فوبیا

فیلوفوبیا – ترس از عاشق شدن

امتیاز

آن چه در این مقاله می خوانیم

فیلوفوبیا یا عشق هراسی

برای بیشتر مردم، عشق، ایده‌آلی نهایی است. ما به آن احساس نیاز پیدا می‌کنیم، به دنبالش می‌گردیم و هنگام دریافت، آن را گرامی می‌داریم. با این حال همه، مخصوصا آقایان آنقدر مایل نیستند که قلب خود را خیلی راحت برای پذیرش عشق باز کنند و هر آنچه عشق ارائه می‌دهد را تجربه کنند. چرا؟ چرا بعضی از ما از عشق می‌ترسیم؟ همانطور که برخی از مردم معتقدند عشق همه نیازهای رابطه است، افرادی نیز وجود دارند که با عشق ورزیدن دست و پنجه نرم می‌کنند و عشق را مفهومی وحشتناک می‌دانند. در حالی‌که سطح خاصی از ترس برای اکثر ما کاملاً طبیعی است، افرادی که از هراس نسبت به عشق رنج می‌برند، از اینکه عاشق شوند و در یک رابطه عاطفی با شخص دیگری قرار بگیرند، وحشت دارند. نام این ترس فیلوفوبیا است.

فیلوفوبیا- تصویر ۱- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

آیا از عشق می‌ترسید؟ فیلوفوبیا چیست

طبق تعریف، فیلوفوبیا یا ترس از عاشق شدن ، ترس شدید و غیرمنطقی از عاشق بودن است که باعث پریشانی عاطفی زیادی می‌شود و زندگی عادی شما را مختل می‌کند. این هراس بسته به فرد و شرایط می‌تواند به طرق بسیار متنوعی آشکار شود.

علائم رایج فیلوفوبیا

اگر فکر می‌کنید فیلوفوبیا یا ترس از عاشق شدن در عدم صمیمیت عاطفی واقعی در روابط‌تان مقصر اصلی است، باید به دنبال علائم زیر باشید:

  • شما با فکر کردن به نزدیکی عاطفی، وحشت یا ترس شدیدی را تجربه می‌کنید.
  • شما علائم اجتناب از عشق را نشان می‌دهید.
  • در موقعیت‌های صمیمی به شدت عرق می‌کنید.
  • شما ضربان قلب سریع و تنفس دشواری را تجربه می‌کنید.
  • علایق عشق جدیدتان، زخم‌های قدیمی را باز می‌کند.
  • شما در روابط خود با آسیب‌پذیری دست و پنجه نرم می‌کنید.
  • شما به دلیل ترس در زندگی روزمره خود با مشکل روبرو هستید.

اگر بیش از چند مورد از این علائم در شما وجود داشته باشد، به احتمال زیاد با عشق هراسی مبارزه می‌کنید. در بیشتر اوقات، ترس از عشق احساس طاقت‌فرسایی به دست می‌دهد و حتی با این وجود که می‌دانید ترس شما غیرمنطقی است، اما به احتمال بسیار زیاد احساس می‌کنید در کنترل آن ناتوان هستید.

چرا می‌ترسم عشق را بپذیرم؟

چرا بعضی‌ها از عشق وحشت دارند؟ چه عواملی دقیقا باعث فیلوفوبیا یا ترس از عاشق شدن می‌شود؟ اگرچه هیچ پاسخی برای این سوال وجود ندارد، اما نشان داده شده است که فیلوفوبیا بیشتر در میان افراد دارای آسیب‌های حل‌نشده از گذشته، رخ می‌دهد. این مسائل، هم می‌تواند به دوران کودکی فرد باز گردد و هم می‌تواند مربوط به روابط قبلیشان باشد. غالباً، ما با وجود این آسیب‌ها می‌ترسیم و از عشق فرار می‌کنیم. زیرا می‌خواهیم یک بار دیگر از آسیب دیدن جلوگیری کنیم.

فیلوفوبیا- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

چرا از عشق می‌ترسیم؟

اگر می‌خواهید بهتر بفهمید که چرا اینقدر از عشق می‌ترسید، گفته‌های زیر را بخوانید و ببینید آیا آنها در مورد شما صدق می‌کند یا نه؟

من نمی‌توانم در مقابل شخص دیگری آسیب‌پذیر باشم.

نشان دادن احساسات واقعی و عمیق‌ترین ترس‌های ما می‌تواند ترسناک باشد. با آسیب‌پذیر بودن به فرد مقابل فرصت می‌دهید تا شما را آزار دهد و این شما را وحشت‌زده می‌کند.

روابط جدید، خاطرات دردناکی به وجود می‌آورد.

اگر در روابط گذشته خود آسیب دیده‌اید، طبیعی است که نمی‌خواهید درد را دوباره زنده کنید. متأسفانه، نزدیک شدن به یک فرد جدید ممکن است صدمات گذشته شما را برانگیزد.

احساس می‌کنم دوست‌داشتنی نیستم.

متاسفانه بسیاری از ما احساس می‌کنیم لیاقت عشق و خوشبختی را نداریم. این امر اغلب به دلیل آسیب‌دیدگی از کودکی و همچنین احساسات منفی والدین ما نسبت به خود ایجاد می‌شود. چنین احساساتی می‌تواند شما را از عاشق شدن باز دارد.

من از خوشبختی می‌ترسم، زیرا همیشه بعدش درد به همراه دارد.

آیا می‌ترسید وقتی همه‌چیز خود را به فرد دیگری بدهید و احساس خوشبختی بی‌اندازه کنید، سرانجام ناامید و ویران شوید؟ اگر احساس می‌کنید شادی و درد دست به دست هم می‌دهند، دلیل محکمی دارید که از فیلوفوبیا رنج ببرید.

من نگرانم که نتوانم شخصی را واقعاً دوست داشته باشم.

شما ممکن است در برقراری رابطه مردد باشید. زیرا فرد مقابل «بیش از حد شما را دوست دارد» و شما می‌ترسید که نتوانید تلافی و جبران کنید یا اینکه سرانجام عاشق شوید و به او صدمه بزنید.

از غرق شدن در رابطه می‌ترسم.

بعضی از مردم از اینکه عاشق شوند می‌ترسند زیرا احساس می‌کنند رابطه به آنها فضای مورد نیازشان را نمی‌دهد و حریم خصوصیشان را نیز درگیر می‌کند.

چگونه عشق را قبول می‌کنید؟

فیلوفوبیا مانعی است که باعث می‌شود احساس کنیم دوست داشتن متعلق به ما نیست یا حسی می‌دهد مثل اینکه همه جنبه‌های زیبای عشق را از دست می‌دهیم. گرچه ممکن است از رها کردن و دوست داشتن شخص دیگری وحشت داشته باشیم، اما این بدان معنا نیست که ما علاقه و ارتباط عاطفی نداریم.

فیلوفوبیا- تصویر ۳- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

چگونه بر ترس از عشق غلبه کنیم؟

اگر از همه راه‌هایی که ترس از عشق مانع ورود شما به رابطه می‌شود، آگاه هستید، احتمالاً به دنبال راهی برای تغییر و یادگیری نحوه در آغوش گرفتن عشق هستید. هر چقدر هم که سخت باشد، غلبه بر فیلوفوبیا کاملاً ممکن است. اما چگونه؟

آسیب‌های گذشته خود را بررسی کنید.

درک تاریخچه درد و ترس شما، اولین قدم برای بهبود است. سعی کنید ریشه عشق هراسی خود را پیدا کنید و از آنجا شروع کنید.

بیاموزید که چگونه ابتدا خود را دوست داشته باشید.

همانطور که احتمالاً از قبل می‌دانید، نمی‌توانید شخصی را واقعاً دوست داشته باشید مگر اینکه خودتان را دوست داشته باشید. سعی کنید اشکالات خود را بپذیرید و برای التیام زخم‌های خود وقت بگذارید. گوش دادن به صدای انتقادگر درون خود را متوقف کنید. همه ما آن منتقد درونی را داریم که مانع از رها شدن ما می‌شود و آسیب‌پذیرمان می‌کند. عوامل محرک این صدا را بیاموزید و تمام تلاش خود را کنید تا هنگام صحبت به آن گوش ندهید.

شریک زندگی خود را با دقت انتخاب کنید.

در حالی که ما کسانی را که دوست داریم انتخاب نمی‌کنیم، شما باید مطمئن شوید که علاقه جدید شما شایسته عشق شما است. وقت بگذارید و به دنبال علامت‌ها در مرحله دوست‌یابی باشید. علامت‌هایی که می‌توانند به شما کمک کنند تا فرد جدید را بهتر بشناسید.

بیاموزید که چرا آسیب‌پذیر می‌شوید.

احساس عمیق و هیجانات تازه و گشودن قلب بر یک فرد مناسب، هدف نهایی غلبه بر فیلوفوبیا است. حل شدن این موضوع زمان می‌برد اما یادگیری چگونگی آسیب‌پذیری مطمئناً به شما کمک خواهد کرد.

توضیحی کوتاه در مورد این نوع نحوه تفکر که آیا مردی شما را دوست دارد یا نه؟

حقیقت این است که ممکن است مردی که با شما در رابطه قرار دارد، حتی خودش هم جواب این سوال را نداند. اصطلاحا سیم‌کشی مغز مردان متفاوت از زنان است. ما در برخورد با روابط مختلف تحت‌تأثیر چیزهای گوناگونی قرار می‌گیریم و در بیشتر اوقات، حتی اطلاعی آگاهانه از مواردی که ما را به سمتی سوق می‌دهد نداریم. در مردان نیز این مقاومت زیاد دیده می‌شود که حتی تا روز ازدواج نیز ممکن است از تصمیمشان مطمئن نباشند و یا همچنان با فیلوفوبیا درگیر باشند. تفاوت نوع دوست داشتن در مردان و زنان نیز از جمله دلایل دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. اما مردان چگونه دوست دارند عاشق شوند؟

غریزه قهرمان

غریزه قهرمان اصرار بیولوژیکی اساسی است که مردان برای تأمین هزینه و خواسته‌های زنان و محافظت از آنها دارند. به زبان ساده، مردان می‌خواهند قهرمان شما باشند. البته لزوماً یک قهرمان اکشن مانند فیلم‌های هالیوودی منظور ما نیست. اما او می‌خواهد پا به پای زن زندگی‌اش قدم بگذارد و از زحمات وی قدردانی شود. برای بسیاری از زنان، یادگیری در مورد غریزه قهرمان کمک می‌کند تا مردان را بهتر بفهمند و مهمترین چیزی که باید بدانید این است:

اکثر مردان تا زمانی که این غریزه تحریک نشود عاشق یک زن نخواهند شد. او می‌خواهد خودش را به عنوان یک محافظ ببیند. به عنوان کسی که واقعاً از طرف شما خواسته می‌شود و باید در اطرافتان حضور داشته باشد. نه به عنوان فردی با حضور جانبی مانند «بهترین دوست» یا «شریک زندگی»؛ بلکه به عنوان یک تکیه‌گاه و قهرمان.

چگونه می‌توان این غریزه را تحریک کرد؟

غریزه قهرمان یک انگیزه ناخودآگاه است که ما باید به سمت افرادی جذب شویم که احساس قهرمان بودن را در ما ایجاد می‌کنند و به این صورت روابط عاشقانه ما تقویت می‌شود. برخی ایده‌ها واقعاً زندگی را تغییر می‌دهند و برای روابط عاشقانه، شناخت و درک غریزه قهرمان یکی از آنهاست. اینکه مرد خود را به عنوان یک قهرمان احساس کنید، دلیل بر این نمی‌شود که به بازی‌های فکری احمقانه بپردازید یا تظاهر کنید شخصی هستید که نیستید. این غریزه در مورد تحقق یک اصطلاح اساسی بیولوژیکی در مردان است که فقط منجر به ایجاد رابطه بهتر بین شما می‌شود. پس در بسیاری مواقع، روند رشد رابطه، خود تعیین می‌کند که آیا غریزه قهرمان مردان درگیر می‌شود یا نه.

برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب زیر مراجع کنید.

کتاب اسرار دلربایی

برای دریافت pdf  کتاب کلیک کنید.

منبع:

https://www.lovetopivot.com/why-afraid-how-accept-love-relationship/

13 undeniable signs he loves you but is scared to fall for you

نوشته های مشابه

5 دیدگاه

  1. مرسی دقیقا
    من چون از بچگی دعوا های خانوادگی رو دیدم و واقعا اذیت شدم
    و این که در برخی زمینه ها خودمو دوست ندارم و برای همین دوست ندارم کسی دوستم داشته باشه !
    ‍️

  2. من جوری شده که از ادما متنفرم و نمیخوام از خونه بیرون برم چون این اواخر بهم متلک گفتن و دنبالم راه افتادن و حتی دندون پزشک حین کارش از من تعریف میکرد و همسرم هم با دروغ باهام ازدواج کرد و الانم راحتم نمیزاره و هیچ راهی جز زندگی مسخره ندارم و از قدیم نفهمیدم به کی علاقه دارم چون حتی به کسی نگاهم ننداختم که بتونم بشناسم بخاطر این سنتی ازدواج کردم و گور خودم کنده شد و الان هیچ هدفی ندارم جز رفتن به یه جای دور که کسی کنارم نباشه

    1. زمان میبره و باید سعی کنیم کسی که به ما اهمیت میده و با تمام وجود دوستمون داره رو پیدا کنیم… هرچند سخته

  3. اینو باید بدونید که ادما نمیمونن پیشتون، شما دراصله اصل تنهایید و فقط خودتونو دارید وقتی از اعماق روحتون به این درک رسیدید از هیچ ادمی نمیترسید، چون اصلا رو بودنش حساب نمیکنید، عشقتون از ته دل نمیشه و با رفتنشم مشکلی ندارید. بهتره با ادما ارتباط عاطفی داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا