اختلال وسواس فکری و عملی

ریشه وسواس فکری

5/5 - (3 امتیاز)

آن چه در این مقاله می خوانیم

ریشه وسواس فکری چیست؟

ریشه اصلی وسواس اضطرابی است که فرد برای غلبه بر آن به رفتارهای وسواسی روی می‌آورد. به همین دلیل هرقدر اضطراب بالاتر برود، وسواس شدیدتر می‌شود. عوامل ژنتیکی، محیطی و شناختی در بروز وسواس نقش دارند. 

ریشه وسواس فکری را می‌توان در دو عامل ارث و محیط جستجو کرد. وسواس در خانواده‌هایی که ریشه‌های اضطرابی دارند بیشتر است. ضمن آنکه وسواس زمانی عود می‌کند یا خودش را نشان می‌دهد که فرد در یک محیط اضطراب‌زا رشد کرده باشد. به همین دلیل است که اضطراب‌ها وسواس های فرد را شدت می‌بخشند و یکی از راههای کاهش وسواس کنترل ذهن و آرامش درون می‌باشد.

حقیقت این است که ما غالباً در دام ذهنمان می‌افتیم و حتی اگر فقط تعداد کمی از افراد ریشه وسواس فکری داشته باشند، در عین حال همه ما افکار ناخواسته و مزاحم داریم. مثلاً وقتی مشغول تهیه شام ​​با دوستانتان هستید و چاقوی آشپزخانه در دست دارید، ممکن است فکر زودگذری داشته باشید که چگونه می‌توانید فرد کنارتان را چاقو بزنید! شما که از فکرتان ناراحت هستید، مشغول بریدن زنجبیل می‌شوید. یا وقتی در نزدیکی لبه قطار ایستاده‌اید، ممکن است فکر کنید پریدن جلوی قطار در حال حرکت چگونه خواهد بود. درنتیجه فقط برای اینکه بیشتر مراقب باشید، چند قدم به عقب برمی‌گردید. این افکار سرزده فرد را اذیت می‌کنند و اغلب احساس شرم، ترس و انزجار را تحریک می‌کنند و گرچه مطمئناً می‌توانند ناراحت‌کننده باشند، اما همچنین بسیار طبیعی به‌نظر می‌رسند و همه افراد را به وسواس فکری دچار نمی‌کنند.

وقتی آدام رادومسکی و همکارانش بیش از 700 دانشجو از 13 کشور مختلف را ارزیابی کردند، تقریباً همه دانشجویان (94٪) اظهار داشتند که در سه ماه گذشته فکر سرزده‌ای در ذهنشان داشته‌اند. این بدان معنی است که یا همه ما دیوانه هستیم، یا افکار ناخواسته و سرزده بخشی از شرایط طبیعی ذهن انسان هستند.

ریشه وسواس چیست
ریشه وسواس چیست

درک علت اصلی وسواس فکری عملی (OCD)

اختلال وسواس فکری عملی (OCD) یک بیماری روانی است که میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. این ویژگی با وجود افکار مزاحم و ناراحت‌کننده (وسواس‌ها) و رفتارهای تکراری و مبنی بر عادت (اجبارها)، با هدف کاهش اضطراب یا ناراحتی مرتبط با این افکار مشخص می‌شود. در حالی که علل دقیق OCD پیچیده و چندجانبه باقی‌مانده است، محققان پیشرفت قابل‌توجهی در علل ریشه‌ای آن داشته‌اند. برای پاسخ به این سؤال که ریشه وسواس چیست، به خواندن مطلب زیر ادامه دهید.

۱. عوامل ژنتیکی و ارثی:

یکی از قانع کننده‌ترین شواهد نشان می‌دهد یک جزء ژنتیکی در OCD، از مطالعات خانواده‌هایی با سابقه این اختلال حاصل می‌شود. تحقیقات نشان داده است افرادی که یک خویشاوند نزدیک با اختلال وسواس دارند، بیشتر احتمال دارد که خودشان به این بیماری مبتلا شوند. اگر یکی از دوقلوهای همسان این اختلال را داشته باشد، از آنجایی که آن‌ها ۱۰۰ درصد از موارد ژنتیکی‌شان را به اشتراک می‌گذارند، احتمال بیشتری دارند که هردو دچار اختلال وسواس شوند؛ این مسئله از ایده زمینه ژنتیکی بیشتر حمایت می‌کند. چندین ژن خاص به‌عنوان عوامل بالقوه OCD شناسایی شده‌اند‌، اگرچه هیچ «ژن OCD» مشخص نشده است. درعوض، باور بر این است که ژن‌های متعددی درگیر هستند و هر کدام یک اثر کوچک دارند. این ژن‌ها ممکن است بر ساختار، عملکرد مغز و تعادل انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند سروتونین تأثیر بگذارند که نقش کلیدی در تنظیم خلق و خوی و اضطراب دارد.

۲. ساختار و عملکرد مغز:

ساختار و عملکرد مغز به طور نزدیکی با OCD مرتبط است. مطالعات تصویربرداری عصبی، به طور مداوم تفاوت در فعالیت مغز و ساختار بین افراد مبتلا به OCD و کسانی که به آن مبتلا نیستند را نشان داده است. مناطق مغز درگیر در OCD شامل قشر پیش پیشانی، قشر سینگولیت و غده‌های قاعده‌ای است. این مناطق با تصمیم‌گیری، کنترل انگیزه و تنظیم احساسات مرتبط هستند. عدم تعادل در ارتباط بین این مناطق مغز و انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند سروتونین، منجر به وسواس و اجبار مشخصه‌ای می‌شود که در OCD قابل مشاهده است. مثلا یک قشر پیش پیشانی که بیش از حد فعال است، می‌تواند مسئول ایجاد وسواس باشد، در حالی که اختلال عملکرد غده‌های قاعده‌ای می‌تواند در رفتارهای اجباری تأثیر داشته باشد.

۳. عوامل محیطی:

در حالی که ژنتیک و زیست شناسی مغز نقش مهمی دارند، عوامل محیطی نیز می‌توانند در توسعه OCD نقش داشته باشند. حوادث آسیب‌زا در زندگی، مانند سوءاستفاده جسمی یا جنسی، تصادفات یا از دست دادن ناگهانی یک عزیز، در برخی موارد باعث شروع OCD می‌شود. علاوه بر این، استرس مزمن که بر شیمی و ساختار مغز تأثیر می‌گذارد، ممکن است اختلال را در افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد آن هستند، تشدید یا تحریک کند. برخی تحقیقات نشان داده است که عفونت‌های استرپتوکوک (مانند گلودرد استرپتوکوکی) در دوران کودکی، می‌تواند منجر به شرایطی شود که به عنوان اختلالات عصبی روانپزشکی خود‌ایمنی در کودکان شناخته می‌شود که با عفونت‌های استرپتوکوک (پانداس) مرتبط است. تصور‌می شود پانداس با شروع ناگهانی علائم OCD در کودکان مرتبط است و باور بر این است که ناشی از پاسخ خودایمنی به عفونت می‌باشد.

۴. عوامل شناختی و رفتاری:

علاوه بر عوامل ژنتیکی، عصبی و محیطی، فرآیندهای شناختی و رفتاری نیز در OCD نقش دارند. افراد مبتلا به وسواس، باورهای نادرست در مورد مسئولیت‌، آسیب یا آلودگی ایجاد می‌کنند که وسواس و اجبار آن‌ها را هدایت می‌کند. ریشه وسواس مربوط به این باورها می‌تواند عمیق باشد و اغلب به تجربیات اولیه زندگی ربط داشته باشد. رفتارهای اجباری در OCD تلاشی برای کاهش اضطراب و ناراحتی مرتبط با وسواس است. مثلا کسی که وسواس آلودگی دارد ممکن است به شستن بیش از حد دست‌ها بپردازد تا ترس خود از میکروب‌ها را کاهش دهد. با گذشت زمان، این امر چرخه وسواس و اجبار را تقویت می‌کند و ترک این اختلال را به طور فزاینده‌ای دشوار می‌سازد.

۵. عوامل روانشناختی:

نظریه‌های روانشناختی نشان می‌دهد که OCD به عنوان راهی برای مقابله با اضطراب بیش از حد یا افکار مزاحم ایجاد می‌شود. افراد مبتلا به وسواس اغلب از رفتارهای اجباری به عنوان وسیله‌ای برای خنثی کردن وسواس خود به طور موقت استفاده می‌کنند. این چرخه تقویت به تداوم اختلال کمک می‌کند.

۶. یادگیری و شرایط:

برخی نظریه‌ها نشان می‌دهند که OCD ممکن است از طریق یک فرآیند شرایط ثابت و عملیاتی توسعه یابد. افراد مبتلا به وسواس یاد می‌گیرند که انجام برخی از فعالیت‌های تکراری یا اجبارها به‌طور موقت اضطراب آن‌ها را کاهش می‌دهد‌، رفتار را تقویت می‌کند و متوقف کردنش را دشوارتر می‌کند.

بنابراین در پاسخ به سوال ریشه وسواس فکری چیست موارد هایلایت شده را به یاد داشته باشید.

ریشه وسواس فکری- تصویر ۱- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

ریشه وسواس چیست

بسیاری از مبتلایان به وسواس، بیش از حد در تلاش برای درک علت اختلال خود هستند. آنها بر این باورند که اگر بتوانند تشخیص دهند چه چیزی باعث به هم ریختن مغزشان شده است، می‌توانند راهی برای رفع آن بیابند. افراد مبتلا به وسواس برای یافتن «ریشه مشکلشان» ساعت‌ها به نشخوار فکری می‌پردازند.

بسیاری از افراد می‌گویند وسواسشان به خاطر یک اتفاق، ایجاد شده است. مثلا تروماها، مصرف حشیش، و وقایعی که در ذهنشان کاشته شده است و از بین نمی‌رود. البته درست است که محتوای برخی وسواس‌ها می‌تواند تحت‌تأثیر رویدادهایی باشد که در زندگی فرد رخ می‌دهد. مثلا مبتلایان به وسواس فکری عملی در فرهنگ‌های اسلامی، بیشتر به اجبارهای مذهبی مبتلا هستند.

آیا ترس می‌تواند باعث اختلال وسواس فکری عملی شود؟

در پاسخ به این سؤال که ریشه وسواس چیست و اینکه آیا ترس به عنوان ریشه آن محسوب می‌شود، باید گفت که ترس در واقع علائم اختلال وسواس فکری عملی (OCD) را ایجاد یا تشدید می‌کند. OCD با وجود وسواس‌ها (افکار مزاحم و ناراحت‌کننده) و اجبارها (رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی انجام شده در پاسخ به وسواس‌ها) مشخص می‌شود. ترس اغلب نقش مهمی در این اختلال دارد، زیرا وسواس معمولاً مبتنی بر ترس یا تحریک اضطراب است.

ترس به این ترتیب می‌تواند با OCD تعامل داشته باشد:

۱. وسواس‌های ناشی از ترس: بسیاری از وسواس‌ها در OCD حول ترس و اضطراب می‌چرخند. این امر می‌تواند شامل ترس از آلودگی، آسیب رساندن به دیگران، اشتباه کردن یا حوادث فاجعه‌بار باشد. افکار مزاحم، ترس، نگرانی و ناراحتی شدید را در افراد مبتلا به OCD ایجاد می‌کنند.
۲. اجبارها به عنوان پاسخ به ترس: در تلاش برای کاهش ترس و اضطراب مرتبط با وسواس‌ها، افراد مبتلا به OCD اغلب در اجبارها شرکت می‌کنند. این رفتارهای اجباری یا فعالیت‌های تکراری ذهنی برای خنثی کردن افکار ناراحت‌کننده یا جلوگیری از نتایج ترسناک است. مثلا کسی که وسواس‌های آلودگی دارد، به‌طور اجباری دستانش را می‌شوید تا ترس از میکروب‌ها را کاهش دهد.
۳. ترس از انجام ندادن اجبارها: یک جنبه منحصر به فرد از OCD، ترس از انجام ندادن اجبارها است. افراد مبتلا به اختلال وسواس می‌ترسند اگر فعالیت‌های تکراری‌شان را انجام ندهند، اتفاق وحشتناکی رخ دهد. این ترس می‌تواند رفتارهای اجباری را تقویت کند و چرخه‌ای بسیار منفی ایجاد کند.
۴. ترس از دست دادن کنترل: برخی از افراد مبتلا به OCD وسواس مربوط به از دست دادن کنترل و ارتکاب اعمال مضر دارند. ترس از عمل بر اساس این وسواس‌ها منجر به ایجاد رفتارهای اجباری با هدف جلوگیری از آسیب به خود یا دیگران می‌شود.

این مهم است که توجه داشته باشید همه افکار یا رفتارهای مربوط به ترس، نشان‌دهنده OCD نیستند. افرادی که اختلال وسواس ندارند، هر از گاهی ترس یا نگرانی را تجربه می‌کنند و این‌ مسائل معمولاً بخشی از تجربیات طبیعی انسان هستند. اختلال وسواس فکری عملی زمانی به یک نگرانی بالینی تبدیل می‌شود که این ترس‌ها و اجبارهای مرتبط، به‌طور قابل‌توجهی زندگی روزمره فرد را مختل می‌کند و باعث ناراحتی و تداخل در توانایی عملکردش می‌شود.

درمان مؤثر برای OCD اغلب شامل درمان شناختی رفتاری (CBT)، به ویژه نوعی از CBT به نام مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) است.ERP به افراد کمک می‌کند تا بدون درگیر شدن در اجبارها، با ترس‌های خود مقابله کنند و به تدریج اضطراب و ترس مرتبط با وسواس‌هایشان را کاهش دهند. در برخی موارد، شاید داروهایی مانند مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) ها برای کمک به مدیریت علائم OCD تجویز شود.

ترس جزء اصلی OCD است، زیرا وسواس‌ها اغلب اضطراب و ناراحتی شدید را تحریک می‌کنند. این ترس‌ها منجر به ایجاد رفتارهای اجباری با هدف کاهش اضطراب می‌شوند و این چرخه ویژگی‌های اصلی OCD را مشخص می‌کند. شناخت نقش ترس در OCD برای تشخیص و درمان مؤثر آن بسیار مهم است.

ریشه وسواس چیست
ریشه وسواس چیست

آیا OCD یک مکانیسم مقابله‌ای با اضطراب یا تروما است؟

برخی از افراد مبتلا به OCD گزارش می‌دهند که علائم آن‌ها در زمان استرس شدیدتر می‌شود که این مسئله شامل اضطراب و تروما است. با این حال، همه افراد مبتلا به OCD آسیب یا اضطراب قابل‌توجهی را تجربه نکرده‌اند. بسیاری از افراد مبتلا به وسواس استعداد بیولوژیکی به این اختلال دارند؛ وسواس‌ها و اجبارها در جهت نیاز به کاهش اضطراب یا ناراحتی که به دلیل وسواس ایجاد می‌شود، قرار دارند.

در حالی که اضطراب و تروما می‌تواند در برخی موارد به علائم OCD کمک کند یا آن‌ها را تشدید کند، OCD یک وضعیت پیچیده با عوامل متعددی است که در توسعه و تداوم آن نقش دارد. درک این نکته ضروری است که OCD فقط یک مکانیسم مقابله‌ای با اضطراب یا تروما نیست، بلکه یک اختلال سلامت روان است که اغلب نیاز به درمان تخصصی مثل درمان شناختی رفتاری (CBT) و (یا) دارو دارد.

نظریه دو عاملی از دو جزء اصلی تشکیل شده است:

۱. شرطی سازی کلاسیک: اولین عامل در این نظریه شامل کسب ترس یا اضطراب از طریق شرطی سازی کلاسیک است. در این مرحله، یک محرک خنثی با یک رویداد نفرت‌انگیز یا ترسناک همراه می‌شود. مثلا اگر کسی که مبتلا به OCD است تجربه‌ای آسیب‌زا (که می‌تواند مربوط به اضطراب یا تروما باشد)، در هنگام لمس یک شیء خاص داشته باشد، ممکن است شیء با ترس همراه شود.
۲. شرایط عملیاتی: عامل دوم مربوط به شرایط عملیاتی است، جایی که فرد یاد می‌گیرد در برخی از رفتارها یا فعالیت‌های تکراری (اجبارها) شرکت کند تا اضطراب یا ترس ناشی از محرک مشروط را کاهش دهد. این رفتارهای اجباری تقویت می‌شوند زیرا تسکین موقت از اضطراب مرتبط با محرک مشروط (وسواس‌ها) را فراهم می‌کنند.

ادنا بی فوا، روانشناسی برجسته، نظریه دو عاملی را در درک اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در تحقیقاتش گسترش داد و به کار برد. OCD با افکار مزاحم و ناراحت‌کننده (وسواس‌ها) و رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی (اجبارها) که برای کاهش ناراحتی انجام می‌شوند، مشخص می‌شود. بر اساس این نظریه، وسواس‌ها را می‌توان به‌عنوان محرک‌های مشروط که باعث اضطراب می‌شوند دید و اجبارها، رفتارهای عملیاتی هستند که برای کاهش این اضطراب استفاده می‌شوند.

در زمینه OCD، نظریه دو عاملی نشان می‌دهد وسواس‌ها (مثلا ترس از آلودگی و افکار تهاجمی)، ممکن است از طریق شرایط کلاسیک (مثلا یک رویداد آسیب‌زا)، حاصل شود و اجبارها (مثلا شستن دست و چک‌کردن)، به‌عنوان رفتارهای عملیاتی برای کاهش اضطراب مرتبط با این وسواس‌ها عمل می‌کند.

باید توجه کنیم که در حالی که این نظریه به درک ما از OCD کمک کرده است، تحقیقات معاصر در مورد وسواس و اختلالات اضطراب شامل عوامل مختلف روانشناختی و عصبی بیولوژیکی است. اختلال وسواس فکری عملی یک وضعیت پیچیده است و علل و نگهداری آن شامل عوامل متعددی فراتر از شرایط کلاسیک و عملیاتی است، از جمله عوامل ژنتیکی، عصبی بیولوژیکی، شناختی و محیطی. روش‌های درمانی مدرن برای OCD اغلب شامل درمان شناختی رفتاری (CBT) و در برخی موارد، دارو برای مقابله با ماهیت پیچیده اختلال است.

ریشه وسواس فکری

داشتن افکار ناخواسته و مزاحم ضرری ندارد. یعنی خود افکار وسواسی مسئله نیستند. در عوض، مشکل واقعی فقط زمانی شروع می‌شود که ما ریشه وسواس فکری خود را عملی می‌کنیم. یا برای مقابله با آنها شروع به نشان‌دادن عکس‌العمل می‌کنیم. یعنی ذهنمان به رئیس ما تبدیل می‌شود.

وقتی با افکار وسواسی خود «سازگار» می‌شویم، شروع به استفاده از آنها به‌عنوان یک دستورالعمل می‌کنیم. به عنوان چیزی که باید طبق آن عمل کنیم و از آن پیروی کنیم. اقدامات بدست آمده «اجبار» نامیده می‌شوند، و این رفتارهای اجباری هستند که باعث ایجاد همه مشکلات می‌شوند. مثلاً تصور اینکه میکروب‌ها بدن شما را آلوده کنند مشکلی ندارد، به شرطی که برای این افکار معنایی قائل نباشید. با این حال، اگر این افکار را با معنای واقعی در نظر بگیرید و هر روز حداکثر ده‌بار دوش بگیرید تا از آلودگی جلوگیری کنید، این وسواس تأثیر منفی بر زندگیتان می‌گذارد.

وسواس‌ها غالباً یک مولفه خرافی دارند و حتی اکثر افرادی که با OCD (وسواس فکری-عملی) دست و پنجه نرم می‌کنند، می‌دانند که تفکرشان تا حد زیادی نادرست و غیرمنطقی است. اما آنها همچنان احساس فشار می‌کنند تا اجبارهای خود را انجام دهند و دلیل این کار فقط برای ایمن ماندن است. مثلاً ممکن است شخصی در مورد ازدست دادن عزیزانش در یک حادثه رانندگی وحشتناک، افکار تکراری داشته باشد. در نتیجه، او احساس فشار می‌کند تا مرتباً از ایمنی وسائل اطمینان حاصل کند. این افکار تا جایی آزاردهنده می‌شوند که حتی در صورتی‌که فرد می‌داند هیچ‌گونه اتفاق خطرناکی قرار نیست بیفتد، اما آن رفتارها را مجدد تکرار می‌کند. رفتارهایی مانند چک کردن مرتب موتور یا ترمزها و قفل‌های ماشین.

ریشه وسواس فکریرفتار جبری

عمل اجباری اغلب احساس خوبی برای فرد به‌همراه دارد. زیرا لحظه‌ای از اضطراب یا ترس حاصل از فکر کم‌می‌کند. اما درحالی‌که انجام اجبارها از رنج ساختگی جلوگیری می‌کند، اغلب با هزینه‌های واقعی همراه است. برخی از هزینه‌ها فوری و عملی است. اجبارها می‌توانند وقت‌گیر باشند. هنگامی‌که نیاز دارید هر روز ده‌ها بار دستانتان را بشویید قبل از اینکه «واقعاً تمیز» شوند، این شستشوها می‌توانند به‌سلامتیتان آسیب بزنند. از دیدگاهی دیگر، در مواردی‌که مرتباً باید عزیزانتان را به‌سمت رفتار اجباری خود بکشید، اجبار می‌تواند بر روابط شما تأثیر بگذارد. اما بدترین قسمت اینست که این هزینه‌هایی که به‌خاطر کارهایتان باید بپردازید، مدام درحال افزایش است. با ارزش قائل‌شدن برای این افکار ترسناک به‌عنوان موردی‌که باید از آن اجتناب شود، ترس از آنها را افزایش‌می‌دهیم. اقدامات ما به آنها جایگاهی می‌دهد که لیاقتش را ندارند و ما در یک حلقه باطل گرفتار می‌شویم که آرامش روانی خود را به‌تدریج از بین می‌بریم.

بنابراین گرچه اقدامات اجباری موجب تسکین لحظه‌ای می‌شود، اما در طولانی‌مدت باعث درد و رنج می‌شود. اگر می‌خواهید از چرخه وسواس و عمل فرار کنید، باید شروع به تنظیم و شکستن محدودیت‌های ذهنتان کنید.

راههای درمان وسواس فکری عملی

 1. به صدای رئیس دیکتاتور درون توجه کنید

ذهن وسواسی مشتاق است به شما بگوید چه‌کاری باید و نباید انجام‌دهید. این ذهنیت مانند دیکتاتوری است که داخل سرتان زندگی‌می‌کند. او شما را ترغیب‌می‌کند اجبارهایتان را انجام دهید و در صورت عدم‌پیروی، با احساس اضطراب شدید تهدیدتان می‌کند. تا آنجا که زندگی سخت می‌شود. در اینجا شما باید با ایجاد فاصله، کنجکاوی و محبت به‌خود، به خواسته‌های ذهنتان توجه‌کنید.

این موضوع شاید به این معنی باشد که خود را در میانه یک فکر وسواسی متوقف‌کنید. یا ممکن است به‌معنای متوقف‌کردن خودتان وسط یک عمل اجباری باشد. در این هنگام است که می‌توانید این صدا را تشخیص‌دهید و به‌آرامی با او صحبت‌کنید یا متوقفش کنید. البته گفتن اغلب آسانتر از انجامش است و هیچ فرمولی وجود ندارد که مناسب همه افراد باشد.

بسته به‌شرایط و سابقه شخصیتان با وسواس، ممکن‌است به روش‌های دیگری نیاز داشته‌باشید.

وقتی خودتان را با یک فکر وسواسی گرفتار می‌کنید، ممکن است بخواهید با گفتن «من متوجه‌ام که این فکر را دارم (شناسایی فکر وسواسی‌تان)» از این فکر خودداری کنید. در حین انجام این‌کار، ممکن‌است متوجه‌شوید که چگونه این فضای بین شما و فکر وسواسیتان، در ذهنتان فاصله ایجاد کرده‌است. شناسایی و آگاهی از فکر می‌تواند در متوقف‌کردن و کاهش علائم، بسیار مفید باشد. هنگامی‌که خود را وسط یک عمل اجباری گرفتار می‌کنید، بهتر است لحظه‌ای مکث‌کنید. به خود اجازه دهید تنش، ناراحتی و اضطرابی را که هنگام اتمام رفتار اجباری پیدا می‌کنید، احساس کنید. این بدان معنیست که اشتیاق به‌عمل را کنار بگذارید و احساسات ناراحت‌کننده‌تان را با شفقت به‌خود و کنجکاوی برآورده‌کنید.

اولین قدم برای مقابله با وسواس و اجبار این نیست که هرچه دیکتاتور به‌شما می‌گوید، رفتار کنید. بلکه درعوض می‌توانید بایستید. عقب‌بروید و صدای این دیکتاتور را به‌عنوان فکری که در سرتان می‌گذرد، نه چیزی‌که واقعا هست، متوجه‌شوید. آنگاه متوجه خواهید شد این شمایید که می‌توانید ذهنتان را کنترل‌کنید، نه ذهنتان.

2. اعلامیه استقلال خود را اجرا کنید

وقتی جلوی تسلیم خواسته‌های ذهنیتان را گرفتید و حالت مهربان‌تری نسبت‌به افکارتان پیدا کردید، وقتش است فیلمنامه را ورق‌بزنید. اکنون وقت اعلام استقلال است. البته مراحل اقدام هربار متفاوت است. و بسته به شرایط و سابقه شخصی‌تان با ریشه وسواس فکری و اجبار، ممکن‌است مجبور به امتحان شیوه‌های مختلف‌شوید. در این مرحله به‌گونه‌ای در برابر رئیس وسواسی ذهنتان قرار می‌گیرید. و مانند فردی‌که می‌خواهد استقلال پیدا کند، کارهایی بر عکس خواسته‌هایش انجام می‌دهید. مثلاً وقتی ذهنتان می‌گوید باید خود را بشویید، وقتش است انگشتانتان را در مقداری خاک بمالید.

البته به‌یاد داشته باشید که غلبه بر وسواس فکری سخت‌است. بسته به شدت ریشه وسواس فکری این رفتار ممکن است برای برخی افراد دردناک باشد. و حتی موجب درجات بسیار شدیدتری از وسواس شود که به آنها بسیار آسیب خواهد زد. پس پیشنهاد می‌شود در طول جلسات درمانی و زیر نظر مشاورتان به چنین کاری دست‌بزنید.

ریشه وسواس فکری- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

اگر عمل جایگزین برای اعلام استقلال‌تان، مفید و مبتنی بر ارزش‌ها باشد، بهترست. مثلاً یک بیمار وسواسی فهمید ذهنش به او می‌گوید بچه‌هایش خیلی جوانند و نمی‌تواند لمسشان کند. درعوض، بیمار برای مقابله با ذهنش و اعلام استقلال، تصمیم‌‌گرفت با آنها بازی کند. دکتر هایس نویسنده این مقاله می‌گوید: «من شخصاً در مورد کثیف‌بودن دستانم و نیاز به شستن‌شان افکار وسواسی داشتم. وقتی متوجه افکارم در مورد شستن دست‌هایم شدم، برای اعلام استقلال و ایستادن در برابرش به این نتیجه رسیدم: هرزمان ذهنم گفت «دستهایت را بشوی»، حتی اگر کثیف نبودند، لبخند بزنم و به‌جایش انگشتانم را بمکم. ذهنم با این حرکت جیغ کشید! چندروز طول نکشید که اصرارهای وسواسی‌ام دچار تردید شدند».

بازهم یادآوری می‌شود که این «بازی متقابل» را به‌یک اجبار جدید تبدیل‌نکنید. هدف، صرف‌نظر از آنچه دیکتاتور داخل ذهنتان می‌گوید، کسب یک زندگی کامل است.

پس مرحله دوم، کشف محدودیت‌های ذهنتان و رفتار آزادانه و مستقل است. با شکستن قوانین شروع‌کنید.

 

برای درمان وسواس فکری خود کتاب خودیاری برای درمان وسواس را مطالعه کرده، تمریناتش را انجام بدهید. برای دریافت کتاب کلیک کنید.

کتاب خودیاری برای درمان وسواس- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

نتیجه‌گیری درباره سوال ریشه وسواس فکری چیست

در پاسخ به سوال ریشه وسواس چیست باید گفت علل اصلی OCD چندجانبه هستند که شامل تعامل پیچیده‌ای از عوامل ژنتیکی، عصبی، محیطی، شناختی و رفتاری است. درحالی‌که محققان در درک این عناصر کمک‌کننده پیشرفت‌های قابل‌توجهی داشته‌اند، باید بپذیریم هیچ علت واحدی برای OCD وجود ندارد و شروع اختلال می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. یک رویکرد یکپارچه برای درمان‌ که شامل روان‌درمانی، دارو و تغییرات سبک زندگی است، اغلب مؤثرترین راه برای مدیریت OCD و بهبود کیفیت زندگی بیماران می‌شود.

همه ما توانایی داشتن افکار وسواسی ناخواسته را داریم.

اما صرف‌نظر از اینکه یک فکر چگونه می‌تواند ناراحت‌کننده باشد، یک فکر فقط یک فکر است و قدرت آسیب رساندن به شما یا دیگران را ندارد.

وسواس‌ها فقط زمانی به مشكلات تبدیل می‌شوند كه وارد عمل شوند. این عمل، اقدامات خصوصی برای خنثی كردنشان یا اقدامات عمومی برای جبرانشان می‌باشد.

هنگامی‌که فکرهایمان را به‌معنای واقعی کلمه به‌صورت وسواسی دنبال می‌کنیم و اجباری به آنها عمل‌می‌کنیم، تأثیرات منفی روی زندگی‌مان می‌گذارند. پس از آن، وسواس باعث‌می‌شود زمان، سلامتی و روابطمان آسیب ببیند و با گذشت زمان هزینه‌های بالاتری برای اختلال‌مان بپردازیم. اگر می‌خواهیم بر ریشه وسواس فکری و رفتار اجباری خود غلبه‌کنیم، باید بیاموزیم چگونه در میانه پرواز، افکارمان را متوقف‌کنیم. ممکن‌است لازم باشد از افکار وسواسی خودداری کنیم و با ایجاد فاصله بین خودمان و فکرمان، تفکرات وسواسی‌مان را نابود کنیم. یا شاید لازم باشد یاد بگیریم چگونه احساسات ناراحت‌کننده‌ای را که حین بروز افکار وسواسی به سراغمان می‌آیند، شناسایی کنیم و آنها را بپذیریم.

وقتی ذهن‌مان قوانین خودخواسته‌ای را در مورد آنچه می‌توانیم و نمی‌توانیم انجام دهیم ارائه‌می‌دهد، وقتش می‌رسد که برخلاف افکار حرکت‌کنیم و مستقل رفتار کنیم، دقیقاً همان کاری که رئیس (دیکتاتور) ذهن‌مان از آن می‌ترسد. هرچه محدودیت‌های خودآزمایی ذهنمان را بشکنیم، از زندان روانی‌مان زودتر رها می‌شویم و درنهایت می‌توانیم از آزادی تازه پیداشده‌مان لذت‌ببریم. این نوع آزادی، آزادی‌ست که حتی میلیاردها پول نمی‌تواند برایمان بخرد.

در ادامه به کتاب دکتر کامیار سنایی به‌نام خودیاری برای درمان وسواس فکری عملی به زبان ساده نیز اشاره باید کرد. این کتاب برای مراجعین و به زبانی ساده نگاشته شده است. هدف از تالیف این کتاب آن بوده است که مراجعین با مطالعه آن در مواردی که وسواس شدید نمی‌باشد، بدون کمک متخصص بتوانند مراحل ابتدایی درمان خویش را شروع کنند. مخاطب کتاب، همه افراد وسواسی بالاخص افرادی هستند که توان پرداخت هزینه مشاوره با متخصص را ندارند.

برای دریافت کتاب با شماره ۰۰۹۸۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ هماهنگ کنید یا روی این لینک کلیک نمایید.

 

منبع:

  https://www.psychologytoday.com/us/blog/get-out-your-mind/201905/how-deal-obsessive-thoughts

نوشته های مشابه

43 دیدگاه

  1. نظر من اینه پیش ی روانکاو برو.من درگیر وسواس بودم و دارو مصرف میکردم.رفتم روانکاو گفت داروهاتو قط کن و بیا مشاوره.البته دوز داروهام کم بود.الان هفته ای یکبار میرم مشاوره و قرص نمیخورم.حالم از قبل بهتره

  2. با سلام و خسته نباشید چند ماهی هست که یه وسواسی جنسی میاد تو افکارم همش حس میکنم یکی داره بهم سکس میکنه چیکار کنم خیلی حالم بد میشه

  3. سلام وقت بخیر
    من ۱۹ سالمه دیپلمه مشکلم اینه که
    یه جا دعوام شد بعدش اومدم بیرون از اونجا یه فکرایی اومد تو سرم ب همراه دلشوره و اضطراب و سردرد که چرا جوابشو ندادم و هی خودخوری کردم اما قبلا اینطوری نشده بودم تاحالا ، بعدش رفتم حرفایی ک تو دلم بود رو به اون یارو زدم یجورایی دلمو خنک کردم و مسئله برام حل شد و بزور حواسمو پرت کردم اینور و اونور تا اون فکرا از سرم پرید و دوباره حالم خوب شد بعد اون یه مدتی اونطوری نشدم تا دوباره یه جا بحثم شد و هم خیلی ترسیدم از طرف مقابلم چون یه ادم لات بود و وقتی از اونجا رفتم دوباره حالم خیلی بد شد و دوباره اون فکرا اومدن که چرا جوابشو ندادی و چرا ترسیدی و … خودخوری دوباره شروع شد رفتم پیش مشاور و باهم صحبت کردیم و مسئله های ذهنیمو حل کردیم و خوب شدم اما شبش دوباره فکرا اومدن مثل یه خوره چسبیدن به وجودم و دوباره حالم خراب شد و الان حدود یکسال و نه ماهه که از اون ماجرا میگذره و خیلی مشاوره رفتم و حتی دارو خوردم اما فقط دلشوره ام کم شده و الآن خودخوریم کمتره اما تو کارها و رفتارهای روزمره ام دچار مشکل شدم یعنی مثلا یکی از فکرام اینه که ترس برای بقای انسان لازمه اما من ذهنم قبول نمیکنه ترسمو و بخاطر همین اگه جایی بترسم سردرد شدیدی میگیرم بخاطر اینکه ترسمو نمیتونم قبول کنم و میگم ترس یعنی چی یا مثلا ذهنم به رفتارها و گفتارهای چه خودم چه بقیه خیلی دقت میکنه و همش چرا چرا میاد به ذهنم انگار معنی و درک بعضی چیزا از ذهنم رفته این فقط چند نمونه از افکارم بود ، توجه و تمرکزم کامل روی فکراییه که دارم و همش حواسم هست که یه فکرایی دارم که بهشون هنوز جواب ندادم و حل نشدن بخاطر همینم هست که توجه و تمرکز یا حواسم پرت نمیشه چون انسان فقط میتونه روی یه چیز تمرکز کنه نه دوتا و بخاطر همین که تمرکز و حواسم پرت نمیشه اصلا موقعیت جدیدی ک پیش میاد حالم بد میشه
    ممکنه این افکار از عوارض قرصها باشه ؟ یا بخاطر اینه که زیاد خودخوری کردم ؟ کلا مشکلم چیه ؟

  4. سلام اقای دکتر. کتاب خودیاری برای درمان وسواس فکری و عملی کی چاپ می شود ؟ قرار بود به زودی چاپ شود! با سپاس فراوان از شما

  5. منظورتون دقيقا از اين جمله چيه دكتر جان،
    من متوجه نشدم .
    “باز هم یادآوری می‌شود که این «بازی متقابل» را به‌یک اجبار جدید تبدیل‌نکنید.” ؟؟؟؟

  6. باسلام.بجای اینکه هی کلنجار بروید با خودتان که اگه این عزیزمو از دست میدم چی میشه،اون عزیزمو از دست میدم چی میشه،یک کلام بگو اصلا از دست بدم مگه چی میشه.با اون مبارزه نکن.سعی کن تاییدش کنی تا دیگه به اون حساس نباشی.اینقدر بگو بعداز چند روز عادی میشه.وشادباش شما افسردگی گرفتید.شیطان میدانه چکار کنه.بخدا ذهن خراب و وسواسی زندگی مارانابود میکنه.التماس دعا

    1. سلام دوست عزیز …. فحوای کلام شما کاملا درسته … بهترین و قوی ترین راه کمرنگ کردن وسواس های فکری و عملی همینه که به خودمون یاداوری کنیم که من نمیخوام جوابی به وسواس بدم و جنگی با هاش ندارم !! اتفاقا میخوام از درون بپذیرمش و به هش بگم اتفاقا این افکار وسواسی که میاد تو ذهنم من خودم دوسشون دارم و کاملا بی تفاوت با هاش برخورد کنیم …

  7. سلام.من حدود ۲۵ سال وسواس دارم.اخیرا وسواس فکری دارم.و به این نتیجه رسیدم بهترین راهش،تایید اونه.نه مبارزه و راه حل پیدا کردن یا جواب پیداکردن برا اون.
    دکترانوشه حرف خوبی زد گفت:هر وقت بخودت گیردادی وسواس میگیری.مثلا اضطراب داری در مورد ازدواج هی با خودت کلنجار میری،مثلا یکروز میگی خداهست کمکم میکنه زن خوب گیرم میاد.تا چندروز خوبی باز فکره میاد.وباز فکره آمده،بازچندروز کلنجار میری تا یک جواب پیدا کنی آرام بشی.بجا کلنجار بگو اصلا ازدواج نکنم به درک.هی بگو تا یادت افتاد بگو بیخیال میشی و نسبت به ازدواج دیگه حساس نیستی.وسواس نجسی پاکی مثلا الان گیر دادی فرش نجس،آب میکشی باز میگی پاک نشد.یا داشتم آب میکشیدم ریخت رو شلوارم،شلوارمم بشورم.و….همان اول بگو خوب فرش نجسه که نجسه.سخته ولی ممکنه.باور کنین جواب میده.التماس دعا

  8. سلام من خیلی شدیدوسواس فکری دارم بخصوص خودآزاری وبیرون ریزی دارم وهرچیزی که به ذهنم میادروبه دیگرون به صورت صدای ذهنی ونشون دادن جوری که طرف به راحتی می گیره من چیم اصلاواین دچارترس ونگرانی درمن شده که ذهنموکنترل کنم ولی باکنترلش بدتربه وسواسیم دامن می زنم خیلی ناخواسته به آدمهابه اصطلاح آمیانه کلیدمی کنم گیرمی دم یا تویه فکرگیرمی کنم وناخواسته به صورت ذهنی بیان می کنم یعنی انگارجبرانشون می دم می گم می فهمونم چیزاییروکه دوست ندارم بگم روروش حساس می شم …خواهش می کنم راهنماییم کنید یابه ایمیلم پیام بدیدراهنماییم کنیدمچکرم

      1. بله ممنونم اگرکتاب صوتی دراین زمینه سراغ داریدمعرفی کنیدممنون می شم مرسی ازپاسختون مچکر

    1. سلام وحید جان من مثل شما وسواس فکری دارم.یک خورده با خودت مهربان باش عزیزم.مثلا بگو ذهنم درگیر شد که شد این فکرا آمدن که آمدن.و ریشه ی وسواس تو پیدا کن.مثلا اون دلیلی که باعث شده وسواس بگیری،را تو خودت پیدا کن و با اون مشکل کنار بیا.مثلا مشکل ازدواج،بجا اینکه هرروز کلنجار بری یعنی چی میشه،چطور میشه.هر روز یک جواب پیدا کنی آرام بشی،بگو اصلا نگیرم زن به درک..دوست داشتن خود؛یعنی پذیرش وحید توسط خود وحید.یعنی اینکه به این نتیجه برسی در خودت که و بخودت بقبولانی که من چه آرام باشم چه نباشم همینم.وسعی میکنم بهتر بشم.و اینکه،دکتر انوشه میگه هر وقت بخودت گیر دادی وسواس میگیری.سعی هم نکن افکار منفی را بیرون کنی.مدیتیشن هم خوب هست.چون از در بیرون کنی،از پنجره ذهنت میان.خودتو سرگرم کن به کارمورد علاقه ت.ودیگر اینکه شل وول هم نباش.تو صاحب ذهنی.نه ذهن صاحب تو.بخدا ذهن خراب نابودت میکنه.اگه فکر منفی آمدبه خودت بگو این ذهن،خرابه من با اون کارندارم.تازه خداوند متعال بفکر مورچه های اعماق جنگل آمازون زیر اون برگه تو کف جنگل هست.چطور میتونه بفکر من و تو که اشرف مخلوقاتشیم نباش.ارتباطت را با خدا یک مقدار زیادکن.اگه میخوایی تو زندگیت موفق باشی،پدرتو بگو واست دعا کنه.اینو خداوند خودش تو قرآن گفته.وکار خیری که انجام میدی،ثوابشو با مردگان شیعه که وارث ندارن اولاد ندارن تو اون دنیا منتظر ثوابن،تا کسی واسه شان فاتحه ای بخوانه یا ثوابی بفرسته،ثواب کارای خیرتو با اونا شریک کن.بخدا جواب میگیری.التماس دعا

      1. سلام وقت بخیر
        دختری ۲۲ ساله هستم با زمینه مذهبی.
        چند ماهی هست که به وسواس فکری اعتقادی شدید دچار شدم به طوری که احساس و افکارم نسبت به اعتقادات و خدا و ائمه (ع) تغییر کرده و این افکار به نوعی سؤظن نسبت به دین و امور دینی و هر امری که با دین مرتبط باشه تبدیل شده به طوری که نمیتونم برای آینده یا هفته بعدم برنامه ریزی کنم و از زندگیم لذت ببرم و دچار افسردگی خفیف هم شدم .
        ممنون میشوم راهنمایی کنید.

  9. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر،حدودا یک سال وخورده ای هست که خالم فوت کردندومن ازهمون موقع دچار ترس ازدست دادن عزیزانم شدم به طوریکه نمیتونستم مثل گذشته درس بخونم وتمرکز کنم وافت تحصیلی داشتم..وقتی استرس میگیرم این علائم تشدید پیدا میکنه وخیلی اذیت کننده است،من کنکوری هستم ومیخواستم خیلی زود درمان بشم ونتیجه بگیرم ولی بدون استفاده ازدارو،ممنون میشم پاسخ بدید..

    1. سلام . ریشه وسواس فکری شما همانگونه که گفتید ترس از دست دادن است. مقاله تله رها شدگی را در سایت مطالعه کنید. ورزش هوازی مانند دویدن- پیاده روی تند- شنا- دوچرخه هر روز 50 دقیقه بطور منظم انجام دهید.
      مقاله درمان اضطراب بدون دارو را در سایت مطالعه کنید. زیرا ریشه وسواس شما اضطراب است. اضطراب از دست دادن

  10. سلام آقای دکتر خسته نباشید من یه کمی مذهبی ام البته نه از نوع تندروهاش که رو همه چی حساس باشم و اینجور چیزا، چند سال پیش یک عکسی در اینترنت به صورت تصادفی دیدم که به قرآن بی احترامی کرده بود وقتی عکس و دیدم خیلی ناراحت شدم و اثر منفی رو من گذاشت هر وقت اسم خدا رو می شنیدم و حالا هم اینجوریم همون عکس می اومد جلو چشام و احساس میکنم به مقدساتم بی احترامی میکنم و احساس میکنم وقتی اسم خدا رو رو زبانم میارم اظطراب میگیرم و هی باید اونو با خودم تکرار کنم تا به خودم ثابت کنم اون چیزیو که تو عکس اینترنت دیدم قبول ندارم و از اظطرابم بکاهم البته خودمم میدونم که اون چیزیو که تو عکس دیدم قبول ندارم ولی ترس از آسیب رساندن به ایمانمو دارم و احساس میکنم اگر به این وسواسی ها گوش ندم ایمانم به خدا آسیب می بینه ولی چند سالیه که این عکس یادم رفته ولی انقدر این وسوسه رو تو ذهنم با خودم تکرار کردم که از ذهنم این وسوسه ها بیرون نمیبرن لطفا راهنمایی کنید

    1. این نوع وسواس بسیار شایع است و تنها شما به ان دچار نیستید. راه درمان این وسواس فرار از افکارتان نیست زیرا باعث می شود این افکار بیشتر به ذهنتان بیاید. شما باید افکاری و تصاویری که در ذهنتان تکرار می شود را ارادی به ذهنتان بیاورید تا اثر ان خنثی شود و ترسهایتان از بین برود. هر قدر بیشتر اینکار را بکنید این تصاویر زودتر از ذهنتان خارج می شوند. کتاب خود درمانی وسواس را از فروشگاه سایت تهیه کنید تا با روش درمان وسواس بیشتر اشنا شوید و یقین کنید که این روش درمان وسواس می باشد.

      1. سلام اقای دکتر من شوهرم بیماری قلبی دارن دخترم هر ثانیه به ثانیه نبض پدرشون و می گیرن اصلا کارشون فقط نبض گرفتن شده خواب وخوراک ندارن خیلی نگرانشم فقط تو زندگی فکر وذکرشون پدرشون میباشد لطفا مرا راهنمایی کنین ممنون

  11. با سلام.. دکتر.. بنده چندین ساله وسواس فکری شدید دارم.. امسالم کنکور دارم.. سال دومم هست نمیتونم درس بخونم نه تمرکز دارم نه چیزی.. وسواسم.. وسواس شک و تردیده.. وقتی بیرون میرم یهو روی رنگ لباس طرف.. رنگ ماسکش اینکه چه رنگی بود مثلا.. ریش داشت یا نداشت.. این جور مسائل.. کلافم کرده دیگع.. نمیدونم چیکار کنم

  12. با سلام
    خیلی ممنون از مقاله خوب و مفیدتون. یک سوال داشتم. اینکه زن و مردی به هم علاقه داشته باشند ولی به دلایلی نتوانند با هم رابطه داشته باشند. مثلا متاهل بودن یکی از انها. و این باعث شود که شخص علاقه مند مرتب و به دفعات در روز به شخص دیگر فکر کند هم وسواس فکری است؟ یا طبیعی هست و جزیی از عشق؟

  13. سلام وقتتون بخیر.
    ببخشید من دانشجوی دندانپزشکی هستم، از قبل کنکور دچار وسواس فکری شدم. که به مرور جنبه های بیشتری از زندگیم رو درگیر کرد، شکلای متنوع تری پیدا کرد، دلیل اصلیش استرس کنکور بود که مانع مطالعه درستم میشد، بشدت درگیر میشدم و در روز فقط 2 ساعت شاید میتونستم بخونم، بگذریم ازینکه دانشگاهی که میخواستمو نیاوردم و همچنان غصه شو میخورم و یک افسردگی ای دارم بابتش، قبل کنکور و دبیرستان اگه 90درصد تمرکز موقع مطالعه ام بود ازون اتفاق به بعد 60،70 نهایتا شده. واسه آینده ام حتی من نیاز به تمرکز دارم، نیاز دارم بتونم خوب درس بخونم ولی نمیتونم، هروقت شروع میکنم به مطالعه، هرچند دیگه استرس کنکور تموم شده ولی وسواسه میاد سراغم، فکرم مشغول میشه و ناراحتی بزرگی منو میگیره که چرا من اینطورم، دوستانم هیچکدوم اصلا با چنین مشکلاتی سروکار نداشته و ندارند و این منو آزار میده. 1سال پیش وسواس خواب اضافه شد، نکنه خوابم نبره! در صورتی که عین خرس میخوابم ولی خب هرروز استرسشو دارم، ترس مزخرفی که ازم جدا نمیشه، ترس اینو دارم نکنه یهو کامل دیوونه شم نتونم درسمو ادامه بدم بخاطر وسواس و فلانو… ، یا بعد فارغ‌التحصیلیم بدون تمرکز کار کنم و نتونم موفق بشم یا مردم ناراضی باشن. دکتر هرقدر هم بیشتر فکر میکنم به اینکه وسواسی ام اونروز به گند کشیده میشه کامل، اینکه میگید باهاش بجنگید مثلا موقع خواب باعث میشه بدتر خوابم بپره، یا موقع مطالعه قشنگ فکرمو مشغول میکنه. این تمرکز نداشتنه داره دیونم میکنه، مثل سرطان یا یه بیماری صعب العلاج شده تو ذهنم. بدون هیچچچچ درمانی!

    1. جنگیدن در مورد خواب به این معنا است که چون شما از بی خوابی می ترسید باید به خود بگویید هر زمان فکر بی خوابی به سراغم امد نمی خوابم تا درک کنید نخوابیدن فاجعه نیست. نهایت یک یا چند شب نمی‌خوابید ولی در نهایت درک می کنید که نخوابیدن فاجعه‌بار نیست.
      مقاله درمان کمالگرایی را در سایت مطالعه کنید. شما دچار کمالگرایی نیز می باشید و مشکلاتتان اکثرا ناشی از ان است.

      1. سلام اقای دکتر
        من تقریبا از۱۹ سالگیم دچار وسواس شدم هرجور وسواس فکری که بگین داشتم از وسواس فکری آیینی بگیر تانخوابیدن واینا
        الان تقریبا ۵سال از اونموقع میگذره باز دوباره دچارش شدم واینکه گاها با خانوادم خیلی جدی میشم تقریبا۴ ماهه هنگام خواب یه اهنگی میومد ذهنم وناراحتم میکرد ونمیزاشت بخوابم الانم کلا با هر چیز کوچیکی خوابم بهم میریزه و حالم بد میشه از نخوابیدن واینکه سرم هم دچار مریضی میشه قسمتایی که تا الان درد نمیکرد الان درد میکنه و قلبم هم میگیره و میترسم حمله ی قلبی بیاد بهم لطفا راهنماییم کنین مرسی

        1. هر زمان استرس و اضطراب در شما افزایش بیابد وسواس نیز تشدید می شود.سعی کنید اضطراب را در خود کاهش دهید. مقاله درمان اضطراب را در سایت مطالعه کنید.
          همچنین کتاب خوددرمانی وسواس را از فروشگاه سایت تهیه کرده و طبق انچه توضیح داده شده تمرینات انرا انجام دهید.
          خلاصه درمان: هر قدر بیشتر به وسواس خود بها بدهید و فرار کنید وسواسها تشدید می شود

        2. سعی کنین باخودتان مهربان باشین.خودتان را همانگونه هسنین بپذیرین یعنی من چه آرام باشم چه نباشم همینم.بقول دکتر انوشه هر وقت بخودت گیر دادی وسواس میگیری.شادباشین.منم همینطور بودم.

    2. سلام دوست عزیز منم هم به این بیماری مبتلا هستم اما در زمینه اعتقادی اما در اینکه واقعا آزار دهنده هست و مثل سرطان میمونه با شما موافقم اصلا قصد ندارم هر کس این پیام رو میخونه مضطرب بشه که وسواس یک بیماری وحشتناکه ، حتی اگه وحشتناک هم باشه قابل کنترل و درمان هست.
      راهکار هایی که من به پیشنهاد یک مشاور انجام دادم این بود که به دکتر طب سنتی مراجعه کردم چون غلبه سودا در بدن به ویژه در مغز باعث تشدید و یا حتی فکر وسواسی میشه پیشنهاد من به دوستان این هست که در کنار کمک و همراهی با مشاور و روان پزشک حتما به فکر کنترل و درمان غلبه سودا در بدن شون هم باشند چون برای من مؤثر بوده و از اضطراب و شدت این بیماری خدا رو شکر تا حدی کم کرده ، اما به تنهایی مفید نیست بلکه در کنار روند درمان با روان پزشک و روان درمانگر مفید و اثر بخشه. و اینکه به گفته دوستان سعی کنید با خدا رابطه تون رو بهتر کنید و از خدا بخواهید به قلب تون آرامش بده. ذکر لا حول و لا قوه الا با الله و علی بذکر الله تطمئن القلوب هم برای آرامش قلبی مفیده به ویژه اگه با توجه به معنی آیه باشد التماس دعا از دوستان

  14. سلام دکتر، راستش حدود 4 ساله من وسواس فکری گرفتم البته اخیرا بهتر شده ام ولی بدلیل شرایطی که دارم استرسم گاهی زیاد می‌شه و وسواس کاملا برمیگرده. یه سوال ازتون دارم. من چند وقته که با کسی آشنا شدم و فعلا مشغول شناخت هم هستیم، وسواس من نمود بیرونی نداره که ایشون متوجه بشه. میخواستم بدونم که لازمه خودم بگم بهشون این موضوع رو؟ قبل ازدواج بگم؟ بالاخره وسواس فکری یه بیماری ذهنی هستش و من گاهی شدیدا درگیر میشم باهاش البته به دیگران کاری ندارم موقع وسواسی شدن فقط خودم استرس شدیدی رو اونموقع تجربه میکنم و شاید یه کم عصبی شم. اگه این فرد همسر من بشه در آینده و بعد ازدواج متوجه بشه شاید حس بدی بهش دست بده، متوجهید خودتون که چی میگم، و این در صورتی هست که من حتی میتونم هیچ چیزی تا آخر عمر نگم، بنظرتون کدوم کار درسته؟

    1. لزومی ندارد اسم وسواس فکری بر روی ان بگذارید ولی بگویید وقتی اضطراب من زیاد می شود این حالتها در من ایجاد می شود. برچسب زدن به خود دیگران را می ترساند ولی بیان حالتهای نگرانی و مشغولیتهای فکری در زمان استرس توصیف واقعی تری از شما بدست می دهد

  15. عالی بود دکتر مقالاتتون عالیه..خداشاهده فکر نکنین من پول گرفتم تا از دکتر دفاع کنم من دارم دوره روان شناختی ocd رو طی میکنم دارم از روی کتاب دکتر درباره ocd و راهکارهای اون میرم جلو تونستم تا 85 درصد به کمک روزی یک عدد فلوکستین 20 که دکتر برام نوشته برم جلوو…من قبلا خواب نداشتم نمی تونستم ارایشگاه برم بخاطر ترس از بیماری الان میتونم به راحتی ارایشگاه برم و حتی ماشین اصلاح شخصی خودم رو هم با خودم نبرم..نکته کلیدی اینه خودتون رو در اون شرایط قرار بدین و بعد به خودتون بگین دیدین اتفاقی نیوفتاد…به امید موفقیت دکتر و همه مردم سرزمینم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا