اختلال وسواس فکری و عملیاختلالات وسواس

عوارض وسواس فکری بر مغز

5/5 - (1 امتیاز)

آن چه در این مقاله می خوانیم

عوارض وسواس فکری بر مغز

برای درک عوارض وسواس فکری بر مغز باید ابتدا به این نکته اشاره کنیم که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز دارند؛ این کشف می‌تواند به معنای پیشرفت در درمان باشد.

مردم اغلب به شوخی می‌گویند که اگر بیش از حد مرتب و منظم باشند، «یک مقدارOCD » (اختلال وسواس فکری عملی) دارند. اما OCD در واقع یک اختلال شدید و ناتوان کننده است که با وسواس‌ها مشخص می‌شود؛ افکار مزاحم مکرر، انگیزه‌ها و تصاویر ناخواسته که اضطراب را تحریک می‌کنند. این اختلال اغلب با اجبارها همراه است؛ اقدامات روحی یا جسمی که حالت فعالیت‌های تکراری را دارند.

برخی از افراد مبتلا به OCD در بیشتر اوقات بیداری در زندگیشان، مشغول عمل به فعالیت‌های تکراری هستند و حتی نمی‌توانند خانه‌های خود را ترک کنند. از آنجا که درمان این بیماری دشوار است، زندگی با اختلال وسواس فکری عملی بسیار دشوار می‌شود.

اما در تحقیقات جدید درباره عوارض وسواس فکری بر مغز که در Nature Communications منتشر شد، ما عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز در OCD را کشف کردیم که منجر به درمان‌های کاملاً متفاوت و بهبود یافته می‌شود.

اختلال وسواس فکری عملی حدود ۳ درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. متوسط سن شروع این اختلال اواسط ۱۹ سالگی است، به این معنی که بسیاری از موارد در دوران کودکی و نوجوانی تشخیص داده نمی‌شوند. درمان‌های توصیه شده توسط NHS شامل درمان شناختی رفتاری و داروهای ضد‌افسردگی به نام مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) است که سروتونین شیمیایی در مغز را تقویت می‌کند.

با این حال، ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به OCD به طور کامل به SSRI واکنش نشان نمی‌دهند؛ به این معنی که علائم آن‌ها احتمالاً تا حدودی ادامه خواهد یافت. معمولاً قبل از هر گونه بهبود بالینی معنی‌دار، حداقل هشت هفته درمان پایدار مورد نیاز است.

برای اینکه بتوانیم درمان‌های مؤثرتری را توسعه دهیم، بسیار مهم است که ابتدا عوارض وسواس فکری بر مغز و پایه شیمیایی وسواس در مغز را درک کنیم. دانشمندان گمان می‌کنند که این امر شامل عدم تعادل بین پیام ‌رسان‌های شیمیایی یا انتقال دهنده‌های عصبی به نام گلوتامات و گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) در مناطق خاصی از مغز است.

در حالی که گلوتامات ارتباط بین نورون‌ها را ترویج می‌کند‌، GABA ارتباطات عصبی را کاهش می‌دهد یا آن‌ها را مهار می‌کند (به معنی آرام کردن سیستم عصبی مرکزی و کاهش مهار ما). بنابراین عدم تعادل در این مواد شیمیایی می‌تواند ارتباطات را در مدارهای عصبی مغز کم و بیش دشوار کند که به طور بالقوه، منجر به علائمی مانند اجبارها و افکار مزاحم می‌شود.

طیف‌سنجی رزونانس مغناطیسی

برای مطالعه گلوتامات وGABA ، ما از یک آهنربا با قدرت بالا (به نام ۷-تسلا) برای انجام طیف‌سنجی رزونانس مغناطیسی استفاده کردیم. این تکنیک، سیگنال‌های الکترومغناطیسی فرکانس رادیویی تولید شده توسط هسته‌های اتمی در مولکول‌ها را تشخیص می‌دهد. این امر به دانشمندان کمک می‌کند تا انواع مواد شیمیایی موجود و غلظت آن‌ها را اندازه‌گیری کنند.

این به ما اجازه داد تا سطح گلوتامات و GABA را به طور جداگانه در مناطق مختلف مغز تشخیص و اندازه‌گیری کنیم. ما به طور خاص به دو منطقه مغزی در سمت جلوی مغز به نام قشر سینگولیت قدامی (ACC) و ناحیه حرکتی تکمیلی (SMA) نگاه کردیم.

به این دلیل که مطالعات قبلی نشان داده بود که این مناطق، درگیر در اقدامات، تحت تأثیر OCD قرار می‌گیرند. فعالیت در ACC، پاسخ به پاداش یا مجازات را تغییر می‌دهد و تصمیم‌گیری مربوط به آینده را هدایت می‌کند. SMA در هماهنگی توالی‌های حرکتی دخیل است و به نظر می‌رسد در تولید عادات نقش دارد.

ما عدم تعادل بین سطح گلوتامات و GABA در مناطق جلویی مغز را در گروهی از ۳۱ بیمار مبتلا به OCD پیدا کردیم. به طور خاص، بیماران مبتلا به OCD سطح گلوتامات و سطوح پایین‌تر GABA را در ACC افزایش داده بودند. این بدان معنی است که آن‌ها سطح بسیار بالایی از ارتباطات عصبی در این منطقه داشتند، که به طور بالقوه آن را بیش از حد فعال می‌کند. آن‌ها همچنین تعادل بین این مواد شیمیایی در SMA را مختل کردند.

مهم‌تر از همه، شدت بالینی علائم اجباری OCD با سطوح گلوتامات که در SMA اندازه‌گیری کردیم، ارتباط دارد. پرسشنامه‌های خود ارزیابی شده از گرایش‌های اجباری توسط هر دو دسته از افراد مبتلا به OCD و کسانی که در یک گروه کنترل داوطلب سالم هستند نیز با گلوتامات در این منطقه ارتباط دارند.

برایACC ، ما دریافتیم که تمایل مردم به عادت (که به طور نزدیک با اجبار مرتبط است)، با تعادل گلوتامات/گابا که کشف کردیم ارتباط دارد.

درمان‌های آینده

این یافته‌ها با تمرکز بر تعادل مجدد سطح گلوتامات و GABA در مناطق کلیدی مغز، امید به درمان‌های بهتر برای OCD را افزایش می‌دهد. برخی شواهد ژنتیکی همچنین نشان می‌دهد که ژن‌های افراد مبتلا به OCD که سطح گلوتامات در مغز را تنظیم می‌کنند، ممکن است مختل شوند.

یکی از روش‌های ممکن، استفاده از داروهایی است که آزاد شدن گلوتامات از سلول‌های عصبی را در گیرنده‌های خاصی در مغز (معروف به گیرنده‌های گلوتامات متابوتروپیک ۲) کاهش می‌دهد. این گیرنده‌ها، گیرنده‌هایی هستند که گلوتامات به آن‌ها متصل می‌شود، آن‌ها فعالیت در سلول‌های عصبی را که به عنوان یک فرستنده شیمیایی استفاده می‌شود، سرکوب می‌کنند.

یکی از این دسته داروهای موجود روی این گیرنده کار می‌کند و قبلاً، به طور ایمن در انسان آزمایش شده است. با این حال، این داروها هنوز در بیماران مبتلا به OCD آزمایش نشده‌اند.

در بیماران مبتلا به OCD بسیار شدید که تمام درمان‌های معمول دیگر برای آن‌ها شکست خورده است، جراحان در واقع ACC را حذف کرده‌اند. این یکی از معدود نمونه‌هایی است که با چند اثر منفی گزارش شده بر شناخت، نشان داده است که روانپزشکی مفید می‌باشد.

با این حال، در آینده، به جای حذف ACC در چنین بیمارانی  تحریک عمیق مغز از طریق الکترودهای کاشته شده می‌تواند برای کاهش فعالیت در این منطقه استفاده شود.

برای بیمارانی که کمتر دچار اختلال شدید هستند و چنین درمان‌های شدیدی توجیه نشده است، ممکن است امکانات درمانی برای استفاده از «تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال» وجود داشته باشد. این درمان از طریق یک سیم پیچ مغناطیسی که در برابر پوست سر قرار گرفته است، برای تنظیم مجدد تعادل شیمیایی و فعالیت این مدارهای عصبی انجام می‌شود.

در آینده ، اگر OCD در اوایل دوره بیماری تشخیص داده شود و عدم تعادل شیمیایی که ما کشف کرده‌ایم نیز شناسایی شود، پس این درمان ‌های جدید، امید به بهبود کیفیت زندگی و رفاه برای بیماران این اختلال را ارائه می‌دهند.

 

 

منبع:

https://theconversation.com/people-with-obsessive-compulsive-disorder-have-an-imbalance-of-brain-chemicals-our-discovery-could-mean-a-treatment-breakthrough-208549

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا