ما اجازه میدهد با عشق از خود مراقبت کنید. هنر خودمراقبتی با حس کردن و بیان واقعی دردهای کودک درون شروع میشود. و با حل کردن این آسیبها در کنار کسب آگاهی و در آرامش پایان میپذیرد.
۴- به خودتان سخت نگیرید.
تقابل سختگیرانه با خودمان مانند یک سیستم مقابلهای در ذهن ما عمل میکند و این موضوع آسیبهایی به همراه دارد. زمانی که به خودتان سخت میگیرید، باعث ایجاد احساس گناه و شروع یک مکالمهی درونی میشوید که مدام اذیتتان میکند. شما برای درک نیازهایتان باید دست از انتقاد از خویشتن بردارید، چرا که این انتقادها تنها شرایط را سختتر میکنند.
در نظر بگیرید شما از مسالهای رنج میبرید که علت آن خودتان هستید. بپذیریدکه راهحلهای بهتری برای حل مشکلتان وجود دارد و با افزایش تنشها و فشارهای درونی تنها به بدترشدن شرایط کمکمیکنید. به خود کمک کنید تا چرخههای معیوب مشکلاتتان را بشناسید و آنها را حل کنید.
۵- نیازهای خود را با پذیرش مسوولیت فرد دیگر نادیده نگیرید.
هیچ فرد دیگری در دنیا مسوول شادی شما نیست. ممکن است زمانی رفتار شما تحت تربیت والدینتان شکل گرفته باشد. اما از زمانیکه شما نسبت به نیازها و رفتارهای خود آگاه میشوید، خود مسوول رفتارهایتان هستید.
بدون شک محدودیتهایی در هر یک از روابط وجود دارد؛ چه روابط دوستی و چه روابط نزدیک عاطفی. شما میتوانید از کسی درخواست محبت کنید و یا تقاضای شاد کردنتان را داشته باشید. اما بدون شک این اتفاق چیزی نیست که کسی جز خودتان قدرت انجامش را داشتهباشد.
در پایان، میدانیم که کاهش وابستگی در رابطه در عین سختبودن امری امکانپذیر است. و این امر زمانی میسر است که به خود سخت نگیریم، صادقانه با اتفاقات و آسیبهای دوران کودکیمان روبرو شویم. و برای کمک به خود، با کودک درونمان ارتباط برقرار کنیم و خودمان را مجدداً پیدا کنیم. چرا که در آینده میتوانیم به وجود خود افتخار کنیم.
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |