افسردگی بعد از زایمان و Baby Blues
اصول مقابله با افسردگی بعد از زایمان
داشتن بچه استرسزا است – مهم نیست چقدر فرزندتان را دوست داشته باشید یا چقدر منتظر این روز بوده باشید. محرومیت از خواب، مسئولیتهای جدید و فقدان زمان برای خودتان را در نظر بگیرید، عجیب نیست که مادران امروزی احساس میکنند نوسانات هیجانی زیادی دارند. خلق گرفته مربوط به کودک (Baby Blues) کاملاً عادی است، اما اگر نشانگانتان بعد از چند هفته از بین نرفت یا بدتر شد، احتمال دارد از افسردگی بعد از زایمان رنج میبرید. کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای احساس بهتر انجام دهید و به مسیر مادرانگی شاد خود برگردید. در ادامه به برخی از اصول مقابله با افسردگی بعد از زایمان اشاره میکنیم.
Baby Blues یا افسردگی بعد از زایمان؟
شما به تازگی صاحب فرزند شدهاید. انتظار دارید که سعادت مادر بودن را داشته باشید. انتظار دارید قدم نورسیده را با دوستان و خانواده جشن بگیرید. اما بهجای جشن، احساسی شبیه به گریه دارید. شما برای لذت و شادی آماده شده بودید نه برای اضطراب و سوگواری. ممکن است انتظار این امر را نداشته باشید، اما افسردگی یا اضطراب خفیف و نوسانات خلقی در مادران امروزی رایج است– آنقدر رایج که در واقع اسم مخصوص به خود را دارد: خلق گرفته مربوط به کودک (baby blues).
اکثر زنان لااقل برخی از نشانگان این حالت را بلافاصله پس از تولد کودک تجربه میکنند. این احساس ناشی از تغییر ناگهانی در هورمونها پس از زایمان، استرس، تنهایی، محرومیت از خواب و خستگی است. شما ممکن است احساس غم، ناتوانی، و آسیبپذیری هیجانی کنید. عموماً این امر در دو روز اول پس از زایمان شروع میشود و پس از حدود یک هفته به اوج میرسد و هفته دوم پس از زایمان فروکش میکند.
پرچمهای قرمز برای افسردگی بعد از زایمان (علائم و حالات)
برخلاف حالت baby blues، افسردگی بعد از زایمان مشکل جدیتری است– مشکلی که نباید آن را نادیده بگیرید. هرچند همیشه تمایز بین این دو آسان نیست.
در ابتدا، افسردگی بعد از زایمان میتواند شبیه حالت خلق گرفته مربوط به کودک (baby blues) درنظر گرفته شود. درواقع افسردگی بعد از زایمان و خلق گرفته مربوط به کودک نشانگان مشترک زیادی دارند، مثل نوسانات خلقی، گریه، ناراحتی، بیخوابی و بیقراری. تفاوت این است که در افسردگی بعد از زایمان، نشانگان شدیدترند (مثل افکار خودکشی یا ناتوانی در مراقبت از نوزاد) و مدت زمان بیشتری طول میکشند.
ممکن است خود را از همسرتان دور کنید یا نتوانید بهخوبی با کودکتان پیوند برقرار کنید. |
ممکن است اضطرابتان غیرقابل کنترل باشد، و مانع از خوابتان شود– حتی وقتی کودکتان بیدار است یا بهمقدار مناسب غذا میخورد. |
ممکن است احساسات گناه یا بیارزشی مستاصل کنندهای داشته باشید یا افکاری درباره مرگ و حتی میل به زنده نبودن نمایید. |
اینها همگی پرچمهای قرمزی برای افسردگی بعد از زایمان هستند.
مقیاس افسردگی بعد از زایمان ادینبورگ، ابزار غربالگری طراحی شده برای تشخیص افسردگی بعد از زایمان میباشد. با دقت از دستورالعملها پیروی کنید. نمره بالاتر از ۱۳ نیاز به سنجش دقیقتر را پیشنهاد میکند، زیرا ممکن است افسردگی بعد از زایمان داشته باشید.
علل افسردگی بعد از زایمان و عوامل خطر
هیچ دلیل مشخصی برای چرایی تحول افسردگی بارداری در برخی مادران وجود ندارد، اما به نظر میرسد چند علت و عامل خطر به هم مرتبط به این مشکل مربوط باشد.
– تغییرات هورمونی. پس از تولد کودک، زنان افت زیادی را در سطوح هورمون استروژن و پروژسترون تجربه میکنند. این تغییرات هورمونی سریع- در راستای تغییرات فشار خون، عملکرد سیستم ایمنی و سوخت و سازی که مادران تجربه میکنند– میتواند افسردگی بارداری را فراخواند.
– تغییرات فیزیکی. زایمان تغییرات هیجانی و فیزیکی متعددی بهدنبال دارد. ممکن است با درد فیزیکی ناشی از زایمان یا مشکل در کاهش وزن سروکار داشته باشید که شما را درمورد جذابیت جنسی و فیزیکیتان نگران میکند.
– استرس. استرس مراقبت از نوزاد میتواند عوارضی بههمراه داشته باشد. مادران امروزی اغلب از خواب محروم میشوند. بعلاوه، شما ممکن است در مورد تواناییتان برای مراقبت صحیح از کودک خود، مضطرب و دستپاچه شوید. این تطبیقدهیها میتواند دشوار باشد، بهویژه هنگامیکه این اولین تجربه شما برای مادر بودن باشد و باید بتوانید کاملاً به هویت جدید عادت کنید.
عوامل خطر برای افسردگی بعد از زایمان
عوامل متعددی میتواند شما را مستعد افسردگی بارداری کند: معنادارترین آن، سابقه افسردگی پس از زایمان است، چراکه دوره قبلی میتواند شانس دوره مکرر را ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش دهد. سابقه افسردگی غیرمرتبط با بارداری یا سابقه خانوادگی اختلالات خلقی نیز از عوامل خطر میباشند. سایر عوامل شامل استرسهای اجتماعی، مانند فقدان حمایت عاطفی، رابطه خشونتآمیز و عدم اطمینان مالی میباشد. خطر افسردگی بهویژه در زنانی که داروهایشان را ناگهان بهخاطر بارداری قطع میکنند نیز بهطور معناداری افزایش مییابد.
افسردگی بعد از زایمان چقدر طول میکشد؟
بسیاری از زنان بعد از زایمان دچار افسردگی پس از زایمان (BABY BLUES) میشوند. این افسردگی 2 یا 3 روز بعد از زایمان شروع شده و بهمدت 2 هفته بطول میانجامد. در اکثر موارد افسردگی بعد از زایمان بدون هرگونه درمان و مداخله بهبود مییابد. در صورتی که احساس غم و افسردگی بیش از 2 هفته بطول انجامید، بهتر است با یک متخصص مشاوره کنید.
نوع دیگری از افسردگی بعد از زایمان (POSTPARTUM) که شدیدتر نیز میباشد، ممکن است در طول 3 ماه اول بعد از زایمان ایجاد شود. این افسردگی ممکن است یکسال و در صورتی که درمان نشود مدت بیشتری نیز بطول بیانجامد. بر اساس تحقیقات انجام شده، 15 درصد زنان به این نوع از افسردگی بعد از زایمان دچار میشوند.
کدام خانمها بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی بعد از زایمان هستند؟
تقریبا 85 درصد زنان دچار افسردگی بعد از زایمان با نشانههای سبکتر (BABYBLUES) و 15 درصد دچار افسردگی بعد از زایمان با علایم شدیدتر (POSTPARTUM) میشوند. در زنانی که تشخیص اختلال دوقطبی، افسردگی و اضطراب داده شده است، 30 تا 35 درصد احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان بیشتر است. همچنین زنانی که در حاملگی قبلی دچار افسردگی شدهاند، احتمال افسردگی بیشتر است.
از فاکتورهای دیگری که ممکن است ابتلا به افسردگی بعد از زایمان را افزایش دهد، میتوان به فقدان خواب، روابط پرتنش و پراسترس اشاره کرد.
4 اصل مقابله با افسردگی پس از زایمان
اصل ۱ مقابله با افسردگی بعد از زایمان: ایجاد دلبستگی ایمن با کودک
فرایند پیوند عاطفی بین مادر و کودک، به دلبستگی معروف است که مهمترین تکلیف نوزاد است. موفقیت این رابطه، کودک را قادر میسازد تا به احساس ایمنی کافی برای تحول کامل دست یابد و بر چگونگی تعامل، ارتباط و تشکیل روابط او در طول زندگی تاثیر میگذارد.
دلبستگی ایمن زمانی تشکیل میشود که شما بهعنوان مادر، به گرمی و بهطور مداوم به نیازهای عاطفی و فیزیکی کودکتان پاسخ بدهید. وقتی کودکتان گریه میکند، سریعاً او را آرام میکنید. اگر کودکتان میخندد یا لبخند میزند، با مهربانی پاسخ میدهید. در واقع، شما و کودکتان همگام هستید. شما علایم و سیگنالهای عاطفی یکدیگر را تشخیص داده و به آن پاسخ میدهید.
افسردگی بارداری میتواند این دلبستگی را مختل کند. مادران افسرده میتوانند گاهی علاقمند و متوجه باشند، اما زمانی دیگر بهطور منفی واکنش نشان دهند و یا اصلاً پاسخ ندهند. این مادرها با بچههایشان کمتر ارتباط برقرار میکنند و این کودکان با احتمال کمتری از شیر مادر تغذیه میشوند. مادران دچار افسردگی بارداری کمتر برای کودک خود کتاب میخوانند و کمتر با آنها بازی میکنند. همچنین ممکن است در روش مراقبت از نوزاد خود ناهماهنگ عمل کنند.
با این حال، یادگیری پیوند با کودک، نه تنها به کودک سود میرساند بلکه به شما نیز با ترشح اندورفین کمک میکند و باعث میشود شادتر و بهعنوان مادر، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
اصل ۲: به دیگران برای کمک و حمایت تکیه کنید.
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند. ارتباط اجتماعی مثبت، سریعتر و کارآمدتر از هر وسیله دیگری استرس را کاهش میدهد. به لحاظ تاریخی و از نقطه نظر تکاملی، مادران از افراد اطراف خود برای مراقبت از خود و کودکشان پس از تولد کمک میگرفتند. در دنیای امروزی، مادران اغلب خود را تنها میبینند، و برای ارتباط حمایتگرانه، احساس تنهایی و بیرمقی میکنند.
در اینجا ایدههایی دربارهی ارتباط با دیگران وجود دارد:
برای روابط خود اولویت ایجاد کنید. وقتی احساس افسردگی و آسیبپذیری میکنید، مهم است که با خانواده و دوستان در ارتباط بمانید – حتی اگر نسبتاً تنها باشید. منزوی کردن خود فقط احساستان را تشدید میکند، بنابراین روابط خود با بزرگسالان را در اولویت قرار دهید. اجازه دهید افراد مورد علاقهتان بدانند به چه چیزی نیاز دارید و چگونه دوست دارید حمایت شوید.
احساساتتان را برای خودتان نگه ندارید. علاوه بر کمک عملی خانواده و دوستان، آنها میتوانند بهعنوان یک روزنهی عاطفی یا راه نجات بسیار ضروری عمل کنند. آنچه تجربه میکنید – خوب، بد و زشت – با حداقل یک نفر دیگر و آن هم ترجیحاً رو در رو به اشتراک بگذارید. مهم نیست با چه کسی صحبت میکنید؛ تا وقتی آن فرد بخواهد بدون قضاوت گوش دهد و اطمینان خاطر و حمایت ارائه دهد، به این کار ادامه دهید.
یک متصل کننده باشید. حتی اگر دوستان حامی دارید، ممکن است بخواهید با زنان دیگری ارتباط داشته باشید که در حال مادر شدن هستند. بسیار دلگرمکننده است که بشنوید مادران دیگر هم در نگرانیها، ناایمنیها و احساسات شما شریک هستند. مکانهای خوبی برای ملاقات مادران جدید شامل گروههای حمایتی برای والدین جدید یا سازمانهایی مثل (مامان و من) وجود دارد. از پزشک متخصص اطفال بخواهید سایر منابع مجاور به شما را معرفی نماید.
اصل ۳. مراقبت خودتان باشید
یکی از بهترین کارهایی که برای تسکین یا اجتناب از افسردگی بعد از زایمان میتوانید انجام دهید، مراقبت از خودتان است. هرچه بیشتر مراقب رفاه جسمی و روانی خودتان باشید، احساس بهتری خواهید داشت. تغییرات سادهی سبک زندگی میتواند به شما در احساس قبلیتان کمک کند.
کارِ خانه را رها کنید. خود و کودکتان را تبدیل به اولویت کنید. به خودتان اجازه دهید تا بر خود و کودکتان تمرکز کنید – در این کار ۲۴ ساعتهی هفتگی وظایف بیشتری نسبت به کار تمام وقت وجود دارد.
به ورزش برگردید. مطالعات نشان میدهند که ورزش میتواند همانند دارو در درمان افسردگی بارداری مفید باشد، لذا هرچه زودتر به تحرک درآیید، بهتر است. نیاز به انجام مفرط این کار نیست: ۳۰ دقیقه پیادهروی روزانه، نتیجه عجیبی خواهد داشت. ورزشهای کششی مثل آنچه در یوگا وجود دارد، بهویژه موثر هستند.
تکنیک آرامسازی (مدیتیشن) ذهنآگاهی را تمرین کنید. تحقیقات از اثربخشی ذهنآگاهی برای ایجاد احساس آرامش و انرژی بیشتر حکایت میکنند. همچنین ذهنآگاهی میتواند به شما کمک کند تا از نیازها و احساسهایتان آگاه شوید.
از خوابتان نزنید. یک خواب کامل ۸ ساعته، هنگامیکه با نوزاد سروکار دارید، غیرقابل دستیابی است؛ اما کمخوابی افسردگی را تشدید میکند. هر آنچه میتوانید انجام دهید تا استراحت کافی داشته باشید – از کمک طلبیدن از جانب همسر یا اعضای فامیل گرفته تا خوابیدن در هر زمانی که میتوانید.
برای خود زمان بگذارید؛ تا احساس آرامش نموده و از وظایف مادرانه دور شوید. روشهایی برای آرامسازی خود بیابید، مانند حمام کَف، خوردن یک فنجان چای داغ یا روشن نمودن شمع. ماساژ بگیرید.
برای وعدههای غذایی خود اولویت قائل باشید. وقتی افسرده هستید، تغذیه اغلب ضعیف میشود. آنچه میخورید روی خلقتان، و روی کیفیت شیر پستانتان تاثیر میگذارد، بنابراین بهترین کارها را برای عادات غذایی سالم انجام دهید.
در معرض آفتاب قرار بگیرید. نور خورشید خلقتان را بالا میبرد، لذا سعی کنید حداقل ۱۰ تا ۱۵ دقیقه هر روز آفتاب بگیرید.
اصل ۴. برای رابطه با همسرتان وقت بگذارید.
بیش از نیمی از همهی طلاقها بعد از تولد کودک رخ میدهد. برای بسیاری از زنان و مردان، رابطه با شریک عاطفی، منبع اصلی ابراز عاطفی و ارتباط اجتماعی است. الزامات و نیازهای کودک جدید میتواند مانع این رابطه شود، مگر اینکه زوجین زمان، انرژی و افکاری را برای حفظ پیوندشان صرف کنند.
چرت نزنید. استرس شبهای بیخوابی و مسئولیتهای مراقبت از کودک میتواند شما را از پا درآورده و خسته کند. و چون نمیتوانید تقصیر را برگردن کودک بیندازید، ناکامیها را به همسرتان ربط میدهید. بهجای اشاره با انگشت، بهیاد بیاورید که شما در این امر باهم هستید. اگر چالش والدگری را بهعنوان یک تیم برعهده بگیرید، به یک واحد قویتری تبدیل خواهید شد.
خطوط ارتباطی را باز نگه دارید. چیزهای زیادی بعد از تولد کودک تغییر میکند، از جمله نقشها و انتظارات. برای بسیاری از زوجین، منبع اساسی فشار، تقسیمبندی مسئولیتهای مراقبت از کودک و خانهداری بعد از تولد کودک است. مهم است که دربارهی این مسائل با یکدیگر صحبت کنید، نه آنکه اجازه دهید کهنه شوند. تصور نکنید که همسرتان احساس و نیاز شما را میداند.
زمانی را برای باهم بودن بگذارید. هنگامیکه میتوانید به یکدیگر نزدیک شوید، برای همدیگر وقت بگذارید. اما به خود برای رمانتیک بودن فشار نیاورید. لازم نیست حتماً به تفریح و ملاقات بروید تا لذت ببرید. حتی صرف ۱۵ تا ۲۰ دقیقه باهم – با تمرکز برروی هم بدون حواسپرتی – میتواند تفاوتهای زیادی را در احساسات نزدیکی شما ایجاد کند.
درمان تخصصی افسردگی بعد از زایمان
اگر علیرغم خودیاری و حمایت خانواده هنوز با افسردگی بعد از بارداری درگیرید، ممکن است نیاز به درمان تخصصی داشته باشید.
درمان فردی یا مشاوره ازدواج. یک درمانگر خوب میتواند به شما کمک کند تا با موفقیت با تطبیقدهیهای مادر بودن کنار بیایید. اگر از مشکلات زناشویی رنج میبرید یا در خانه حمایت نمیشوید، مشاوره ازدواج میتواند بسیار مفید باشد.
ضدافسردگیها. برای موارد افسردگی بعد از زایمان که توانایی شما برای انجام وظایف خود یا کودکتان تحتتاثیر قرار گرفته است، ضدافسردگیها میتوانند گزینه خوبی باشند. با این حال تجویز دارو باید توسط پزشک تحت نظارت قرار گیرد و هنگامی که با روان درمانی همراه گردد، موفقیت بیشتری به همراه خواهد داشت.
هورمون درمانی. درمان جایگزینی استروژن گاهی به افسردگی بارداری کمک میکند. استروژن گاهی در ترکیب با ضدافسردگی بهکار میرود. همراه با هورمون درمانی، خطراتی نیز وجود دارد؛ بنابراین حتما با دکتر خود در مورد بهترین- و ایمنترین- درمان برای خودتان صحبت کنید.
افسردگی بعد از زایمان در پدرها
شاید باعث تعجب شما شود ولکن مردان نیز ممکن است بعد از تولد فرزند دچار افسردگی شوند. تقریبا 10 درصد از مردان پیش از زایمان و یا دقیقا پس از زایمان دچار افسردگی میشوند. متخصصان دلیل افسردگی بعد از زایمان را در مردان کاهش هورمون تستسترون و افزایش هورمون استروژن میدانند.
این تغییرات باعث تطبیق مرد با تغییر شرایط خواب و پذیرش نقشها و مسیولیتهای جدید میشود.
سوالات متداول
کمک به مادر مبتلا به افسردگی بعد از زایمان
اگر یکی از دوستان شما افسردگی بعد از زایمان را تجربه میکند، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که از او حمایت کنید. بابت وظایف مراقبت از کودک، به او استراحت بدهید؛ گوش شنوا داشته باشید و صبور و فهیم باشید.
همچنین باید مراقب خودتان نیز باشید. سروکار داشتن با نیازهای کودک جدید برای همسر و مادر سخت است. و اگر فرد مقابل افسرده است، با دو عامل استرسزای اساسی سروکار خواهید داشت.
چگونه به همسرتان که به افسردگی بعد از زایمان مبتلا است کمک کنید؟
او را تشویق به صحبت دربارهی احساساتش کنید. به او بدون قضاوت یا ارایهی راهحل گوش کنید. بهجای تلاش برای اصلاح چیزها، فقط باشید تا بتواند به شما تکیه کند.
در کارهای خانه کمک کنید. در مسئولیتهای خانه و مراقبت از کودک کمک کنید. منتظر نمانید تا او بخواهد!
مطمئن شوید که برای خودش وقت میگذارد. استراحت و آرامش مهم میباشند. او را به استراحت، استخدام پرستار برای کودک یا برنامهریزی شبانه تشویق کنید.
اگر آمادهی رابطه جنسی نیست، صبور باشید. افسردگی روی علایق جنسی تاثیر میگذارد، پس ممکن است زمانی طول بکشد تا سرحال بیاید. محبت فیزیکی خود را به او بدهید، اما اگر برای رابطه جنسی آماده نیست به او فشار نیاورید.
با او به پیادهروی بروید. ورزش کردن میتواند تاثیر زیادی بر چرخهی افسردگی داشته باشد، اما وقتی خلقتان پایین است، انگیزه داشتن بسیار سخت است. به او با یک برنامهریزی پیادهروی روزانهی دونفره، کمک نمایید.
علایم و نشانگان سایکوز یا روانپریشی بعد از زایمان
سایکوز یا روانپریشی پس از زایمان نادر است اما اختلالی بسیار جدی است که میتواند پس از تولد کودک، ایجاد شده و با فقدان تماس با واقعیت تشخیص داده شود. بهخاطر خطر بالای خودکشی، بستری شدن معمولاً برای ایمن نگهداشتن مادر و کودک لازم است.
روانپریشی یا سایکوز پس از زایمان بهطور ناگهانی و معمولاً در دو هفته اول پس از زایمان و گاهی در طی ۴۸ ساعت پیشرفت میکند. نشانگان شامل:
توهمات (دیدن چیزهایی که واقعی نیستند یا شنیدن صدا) |
هذیان (باورهای نامربوط و پارانویید) |
اضطراب و گوش بزنگی مفرط |
افکار و یا اقدامات خودکشی |
گیجی و اختلال موقعیتیابی |
نوسانات سریع خلقی |
رفتارهای پوچ و بیهوده |
ناتوانی یا امتناع از خوردن یا خوابیدن |
افکار آسیب زدن یا کشتن کودک خود |
سایکوز پس از زایمان باید جزء فوریتهای پزشکی درنظر گرفته شود که نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارد.
آیا مصرف مکملها تاثیری بر افسردگی بعد از زایمان دارد؟
تحقیقات نشان میدهد برخی از ویتامینها از جمله ویتامین B6 و B12 بر روی بهبود نشانگان افسردگی موثر هستند. کمبود ویتامین B میتواند به افسردگی بیانجامد. بنابراین مصرف ب.کمپلکس در هنگام بارداری و پس از زایمان میتواند بسیار موثر باشد.
چرا خانمها بعد از زایمان افسرده میشوند؟
بر اساس تحقیقات انجام شده در موسسیه سلامت روان دلیل افسردگی زنان بعد از زایمان کاهش سریع سطح هورمون استروژن و پروژسترون در بدن آنها میباشد. این کاهش باعث تغییرات شیمیایی در مغز میشود که بهنوبه خود منجر به تغییرات خلق در فرد میشود. این تغییرات همچنین در برخی از زنان باعث میشود نتوانند استراحت کنند.
همچنین کاهش سریع سطح هورمونهای غده تیرویید نیز ممکن است به احساس خستگی و افسردگی بیانجامد.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
بهطور معمول بهبود افسردگی بعد از زایمان بدون هرگونه اقدام درمانی و خودبخود پس از گذشت زمان اتفاق میافتد. اما اگر احساس غم و افسردگی بیش از 2 هفته بطول انجامید، بهتر است با یک متخصص مشورت کنید. زیرا احتمالا به نوع شدیدتر افسردگی بعد از زایمان (POSTPARTUM) دچار هستید که نیاز به اقدام درمانی دارد.
منبع:
https://www.helpguide.org/articles/depression/postpartum-depression-and-the-baby-blues.htm
سلام وقت به خیر تشکر از مطالب عالی اتون لطفا از سایت ماهم بازدید کنید
با سلام و تشکر از مطالب مفیدتون
من یه مشکل دارم که نمیدونم چیه و از کجا برای درمان باید شروع کنم
یه جا میخونم افسردگی یه جا میخونم وسواس فکری
من دوسال پیش بعد از زایمانم استرس خیلی زیادی بهم وارد شد طی ۶ ماه هر بار یه استرس زیاد ولی بد ترین و اساسی ترین استرسی که بهم فشار آورد بیمار شدن همسرم و بستری شدنش بود و متاسفانه تشخیص ندادن یه تب ساده و به دنبال اون تمام تست و آزمایش بیماریهای لاعلاج
خدا رو شکر که مشکلی نبود ولی از یک ماه بعد مریضی خودم نمایان شد در مورد دخترم که یه سری افکار بد یه دفعه هجوم آورد تو سرم که اگه مریض شه اگه از دست بدمش و … همش فکر میکنم نکنه یه بیماری بد بگیره انگار قراره اتفاق بیفته و من منتظر موندم،
این موضوع دیوانم کرده و لذتی از داشتن یه همچین فرشته ای نمیبرم خیلی روی خودم کار کردم خیلی مقاله خوندم حدود ۶ ماه دارو به تشخیص مشاورم خوردم ولی اثر نداشت یه مدت خوب میشم ولی یه مدت بر میگرده و فقط هم در مورد فرزندمه و چقدر زجر اوره برای یه مادر که یه همچین مشکلی داشته باشه
ازتون میخوام بپرسم که این مشکل من کجاست چون واقعا ناتوان شدم و بعضی وقتا دلم میخواد فراموشی بگیرم
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
سلام. اسمی که معمولا برای مشکل شما می گذارند وسواس فکری است. البته اسم مهم نیست. مهم ان است که شما افکار غلطی دارید که انها را محتمل بوقوع می دانید. مقاله درمان خطاهای شناختی را در سایت مطالعه کنید. و همچنین درمان وسواس توسط خود را بدقت مطالعه کنید و دریافت و احساس خود را از افزایش اگاهی در این زمینه برای بنده مرقوم بفرمایید. لینک های مقالات را برای شما می گذارم
https://dr-sanaie.com/%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9/
https://dr-sanaie.com/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3/