عوامل و دلایل اضطراب چه میباشند؟
مقدمه
در مقاله تفاوت استرس و اضطراب توضیح دادیم که بین استرس و اضطراب تفاوت وجود دارد. همه افراد در زندگی استرس را تحمل میکنند، ولی همه به اضطراب دچار نمیشوند.
بنابراین دلایل اضطراب را نمیتوان حصر در وجود استرس دانست، زیرا بسیاری از افراد توان مقابله بالایی با استرسهای محیطی دارند و بسیاری دیگر چنین توانایی را نداشته و کوچکترین موضوعی برای آنها تبدیل به اضطراب میشود. برای فردی حتی انتخاب نوع شام شب میتواند او را مضطرب کند. در حالیکه فردی دیگر حتی در تجربه مریضیاش نیز معنای مثبتی پیدا کرده و از آن بهجهت رشد خود بهرهمیگیرد. چه عواملی باعث میشود که استرس در فرد تبدیل به اضطراب شود؟ سطحی از استرس در فردی میتواند تبدیل به برانگیختگی جهت فعالیت شود و فردی دیگر را از فعالیت بازداشته، مضطربکند. براساس نظر ادموند جی بورن (ص ۶۷ تمرینات عملی برای درمان اضطراب و فوبیا) دلایل اضطراب را میتوان اینگونه برشمرد:
۱. دلایل اضطراب از لحاظ فیزیولوژیکی و ارث
بعضی افراد از نظر فیزیولوژیک مستعد اضطراب هستند و در مغز و بدن خود دچار بیتعادلیهایی هستند که آنها را برای اضطراب آماده میکند. برخی از مشکلات فیزیولوژیکی که در اضطراب نقش دارند، عبارتند از:
الف: سندرم نفس نفس زدن: تنفسهای سریع و کم عمق سبب کاهش دی اکسیدکربن در سطح خون میشود که بهنوبه خود منجر به حمله وحشت میشود.
ب: کمی قند خون: میتواند ناشی از رژیم غذایی نامناسب و یا استرس باشد که منجر به ایجاد نشانههای اضطراب مانند لرزیدن اندامها، سرگیجه، احساس ضعف و سردر گمی شود که بروز این نشانهها میتواند به بروز حمله وحشت ناشی شود.
ج: پُرکاری تیروئید: منجر به افزایش ضربان قلب و عرق کردن میشود که بهنوبه خود باعث اضطراب میشود.
د: موارد دیگر: پایین افتادن دریچه میترال، سندرم پیش قاعدگی، اختلالات گوش داخلی، کمبود کلسیم، منیزیم، پتاسیم و ب ۱۲، آریتمی قلبی، فشار خون ذاتی، تومور آدرنال و موارد دیگر اشاره کرد.
۲.دلایل اضطراب از لحاظ تربیتی و شرایط کودکی
الف: والدینی که برداشت بهشدت محتاطانه از جهان دارند
باعثمیشوند کودکانشان را نیز دائماً از دنیای پیرامونشان بترسانند و به آنها مدام هشدار میدهند که مراقب خطرات احتمالی باشند. «آنقدر ندو، میافتی زمین دست و پایت میشکند». «مدرسه مراقب بچههای دیگر باش که اذیتت نکنند». «کاپشنت را بپوش وگرنه سرما میخوری، معلوم نیست کی خوب بشوی». اینگونه والدین خود دچار اضطراب هستند. و با امر و نهی فراوان و اعمال قوانین زیاد، سعی میکنند دنیایی را که از نظرشان خطرناک بوده و هر لحظه احتمال بروز یک اتفاق بد در آن میرود، کنترل کنند.
ب: والدین منتقد و کمالگرا
والدینیکه بهشدت از کودکشان انتقاد میکنند و استانداردهای سطح بالا برایش دارند، کودکانی مهرطلب و درعین حال کمالگرا ببار میآورند. آنها برای کسب تایید و ایجاد حس ارزشمندی در خود بهشدت محتاج کسب رضایت دیگران هستند. آنها همیشه نگرانند به آنچه از نظرشان باعث ارزشمندیشان میشود، دستیابند و درصورت عدموصول، خود را سرزنشکرده و احساس گناهمیکنند. آنها بهجهت آنکه میخواهند هیچ اشتباهی نداشته باشند، همیشه دچار تردید و خود سانسوری هستند.
ج: عدم احساس امنیت عاطفی
مشاجره والدین، ترک کودک بهواسطه طلاق یا مرگ، عدم ثبات رفتاری-هیجانی والدین- والدینی که ثبات رفتاری ندارند و بر اساس نیازها و حس و حال خود و نه نیازهای کودک با او رفتار میکنند- تغییر زیاد مکان زندگی و دوستان کودک، سوءاستفاده فیزیکی یا روانی از کودک، دور شدن مداوم فرد مراقب از کودک، همه این احساس را در کودک ایجاد میکنند که نمیتواند به حضور و امنیت عاطفی از سمت والدین خود مطمئن باشد. این افراد در بزرگسالی نیز همواره بهدنبال فرد (مهرطلبی) یا مکان امنی (اگورافوبیا) برای مقابله با احساس امنیت خود میگردند.
د: سرکوب شدن احساسات
کودکانی که در محیطی رشد یافتهاند که بعضی احساسات، احساسات ممنوعه محسوب میشدند، در بزرگسالی هنگام تجربه این احساسات دچار اضطراب میشوند. مثلاً والدینی که خشم را برای دختر، بد محسوب میکنند و آن را با انتقاد کردن یا نپذیرفتن سرکوب میکنند، باعث میشوند در بزرگسالی هر زمان کودک احساس خشم میکند، دچار اضطراب شود. زیرا از نظر او خشمگین شدن عمل نامقبولی است. هرگونه احساسی که سرکوب شود، به اضطراب یا افسردگی تبدیل میشود.
۳. استرس تراکمی
انسانها نوعاً میزان مشخصی از استرس را میتوانند تحمل کنند و بیش از این مقدار به آنها احساس عدم کنترل بر شرایط را میدهد و آنها را دچار اضطراب میکند. لزومی ندارد حجم زیادی از استرس و یا واقعه ناگوار بزرگی در زمان کوتاهی بر فرد وارد آید تا او به اضطراب دچار شود، بلکه میزانهای کمتر استرس نیز اگر در یک بازه زمانی جمع شود، فرد را به اضطراب مبتلا میسازند. فردی که مدتهاست در عین حال که با ازدواج پرتنش خود دست و پنجه نرم میکند، تغییر شغل نیز میدهد و در فکر تغییر مکان زندگیاش نیز میباشد، میتواند به اضطراب دچار شود. اگرچه شاید هیچیک از این موارد بهتنهایی او را از پای درنیاورد، ولکن تجمیع و انباشتهشدنشان او را دچار اضطرابمیکند.
۴. عوامل کوتاهمدت
عوامل فوقالذکر تنها زمینهساز و مستعدکننده شرایط برای بروز اضطراب هستند، ولکن در کنار آنها عوامل دیگری نیز باید باشند که اضطراب را در فرد ایجاد کند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: ضایعه شخصی و یا تغییرات شدید در زندگی: مانند از دست دادن پدر، مادر و یا همسر، طلاق، از دست دادن شغل، بیماری و یا شرایط بد مالی، ازدواج، بچه دار شدن، تغییر محل زندگی.
ب: مواد مخدر و تحریککننده: مصرف کوکائین، شیشه، کریستال، ترک ناگهانی مواد مخدر و آرامبخشها و مصرف زیاد کافئین میتواند منجر به اضطراب و ایجاد حمله وحشت برای اولین بار در فرد شود.
ج:حادثه آسیبزا و شرطی شدن نسبت به آن: فردی که سگی در کودکی او را گاز گرفته است، ممکن است بهشدت از هرگونه سگ و حیوان شبیه به آن وحشت کند.
۵. علل نگهدارنده
به جهت نقش این علل در تداوم اضطراب، از آنها در قسمت درمان اضطراب صحبت خواهد شد.
موارد فوق را میتوان دلایل اضطراب دانست. زمانی که تعداد بیشتری از این عوامل در فرد وجود داشته باشد، احتمال بروز اضطراب بهطرق متفاوت بیشتر میشود.
منابع:
Harvard Heart Letter. 2017.
Harvard Women’s Health Watch. Updated: August 13, 2017