درمان اختلال استرس پس از سانحه
درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD
درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD سه هدف عمده دارد:
۱. بهبود نشانهها
۲. فراگیری مهارتهایی جهت مقابله با آنها
۳. افزایش عزت نفس
۱. درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق درمان شناختی رفتاری (CBT)
مطالعه موردی CBT در درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD
آقای الف ۴۶ ساله، کهنه سرباز نیروی دریایی که هیچوقت ازدواج نکرده است، توسط روانپزشکش بهخاطر اختلال استرس پس از سانحه PTSD به مرکز ملی علوم رفتاری برای درمان نشانههای اختلال استرس پس از سانحه PTSD ارجاع داده شد. مراجع در یک خانه موقت با دیگر سربازان کهنهکار زندگی میکرد. و اخیراً یک کار نیمهوقت در فروشگاه سختافزار کامپیوتر شروع کرده بود. آقای الف اظهار داشت رابطه تیره و تاری با خانواده دارد که اکثر آن بهخاطر سابقه مصرفمواد وی و مشکلات قانونی مرتبط با وابستگی به مواد بود. علیرغم سابقه مشکلات در روابط عاشقانه، او روابط خوب و منظمی با دو دختر نوجوانش داشت.
چارت پزشکی آقای الف سابقه طولانی افسردگی، چندبار تلاش جهت خودکشی، سوءمصرف چند نوع موادمخدر و نشانههای اختلال استرس پس از سانحه PTSD را در وی آشکار کرد. مراجع مدت یکسال است که پاک است (بهطور هفتگی آزمایشمیدهد) و فعالانه عضو گروه مشاوره سوءمصرفمواد و الکلیهای بینام است. آخرین تلاش وی برای خودکشی، یک سال پیش از شروع درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD بود.
حالت دفاعی مراجع (آقای الف)
مراجع بهشدت حالت دفاعی داشت. و از بیان هرگونه جزییات درباره حادثه آسیبزای مرتبط با نشانههای اختلال استرس پس از سانحه PTSD امتناع میکرد. با این وجود، آقای الف به داشتن تجربه ضرب و شتم شدید در ارتش و همچنین یک مورد قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده جنسی توسط همسایه، زمانیکه پنج ساله بود، اذعان نمود. آقای الف زمانی که درباره سابقهاش در ارتش گفتگو میکرد، بسیار ناراحت و تحریکپذیر بود و طفره میرفت. او گفت هنگام داوطلبشدن برای نیرویدریایی، بسیار ایدهآلیست بوده و آرزوی خدمت به کشور و دیدن مکانهای ناشناس را داشت.
آقای الف برای مدت تقریباً شش ماه در یک کشتی در جنوب شرقی آفریقا به وظیفهای گماشته شد. او گفت در طول این مدت در میان گروهی از دریانوردان تنها بود و زمانی که درخواست یکی از ایشان را جهت رابطه جنسی نپذیرفت، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت. آقای الف ذکر نمود از آن به بعد نشانههای شدید گسستگی را تجربه میکرد. و شروع به نوشیدن الکل بهمقدار زیاد کرد و سرانجام برای شرایط پزشکی از نیروی دریایی کنار گذاشته شد.
نشانههای آقای الف
نشانههای آقای الف شامل تجربه مجدد و شدید نشانهها (افکار ناخوانده، کابوسها، آشفتگی در برابر یادآورهای حادثه آسیبزا)، اجتناب شدید از محرکهای مرتبط با حادثه آسیبزا، احساس کنارهگیری از دیگران، میزان هیجانات محدود، مشکلات خواب، تحریکپذیری و گوشبهزنگی زیاد بود. در آغاز، مراجع این نشانهها را به تجربه جنسی خود در کودکی و همچنین مورد ضرب و شتم واقع شدن در ارتش نسبت داد.
آقای الف دارای اختلال شدید در کارایی بود. او آشفتگی شدید و منکوبکنندهای را، وقتی با یادآورهای حادثه آسیبزا مواجه شد، تجربه کرد. و بهطرز شگفتآوری از نشانههای آن اجتناب نمود. وی همچنین گفت اجتناب و کنارهگیریاش ازدیگران باعث قطع ارتباطات دوستانهاش شده است. سابقه دیرینه سوءمصرف مراجع نیز شکلی از اجتناب بود. پیش از اینکه مصرف خود را ترک کند، او به نشانههای حادثه آسیبزا با استفاده از سوءمصرفمواد پاسخ میداد. او معمولاً از اجتناب از افکار و احساسات مرتبط با تجربیات حادثه آسیبزا چنان ناامید میشد که به مصرف هرگونه موادی که در دسترس بود، میپرداخت و این، علت وابستگی چندگانه مواد در او شد. او همچنین دارای نشانههای افسردگی بود. آقای الف از حالات شدید افسردگی، فقدان لذت و احساس بیارزشی شکایت داشت. افسردگی او نتیجه نشخوار افکار گذشتهاش بود.
فرموله کردن بیمار و انتخاب نوع درمان اختلال استرس پس از سانحه
بعد از چندین جلسه ارزیابی، آقای الف با اضطرابی شدید گفت ضرب و شتمی که در ابتدا گفتهبود، در واقع یک تجاوز خشن بود و این تجربه، علت واقعی نشانههای PTSD در اوست. در طول ارزیابی، آقای الف اغلب نقطهنظرات خودتخریبگرانه داشت و تمایل داشت دنیا را بسیار غیرمنعطف در نظر بگیرد (مثلاً «اگر بهدیگران نزدیک شوم، در صورتیکه خود واقعی مرا بشناسند من را ترکمیکنند»). فرض درمانگر آقای الف آن بود که شناختهای ناسازگار او، نقش مرکزی در ماندگاری نشانههای PTSD وی دارد.
درمانگر، اجتناب آقای الف از نشانههای حادثه آسیبزا را عامل دوم ماندگاری PTSD در او میدانست که از طریق بازداشتن آقای الف از گرفتن بازخورد تصحیحکننده از محیط، نمیگذاشت افکار و باورهایش اصلاح شوند (آقای الف از رابطه نزدیک اجتنابمیکرد، بنابراین فرصتی برای تست باورش مبنی بر اینکه در صورت گشودگی در برابر دیگران، آنها وی را بهطور خودکار طرد میکنند، نداشت). درمانگر آقای الف روش شناختی رفتاری را برای درمان انتخاب کرد؛ زیرا این روش، هم افکار و باورهای غیرانطباقی و هم اجتناب او را موردنظر قرار میدهد.
در روش سلسلهمراتبی CBT برای درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD، در ابتدا به نیازهای بسیار ضروری و دارای اولویت توجّه میشود و سپس درمان بر حادثه آسیبزا متمرکز میشود. این نیازها ممکن است مدیریت بحران (مانند مدیریت تهدید قریبالوقوع رفتار خودکشی یا آدمکشی و یا خشونت)، حل کردن رفتارهایی در جهت تخریب درمان، مانند عدم همراهی با درمان، درمان اختلالات همراه که بیشتر فشار میآورد، از جمله: افسردگی شدید، اختلال مصرفمواد، سایکوز فعال یا مانیا یا رفتارهای خود آسیبزننده باشد. اگر مراجع در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که او را در خطر دوباره قربانیشدن قرارمیدهد، پیش از تمرکز بر حادثه آسیبزا باید روی این مسئله کار شود. نگرانیهای دیگر همچون خانه بهدوشی، قانون و مشکلات شغلی نیز ممکناست نیاز باشد موردتوجّه قرار گیرد.
آموزش روانی در درمان اختلال استرس پس از سانحه
جلسه اول درمان اختلال استرس پس از سانحه آقای الف، برمعرفی پروتکل درمانی پردازششناختی و آموزش درباره این اختلال متمرکزبود. موضوعاتی مانند نشانهشناسی PTSD، بهبودی طبیعی حادثه آسیبزا و تئوری شناختی سببشناسی PTSD. آقای الف و درمانگرش درباره نقش باورهای غیرانطباقی (در درمان شناختی اصطلاح نقاطگیر برای آن بهکار میرود) و اجتناب، در تداوم PTSD گفتگو کردند.
درباره نقاطگیر به آقای الف توضیح داده شد که آنها افکار خودکار مرتبط با تعبیر او از تجاوز هستند. بحث صریحی درباره اجتناب از درمان و اهمیت همراهی صورت گرفت. آقای الف درباره درگیر شدن کامل در درمان و عدم استفاده از اجتناب بهعنوان یک راهکار انطباقی نگران بود. امّا او گفت سالها اجتنابکردن نه تنها هیچگونه بهبودی در نشانههایش بهوجود نیاورده، بلکه زندگیاش را مشکلتر کرده. بنابراین آقای الف تعهد نمود در همه جلسات درمان شرکت کند و کاملاً در درمان همراهشود.
یکی از عناصر مهم درمان شناختی که درمانگر به آقای الف آموخت، تأثیریست که وقایع حادثه آسیبزا روی باورها میگذارند. آقای الف و درمانگر درباره پدیده جذب که باعثمیشود فرد بازمانده، تعابیرش را از واقعه تغییر دهد تا با باورهای موجود در ذهنش مطابقشود، گفتگو کردند. مثلاً آقای الف باور داشت تجاوز تقصیر اوست و او مسئول آنچه اتفاق افتاده است. زیرا نهایت تلاشش را برای جلوگیری از این اتفاق انجامنداده. این تعبیر مطابق باور او مبنی بر آنست که مرد باید کنترل هر شرایطی را دردست داشتهباشد.
همچنین درباره پدیده انطباق که عبارتست از تغییریکه فرد بازمانده بر باورهای از پیش موجودش میدهد تا با تجربه جدیدش منطبق شود نیز گفتگو کردند. اگرچه اغلب این امر مثبت است، لیکن بعضی افراد انطباق بیش از حد انجام میدهند (باورهایشان را بهمقدار زیادی تغییر میدهند). مثلاً پس از تجاوز، باور آقای الف این چنین شد که او به هیچکس نمیتواند اعتماد کند و مردم میخواهند به او صدمهبزنند. این باور باعثشد آقای الف در روابط اجتماعیاش مظنون بوده و با گارد برخورد کند که این امر منتج به قطع رابطه هشتساله عاشقانهاش با مادر دخترانش و روابط تیره و تار با اعضای خانواده گشت. او با هیچکسی دوستی واقعی نداشت.
آزمون معانی موجود در حادثه آسیبزا
در طول جلسه اول از آقای الف خواستهشد یک شرح فشرده یا روایتی مجمل که توصیفی از باورش درباره واقعه حادثه آسیبزا است، بنویسد. در جلسه آتی درمانگر و مراجع روی کشف معنای حادثه آسیبزا تمرکز کردند. از آقای الف درخواستشد شرح فشردهاش را بخواند. هنگام خواندن، درمانگر بر نقاطگیر مراجع تمرکز میکند. هنگام خواندن شرح فشرده مراجع، درمانگر تلاشمیکند مثالهایی از جذب، انطباق و انطباق بیش از حد را تشخیص دهد. (مثلاً حمله تقصیر او بود، و این نشانهایست از اینکه او یک مرد واقعی نیست). این امر اطلاعاتی درباره ریشههای PTSD بهدست داده و اجازه میدهد درمانگر و مراجع درباره ارتباطات بین وقایع، شناختها و هیجانات گفتگو کنند.
در شرح فشرده، آقای الف این باورش را آشکار کرد که افسردگی عمیقش ناشی از تجاوز است. درمانگر درباره نقشیکه افکار او در پاسخهای هیجانی وی ایفا میکنند، توضیح داد: افکار آقای الف مانند «من یک مرد واقعی نیستم، زیرا اجازهدادم تجاوز برایم اتفاق بیفتد» باعث احساساتی مانند گناه و شرم میشد که آن نیز مانند سوخت برای نشانهها و علائمش بودند. برای اینکه آقای الف از نحوه این ارتباطات، بیشتر آگاهی یابد، درمانگر یک فرم ساده نظارت بر خود بهوی معرفیکرد که شامل ثبتواقعه، افکار مراجع/ تعابیرش از واقعه و هیجان ایجادشده بود. از آقای الف خواستهشد حداقل یک فرم را طی روز درباره تجاوز، بهعنوان تکلیف خانگی، پُرکند.
واقعه | افکار | معنای واقعه برای فرد | هیجان |
|
|||
|
|||
|
در جلسه آتی، درمانگر و آقای الف فرم تکلیف را بررسیکردند و روی تشخیص افکار و احساسات مرتبط با حادثه آسیبزا و تمایز بین آندو تمرکز نمودند. آقای الف در تمایز بین افکار و احساسات مشکل داشت و افکارش را بهعنوان احساس درنظر میگرفت. مثلاً آقای الف «کودن» و «ضعیف» را بهجای احساس در فرم نوشت. درمانگر به او آموخت «من یک فرد کودن هستم» یک فکرست که منجربه احساس غم میشود.
استفاده از روش سقراطی
در ادامه، درمانگر از روش سقراطی برای چالش با افکار شناختی غیرانطباقی مراجع درباره حادثه آسیبزا استفاده کرد. مثلاً درمانگر این فکر آقای الف که یک مرد واقعی در هر شرایطی میتواند از مورد تجاوز قرار گرفتن جلوگیری کند، را به چالش کشید. درمانگر او را مجبور کرد درباره اعتبار این جمله فکر کند. مراجع اذعان کرد شرایطی که به او تجاوز شد عبارت بود از حداقل چهار مرد متجاوز مسلح در مقابل او که تنها بوده و سلاحی نیز نداشت. او دریافت حتی قویترین مرد جهان نیز در چنین شرایطی احتمال دارد نتواند از تجاوز جلوگیری کند.
مواجهه با حادثه آسیبزا در درمان اختلال استرس پس از سانحه
پس از اینکه زمینه مهارتهای شناختی فراهمشد، به آقای الف آموزش داده شد شرح واقعه را با جزئیاتش بهعنوان تکلیف خانگی بنویسد. درمانگر توضیح داد این شرح متفاوت از شرح فشردهایست که قبلاً نوشته و باید حادثه آسیبزا را با جزییات ذکر کند تا شامل حسهای بدنی، افکار و احساسات شود. مواجهه با حادثه آسیبزا از طریق روایت واقعه، بهترست بهصورت دستنوشته باشد، زیرا دستنوشته هیجانات بیشتری را در فرد برمیانگیزد. درمانگر تأکید کرد تا جاییکه شرح حادثه خواناست املا، گرامر و خوشخط بودنش اهمیتی ندارد. از آقای الف خواستهشد در اولین زمان، شرح حادثه را بنویسد و تا جلسه بعدی هرروز بخواند.
درمانگر و آقای الف در مورد اهمیت درگیر شدن مراجع با شرح حادثه در هربار خواندنش بحثکردند. از آقای الف خواستهشد دقتکند هنگام نوشتن و خواندن شرح حادثه، درگیر هیچگونه رفتار اجتنابی نشود. بلکه بهخودش اجازه دهد احساسات مرتبط با حادثه آسیبزا را کاملا احساس کند. آقای الف اضطراب شدیدش را از اینکار اذعان نمود. ولی اراده بسیاری جهت تحمل این سختی بههدف کاهش نشانههای PTSD در طولانیمدت نشان داد. آموزش روشن و جامع درباره نقش اجتناب در نگهداری PTSD زمینهای را برای اراده مراجع جهت تحمل سختی در قبال منافع درمانی بلندمدت فراهم میکند.
از آقای الف خواستهشد شرح حادثه آسیبزا را در جلسه بخواند. هنگام خواندن، آقای الف هیجانات زیادی نشان داد. زمانهایی گریه کرد و زمانهایی از خشم بر خود میلرزید. درمانگر تلاش نکرد جلوی احساساتش را بگیرد، بلکه او را به ابراز بیشتر هیجانات تشویقکرد. در ادامه، درمانگر از او پرسید: آیا بخشی وجود دارد که حذف کرده باشد. آقای الف گفت یک قسمت مهم را حذفکرده. او گفت هنگام تجاوز به او، یکلحظه یکی از دستانش آزاد شده بود. امّا با این وجود قادر نبود تجاوز را متوقفکند. درمانگر از وی پرسید چرا این لحظه برایش آنقدر سخت است. او گفت این لحظه نشان میدهد که میتوانست جلوی تجاوز را بگیرد، امّا اینکار را نکرد. درمانگر با روش سقراطی با این گیر ذهنی مراجع چالش نمود.
یکپارچهسازی مهارتهای شناختی و پردازش حادثه آسیبزا
هنگامیکه مراجع بهقدر کافی مهارت در چالش با افکار غیرانطباقیاش پیدا کرد، تمرکز درمان بیشتر روی مواجههسازی و مهارتهایشناختی قرارمیگیرد. در مورد آقای الف، جلسه پنجم با خواندن صدای بلند دوباره شرح حادثه در جلسه آغاز شد. لازم است بادقت به آن گوش دادهشود تا اختلافات شرح واقعه ذکرشده در بار نخست و بار دوم نوشتهشود. تفاوت بین این دو شرح واقعه مهم است. شرح واقعه نخست، شامل مواردی از جمله «من اجازهدادم اتفاق بیفتد، من بیارزشم»، «آنها روح مرا از من گرفتند» بود. شرح واقعه دوم بسیار متفاوت بود. او اینبار کسی را که مرتکب این حمله بود سرزنش میکرد. او حتی نوشت: «من قبلاً این فکر اشتباه را داشتم که من باعث وقوع این اتفاق هستم».
اگرچه روایت آقای الف هنوز مقداری خودسرزنشگری داشت، لیکن وی قادر بود افکار خود را به چالش بکشد. برای تشویق بیشتر این رفتار، بهمراجع کاربرگی از سوالات عمومی دادهشد که درجهت چالش با افکار غیرانطباقی از آن استفادهمیشد. (به مقاله خطاهای شناختی مراجعه کنید). به آقای الف آموزش دادهشد با این کاربرگ هرروز نقاط گیر ذهنیاش را انتخاب کند و آنها را بهچالش بکشد.
بررسی درمانگر روی نقاط گیر آقای الف
در جلسه بعد کاربرگها بررسی میشدند و درمانگر و آقای الف بر روی نقاط گیر آشکارشده تمرکز میکردند. برای مثال، آقای الف این فکر را که «به هیچکس نمیتوان اعتماد کرد» مطرح نمود. درمانگر با استفاده از روش سقراطی این فکر را به چالش کشید و در نهایت مراجع اذعان کرد: گرچه بعضی افراد قابل اعتماد نیستند، لیکن بعضی دیگر قابل اعتماد میباشند.
آقای الف عدماعتماد به افراد متجاوز را به همه مردم تعمیم میداد. درمانگر همچنین ذکر نمود: آقای الف تمایل به نادیده گرفتن جنبههایی مهم از واقعه را داشت. برای مثال، آقای الف همچنان به سرزنش خود برای وقوع تجاوز میپرداخت، زیرا باور داشت که میتوانست جلوی آن را بگیرد. امّا او این نکته را نادیده میگرفت که متجاوزین چند نفر بوده و اسلحه داشتند. در طول دوره انجام تمرینات مواجههسازی، مراجع حقیقتی را بهخاطر آورد- او در هنگام تجاوز، صندل به پا داشت و کف زمین نیز مرطوب بود، در حالیکه متجاوزین پوتینهای بسیار سنگینی پوشیده بودند. این امر دفاع متقابل را برای او بسیار سختتر میکرد.
درمانگر و آقای الف در این مورد بحث کردند که هنگام تصمیم برای سرزنش خود، محیطی که در آن حادثه آسیبزا اتفاق افتاده را نیز در نظر بگیرند و در اینباره نیز گفتگو کردند که چگونه افکار و شقوق دیگری را بر اساس شواهد موجود در نظر بگیرند.
چهار جلسه انتهایی (جلسه ۴ تا۱۲) درمان پردازش شناختی بر موضوعاتی که اغلب برای بازماندگان حادثه آسیبزا مشکلساز است، متمرکزمیشود. این موضوعات شامل امنیت، اعتماد، قدرت/ کنترل، حس ارزش و صمیمیت است. هر کدام از اینها هم در مورد خود و هم در مورد دیگران میتواند اعمال شود. مثلاً، اعتماد، هم میتواند به اعتماد بهخویشتن و اعتماد به قضاوتهای خود اشاره کند و هم به اعتمادکردن به دیگران.
اعتماد
در این مرحله از درمان اختلال استرس پس از سانحه آقای الف مشکلاتی با موضوع اعتماد به قضاوتهای خود داشت. بالاخص وی باور داشت ملحق شدن او به نیروی دریایی نشانه قضاوت ضعیف وی بوده است. پس از ثبتنام در نیروی دریایی، او دریافت مهاجمین، پیشتر به افرادی در کشتی تجاوز کردهاند. و هنگامیکه کشتی در بندر است گاهاً به زنان محلی نیز تجاوز میکنند. مراجع بر این نکته پافشاری نمود که وی باید میدانست به او نیز تجاوز میکنند. و میبایستی به شاخه دیگری از ارتش ملحق میشد. آقای الف و درمانگر به چالش با این باور پرداختند. آن را با عبارات دیگری مانند «هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که من میتوانستم بفهمم داخل کشتی افرادی هستند که در آینده به من تجاوز میکنند»، «این به معنای بد بودن شناخت من نیست» جایگزین کردند.
موضوع اعتماد همانند موضوعات قدرت و کنترل با آقای الف مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. از آنجایی که تجربیات حادثه آسیبزا شامل از دست دادن کنترل میشوند، افراد بازمانده از تجربه حادثه آسیبزا ممکن است بر تلاش جهت کنترل هر چیزی در محیط اطراف تمرکز کنند. یا ممکن است به آن سوی این بردار رفته و باور داشته باشند از آنجایی که آنها در زمان حادثه آسیبزا هیچ قدرتی نداشتند، پس آنها در آینده نیز هیچوقت قدرتی ندارند. این مراجعین ممکن است بیش از حد منفعل بوده و از پذیرش هرگونه مسئولیتی در زندگی امتناع کنند. هدف درمانگران، کمک به مراجعین است تا دیدگاهی متعادل از کنترل بهدست آورند.
نداشتن کنترل
آقای الف در پذیرش این مطلب که در هنگام حمله هیچ کنترلی نداشت، دچار مشکل بود. او تأکید داشت بهعنوان یک مرد باید در هر جا و هر زمانی کنترل موقعیت را در دست داشته باشد. و بنابراین قادر باشد تجاوز را متوقف نماید. با این حال، زمانی که وی به پردازش بیشتر حادثه آسیبزا پرداخت، دیدگاه سازگارانهتری بهدست آورد. و دریافت که هیچکس فارغ از جنسیتش قادر نیست بر همه موقعیتها کنترل کامل داشته باشد. این مکالمه بهخوبی منتج به بحثی درباره حس ارزشمندی شد. آقای الف اغلب با این افکار که فردی بیارزش است، چون بازمانده یک تجاوز است، در تقلا بود. آقای الف در این فکر که بهخاطر ویژگیهایش بوده که به وی تجاوز شده است، گیر کرده بود. بهواسطه سوالات سقراطی، آقای الف توانست آنچه که واقعاً دلیل این واقعه بود- متجاوزین- و نه خود را، سرزنش کند.
حس صمیمیت
آخرین جلسه درمان پردازش شناختی به موضوعات مرتبط با صمیمیت و ساخت معنای حادثه آسیبزا پرداخته شد. آقای الف با خوددوستی و توانایی آرامش بخشیدن به خود، بدون اتکا به وسایل خارجی مضر مانند مصرفمواد، مشکل داشت. او به ارتباط سابقه مصرف چندگانه موادش با این امر آگاه شد (در طول درمان در ترک بهسر میبرد). آقای الف تشویق شد بهجای مصرفمواد، راههای انطباقی بهتری را جایگزین کند.
نتایج درمان اختلال استرس پس از سانحه
در جلسه پایانی، بر روی گزارش آخر مراجع و گفتگو بر روی معنای حادثه آسیبزا تمرکز شد. در گزارش آخر، تفسیر مراجع از واقعه کاملاً متفاوت از تفسیر ابتدایی وی بود. اولاً او تقصیر را متوجه عاملین تجاوز میدانست و نه خویشتن. ثانیاً در گزارش انتهایی، آقای الف تأثیری را که حمله بر روی افکار و باورهای او داشت بهصورت گذشته بهکار میبرد (برای مثال «برای سالها تصور میکردم تجاوز اشتباه من بود») در حالیکه در گزارش ابتدایی او میگفت «من مورد تجاوز قرار گرفتم، زیرا آنقدر بیارزشم که نتوانستم جلوی این اتفاق را بگیرم.» هنگامی که درمانگر گزارش ابتدایی او را از ماوقع به او نشان داد، وحشت کرد و گفت «نمیتوانم باور کنم سابقاً چنین باورهایی داشتم.» در این گزارش نهایی، آقای الف همچنان ابراز شرم میکرد، لیکن بهتر میتوانست با افکارخود در این ارتباط چالش کند.
مشکلات حین درمان اختلال استرس پس از سانحه
یکی از دلایل مشترک در شکست درمان اختلال استرس پس از سانحه اجتناب است. مراجع باید در درمان مشارکت کند زیرا اجتناب یکی از نشانههای مشخص اختلال استرس پس از سانحه PTSD است. یکی از صورتهای مهم درمان در اختلال استرس پس از سانحه PTSD، آموزش درباره ماهیت اجتناب و نقشی که در ایجاد و ماندگاری اختلال استرس پس از سانحه PTSD بازی میکند، است. این آموزش باید در مراحل ابتدایی درمان، ترجیحاً در جلسه نخست، صورت پذیرد. همانطور که پیشتر گفته شد، اجتناب بهعنوان بازیگر اصلی در سببشناسی اختلال استرس پس از سانحه PTSD شناخته شده است. این امر چه بهصورت شفاهی در طول جلسه و چه بهصورت نوشتاری با مراجع در میان گذاشته میشود.
موفقیت روش پردازش شناختی با شرکت مستمر و انجام تکالیف بهدست میآید. شرکت مراجع در همه جلسات و انجام بهموقع تمامی تکالیف محوله به وی، برای کسب حداکثر سود از درمان دارای اهمیت است. مراجعان را باید از این امر آگاه کرد که درمان نیازمند تلاش جدی از سمت آنها است.
پیش از گام گذاشتن در درمان، مراجع باید موافقت کند الگوی قدیمی اجتنابش را رها کند. اجتناب، فرمهای مختلفی بهخود میگیرد، از جمله تلاش برای تغییر موضوع وقتی درباره حادثه آسیبزا گفتگو میشود، عدم همکاری، ناکامی در انجام تکالیف خانگی، مصرفمواد یا دیگر رفتارهای اعتیادزا، دیر رسیدن به جلسه، رفتارهای خود آسیبرسان و خشونت و پرخاش. بسیار مهم است که درمانگر رفتارهای اجتنابی را شناسایی کند و با آنها به مقابله بپردازد.
۲. درمان رفتاری اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق مواجههسازی
توضیح این مورد در درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق CBT ذکر شده است. در مواجههسازی، فرد با خاطرات حادثه آسیبزایی که از آن اجتناب میکند از طریق فکر کردن به جزییات آن حادثه مواجه میشود. در خلال مواجههسازی، درمانگر کمک میکند تا فرد، اضطراب و ترسی را که بهواسطه مواجههسازی احساس میکند، کنترل کند. درمانگر همچنین فرد را تشویق میکند تا به فعالیتهایی بپردازد که پس از حادثه تروماتیک از آن اجتناب میکند.
در این روش، درمانگر تنفس دیافراگمی را به شما میآموزد تا احساس ترس و اضطراب خود را در حین مواجههسازی کنترل کنید.
۳. درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق EMDR
EMDR روش تقریباً تازهای است که بهجهت درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD کارایی خود را اثبات نموده است. هدف EMDR آن است که زمانی که به یاد واقعه تروماتیک میافتید، به یک چیز مثبت فکر کنید. این کار از طریق حرکات سریع چشم صورت میگیرد. فرد حرکت انگشت درمانگر را در حالیکه خاطره تروماتیک را بهیاد میآورد، دنبال میکند. هنوز مکانیسم اثر این روش مشخص نمیباشد.
۴. درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق دارو
در درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD از طریق دارو، پزشک معمولاً داروهای موثر بر نوروترانسمیترهای سروتونین و نوراپی نفرین از جمله فلوکستین (روزاک)، پاروکستین (پاکسیل) سرترالین (زولافت) و نلافاکسین (افکسور) را تجویز میکند. اگرچه سازمان FDA تنها پاروکستین و سرترالین را برای درمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD تایید کرده است.
داروهای دیگری مانند آنتیسایکوتیک، بتا بلاکر و بنزودیازپینها نیز برای دردرمان اختلال استرس پس از سانحه PTSD بهکار میروند که بهنظر موثر هستند. پرازوسین نیز اگرچه مورد تایید FDA نمیباشد؛ ولی بر اساس شواهد برای درمان بیخوابی موثر است.
منابع:
هافمن، دیوید (۲۰۱۲). درمان شناختی رفتاری در بزرگسالان. ترجمه: کامیار سنایی. نشر ارجمند.
https://www.webmd.com/mental-health/what-are-treatments-for-posttraumatic-stress-disorder#1
عرض ادب و خدا قوت
ممنون از زحمت انتخاب و ترجمه همچین مقالات کاربردی و خوب
موفق و سلامت باشید
وقت بخیر
خوشحالیم مقاله درمان اختلال استرس پس از سانجه مورد توجه قرار گرفت