اختلال پانیکدکتر روانشناس خوب

درمان پانیک اتک یا حمله وحشت

0
(0)

فهرست مطالب

درمان پانیک بدون دارو

پانیک چیست

حمله وحشت‌زدگی یا اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک)، عبارت است از وقوع عودکننده و غیرقابل‌پیش‌بینی حملات وحشت. لازم است تا حملات وحشت‌زدگی «غیرقابل‌پیش‌بینی» اتفاق بیفتند، بدین معنا که از نقطه‌نظر بیمار، چنین حملاتی به‌نظر به‌صورت غیرمنتظره یا بدون هیچ دلیل واضحی رخ می‌دهند.

برای آنکه حمله وحشت‌زدگی، اختلال وحشت‌زدگی یا پانیک اتک تشخیص داده شود، لازم است تا فرد در قبال این حملات واکنش‌های خاصی از جمله نگرانی دائم درباره وقوع دوباره حملات یا نگرانی درباره عواقب حملات، اجتناب از فعالیت‌هایی که ممکن است سبب بروز احساسات فیزیولوژیکی مرتبط با وحشت باشند یا مشارکت در رفتارهای مرتبط با امنیت، از قبیل به‌همراه داشتن موبایل یا دارو را از خود نشان دهد. نگرانی درباره عواقب حملات ممکن است شامل ترس از حمله قلبی مرگبار یا بیهوش شدن جلوی دیگران شود. ‌

حمله پانیک- تصویر ۱- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

نشانه‌های حمله پانیک

۱.تعریق

۲.تنگی نفس

۳.تپش قلب

۴.لرزیدن

۵.درد یا ناراحتی در قفسه سینه

۶.احساس خفگی

۷.تهوع

۸.ترس از مردن یا دیوانه‌شدن یا انجام دادن بی‌اختیار کاری

۹.دگرسان‌بینی محیط یا دگرسان‌بینی خود

۱۰.احساس سردی یا گرگرفتگی

۱۱.بی‌حسی

۱۲.سرگیجه یا غش.

اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک) را می‌توان همراه یا بدون بیرون‌هراسی تشخیص داد. طبق دستورالعمل تشخیصی و آماری اختلالات روانی، بیرون‌هراسی، اضطراب از موقعیت‌هایی است که در آنها فرار، دشوار (یا شرم‌آور) است و اگر فرد دچار حمله پانیک یا نشانه‌های وحشت‌زدگی شد، کمک گرفتن از دیگران دشوار می‌شود. نحوه برخورد با این موقعیت‌ها چنین است: یا از این موقعیت‌ها اجتناب می‌شود، یا با پریشانی شدید و نگرانی‌ درباره تجربه وحشت‌زدگی تحمل می‌شوند یا تنها در صورت وجود همراه در این موقعیت‌ها قرار می‌گیرند. موقعیت‌های رایجی که سبب بروز حمله پانیک می‌شوند، عبارتند از: انتظار در صف، مکان‌های شلوغ مانند فروشگاه‌ها یا سالن‌های سینما و تئاتر، تنها بودن یا سفر با اتوبوس، قطار یا ماشین.

حمله پانیک- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

بررسی مدل‌های شناختی موقعیت حمله پانیک

حمله پانیک یا اختلال وحشت‌زدگی به‌عنوان ترس اکتسابی از احساسات بدنی (ضربان قلب، سرگیجه، تهوع و …)، به‌ویژه احساساتی که با انگیختگی خودکار مرتبط هستند، تصور شده است. به‌عبارت ساده، افراد پس از آنکه دچار حملات پانیک شدند، نسبت به احساسات بدنی خود بیش از اندازه حساس می‌شوند و از هر احساس بدنی جزیی احساس خطر کرده و آن را به‌معنای احتمال شروع حمله پانیک می‌دانند. بنابراین کسانی که اختلال وحشت‌زدگی دارند، پس از تجربه حمله پانیک غیرمنتظره، نسبت به تجربه چنین حملاتی در آینده دچار اضطراب می‌شوند و همواره نگران هستند که دوباره به این حملات دچار نشوند. بنابراین آنها برای جلوگیری از حملات پانیک به کوچکترین تغییرات در بدن خود بشدت حساس می شوند.

چرا دچار حمله پانیک می‌شویم؟

امّا اولاً چرا افراد، حملات پانیک غیرمنتظره را تجربه می‌کنند و چه چیز سبب می‌شود برخی افراد دچار ترس از تجربه حمله پانیک در آینده شوند؟ به‌عبارت دیگر، چه چیز برای اولین بار باعث حملات پانیک می‌شود؟

از نقطه‌‌نظر تکاملی، واکنش ترس یا وحشت‌زدگی (پانیک اتک) در حضور موقعیت تهدیدآمیز، انطباقی است. فرض می‌شود وحشت‌زدگی یا وحشت‌زدگی غیرمنتظره (پانیک اتک) در غیاب محرک تهدیدآمیز، در اثر تعامل رویدادهای استرس‌زای زندگی و آسیب‌پذیری‌های روانی و بیولوژیکی به‌وجود می‌آید. تمایل به تجربه احساسات منفی که اغلب برچسب روا‌ن‌رنجورخویی یا احساس منفی به آن می‌زنند، تا حد زیادی به ارث برده می‌شود و ثابت شده است که پیش‌بینی کننده حمله پانیک یا حمله وحشت‌زدگی هستند. این خلق و خوی به ارث برده شده احتمالاً به‌عنوان یک آسیب‌پذیری بیولوژیکی برای هم تجربه ترس – واکنش هشداری سریعی که شاخصه آن برانگیختگی قوی سیستم عصبی است – و هم تجربه اضطراب – یک حالت خلقی منفی که خصیصه آن، نگرانی درباره رویدادهای آینده و نشانه‌های تنش جسمی است، عمل می‌کند.

عوامل محیطی در کودکی می‌توانند در شکل‌گیری اعتماد به نفس افراد به خودشان و توانایی‌هایشان در کنترل رویدادهای آتی زندگی نقش بازی کنند. چنین حس کنترل یا عدم‌کنترلی می‌تواند در تجربه ترس و اضطراب به‌عنوان یک آسیب‌پذیری روانی عمل کند. رویدادهای استرس‌زای زندگی از قبیل شغل جدید یا مرگ اعضای خانواده، ممکن است با آسیب‌پذیری‌های بیولوژیکی و روانی دست به دست هم داده و واکنش ترس احساسی یا حمله وحشت‌زدگی را تحریک کنند. استرس‌های متراکم شده در فرد که در طول زمان به‌واسطه رویدادهای استرس‌زای زندگی ایجاد شده‌اند، می‌توانند باعث بروز یک حمله وحشت‌زدگی (پانیک) شوند، اگرچه فرد به‌دلیل آنکه محرک تهدیدکننده آنی برای آنها وجود ندارد، آن را «غیرمنتظره» تلقی می‌کند.

بنابراین به زبان ساده ۳ عامل در بروز پانیک اتک نقش دارند: ۱) ارث؛ ۲) محیط خانوادگی در کودکی؛ ۳) عوامل محیطی.

حمله پانیک- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

پس از وقوع یک حمله پانیک غیرمنتظره، چه عاملی باعث می‌شود این حملات ادامه یابد؟

آسیب‌پذیری‌های کلی که در بالا گفته شد (ارث- محیط خانوادگی- عوامل محیطی) ممکن است در تعیین این‌‌که آیا فرد پس از وقوع حمله، دچار «بیم اضطراب» درباره تجربه حملات آینده می‌شود یا نه، نقش بازی ‌کنند. علاوه بر آسیب‌پذیری‌های کلی در تجربه وحشت‌زدگی و اضطراب، باور بر این است که آسیب‌پذیری‌های خاصی هم وجود دارند که به شکل‌گیری حملات وحشت‌زدگی کمک می‌کنند. یک مثال، میزان حساسیت نسبت به اضطراب است. طبق این اعتقاد، اضطراب و نشانه‌هایش، سبب عواقب مضر فیزیکی، اجتماعی و روانی، فرای ناراحتی فیزیکی یک دوره وحشت می‌شوند. فرد پس از یک دوره حمله وحشت نسبت‌به کشف احساس انگیختگی بدنی خود حساس می‌شود که این امر خود منجربه آسیب‌پذیری در برابر حمله‌های وحشت بعدی می‌شود. آسیب‌شناسی روانی دیگر تجربه بیماری‌های روانی در کودکی (چه در شخص و چه در والدینش)، به‌ویژه تجربیاتی‌که شامل اختلال تنفسی می‌شوند نیز ممکن است به یک آسیب‌شناسی روانی خاص برای اختلال وحشت‌زدگی، کمک‌کنند.

اضطراب درباره حملات وحشت‌زدگی یا پانیک در آینده با ترس از حس‌های بدنی (ضربان قلبم بالا رفته، وای نکنه غش کنم) که همراه با حملات است، پیوند خورده است. فرد در ابتدا از بروز حس‌های بدنی خود مضطرب می‌شود و نگران است که مبادا منجر به حمله وحشت شود، در این زمان، افکار اتوماتیک مانند فاجعه‌سازی (مثال: اگر دچار حمله شوم آبروریزی می‌شود) و احتمال بیش از حد (مثال: اگر بیرون بروم حتماً دچار حمله پانیک می‌شوم) باعث می‌شود که اضطراب فرد افزایش یابد و در نتیجه احساس‌های بدنی او مانند ضربان قلب و سرگیجه بیشتر شود. افزایش احساس‌های بدنی، افکار اتوماتیک او را تقویت می‌کند و فرد به درستیِ باورهای خود یقین بیشتری پیدا می‌کند و در نتیجه، این افکار قویتر شده مجدداً اضطراب بیشتری تولید می‌کنند. این دور خود تداوم‌بخش ادامه یافته تا آنکه از هر چند نوبت یک‌بار منتج به حمله پانیک می‌شود.

حمله پانیک- تصویر ۳- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

شرطی شدن فرد نسبت به حمله پانیک

همراه‌شدن احساس‌های بدنی با حمله پانیک، فرد را بیش از پیش شرطی کرده و درنتیجه حساسیت بیش از اندازه‌ای نسبت به احساس‌های بدنی‌اش پیدا می‌کند. در نتیجه احساس‌های بدنی که در همه افراد گاهاً به‌وجود می‌آید و پس از مدتی رفع می‌شود، برای فرد دارای اختلال پانیک معنای شروع حمله پانیک را پیدا می‌کند که این امر باعث می‌شود فرد مجدداً در دور ذکرشده بالا بیفتد.

چنین اضطرابی در مورد حس‌های بدنی، نقش اساسی در تداوم اختلال وحشت‌زدگی بازی‌می‌کند. حس‌های بدنی می‌توانند ناشی از فعالیت جسمانی، موادشیمیایی مثل کافئین، محرک محیطی ترسناک، و تصاویر یا افکار اضطرابی باشند. وقتی حس‌های بدنی، موردتوجّه فرد مبتلا به اختلال وحشت قرار گیرند، ترسی را در او بوجود می‌آورند. این ترس، حس‌های بدنی را تشدید کرده و منجر به افزایش آن ترس می‌شود و به‌نوبه خود به‌عنوان یک چرخه خودتداوم‌بخش ترس و حس‌های بدنی، منجر به افزایش بیشتر حس‌های بدنی می‌شود که در نهایت منجر به حمله پانیک می‌شود. لذا، ترس از تجربه حس‌های بدنی برانگیختگی، به ایجاد یک حمله وحشت‌ (پانیک) تمام عیار منجرشده و این باور را تقویت می‌کند که باید از این حس‌ها ترسید.

برای شرطی‌شدن فرد، گاهاً تنها یکبار همراهی احساس‌های بدنی با حمله پانیک کافیست و پس از آن، عوامل دیگری چون ایمنی‌جویی و اجتناب که در ادامه توضیح داده می‌شود، باعث تداوم اختلال وحشت می‌شود.

افراد مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی (پانیک اتک) اغلب از این مساله آگاه نیستند که حملات پانیک می‌تواند به این روش (توسط حس‌های بدنی یا محرک درونی و بیرونی) ایجاد شود. این برای افرادی‌که دارای اختلال وحشت‌زدگی هستند بدین معنی است که حملات وحشت‌زدگی اغلب به‌طور غیرمنتظره و غیرقابل‌پیش‌بینی رخ می‌دهند. چون آنها نمی‌توانند نشانگان حمله پانیک را پس از آغازش متوقف کنند، چنین حملاتی را غیرقابل‌کنترل می‌دانند. غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌کنترل بودن حمله پانیک می‌تواند سطوح اضطراب مزمن را تقویت کند و در نتیجه فرد همیشه و همواره ترس از وقوع مجدد حمله دارد. سطوح بالاتر اضطراب مزمن می‌تواند منجربه افزایش برانگیختگی بدنی و همچنین افزایش توجه فرد به حس‌های بدنی خود شود. افزایش حس‌های بدنی و افزایش توجه به این حس‌ها منجربه افزایش حتمال حملات پانیک پانیک در آینده می‌شود.

حمله پانیک- تصویر ۴- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

برخی مشکلات فیزیولوژیکی که تداعی‌بخش حملات پانیک هستند

بعضی از مشکلات فیزیولوژیکی می‌تواند حملات پانیک را تداعی کند که باید به رفع آنها اقدام کرد. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. کمی قند خون: پایین بودن قند خون با ایجاد نشانه‌هایی مانند عرق کردن، تپش قلب، احساس ضعف، سرگیجه و غش و لرز، حملات وحشت را تداعی می‌کند. معمولاً افراد به تجربه دریافته‌اند که می‌توانند برای جبران قند خون خود وعده‌های غذایی بیشتری داشته باشند. گروهی دیگر نیز مواد خوراکی چون شکلات و نوشابه می‌خورند که مشکل این مواد آن است که باعث ترشح انسولین در بدن می‌شوند که به‌طور موقت، قند خون را افزایش می‌دهند و پس از مدتی به‌خاطر ترشح انسولین به‌جهت حفاظت از بدن در برابر قند اضافی، سطح قند خون از سطح ابتدایی نیز پایینتر می‌آید. بنابراین لازم است کمی قند خون درمان شود.

۲. پُرکاری و کم‌کاری تیروئید: پُرکاری تیروئید باعث بی‌قراری، تنگی نفس، تپش قلب و لرز و تعریق می‌شود که بسیار شبیه نشانه‌های بدنی حمله وحشت است. بنابراین با تداعی حمله وحشت، فرد را در دور ذکر شده در بالا می‌اندازد و فرد دائم نگران شروع حمله پانیک می‌باشد.

کم‌کاری تیروئید نیز باعث کاهش غلظت کلسیم و بالا رفتن غلظت فسفات در پلاسمای خون می‌شود که در موارد شدید، فرد دچار حالاتی شبیه حمله پانیک می‌شود.

۳. نشانگان کوشینگ: ناشی از افزایش میزان کورتیزول خون است که منجر به افسردگی و اضطراب می‌شود.

۴. نفس نفس زدن: اشاره به نوع تنفس کردن فرد دارد. به‌طور مثال، آسم در کودکی در بعضی افراد، نوع تنفس کردن آنها را تغییر می‌دهد.

۵. مسمومیت کافئین: مصرف زیاد کافئین نیز باعث ایجاد نشانه‌های اضطراب می‌شود که خود منجر به ترس از بروز حمله پانیک می‌گردد.

برای دریافت کتاب خودیاری درمان پانیک کلیک کنید.

رفتارهای اجتنابی و ایمنی‌جویی چگونه باعث تداوم حملات وحشت می‌شوند؟

پاسخ‌های رفتاری به وحشت‌زدگی، به‌ویژه رفتارهای ایمنی‌جویی (مانند: آهسته گام برداشتن جهت بالا نرفتن ضربان‌قلب، روی ارتفاع نرفتن جهت عدم ایجاد سرگیجه، کم‌خوردن غذا به‌منظور جلوگیری از حالت‌تهوع) و اجتناب (بیرون‌نرفتن از خانه به‌جهت ترس از حمله، فرار از موقعیت‌های تنهایی) به‌عنوان عوامل تداوم‌بخش اختلال عمل‌می‌کنند. فرد دچار اختلال وحشت‌زدگی اشتباهاً باور دارد حمله وحشت‌زدگی باعث آسیب فاجعه‌آمیز جسمانی و روانی مثل حمله‌قلبی، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن، یا ازدست‌دادن کنترل خواهد شد. لذا، تجربه حملات وحشتی که در آن هیچ‌یک از این موارد رخ ندهد، قاعدتاً باید این باورها را تضعیف‌کند.

با این حال، افراد دچار اختلال وحشت در رفتارهای ایمنی‌جویی خاصی درگیر می‌شوند که معتقدند آنها را قادر می‌کند از پیامد ترس فرار کرده یا اجتناب کنند. مثلاً اگر فردی معتقد باشد طی حمله وحشت بیهوش می‌شود، ممکن است بنشیند یا شئ‌ای را نگه‌‌دارد. درگیرشدن در رفتارهای ایمنی‌جویی مانع می‌شود فرد درک کند حمله وحشت آسیب فاجعه‌آمیز جسمانی و روانی ایجاد نمی‌کند. زیرا او باور دارد اگر دچار فاجعه نشده، به‌خاطر آنست که مثلاً روی صندلی نشسته. یا آهسته گام برداشته و نه اینکه حمله وحشت آسیبی به او وارد نمی‌کند.

عدم‌تأیید باورهای نادرست درباره حملات وحشت به‌حفظ اختلال وحشت کمک‌می‌کند. ممکن است افراد در رفتارهای ایمنی‌جویی طراحی‌شده برای ممانعت از وحشت یا پیامدهای ترسناک آن درگیر شوند. رفتارهایی مانند همراه‌داشتن همیشگی داروهای ضداضطراب یا مسافرت به‌همراه افرادی‌که به آنها احساس ایمنی می‌دهد.

پاسخ رفتاری دیگری که باعث تداوم وحشت می‌شود، اجتناب آشکار است. افراد گرایش دارند از مکان‌ها یا موقعیت‌های خاصی که معتقدند احتمال حمله وحشت زیاد است، اجتناب‌کنند. اجتناب، مانع عدم تأیید ارزیابی‌های نادرست و فاجعه‌آمیز شده و این باور را تقویت می‌کند که این موقعیت‌های خاص خطرناکند. و لذا احتمال دچار به حمله وحشت در آن موقعیت‌ها در آینده افزایش‌می‌یابد. بعلاوه، اگر فرد از شرایطی‌که در گذشته حمله وحشت غیرمنتظره‌ای را در آن تجربه کرده بود، اجتناب کند، حملات آینده به‌طور اجتناب‌ناپذیری به شرایط جدید که قبلا امن بودند نیز تسری خواهد یافت. بنابراین، حیطه شرایط ایمن محدود می‌شود. به‌طوری‌که اکثر مکان‌ها تبدیل به مکانی خطرناک می‌شود که در آن احتمالاً حمله وحشت رخ‌می‌دهد. این الگو می‌تواند اجتناب رفتاری و سطوح مزمن ادراک اضطراب را افزایش دهد.

درمان پانیک اتک چیست؟ درمان پانیک بدون دارو

در سالهای اخیر توجه زیادی به درمان پانیک بدون دارو شده است و مراجعان تمایل زیادی به استفاده از دارو ندارند. از جمله راههای درمانانیک بدون دارو که مورد تایید تجربی نیز قرار گرفته است درمان شناختی رفتاری است.

درمان شناختی‌رفتاری (CBT)، مداخله‌ای حمایت‌شده به لحاظ تجربی است. یک فراتحلیل شامل ۲۲ مطالعه درمان شناختی‌رفتاری برای اختلال وحشت‌زدگی یافت شد. که در پایان درمان، ۶۳.۳ درصد افرادی که درمان را تکمیل کرده بودند، بهبود یافتند. درحالی‌که ۵۳.۸ درصد از افرادی که مقاوم به درمان بودند، بهبود پیدا کردند. هنگامی‌که ۱۲ تا ۲۳ ماه بعد از پایان درمان، دوباره سنجش انجام‌شد، این درصد به‌ترتیب به ۷۵.۳ و ۷۱.۶ درصد افزایش یافت. علاوه بر کاهش نشانگان اضطراب و افسردگی، درمان شناختی‌رفتاری برای اختلال وحشت‌زدگی، بهبودی‌هایی را در شاخص‌های کیفیت زندگی ایجاد کرده و تأثیر مفیدی بر سلامت جسمانی دارد.

حین مقایسه درمان شناختی‌رفتاری با دارودرمانی برای درمان پانیک، فراتحلیل جدیدی از ۱۲۹ مطالعه نشان داد که این روش همانند دارودرمانی موثر بوده و به‌طور معناداری نرخ افت کمتری را نشان می‌دهد. یافته‌های فراتحلیلی بیان می‌کند در مقایسه با درمان شناختی‌رفتاری تنها، ترکیب این روش با دارودرمانی می‌تواند نتایج کوتاه‌مدت و نه بلندمدت را بهبود بخشد. یک آزمایش بالینی بزرگ نشان داد در پی عدم تداوم دارودرمانی، گروهی که هم درمان شناختی‌رفتاری و هم دارودرمانی را دریافت کرده بودند، مانند گروهی که فقط درمان شناختی‌رفتاری دریافت کرده بودند، خوب عمل نکردند.

حمله پانیک- تصویر ۵- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

درمان پانیک بدون دارو از طریق روش‌های زیر صورت می‌گیرد:

۱. آموزش روانی، ۲. خودنظارتگری، ۳. آموزش تکنیک‌هایی مانند بازآموزی تنفس، ۴. بازسازی شناختی و ۵. مواجهه‌سازی (هم مواجهه‌سازی بدنی و هم مواجهه‌سازی در موقعیت طبیعی).

۱. آموزش روانی در درمان بیماری پانیک اتک

در روش درمان پانیک از طریق آموزش روانی، درمانگر اطلاعاتی را برای کمک به تصحیح تصورات غلط مراجع درباره حمله وحشت‌زدگی و اضطراب و عادی کردن شرایط برای او ارائه می‌دهد و به او اجازه می‌دهد تا بداند درمان‌ پانیک مؤثر هستند. همچنین منطق فعالیت‌های درمانی متعاقب را ارایه می‌کند.

در جلسه اول درمان، درمانگر مطالب زیر را درباره حمله پانیک توضیح می‌دهد تا این حملات در ذهن فرد از حالت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌کنترل خارج شود و تصورات نادرست فرد درباره‌ی نشانگان وحشت‌زدگی از جمله تصور دیوانه شدن از بین برود:

زمانی که اجداد ما در جنگل‌ها ساکن بودند، در معرض انواع بلایای طبیعی قرار داشتند. طبعاً اگر در شب با نگرانی از حمله شیر و پلنگ نمی‌خوابیدند، به چنان خواب عمیقی فرو می‌رفتند که حضور شیر یا پلنگ را متوجه نمی‌شدند و طعمه آنها می‌شدند. بنابراین، ما نوادگان اجدادی هستیم که نگران خطرات اطرافشان بودند و در حالت گوش بزنگی قرار داشتند.

کارکرد اضطراب

کارکرد اضطراب، حفظ بقای نسل است و هنگامی به‌کار می‌افتد که فرد احساس خطر می‌کند. حال این خطر می‌تواند واقعی یا تصور فرد باشد. در این زمان، اضطراب در بدن فرد به‌کار افتاده و او را برای جنگ یا گریز (یا فرار) آماده می‌کند. یعنی جایی‌که امکان حمله وجود دارد، حمله به عامل ترس و در غیراینصورت، فرار از عامل ترس صورت می‌گیرد. به‌منظور آماده کردن بدن برای جنگ یا گریز، تغییراتی در بدن انجام می‌شود. از جمله، افزایش انگیختگی دستگاه عصبی خودمختار که کنترل بسیاری از فرآیندهای بدنی ما مانند دستگاه قلبی- عروقی و معدی- رودی را بر عهده دارد. در هنگام اضطراب، جریان خون به‌سمت اندام‌های انتهایی بدن مانند دست‌ها، پاها و بازوها افزایش می‌یابد و از جریان خون به‌سمت سر و اندام‌های داخلی کاسته می‌شود. ضربان قلب و آهنگ تنفس سرعت می‌یابد و عمل هضم کندتر می‌شود.

این تغییرات باعث ایجاد نشانه‌هایی چون افزایش ضربان‌قلب، تنگی‌نفس، سرگیجه، گزگز انگشتان دست و پا، احساس ضعف و تهوع می‌شود. این علائم همگی به‌معنای آماده باش بدن برای مواجهه با یک عامل خطر می‌باشد و خود، فی‌نفسه، خطرناک نمی‌باشد. چه که به‌جهت حفظ و بقای فرد به‌کار افتاده است و نه آسیب رساندن به آن. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که این سیستم حفاظت از بقای فرد، بیش از اندازه حساس شود. مانند دزدگیری که حساسیت آن بیش از اندازه است، در زمان‌های غیرضروری و غیرمفید به‌صدا درآید.

در حمله پانیک مشکل فرد حمله‌های وحشت و بیم مداوم از وقوع یک حمله دیگر در هر لحظه است. حدود ۳ درصد از افراد دچار حمله پانیک هستند.

علت بروز اولین حمله پانیک چیست؟

فرض محققین آن است که استرس متراکم شده، علت بروز اولین حمله پانیک است. استرس متراکم می‌تواند عبارت از تعارضات زناشویی، مرگ یا بیماری نزدیکان، جراحی، بیماری‌های مهم، فشار محل‌کار یا تحصیل و… باشد. استرس تراکمی در افرادی که ترکیبی از آمادگی‌های ارثی، شخصیتی و شناختی برای اضطراب دارند و یا حمایت اجتماعی اندکی احساس می‌کنند، باعث می‌شود تا فرد به رخدادهای منفی و استرس‌زای زندگی بگونه‌ای واکنش نشان دهد که ممکن است در برابر تهدید فیزیکی حیوانات درنده یا مار نشان می‌دهد و در نتیجه دچار حمله شود.

در هنگام بروز حمله پانیک احساسات شدید بدنی (افزایش ضربان قلب، تهوع، سرگیجه، تنگی‌نفس و …) بروز می‌کند. به‌دلیل ناخوشایند بودن این احساسات بدنی کم‌کم بیم امکان وقوع حمله‌های دیگر آغاز می‌شود. از آن پس فرد نسبت به احساسات بدنی خود حساسیت بیش از حد پیدا می‌کند. و کوچکترین تغییری در ضربان قلب نحوه تنفس و … را دال بر شروع حمله می‌داند. تغییرات فیزیولوژیکی که گاه‌به‌گاه در بدن هرکسی بروزمی‌کند، برای فردی‌که دچار حمله وحشت زدگی شده، معنای شروع حمله را پیدامی‌کند. مثلاً احساس سرگیجه، ضربان قلب و تهوع که ممکن است در هر فردی بروز کند و پس از چند دقیقه رفع شود، در فردی که دچار حمله پانیک است، به‌جهت شرطی شدن، معنای شروع حمله را پیدا می‌کند.

عامل شناختی در حملات پانیک

دومین عامل در حملات پانیک عامل شناختی است. عامل شناحتی در قالب گفتگوهای درونی وارد عمل می‌شود: «وای اگر ضربان قلبم بالاتر برود چه؟اگر غش کنم آبرویم می‌رود. در میهمانی حتماً دچار حمله خواهم شد. اگر دچار حمله پانیک شوم آنها چه قضاوت بدی درباره من می‌کنند. دارم دیوانه می‌شوم.»

این افکار منفی باعث تشدید احساسات بدنی می‌شود. یعنی ضربان قلب را افزایش می‌دهد، سرگیجه را تشدید می‌کند و … . تشدید احساسات بدنی به‌نوبه‌ی خود باعث می‌شود افکار منفی فرد تقویت شود. همچنین او بر درستی باورش مبنی بر شروع حمله بیشتر یقین حاصل کند. و به‌خود می‌گوید پس درست فکر می‌کنم که دارم دچار حمله می‌شوم. درحالیکه این نشانگان به‌جهت چرخه منفی احساسات بدنی و افکار منفی است که در فرد شدت پیدا کرده است. در نهایت، برانگیختگی به‌حدی می‌رسد که گاهاً فرد دچار حمله می‌شود. هرچه تعداد این حملات بیشتر شود، فرد بیشتر شرطی‌شده و نسبت به تغییرات بدنی‌اش حساس‌تر می‌شود. او دیگر تغییرات بسیار اندک بدن خود را نیز متوجه شده و آن را نشانه شروع حمله فرض می‌کند.

پس از عوامل فیزیولوژیک و عامل شناختی، عامل سوم رفتاری است. پس از آنکه حمله پانیک اتفاق افتاد، فرد برای مقابله با خطر وقوع مجدد آن، دو راهکار را اتخاذ می‌کند. که هردو باعث تداوم بیشتر چرخه حمله پانیک در فرد می‌باشد: ۱. ایمنی‌جویی، ۲. اجتناب.

ایمنی‌جویی

در ایمنی‌جویی فرد سعی می‌کند با بکارگیری چیزهایی که احساس اطمینان به او می‌دهند، احساس خطر درونی‌اش را کاهش دهد. مثلاً هرجا می‌رود دوست و یا والدین خود را همراه می‌برد. در مورد هر مراجع باید تحقیق کرد که از چه عواملی به‌عنوان ایمنی‌جویی استفاده می‌کند. تا پس از شناسایی موارد آن، اندک‌اندک مراجع بدون آنها با خطر تصوری خود مواجه شود. در برخی موارد استفاده از داروهای آرام‌بخش نیز به‌عنوان موارد ایمنی‌جویی محسوب می‌شود. زیرا فرد تصور می‌کند این داروها هستند که اضطراب او را کم کرده‌اند. بنابراین لازم است مواجهه‌سازی‌ها پس از مدتی هنگام قطع دارو انجام شود تا فرد نسبت به‌خود احساس اطمینان پیدا کند.

اجتناب

در اجتناب فرد از حضور در مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که معتقدست احتمال وقوع حمله پانیک زیاد است، اجتناب‌می‌کند. این امر باعث‌می‌شود هیچ‌وقت نفهمد این موقعیت‌ها خطرناک نیستند. بلکه فرضش تقویت‌می‌شود که اگر دچار حمله نشده، به‌خاطر آنست که از این موقعیت‌ها اجتناب‌کرده. مشکل آنست که اجتناب تنها در یک‌محدوده باقی‌نمی‌ماند و دایماً گسترش‌می‌یابد.

ابتدا فرد تنها می‌ترسد خارج از شهر دچار حمله شود. به‌خود می‌گوید برای آنکه دچار حمله نشود بهترست خیلی‌دور از شهر نشود. در صورتی‌که به‌فکرش عمل و اجتناب کند، گفتگوهای درونی تهدیدآمیزتر شده و اینبار به او می‌گوید ازکجا معلوم داخل‌شهر دچار حمله نشوی. پس‌از مدتی مجدداً گفتگوی درونی به‌او می‌گوید ازکجا معلوم در فاصله بیش از ۱ کیلومتر از خانه دچار حمله وحشت نشوی. درنهایت به‌مرحله‌ای می‌رسد که از خانه نمی‌تواند خارج‌شود. زیرا باور کرده اجتناب و ایمنی‌جویی‌اش بوده که باعث‌شده دچار حمله پانیک نشود.

آنچه به‌فرد برای درمان پانیک بدون دارو کمک می‌کند، مواجهه با موضوع اضطراب است.

پس از آنکه سه مؤلفه مهم ترس و اضطرابنشانه‌های فیزیکی، افکار (شناخت‌ها)، رفتار– و نیز چگونگی تعامل آنها در کمک به‌بقای اختلال وحشت‌زدگی آموزش داده‌‌شد، مراجعین تشویق می‌شوند نشانه‌های فیزیکی، افکار و رفتارهای مربوط به دوره اخیر وحشتشان را فهرست‌وار بنویسند و دریابند چگونه پاسخ‌هایشان ممکن‌است حمله‌های پانیک را طولانی یا تشدید کنند.

مثلاً زمانی‌که تینا متوجه‌می‌شود ضربان‌قلبش تند شده، این ترس بر او غلبه‌می‌کند که دچار حمله وحشت‌زدگی می‌شود و غش می‌کند. این فکر هشداردهنده منتهی‌به ضربان‌قلب تندتر و دیگر نشانه‌های فیزیکی اضطراب شد. که نهایتاً ترسش از داشتن حمله پانیک را بیشتر کرد. رفتارش (با عجله به‌خانه رفتن، جایی‌که امن است) این باورش که هرجای دیگر ناامن است را تقویت‌می‌کند. توضیح داده‌شد که هدف درمان، قطع این چرخه‌منفی توسط پرداختن به سه مؤلفه اصلی اضطرابست: تغییر خودگویی‌ها یا باورها، کنترل واکنش‌های فیزیولوژیکی و رویارویی با اشیاء، موقعیت‌ها و مکان‌هایی که ایجاد ترس می‌کنند.

۲.خودنظارتی در درمان بیماری پانیک اتک

در درمان پانیک از روش خودنظارتی به درمانجوها کمک می‌‌شود به‌جای آنکه به‌صورت ذهنی درباره واکنش احساسی خود قضاوت کنند، به‌عنوان ناظر بیرونی آن را مشاهده کنند. خودنظارتی می‌تواند اضطراب را کم کند، درک واکنش‌های احساسی را بالا ببرد و احساس کنترل را افزایش دهد. برای نمونه، ارزیابی ذهنی تینا «من احساس اضطراب می‌کنم، پس به‌هیچوجه نمی‌توانم به خرید بروم» می‌تواند به‌صورت عینی اینگونه توصیف ‌شود: «قلبم تندتر می‌زند. فکرم این است که اگر به مغازه بروم، دچار حمله وحشت (وحشت‌زدگی) خواهم شد و غش خواهم کرد». از درمانجویان خواسته می‌شود یک فرم نظارتی را برای یک حمله اخیر وحشت‌زدگی کامل کنند که شامل جزئیات زیر است: احساسات فیزیکی، افکار و واکنش‌های رفتاری، همینطور موقعیتی که در آن حمله رخ داد و درجه بیشینه ترس.

 جدول خودنظارتگری را مانند جدول نمونه برای درمان پانیک خود به‌مدت یکماه پر کنید:

احساسات فیزیکی افکار واکنش رفتاری موقعیت حمله میزان اضطراب
تپش قلب- تهوع- تنگی نفس اگر بیرون برم دچار حمله می‌شوم. آبرویم می‌رود. نمی‌توانم جلوی افتادنم را بگیرم و غش می‌کنم. در خانه می‌مانم. دوستانم از من می‌خواهند که پس از تولد بیرون برویم. ۹۰
تهوع- تپش قلب اگر غذا زیاد بخورم دچار حمله می‌شوم. احتمالاً استفراغ می‌کنم. غذا بسیار کمتر از حد سیری می‌خورم. سر میز غذا ۹۰

۳. آموزش تکنیک‌های آرام‌سازی در درمان پانیک

بازآموزی تنفس به‌عنوان یک مهارت انطباقی در توقف واکنش‌های بیش از حد فیزیولوژیکی در درمان پانیک معرفی می‌شود. مکانیسم‌هایی که به‌وسیله آنها بازآموزی تنفس موثر واقع می‌شود و میزان مؤثر بودن آن برای وحشت‌زدگی، همچنان تحت بررسی هستند. با وجود این، مهم است که درمانجوها از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای اجتناب از احساسات منفی استفاده نکنند. به درمانجو، تنفس دیافراگمی آموزش داده می‌شود: تنفس از شکم به‌جای سینه. قرار است درمانجو با شمارش دَم (یک) و فکر کردن به کلمه‌ی «آرامش» هنگام بازدم، روی تنفسش تمرکز کند. درمانجو برای نخستین هفته تمرین‌، باید با میزان و سرعت نرمال نفس بکشد. بعد از سه تا پنج دقیقه تمرین در جلسه، تکلیف بازآموزی تنفس برای هفته آینده به مراجع محول می‌شود: ده دقیقه تمرین، دوبار در روز در یک مکان راحت و آرام. (توضیح کامل‌تر را می‌توانید در مقاله اضطراب بیابید)

تکنیک دیگر مورد استفاده در درمان پانیک آرمیدگی تدریجی عضلات است. (توضیح کامل‌تر را می‌توانید در مقاله اضطراب بخوانید).

حمله پانیک- تصویر ۶- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

۴. بازسازی شناختی در درمان پانیک اتک

بازسازی شناختی، فرایند جابجا کردن افکار مضطربانه خودکار یا خطاهای شناختی (توضیح کاملتر را می‌توانید در مقاله تحریفات شناختی بیابید) با افکار واقع‌گرایانه‌تر است. این امر شامل آموزش خطاهای شناختی معمول در مورد اضطراب (مانند: بیش‌برآورد خطر و فاجعه‌سازی) به درمانجو و نحوه شناسایی افکار مضطربانه خودکار خود می‌شود. سپس، به آنها آموزش داده می‌شود چگونه این افکار را به‌عنوان فرضیه تلقی کنند و برای تأیید یا رد آنها، شواهدی جمع کنند. در نهایت، آنها تشویق می‌شوند فرضیه‌های جایگزین ایجاد کنند و برای تأیید و رد آنها شواهدی جمع کنند.

به مراجع توضیح داده می‌شود اگرچه افکار مضطربانه می‌توانند «خودکار» باشند و خیلی سریع و بدون آگاهی کامل رخ‌دهند، ولکن می‌توانند بر احساسات و اَعمال اثر بگذارند. محتوای این افکار، خاص است و ممکن است در موقعیت‌ها و زمان‌های مختلف، متفاوت باشد. متعاقباً، شناسایی یا پیش‌بینی محتوای خاصی که در موقعیت‌های خاص، اضطراب ایجاد می‌کند، اهمیت دارد.

تکنیک «پیکان رو به پایین» برای شناسایی افکار خودکار

به‌مراجع آموزش داده می‌شود از تکنیک «پیکان رو به پایین» برای شناسایی این افکار خودکار استفاده‌کند. این تکنیک اینگونه عمل می‌کند: درمانجویان از خودشان می‌پرسند، مثلاً در یک موقعیت فرضی، از چه‌چیزی می‌ترسند. سپس، تشخیص‌می‌دهند اگر این ترس‌ها واقعی‌بودند، چه‌معنایی داشتند و چه اتفاقی می‌افتاد. آنگاه، معنای افکار لایه‌های زیرتر بررسی می‌شود و این فرایند ادامه می‌یابد تا فکر مرکزی خودکار مضطربانه شناسایی‌‌شود.

مثلاً تینا در فرم نظارتی‌اش اینگونه نوشت: هنگام رانندگی، وقتی ضربان قلبش تند شد، ترسید. بنابراین ماشین را کنار زد و مادرش جای او پشت فرمان نشست. برای پرده‌برداشتن از فکر خودکارش، درمانگر باید از او بپرسد اگر قلبش به تندزدن ادامه می‌داد، چه اتفاقی می‌افتاد. درمانگر در جواب تینا که می‌گوید: «این وحشتناک است!» می‌تواند بپرسد که او تصور می‌کند چه اتفاقی می‌افتاد که از نظرش وحشتناک است. مجدداً درمانگر در جواب به تینا که می‌گوید: «قلبم تندتر می‌زد، شروع به لرزش می‌کردم و غش‌می‌کردم» می‌تواند بپرسد که از نظرش، اگر آن احساسات را واقعاً تجربه‌می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد.

درمانگر می‌تواند این پرسش‌ها را ادامه‌دهد تا به باور مرکزی اضطراب او برسد. این باور که اگر ماشین را کنار نمی‌زد، غش‌می‌کرد، تصادف می‌کرد و خود و مادرش را به کشتن می‌داد. توضیح داده می‌شود که شناسایی فکر خودکار، نخستین گام در بازسازی شناختی است. و باید به‌عنوان بخشی از تکلیف خودارزیابی این هفته تمرین شود.

سپس، به‌مراجعین آموزش می‌دهند به افکارشان نه به‌عنوان حقایق مسلم، بلکه به‌عنوان فرضیه بنگرند. از روش پرسش سقراطی برای کمک به آنها در جمع‌آوری شواهد برای تعیین یک احتمال واقع‌بینانه‌تر، استفاده‌می‌شود. مثلاً تینا فکرمی‌کند احتمال ازدست‌دادن کنترل ماشین و تصادف‌ حین حمله وحشت نزدیک به ۱۰۰٪ است. از او سوال می‌شود آیا این اتفاق قبلاً هم افتاده. آیا مدرکی برای وقوع یا عدم‌وقوعش در دست دارد. پس از رسیدن به یک احتمال واقع‌بینانه‌تر، در ایجاد افکار جایگزین به‌مراجع کمک‌می‌شود. برای تینا، فرضیه جایگزین ممکن است این باشد: من فقط در حال تجربه اضطراب هستم و هنگام تجربه افکار و احساسات بدنی مضطربانه، قادربه رانندگی هم هستم.

۵. مواجهه‌سازی در درمان پانیک اتک

قرارگیری مکرر در معرض احساسات ترس‌برانگیز بدنی (مواجهه‌سازی بدنی) و موقعیت‌های ترس‌برانگیز (مواجهه‌ در موقعیت‌های طبیعی) برای رد ارزیابی نادرست شناختی و خاموش‌سازی واکنش‌های هیجانی شرطی به این احساسات و موقعیت‌ها از جمله اصلی‌ترین روش‌های درمان پانیک محسوب می‌شود. استفاده از بازآموزی تنفس و بازسازی‌شناختی برای مواجهه با این احساسات و موقعیت‌ها، تجربه‌های تصحیحی در اختیار درمانجوها قرار می‌دهد. که با اجتناب یا فرار از این احساسات و موقعیت‌های ترس‌برانگیز، به‌دست نمی‌آیند.

الف. مواجهه‌سازی بر اساس برانگیختگی احساسات

در ابتدا مواجهه‌سازی فیزیکی انجام‌می‌شود تا باعث افزایش یادگیری درباره احساسات بدنی شود. به‌مراجعین گفته‌می‌شود احساسات فیزیکیشان که برانگیزاننده اضطراب هستند، تحریک می‌شوند. تا بیاموزند این احساسات مضر نیستند و می‌توان تحملشان کرد. شرطی‌شدن حس‌های بدنی را به‌یاد آنها می‌آورند و اینکه چگونه تغییرات جزئی در فیزیولوژی می‌تواند آغازگر افکار مضطربانه و برانگیختگی فیزیولوژیکی بیش از حد در آنها، به‌دلیل جفت‌شدن پیشین حس‌های بدنی با حمله وحشت‌زدگی شود.

حمله پانیک- تصویر ۷- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی

به‌مراجعین یادآوری می‌شود اجتناب از تغییر در حالت فیزیکی یا اجتناب از فعالیت‌هایی‌که باعث تغییر در حالت فیزیکی می‌شوند (مانند اجتناب از دویدن به‌جهت آنکه ضربان‌قلب را بالا برده و تداعی‌کننده حمله وحشت می‌شود)، جلوی یادگیری اصلاحی را می‌گیرد. یادگیری مبنی بر این‌که نشانه‌های فیزیکی مضر نیستند و می‌توان تحملشان کرد. توضیح داده می‌شود که اجتناب، ترس را تداوم‌می‌بخشد. آنها با رویارویی با احساسات بدنی که ناراحت‌کننده‌اند، می‌آموزند دیگر از این احساسات نترسند.

درمانجویان به انجام فعالیت‌هایی (مثلاً بالا رفتن از پله، چرخش، به نفس‌نفس افتادن و غیره) هدایت‌می‌شوند تا حس‌های بدنی تجربه‌شده در حمله وحشت‌زدگی را مجدداً تجربه‌کنند. آنها باید پس از اولین‌بار که متوجه احساسات بدنیشان می‌شوند، ۳۰ ثانیه فعالیت را ادامه‌دهند. سپس، حس‌های بدنی که داشتند، میزان اضطراب‌شان و میزان شباهت این احساسات با احساسات بدنی حین تجربه حمله وحشت ثبت‌‌کنند. یک فعالیت با درجه متوسطی از ترس و اندکی شباهت با احساسات واقعی ناشی از حمله وحشت برای تمرین مواجهه‌سازی احساسات فیزیکی در درون جلسات به‌کار می‌رود و به‌عنوان تکلیف محول می‌شود (تا سه‌بار در روز تمرین شود).

به مراجعین آموزش داده می‌شود تمرین‌ها اینگونه کنترل ‌شوند: تحریک احساسات، ارزیابی میزان ترس، استفاده از بازآموزی تنفس و بازسازی شناختیِ مهارت‌های انطباقی. مراجعین باید به این پرسش‌ها در هر تمرین پاسخ دهند: آیا فاجعه‌‌ای‌که از آن می‌ترسیدند (مثلاً از دست دادن کنترل) اتفاق افتاد؟ آیا از ترسیدن جان سالم به‌در بردند؟ آیا ترس‌ آنها با تکرار، فروکش کرد؟

ب. مواجهه‌سازی در محیط طبیعی

پس از آن، توضیح داده می‌شود که نوع بعدی مواجهه‌سازی، مواجهه‌سازی در محیط طبیعی است: مواجهه‌سازی با مکان‌ها و موقعیت‌هایی که درمانجویان از آنها دوری می‌کنند یا با هراس واردشان می‌شوند. برای تکلیف، درمانجویان باید سلسله‌‌مراتبی از این موقعیت‌ها را با درجه‌بندی شدت ترس هر موقعیت، ترتیب دهند. سلسله‌مراتب رانندگی برای تینا (با نرخ‌های ترس در داخل پرانتز) ممکن است اینگونه باشد: نشستن در ماشین (۱). یک مایل رانندگی با حضور مادر در ماشین (۳). رانندگی به‌سمت فروشگاه محلی همراه مادر (۴). ۵ مایل رانندگی در بزرگراه همراه مادر (۷). رانندگی به‌سمت فروشگاه محلی به‌تنهایی (۸). ۵ مایل رانندگی در بزرگراه به‌تنهایی (۱۰).

جلسات بعدی به نشانه‌های ایمنی اختصاص دارد که شامل این موارد می‌شوند: افراد و اشیاء خاص که باعث می‌شوند فرد در برابر اضطراب، از دست دادن کنترل، جراحت فیزیکی یا خجالت، احساس امنیت کند. در مورد تینا، خانه‌اش، والدینش و اسپری تنفسی، همگی نشانه‌های ایمنی بودند. به مراجع توضیح داده شد که کنار گذاشتن نشانه‌های ایمنی، تأثیر یادگیری مواجهه‌سازی را بهبود می‌بخشد. مراجع هنگام رویارویی موقعیت‌ها همراه با نشانه‌های ایمنی، همچنان باور دارد موقعیت‌ها خطرناک هستند. ولکن جلوی خطر به‌واسطه نشانه‌های ایمنی گرفته می‌شود. کنار گذاشتن نشانه‌های ایمنی با سلسله‌‌مراتب مواجهه‌سازی مستقیم، ترکیب می‌شوند.

۶. درمان پانیک با دارو

ترکیب درمان دارویی پانیک با درمان شناختی رفتاری در کوتاه‌مدت به نتایج بهتری منجر می‌شود. ولکن در بلندمدت پس از قطع مصرف دارو می‌تواند به نتایج ضعیف‌تری از درمان شناختی رفتاری تنها منجر شود. اگر مراجع می‌تواند بدون استفاده از دارو تمرینات مواجهه‌سازی را انجام دهد، بهتر است مصرف دارو را قطع کند. اما اگر درمانگر تشخیص می‌دهد مراجع بدون دارو از درمان طفره می‌رود، درمان پانیک با دارو انجام می‌شود.

برای درمان پانیک با دارو ۳ دسته از داروها مورد استفاده قرار می‌گیرد:

داروهای ssri یا داروهای باز جذب سروتونین که از آنها به‌عنوان داروهای ضدافسردگی یاد می‌شود؛ مانند سرترالین- فلوکستین- پاروکستین.

داروهای باز جذب سروتونین و نوراپی‌نفرین که دسته دیگری از ضدافسردگی‌ها هستند؛ مانند ونلافاکسین.

داروهای بنزودیازپین و یا ضد اضطراب‌ها مانند کلونازپام و زاناکس.

 

فیلم درمان پانیک از دکتر کامیار سنایی را در ادامه ببینید و بشنوید

درمان سریع پانیک

درمان سریع پانیک نکته بسیار تاثیر گذاری در  تشدید نشدن مشکل بیمار است زیرا درمان سریع پانیک باعث می شود ذهن فرد شرطی نشود و دچار اجنتاب و اطمینان طلبی بیشتر نشود. هر قدر فرد میزان بیشتری اجتناب و اطمینان طلبی کند خطرناک بودن نشانه های پانیک مانند افزایش ضربان قلب و احساس خفگی و…بیشتر در ذهن فرد تایید می شود. در نتیجه ذهن فرد باور می کند که حملات پانیک واقعا خطرناک است.

درمان سریع پانیک همچنین باعث می شود فرد پیش از آنکه دچار بیرون هراسی شود به درمان خویش بپردازد.

من پانیک داشتم خوب شدم – تجربیات بیماران پانیک

در بخش پرسش و پاسخ گروهی از مخاطبین تجربیات خود را از خوب شدن پانیک مطرح کرده اند. خواندن این تجربیات به انگیزه شما در بهبود کمک می کند. شما نیز اگر تجربه ای دارید مطرح کنید

خاتمه

تقریباً ۵٪ جمعیت، اثرات ناتوان‌کننده اختلال یا حمله وحشت زدگی را تجربه خواهند کرد؛ حالتی که اگر درمان نشود، نسبتاً مزمن خواهد شد. درمان‌های شناختی‌رفتاری برای درمان پانیک بسیار مؤثر هستند، اغلب درمانجویانی که تحت درمان CBT‌ برای درمان پانیک قرار می‌گیرند، نشانه‌های اختلال یا حمله وحشت زدگی و شرایط همراه‌ آنها بسیار کاهش می‌یابد و سلامت و شاخص‌های کیفی زندگی آنها پیشرفت می‌کند. این پیشرفت‌ها در انتهای درمان دوازده هفته‌ای مشاهده می‌شود و طی سال‌های بعد ادامه می‌یابد. با وجود این، این درمان‌ پانیک همیشه موفق نیست. تقریباً ۲۰٪ درمانجویان، درمان پانیک را زودهنگام رها می‌کنند و حدود ۲۵٪ از آنها که درمان پانیک را کامل کرده‌اند، پیشرفت معناداری نسبت به عملکرد پایه، نشان نخواهند داد.

نکته: برای درک بهتر اختلال پانیک توصیه می‌کنم مقاله اختلال پانیک را تحت کنترل درآورید را مطالعه کنید. درک شناختی هر چه بیشتر این اختلال، به درمان آن کمک می‌کند.

در صورتی‌که به‌دنبال دکتر روانشناس برای پانیک هستید، با شماره ۰۰۹۸۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ دکتر کامیار سنایی تماس حاصل فرمایید.

دکتر کامیار سنایی، روانشناس

منابع:

۱.هافمن، دیوید (۲۰۱۲). درمان شناختی‌رفتاری در بزرگسالان. ترجمه: دکتر کامیار سنایی. نشر ارجمند.

۲. بارلو، دیوید اچ و سرنی، ای جروم (۱۳۹۰). درمان روان‌شناختی وحشت. ترجمه: آناهیتا تاشک. مرکز نشر دانشگاهی.

به این مقاله امتیاز دهید !

0 / 5. 0

No votes so far! Be the first to rate this post.

دکتر کامیار سنایی

روانشناس، مشاور، هیپنوتراپ و عضو انجمن هیپنوتیزم بالینی. خوشحالم که به یاری امکانات نوین تکنولوژی، می‌توانم با هموطنانم ارتباط برقرار نمایم. امکان دریافت سوالات شما در این سایت وجود دارد. تلاش خود را به‌کار می‌گیرم تا در زمان کوتاه و به صورت مقتضی، پاسخ آنها را ارایه نمایم. امیدوارم اطلاعات موجود در این سایت مورد استفاده شما واقع گردد. از نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما صمیمانه استقبال می‌نمایم.

نوشته های مشابه

‫601 نظرها

  1. سلام
    من چند سال پیش تو فصل بهار تو ماشین برای اولین بار پنیک شدم الان تو فصل بهار و همچنین داخل ماشین پنیک میشم چون اولین بار تو این مکان یا زمان پنیک شدم یجور محرک شدن برام آیا،؟اگه بله چطور باهاشون مقابله کنم؟

    1. راهکارهای مقاله به شما نیز کمک می کند. شما ترس از پنیک شدن در ماشین دارید. همین ترس موحب بالا رفتن ضربان و…و در نتیجه آغاز حمله می شود.
      کتاب خودیاری درمان پانیک را مطالعه کنید

  2. نظام پزشکی ایران رو با خود نطام باید منفجر کرد تا وقتی شما و این سیستم جنگی سرطان وار زندگی می کنین پپانیک که هیچ از افسردگی باقی عمرتون به تباهی میگذره محیط اولین عامل در همه ی هست از سرما خوردگی شکستگی پا هنگام راه رفتن دلباز بودن شم انداز خونه
    کوچه های کشور شده زندانی از آپارتمان ها رو به روی شما سی طبقه سنگ رفته بالا به جای پارک یه منظره شما حسی که یه زندانی در زندان می کنه که اون رو هم دارن اون ور جمع می کنن صدای بالای ترافیک بوق شما جز فروپاشی روانی سرنوشتی در انتظارتون نیست این آخرین حقیقات روانپزشکیه اینو روانپزشک جمهوری اسلامی معلومه نمیاد بهتون بگه حقوقش رو قطع می کنن پروانه مطبش رو هم باطل می کنن هر دارویی که باهاتون سازگار و کمترین عوارض رو میده تهیه کنین بخورین

    1. سلام
      من اولین بار تو فصل بهار تو ماشین پنیک شدم خیلی ترسیدم الان تقریبا بقیه فصل ها حالم خوبه ولی تو فصل بهار و تو ماشین پنیک ام خیلی شدید میشه دلیلیش میتونه این باشه که چون اولین بار تو ماشین پنیک شدم ؟
      چیکار کنم این محرک از بین بره؟

      1. بله . زیرا می ترسید که نکنه دوباره در بهار و در ماشین چانیک بشوم. همین فکر اضطراب شما را بالا می برد. به خود بگویید هیج ارتباطی بین اینها و پانیک وجود ندارد و فقط چون منتظر پانیک هستم اتفاق می افتد. نفس عمیق بکشید و بگویید اگر هم اتفاق افتاد نمی میرم که. تنها چند دقیقه می آید و می رود و قرار نیست اتفاق بدی بیفتد

  3. سلام. وقت شما بخیر.
    آقای دکتر من تقریبا 3 ماه و نیم هست پنیک های خیلی شدید دارم(قبلش یه بازه ی یکی دو ماهه خیلی تحت فشار عصبی بودم و یهو این مشکلات شروع شد.)
    راستش من اصلا شک دارم پنیکه یا من فکر میکنم پنیکه ولی خیلی دارم اذیت میشم. راستش من حمله هام همیشه شبیه هم نیست و شدتشون هم یکسان نیست. گاهی اینطوریه که احساس میکنم یکی از اعضای داخلیم ترکید و درد خیلی بدی توی شکمم میپیچه و همزمان حس میکنم دارم سکته مغزی میکنم. تنم سرد سرد میشه میلرزم و همزمان عرق میکنم. صداهای اطرافم گنگ میشه و متوجه اطرافم نمیشم فکر میکنم اطرافم واقعی نیست. خودمو از بیرون از جسمم میبینم. ضربان قلب شدید دارم اما میدونم که قلبم از شدت حال بدم داره بد میزنه و حس نمیکنم قلبم مشکلی داره. گاهی هم علائم مربوط به حس سکته مغزی و.. رو ندارم ولی به جاش حس میکنم قلبم داره از کار میفته و حس میکنم دارم میمیرم. آیا این واقعا پنیک هست؟

    و اینکه من سه ماه و نیم هست که دارم دارو میخورم ولی همچنان روزی چند بار پنیک دارم. هم توی خواب هم بیداری این مشکلات رو دارم. گاهی شک میکنم که خواب پنیک میبینم یا واقعا توی خواب پنیک میشم. هرچی هست وحشتناکه. حس میکنم دیگه تموم شده همه چی. نمیتونم دست و پام رو حتی تکون بدم گاهی و هرچی زور میزنم داد بزنم کمک بخوام نمیتونم. طبیعیه بعد از این مدت بهتر نشده باشم؟

    و اینکه واقعا دیگه خسته و ناامید شدم. داروهام رو ده روزی هست قطع کردم. میخواستم دیگه نه مشاوره برم نه روانپزشک ولی امروز مطالب شما رو خوندم و تصمیم گرفتم این پیام رو بنویسم. واقعا من خسته شدم. به نظرم به جای اینکه روزی چند بار بمیرم، بهتره یه بار بمیرم و تموم شه فقط.

    1. شما دجار پنیک هستید. کتاب خودیاری درمان پانیک را مطالعه کنید
      درمان پانیک فقط از طریق دارو شانس کمی دارد. باید شناختهای شما و رفتارهای غلطی که باعث تشدید می شود را نیز اصلاح کنید.
      کتاب فوق به شما کمک زیادی می کند

  4. سلام مجددخدمت شماو تشکراززحماتتون
    خب بنده تشخیص پنیک خفیف دارم و۵ماهه دارومصرف میکنم قبلا هم خدمتتون چندتاسوال پرسیدم.
    چندروزپیش فکروسواسی اومدسراغم که نکنه جن بره تووجودزنم و منواذیت کنه میدونستم غیرمنطقیه ولی استرس زیادی بهم داد
    بعدبعدازگذشت زمان و محل ندادن به فکرآروم شدم اما چندروزه یه جوریم هی انگارقراره یه چیزی بشه نگرانم هی سرچ میکنم تونت ببینم چمه
    سوال میادتوذهنم خدایامن چمه کی این وضعیت تموم میشه و همین سوال خودش باعث اضطرابم میشه که یه مشکلی دارم و نمیدونم چیه و الان فاجعه رخ میده
    الان میزنم زیرگریه الان بلندمیشم می دوم امیدوارم منظورمورسونده باشم
    تواین مدت آرامش نسبی داشتم ولی بعداون فکر وسواسی ناآرومم دلهره دلشوره ترس اینکه یه کارغیرارادی انجام بدم یاخودموبکشم اذیتم میکنه
    دلیلش چی میتونه باشه؟

  5. سلام خدمت شما بنده در آبان ماه سال گذشته خواستگاری رفتم و بسیار فشار روم بود و خیلی استرس داشتم پیش یک مشاور ازدواج رفتیم ایشان تست ام آی پی گرفت و برچسب افسردگی زدند و گفتند ممکن است شما دو قطبی باشین من در آن جلسه بسیار اضطراب گرفتم ولی آرام شدم هفته بعد از آن نشسته بودم و مشغول کاری بودم که ناگهان حالتی پیش آمد شامل این علائم بغض شدیداحساس سراسیمگی و فرار یک حالت گیجی و مبهمی عجیب انگار که منگی جهنمی در تو برپا شده ران نمی‌توان آن را درک کنند نمی‌توان در مورد این حالت صحبت کنی و اصلاً صحبت کردن برای تو سخت است تمامی اهداف و احساساتت نابود می‌شود احساس می‌کنی کاملاً ناامیدی پوچی شدید �گار قفل شدی و هیچ کاری نمی‌کنی حتی سراغ گوشی هم نمی‌روی کمی هم تپش قلب داری و هر لحظه می‌ترسی گریه کنی و آبرویت جلوی خانوادت برود دانی چه شده اما حس می‌کنی هیچکس در دنیا نمی‌تواند بفهمد که تو چه مشکلی داری من یک روز بعد از این حال به روانشناس مراجعه کردم ایشان گفتند که کمی اضطراب داری و خوب می‌شوی کمی دچار چرخه افکار وسواسی هم هستی و مشکل خاصی نیست بعد از آن حالت ناگهانی تا چند روز به طور شدید دلهره و نگرانی داشتم و دارای دلشوره بودم افکاری مثل اینکه نکند خودم را بکشم دنیا به درد نمی‌خورد نکند زندگیم نابود شود نکند جلوی خانوادم گریه کنم با آبرویم برود و خانواده‌ام از من ناامید شوند بعد از به روانپزشک مراجعه کردم ایشان تشخیص پانیک دادند ۵ ماه است در حال مصرف دارو هستند در اینجا هم از شما سوال کردم و شما هم فرمودید که این‌ها نشانه اختلال پانیک است اما شک و تردید زیادی دارم وقتی در اینترنت جستجو می‌کنم علائم من با بقیه متفاوت است من نترس از مردن دارم نه ترس از سکته کردن ونه علائم جسمانی مثل تنگی نفس یا ضربان قلب یا لرزش و مورمور شدن چون هیچ کدام از این‌ها رو ندارم فقط از آن حالت و عواقب آن که باعث می‌شود عواطفم را نسبت به عزیزانم از دست بدهم میل به خودکشی پیدا کنم زندگی معمولی خود را نکنم و از حالت طبیعی خارج شوم می‌ترسم
    شب‌ها احساس دلهره و خطر دارم حس می‌کنم ممکن است هر لحظه آن حالت تکرار شود ومن جلوی خانواده‌ام گریه بی‌دلیل بکنم
    طرز اولیه من ترس از دو قطبی بود که فکر می‌کنم باعث شد این حالت پیش بیاید البته روانپزشک دوقطبی بودن را رد کرده و چند تن از روانشناسان دیگر هم رد کردند
    خواستم بدانم که با توجه به این شرح حال کاملی که این دفعه برایتان بیان کردم باز هم تشخیص تندخوانیک است یا مثل من فکر می‌کنید که تشخیص‌ها اشتباه بوده است این حالت دکی که در شهر دیگری زندگی می‌کردیم یک بار به وجود آمد و تلخ‌ترین خاطره من است و یک بار هم دو سال پیش و واقعاً از آن می‌ترسم
    عدم قطعیت دارم و فکر می‌کنم که تشخیص اشتباه بوده و مشکل بدی دارم خواستم بدانم که این شرح حال باز هم نشانه پانیک است؟؟؟
    و اینکه این حالت‌هایی که گاهی شب‌ها دارم مثل احساس ترس و دلهره و احساس اینکه نکند من آن حالت برام پیش بیاید نکند خودکشی کنم جزو علائم پانیک هست یا خیر؟؟؟
    در ضمن کتاب خودیاری را هم مطالعه کردم قبلاً هم عرض کرده بودم بنده علائم جسمانی ندارم فقط ناامیدی احساس پوچی احساس عدم لذت از بین رفتن میل به همه چیز از علائم این حالت است ببخشید که طولانی شد اما خواستم بدانم که این عدم قطعیت در من درست است یا اینکه تشخیص اشتباه بوده و مشکل من چیز دیگری است و اینکه ترس‌ها و دلشوره‌های شبانه هم از عواقب همان حالت است یا دلیل دیگری دارند

    1. مواردی که گفتید نشانه اضطراب بالا در شما است که در صورتی که شدید باشد اسم پانیک بر روی آن می گداریم ولی اگر خفیف تر باشد مانند شما می توان اسم اضطراب بر آن گذاشت.
      شما کمی نشخوار فکری نیز دارید که آنهم از اضطراب تان ناشی می شود

  6. سلام جناب دکتر شما به بنده فرمودید که اختلال پانیک دارم حدود ۵ ماه پیش به روانپزشک مراجعه کردم و ایشان هم تشخیص پانیک دادند در صورتی که خودم فکر می‌کردم دو قطبی هستم و ترس دو قطبی بودن را داشتم ولی چند روانشناس و روانپزشک دوقطبی بودن و شما و روانپزشک پانیک را تایید کرد پانیک من هیچ گونه علائم جسمی ندارد فقط وقتی شروع می‌شود احساس بی‌حسی و کمی تپش قلب دارم و دستشویی شاید بیشتر علائم روانشناختی است و تاکنون این حالت سه بار در زندگی من رخ داده است و به شدت از این حال متنفرم این حمله باعث می‌شود بدون اینکه دلیلش را بدانم گریه کنم احساس فرار کنم در واقع علائم پانیک من این‌ها هست حالتی سریع و ناگهانی و گنگ که نمی‌دانم چگونه شروع می‌شود ولی همراه با احساس پوچی شدید ناامیدی عدم لذت و علاقه به کارها و حتی افراد مهم زندگی جهنملی در درونت برپاست که در بیرون کسی نمیفهمد و اینکه شروع این حال ناگهانیست ولی عواقبش مثل ترس از تکرار آن و گریه و افسردگی تا مدت ها باقی می ماند این حمله آبان ماه پارسال به من دست داد ولی هنوز می‌ترسم دوباره رخ بدهد به دستور روانپزشک در حال مصرف دارو هستم ۵ ماه است یکی رخ نداده است ولی احساس می‌کنم گاهی افکار پانیکی خفیفی به من دست می‌دهد ولی زود تمام می‌شود هی میترسم مشکل بسیار بدی داشته باشم نکته دوم اینکه ترس از مرگ و ترس از سکته ندارم ولی می‌ترسم جلوی خانواده آن حالت به من دست بدهند و من آبرویم برود رفتن آبرویم به وسیله گریه کردن و اینکه به من انگ روانی بودن بزنند من در جمع دوستان و وقتی بیرون از خانه هستم ترسی ندارم ولی در خانه خودمان و خانه پدر خانمم میترسم آن حالت به سراغم بیاید و من مجبور شوم گریه کنم در حالی که دلیل گریه را نمی‌دانم در واقع وقتی اینطوری می‌شدم گلویم را بغض می‌گرفت و بی‌دلیل گریه می‌کردم و احساس می‌کردم با بقیه فرق دارم و عیبب و مشکلی دارم که هیچکس قادر به تشخیصش نیست
    دو سوال من این است یک
    دلیل این شک و تردید چیست
    و دو اینکه ترس از به خانه رفتن خود و خانه پدر خانم برای تکرار آن حالت از علائم پانیک است نظرات بقیه را که می‌خوانم از بیرون رفتن می‌ترسند ولی من از اینکه داخل خانه و جلوی خانواده این حالت به من دست بدهد می‌ترسم؟؟؟

  7. سلام. من در کل اضطراب زیادی دارم. در مورد حساس بودن به علایم بدن که من تقریبا هر ماه یکبار تجربه می کنم تا چند روز ادامه پیدا می کنه که واقعا کلافه کننده است. البته من سعی می کنم نکات شما رو رعایت کنم ولی متاسفانه حساس بودن به علائم فیزیکی چند روزی ادامه داره که باعث اذیتم میشه. آیا شما راهکاری برای این دارید؟

    1. سلام به بنده فرمودید که دارای اختلال پانیک می‌باشم البته تحت نظر روانپزشک ه ماهیست که دارد رو مصرف می‌کنم و در حال درمان هستم پانیک بنده نشانه‌های جسمانی بسیار کم و شاید اصلاً جسمانی ندارد بنده فقط از پانیک یک حالت بسیار گنگ و نامفهوم بعد از آن حالت دچار افسردگی شدید انگار فلج می‌شوم میخکوب می‌شوم دچار گریه ناامیدی احساس غم افکار خودکشی می‌شوم در درونم جهنم به چا می شود همه چیز برایم پوچ می شود و جالب است این حالت کاملا یهویی و ناگهان شروع می شود و من آن را بدترین اتفاق زندگیم می دانم و هرچه فکر می کنم دلیل به وجودآمدن این حالت ناگهانی را نمیدانم که تا به حال سه بارتکرارشده و یک بار هم در کودکی بوده علاوه بر تشخیص شما تشخیص روانپزشکم پانیک بوده است کمی هم وسواس بیماری دارم مثلاً ترس از بیماری دو قطبی یا یک بیماری روانی نادر که البته روانپزشک دو قطبی بودن را کاملاً رد کرده است من خیلی از تکرار آن حالت و عواقب آن می ترسم ولی ترس وقتی دارم که در خانه خودمان هستم یا خانه پدر خانمم وقتی در جمع دوستان هستم یا بیرون هستم ترسی ندارم یا میگم نکنه پیش پدر زنم اینطوری بشم گریه کنم و آبروریزی کنم دیوونه بشم خواستم بدانم این ترس از اینکه نکند گریه کنم جلوی پدر خانمم و یا پدر خودم جزو ترس های پانیک است یا خیر

  8. سلام و عرض ادب
    موقع نشستن و غذا خوردن عجیب استرس میگیرمو پانیک میکنم. مدیتیشن انجام میدم بهتر شدم ولی خوب نشدم کل بدنمم گرفته. به نظر شما چه کاری از دست خودم بر میاد؟
    با تشکر

    1. احتنمالا بخاطر آن است که به نفس خود توجه می کنید و ترس خفه شدن دارید. کتاب خودیاری درمان پانیک را از سایت تهیه کرده و مطالعه کنید تا خطاهای شناختی شما اصلاح شود

  9. سلام آقای دکتر روزتون بخیر
    من فکر میکنم پانیکم خیلی کهنه شده؟ چون از زمانی یادم میاد که یهو تو خواب از تنگی نفس تپش قلب از خواب می‌پریدم و صبحش اصلا یادم نبود، تا اینکه اطرافیانم می‌گفتند که شب حالت بد شده بود ‌، الان روزها برام اتفاق میفته، ممکنه برای رفلاکس اسید معده دچار تپش قلب بشم اون خودش باعث حملات میشه به حدی تپش قلب میگیرم که خیلی ترسناک میشه و حس میکنم که دارم میمیرم ، سریع صورتمو آب میزنم و ایندرال ده میخورم ، ضمنا من اکو و نوار قلب و یک بار هولتر ریتم ۲۴ ساعته گذاشتم گفتند که مشکلی نداری اما من باز میترسم قلبم باشه و وقتی این اتفاقا میفته میترسم سکته کنم …دچار آگروفوبیا هم شدم….تازه میخوام پیش روان‌درمانگر برم بنظرتون بدون دارو تاثیر داره ؟

      1. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
        من از قبل اینکه پنیک بشم آلرژی داشتم و الان چند ساله سیتریزین مصرف میکنم
        بعضی اوقات که بعضی مواد آلرژی زا استفاده میکنم مثل توت فرنگی دچار خس خس سینه و تنگی نفس میشم
        و میترسم که خدایی نکرده حملات پنیک بیاد سراغم باید چیکار کنم ؟
        یک سوال دیگه ام اینکه آیا پنیک به طبع سرد بدن مربوطه ؟ یعنی اگه طبع بدن گرم باشه کمتر دچار اضطراب میشیم

        1. پانیک در برخی موارد ممکن است با یک عامل فیزیولوژیک شروع شود ولی باید بدانید گه در بی خطر بودن آن تفاوتی ایجاد نمی کند. باید یاد بگیرید در این دوران چگونه خود را ارام کنید تا این زمان دچار چانیک نشوید. زیرا نفس تنگی لزوما به پانیک تبدیل نمی شود و شما بخاطر افکار غلط دچار وحشت و پانیک می شوید
          سوال درباره طبایع: طبع سرد در همه لزوما به اضطراب تبدیل نمی شود ولی بهم خوردن طبع ممکن است در برخی به خشم در برخی به اضطراب در برخی به غم تبدیل شود.

        2. سلام آقای دکتر
          من ۸ ساله دارو استفاده میکنم برای پانیک
          توی این ۸ سال هر بار دکتر دوز داروها رو تغییر میده و من از عوارض دارو ها میترسم . چون پانیک تنها یک فکره پس دلیلی نداره که دارو به طور مداوم استفاده کنم . این هفته میخام برم پیش دکترم و بخوام که دارو هارو قطع کنن چون دکتر دیگه ای به من گفتن آسنترا ۱۰۰ خیلی قویه و من چند سال دارم استفاده میکنم و دوست دارم بزارم کنار دارو هارو
          بنظرتون مشکلی پیش میاد؟
          من دیگه میخام قاطعانه دارو رو بزارم کنار
          آخه میترسم برای بعدا که بخام باردار بشم مشکل پیش بیاد
          نظر شما چیه ؟

      2. سلام آقای دکتر
        من آزمایش کلی دادم و خدا رو شکر همه چی سالم بود
        ولی پزشک عمومی که پیششون رفته بودم منو ترسوند و گفت چحوری الان ۸ ساله دارو استفاده میکنی و گفتن که خیلی خیلی خطرناک است
        هر چه سریعتر برو دکتر و دارو رو قطع کن
        میخام بدونم حرفشون صحت داره ؟؟

        1. سلام آقای دکتر به بنده فرمودید اختلال پنیک دارم هرچند همه ی علائم رو دارانیستم روانپزشک هم تشخیص پنیک دادن و البته کمی هم وسواس بیماری و ۴ماهی هست دارو می خورم شامل :آسنترا۱۰۰دوعددپروپرانول ۲۰دوعدد کلونازپام۱روزی نصف و نروترپلین۲۵ در ویزیت مجدد دکتر به جای نروترپلین کلرومیپرامین تجویز کردند اسمشوقشنگ بلدنیستم ولی چند روزیه مصرف میکنم حالا دوسئوال دارم:
          حال من درهفته های گذشته خیلی خوب بود اما وقتی داروی کلرومیپرامین روشروع کردم چند روزیه طرف عصر به بعد احساس خالی بودن پوچی و ناامیدی و ترس از گریه جلوخانواده و آبروریزی دارم صبح ها این حالت کمرنگه ولی عصرهابه بعد اذیت میکنه انگار قفل میشم بغض میگیرتم انگار منتظر تکراراون حالم آیا دلیل اين حال داروی جديد است یا ادامه پیامدهای پنیک است؟
          سوال دوم اینکه بنده جدیدا یه ترسی دارم مثلا می خوام برم بیرون با دوستام یهو تودلم خالی میشه نکنه
          اون حال بد بیاد احساس پوچیه ناامیدیه گریه کنم جلو دوستام آبروم بره
          یا مثلا یه سفرکاری دارم یهو فکر میادسراغم و تو دلم خالی میشه نکنه اونجا این حالت بیاد و من گریه کنم و دیگران چه فکری می کنند و بشم آبروم بره اینها آگروفوبیا هست؟

          سوم اینکه من قبول نمیکنم پنیکم با اینکه شما،روانپزشک و دوتا روانشناس تأیید کردند پانیک رو ولی من اون حال که میاد بیشترین فکری که اذیتم میکنه اینکه نه این پانیک نیست تو علائم شبیه بقیه نیست و حتما یه بیماری نادر روانی داری و هی میرم سرچ میکنم ببینم کسی هم مثل من هست با این علائم یا نه اگر باشد کمی خوشحال می شوم اماباز دوچار تردید می شوم که نکنه دوقطبی داری؟تو بقیه فرق داری یه مشکلی داری اصلا این حال چیه و اینا این چه مشکلیه؟

        2. مواردی گه فرمودید نشانه آن است که چانیک چندباری در شما تکرار شده و حال از تکرار مجدد آن واهمه دارید. این امری طبیعی در افراد دچار پانیک است. ضمنا فکرهای وسواسی شما نیز مزید بر علت شده. اما فکرهای وسواسی داشتن دلیل بر پانیک نبودن نیست

      3. سلام سلام کاملا عادی هسی و مشکلی نداری اما یهو یه حالتی پیش میاد شامل علائم زیر گریه بغض احساس ناامیدی بیچارگی ترس اینکه گریه کنی جلوبقیه از جمع میری کنار و توحال خودت فقط میخای از این حالت نجات پیداکنی درکودکی هم این حالت بوده و بدترین تجربه ی زندگیه ترس داری الان بری خونه و اونجوری بشی انگار بی حرکت میشی نمیتونی حالت و برا بقیه شرح بدی بقیه میگن چته نمیدونی چته این حالت چیه همراه باغم و اندوهه لطفا تشخیص احتمالی خودتون رو بگین
        این حالت چیه؟ دکتر میگه پانیک ولی باز قبول نمیکنی هی سرچ میکنی بفهمی کسی هست مثل توباشه حس فقط تو دنیا تو این مشکل و داری و هی میگی نه علائم من بابقیه فرق داره من مشکلم یه چیز دیگست مثلا ترس از دوقطبی داری و فکر میکنی این حال دوقطبیه حتی روانشناس میگه اضطرابه ولی قبول نمیکنی میگی پس من چرا ترس از مرگ ترس از سکته و علائم شدید فیزیکی ندارم تو اون حال انگار جهنمی در درونت برپاست که هیچکس نمی تونه درکت کنه؟
        هی شک دارم میگم من که علائم فیزیکی ندارم پس مشکل من چیه؟
        فقط از اون حال و غم و ناامیدی و حسای همراهش میترسم

        1. اون حس یا موج یا نمیدونم اسمشو چی بزارم نقطه ی شروع شاید یه لحظس ولی بعدش پیامدهاش شروع میشه و پیشرفت میکنه (غم و ناامیدی و احساس پوچی انگار تو یه لحظه همه چیز کن فیکون میشه)
          هرچی میخام بفهمم چی باعث شروع این فرآیندهست نمی تونم فقط میدونم مثلا هفته ی قبل از شروع این حال استرس زیادی برا موضوعی داشتم
          یا دوسال قبل فیلم ترسناک دیدم و گفتم نکنه اتفاقات فیلم برا منم بیفته و بعد یه مدت این حال شروع شد
          در کودکی هم یک بار اینجوری شدم یادم نمیاد دلیلش رو فقط یادمه گریه میکردم ولی دلیلشو نمیدونستم
          انگار بعد از یه استرس وقتی شرایط عادیه این حالت شروع میشه
          البته تا الان ۳باربوده و من نگرانم که نکنه باز اتفاق بیفته و از پیامدهای می ترسم خود اون حال شاید یه لحظس شروعش ولی پیامدهای تا مدت ها همراهته

        2. مواردی که فرمودید نشانه حمله پانیک است. این حملات لزوما تمامی نشانه ها را شامل نمی شود. کتاب خودیاری درمان پانیک را از سایت تهیه و مطالعه کنید

        3. سلام مجدد فرمودید اختلال پانیک دارم البته کمی هم وسواس بیماری دارم و ترس از دوقطبی
          بنده ۴ماهی هست که به دستور روانپزشک دارم دارومصرف میکنم به شرح زیر:آسنترا۱۰۰دوعددپروپرانول ۲۰دوعدد
          کلونازپام۱روزی نصف و نروترپلین۲۵
          در ویزیت مجدد دکتر به جای نروترپلین کلروترامپین اسمشوقشنگ بلدنیستم ولی چند روزیه مصرف میکنم طرف غروب احساس پوچی و دلمردگی و نکنه جلو خانواده گریه کنمو واحساس درماندگی و ناتوانی نمیدونم تکرارشونده حالتا باز اومده سراغ من
          اولا سوالم اینه دلیل این حال داروی جدیده؟
          دوما جدیدا یه ترسی دارم مثلا میخام برم پیش دوستام میگم نکنه اونجا حالت پوچیها و ناامیدی بیاد گریه کنم و آبروم بره
          یامثلاسفرکاری دارم میگم نکنه اونجا گریه کنم ایناعوارض پانیکه یا همون آگروفوبیا

  10. سلام آقای دکتر خسته نباشی
    حدود یکسال پیش خواهر کوچیکم که الان ۱۶ ساله هستن دچار حالت شدید لرزش پاهای و عدم توانایی در نفس کشیدن و ضربان شدید قلب و منقبض شدن عضلات شدن که بعد از مراجع به اورژانس کلی آزمایش گفتن سالم هستش وبعد مرخصی شدن فردای آن روز باز همون شکلی شد بعد از مراجعه به پزشک عمومی و انجام ستی اسکن و نوارقلب گفتن مشکلی نداره با تشخیص خودم پیش متخصص مغزواعصاب بردمش که حین انجام نوار مغز دچار همون مشکل شد دکتر گفتن مشکلی نداره ولی باید پیش روانشناس ویزیت بشه .
    زیرنظر یک روانپزشک گذاشتیم ایشان فرمودن که زمان درمان سه تا شش ماه است باید تحمل داشته باشید و این حمله پانیک است.
    بعد از گذشت چهر ماه هیچ بهبودی پیدا نکرد وشدت حمله ها بیشتر شد.
    به ناچار دکتر متخصص مغزو اعصاب بردیم که بعد از گرفتن سنئو مغز گفت مشکلی نداره ولی حمله پانیک هستش.
    یه دکتر روانشناس معرفی کرد اونجا بردیم ایشان هم فرمودن که حمله پانیک هستش و دارو تجویز کرد بعد از مصرف یک ماهه خیلی بهتر شد مجددأ ویزیت شدن حدود یکماه بعد تقریبا ۸۵ درصد بهبودی داشت
    ویزیت سوم دکتر داروهاشون رو عوض که و روز به روز بدتر شد تیک های جدید شامل حرکت غیر ارادی پاها و ضربه زدن با مشت به دیوار ویا صورت خودش چنگ زدن به خودش و لرزش شدید گردن و لرزش فک و دستهاش جوری شده بود که حتی قاشق نمیتونست دهن خودش بزاره و توی کارهای شخصی اش باید کمکش میکردیم بعد ازتماس بادکتر روانشناسش گفت باید MRI بده و پیش دکتر مغز و اعصاب ویزیت بشه.
    MRI انجام دادیم و پیش متخصص مغز و اعصاب بردیم ایشان گفتن احتمالآ بیماری سرع داره و داروهای ضد سرع تجویز کردن بعد مصرف یک دوره تقریبآ وضعیتش تقریبا بهتر شد ولی خود بخود زمین می‌خورد دکتر گفت طبیعی هستش مواظب باشد سرش ضربه نخوره تا ظرف سه ماهه خوب میشه ماه بعد ویزیت دیگه خیلی بدتر شد جوری شده که یک دفعه حرکت انفجاری میزنه و فرار میکنه تا به دیوار بخوره و میوفته و بدنش منقبض میشه گاهی میخواد به خودش چنگ بزنه و یکدفعه توی خواب بلند میشه با حالتی چشم ها از حدقه دراومده و عضلات منقبض شده با کوچکترین صدا این حالات بهش دست میده و وقتی صداش میکنیم سی ثانیه بعد به خودش میاد میگه خوبم چیزیم نیست ولی بلافاصله بهش حمله دست میده.
    اصلآ خودش متوجه نمیشه که کی دچار حمله میشه .
    دکتر جان خواهش میکنم کمکم کنید چکار باید کنیم
    این چه نوع بیماری هستش دیگه.
    آیا واقعآ پانیکه
    چکار باید کرد.

    1. خیلی متاسفم از انچه فرمودید. ایشان دچار پانیک هم هستند. اما تیک هم دارند. همه موارد بدلیل اضطراب است. بهتر است به متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) مراجعه کنید. شما پیش مغز و اعصاب بردید. این دو فرق دارند.

      1. سلام جناب دکتر عزیز ممنون از صبر و حوصله و پاسخگوییتون، سوال من اینه که وقتی سرگرم کاری هستم مثلاً در حال فیلم دیدن یهو دچار گرگرفتگی یا برعکس لرز شدید میشم و عرق میکنم حتی زمان لرز هم عرق میکنم و اون لحظه خودمم حس میکنم ک هیچ اضطرابی نداشتم از علائم پانیک هست؟ آزمایشات پزشکیمم نرمال بودن و پزشکان میگن هیچیم نیست!

        1. بله می تواند از نشانه های پانیک باشد. پانیک در یعضی افراد در زنانهای آرامش بروز می کند زیرا وقتی بدن بشدت ارام است مغز انرا تعبیر به بی دفاع بودن و اسیب پذیر بودن تعبیر می کند

  11. سلام جناب دکتر

    من خیلی پنیک میشم و جدیدا متوجه شدم زمان حمله وقتی پرانول ۱۰ مصرف میکنم به نرمال شدن وضعیت کمک میکند چون زمان حمله دستهای من کاملا یخ میکند و سر من بشدت از درون داغ میشود ، ولی با مصرف پرانول ریتمم عادی و کف دستهام گرم میشود و حس خوبی برمیگرده، ممنون میشم در مورد پرانول و مصرفش در این مواقع اضطراری توضیح بدهید، تشکر

      1. دکتر سنایی عزیز سلام
        آیا کمبود ویتامینها و کم خونی باعث بروز حملات می شود ؟
        من چند سال پیش قبل از شروع حملات پانیک رژیم سنگینی گرفته بودم و ویتامینهای بدنم کم شده بود و یک حالت عجیب بهم دست میداد
        احساس میکردم سرم از محیط جدا شده و بدنم کرخ میشد خیلی حالت عجیبی بود
        میخام بدونم کمبود ویتامین ها باعث بروز حمله میشه ؟
        با تشکر

  12. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر من دختری ۳۳ ساله هستم.حدودا دوسال پیش یکبار تو مهمونی چشمام شروع کرد دو دو زدن و سرگیجه گرفتم وقتی به آدما نگاه میکردم همه رو بدون سر میدیدم و فقط تنشون رو میدیدم بشدت ترسیده بودم ازون حالتم و زود با هرسختی بود برگشتم منزل و اونشب حدودا دوساعتی طول کشید تااون حالت کمی بهتر شد. و بعد ازون مدت دوسال شاید دوسه بار دیگه اون حالت بهم دست داد ولی خفیف تر . تا اینکه سه هفته قبل باوجود خستگی و میل به خواب زیاد مجبور بودم برم بیرون و به همین خاطر بیرون یه قهوه دوبل خوردم خواب و خستگیم کمتر بشه تقریبا نیم ساعت بعدش باز حالت دو دو زدن چشما و تهوع و سرگیجه بهم دست داد فقط الان دیگه اونجور نیست که آدمها را بدون سر ببینم. و چندساعت بعد وقتی برگشتم خونه اون حالت سرگیجه باهام موند و آقای دکتر الان جوری شدم که وقتی تهوع و سرگیجه و تپش قلب میاد سراغم با یه بیقراری و ترس شدید میاد و حس میکنم اونلحظه میمیرم یا یطوریم میشه چندشبه خوابم نمیبره تا چشمامو میزارم رو هم همون حالتا بهم دست میده و از خواب میپرم روزاهم خوابم نمیبره و سرم خیلی سبکه وقتی حالم اونطوری میشه دلم میخاد خودمو بکشم ولی دیگه اونجور نشم بدنم روزا کوفته و پر از درده و اینم بگم آقای دکتر من کم خونی دارم و تیرویید کم کار و لقی دریچه میترال. قرص کم کاری تیرویید مصرف میکنم. تو این سه هفته بخاطر این حالتام نه دکتر رفتم نه چکاپ دادم که بدونم جسمیه یا روانی فقط روزی دوتا قرص پرانول 10 رو شروع کردم به استفاده یک هفته ای بهتر بودم ولی باز شروع شد این حالتا. آقای دکتر من نمیتونم تشخیص و داروی دکتر های شهرمون رو قبول کنم چون هربار رفتم تشخیص اشتباه دادن برای هر مشکلم. سوالم اینه بنظر شما من الان حملات پانیک بهم دست میده آقای دکتر ؟

    1. بله پانیک است. فقط ممکن است یک عامل فیزیولوژیک علت شروع پانیک باشد. مانند تیرویید یا طپش قلب. اما در هر حال هیچ خطری برای شما ندارد. به خود بگویید این حالت موقت بوده و رفع می شود. همه این نشانه ها بخاطر اضطراب است و جای نگرانی ندارد

      1. ممنون از پاسخگویی سریع تون آقای دکتر خدا خیرتون بده که اینقدر سر صبر و حوصله تک تک پیامها رو جواب میدین….فقط آقای دکتر الان که به تشخیص شما من پانیک دارم چه داروهایی برای بیماران پانیک منع مصرف داره ؟ من به تجربه خودم وقتی قرص مسکن کدیین استفاده میکنم یا قهوه اینا حالم رو بدتر میکنه …..
        و اینکه آقای دکتر میشه کپسول فلوکستین ۱۰ و قرص پرانول ۱۰ مصرف کنم برای آرامتر شدن قلب و اعصابم ؟

  13. سلام جناب دکتر
    اگر ممکنه راجب این مورد جدا بودن از واقعیت و عدم درک خود و محیط اطراف توضیح بدین
    این واقعا منو اذیت میکنه ، بعضا لحظات احساس میکنم من کیم اینجا کجاست و بقیه و کلا هیچ چیزی رو نمیتونم واقعیت رو تصور کنم . یجور حس خلسه و مسخ و جدا بودن از محیط دارم
    افکار مرگ و اون دنیا هم که مدام تو ذهن آدم رژه میرن

    لطفا راه کار ارائه بدین با تشکر

    1. این حالت بجهت ترشح آدرنالین در بدن اتفاق می افتد. آدرنالین برای حفظ فرد در شرایط استرس زت و خطر ترشح می شود. در این مورد کارکردش آن است که فرد با مسخ واقعیت از موقعیت دور می شود. مانند فردی که از تلویزیون یک ببر یا پلنگ را می بیند و طبیعتا احساس خطر کمتری می کند. در اینمورد نیز مسخ واقعیت همان حس دیدن شرایط از صفحه تلویزیون را بفرد می دهد.
      به خود بگویید این حالت فقط نتیجه ترشح ادرنالین است و برطرف می شود

      1. جناب دکتر ممنون میشم یکم بیشتر راجب این مورد توضیح بدین
        من خیلی تلاش میکنم اما حل نمیشه
        افکارم همیشه در حال سوال هستش
        و بعضا یهو یه ترس و وحشت ریزی وجودمو فرا میگیره
        هر چقدر با خودم حرف میزنم و میخام قانع کنم که واقعیت چیه من وجود دارم و نترسم بعضا نمیشه

        1. مسخ واقعیت بدلیل هورمون ادرنالین اتفاق می افتد تا فرد کمتر بترسد. مثل اینکه فیلمی را از صفحه تلویزیون می بیند و کمتر می ترسد. اما در شما خود این موضوع شما را می ترساند و در نتیجه ادرنالین باز هم بیشتر می شود و چرحه ترس ادامه می یابد

      2. میشه بمن کمک کنید بعد مدتی مصرف مکمل که داخلش مواد اعتیاد داشت ده روز خوردم روز ۱۰ دچاز تپش قلب گنگی و منگی شدم ب محض فهمیدن قط کزدم بعد ۵ ماه هنوز گنگ ام تمام علایمام خوب شدن جز این مورد .انکار ناامیدم مغزم خستس ب شدت .گاهی خوبم گاهی بدمغزم انگار هاله گرفته .جالبه همه چیزم سرجاشه جز این مورد .‌گنگ هستم انگار یه هاله ت مغزمه لطفا بهم بگید چکار کنم ..خیلی حساس شدم ب حتی سرماخوردگی درضمن دکتر هم رفتم همشون میگن دوره اش باید بگزره مگه چند ماه میکشه؟لطفا راهنماییم کنین ۰۹۰۲۱۷۷۹۶

        1. هنگامی که در حین مصرف مواد فرد دچار پانیک شود بسیاری از نشانه های ناشی از پانیک به مواد نسبت داده می شود. اگر این نشانه ها هفته ها و حتی ماه ها بعد ظاهر شود این ترس را به فرد منتقل می کند که ساختار نورونهای عصبی او آسیب دیده است. ضمن آنکه بطور معمول فرد احساس گناه ناشی از مصرف مواد غیر قانونی که باعث آسیب به مغز شده است را نیز دارد. اگر نشانه ها برای چند هفته تداوم داشته باشد فرد مطمئن می شود که حتما یک آسیب جدی، ماندگار و غیر قابل جبران بر سیستم عصبی او وارد شده است. فرضی که نادرست می باشد.
          بنابراین ترس شما باعث می شود در مغزتان ادرنالین ترشح شود و این حالتها را همچنان حس کنید. هر زمان ترس شما از بین رفت این حالتها نیز از بین می رود

      3. سلام رفقا شبتون به خیر من چندین بار این حملات بهم دست داد حقیقتا من خندم میگیره از این اتفاق هیچ نگران نباشین به سخره ش بگیرین من هر دفه اینجوری میشم یه اهنگ ملایم میزاریم یه ده بیس دیفه دمبل میزنم همش اوکی میشه بیشتر برا اضطرابه از هیچی نترسین هر روز بگین زندگی خیلی با ارزش تر از اون چیزیه که فکرشو میکنم تلاش کنید برا زندگیتون همه چی حل میشه روزای قشنگم نزدیکه عزیزان ♥️

  14. درد بزرگتر از پانیک اینه که اطرافیانت فکر میکنند تمارض میکنی،وقتی میری یه عالمه چکاپ میدی از فرق سرت تا نوک پات و همه چیت سالمه بهت میگن الکی چرا هی به خودت استرس میدی،مگه میشه یهو آدم وحشت‌زده بشه تو که سالمی و فلان… و صدها حرف و کنایه دیگه.و تو مجبوری اون تنش کشنده رو هی بریزی درونت.یا اگر خرافاتی باشن میگن برو دعا بگیر شاید طلسمت کردن،دیگه از یه جایی به بعد به حال بدت گریه نمیکنی میخندی.پانیک شده اهرم زندگی ما،بخاطرش از کسی که دوستش داشتم دست کشیدم چون وقتی بهش توضیح دادم بهم گفت روانی و نمیتونه با کسی که دارو میخوره زندگی کنه.حتی از رفتن به سمت شغل دلخواهم صرف نظر کردم چون نیاز به آمادگی ذهنی و آرامش درونی داشت.بدترین مریضی دنیا همینه،چون مبهمه

    1. خدا هفت جدوآبادتو رحمت کنه
      پانیک و اون حالی که به ادم دست میده
      هیچ جوره نمیشه توضیح داد
      مثلا طول روز یهو
      احساس پوچی احساس آخر دنیا شدن
      احساس دلشوره عجیب کل وجود ادمو فرا میگیره
      یعنی در اون لحظات اگر تمامی مشاورین دنیا هم پیشت باشن و بهت بگن پانیک خطرناک نیست پانیک فلان نیست

      باز وجود آدمی چیزی رو باور نمیکنه و به درد و رنج خودش ادامه میده
      من از خداوند فقط میخام هیچ کسی رو به چنین دردی گرفتار نسازه
      و هر کسی گرفتار هست رو خودش شفا ببخشه که از بدترین دردهاست

  15. سلام،میخوام تجربیاتم رو در زمینه پانیکم بگم شاید به درد کسی خورد،اول بگم این مطلبی که آقای دکتر گذاشتن رو هر روز به مدت یک ماه بخونید واقعا کمک کننده‌س خود به خود ملکه‌ی ذهنتون میشه،پنج ساله پانیک دارم پس یعنی هنوز درمان کامل نشدم ولی دیگه مثل سابق مشکلی باهاش ندارم،آقای دکتر درست میگن درمان اصلی پانیک دارو نیست،مگر اینکه دیگه داره شمارو از کار و زندگی میندازه،اوایل تسلیمش میشدم آرزوی مرگ میکردم حتی افکار خودکشی،چند تا حمله گذشت دیدم نه زنده‌م،پس فهمیدم خطر‌ جانی برام نداره،قدم اول اینه باید به این باور برسید پانیک هیچکس رو نمیکشه فقط زجر میده اما میشه این زجر رو مهار کرد،قدم بعدی با بروز نشانه‌ها خواهشن خواهشن خواهشن حواستون رو ازش پرت کنید،این اختلال مثل یه بچه‌ی لوسه که جلب توجه میخواد بخدا بهش بی‌محلی کنید سر دو دقیقه مهار میشه میره پی کارش،با بی‌توجهی و مشغول کردن خودتون فاصله حملات کم و کمتر میشه جوری که آخرین حمله دیگه یادت نمیاد،دوست عزیزم من خودم هنوز کامل درمان نشدم و الآن فقط تحت فشار روحی و استرس باشم پانیک میاد سراغم،تپش قلب بگیرم میگم واسه میترالمه پس پانیک نیست انقدر میگم تا حمله رخ نمیده،حملاتم شکر خدا خیلی کمتر شده ولی در تلاشم کامل مهارش کنم،به معنویات توجه کنید بسیار کمک کننده‌س حالا نه فقط نماز و ذکر،در گروه‌های حمایتی شرکت کنید،با یه دوستی دردودل کنید اگر کسی نیست بنویسید نذارید غمها و تنشها در شما انباشت بشه.از غذاهای محرک صرف نظر کنید،تازه من میگرن هم دارم که خودش یه عامل محرک میگرنه ولی دارم کنترلش میکنه و اینکه بپذیرید هیچکس تو این دنیا بی غم و مشکل نیست و از این پانیک غول نسازید بهش قدرت ندین.امیدوارم همه به آرامش قلبی و ذهنی برسن

  16. سلام آقای دکتر،پانیک دیگه منو درمانده کرده،یک هفته به طور مدام از غروب حملات کشنده و وحشتناک دارم و تا نزدیک صبح طول میکشه،و بعدش با حالتی بد و خواب آلود مجبور به سرکار رفتن هستم.حدود ۵ سال هست درگیر این اختلالم،یک دوره cbt رفتم و تا حدودی بهتر شدم و حملات سالی یکی دوبار بود،اما حالا حدود سه ماهه بدون اینکه مشکل خاصی داشتم و درگیری فکری و ذهنی و هیچ استرسی ناگهان تو خواب بهم حمله میکنه و حالا یک هفته‌س حملات داره از غروب شروع میشه،یعنی دعا میکنم تو یکی از همین حملاتم بمیرم راحت بشم،من هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم چیزی آزارم نمیدم.در ضمن تو همین ماه به روانپزشک مراجعه کردم و ایشون به من قرص دپاکین تجویز کردن که تا بستری شدن پیش رفتم با مصرف این قرص!متاسفانه ایشون سواد کافی نداشتن که من اصلا صرع ندارم.من خودم تحصیلات روانشناسی دارم خیلی تکنیکا به کار بردم دیگه عاجز شدم…به روانپزشک دیگری مراجعه کنم؟

    1. فعلا دارو بگیرید تا موقتا ارام شود ولی در کل باید با مطالعات درباره پانیک ترستان از ان بریزد. زیرا پانیک بدلیل ترس از نشانه های جسمی مانند افزایش ضربان یا تنگی نفس در بارهای بعدی اتفاق می افتد. باید ذهن بپذیر که اینها هیچکدام خطری ندارد.

      1. ممنونم از پاسخگوییتون آقای دکتر،کاش تمام روانشناسا مثل شما با وجدان بودن و به حرف مراجعه‌کننده و بیمارشون با حوصله گوش بدن،من چکاپ کامل دادم حتی این هفته اکوی قلب و نوار مغز گرفتم و الحمدلله همه چیم سالمه.اینکه حالم خوبه و وسط محل کارم و مهمونی و موقع استراحتم بدون هیچ اتفاق و اضطرابی یهو سرد و گرم میشم،بدنم مور مور میشه،تهوع و… میاد سراغم دیگه زندگی رو به کامم تلخ کرده.نه فقط خودم بلکه خانوادم بارها بهشون گفتم نترسید خطر جانی نداره اما خب بازم نگرانن،حتی رو ازدواجم تاثیر گذاشته و بارها بی‌خیال ازدواج شدم و‌ خیلیا رو کنار گذاشتم…من خیلی سرچ‌ کردم درباره داروهای پانیک اکثرشون گفته شده اوایل درمان علائم رو بدتر میکنه،آیا درسته؟ همین باعث وحشت بیشتر ما پانیکیا شده… واقعا خسته شدیم…نه مجلس عزا میتونیم بریم نه شادی،غذا میخوریم میترسیم تهوع بگیریم،نمیخوریم ضعفش باعث حمله میشه… ممنون که هستید و شنوای دردهای ما هستید.

        1. اتفاقا درمان رفتن بسمت ترسها است. میهمانی عزا و…همه جا باید بروید. تا نروید ذهن شما باور نمی کند این مکانها ترس ندارد و وقتی می روید هم حالت فرار و اجتنابی نداشته باشید زیرا در اینصورت باز مغز یاد نمی گیرد و ترس را بیشتر باور می کند

        2. وای خانم بهار
          فقط یکی مثل من که پانیک داره نظر شمارپ با پوست و استخوان درک میکنم
          مثل بقیه ی هم سن و سالهایم درگیر بدبختیهای زندگی تو ایران هستم
          در زندگی خودم آزارم به مورچه هم نرسیده
          آدمی بسیار ساده و گوشه گیر هستم
          اما مدتیه پانیک زندگی منو به کامم تلخ کرده خیلی تلخ
          هیچ کسی نمیتونه درک کنه
          هیچ کس
          ۲۴ ساعت زندگی هر لحظه اش شده برای من انتظار و استرس
          هر روشی که تو سطح اینترنت نوشتن رو امتحان کردم
          هر روش مدیتیشنی
          نرمشی تنفسی و و و

          با خوندن مطالب پ نظرات بقیه وحشتم چند برابر میشه
          که میگن دارو عوارض داشته
          میگن چند ساله درگیر هستن
          وای واقعا تحمل ندارم من
          هر عامل ساده ای همانند یه ضربه بهم استرس و وحشت میاره برام
          غذا میخورم حالم بد میشه نمیخورم شکم درد دارم
          نشخوار ذهنی تمرکزمو ازم گرفته
          از واقعیت جدا هستم
          هر عین احساس میکنم دارم دیوانه میشم
          روانشناسا هم میگن نترس آگاهیتو بیشتر کن فلان کن
          اما حیف و صد حیف

      2. سلام آقای دکتر شبتون بخیر
        من از حمام میترسم و مدام در حمام نفس عمیق میکشم
        باید چیکار کنم ؟؟

        1. باید با ترس خود مواجه شوید. زیرا بخار حمام هیچ خطری برای شما ندارد و این مشکل ذهنی است.
          شما باید نفس خود را جبس کنید. زیرا هر قدر بیشتر و تندتر نفس بکشید اضطراب شما بالاتر می رود و هرقدر نفس خود را حبس کنید مغط شما بتدریج باور می کند که حمام خطری برای شما ندارد و شما خفه نمی شوید.
          تنفس شکمی را یاد بگیرید تا با شکم نفس کشیده اضطرابتان کم شود

        2. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
          من بعد از اینکه حالم بهتر شد تحت نظر دکترم در مدت ۴ ماه بتدریج دارو را کنار گذاشتم
          الان ۴ روزه که هیچ دارویی نمیخورم
          خودم باورم نمیشه ک دارو نمیخورم
          بخاطر همین ی کوچولو اذیتم مبکنه و گاهی اوقات تند تند نفس میکشم
          دوست ندارم دوباره دارو شروع کنم
          بنظرتون چیکار کنم ؟
          ممنون از لطفتون

    1. سلام آقای دکتر ، من ماهی دو تا سه بار فقط میخوابم یکساعت از خوابم نگذشته با ضربان قلب ۱۵۰ به بالا از خواب پا میشم.
      چندین ساله دارم سیتالوپرام مصرف میکنم، تغییری ایجاد نکرده .
      عموما در زمان تخمک گذاری و یا قبل از پریودم اتفاق میفته .
      آیا تشخیص دقیقی وجود داره ؟

        1. آقای دکتر سنایی عزیز
          همانطور که گفتید من ضربان قلبم را بالا میبرم.
          مثلا من امروز حالم خیلی خوب بود ولی یک لحظه ک نفس کشیدم و تا آخر نرفت کمی استرس گرفتم
          من حمله ندارم خدارروهزار مرتبه شکر
          ینی حملات از بین رفته
          الان ۱ هفته اس که بعد از ۷ سال بدون داروعم و واقعا خوشحالم
          فقط میخام بدونم با این حالت چحوری اوکی بشم
          ینی اگه این حالت خوب بشه دیگ کلن تموم میشه
          من بهبودمو مدیون شمام آقای دکتر
          ینی وقتی ی لحظه نفسم تند شد بلند بشم برقصم و تند ترش کنم ؟

        2. آقای دکتر
          در پاسخ به یکی از افراد گفتین هر وقت حمله داشتین بدویین و دراز و نشست برین ولی در صورتی مشکل فیزیولوژیکی مث آسم نداشته باشی
          ب من هم گفتید بدوعم و برقصم
          من آلرژی دارم اگر اینکارارو انجام بدم مشگلی پیش نمیاد ؟

  17. سلام جناب دکتر عزیز وقتتون بخیر
    بنده تقریبا ۲۵ روز هست به تجویز روانپزشک قرص کلردیازپوکساید ۵ مصرف میکنم این در حالیه که‌سرترالین و پرانول هم مصرف میکردم قبلا (پنیک داشتم) دکتر به علت اینکه عصرها یکم دلشوره داشتم پوکساید برام تجویز کرد با مصرف این دارو
    اصلا تاثیری که نداشته هیچ بدترم شدم
    میخواستم بدونم بی قراری ، ضربان قلب پایین ، بی حالی ، سرگیجه هنگام حرکت یهویی و لرز در ناحیه گردن به بالا تا فک و لرزش چند صدم ثانیه ایه پاها از عوارض این دارو هستش؟
    میخواستم قطعش کنم پوکساید رو توصیه شما چی هست؟
    ممنون استاد عزیز

      1. سلام من از وقتی فهمیدم نمی‌کشه خیلی بهتر شدم فقط اینکه فشارم همراه با ضربان بالا می‌ره هروقت حمله بهم دست میده حدودا 16/17 رو 10/11 پیش دکتر قلب عروق رفتم چند هفته فشار چک کردم اکو دادم هولتر بستم میگن پانیکه و فشارم ندارم میخواستم بدونم طبیعیه بالا رفتن فشار با ضربان قبلا ضربانم حدودا تا 140 اینا می‌رفت بالا ولی آخرین بار تا 170 رفت که برخورده ترسوندتم پیش دکتر موسوی روانپزشک رفتم سه تا دارو داده که نمی‌خورم فقط زمانی که بهم حمله دست میده یه نصف پرانول 20 میخورم با نفس عمیق میکشم سعی میکنم همه جا ام برم

      2. اقای دکتر سلام من یه شب دچار حمله شدم ضربان قلبم ب شدت بالا رفت دستام تز رفتم اورژانس گفتن هیچیت نیس بعد ترسیدم قلب باشه رفتم پیش دکتر قلب گفت قلبت سالمه ولی پانیک داری رفتم پیش روانپزشک بهم پرانول و سیتالوپرام دادن چن شب دستام یعنی انگشتام قفل میشد بعد خوب شدم الان اصلا هیچ حمله ندارم اوکی بودم تا این که یه روز رفتم بیرون دیدم دورو برمو درک نمیکنم ب تور کامل و انگار یه فراموشی انی این حس باهامه دو ماه و الان بدتر شده دیگه انگار دورو برم داره جدا از من کاراش انجام میشه همه چی عادیه رنگ اندازع صدا همه چی فقط یه جوریه انگار خوابه اقای دکتر ایا من پانیک دارم؟و ایا این مسخ واقعیت ه و برای درمانش چیکار کنم

        1. بله نشانه اضطراب در شما است. نگران نباشید و به خود بگویید این هیچ خطری برای من ندارد. فقط نشانه افزایش آدرنالین در خون من است.
          هر قدر بیشتر درباره پانیک و بی خطر بودن ان بدانید اضطراب شما کمتر می شود و در نتیجه مسخ واقعیت از بین می رود

      3. اقای دکتر برای درمان اختلال اظطرابی چه روشی پیشنهاد میکنید جدا از دارو و اینکه ترس من از عدم تمرکز از دورو برمه

  18. با سلام خدمت آقای دکتر عزیز
    بنده تیر ماه امسال یک شب دچار حمله شدم که احساس میکردم دارم میمیرم فردای همون روز رفتم پیش یه پزشک عمومی که گفتن علایم اضطرابه و بعد از تحقیق زیاد خودم فهمیدم که دچار حمله پنیک شد و دکتر آرام بخش زد همون روز کاملا عادی شدم تا اینکه یه روز یه نفر پیش بنده تشنج کرد و بنده به اورژانس زنگ زدم و از اول تا آخر صحنه اونجا بودم فردای همون روز دقیقا همون لحظات احساس کردم پاهام دارم سست میشه و ترس ورم داشت و تا دو هفته تو این حالت بودم طوری که اصلا ولم نمیکرد وقت روانپزشک گرفتم و تا وقت دکترم بشه یک هفته در مورد پانیک خوندم و تحقیق کردم و فهمیدم که کشنده نیس و یه حس وحشت شدیده طوری که وقتی حمله میومد گارد میگرفتم و تو ذهنم به خودم می قبولوندم که پنیک در مقابل من چیزی نیس
    و کم کم داشتم بهتر میشدم تا اینکه رفتم دکتر و برام سرترالین ۵۰ و پرانول ۱۰ صب و عصر و کلونازپام موقع حمله برام تجویز کرد حالم خیلی اوکی و عالی شد فقط موقع غروب دلتنگی داشتم که به پزشکم مطرح کردم و ایشون دوز رو دو برابر کرد هم سرترالین هم پرانول عصر ها کلردیازپوکساید
    تا اینکه همین دو روز پیش احساس درد قفسه سینه و تیر کشیدن قلبم بهم دست داد رفتم نوار قلب گفتن پرانول ۲۰ ضربانت رو آورده زیر ۶۰ اصلا حالم خوب نبود
    پیش متخصص قلب هم رفتن گفتم از پرانول ۲۰ هستش
    در دوز صبح و عصر جمعا ۴۰ باعث افت ضربان شده
    میخواستم بدونم اگه طی درمان شناختی و دارویی به ترتیب ۱۲ هفته و ۶ ماه هستش من میتونم کم کم دوز هارو کاهش بدم و به روال قبلی برگردم چون نمیخوام دارو مصرف کنم
    اگه میتونم قطع کنم این لطف رو برام بکنین و بگین که چجوری میشه کاهش دوز هارو‌ شروع کرد و بالاخره قطعشون کرد
    سپاس از صبوریتون ببخشید متن زیاد بود
    زنده باشین که وقت میزارین ممنون

    1. بله حتما می توانید . درمان دارویی مسکن است و درمان نیست. باید درمان شناختی رفتاری انجام بدهید. هر قدر بیشتر درباره پانیک بدانید بیشتر به خود کمک می کنید زیرا پانیک از افکار اشتباه درباره خطر پانیک شروع می شود. باید باور کنید که پانیک خطری ندارد. خواندن درباره مکانیسم پنیک و اینکه بجهت خفظ شما بکار می افتد می تواند به شما کمک کند. بتدریح داروها کم می شود در طول درمان تا ذهن شما فکر نکند چون دارو می خورید حالتان خوب است و از نظر ذهنی وابسته دارو نباشد

      1. سلام جناب دکت
        خواهش میکنم هی تو نظرات نفرمایید که راه حل پانیک درمان شناختی و مطالعه راجب پانیک هست
        من همه ی نظرات رو خوندم
        اکثرا جواب دادید که مطالعه کنید نترسید فلان
        دکتر والا بلاه دست خود ادم نیست
        هی باید منتظر باشیم پانبک بیاد بره بیاد بره
        یعنی کارو زندگی ما شده تحمل اظطراب و استرس
        کلا بهره وری بنده صفر شده
        روابطم با خانواده صفر شده
        ارام و روانم پریشان و نیست و نابود شدم
        مدام افکار پوچ و منفی خودکشی میاد سراغم که حتی جرات خودکشی هخ ندارم
        جوان ۲۶ ساله از الان اینطوری باشم تا کی اخه
        تا کی تحمل
        تا کی صبر
        تا کی مواجهه و مقابله با ترس
        اراده ام ضعیف شده
        قدرت جنگیدن ندارم
        واقعا انگار به ته دنیا رسیدم
        هیچ لذت و حس سرخوشی ندارم
        غذا میخورم حالم بد میشه نمیخورم حالم بد میشه
        تا کی اخه
        خداااااا

        1. درمان پانیک یک مثلث است که باید روی هر 3 کار کرد
          1. فکر . از طریق تصحیح باورهای غلط درباره پانیک و خطرات ان که از طریق مطالعه انجام می شودگ
          2. فیزیولوژیک از طریق تصحیح نحوه تنفس (ارام و دیافراگمی نفس کشیدم) بعلاوه ارام سازی عضلات3. رفتاری از طریق اجتناب و فرار نکردن
          بیش از این در نوشتار مقدور نیست. بهتر است نزذ یک مشاور بروید. پانیک یک اختلال است بنابراین مانند هر بیماری دیگر نیازمند توجه است

  19. سلام آقای دکتر خسته نباشید
    من حدود ۷ سال پیش اونموقع ۱۵سالم بود گل مصرف کردم فقط ۲ پک کشیدم و دیگه اصلا نکشیدم بعد از ۱۰ دقیقه گلوم خشک شد که نیاز به آب خوردن داشتم از اونجایی که چله تابستون بود و من چشامم سیاهی دید تپش قلب هم گرفتم و تنگی نفس به قدری که داشتم میمردم از اونجایی که اطرافم نه سوپر مارکت بود نه آبخوری تا منزل حدود ۵ دقیقه راه بود به درب منزل رسیدم هی شدید و شدید تر میشد جوری که گفتم الان میمیرم
    و سریع درب باز شد رفتم بالا آب خوردم جوری گلوم خشک شده بود انگار بهم چسبیده بودند و بزاق هم تولید نمیشد
    این گذشت من روزای بدی تا الان سپری کردم همش این حالت های پانیک بهم دست میده هر جا میرم باید حتما یه بطری آب همراهم باشه چون با خودم میگم نکنه اگر آب همراهم نباشه باز این حمله بهم دست بدع گلوم خشک بشه بمیرم . برای همین ۷ ساله بطری آب همراهمه ولی دکتر روانپزشک و روانشناس هم مراجعه کرده ام قرص خوردم کمی بهتر شد حالا ولی کاملا خوب نشدم مثلا تنهایی جایی نمیتونم برم شب تا صبح هم بیدارم مثلا پیاده اصلا نمیتونه مسیر ۵۰۰ متری هم طی کنم یا باید با دوستام باشم یا با پدرم یا مادرم باشم
    همش فکر میکنم اگر آب نباشه میمیرم همش الان تنگی نفس پیدا میکنم
    یوقتایی ناامید میشدم که خیلی بد بود اگر میشه بگید چکار کنم

    1. هر قدر از چیزی که می ترسید فرار کنید پانیک رها نمی کند شما را. اب همراه نبرید. تنها بیرون بروید. باید ذهنتان بفهمد هیچ اتفاقی برای شما نمی افتد و هیچ خطری پانیک ندارد
      فیلم درمان پانیک را در مقاله چندین بار ببینید

    2. خوش بحالت بیمارییت زیاد مزمن نیست اگه من جای تو بودم همیشه یه تانکر آب با خودم میبردم

      1. سلام چطور شما چجور هستین؟
        من وقتی میبینم یکی هم مثل من هست اینجوریه حس خوبی بهم دست میده میگم یکی هست مثل منه باهاش حرف میزنم خوب میشم

  20. سلام
    آقای دکتر این اتفاقات اخیر و اختشاشات و حادثه شاهچراغ و….. حالم رو خیلی بد می کنه. من از سیاست خوشم نمیاد و کلا اخبار و اینا نمی بینم ولی بالاخره از جاهای مختلف خبر هارو می شنوم. راستش حالم خیلی بده. دچار بیماری پانیک هم هستم و هنوز شرایط درمان نداشتم. چی کار کنم؟ چه طوری با هاشون کنار بیام؟ اصلا چند روزه که نتونستم درست نه غذا بخورم نه بخوابم و همش احساس عصبی بودن دارم و استرسم خیلی خیلی خیلی زیاد هست. مدام حالت تهوع دارم. باید چی کار کنم؟

    1. قسمتی از این ناراحتی طبیعی است و هر انسانی دچار غم و اضطراب می شود.
      سعی کنید زمانهای خود را مشغول کارهای مفید باشید.
      ورزش کنید منظما
      بیکار نمانید
      سعی کنید بجهت اصلاح و کمک به دیگران اقدام کنید زیرا ناراحتی از حس همدلی بوجود می اید . این حس را در حد توان خود فعال کرده بدیگری کمک کنید

      1. ممنون. چون سعی می کنم اخبار و اینا نبینم و نخونم ولی بالاخره از جاهایی می شنوه آدم، در مورد اینکه می خواد نمی دونم ایران از بین بره و خیلی جو خراب هست و این حرفا. راستش خیلی نسبت بهش استرس دارم و حالم رو بد میکنه. واقعا ترسناک هست. چه راهکاری پیشنهاد می کنین تا این مساعل روم اثر نذاره؟ حالا این اضطراب و استرس زیاد رو کنترل کنم؟ احساس می کنم بیشتر از بقیه روم اثر داره….

        1. انسانها در طول تاریخ با چنین وقایعی بسیار روبرو بوده اند و توانسته اند از ان بیرون بیایند. انسان در مواقع سختی فدرت تطبیق با شرایط را دارد.
          ضمن انکه ناراحتی در شرایط بد نشانه حس همدلی و انسانیت است

      2. اقای دکتر سلام خوبید من یه مدت حمله اظطراب داشتم پرانول و سیتالوپرام مصرف میکردم شبا دستام تز میکرد و نفس تنگی و اینا تا حدی ک دستام قفل میشد همه این حمله و علائم برطرف شد یه روز ک بیرون بودم دیدم انگار از محیط م جدام ترسیدم اومدم خونه انگار دورو برمو درک نمیکنم اقای دکتر همه چیز عادیه ها هیچی تغییر نمیکنه مثل اینکه یکی بشینه جلوم و ببینمش و صداشو بشنوم ولی درکش نکنم بیرون ک میرم چشامم میسوزه و این حالت منگی بدتر میشه انگار میخوام بیفتم اینا از چیه اقای دکتر یک ماه منگم اینجوریم حمله هام قطع شده

        1. همه این نشانه ها بخاطر اضطراب بالا است که موجب می شود سطح آدرنالین خون شما بالا برود. هیچ خطری ندارد و هیچ نگرانی ندارد. کاملا طبیعی است. هر قدر بیشتر بترسید از این موضوع زمان این حالت بیشتر می شود. بخود بگویید فقط ادرنالینم بالا رفته. خودش میاد پایین. همین

    2. منم این احساسات رو دارم و دارم سعی میکنم از این جهنم غمناک و منفی خودم بیام بیرون و بدون مث من و شما زیاده و تنها نیستیم و بهت پیشنهاد میکنم کتاب هایی که مرتبط با این موضوعات هستند رو بخونی ، البته خيلیاشون گمراه کننده هستند ولی بعضی هاشون هم میتونن کمک کننده باشن و تکه های خوشحالی وجود مارو بهم بچسبونن و پازل رو تکمیل کنند و باید از خدا هم کمک بخایم چون خیلی از اتفاقاتی که میفته خارج از درک و کنترل ماست و باید بسپاریمش به خدا و هدفمون برای خدا باشه و هروز که پا میشیم یک قدم رو به جلو با امید به خدا بریم.

  21. تا حالا چند مرتبه دچار پانیک شدم، ولی آخرین مرتبه علاوه بر تمام علامات پانیک،عضلات صورتم هم در چند قسمت دچار پرش شد، این پرش عضلات صورت هم از علائم پانیک محسوب میشه؟؟

  22. سلام اقاي دكتر وقت بخير
    اقاي دكتر منم اين حملات رو گاها به صورت خفيف فقط ضربان قلبم ميره بالا و گاها تنگي تنفس و حس نارامي و بي قراري بهم دست ميده اما الان چند وقته خيلي از اين حملات ميترسم و دائما بهش فكر ميكنم و اضطراب شديد نسبت بهش پيدا كردم با اين حال بيرون ميرم ورزش ميكنم و هميشه اين ترس همراهه و باعث شده اين حملات بيشتر پيداش بشه و گاها هم خيلي اذيت كننده ميشه
    الان هم همش احساس ميكنم يه جاي سربسته باشم احساس تنگي فضا و خفگي ميكنم و حالت اين حمله بهم دست ميده
    حتي با اينكه اين حمله برا اولين بار تو ماشين اتفاق افتاد
    الان بيشتر حالت بي قراري و اضطراب از حمله دارم خود حمله كم پيش مياد
    ايا منم دچار پانيكم و اينكه خيلي پيشرفت كرده اين بيماري در من؟

      1. آقای دکتر سلام خوبید ممنون از سایت خوبتون من 17سالمع اوایل کم کم نفسم تنگ میشد ولی حمله پانیک نداشتم بعد یع شب دچار حمله پانیک شدم رفتم اورژانس گفتن هیچیت نیست الان بعضی وقتا حمله پانیک دارم ولی وقتی ندارم هم خیلی از مواقع نفسم تنگه انگار یه چیزی توی گلوم و قفسه سینه م گیر کرده احتمال داره بخاطر ریه باشه چون بعضی وقتا که استرس هم ندارم نفسم تنگه

      2. آقای دکتر سلام
        یک سوال مهم دارم از حضورتون
        میخام بدونم اگر ضربه روحی بهمون وارد بشه امکان داره علائم پانیک برگرده؟؟
        منظورم از ضربه روحی این هستش که مثلا با کسی که دوسش داریم ازدواج نکنیم
        اخه خانواده ها راضی نیستن با هم ازدواج کنیم
        میخام بدونم این ضربه ها باعث بازگشت علائم پانیک میشه؟؟

  23. سلام وقت بخیر من سرترالین ۵۰ مصرف میکنم هر روز نصفش رو میخوردم الان سه روزه تغییر دادم با مشورت پزشک و کاملش رو میخورم آیا بازم عوارض خواهم داشت در اوایل تغییر دوز

      1. آقای دکتر ب من گفتید تنگی نفست احتمال دارع بخاطر مشکلات فیزیولوژکی باشع بعضی شبا اقای دکتر کف دستام تز میکنه حالت تهوع دارم و بدنم میلرزه در حالی که تپش قلب ندارم اصلا

      2. آقای دکتر سلام من اوایل غروب سرم درد گرفت سمت راست بعدش احساس سوزش در قفسه سینه که نفسمو تنگ میکرد بعد تفس تنگی هم دستام تز میکرد بعد که بهتر شدم گیجی و مسخ واقعیت اقای دکتر برای این گیجی و مسخ واقعیت چیکار کنم واقعا دیگه زندگیمو در بر گرفته

        1. همگی نشانه پانیک و اضطراب بالا در شما است. اضطراب زیاد باعث ترشح ادرنالین در شما می شود. مسخ واقعیت بخاطر ادرنالین بالا در شما است. باید پانیک خود را درمان کنید. می توانید با مطالعه مقاله و فیلم بخود کمک کنید

    1. سلام من 15سالم هسش از دوهفته پیش حملات پنیک بهم دست میده
      همش نفس تنگی دارم همش میترسم و استرس دارم غذا هم نمیخورم وقتی خیلی حالم بد شه دستام میلرزه لکنت میگیرم سردم میشه نفس تنگیم خیلی بده

      1. هر چیزی که از ان می ترسید و فرار می کنید مانند غذا خوردن را روی کاغذ بنویسید و بتدریج باید همه را انجام بدهید. هر قدر فرار کنید ترسهای شما و جمله های شما بیشتر می شود. یک کتاب درباره پانیک بخرید و مطالعه کنید. هر قدر بیشتر بدانید متوجه بی خطر بودن ان بیشتر می شوید و ترسهای شما کم می شود

  24. سلام آقای دکتر وقت بخیر
    من ۱۷ سالمه و حدود ۵ سال پیش ی بار دچار لرزش شدید تو مدرسه شدم .علتش ام مشخص نیست ولی وقتی درمانگاه رفتم گفتن که فشار خونت پایینه و سرم زدن .کنترل ام رو از دست داده بودم اما اونقدر شدید نبود تا وقتی که همین چند روز پیش که عضله دست راستم گرفت و گردن درد شدید گرفتم و دچار ی حمله شدید شدم .کنترل ام رو از دست دادم و وقتی اورژانس اومد گفتن که ضربان قلبم بالاس .تا چند روز بعد احساس سبکی سر داشتم و ضربان قلبم نا منظم بود . درمانگاه که رفتم علتش رو نگفتن و فقط دارو هایی مثل الپرازولام و اس سیتاور دادن و حالم بدتر شد ک مجبور شدم مصرفشون نکنم.بعد از اون اتفاق همش میترسم که نکنه دفعه بعدی اتفاق بیفته و همچنان عضله دستم و گردنم درد میکنه .خواستم بدونم که آیا حمله پنیک بوده و اینکه آیا کار درستی کردم که دارو درمانی رو قطع کردم ؟

    1. اگر مجددا بروز کرد دارو مصرف کنید. اما می توانید با گفتگوی با خود از بروز ان جلوگیری کنید.
      به خود بگویید قرار نیست اتفاق بدی برای من بیافتد. نهایت ان ست که ضربانم بالا برود و فشارم بیفتد. خطر تهدید نمی کند من را. یک سیکل دارد که طی می شود و من به حال طبیعی بر می گردم/
      فیلم و مقاله درباره پانیک را بدقت بخوانید

  25. سلام من دوستم یک تصادف ساده داشته که خودش صدمه ای ندیده ولی میگه شوک خیلی سنگینی بهم وارد شد دو‌ هفته بعد دچار تنگی نفس تعریق سردرد و تپش قلب شدید شد که همه چکاپ هارو انجام دادیم در نهایت تشخیص پانیک دادن میخواستم بپرسم ممکن برای این تصادف باشه؟ و آیا میشه امیدوار بود که این مریضی کاملا درمان بشه؟ و چقدر زمان درمان طولانی خواهد بود ممنونم

    1. بله ممکن است. هر قدر زودتر برای درمان اقدام کنند پروسه ساده تر است.
      مقالات و فیلم مرتبط به پانیک را مطالعه کنند. هر قدر بیشتر بدانند اضطراب کاهش می یابد

  26. سلام آقای دکتر من ۲۰ سالم هست تقریبا نزدیک به ۵ماه احساس میکنم که دچار پانیک شدم چون اکثرا علامتاش رو دارم الان به مرحله ای رسیدم که همش فکر میکنم نکنه فلان اتفاق بیوفته نکنه من بمیرم همش احساس ترس دارم انگار تمام حسای بد رو سرم من خراب میشه این حسی که دارم خدممتون میگم بیشتر تو تایم شب اتفاق میوفته برام هرکاری میکنم خودم سرگرم کنم اصلا نمیشه من بعضی وقتا میزنم زیر گریه واقعا حالم بد میشه دائم مضطرب و استرس دارم همش فکرای بد و تلخ به ذهنم میرسه ممنون میشم راهنمایی کنید

  27. سلام آقای دکتر من ۲۰ سالم هست تقریبا نزدیک به ۵ماه احساس میکنم که دچار پانیک شدم چون اکثرا علامتاش رو دارم الان به مرحله ای رسیدم که همش فکر میکنم نکنه فلان اتفاق بیوفته نکنه من بمیرم همش احساس ترس دارم انگار تمام حسای بد رو سرم من خراب میشه این حسی که دارم خدممتون میگم بیشتر تو تایم شب اتفاق میوفته برام هرکاری میکنم خودم سرگرم کنم اصلا نمیشه من بعضی وقتا میزنم زیر گریه ممکن هست راهنمایی کنید ممنون.

  28. سلام آقای دکتر من خیلی ترسو هستم.یعنی تقریبا از بچگی این طوری بودم که یه اتفاقی که میوفتاد برای همه عادی بود ولی خیلی توی روحیه من تاثیر می ذاشت. این موضوع ادامه پیدا کرد تا الان که 17 سالم شده هم ادامه داره. از 16 سالگی من خیلی حالم بد می شد و بعد متوجه شدم که پانیک دارم اما خب هنوز درمانش نکردم ولی کم و بیش دارم باهاش کنار میام. مثلا اگر یه حادثه ای پیش بیاد و ببینم جایی تا چند روز حالم بد میشه به خاطرش. مثلا چند شب پیش یه فیلم می دیدم که سر یه نفر داخلش بریدن.حالا موضوع فقط این نیست مثلا من به رشته پزشکی علاقه دارم ولی اگر جایی ببینم یکی دستش خون اومده یا توی پاش شیشه رفته خیلی حالم بد میشه. حالا این قضیه دیدن فیلم که توش سر می بریدن خیلی توی روحیه من تاثیر گذاشته در حدی که چند روزه علاعم خیلی شدیدی از پانیک دارم تجربه می کنم و این خیلی آزار دهنده هست. نمی دونم چی کار کنم…کلا آدم ترسویی تقریبا هستم و حالا نمی دونم این موضوع باعث شده پانیک بشم یا پانیک باعث ترس من شده.
    لطفا به من کمک کنین چه طوری باهاش کنار بیام؟

    1. ممکن است هر دو بر روی هم تاثیر گذاشته باشند. یعنی شما می ترسید که اگر بترسید دچار پانیک شوید. این نگرانی باعث می شود بیشتر از نرمال از یک پدیده بترسید. فکر کنید مثلا وقتی فیلم سر بریده دیدید چه افکاری در ذهن شما می چرخید؟ فکرهای شما چه بود؟ سپس مقاله درمان خطاهای شناختی را در سایت بخوانید تا بتوانید پاسخ فکرهای خود را بدهید

  29. سلام جناب دوکتور ……… من یک مشکل دارم که حدود 16 سال پیش برایم اتفاق افتاد. نماز عید رمضان بود و من هم اشتراک کردم اما چون از طرف صبح غذا نخورده بودم در رکعت دوم چشم هایم تاریک شد و ضربان قلبم بیشر شد و عرق سرم آمد و ضعف کردم. که این سانحه باعث شده که من در هر نماز بترسم و احساس ضعفیت داشته باشم. بعد از آنزمان تا الان در نماز جماعت در همان منطقه خودمان اشتراک کرده نمیتانم چون این احساس ضعفیت برایم پیدا میشه ………….. بسیار در عذابم لطفا مرا رهنمایی کنید . تشکر

    1. ویدیو دکتر سنایی را درباره پانیک ببینید. پانیک خطری ندارد. هیچ اتفاق خطرناکی بخاطر پانیک ایجاد نمی شود.
      باید خود را مجبور کنید تا در نماز شرکت کنید. اول با تعداد کمتر نماز شرکت کرده و بعد به مسجد بروید. باید با ترس خود روبرو شوید

      1. سلام جناب دکتر ممنون از وقتی که میزارید و به سوالها پاسخ میدین،آقای دکتر من سابقه ی تشخیص پانیک و افسردگی رو دارم و به مدت یک سال با مصرف دارو کاملا خوب شدم و داروهامو قطع کردم و یکی دوسال کاملا خوب بودم و هیچ حمله ی وحشت و اضطرابی رو تجربه نکردم تا اینکه بعد از گذشت تقریبا دو سال از اون موضوع دو روز اصلا نخوابیده بودم و به خاطر امتحان دانشگام مدام قهوه مصرف میکردم که یهو همون شب حین راه رفتن احساس کردم ک کاملا بی وزن شدم و دنیای اطرافم کاملا توهم و غیر واقعی هست و دچار ترس شدیدی شدم که سعی کردم سریع بخوابم چون حدس زدم که از بیخوابیم هست ولی از فرداش احساس گیجی و منگی داشتم و ترس از تکرار دوباره این حالت هم داشتم و احساس میکردم که رنگ ها هم برام بی روح تر و کم رنگ تر شدن بعد از اون اتفاق و فک کردم که سکته مغزی بوده و به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کردم و با انجام ام آر آی گفتن که هیچ مشکلی ندارم و به پزشک اعصاب و روانم دوباره مراجعه کنم و اینم بگم که توی اون مدت کلا از راه رفتن میترسیدم چون وقتی راه میرفتم مخصوصا توی فضای باز همون احساس سبکی سر ک همراه با حالت احساس در توهم و خیال بودن سراغم میومد و به متخصص اعصاب و روانم مراجعه کردم و برام دارو نوشت ولی حس میکردم دیگه اعتماد به تشخیص پزشکم ندارم و این تشخیص اشتباهه با توجه به سابقه ی بیماری ک داشتم ک علائم اضطرابی همراهش بود چند روز داروهارو خوردم و با این فکر که مشکل من جسمی هست داروهارو قطع کردم و الان حدودا ۳/۴ سال از اون موضوع میگذره که من چندین بار چکاب کامل انجام دادم و تمام آزمایشاتم تقریبا نرمال بوده و راجع به هر بیماری هم که مطالعه میکردم حس میکردم که شاید اون بیماری رو داشته باشم و تشخیص داده نشده ببخشید خیلی طولانیش کردم سوالم اینه آقای دکتر آیا میشه من دچار علائمی بشم که ناشی از اضطراب باشه بدون اینکه اضطراب داشته باشم؟ مثلاً وقتی سرگرم کاری هستم و حواسم نیست اون علایم به من دست بده و بعد دچار اضطراب بشم؟ و اینکه ی مدته به شدت نگران اینم که نکنه ام اس داشته باشم و تازگی‌ها ترس از mri و حتی نسبت به مصرف دارو مثلاً آرامبخش هم دچار ترس شدم و شب و روز فکرم درگیر اینه که ام اس دارم واسه ی این ترس چیکار باید بکنم آقای دکتر و آیا واقعا علایم من ناشی از بیماری های روانی هست یا جسمی؟

        1. شما دچار هیپوکندریا هستید که نوعی اضطراب است. اصولا شما فردی اضطرابی هستید و اضطراب در طول زمان می تواند به شکلهای متفاوت بروز کند. مقاله های مرتبط به پانیک و هیپوکندریا را بدقت در سایت بخوانید زیرا افزایش دانش نیمی از درمان است

  30. سلام وقت بخیر من احساس خفگی میکنم سردرد پشت گردن هم درد دارم احساس خفگی رو معمولا در طول روز دارم ولی وقتی عصبی یا فکر و خیال میکنم تشدید پیدا میکنه ولی سرگیجه و سردرد و حالت تهوع رو وقتی تنگی نفسم تشدید میشه بیشتر احساس میکنم بعضی وقتا که خودمو آروم میکنم حالم بهتر میشه ولی بعضی موقع ها واقعا حتی با آروم کردن خودمم بازم تنگی نفس دارم آیا منم پانیک دارم؟

  31. سلام وقت بخیر من حمله پانیک دارم واسه اون دکتر واسم قرص سرترالین تجویز کرده دو هفته اس هر روز ۱/4قرص رو مصرف میکنم تنگی نفس دارم نمیدونم عوارض قرصه یا از پانیکه میشه راهنمایی کنید ممنون

      1. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
        من بعد از خوندن مقاله تون و تکنیک هایی که گفتین حالم خیلی بهتر شده و خیلی چیزا دیگه اذیتم نمیکنه
        فقط یک مورد هست که هنوز اذیتم میکنه
        من از وقتی ۷ سال پیش پانیک رو تجربه کردم دیگه نماز رو ایستاده نخوندم و همیشه نشسته میخونم
        احساس میکنم وقتی سجده و رکوع میرم و کلا بلند میشم و میشینم نفسم تنگ میشه
        من همه عادتهارو ترک کردم و فقط همین یک مورد اذیتم میکنه
        من با تمام ترسهام مواجه شدم
        و این کمک شما بود

  32. سلام. وقتتون بخیر خانمی 33 ساله هستم هفت ساله این علایم رو دارم و چیزی که ممنون میشمبهم پاسخ بدین اینه که حدود دو ساله بعد از شرکت در مراسم ختم روز بعدش احساس علایم سکته مغزی به سراغم اومد. بعد از اون بعضی وقتا حس می کنم صورتم تغییر حالت میده و داره لب و چشمم کج میشه ب شدت وحشت می کنم وقتی این حس سراغم میاد. بقیه میگن صورتم تغییر نمیکنه ولی خودم این حس رودارم که داره یکسمت صورتم کج میشه. میخوام بدونم اینمورد هم پانیکه یا خیر؟؟ واقعا ممنون میشم جوابمو بدید. تشکر

      1. سلام آقای دکتر صبحتون بخیر با تشکر ویژه از پاسخگویی شما
        یک سوال دارم اقای دکتر
        من وقتایی که خسته هستم یا مثلا خوابم کم باشه از خستگی احساس تنگی نفس دارم
        در این مورد هم باید مطالعه درباره پانیک داشته باشم ؟؟
        کلا توی گرما هم همینجوری احساس تنگی نفس دارم
        ولی از فعالیت کناره گیری نمیکنم و تمام فعالیت هامو انجام میدم مثل پیاده روی و ……

        1. این حالت پانیک نیست ولی اگر فرد اضطرابی باشید ممکن است بدلیل اینکه نفستان تنگ می شود دچار حمله پانیک شوید.
          دلایل فیزیولوژیک را چک کنید
          تنفس دیافراگمی انچام بدهید اگر کنترل شد احتمالا بجهت اضطراب است.

        2. یعنی بیشتر بخاطر اضطراب هست و فکری که میکنم درسته ؟
          چون شما فرمودید پانیک امری ذهنی است

        3. سلام اقای دکتر سنایی عزیز وقتتون بخیر
          میخام برای قطع دارو اقدام کنم سرترالین و تری فلوپرازین مصرف میکنم و میخام به دکترم مراجعه کنم
          ایا احتمالش هست که بعد از قطع دارو علائم تشدید بشه ؟؟
          ممنون میشم راهنماییم کنید
          برای قطع دارو باید چیکار کنم
          با تشکر

  33. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر امیدوارم حالتون خوب باشه من یه دختر 20 ساله هستم که هشت ماه پیش از طریق یه حادثه ی وحشتناک پدرم رو از دست دادم و این مدت فشار زیادی رو تحمل کردم. بعد سه شنبه صبح برای اولین بار مقدار زیادی اسپرسو خوردم و بعدش تپش قلب گرفتم و دچار اضطراب شدم و فقط تپش قلب داشتم و حس کردم دارم میمیرم و رفتم بیمارستان گفتن مشکلی ندارم و تو بیمارستانم یکبار حس مرگ بهم دست داد و بعدش آرام بخش بهم زدن و برگشتم خونه و بعدش شب حس تنگی نفس و لرز وتپش قلب و حس مرگ دوباره داشتم و دوباره صبحش ( یعنی چهارشنبه) هممینطور از اون موقع که فهمیدم حمله قلبی نیست حالم خوبه و از چیزی نمیترسم و فرار نمیکنم حتی قهوه و حتی از اینکه دوباره اون حالت شم نمیترسم چون علائمم شدید نبود و راحت راه میرفتم و آب میخوردم ولی تنها مشکلم ترس خیلی زیاد از بیماری پانیک هست طوری که نمیتونم دیگه مثل قبل از کارها لذت ببرم چون شنیدم پانیک درمان نداره
    ترسیدم و دائم گریه میکنم
    هنوز سنگینی قفس سینه و تنگی نفسو دارم
    ممنون میشم راهنماییم کنید

  34. سلام آقای دکتر من مردی ۳۰سال هستم از بعد ازدواج که ۴سال میگذره گاهی بعد غذا یا میوه و یا گاهی هم وقت خواب یهو بدنم از داخل داغ میشه بعد انگار بدنم مور مور می‌کنه دست و پام سر میشه و کل بدنم عرق سرد و گرم می‌کنه و بعدش هم لرز میکنم و بدنم کوفته میشه.ازمایشاتی زیادی انجام دادم سالم بودن.۲روز که پرپرانول میخورم.ایا این هم پانیک هست؟

  35. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر

    اول اینکه ممنون بابت پاسخگویی و راهنمایی درست دوستان

    من ۳ سال هست پنیک دارم و خب با دارو درمانی و… خوب شدم نه کامل ۵۰٪ و بعدش آروم آروم در مدت ۲ سال قطع کردم که الان حدودا ۹ ماه هست قطع کردم ولی بعدش آروم آروم دوباره پنیک برام تکرار میشه نه مثل قبلا که هر روز با شدت زیاد چون یه جوری عادت شده و الان به اون شدت نیست ولی خب کم هم نیست اذیت کننده هست بعضی از حملات مثل حملات اوایل
    اینکه خواستم بگم از ارتفاع ،ماشین ،قطار .هواپیما ،وستیل شهر بازی کلا هر چیزی که هیجان داره و اینکه نشستم از اینکه احساس میکنم جای مطمین نیستم زیرم خالیه و می افتم یا فکرم می‌ره برا بدنم تنگ میشم کلا احساس میکنم زمین جای تنگی هست بعضی وقت ها و خودم سریع فکرارو حذف میکنم تا اذیت زیاد نشم
    ممنون میشم راهنمایی کنین چه روشی برای درمان شروع کنم

    لازم است شما علاوه بر دارو درمان شناختی رفتاری با یک روانشناس شروع کنید. دارو تنها کفایت نمی کند

    آقای دکتر پاسخی که داده بودین من واقعا دارو بدنم رو نابود کرد فقط می‌خوام بدون دارو شروع کنم

    فقط امکان شروع کردن با خود شما هست به صورت تلفنی ؟

  36. سلام اقای دکتر
    من دوسالی هست دچار ی مشکلی هستم که فکر کنم پنیک باشه
    ببینید حملات من به هیچ عنوان داخل خونه اتفاق نمیوفته همش مال بیرون از خونست و هر چه قدر اون فضا شلوغ تر و دور تر باشه اجتمال حمله ی من و شدت حمله بالاتر میره
    من همیشه اینجوریم که قبل از اینکه برم بیرون میدونم که قراره حداقل یک بار دچار این حمله بشم حمله هامم این شکلیه که تپش قلب شدید میگیرم کنترل ذهنمو از دست میدم تمیفهمم اطرافم چی میگزره و از همه بدتر اینکه فکر میکنم چون کنترل ذهنمو از دست دادم کنترل بدنم هم از دست رفته و مسئله ای روش حساسم اینه که چون کنترل بدنم رو از دست دادم مثلا نتونم ادرارمو کنترل کنم و همین مسئله باعث میشه که من از رفتن به بیرون از خونه اجتناب کنم به خصوص هر چقدر که دور تر باشه و هرچقدر شلوغ تر یاشه وقتی میرم بیرون نمیتونم جایی توقف کمم مدام میخوام فرار کنم چون فکر میکنم هرچه زمان بگزره احتمال اینکه من دچار حمله شم بیشتره و اینکه مثلا بدون برنامه بیرون نمیرم و اگه برم ممکنه دوروز اب نخورم تا به خیال خودم احتمال حمله رو کاهش بدم
    ایا این پنیک اتکه؟ قابل درمانه؟

  37. سلام ببخشید یک نفر که پانیک داشت و درمان شده بود و می گفت حالش خیلی بد بوده در حدی که به مدت 6 ماه بیمارستان اعصاب و روان و این چیزا بستری شده و روز ی حدودا 7 بار بهش حمله دست می داده و حالش خیلی بد می شده هر چی هر دکتری میومده نمی تونسته کاری کنه و هر دارویی خورده درمان نشده و الان می گفت ریشه به وجود آمدن پانیک و سرع یکیه و هر دوتاش از موجودات ماورایی و شر مثل جن و اینا به وجود میاد که می خوان بدن آدمایی که ضعیف هستن رو تصاحب کنن و تسخیر کنن و از این حرفا…. و می گفت الان 4 ماهه که حالش بهتر شده و همش به خاطر این بوده که برنامه خواب و غذاش عوض کرده مثلا اصلا چیزای سرد حتی برنج هم نخورده و نمی دونم روغن زده به سرش و توی وان نمک ریخته می رفته داخلش و… به نظر شما این چیزا واقعی هست؟ خودش می گفت توی این 4 ماه بدون هیچ دارویی حالش بهتر شده و این کارا باید 40 روز انجام بشه و از روز چهارمی که شروع کرده بوده حالش بهتر شده و پانیک کنترل کرده.
    این چیزا چه طور می تونه واقعی باشه؟ واقعا من نمی تونم با این حرفا کنار بیام مخصوصا اون قسمت موجودات ماورایی!!!!! و این حرفا خودش می تونه ترسناک باشه و استرس افراد رو بیشتر کنه. و اولین بار بود در مورد پانیک همچین چیزی شنیدم و برای منی که خودم پانیک دارم خیلی ترسناک و بد بود. نظر شما چیه؟

      1. سلام آقای دکتر یک سول دارم از حضورتون
        بنظر شما میشه بدون کمک پزشک یا رواندرمانگر مواجه سازی رو به مدت طولانی انجام داد ؟

      2. سلام خب بعضيا به ماورا اعتقاد دارن و به كسي صدمه نزده كه توهم فلان باشه
        انگ زدن بدترين عامله

  38. سلام اقای دکتر، اول از همه تشکر میکنم بخاطر اطلاعات مفیدی که دراختیار ما درباره ی حملات پانیک گذاشتید.
    آقای دکتر اولین حمله ی پانیک من بعد از امتحان زیستی که مدتها برایش درس خوانده بودم اتفاق افتاد و یادم می آید آنشب مشغول دیدن چیزهای جنایی بودم و افکاری مثل قتل و آسیب رساندن به دیگران باعث شد این حس در من شدت بگیرد. از آن روز تا به الان من به صورت دائم افکار کشتن دیگران و یا خودم به ذهنم میاد و میترسم به صورت غیر اختیاری کاری کنم. وقتی این افکار به ذهنم می آیند، ضربان قلبم انگار روی هزار میرود، نفس تنگی میگیرم، احساس میکنم دیگر خودم نیستم، بدنم از درون یخ میکند و شروع به لرزش میکنم. احساس میکنم دارم دیوانه میشوم، میشه یه راهنمایی مرا بکنید که اولین قدم چیست و باید چیکار کنم؟ خیلی ممنون

    1. شما دچار وسواس گزند و آسیب هستید. ابتدا درباره وسواس خود اطلاعات بیشتری کسب کنید تا مطمئن شوید این افکار فقط فکر هستند. (کتاب خودیاری برای درمان وسواس را از فروشگاه سایت تهیه کنید). سپس درباره پانیک آگاهی خود را افزایش دهید زیرا ترس از پانیک شدن خود باعث پانیک می شود. باید بدانید پانیک بی خطر است . دراره سازوکار و دلیل پانیک شدن اگر بیشتر بدانید از بی خطر بودن ان مطمئن می شوید و جملات کاهش می یباید.
      در عین حال به دکتر روانشناس هم مراجعه کنید

      1. خیلی ممنونم از پاسختون فقط جناب دکتر فکر میکنیداین احساسات من خطرناکن؟ من به شدت از خودم میترسم، همچنین این احساسات باعث شده چیزی نتوانم بخورم و در ۱۰ روز گذشته حدودا ۵ کیلو کم کردم.

      2. سلام و عرض خسته نباشید خدمت آقای دکتر
        من ۲۶ سالمه و پارسال شهریور ماه فهمیدم کبدچرب دارم خیلی از این موضوع نگران بودم و استرس داشتم در آبان ماه یه روز هوای سرد رو در فضای باز ورزش کردم و بعدش در منزل حمام کردم حس کردم بعد از چند ساعت نفسم تنگ شده , از استرس این که همش به کرونا مبتلا شدم یا نه , دکتر رفتم اکسیژن خون من ۹۹ بود , و سمع ریه هم با گوشی گرفت و گفت اوکیه
        از اون موقع غیرارادی بهم نفس عمیق دست میده خمیازه ناقص میاد گاهی اوقات اینقدر زیاد میشه که یه خورده باعث سنگینی قفسه سینه میشه , گاهی روزام کمه ولی خواب راحتی دارم
        واسه عکس ریه و تست ریه هم پیش فوق تخصص رفتم گفت ریه کاملا سالمه و به احتمال زیاد از استرس و اضطرابه
        ولی همچنان بعد از گذشت هفت ماه هنوز این حس ها در من مونده و گاهی باعث کلافگی میشه برام
        فکر نمیکردم اینقدر طولانی بشه
        ممنون میشم منو راهنمایی کنید نظرتون رو بفرمایید

        1. همگی نشانه اضطراب است. فیلم پانیک را در همین مقاله مشاهده کنید. پانیک هیچ خطری ندارد. وقتی از سیستم پانیک بیشتر اگاهی کسب کنید متوجه می شوید هیچ خطری برای شما ندارد. همین درک شما باعث کاهش اضطراب می شود

  39. سلام وقتتون بخیر
    آقای دکتر من پنجشنبه یعنی پس فردا کنکور دارم و خیلی زیاد استرس دارم. نمی دونم چی کار کنم تا آروم بشم….و از طرفی هم خیلی خیلی زیاد ناراحت هستم به خاطر اینکه درست نتونستم درس بخونم به خاطر مشکل پانیک الان تقریبا دوهفته هست که خوندم. رتبم اصلا خوب نیست بین 6 تا 7 هزار میاد و خیلی ناراحتم. با این رتبه دانشگاهی که می خوام قبول نمی شم
    الان استرس و اضطراب از یک طرف ترس از پانیک شدن سر آزمون از یک طرف و ناراحتی از اینکه نخوندم هم از طرف دیگه اذیتم میکنه. میدونم تو 2 روز نمی تونم معجزه کنم و رتبه بهتر بیارم ولی دلم می خواد حداقل استرس نداشته باشم تا از این بدتر نشه. دوست ندارم هم بذارم برای سال دیگه و از طرفی هم دلم می خواد همین امسال تموم بشه و قبول بشم اون چیزی که می خوام… همه فکر میکنن من خیلی درسم خوبه و امسال رتبه خیلی خوبی میارم ولی واقعیت اینه که خیلی پانیک اذیتم کرد و ناراحتم.

    1. خیلی متاسفم عزیزم که اینقدر اضطراب داری. تنفس شکمی خیلی بهت کمک می کنه. یاد بگیر که چطور انجام بدی.
      پانیک خودش هیچ خطری برای شما نداره. ترس از پانیک شدن خیلی اذیت می کنه. به خودت بگو نهایت پانیک میاد. چند دقیقه طول می کشه و میره. قرار نیست اتفاقی بیفته.
      قراره با توجه به شرایط و موقعیت بهترین عملکرد داشته باشی. اضطراب داشتن هم خودش یک موقعیته که تو داری. خودت بخاطر اضطراب داشتن سرزنش نکن

  40. سلام اقای دکتر .من حدود سه چهار ساله دچار پانیک شدم.اولین باری که حمله بهم دست داد احساس کردم دارم سکته میکنم وقتی به درمانگاه مراجعه کردم گفت فشارت خوبه بهم ارامبخش زدن بهتر شدم وتا یه سال پانیک نشدم ولی دوباره سر یه مشکل جسمی که برام پیش اومد الان دوساله پانیک دارم.اوایل فقط موقع حمله حالم بد میشد تپش قلب وترس و فشار خون بالا ودلهره واینا داشتم ولی الان دیگه همیشه حالم بده مدام فکر مرگ میاد سراغم به کوچکترین مریضی یا اتفاقی استرس میگیرم قفسه سینه ام درد میگیره وچندین ساعت طول میکشه تا حالم عادی بشه.من قبل پانیک خیلی ادم استرسی وحساسی بودم وبخاطر اتفاقات بدی که در زندگی برام افتاد واز شرایط زندگیم راضی نبودم اینجور بودم.الان دیگه اون حالت های تپش قلب وفشار بالا رو ندارم یعنی شدتش کمتر شده چون این حالتها برام عادی شده ولی این حس دلهره ونگرانی همیشه باهام هست.مثلا بیرون رفتن برام خیلی مشکله همش فکر میکنم قراره اتفاق بدی برام بیافته همیشه فکرای منفی میاد سراغم واقعا درمونده شدم دیگه زندگی هیچ لذتی برام نداره دوتا بچه دارم ۳۵ سالمه تا الانم دارویی مصرف نکردم اصلا داروها رو هم میترسم مصرف کنم واقعا زندگی برام تلخ شده

    1. هر قدر بیشتر درباره پانیک اگاهی کسب کنید این حالتها کمتر می شوند زیرا این علامتها همگی بحاطر ترس و نگرانی های ذهنی شما است در حالیکه پانیک هیچ خطری ندارد. سعی کنید کتاب و مقالات معتبر درباره پانیک بخوانید تا بر بی خطر بودن ان اگاه شوید

      1. سلام اقای دکتر من ۱۹ سالمه و پشت کنکوری هسم من یه سال پیش پانیک میشدم و یه دوره نوروبیون مصرف کردم و خیلی کم شد امسال واقعا چون خیلی کم بیرون رفتم و همش تو خونه بودم نمیدونم چم شده این یه ماه هی تند تند بدون دلیل اضطراب و استرس میگیرم اصن هی دلم میگیره و چیزی ک واقعا اذیتم میکنه اینه ک بیخودی از بعضی چیزا میترسم در حالی ک قبلا نمیترسیدم مثلا قبلا فیلم ترسناک نگاه میکردم ولی الان حتی یاد اونا میوفتم میترسم اصن نمیدونم چرا از چیزایی ک قبلا اصلا نمیترسیدم و نگا میکردم الان میترسم و روم نمیشه به خانواده بگم و اذیت میکنه واقعا ممنون میشم کمک کنید

        1. دلیل این حالت ترس شما ان است که مدتی خود را در محیط امن خانه قرار دادی. درمان ترسهی شما ان است که با چیزهایی که می ترسی و احساس ناامنی می کنی روبرو شوی. بعبارتی از محیط امن خودت خارج شوی

      2. سلام اقای دکتر خوب هستین ببخشید من حدود هفت هشت ماه پیش بمدت دوسه هفته تقریبا اتک پنیک داشتم ک شامل:دردقفسه‌سینه،ضربان‌قلب‌بالا،بی‌حس‌شدن‌زبونم،سرگیجه،داغ‌شدن‌گوشام‌در‌حد ‌سوختن،ترس‌ازمرگ،قلب‌درد‌،نفس‌تنگی‌و…..داشتم که با روش نوروفیدبک خوب شدم

        (با‌تجربیات‌من‌ازهمه‌چیز‌مهم‌تر‌خوراک‌خوب‌وخوابه‌به‌موقع هست و عدم استفاده از‌چیزایی‌ک‌کافئین‌داره‌مثل‌قهوه‌نوشابه‌انرژی‌زاو ورزشی ک ضربان قلب رو تا حد ممکن بالا ببره)
        اما‌هنوز‌چیزی‌که‌آزارم‌میده‌و‌ازین‌بیماری‌مونده‌نفس‌تنگی‌و‌گاهی‌ترس‌که‌موجب‌از‌خواب‌پریدنم‌‌میشه، آیا برای نفس‌تنگی‌شما‌راهکاری‌دارین؟

      3. سلام دکتر عزیز
        چه زمانی میشه دارو رو قطع کرد ؟؟
        من خیلی دوست دارم دارو رو قطع کنم چون از عوارضش میترسم

        1. من ۷ ساله دارم دارو استفاده میکنم
          برای شروع باید چیکار کنم
          منظورم برای مواجه سازی و درمان غیر داروییه

        2. بهتره با یک مشاور درمان را شروع کنید. در صورت عدم امکان در ابتدا باید تا جای ممکن اطلاعات خود را درباره پانیک افزایش بدهید. مرحله اول شناخت است که قسمت عمده درمان پانیک می باشد.

  41. سلام!
    شبتون بخیر. من وقتی زیاد به خودم سر یه مسئله ای فشار میارم یا اینکه با یکی بحثم میشه و همچین موقعیت هایی خیلی روم تاثیر می زاره مثلا یه چیزی خیلی منو ناراحت می کنه در صورتی که قبلا این قدر باعث ناراحتیم نمی شده و یا وقتی سر موضوعی با یکی دعوا می کنم بعدش خیلی عصبی هستم و حالت های بدی بهم دست می ده. البته من پانیک دارم و هنوز برای درمان اقدام نکردم. ممکنه به خاطر پانیک باشه؟ چون قبلا اصلا این طوری نبودم.
    خیلی اذیت می شم انگار که مجبورم به خودم فشار نیارم سر هیچ مسله ای حتی درس خوندن…

      1. آقای دکتر سلام
        میگم که امکان داره توی تابستون حملات تشدید بشه ؟؟
        چون تو گرما احساس تنگی نفس میکنم

        1. بله. هر چیزی که فکر کنید باعث تشدید حمله می شود در واقعیت هم باعث تشدید می شود. زیرا پانیک یک مشکل ذهنی است و به باور و ترسهای ذهنی شما بستگی دارد

      2. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر

        اول اینکه ممنون بابت پاسخگویی و راهنمایی درست دوستان

        من ۳ سال هست پنیک دارم و خب با دارو درمانی و… خوب شدم نه کامل ۵۰٪ و بعدش آروم آروم در مدت ۲ سال قطع کردم که الان حدودا ۹ ماه هست قطع کردم ولی بعدش آروم آروم دوباره پنیک برام تکرار میشه نه مثل قبلا که هر روز با شدت زیاد چون یه جوری عادت شده و الان به اون شدت نیست ولی خب کم هم نیست اذیت کننده هست بعضی از حملات مثل حملات اوایل
        اینکه خواستم بگم از ارتفاع ،ماشین ،قطار .هواپیما ،وستیل شهر بازی کلا هر چیزی که هیجان داره و اینکه نشستم از اینکه احساس میکنم جای مطمین نیستم زیرم خالیه و می افتم یا فکرم می‌ره برا بدنم تنگ میشم کلا احساس میکنم زمین جای تنگی هست بعضی وقت ها و خودم سریع فکرارو حذف میکنم تا اذیت زیاد نشم
        ممنون میشم راهنمایی کنین چه روشی برای درمان شروع کنم

      3. سلام آقای دکتر من یک ماهه . وقتی از خونه میام بیرون و یکم دور میشم یهو دچار استرس زیاد تپش قلب و بی قراری شدید طوری که کلا هیچ اراده ای ندارم و هر لحظه ممکنه بیفتم میشم . و خانوادم خبر ندارن و دوست ندارم متوجه این حالتهام بشن . تور خدا کمکم کنید چکار کنم

        1. این حالت نشانه آگورافوبیا است. که احتمالا یکبار پانیک شده اید در خارج از خانه و اکنون می ترسید اگر دور شوید و اتفاقی بیفتد برای شما کسی نباشد کمک کند. فیلم و مقاله پانیک را بدقت بخوانید و با یک مشاور گفتگو کنید

  42. سلام خسته نباشید .
    من یه مدت ضربان قلبم بالا میرفت و فشار خونم . اکو و نوار قلب دادم و آزمایش خون و گفتن قلبت سالمه و به روانپزشک گفتن مراجعه کنم و ایشون نورتریپتیلین داد بهم و فلوکستین . دو سه هفته ای نورتریپتیلین رو مصرف کردم بعدش یک عدد فلوکستین خوردم و یهو ضربان و فشارم رفت بالا . دیگه قرص نخوردم و الان بعد از ۲۰ روز چند روزی هست که پاهام به طرز عجیبی بی حال میشن و همچنین گردنم . غروب به بعد این حالات بهم دست میده و اصلا زندگیمو مختل کرده و ماهیچه های پام منقبض میشه و بعضی وقتام سبکی و گیجی دارم . خواستم بپرسم علتش چیه؟ آیا ام اس هست ؟؟؟ یا به خاطر قطع نورتریپتیلین هست یا حملات پانیک؟

  43. سلام آقای دکتر، وقتتون بخیر
    من بعد از حمله پانیک دو تا حس آزاردهنده اومده سراغم، یکی ترس از آدم ها و اطرافم، حتی گاهی از وسایل اطرافم میترسم و یکی احساس غیر واقعی بودن، آیا این دو احساس قابل درمان هست؟
    و اینکه کابوس‌های شبانه و اختلال خواب دقیقا تو همین زمان میاد سراغم

    1. این علائم نشانه پانیک در شما است. اضطراب شما بالا است و اضطراب بالا احساس غیر واقعی بودن و ترس از همه چیز را در شما ایجاد کرده است. جهت درمان پانیک با یک مشاور همراه شوید.

  44. امکان داره پانیک درمان نشه؟
    چون من دوستم پانیک داره و تقریبا 2سال هست که دارو مصرف می کنه و 20 جلسه بلکه بیشتر هم روانشناس رفته و تا حالا چند با روانشناس هم عوض کرده اما نتیجه ای براش نداشته.

  45. باسلام
    مادرم درطول مدت سه سال گذشته سه بار دچار حمله پانیک شده.بعداز اولین حمله تقریبا هرروز صبح که از خواب بلند میشن دچار بی اشتهایی شدید سستی عضلات پا بی حوصلگی و کمی حالت تهوع شده اندکه باعث شده کاهش وزن 17 کیلیویی دراین مدت داشته باشن. بعداز انجام ام ار ای و تست های دیگر و مراجعه پزشک روان شناس هنوز مشکل اشون حل نشده. و با خوردن داروهایی که پزشک تجویز کردن فقط بی حسی و سستی ایشون بیشتر میشه و فعلا بعد از یک هفته هنوز کمکی نکرده.
    پزشک روانشناس چندین جلسه بیوفیدبک و CES تجویز کردن ب نظرشما کمکی میکنه. متاسفانه حین انجام CES درجلسه اول دچار حمله شدن. بنظرتون ادامه بدن؟

    ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

  46. سلام ببخشید یه سوال داشتم من پانیک دارم. می خواهم بدانم اینکه یک روانشناس چگونه حال مرا خوب می کند؟ چون عصر و شب این مشکل به وجود میاد و درمورد پانیک تون راهکار هایی که شما در سایت فرموده بودین من انجام دادم اما نتیجه ای که می خواستم نداد و هنوز خیلی استرس دارم خب اگر یک روانشناس همین چیز ها می خواهد بگوید چرا من با انجام این کار ها درمان نشدم و دارد حالم بدتر میشه؟ چه طوری انجامش بدم که درست بشه چی کار باید انجام بدم؟

  47. سلام و عرض ادب اقای دکتر
    سال نو رو تبریک میگم خدمتتون
    من حدود دو ماه پیش یک روز دیدم نمیتونم نفس عمیق بکشم و مدام مجبور به خمیازه کشیدنم
    بعد از اون توی یک هفته چندبار دچار حملات پنیک شدم،الان حملات پنیکم خوب شده،اما اون حالت عدم توانایی در نفس عمیق کشیدن و خمیازه های پشت هم روم مونده،نمیدونم کدوم باعث دیگری شد،ایا علایم پنیک میتونه روی فرد بمونه؟ یا من به خاطر ترس شدید از این حالت دچار پنیک شدم،لازم به ذکر چندتا نکته هست دکتر عزیز
    تمام تست های قلبی و ریوی و الرژی رو دادم و نرمال بوده
    قبلا تجربه پنیک داشتم
    رفلاکس اسید خاموش دارم اما براش دارو میخورم
    این حالت مداومه الان دوماهه، کم و زیاد میشه ولی از بین نرفته
    خیلی نگرانم که روم بمونه
    لطفا و لطفا راهنمایی کنید بنده رو
    ممنون از لطفتون

    1. خمیازه کشیدن نشانه ترس شما از کم آوردن اکسیژن است. شما دچار پانیک نشده اید در این مدت ولی اضطراب همچنان در شما باقی مانده است. این اضطراب منجر به آن شده که مغز شما فرمان به دریافت میزان بیشتری اکسیژن بدهد. وگرنه شما همان مقدار اکسیژن برایتان کفایت می کند.
      راه حل: برعکس آنچه انجام می دهید و تلاش بر دریافت اکسیژن بیشتر می کنید باید نفس خود را تا جای ممکن حبس کنید تا مغز پیام شما مبنی بر انکه نیاز به اکسژن اضافی ندارد را دریافت کند.می توانید درون یک پلاستیک مشمایی نفس بکشید و یا کارهایی از این قبیل

      1. اقای دکتر جسارتا من برای پنیکم به دکتر مراجعه کردم و برام قرص نوشتن ایا مصرف اون ها میتونه فرایند خوب شدن این حالت رو تسریع کنه؟ چون واقعا دارم عذاب میکشم،هر ثانیه باید نفس عمیق بکشم خمیازه ناقص بکشم زندگیم بهم ریخته ،قرص هام اسنترا پروپرانول و کلونوپام هستن ،

    2. سلام آقای دکتر . طاعات و عباداتتون قبول
      آقای دکتر پیرو تمریناتی که فرمودید من فعالیت هایی رو انجام میدم که ضربان قلبم بالا بره ولی در حین ورزش هم تند تند نفس میکشم تا مطمئن بشم نفسم قطع نمیشه
      کتاب هم مطالعه کردم …الان همش اصرار دارم که چکاب قلبی انجام بدم …
      کمی بهتر شدم
      اما هنوز علائم هست
      چکار کنم ؟

  48. سلام وقتتون بخیر
    ببخشید بنده یه نوجوان کنکوری 17 ساله هستم
    یه روز که داشتم درس میخواندم ، دست چپم احساس سنگینی میکردم ، و ضربان قلبم رفت بالا ، و نمی‌تونستم نفس عمیق بکشم !
    خیلی سریع رفتم بیمارستان که نکنه ، حمله قلبی باشه ، ضربان قلبم روی 140 بود ، و بعد از چند دقیقه خوب شد ، روز بعدش رفتم دکتر قلب ، و بهم گفت که ، قلبت سالمه و خیلیا تو نوجوانی اینجور میشن. قرص پرانول رو بهم داد و استفاده کردم بعد از چند روز خوب شدم و قرص رو ترک کردم ، اما دوباره بعد یه هفته شروع شد ، ولی علائم عوض شده بود ، همش احساس میکنم سرطان دارم ، سرفه میزنم ، درد قفسه سینه دارم ، سمت راست و چپ سینم تیر می‌کشه ، پشت کتفم میسوزه ، موقع غذا خوردن هم سر معدن احساس ناراحتی میکنم ، نه اینکه درد کنه و نتونم غذا بخورم ، احساس میکنم سرطان نای دارم
    واقعا حالم خوب نیست ، همیشه موقع اذان مغرب ، دچار این حالت میشم ، ضربان قلبم می‌ره بالا و احساس میکنم که می‌خوام بمیرم ، ترس از مرگ هم دارم ، بی زحمت راهنمایی کنید

    1. همه مواردی که گفتید نشانه اضطراب در شما است. ممکن است بخاطر نزدیک شدن به کنکور باشد و یا وقایع دیگری در زندگی شما را مضطرب کرده باشد. مقاله درمان اضطراب بدون دارو را در سایت مطالعه کنید و تمرینات ان را انجام بدهید

      1. دکتر من داروی پانیک تا حالا نخوردم و علایم هر چند سال یکبار تکرار میشه و کارهایی انجام میدم که عقلا درست نیست

      2. سپاسگزارم ، ببخشید آقای دکتر ، این علائم حتی وقتی که دچار اظطراب هم نیستم ، هستش ، مثلا صبح که از خواب پا میشم ، دستمو میزارم روی قلبم. تند میزنه ، اینو خیلی امتحان کردم ، یا حتی بعضی اوقات نفس عمیق نمیتونم بکشم وسعی میکنم ، تنفس عمیق داشته باشم ، انگار تا اون ته نمیره و کامل تنفس نمیکنم ، بعضی اوقات هم قلبم درد می‌کنه

        1. همه نشانه اضطراب است. حتی اگر در نظر خود اضطراب نداشته باشید.
          حتی اگر اضطراب نداشته باشید ضربان قلب تند و نوع تنفس شما منجر به اضطراب می شود. پس غیر ممکن است که اضطراب نداشته باشید

  49. سلام ببخشید در خصوص درمان پانیک به روش دارو درمانی یه سوال داشتم اینکه دارو درمان پانیک با داروی اعصاب و اینا تفاوت داره؟چون یکی از اقوام ما پانیک دارن بعد نذاشتن بچه دار بشن چون می گفتن اگر در حال خوردن قرص باشین نمی تونین بچه دار بشین بعد این اقوام ما تقریبا دوسال هست برای درمان پانیک دارو خورده و پیش چند تا روانشناس برای درمان های مختلف رفته اما درمان نشده.
    ممکنه یک مشکل دیگه هم داشته باشه و اینکه پانیک اصلا درمان نمیشه؟ داروی پانیک با اعصار فرق داره؟ یعنی دارو های روانپزشکی به نوعی دارو اعصاب هست؟ چه طوری هست؟ میشه توضیح به من بدین..

    1. بله تا حدودی مشابه هستند ولی می توان داروهایی انتخاب کرد که ضرر برای جنین نداشته باشند
      درمان پانیک بدون دارو ممکن است. اصولا درمان پانیک غیر دارویی است و با دارو فقط کنترل می شود

  50. درود. من عصر ها و شب ها حالت های پانیک بهم دست می ده و طوری هست که هر کاری که انجام می دادم را کنار می گذارم و باید خودم را با کاری سر گرم کنم. به طور مداوم احساس میکنم که از محیط جدا هستم و واقعی نیستم که خیلی احساس آزار دهنده ای هست و این موضوع زمان هایی که در بیرون از خانه و محیط های شلوغ که ارتباط اجتماعی بیشتری دارم بیشتر هست یعنی بیشتر احساس می کنم که متوجه اطرافم نمی شم و غیر قابل درک هست برای همین مدتی هست ترجیح می دهم که در خانه بمانم و کمتر خودم را در چنین موقعیت هایی قرار بدم. و یک مسعله دیگه این هست که شما در قسمتی از کامنت ها در پاسخ به دوستان فرموده بودید که هر چه قدر راجع به این بیماری اطلاعات بیشتری داشته باشیم کمتر دچار آن می شویم و می توانیم آن را درمان کنیم من الان چند ماه هست که درگیر این موضوع هستم و اطلاعات خودم را در این زمینه افزایش دادم و خوشبختانه از شدت حملات کاسته شده اما کاملا از بین نرفته و به طور مداوم در تمام ساعات شبانه روز احساس واقعی نبودن و مسخ شخصیت را دارم همچنین این مسائل باعث شده ناراحت و عصبانی به نظر برسم و احساس آشفتگی و نداشتن آرامش در من اتفاق بیفتد. شما چه پیشنهادی دارین در این زمینه دارین؟

  51. سلام ببخشید من یه سوال داشتم. من تا حالا برای درمان پانیک اقدام نکردم ولی این علاعم ادامه دار هست مثلا من تمام مدت احساس می کنم محیط اطرافم واقعی نیست و حتی توی مدرسه هم که هستم نمی دون چرا این طوری هست حتی گاهی احساس می کنم این قدر اطرافم غیر واقعی هست و درکی ازش ندارم که نمی تونم حتی جلوی بچه ها حرف بزنم یا از خودم دفاع کنم. موندم چی کار کنم می ترسم اینا پانیک نباشه و یک چیز خطرناک تر باشه مثلا شادی رو احساس می کنم و احساس می کنم ازش فاصله دارم مغزم شادی و حالا بقیه احساسات رو به طور عمیق درک نمی کنه ولی واقعا همه احساسات رو دارم و شاد یا ناراحت می شم و اینکه عصر ها و غروب ها در همین ساعات روز حالتی از اضطراب و استرس شدید و گاهی سرگیچه و یک سری علاعم دیگه حالا واقعا دیگه موندم چی کار کنم وقتی این طوری میشه خودم رو سرگرم می کنم مثلا فیلم می بینم و… و همین باعث شده از درسام عقب بمونم و حتی حوصلم دیگه نمیشه مواقع دیگه درس بخونم انگیزه می خوام…
    میشه لطفا راهنمایی کنین که چی کار کنم؟ می ترسم….

    1. احساس واقعی نبودن از نشانه های پانیک است. پانیک را هر چه زودتر درمان کنید راحت تر درمان می شود. برای درمان پانیک مرحله اول شناخت خود را از پانیک افزایش دهید. مقالات و کتابهای در این رابطه را بخوانید. اگر استطاعت مالی دارید حتما نزد مشاور بروید.

      1. آقای دکتر من بایک روانشناس صحبت کردم و گفتن که باید دارو مصرف کنم و من از اون موقع ترسیدم و دلم نمی خواد دارو مصرف کنم به خاطر عوارضی که ممکنه داشته باشه. و یک نکته دیگه اینکه گفتن باید مثلا به مدت یک سال مصرف کنم خب خیلی زیاده. ولی واقعا دارم اذیت می شم نمی دونم حالا قبول کنم یا نه. 0ون من فقط یک جلسه به یک روانشناس مراجعه کردم و بهم می گفتن تو روانی هستی… خب این حرفا آزار دهنده هست مخصوصا اینکه من تا قبل از اینکه مقاله شما رو مطالعه کنم فکر می کردم واقعا دارم دیوانه می شم اما بعد متوجه شدم اینها نشانه همون پانیک هست. بعد از اون هیچکدوم از حالت هایی که باعث اذیت کردنم می شد رو جایی بروز ندادم. ولی الان دیگه کاملا می دونم مشکل من پانیک هست و به خاطر تلخ رهاشدگی هست که این اتفاق ها افتاده و… من سعی می کنم به حرف دیگران توجه نکنم چون حتی نزدیک ترین افراد زندگیم که پدر و مادر و خواهرم می شن هم بعضی چیزایی که می دونم درست هست یه جوری حرف می زنن که انگار اشتباهه و من موجودی خنگ هستم که اون رو انتخاب کردم مثلا رشته انسانی انتخاب کردم همچین وضعی داشت ولی وقتی که با درس های این رشته آشنا شدم دیدم خیلی از درس هایی مثل شیمی و… بهتر هست و کسی که مراجعه می کنه به روانشناس و اینا که حتما آدم دیوانه ای نیست. متاسفانه این فرهنگ وجود نداره توی خیلی از شهر ها . حالا کل ماجرا این هست که الان نمی دانم دقیقا چه کاری انجام دهم و به روانپزشک مراجعه کنم برا دارو گرفتن یا نه…

        1. متاسفم بایت روانشناسی که به شما چنین حرفهایی زده است.
          پانیک قابل درمان است. در صورتی که می توانید هزینه درمان روانشناختی را بدهید به یک درمانگر مراجعه کنید. دوره درمان حدود 12 جلسه می باشد. در غیر اینصورت بهتر است نزد رواپزشک رفته دارو بگیرید.
          البته اگر اراده قوی بخرج دهید با افزایش معلومات درباره پانیک خودتان نیز می توانید به خود کمک کنید

      2. آقای دکتر من دوست دارم مشاوره تلفنی با شما داشته باشم ولی هزینش زیاده برام …یک سوال از حضورتون داشتم برای بهبودیم فقط باید تمرین حبس تنفس رو انجام بدم ؟؟ خیلی دوست دارم حالم بهتر بشه و دیگه به تنفسم فکر نکنم

        1. هر قدر اطلاعات خود را درباره پانیک افزایش دهید ذهنتان باور بیشتری پیدا می کند که پانیک خطری برای شما ندارد و اتفاقا سیستم دفاعی شما برای حفظ و بقای شما می باشد. در نتیجه کمتر دچار پانیک می شوید و با جرات بیشتر تمرینات را انجام داده و از پانیک رها می شوید. کتاب درباره پانیک بخوانید

        2. آقای دکتر سنایی عزیز سلام
          یک سوال از حضورتون داشتم
          وقتی با رواندرمانی و مطالعه علائم کمتر شد چکار کنیم که دیگه پانیک اذیتمون نکنه ؟ یعنی چکار کنیم که حال خوبمون تداوم داشته باشه

        3. پس از درمان پانیک تمرینات تنفس شکمی و مواجهه سازی متناوب و عدم عقب نشینی در برابر ترسها کمک می کند تا پانیک مجددا برنگردد. زیرا ما می دانیم پانیک امری ذهنی است.

    2. میشه بمن کمک کنید بعد مدتی مصرف مکمل که داخلش مواد اعتیاد داشت ده روز خوردم روز ۱۰ دچاز تپش قلب گنگی و منگی شدم ب محض فهمیدن قط کزدم بعد ۵ ماه هنوز گنگ ام تمام علایمام خوب شدن جز این مورد .انکار ناامیدم مغزم خستس ب شدت .گاهی خوبم گاهی بدمغزم انگار هاله گرفته .جالبه همه چیزم سرجاشه جز این مورد .‌گنگ هستم انگار یه هاله ت مغزمه لطفا بهم بگید چکار کنم ..خیلی حساس شدم ب حتی سرماخوردگی درضمن دکتر هم رفتم همشون میگن دوره اش باید بگزره مگه چند ماه میکشه؟لطفا راهنماییم کنین ۰۹۰۲۱۷۷۹۶

      1. هنگامی که در حین مصرف مواد فرد دچار پانیک شود بسیاری از نشانه های ناشی از پانیک به مواد نسبت داده می شود. اگر این نشانه ها هفته ها و حتی ماه ها بعد ظاهر شود این ترس را به فرد منتقل می کند که ساختار نورونهای عصبی او آسیب دیده است. ضمن آنکه بطور معمول فرد احساس گناه ناشی از مصرف مواد غیر قانونی که باعث آسیب به مغز شده است را نیز دارد. اگر نشانه ها برای چند هفته تداوم داشته باشد فرد مطمئن می شود که حتما یک آسیب جدی، ماندگار و غیر قابل جبران بر سیستم عصبی او وارد شده است. فرضی که نادرست می باشد.
        بنابراین این حالتها بواسطه ترس شما و در نتیجه ترشح ادرنالین است. هر زمان ترس شما از بین رفت این حالتها نیز تمام می شود

  52. سلام آقای دکتر من پانیک درمان نشده دارم و از دو شب پیش تا حالا از غروب و شب احساس ضعف شدید در تمام بدنم می کنم و احساس می کنم اینقدر بی حس هستم که نزدیک است که غش کنم. می خواستم بپرسم که اا چه حد اینها می تواند اثرات اضطراب و پانیک باشد؟

      1. چگونه پانیک را به طور کامل درمان کنیم .
        من ۷ ساله درگیر پانیکم…در حال حاضر حمله زیاد ندارم …اما همه تمرکزم بر روی تنفسم است و مدام نفس عمیق میکشم
        اقای دکتر بگین چیکار کنم

        1. برای درمان پانیک اتک خود ورزشهایی انجام دهید که نفس شما را تنگ می کند تا این قضیه برای شما عادی شود. مانند دویدن تند، بالا پایین پریدن و…

        2. بله اقای دکتر من تند تند نفس میکشم و فکر میکنم نفسم باید تا اخر برود و اینکار را مدام تکرار میکنم…من چند سال پیش دچار حمله میشدم‌و بعد از آن این ترس با من ماند و تند تند نفس میکشم … وقتی نفس میکشم اگر تا آخر نرود اضطراب میگیرم و دچار تشویش میشوم و گرفتگی میگیرم …خیلی دارم تلاش میکنم که بزارمش کنار …بعضی اوقات انقدر پشت سر هم نفس میکشم ک عضلات پشتم درد میگیره …رواندرمانی هم انجام میدم ‌…موقع غذا خوردن . حمام رفتن . مسواک زدن و بیرون رفتن هم نگران تنفسم میشوم
          نظر شما چیه ؟

      2. آقای دکتر من دچار حمله نمیشم زیاد …اکر خیلی اضطراب شدید باشه آلپروزولام مصرف میکنم …ولی در طول روز همیشه نفس عمیق میکشم و اضطراب دارم
        مشکل دقیقا پانیکه یا اضطراب ؟
        در طول روز همیشه به تنفسم فکر میکنم و همیشه فکر میکنم که نفسم بالا نمیاد

        1. این توجه شما به نفس بدلیل شرطی شدن شما بوجود آمده است. نباید سعی کنید نفس خود را مصنوعی تنظیم کنید بلکه بالعکس باید کاری کنید نفس شما تنگ شود تا متوجه شود مغزتان که اتفاقی برای شما نمی افتد

        2. یعنی میگین برای اینکه از حالت شرطی شدن بیرون بیام باید ورزش کنم ؟ مثلا پیاده روی و حرکاتی که ضربان قلبم بالا بره

      3. سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
        من هیچوقت حمله غیره منتظره ندارم
        وقتایی که خودم مدام نفس عمیق میکشم و بعد از چند نفس عمیق حالم بد میشه حمله خفیف بهم دست میده و قرص میخورم …یعنی خودم باعث این حمله میشم …با مدام نفس عمیق کشیدن
        دارو هم سرترالین و تری فلوئوپرازین استفاده میکنم
        بنظرتون باید چیکار کنم ؟ که این دور باطل نفس عمیق کشیدن . گرگرفتگی . تنگی نفس . خشکی دهان و …… متوقف شود

        1. نفس عمیق کشیدن باعث نمی شود حمله دست بدهید. نفس عمیق اتفاقا اگر درست انجام بدهید جلوی حمله را می گیرد. احتمالا شما تند تند نفس کشیده اکسیژن زیادی به درون می برید. در این مواقع بهتر است نفس خود را حبس کنید و یا درون یک مشما یا محفظه بسته تنفس کنید تا دی اکسید کربن شما بالا برود.

  53. سلام و عرض ادب جناب دکتر من قبلا پنیک داشتم و مقالات زیادی راجع بهش خوندم و بدون دارو و حتی دکتر رفتن حدود یکسالی خوب بودم تا امشب که اضطراب داشتم و یبوست شدید برام بوجود آورد و وقتی خواستم بخوابم لحظه ایی که درست افکار میره به سمت خوابیدن ترس بوجود میاد تو ذهنم که احساس میکنم اگه خوابم ببره اتفاق بدی برام میوفته و با اینکه خوابم میاد نمیتونم بخوابم بیدار میشم خوب میشم میخوام بخوابم تکرار میشه میدونم احتمال قوی پنیکه در کل دو ساله استرسی شدم اول و بعدش عصبی و اضطرابی یه برهه خوب شدم ولی باز شروع بنظرتون چیکار کنم

    1. باید آگاه باشید که پانیک بجهت حفاظت از فرد ایجاد می شود و نه صدمه به او. بنابراین پانیک هیچ آسیبی به فرد نمی زند مانند دزدگیر ماشین که فقط اخطار است و نه سبب آسیب به اتوموبیل. گفتگوی با خود درباره سازوکار پانیک کمک شایانی به شما می کند.

      1. سلام آقای دکتر من تازه مطلب رو خوندم و مفید بود…من ۷ ساله که دچار اختلال پانیک هستم در ابتدا فقط گهگاهی حمله داشتم ولی بعد از اون یک ترسی با من موند و من همیشه میترسم نفس قطع بشه
        به همین خاطر مدام نفس عمیق میکشم
        موقع غذا خوردن . حمام رفتن . بیرون رفتن و …مدام نفس عمیق میکشم
        دارو استفاده میکنم به مدت ۷ سال
        و الان مدتی است روان درمانی رو شروع کردم
        چه کار کنم که دیگه به نفس کشیدن فکر نکنم و از فکرش بیام بیرون ؟

  54. سلام آقای دکتر ضعف و بی حسی که یک طرف بدن رخ می دهد در بیماری پانیک چه مدت طول می کشد یعنی مثل بقیه علاعم ادامه دار و فقط در همون لحظه حمله نیست یا فقط زمان حمله اتفاق می افتد؟ چون می خوام بدونم چند درصد احتمال داره که نشانه اضطراب نباشد و مشکل فیزیکی باشد.

    1. ممکن است شما در غیر از مواردی که دچار پانیک اتک یا حمله وجشت می شوید نیز دچار اضطراب مزمن باشید. تنها پانیک اتک منجر به ضعف و بی حسی نمی شود اضطراب دائم و همیشگی نیز می تواند شما را دچار این علامتها کند.

      1. بله حتما با روان درمانی کنار هم انجامش می دم اما سوال من این است که تا چه مدت در واقع باید دارو مصرف کرد؟ مثلا یک ماه یک سال…. و اینکه دارو آیا عوارضی جدی برای بدن ندارد که موجب آسیب بیشتر شود؟

    1. اقای دکتر بعضی وقتها احساس میکنم قلبم داره اروم میزنه و همش احساس میکنم قلبم میخاد وایسه …من هم اضطراب داشتم و دارم و هم تجربه پانیک

        1. با یک مشاور جلساتدرمان را شروع کنید.
          هر قدر آگاهی شما درباره بیماری پانیک یا حمله وحشت بیشتر باشد بیشتر می توانید بر خود تسلط داشته و خود را از دور غلط دربیاورید. مقاله و فیلم پانیک را بارها گوش بدهید و تمرینات را انجام بدهید

  55. سلام آقای دکتر من هفت سال پیش دچار حملات وحشت بودم اون سال تمام تستای قلبو انجام دادم تا معلوم شد هراس هست حالاتی ک داشتم تمام حملات جسمی اون هیولا تمام علایم پانیک همراه با افسردگی و احساس ناتوانی و ته دنیا شدن.گذشت و من دورو ورم شروع شد رابطه با دوستان باز شد دیگه از باشگاه رفتن نمی‌ترسیدم ورزشم شروع شد کم کم طی دو سال عالی شدم تا هفت سال بعد که الان هست ..این یک ساله گذشته زندگی پر از تنش دعوا و استرسی داشتم مدادم نگران عزیزانم نکنه اتفاقی بیفته تنش های روزانه تحریک پذیری شدید به مساعل زود عصبانی شدن….آقای دکتر من پانیکم خیلی شرط برای گذاشتم ترس دارم از هزاران چیز که پانیک باشون در ارتباط بود تو اون هفت سال تمام شرطا از ذهنم پاک شدن اما این دو هفته ای میشه که اظطراب مزمن شدید برگشته سراغم هنوز حملات پانیک شروع نشده و کاش نشه اما استریو اظطراب قبلش بعد هفت سال برگشته مثال باز چون دیشب قبل غذا خوردن استرسو احساس سنگینی سینه داشتم احساس سبکی سر و میخ واقعیت حالا امروز از غذا خوردن میترسم همین امروز بعد هفت سال باز اکو دادم و نوار قلب طبیعی بود شبا موقع خواب استرسو ترس میاد طوری که پنج دقیقه ی بار بیدارم می‌کنه میترسم این دفعه مثل هفت سال قبل پانیک نباشه و منو بکشه …شبا میاد سراغم یهو قلبم از تو یه بال میزنم در حد یک تپش همراه با اون یه تپش در حد یک ثانیه فک میکنم دارم خاموش میشم یا بمیرم هنوز حمله هراس مثل اون سالها شروع نشده ولی این اظطراب و ترسو شرطی بودنت داره میاد میترسم پانیکم دنبالش بیاد یا میترسم پانیک نباشه و بمیرم ….فعلا علایم در حد دوران پانیک نیست در حد اظطرابه تنگی نفس تلقینی و اظطراب بینهایت زیاد در حدی که بیکارم می‌کنه و خواب آلود میرم زیر پتو و مدام دنبال اینم ببینم کی خوب میشم ….الان دوباره از باشگاه و دارم میترسم کم کم قبلنا با مسافرت رفتن بهتر میشدم الان مسافرتم مثل قبل حالمو از اظطراب و پانیک دور نمیکنه دنبال چیزای جدیدم خوبم کنم که نیست وای آقای دکتر هیچ کس نمی‌فهمه یه پانیکی چقدر تو عذابه این همه نوشتم ولی خودتون میدونین هزاران افکار منفیو چیز دیگه هم هست …نظرتون چیه من چمه؟

      1. مثال صب ک پا میشم تا یکی دو ساعت خوبم بعدش باز سبکی سر و ضعفو خواب آلودگی و بی‌حالی که دارم میشه به خاطر اضطراب باشه البته اولش اضطراب ندارم اون علایم ک میاد من شدیداً مضطرب میشم دلیلش چیه که اول علایم سبکی سر سنگینی و بی‌حالی و دارم بعد اظطرابی میشم ب خاطر اینا ممنونم راهنمایی کنید

        1. دلیلش آن است که از اضطراب گرفتن خود مضطرب می شوید. یعنی می ترسید که نکند این علائم ظاهر شود. همین ترس باعث استرس شما می شود و علائم واقعا ظاهر می شود

  56. سلام. آقای دکتر من یه سری نشانه ها دارم که با توجه به سایت شما احتمال می دم پانیک باشه مثلا وقتی مضطرب هستم احساس خفگی و فشار توی گلوم دارم یا معذرت می خوام بالا میارم و احساس زنده بودن و واقعی بودن محیط اطرافم نمی کنم تپش قلب می گیرم و وقتی یک خبر ناراحت کننده یا استرس زا می شنوم خیلی بدنم واکنش نشون می ده این مشکلات عصر ها شب خیلی زیاد هست و این طوری هست که گاهی یک فشار خیلی زیاد و آزار دهنده روی خودم احساس می کنم طوری که گاهی می ترسم کنترل خودم رو از دست بدم وقتی دارم درس می خونم این حالت ها یهو به وجود میاد و سعی می کنم برای اینکه فراموشش کنم برم توی گوشیم بازی کنم یا کار های دیگه. این باعث شده که به درس هام خیلی لطمه وارد بشه به طوری که همه بهم می گن چرا درس نمی خونی و من نمی تونم توضیح بدم به خاطر این علاعم هست خیلی آزار دهنده هست بعد مثلا همین طور الکی یهو احساس ناراحتی می کنم البته خودم حدس می زنم به خاطر همین درسا باشه ولی انگیزه ام رو ازم گرفته دوست دارم بخونم ولی اذیتم می کنن به خدا دیگه دلم می خواد گریه کنم نمی دونم از کی کمک بخوام و چی باید بگم بعضی وقتا سعی می کنم بخوابم تا اصلا بیدار نباشم ایم احساس هارو تجربه کنم تنبل شدم و همش به خاطر اون علاعم هست به خودم می گم هر چی بشه مهم نیست می شینم می خونم و آینده من مهم تره ولی واقعا این موضوع اذیتم می کنه. لطفا بگین چی کار کنم. خیلی عصبی شدم نمی دونم باید برم پیش دکتر مغز و اعصاب یا نه خودم اون موضوعات اذیتم می کنه و وقتی که مثلا یه اتفاقی می افتد و من تپش قلب و اینا می گیرم پهام بی حس می شه و نمی تونم از جام بلند بشم اطرافم رو دیگه درک نمی کنم. وای خیلی اذیت کننده هست تورو خدا بگین باید دقیقا چی کار کنم حتی می ترسم شام بخورم که نکنه بالا بیارم و….. خیلی می ترسم و واقعا نیاز به کمک دارم نمی دونم چرا هیچکس نمی تونه منو درک کنه و واقعا نمی دونم مثل من هست کسی تو دنیا

    1. بله شما دچار پانیک هستید. برای درمان پانیک در درجه اول باید شناخت خود را از پانیک افزایش بدهید. هر قدر بیشتر بدانید متوجه می شوید پانیک خطری برای شما ندارد و در نتیجه راحت تر با آن کنار میایید. مقالات سایت و فیلمها را مطالعه کنید.

  57. سلام. آقای دکتر پایین مقالتون نوشتین که ممکنه پانیک درمان مشه یا بهبودی کامل پیدا نکنه؟ خب در چه صورتی درمان کامل میشه؟ من می ترسم درمانم کامل نشه و نکته بعد اینکه از کجا بفهمم که پانیک دارم من مطمئن نیستم؟ آیا حالت هایی که ذکر کردین بعد زمانی هم که پانیک نشده باشیم ممکنه به وجود بیاد؟

      1. مثلا روانشناس هایی که بیماری هایی مانند افسردگی را درمان کرده اند چطور؟آنها هم می توانند؟ و در چه مرحله‌ای از پانیک بهتر هست به روانشناس مراجعه کرد؟

        1. هر چقدر زودتر به درمانگر برای درمان پانیک مراجعه کنید راحت تر درمان انجام می شود. بله معمولا درمانگران افسردگی پانیک را نیز درمان می کنند

  58. سلام آقای دکتر می خواستم بپرسم آیا اینکه من گوشم وقتی سرم خم می کنم در عصر و غروب داخلش احساس پری و گرفتگی می کنم نشانه پانیک هست؟ و دوطرف سرم هم درد می‌گیرد. البته دیشب این طوری شدم و و الان و هر دو بارش وقتی این اتفاق افتاد که خیلی مضطرب بودم و عصبی شدم.

      1. بله ممنون چون احساسات دیگری هم مانند عدم درک واقعیت و احساس گیجی و سردردو ضعف دارم یا ترس از دیوانه شدن که اینها داعمی نیست به جز احساس عدم درک واقعیت و فقط می ترسم از دوباره اتفاق افتادن آنها.

  59. سلام آقای دکتر. در باره پانیک سوال داشتم من قبلا یکسری علاعم مانند حالت تهوع و استرس شدید و ترس و احساس خفگی و ترس از دیوانه شدن و واقعی نبودن اطرافم و اینا داشتم که متوجه شدم می تونه پانیک باشه. از وقتی اطلاعاتم راجع بهش بیشتر شد آرام تر شدم و تقریبا سعی کردم با انجام کار هایی به خودم مسلط بشم. کار هایی که انجام می دادم اینا بود:1.سعی می کردم کنترلش کنم و فکر خودم رو به چیز های دیگر پرت کنم 2.تلاش می کردم شاد باشم و ناراحت چیزی نباشم 3. سعی می کردم استرس خودم رو کنترل کنم و کاهش‌ بدم 4.با منطقی فکر کردن با ترس هام می خواستم کنار بیام و…
    توی این مدت مثلا یکسری چیزایی فهمیدم که نمی دونم درست هست یا نه مثلا اینکه اگر توی جمع شلوغ باشم و بگم و بخندم با کسایی که دوستشون دارم مخصوصا خانواده و اقوام کلا این موضوع رو فراموش می کنم و مشکلی برام به وجود نمیاد یعنی در واقع سعی می کنم خودم را شاد نگه دارم به هر راهی که شده یا وقتی سرگرم باشم احساس بهتری دارم. اما هنوز یکسری از مشکلات هم هستن که رفع نشدن مثلا احساس زنده بودن نمی کنم و واقع نمی دونم برای درمانش باید چی کار کنم خیلی منو اذیت می کنه یا مثلا الان که داره پاییز و زمستان میشه و مدرسه ها هنوز مجازی هست یاد پارسال میوفتم که تو خونه بودم و اون حالت ها برام به وجود آمد و حالم بد بود و منو می ترسونه که نکنه دوباره همون حالت ها برام به وجود بیاد. از طرفی این حالت ها باعث شده که به درس هام نرسم و من که نفر اول بودم توی مدرسه پس رفت کردم و وقتی این اتفاقات که بیشتر شب ها و غروب هابرام به وجود میاد اتفاق می افته من وقت خودم را برای مشغول کردن خودم و پرت کردن حواسم با چرخیدن تو گوشی
    پر می کنم و بیشتر زمانمم از دستم می ره. دوست دارم درس بخونم ولی خیلی مانع سر راهم هست. برا همین نمی دونم چطوری و با چه کار های دیگه ای می تونم به درمان خودم کمک کنم یا اصلا آیا این کار هایی که برای بهتر شدنم انجام می دم جواب گو هست یا نه و یا چه کار های دیگری اضاف بر اون باید انجام بدم میشه لطفا راهنمایی کنین که اون کارایی که اون بالا انجام می دادم درست هست و باید دیگه چی کار کنم و چه راهکاری برای راحت تر درس خوندن من دارین؟در ضمن من حوصله رفتن پیش روانشناس و اینا هم ندارم یعنی در واقع شرایط جامعه طوری نیست که بتونم برم بیشتر برا حرف مردم برا همین تصمیم گرفتم خودم تو خونه به خودم کمک کنم و تا حدودی موفق شدم.
    ممنون می شم اگر راهنمایی کامل و جامع کنید.

    1. بله روش شما کاملا درست است. هر قدر به تغییرات بدن خود کمتر توجه بکنید کمتر دچار مشکل می شوید.مثلا وقتی قلب شما به تپش می افتید بجای ازام کردن خود باید جرکات تند مانند رقصیدن و یا بلند شدن و نشستن تند انجام دهید.
      درمان پانیک اتک حمله بسمت مشکل است و نباید با ان کنار بیایید. فیلم درمان پانیک را در سایت ببینید.

      1. آقای دکتر من این حالت هام رو با یکی از روانشناسی شهرمون در میان گذاشتم حالا نمی دونم چی کار کنم اون بهم گفت شما مشکلتون اضطراب خیلی زیاد هست و باید برای مشکلتون با دارو درمانی شروع کنین و در کنارش روان درمانی هم انجام بشه. حالا من نمی دونم مشکلم پانیک هست یا اضطراب شدید و اینکه آیا به اونا اعتماد کنم برای اینکه برم دارو و این چیزا بگیرم و آیا داروی اضطراب شدید برای درمان پانیک هم جواب می ده؟ یا اگر من پانیک داشته باشم حتما باید یک نفر توی این کار مهارت داره روان درمانی و دارو درمانی انجام بده؟ لازم هست من از همین اول کار به روانپزشک مراجعه کنم؟

        1. پانیک عبارت است از اضطراب شدید. بنابراین داروی اضطراب همان داروی پانیک نیز می باشد.
          همراه با دارو درمانی جهت بهبود درمان شناختی رفتاری پانیک را نیز شروع کنید

  60. سلام به همراه، بهترین کاری که میشه برای فردی که دچار پانیک اتک شده کرد ، چیه؟
    ممنون

  61. سلام دکتر اینکه بعد شنیدن یک سری اخبار که باعث یک جور تلنگر در ما میشه تا چند روز دچار استرس یا اضطراب میشیم هم نشان نمونه از پانیک اتک میشه؟ به طوری که بعد از اگاهی از اون اخبار دچار نگرانی از اوضاع فعلی و اینده خودمون میشیم

  62. اضطراب متاسفانه تاثیر مستقیمی هم روی پانیک اتک هم برای هراس اجتماعی و خیلی از مباحث و مشکلات روانشناسی میذاره
    ممنونم

  63. دکتر یکی از راه کارهایی که برای درمان پانیک اتک داخل مقاله گفتید جابجا کردن افکار مضطربانه است. میشه لطفا لینکش رو در اختیار من قرار بدید
    با تشکر

  64. سلام وقتتون بخیر من اضطراب و پانیک دارم خسته ام کرده میخوام برم خدمت سربازی ،تمام روز هام شده دلشوره و اضطراب و ترس نه غذا میتونم بخورم نه زندگی کنم‌ تحت درمان بودم دوره اسنترا گذراندم خیلی عالی بودم بعد دوره گمونم یکسال از پایان دوره میگذره من همش از سربازی میترسیدمو داره منو از بین میبره
    مانده ام چکار کنم کارمم گیره خدمت سربازیه بیحالی سردرگمی ،تنگی نفس و… علائمم

    1. راه حل شما مواجه شدن تذریجی با ترسهایتان است. فیلم پانیک را تماشا کنید و بدقت مقاله درمان پانیک را بخوانید تا متوجه بشوید این ترسها طبیعی بوده و برای محافظت از شما است و خطری برای شما ندارد

  65. سلام. من از وقتی سایت شما را مطالعه کردم و به توصیه شما فیلم درمانی که توی همین سایت هست را دیدم کمتر دچار پانیک شدم و آن احساسات آزار دهنده خیلی کمتر شده البته هنوز احساس زنده بودن نمی کنم. الان هر از گاهی اوقات می ترسم که دیوانه بشم و مجبور بشن من را توی تيمارستان بستری کنند. الان باید چی کار کنم واقعا؟
    ولی واقعا از شما ممنونم که پاسخ گوی کامنت ها هستین و مطالب بسیار بدرد بخوری ارائه می کنید.

      1. سلام آقای دکتر در مورد احساس زنده نبودن یا عدم درک درست محیط اطراف این اتفاق هم ممکن است رخ که وقتی چیزی مطالعه می کنم احساس می کنم یاد نمی گیرم یا یا مثلا وقتی از چیزی لذت می برم و می خندم و بهم خوش می گذره ولی فک می کنم که اصلا زنده نبودم و اون احساس لذت و شادی عمیق نبوده در صورتی که اون مطلبی که مطالعه می کنم یادم هست و بلدم و یا بقیه احساساسات مثل ترس و اینا و اینکه در مورد احساس زنده نبودن من ترس از دیوانه شدن هم دارم و می ترسم یهو دیوانه بشم.
        لطفا کمکم کنین.

  66. سلام اقای دکتر من از فروردین ماه چند روز بعد از فوت مادر بزرگم حالم بد شد با سرگیجه زیاد تپش قلب و ترس بیش از حد چند ماه درگیرش بودم هرچی دکتر میرفتم فایده نداشت و هر سری فکر میکردم ک فلان جای بدنم درد میکنه شب و روز نداشتم همش احساس مرگ میکردم حتی بعضی وقتا دور اطرافمو نمیشناختم یا حتی از خانوادم میترسیدم ولی بعد چن دقیقه خوب میشدم ولی همش میترسیدم ک نکنه دوباره اینجور شم تمام روزام با ترس و اضطراب و دلهره میگذشت فکر میکردم خوب نمیشم یا همین روزاس ک بمیرم تا اینک یه روز با تمام نا امیدی علائممو زدم تو اینترنت ک با اختلال پانیک اشنا شدم از اون روز ب بعد خداروشکر چون فهمیدم ک همه همین علائمو دارن اروم تر شدم ولی تنها چیزی ک الان اذیتم میکنه اینه ک وقتی تپش قلب شدید میگیرم احساس فشار سمت قلبم میکنم ولی وقتی خودمو سرگرم میکنم خوب میشم و اینک حدود ۳ماه پیش هم نوار قلب دادم ک گفتن شکر خدا هیچ گونه مشکلی نداره ،میخواستم ببینم این فشار از پانیکه؟

    1. تپش قلب از پانیک نمی باشد بلکه از ترس از وقوع پانیک اتفاق می افتد. در مقاله درمان پانیک به دقت دلیل این موضوع توضیح داده شده است. فیلم انتهای مقاله را نیز ببینید. هر قدر بیشتر اگاهی درباره پانیک بدست بیاورید کمتر دچار ان می شوید

  67. چطوری یکی که پانیک داره می تونه تو خونه خیلی سریع درمان بشه؟ باید چی کار کنه؟ الان من طوری هستم که از توی خونه موندم بدم میاد یعنی دیگه طوری شدم که از چیزی لذت نمی برم خوشحالم ولی احساس می کنم بخشی از وجودم استرس داره و داره منو اذیت می کنه من باید چی کار کنم؟ تو رو خدا کمک کنین یه راه حل خوب به من بگین…
    بعد اینکه احساس سرگیجه بر اثر زیاد درس و کتاب خواندن می تواند به وجود بیاد یا پانیک است؟

    1. فیلم درمان پانیک را در سایت ببینید تا با نحوه درمان پانیک آشنا شوید. درمان انیک هرچه زودتر انجام شود سریعتر و ساده تر خواهد بود. مقالات دیگر سایت درباره درمان پانیک را مطالعه کنید.

  68. سلام آقای دکتر من نمیدونم پانیک دارم یا اضطراب اجتماعی چون فقط وقتی تو جمع مردم میرم نشانه های پانیک سراغم میاد بیشترین علامتی که خیلی اذیتم میکنه حالت مسخ شدن و منگی سر هست وقتی تو جمع هستم حس میکنم اطرافم غیر واقعی میشه البته خیلی خفیف ولی میترسم وقتی به یه چیزی دقت میکنم و زل میزنم بهش حس میکنم روحم می‌خواد از بدنم جدا بشه و با یه حرکت آب گلومو قورت میدم تا اون حالت رفع بشه و کلی میترسم اصلا وقتی میرم بیرون منتظرم حالم بد بشه تصور میکنم آمبولانس جمعمم میکنه افکار متفی رو آنقدر تصور میکنم تا حالت مسخ و ترس میاد چکار کنم آقای دکتر باید دارو بخورم یا با روان درمانی خوب میشم؟

  69. سلام. این که احساس می کنیم چیزی در گلو گیر کرده و احساس تهوع و خفگی می کنیم در مواقع اضطراب شدید که هنوز پانیک رخ نداده باید چه کار کرد؟ چه طوری باید بر طرفش کرد؟خیلی ترسناک هست.

    1. بهیچوجه نباید ارام و جویده غذا بخورید. زیرا باعث می شود فکر غلط شما تقویت شود. برای مقابله با وحشت پانیک باید تند تر غذا بخورید تا ذهن شما متوجه شود خطری شما را تهدید نمی کند.

  70. سلام. چرا در پنیک اتک وقتی سر را پایین می کنم که کتاب یا جزوه ای بخوان احساس سر گیچکجه می کنم؟ آیا این موضوع درمان دارد؟بعد یک نفر دیگر از اقوام ما پنیک داشتند و با دارو درمانی درحال درمان شدن هستن وقتی در مورد این سر گیجه باهاشون صحبت کردم گفتن که به دور نگاه کنم و پایین نگاه نکنم ولی من که نمی تونم این طوری درس بخونم. امسال برای من خیلی سال مهمی هست. وچطوری اعصاب خودم رو در مواجهه با درس هام آروم نگه دارم؟

        1. این نشانه اضطراب زیاد در شما است. راه حل ان نه در پایین نگاه نکردن بلکه در درمان پانیک است. زیرا شما تا زمانی که اضطراب دارید خون از قسمتهای بالایی به قسمتهای پایین مانند دستها و پاها پمپاژ می شود و در نتیجه شما احساس سرگیجه می کنید. هیچ خطری ندارد ولی بدن برای آنکه شما احساس خطر کرده اید در موقعیت جنگ و گریز قرار می گیرد و در نتیجه خون از مغز به سایر قسمتها پمپ می شود. مقاله درمان پانیک را بخوانید تا با درمان پانیک اشنا شوید

  71. سلام اقای دکتر . من به واسطه شغلم افرادی که تحت درمان CBT‌ برای درمان پانیک قرار می‌گیرند، رو دیدم؛ واقعا بعد از گذشت یک تایم نشانه‌های اختلال و شرایط اون بسیار کم میشه.. ممنون مقاله جامعی بود.

      1. سلام آقای دکتر خدا خیرتون بده من با سایت شما و خوندن مقاله علایم پانیکم خفیف شده یه سوال داشتم آیا پانیک با افسردگی دو قطبی در ارتباطه یعنی ممکنه در صورت عدم درمان پانیک بعدها منجر به دو قطبی بشع

  72. سلام خسته نباشید.
    من مشکل پانیک (وسواس اجباری) دارم
    تحت درمان روانپزشک هستم
    خواستم بدونم در دارو های درمانی این مشکل دارویی وجود داره شامل فراموشی بشه؟
    من دارو هایی که خوردم و نخوردم یا صبحانه که خوردم با خانواده بعد چند ساعت به طور کامل فراموشم شده
    ۲۶ سالمه
    مشکل استرس و اضطراب هم هستم. و بد خوابی

    و دکتر برام نصف قرص ‌‌‌از قرص خواب نوشته

    لطفا راهنمایی کنید از عوارض این دارو هاست یا دلیلش مشکل دیگست و چطور درمانش کنم ممنون

  73. گفتید یکی از مشکلات فیزیولؤیی که نشان از حمله پانیک اتکه نشانه های کوشینگ هست میشه بیشتر راجع بهش صحبت کنید؟

    1. افزایش هورمون کورتیزول در بدن نشانه های حمله پانیک را در اسنان موجب می شود. برای درمان پانیک اتک در صورتی که دلیل آن فیزیولوژیک باشد مانند کوشینگ باید ایتدا به درمان کوشینگ پرداخت

    1. برای درمان پانیک در آن لحظه خاص باید تنها در کنار بیمار قرار گرفت و به او یاداور شد که این تنها یک حمله است و خطری متوجه او نیست و تنها زمان نیاز دارد تا حمله پانیک تمام شود

  74. بازتاب: اختلال پانیک چیست
  75. بنظرم مواحه سازی یکی از موثرترین راهکارهای درمانی پانیک اتکه. چون فرد با چیزی که ازش میترسه مواجه میشه و دلیلی برای ترس برای دفعه های بعد نداره>

  76. بنظرم مواحه سازی یکی از موثرترین راهکارهای درمانی پانیک اتکه. چون فرد با چیزی که ازش میترسه مواجه میشه و دلیلی برای ترس برای دفعه های بعد نداره

  77. کساییی مثل جانبازها که یک هو افکار جنگ میاد سراغشون و دچار حمله میشن، اونا هم دچار پانیک میشن؟

    1. موردی که فرمودید پی تی اس دی یت اختلال پس از سانجه می باشد که با جمله پانیک متفاوت است. همچنین درمان ان نیز متفاوت از درمان پانیک اتک یا درمان حمله وحشت می باشد.

  78. اقای دکتر حملات پانیک میتونه منشا بیرونی داشته باشه؟ یعنی با دیدن یک فرد یک صحنه، افکار مزاحم مربوطه به اون عامل هجوم بیارن و باعث پانیک بشن؟

    1. بله حملات پانیک می تواند یک آغازگر بیرونی داشته باشد ولکن در ادامه بطور معمول این افکار و تغییرات بدنی هستند که باعث پانیک اتک در فرد در ادامه می شوند. بنابراین برای درمان حملات پانیک باید به این دو مورد توجه زیادی کرد.

  79. اقای دکتر عامل شناختی در حملات پانیک که بهش اشاره کردید، تنها همون افکار مضطرب و ازاردهنده اند؟

  80. سلام اقای دکتر این امکان هست که در مراحل ابتدایی تشخیص پانیک اتک به درمان خانگی پانیک پرداخت؟!

      1. سلام وقتتون بخیر … من ۲ ماه پیش در اثر سرطان ریه داییم رو از دست دادم و شاهد مراحل درمانش بودم . و اضافه کنم که پشت کنکوری هم بودم . حدود دو هفته پیش هم خواهرم بیمار شد و تا نتایج ازمایش ها بیاد استرس و تنش های خیلی شدیدی تجربه کردم دقیقا بعد از کنکورم . خوشبختانه مشکل حل شد اما اون ترس و اضطراب من هنوز از بین نرفته و دچار ترس از بیماری شدم . هر دردی که میگیرم فکرم به بدترین چیز ها میره ..جوری شدم که نمیتونم بخوابم دیگه .کاهش وزن داشتم . تهوع . تپش قلب ناگهانی وقتی دارم سعی میکنم به خواب برم . و قفسه سینم درد میگیره . چکار کنم بنظرتون :((

  81. دکتر من در مورد مهاجرت دچار پانیک اتک میشم. اینکه اگه برم و از خونوادم دور بشم و اونا به من نیاز داشته باشن چی؟ از طرفی هم به اینکه ایران بمونم به سری افکار مایوس کننده به ذهنم میاد. ایا این عادیه؟

    1. پانیک اتک یا حمله وحشت در اکثر مواقع منجر به آگروفوبیا می شود که فرد در نتیجه ان از خروج از خانه خود می ترسد. برای درمان این مورد باید به درمان پانیک اتک نیز پرداخت

  82. سلام
    وقتتون بخیر. من مطمئن نیستم پانیک دارم یا نه ولی می خواستم بدانم در درمان پانیک چه طوری می توانم احساسات بد و آنهایی که مرا عذاب می دهند و اعصاب مرا خورد می کنند از خود دور کنم؟ آیا خودم به تنهایی می توانم آن را درمان کنم یا حتما باید نزد یک روانشناس خبره بروم؟

  83. با این حساب میشه گفت اضطراب و استرس عامل حمله پانیک هستش؟ و درمان و کنترل استرس میتونه به درمان پانیک کمکم کنه؟

  84. سلام. حالت های جسمی پانیک فقط زمانی که حمله رخ می ده اتفاق می افته یا می تونه زمان های دیگه هم ایجاد بشه درصورتی که حمله نباشد. و این که روانشناس ها چطوری پانیک رو با حرف زدن می تونن درمان کنن؟ یعنی در واقع از چه روش درمانی یا روان درمانی استفاده می کنن و چه سوال هایی می پرسن که باید ما آمادگی جواب دادن به اونها داشته باشیم.

    1. بله نشانه های جسمی پانیک فقط در زمان پانیک اتک روی نمی دهد.
      درمان پانیک اتک یا حمله وحشت توسط درمانگر با تغییر بر روی نشانه های جسمی و اصلاح اشتباهات مراجع که باعث تشدید این نشانه ها می شود و نیز اصلاح باورهای شناختی غلط صورت می گیرد.

  85. آقای دکتر من فقط ترس این دارم که وقتی جای شلوغ میرم نکنه این پانیک و ترسم باعث بشه وسط جمع غش کنم و ابروم بره آیا امکانش هست غش کنم بخاطره این وحشت ها؟؟؟؟من بشدت دستام و پاهام یخ میشه موقع ترس

    1. وقت بخیر. این ترس شما قسمتی از خود مشکل پانیک در شما است. درمان پانیک عبارت است از تصحیح همین خطاهای شناختی. یعنی خود این ترسهای شما مانند ترس غش کردن خود منجر به حمله وحشت یا پانیک می شود

    2. آقای دکتر ببخشید من همش اذیت میکنم و سوال میپرسم ولی واقعا حرفاتون بهم خیلی کمک کرده ولی تنها فکری که آزارم میده همین ترس از غش هست میخوام ببینم بین بیماران پانیک چند درصدشون واقعا غش میکنن و آیا احتمالش زیاده چون مت یکی از علایم پانیک سرگیجه هم هست

      1. برای درمان ترس از سرگیجه و نتیجتا درمان پانیک شما باید بر روی یک صندلی چرخدار نشته و دور بزنید. سپس صبر کنید تا سرگیجه شما تمام شود. اینکار را چند بار تکرار کنید.
        ترس از سرگیجه و غش کردن در بیماران پانیک عادی است. مطمئن باشید غش نمی کنید. سرگیجه فقط نشانه ان است که خون از سمت قلب به دست ها و پاها بیشتر جریان می یابد و به مغز که فکر می کند کمتر در ان لحظه به خون احتیاج دارد کمتر می رود. قرار نیست غش و یا…کنید.

  86. سلام. توروخدا بهم بگین که من چه طوری احساس زنده بودن بکنم. همین روزاست که بمیرم…. لطفا کمک کنین خیلی می ترسم

  87. سلام. آقای سنایی من مقاله شمارو خوندم و احتمال دادم که پانیک داشته باشم. اما همش افکار خودکشی میاد توی سرم البته نه اینکه خودم رو بخوام بکشم اینکه مثلا می ترسم این کارو بکنم خیلی منو می تر سونه مثلا می ترسم که کنترل خودم رو از دست بدم و دست به همچین کاری بزنم حتی دیگه دلم نیم خواد چاقو دست بگیرم.بعد اینکه اگر جایی ببینم که یک نفر مرده نا خودآگاه و بدون هیچ دلیلی قلبم تند تر میزنه و نفسم تنگ میشه و می ترسم. به نظرتون چی کار کنم؟

    1. این موارد نشانه افکار وسواسی در شما است . البته ممکن است دچار پانیک اتک نیز باشید. زیرا ریشه پانیک اتم و وسواس اضطراب است. هر کاری که منجر به کاهش اضطراب در شما می شود هر دو مورد را بهبود می بخشد.

  88. سلام وقت بخیر. من مواقعی که به اشتباهات کوچیکم فکر میکنم به شدت دچار اضطراب میشم مثلا وقتی سوالی از معلمم میپرسم که فکر میکنم نباید میپرسیدم و سوال مسخره ای بوده به شدت اضطراب میگیرم و حتی به نفس زدن میوفتم که نکنه سوالم مسخره باشه، نکنه آبروریزی شده باشه، چقد بد شد ای کاش نمیپرسیدم، بقیه چی فکر میکنن، چقد آبروم رفت و از این قبیل بعد خیلی حس شرمندگی و خجالت میکنم و همش خودمو سرزنش میکنم حتی تا حالا شده که به خاطرش به صورتم سیلی بزنم و اعصابم تا یه مدت خورد میشه تا اینکه فراموشش کنم. بیشتر هم این حالت ها زمانی هست که از نظر خودم اشتباهی کردم و به قول معروف ضایع شدم هرچند که اصلا این طور نبوده باشه و از نظر بقیه مثلا سوالم عادیه ولی من در ارتباط با دیگران اغلب دچار این ترس از آبروریزی هستم مثلا همین الان که این پیام رو مینویسم ممکنه بعدا خودمو سرزنش کنم که چرا فلان کلمه رو استفاده کردم و این در اون لحظه بهم اضطراب شدیدی میده. این حالت وسواس فکری هست یا حمله ی پانیک؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید با سپاس فراوان.

  89. سلام آقای دکتر من چند ماهه که استرس و اینا دارم و یه مدت هم هست که احساس می کنم زنده نیستم یا اینکه اطافم رو خوب نمی فهمم یا بگم واقعی نیستم. برای همین توی نت دنبال این گشتم ببینم چه مشکلی می تونه باشه که با یه سایت رو به رو شدم که این حالت های من رو نوشته بود مسخ شخصیت. بعد چیزایی که باعث به وجود اومدنش می شد را دنبال کردم تا به سایت شما برخوردم. تقریبا بعضی از حالت هایی که توی این جا ذکر کردین رو من داشتم فیلم تون هم دیدم. و اینکه کامنت هارو هم خوندم و امیدوار شدم اگر مشکل من هم پانیک باشه درمان می شه. اما توی سایتی که درمورد مسخ شخصیت توضیح داده بود اسم یه چند تا بیماری دیگه هم نوشته بود مثل اسکیزوفرنی یا دوقطبی من رفتم در مورد اون بیماری ها مطالعه کردم الان وقتی که عصر ها این احساس زنده بودن و اینا به من دست می ده خیلی می ترسم که نکنه اون بیماری ها باشه و نکنه من هم اون طوری بشم. نمی دونم چی کار کنم دیگه از نظر بقیه کاملا عادی هستم و هیچ مشکلی ندارم ولی خودم می ترسم حتی وقتی توی جمع قرار می گیرم می ترسم که یه کاری انجام بدم فک کنن من دیوونه شدم. نمی دومم چرا این چیزا داره برام پیش میاد و نمی دونم باید چی کار کنم. من امسال باید بشینم بخونم برا سال دیگه که کنکور دارم آماده بشم زیاد هم خواب اینو می بینم که توی مدرسه هستم یا بهم می گن خیلی خنگ هستم و هیچی نمی شم. الان واقعا من دارم دیوونه می شم؟ واقعا من این بیماری های اسکیزوفرنی و اینا دارم؟ اصلا این مطلبی که من خوندم صحت داره؟ خیلی می ترسم.

    1. مشکل شما اختلا پانیک است. اسکیزوفرنی چیز کاملا متفاوتی است و ارتباطی با شما ندارد. بدنبال درمان پانیک در خود باشید سریعتر تا کهنه نشود و دایره حرکتی شما را بتدریج کاهش ندهید

      1. ببخشید این که وقتی یک چیز استرس زا وجود دارد اما من بیش از حد معمول مضطرب می شوم در واقع واکنش من نسبت به یک اضطراب معمولی خیلی زیاد می شود هم پانیک هست؟مثلا چیز هایی که قبلا نسبت بهشون هیچ استرسی نداشتم یا خیلی کم بوده ولی الان خیلی خیلی زیاد هستن.

  90. سلام ببخشید همه روان‌شناس‌ها می تونن پانیک رو درمان کنند؟ یا حتما باید به دکتر اعصاب و روان مراجعه کنم؟

    1. دکتر اعصاب و روان از طریق دارو به حل مشکل می پردازد و دکتر روانشناس از طریق شناخت درمانی. می توانید در ابتدا در صورتی که علائم شما شدید است دارو بگیرید و سپس نزد روانشناس بروید. زیرا درمان بدون دارو پانیک حدود 10 جلسه زمان می برد

      1. من دوست ندارم دارو بگیرم به خاطر مشکلاتی که می تونه داشته باشه یا اینکه اعتیاد آور باشه. اگر فقط با 10 جلسه مشکل حل بشه و دوباره این بیماری برنگرده خیلی خوبه. این بیماری کاملا درمان می شه پیش هر روانشناسی که برم؟

  91. سلام. ببخشید اینکه در پانیک احساس زنده بودن نمی کنم و شب ها و عصر ها احساس ضعف و بدن درد می کنم رو چی کار کنم؟
    اینم بدون دارو درمان میشه؟

    و اینکه یه روانشناس خوب بخوام برم باید چه ویژگی هایی داشته باشه؟
    و چه طوری اطرافیانم رو متقاعد کنم که حالم خوب نیست و منو یه روانشناس ببرن چون این نشانه هایی رو که دارم به مشکلات جسمی نسبت می دن در صورتی که خودم می دونم مشکل از کجاست نمی دونم چه طوری بهشون بگم و بهشون بفهمونم.

    1. وقت بخیر. همه این نشانه ها ناشی از اضطراب بسیار شدید در شما است. اضطراب نبز از فکر شروع می شود. وقتی فکر شما درمان شود همه نشانه ها از بین می رود. مقاله درمان پانیک بدون دارو را به خانواده بدهید تا مطالعه کنند.

  92. سلام!
    ببخشید این احساس که خسته هستم و احساس می کنم شب ها زنده نیستم چطور از بین ببرم. این موضوع شب ها پیش میاد….

      1. سلام آقای دکتر
        من تا دو ماه پیش پانیک داشتم ولی بعد از آخرین پنیک یه حالت غیرواقعی بودن محیط پشت سر هم برام به وجود میاد که واقعا اذیتم می‌کنه
        آیا نیاز هست دوباره پیش روانپزشک برم ؟

  93. سلام آقای دکتر من حدود سه ماه پیش چند شب استرس و اظطراب زیادی رو تجربه میکردم تا یه روز متوجه شدم هنگام رانندگی یه سرگیجه مبهمی منو اذیت میکنه این حالت تا چند روز ادامه داشت ولی به رانندگی ادامه میدادم تا اینکه یک روز وقتی پشت فرمون بودم حس وحشت بهم دست آب گلوم رو نمیتونستم قورت بدم و حس کردم در واقعیت نیستم سریع خودمو رسوندم خونه ولی از اون روز وحشت دارم میترسم برم پشت فرمون مخصوصا جاهای شلوغ چند بارم سعی کردم و رفتم باز حمله بهم دست داد چکار کنم خیلی افسردم کرده میترسم تنها حتی پیاده برم بیرون

  94. سلام!
    ببخشید این علائم هم جزو حملات پانیک هست؟
    من شب ها و عصر ها احساس بد و اضطراب و دلشوره و ترس دارم نمی دونم به چه دلیل هست بعضی وقتا تهوع هم می گیرم اگر کسی ناراحتم کنه یا دو نفر با هم دعوا کنن من احساس بدی بهم دست می ده و تپش قلب و تنگی نفس و از این حرفا دیگه این که من شبا احساس زنده بودن نمی کنم یعنی احساس می کنم که اطرافم غیر واقعی هست یا من دارم خواب می بینم البته وقتی استرس دارم این موضوع این طوری هست یا شب ها.
    دیگه اینکه جاهایی که قبلا رفتم و استرس گرفتم دوست ندارم برم مثلا چون از تابستون پارسال استرس و اینا گرفتم و اولش نمی دونستم برا چی هست و بعد فهمیدم حتی هوای گرم تابستون هم اذیتم می کنه مشکل اینه که نمی دونم استرسم برا چی هست. می ترسم دیونه بشم و اینا.
    می خواستم بدنم من چه مشکلی دارم؟ و آیا حل شدنی هست اگر که نخوام برم روانشناس و اینا؟

    1. باسلام
      احساس بی حالی و بی حوصلگی دارم و معمولا یکبار در هفته دچار حمله عصبی میشم و بصورت اینطوریه که تپش قلب و چشمام بشدت به نور حساس و همینطور مثل اینکه مستقیم به خورشید نگاه کردن و یا به چراغ اتومبیل نگاه کردن و یا بعضی وقتا بدتر مثل اینکه جوشکاری کرده باشی و اینا همه همراه با دلهره و اضطراب شدید

  95. سلام!
    من 16 ساله هستم. من تقریبا یک ساله استرس و اضطراب دارم و حالت تهوع می گرفتم و اینا و فکر می کردم مشکل از معدم هست یه عالمه دکتر رفتیم و گفتن از هیچ نظری مشکل ندارم و فقط اینا همش به خاطر استرس هست. بعد من وقتی این طوری می شم احساس خفگی شدید می کنم و حالت تهوع می گیرم احساس خستگی و ضعف می کنم بعضی وقتا گرمم میشه. و تپش قلب می گیرم و بدترین این هست که احساس زنده بودن و یا واقعی بودن ندارم معمولا عصر و شب ها این طوری می شم. بعضی وقتا شدتش بیشتره نمی دونم چه کنم؟ فقط می دونم دوست ندارم به هیچچچچچ وجه برم روانشناس و یا روانپزشک و اینا یعنی در واقع بقیه دوست ندارن من برم و فک می کنن چیزیم نیست. اصلا خودمم هم مطمئن نیستم که پانیک دارم یه نه. چون دقیقا نمی دونم نسبت به چی استرس دارم. میشه بگین چه بکنم. و کجا برم. ما اصلا هیچکس تا حالا این طوری نشده برا همین می ترسم. واقعا نمی دونم چه کنم.
    لطفا کمکم کنین

      1. ببخشید من این فیلم رو دیدم. این که من مدام احساس زنده بودن نمی کنم و نمی دونم چی بگم بهش عدم درک واقعیت و اینکه می ترسم و فکر می کنم دارم دیوانه می شم یا کنترل خودم از دست می دم و احساس می کنم یه چیزی منو آزار میده مربوط به همین پانیک هست چون اینها بیشتر از علاعم دیگه تداوم داره و فقط گاهی بیشتر میشه.
        و سوال بعدی این که چرا از کسی یا چیزی ناراحت می شم احساس می کنم داره بهم حالت های پانیک دست می ده؟
        من از اینا می ترسم.

      2. سلام آقای دکتر
        من از ۲۱ اسفند سال قبل دچار پانیک شدم
        و تا دو هفته بعدش ادامه پیدا کرد که خیلی شدید شد و من مجبور به مراجعه به روانپزشک شدم و ایشون برایم سرترالین ۵۰
        کلرودیازپوکسید ۱۰ و پراپرانول ۲۰ نوشتند
        که یه هفته هم هست دارو ها رو قطع کردم ولی حس لامسه ام ضعیف تر شده
        و مسخ واقعیت هم برخی اوقات تجربه میکنم این ها از علائم پانیک هست چون هر وقت این هلائم درونم ظاهر میشه میترسم که بیماری دیگه ای داشته باشم.

        1. شما باید درمان شناختی رفتاری انجام بدهید.
          هرقدر اطلاعات خود را درباره پانیک و مکانیسم و دلیل شکل گیری ان بیشتر کنید احتمال وقوع ان کمتر می شود. زیرا درک می کنید حمله پانیک جهت محافظت از شما ایجاد می شود و نه آسیب زدن به شما.
          دارو را ناگهان قطع نکنید. حتما بتدریج اینکار را بکنید زیرا بدن عادت کرده و ممکن است اذیت شوید

  96. سلام اقای دکتر من مدت زیادی دچار حمله شدید پانیک بودم الان دیگه کاملا بی حس شدم
    ترس و استرسی ندارم از هیچی نه خوشم میاد
    نه بدم میاد نمی تونم ناراحت یا عصبی بشم
    نمی تونم بخندم یا گریه کنه بدترین یا بهترین اتفاق بی افته برام فرقی نداره من هیچ واکنشی نشون نمیدم
    هیچی برام لذت بخش نیست
    من دیگه هیچ کدوم از این ها رو ندارم میل.انگیزه.شور وشوق.اشتیاق.هیجان.
    حتی میل جنسی مو هم کامل از دست دادم
    مثل یه مرده می مونم
    هرچی در مورد پانیک تو گوگل سرچ کردم
    هیچ کسی به این صورت حمله پانیک و اتفاق های بعدش و تجربه نکرده بود
    فکر کنم اولین نفریم که اینجوری بعد پانیک خاموش شدم
    حالا راهی درمانی داره که دوباره بگردم
    به زندگی مثل گذشته زندگی کنم و ازش لذت ببرم
    یا هیچ درمانی نداره؟؟؟

      1. نه به هیچ وج دارو مصرف نمی کنم چه قبلا چه الان
        فقط بعد از این که دچار حمله پانیک شدم به جای این مثل بقیه برگردم به زندگی عادی خودم
        بعد اون حمله پانیک که تمام شد
        کاملا خاموش شدم مثل یه مرده
        می مونم فقط زیر خاک نیستم
        من حتی علائم افسردگی و هم
        بارها خوندم اما آسمان تا زمین
        با این حالتی که من دارم با هم فرق داره
        گوگل و زیر رو کردم
        همه جا سوالم و گفتم
        اما هیچ کسی بهم جوابی نداد
        همه مات و مهبوت موندن
        که من چمه
        آقای دکتر پس مشکل کجاست
        چه اتفاقی واسم افتاده
        که هیچ درمانی براش
        پیدا نمیشه

        1. شما برای مواجه نشدن با اضطرابهای خود کلا هر هیجانی را در خود خاموش کرده اید. هیجان خوب و بد. سعی کرده اید برای فرار از پانیک کلا حسهای خود را از بین ببرید. باید با حسهای خود مجدد ارتباط برقرار کنید. برای اینکار باید از رفتار شروع کنید. یعنی ببینید افراد پر احساس و هیجان چه رفتارهایی می کنند. انها را تکرار کنید. کم کم حس شما نیز بازخواهد گشت. بطور مثال تولد گرفتن برایخود- به مناظر زیبا رفتن و…احتمالا اوایل حسی بر نمی انگیزد در شما ولی این رفتار را ادامه دهید

  97. سلام جناب دکتر.من پانیک داشتم. یه مدت ونلافاکسین ۷۵ رو مصرف میکردم و دکتر دوزش رو به ۳۷.۵ تغییر دادو در آخر هم قطعش کرد و خوب شدم.حالا اشکالی نداره بعضی وقت ها که استرس اون دوران رو میگیرم یک عدد ۳۷.۵ یا کمتر بخورم؟.منظورم اینه که نیاز به شروع دوره جدید نداره؟
    مرسی از این همه محبت که جوابگو هستین.با سپاس.

    1. ونلافاکسین دارویی نیست که بسرعت اثر بگذارد. بنابراین بیشتر جنبه تلقینی ان است که کمک می کند. داروهایی مانند الپروزولام طول عمر کوتاه دارند و سریع اثر می گذارند.

      1. ممنون بابت راهنماییتون.
        حالا اگر هم بحث تلقین باشه،واینکه با همون یک قرص حال آدم خوب بشه،ازنظر شما عوارض نداره؟
        سپاسگزارم.

  98. سلام. من تیرماه امسال مادربزرگ و پدربزرگم رو بر اثر کرونا از دست دادم. چون هر دو رو خودم به ICU بردم، تصویر روزهای آخر که تنفس شون شکمی بود مدام توی ذهنم مونده بود. یک شب اواسط مرداد ماه نصفه شب با احساس خفگی و ترس شدید از مرگ و تنگی نفس بیدار شدم. احساس سنگینی و فشار عجیبی روی قفسه سینه ام داشتم. صبح به دکتر مراجعه کردم و نوار قلب و یک سری آزمایش هیچ چیزی رو نشون نداد. این حالات درد و سنگینی قفسه سینه و تنگی نفس هر از چند گاهی میرفت و میومد تا اینکه مهر و آبان به طور کلی خوب بودم. متاسفانه در آذرماه یکی از دوستان نزدیکم بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت. دوباره همان حالات برگشت و شدیدتر شد. مدام در روز چندبار ناگهان تپش قلب شدید می گیرم. مدام به مرگ فکر میکنم. نمی توانم بر روی کارهایم تمرکز کنم. این حالات در طول این سه ماه ادامه داشت تا اینکه سه روز پیش ناگهان وسط جلسه کاری پشت کمرم سمت چپ بدن و ناگهان بازوی چپم و گردنم به شدت درد گرفت و احساس تنگی نفس شدید و درد قفسه سینه شروع شد. فورا از جلسه بیرون آمدم و به بیمارستان خودم رو رساندم. آزمایش های مختلف و CT ریه و اکوکاردیوگرافی و نوارقلب هیچ چیزی رو نشون نداد. متخصص قلب برای من ارجاع به روان پزشک نوشته. می خواستم ببینم آیا این حمله پانیک و اختلال اضطراب است یا اینکه کماکان احتمال حمله قلبی بودن آن وجود دارد؟ متاسفانه تکرار این حالات در من در حال زیادشدن است و همین الان که در حال نوشتن هستم احساس فشار در قفسه سینه و درد در بازو و گردن و گرفتگی کتف دارم. در تهران هستم. ممنون می شوم اگر به من کمک کنید. اصلا حال خوبی ندارم و میترسم که از خانه هم بیرون بروم. علت ترس من این است که گاهی اوقات منطقه درد دقیقا روی قلبم هست و اینکه بازوی راست من اصلا درد نمی گیرد. بلکه بازوی چپ و حتی انگشت حلقه من دچار درد می شود. اما آزمایش ها هیچ چیزی را نشان نمی دهد.

    1. ترس شما از احتمال بروز دوباره حمله نشانگر پانیک است. شما دچار پانیک اتک هستید که اسیب فیزیکی به شما نمی زند. با یک رواندرمانگر مشاوره کنید. درمان پانیک حدود 10 جلسه زمان میبرد.

  99. سلام. من ترس و استرسم که باعث پانیک میشد حالا تبدیل به ترس و عصبانیت عجیب و شدیدی شده یعنی استرسم که میومد و مدتی میموند حالا همین تبدیل شده به یه عصبانیت عجیب
    نمیدونم چرا اینجوری شدم از شما مشاوره میخوام؟

    1. سلام. یکی از راههای درمان پانیک اتک یا حمله وجشت ایجاد احساس جدید در زمان بروز حمله است. باور بر ان است که در یک زمان دو احساس متصاد نمی تواند درون فرد وجود داشته باشد. خشم متضاد ترس است. یعنی بجای حس ترس باید حس خشم ایجاد کرد تا بهبود صورت پذیرد. شما به هر دلیل این تغییر خود بخود در شما اتفاق افتاده است. اجازه بدهید مدت زمانی با حس خشم سپری کنید تا سپس بتوانید حس خشم خود را نیز کنترل کنید.

  100. ببخشید پس چی هست چون من کم کاری تیروئید دارم ولی سه ماهه احساس گرما و سردرد دارم

    1. سلام، مقاله شمارو خواندم و پانیک رو درمان کردم، خوشبختانه پانیک سراغم دیگه نمیاد و این فقط بخاطر آشنایی با سایت شما بود و بسیار از شما سپاسگذارم، تنها مشکلی که بامن فعلا مونده فکر کردن به تنفسم هست و اینکه گاهی آگاهانه نفس میکشم و این من رو به شدت اذیت میکنه و میدونید که آگاهانه نفس کشیدن موجب سخت تر شدن تنفس میشود، تنها مشکل من اینه، از شما برای این مشکلم فقط کمک و راهنمایی میخواهم، ممنون میشم پاسخ بدهید

  101. سلام میگم من چند ماه حملات پانیک بهم دست میده از باشگاه بنسازس شروع شد که یه فشاری بهم اومد دیگه بعد از اوم هر موقع میرم باشگاه میگم الان قلبم ایست میکنه فکر میکنم میکنم تا تپش قلبم میره بالا کلا سیستم بدنم بهم میریزه

  102. سلام اقای دکتر من به دختر ۱۷ساله هستم حدود سه سال پیش دچار حمله پانیک شدم بعد از دوماه متوجه شدم که من بیماری پانیک دارم تا یه حدودی بهتر شدم اما تا یه زره احساساتم بهم میخورع دوباره حملات پانیک به سراغم میاد تقریبا در سال چهار بار دچار حملات پانیک میشم اما این حملانگت خیلی مهم نیس و مهم ترازاون اثرات بعد از پانیکه که تپش قلبو ترسو احساس.بی حسی درپاهام وبدتر ازاون کل بدنم حتی بعضی وقتا سرم داغ میکنه من نمیدونم بااین مشکل چجوری باید مبارزه کنم اصلا انگاری تموم شدنی نیس

    1. عزیزم همونطور که گفتید مشکل بدتر از خود حملات ترس از دوباره مورد حمله قرار گرفتن است و این ان چیزی است که شما را دچار ترس و بی حسی و… می کند. مقاله درمان پانیک را در سایت مطالعه کنید و نزد یک روانشناس بروید تا مشکل شما حل شود. باید بدانید که مشکل شما فیزیکی نیست و فقط ناشی از فکرهای غلط شما می باشد بنابراین براحتی می توانید با اگاهی بیشتر بر ان غلبه کنید

      1. باسلام
        دکتر ۴۲ساله هستم ۵سال است پانیک هستم و متاسفانه بعد از ۱۱ماه حمله و..متوجه شدم پانیکم.یعنی اخرین پزشک که رفتم روانپزشک بودش.
        تا وارد مطب شدم متوجه شد پانیک است وبنده خدا حال وروزم دید حدود ۲۰دقیقه باهام حرف زد و ….توجیه شدم نترسم حملات قطع میشه. منم چون ۱۱ماه حمله وعذاب کشیده بودم ودنبال درمان بی نهایت حرفهاش اثر گذار بود؛شاید باورش سخت باشه برای بیماران پانیکی ولی من همونجا داخل مطب حملاتم گذاشتم زمین وبعد از خروج از مطب با اولین حمله نترسیدم ودیگه حملات تا الان رفت که دیگه پیداش نشه.
        اما برام قرص نورتیپتلین نوشته بود همون شب اول خوردم بی قراری شدید وحال بسیار وخیم وناخوشایند بهم دست داد
        دیگر تا الان جرات نکردم سمت دارو بروم.
        میخواهم بگم من هیچ حمله ای ندارم وبسیار روی ذهنم کار کردم وهیچ ترسی هم ندارم اما دردهای عصبی هر ثانیه به جای از بدنم میزنه!! یا عصبی میشم حالت عجیبی بهم دست میده انگار مغزم گرم میشه وانرژی مخربی وجودم را میگیره؛ من که داخل برف هم میخوابیدم الان با اب سرد دست میشورم انگار میخواهد یخ بزند!و…؛
        دکتر الان بنظرتون چکار کنم واقعا از این حالات که تایپ کردم خسته شدم والبته اینم بگم درد و…برام عادی شده واهمیت نمیدم ولی این شرایط خسته وضعیفم کرده.
        خواهشن راهنمای کنید
        با تشکر

        1. با توضیحات مختصری که دادید بنظر شما اضطزاب دارید و اینها نشانه اضطراب بالای شمااست. شرح حال خود را کاملتر بفرمایید تا تشخیص بهتری داده شود

  103. سلام وقت شما به خیر من یه نوجوان ۱۵ ساله ام تقریبا دوساله این حملات رو تجربه میکنم رفتم روانشناس یه راهکارهایی بهم داد که بتونم بدون دارو بر پانیک غلبه کنم ولی متاسفانه بعضی وقتها خارج از کنترل میشه و روزم رو مختل میکنه … بنظرتون دارو مصرف کنم؟ واقعا تاثیری داره؟ میترسم دیر شده باشه چون از اطرافیانم شنیدم هرچقدر پانیک رو به حال خودش رها کنی و نری دنبال درمان , اونقدر تاثیر نداره چیکار کنم بنظرتون؟

    1. سلام. باید بدانید که هر قدر زودتر پانیک را درمان کنید راحت تر درمان می شود. اگر راهکارهای درمان را بکار بگیرید و تمرین کنید می توانید بر ان غلبه کنید. در غیر اینصورت می توانید از دارو استفاده کنید. مقاله درمان پانیک بدون دارو را در سایت مطالعه کنید و راهکارهای انرا انجام دهید.

  104. سلام آقای دکتر.من پانیک دارم و اینکه مشکل جدیدی پیدا کردم از این قرار که یک ماه پیش به دندانپزشک رفتم تا یکی از دندانهایم را عصب کشی کند. وقتی امپول بی حسی را زد من پانیک شدم.قرص آرامبخش گرفتم و انداختم اما هنگام عصبکشی قلبم محکم میکوبید.از روز بعد کم کم احساس میکردم که گلویم شبیه بغض گرفته میشه.کم کم این حالت دائمی شد و حالت فشردگی در گلو دارم اما نه سرفه ای نه چیزی.بعضی مواقع احساس میکنم چیزی میخورم میپرد گلویم و شروع به پنیک میشم.جالبه وقتی در جمع هستم و حواسم پرت است این حالت فشردگی گلو فراموش میشه اما بعدا دوباره سر باز میکنه.رفتم پیش دکار روانپزشک زاناک و فلووکسامین داد و دو هفته است استفاده میکنم.حساس وسواس رو در خودم میبینم و در این مدت فکر و ترس از خودکشی افتاده بود سرم و وقتی فهمیدم که این فقط یک فکر وسواسی هستش که میخواد اذیتم کنه یهو از سرم پرید.اما با وجود استفاده قرصها باز شبها ساعت چهار پنج از خواب بیدار میشم و دستهام گز گز و سوزن سوزن میشه و خیلی زود برطرف میشه.و اینکه میخواستم بدونم آیا قرص زاناکس رو که دکتر گفته نصفش رو صبح بندازم و نصفش رو شب، باعث اعتیاد نمیشه؟ چون من فقط نصف قرص رو شب میندازم.ممنون میشم راهنمایی کنید.

    1. سلام. هر از چندی باید دارو را عوض کنید. استفاده زیاد و طولانی مدت از زاناکس تاثیر خود را از دست خواهد داد.
      از نشانه هایی که گفتیذ بنظر شما ترس از مرگ پیدا کرده اید. با درمانگر مشاوره کنید. کتاب خیره به خورشید اثر اروین یالوم را مطالعه کنید.

      1. درسته.ولی چون من وسواس فکری دارم و تلقین پذیر هستم چون جاهایی خوندم که فرصها ممکنه اثر نکنن، دیگه برای من اثر نمیکنن انگار و هر شب ساعت چهار پنج بیدار میشم و دستهام سوزن سوزن میشه و تنگی نفس میگیرم.درضمن چون دوست آنچنانی هم ندارم بیشتر توی خونه هستم و همش احساس میکنم فشردگی گلو دارم.این اتفاق احساس فشردگی گلو بعد از عصبکشی یکی از دندونهام اتفاق افتاد و همش فکر میکنم نکنه مورد پزشکی باشه.اما وقتی سرگرم هستم اکثرا احساسش نمیکنم

  105. سلام من ۵ سال پیش حمله پنیک داشتم که با دارو درمانی دوره یکساله خوب خوب شدم ولی الان بعد از ۵ سال بهصورت خفیف بیماریم برگشته ایا باز درمان پذیر است

    1. سلام. بله حتما درمان‌پذیر است. مقاله درمان پانیک را در سایت مطالعه کنید. شما غیر از دارو به چند جلسه رواندرمانی هم نیاز دارید تا بتوانید راهکار غلبه کامل بر پانیک را دریابید

  106. با سلام ، من رفتم پزشک گفتن که بنده آریتمی فوق بطنی دارم و درمانش با ورزش شدیده و خوب میشه ، اما اضطراب هم روش کمی تاثیر داره ، کلرودیازپوکساید و تجویز کردن برای من میشه نظرتونو بدونم ؟

  107. سلام آقای دکتر . من زنی هستم ۳۵ ساله با دو بچه. از نوجوانی اضطراب داشتم از محیطهای باز، رفته رفته این حس در من بیشتر شد و الان چند ساله تنهایی نمیتونم از خونه بیرون برم حتما باید با یکی باشم . زندگیم مختل شده این مشکل و فقط خودم میدونم و تا جایی که تونستم مخفی نگه داشتم از همسرم و خونوادم. تا حالا چند بار تو شرایط بدی قرار گرفتم یعنی مجبور بودم بیرون از خونه تنها باشم و حمله بهم دست داده. حملات مثل اونایی که دوستان میگن نیس و واسه من فرق میکنه. وقتی کسی پیشم نباشه و مجبور بشم از یه محیط با فضای بازتر عبور کنم این حمله بهم دست میده. تو یه لحظه همه حس بدنم و از دست میدم و حتی نمیتونم یه قدم بردارم انگار یه لحظه همه جا تاریک میشه و روحم آروم از بدنم داره در میاد و تعادلم و از دست میدم و همه حس بدنم به ترتیب از سر شروع به کم شدن میکنه و به قسمتهای پایین بدنم میاد و از پا خارج میشه، تو اون لحظه هست که دیگه نمیتونم سر پا وایسم و چشمام جایی رو نمی بینه و میشینم زمین و تا یکی کمکم نیاد و بلندم نکنه نمیتونم بلند بشم و جایی رو هم نمی ببینم.
    این حالت چند بار بیرون از خونه واسم اتفاق افتاده و باعث شده دیگه نتونم تنهایی بیرون برم. چون هم میترسم دوباره سراغم بیاد و هم از مردم خجالت میکشم کسی تو این حال منو ببینه.
    تا حالا دکتری هم نرفتم چون میترسم همسرم بدونه. آخه به هر کی هم مشکلم و بگم فکر نکنم در کم کنن و مسخرم کنن. لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم. خیلی درمانده شدم کاری نمیتونم بکنم خونه نشین شدم. تو نت همه مطالب و در مورد فوبیا گشتم مشکلات خیلیهارو خوندم ولی کسی مثل من نبوده. اوضاع من خیلی خرابه انگار . خواهش میکنم راهنماییم کنین.

    1. سلام. مشکل شما این است که انرا پنهان کرده اید و در نتیجه به مشاور مراجعه نکردید. پانیک درمان می شود. هر قدر بیشتر در خانه بمانید و با ترس خود مواجه نشوید شدید تر می شود. حتما و سریعا به یک درمانگر مراجعه کنید و خود ر بیش از این با پنهانکاری اذیت نکنید. این مشکلی است که تعداد زیادی از افراد به ان مبتلا هستند. کما اینکه نظرات سایر افراد را می توانید بخوانید تا دریابید چه بسیار مشکل شما را دارند.

      1. سلام ممنون از راهنماییتون چشم سعی میکنم بتونم برم دکتر ولی قبلش باید به همسرم بتونم مشکلم و بگم نمیدونم عکس العملش چی میشه در کم میکنه یا مسخره میکنه .
        تو تبریز دکتر خوب تو این زمینه اگه میشناسین لطفا بهم معرفی کنین.

      2. سلام اقای دکتر من کلا استرسی هستم وقتی کرونا اومد شدید میترسیدم بعد شوهرم هم مریض شد حمله پانیک بهش دست داد و من باز نگرانی و استرس کشیدم اون خوب شد بعد یک روز نصف شب من دچار گز گز دست و تپش قلب شدید و نگرانی شدم الان روزهاداحساس گر گرفتگی دارم و شب تو خواب دوباره اون حالت میسم نوار مغزی گرفتم سالم بود گفتن دچار استرس و حمله پانیک شدید خیلی نگرانم قرص تگرتول میخورم کی خوب میشم ؟

        1. سلام. شما دچار خطای شناختی هستید و باید فکرهای غلط ذهن شما تصحیح شود. مقاله را بدقت بخوانید و راهکارهای آن را انجام دهید. با یک مشاور جلسات درمان را شروع کنید.

  108. سلام من بعضی روزها تپش قلب میگیرم و تنگی نفس و همش دلم میخواد خمیازه بکشم اما نمیشه واحساس خفگی و مرگ میکنم و بعضی اوقات سبکی سر دارم و دست و پاهام گز گز میشن و بیناییم هم کمی تار میشه بیشتر موقع آزمونها علت چیه و برای درمانش چه کنم

    1. سلام. علت ان اضطراب شدید ناشی از امتحان یا هر چیزی است که به شما استرس می دهد. ۱٫ نفس عمیق شکمی بکشید ۲٫ ورزش کنید ۳٫ مدیتیشن انجام بدید ۴٫ افکار غلط دارید که باید انها را با واقعیت تطبیق دهید.
      توضیح همه موارد فوق را در مقالات مرتبط با اضطراب در سایت می توانید پیدا کنید

      1. سلام ممنون از پاسخ شما اما این اتفاقات فقط سر امتحان نیست و جاهای دیگر هم روی میدهد

        1. سلام. منظور از امتحان هر جایی و هر زمانی است که استرس دارید. البته پس از مدتی ترس از پانیک شدن خود موجب ترس و اضطراب در شما می شود. بنابراین در شروع پانیک استرس دخیل است ولکن در ادامه خود ترس از حمله دوباره باعث بروز پانیک می شود.

  109. ببخشید اینکه یهو ضربان قلب بالا میره مثلا تا ۱۶۰ تا پانیک هستش؟ مثلا وقتی نشستم یهو میره بالا
    نوار قلب رفتم گرفتم ده دقیقه بعدش می گن نرمال هست و فقط ضربان بالا هست ، به نظرتون مشکلم قلبیه، یا پانیکه؟

    1. سلام. اگر علامتهای دیگری همچون ترس را دارید می توان گفت نشانه حمله است. ضربان بدون دلیل بالا نمی رود مگر انکه ناشی از اضطراب شدید باشد.

  110. سلام اقای دکتر من شبها همین که میخواهد خوابم ببره یک دفعه خیلی شدید میپرم ضربان قلبم هم خیلی زیاد بالا میره و بینیهام باز میشه به حدی ترسناک هست که فکر میکنم میخوام بمیرم قبلا هم این جور میشدم ولی ماهی یک بار میشدم الان چند وقته هر وقت میخواهم بخوابم این جوری میشم که میترسم بخوابم . حتی یک بار چنان شدید بود از خواب پریدم بوی عجیبی به مشامم خورد انگار مغزم سوخته بود ضربان قلبم هم شدید بالا و تنگی نفس هم دست میده به خدا کلافه شدم همش میترسم

    1. سلام همه نشانه های پانیک است. به یک درمانگر مراجعه کنید. در هنگام خواب بدلیل اینکه توجه بیشتری به ضربان قلب و تنفستون می کنید این حالت بیشتر می شود.

  111. سلام من یه حال عجیبی دارم! اونم اینه که وقتی ضربانمو میگیرم هعی میره بالاتر میره تا میرسه ۱۲۰ حتی بالاتر . برا همین ضربان قلب موقع نوار همیشه بالاست ، اما نرماله می گن خود نوار ، اصلا بهش فکر کنم میره بالا ، بعد ازون عجیب تر اینکه اروم نفس بکشم میاد پایین تا میرسه مثلا ۵۵ نمی دونم چرا اینجوریه مگه نباید ضربان غیر ارادی باشه؟! یعنی بخاطر پانیکه؟! کاش ایران بودید

    1. سلام. عزیزم این خیلی طبیعی است که وقتی ضربان می گیرید و به ضربان توجه می کنید اضطراب داشته باشید و در نتیجه ضربانتون بالا بره. در افراد دیگر هم بالا پایین شدن ضربان را داریم ولکن از انجایی که توجهی به ان ندارند خودبخود پایین می اید. ولی شما چون حساسیت بیش از حدی بر ان دارید ضربانتان بیش از اندازه بالا می رود.

  112. آقای دکتر سنایی دو بینی سر درد فشار مری و معده و ضربان و تپش قلب قفل شدن عضلات فک و گز گز ستون فقرات چی اونم پانیکه؟!

  113. سلام خسته نباشید من ده سال قبل یه حمله بهم دست داد اینجور که قلب ریه معدم داشت میترکید تنگی نفس ضربان بسیار بالا التماس میکردم ببرنم بیمارستان اخیرا باز این جوری شدم جوری که بدنم بی حس می شه ، گاهی که میرم بیرون راه میرم ضربان قلبم خیلی میره بالا سرم گیج میره تنگی نفس دارم بدونم گز گز می کنه ، گاهی چشمام دو دو می زنه . سرم درد میاد فکم میگیره پشتم سوزن سوزن و بی حس می شه نوار قلب جز بالا بودن ضربان چیزی نشون نداد .به نظرتون من پانیک دارم ؟ و

      1. برای درمان باید چکار کنم؟! از همکاران شما در ایران فردی هست درمان دارویی نمیخوام ، چون مقاله خوندم که برعکس روان درمانی بدون دارو بیماری این ها سریعا بر میگرده؟!

  114. با سلام دکتر عزیز من واقعا دیگه دارم نا امید میشم از پزشک های دیگه براتون شرح حالم و می نویسم شاید بالاخره با جواب شما بتونم آروم شم . من حدودا ۵ سال قبل تو خواب احساس خفگی کردم ، فرداش هم تمام مدت حس می کردم دیگه نمیتونم غیر ارادی تنفس کنم و چند روز به سختی خوابم میبرد . تو خواب از حس خفگی بیدار می شدم . تا اینکه چند روز بعدش وقتی با خانواده توی ماشین بودیم یهو احساس کردم حالم بده ، تمام شکمم از داخل انگار تحت فشار بود قلبم به شدت می زد و انگار یکی با مشت قلب و معده ام و شکمم را فشار می داد پاهام داشت بی حس می شد همش به خانوادم می گفتم دارم میمیرم شدت تنگی نفس فشار قلب بیشتر می شد که یکدفعه هر دو دستم جمع شد به حالت مشت و باز نمیشد . رسیدیم بیمارستان اونجا دیگیه نوارو .. گرفتن . چیز خاصی تشخیص ندادن برگشتیم خونه تا چند روز نمی تونستم غذا قورت بدم انگار غذا نمیرفت پایین. کم کم بهتر شدم تا چند وقت پیش دوباره حس فشار از داخل شکم احساس ضربان قلب بالا فشار روی قلب هر دو دستم فلج و مشت شد جوری که خانوادم به سختی و با فشار بازشون می کردن . همش احساس میکردم قلبم میخواد وایسه ، الانم که دارم براتون می نویسم شکمم داره بی حس می شه پشت کتفم بی حس می شه ، من رفتم پزشک قلب نوار قلب سالم بود ، اما ایشون اصلا توجه به اون حالات من نداشت گفت باید تست بگیرم ببینم مشکل تپش قلبت کجاست اگه مشکل داشت درمان کنیم . چون ممکنه اریتمی باشه که هر چند سال یبار بهت حمله می ده، اما دلیل اون فلج شدن دستام ، اون فشار قلب و معده و خشک شدن دهن و احساس مردن و به من نگفتن احساس می کنم پانیک باشه . ممنون می شم راهنماییم کنید

    1. سلام. علامتهای شما نشانه حملات پانیک است. با یک مشاور روانشناس صحبت کنید. احتمال دارد تپش قلب داشته باشید ولکن تپش منجر به این علامتها نمی شود بلکه اینها نشانه اضطراب شدید شما و در نتیجه پانیک است

  115. سلام و عرض ادب. دو سه سال پیش زمانیکه دانشجو بودم دچار پانیک شدم و از آن موقع این مشکل رو دارم.دکترها قرص زاناکس و پرانول و فلوکسامین رو میدن و تا دو ماه استفاده میکنم و قطع میکنم.اما باز بعد یکی دو ماه این مشکل آرام آرام خودشو نشون میده.مشکلی که هست احساس ضعف در بیشتر موارد (مثل ضعف عمومی و سبکی سر) و با این ضعف، احساس سوت کشیدن در یک یا هر دو گوشم دارم.و اینکه وقتی یک سر و صدایی میشه انگار گوشهام خش خش میکنه.و وقتی یک اتفاقی مثل تصادف در خیابان یا دعوایی میبینم بدنم میلرزه و احساس تنگی نفس میکنم.ممنون میشم با توضیحاتتون کمکم کنید

    1. سلام. علامتهایی که گفتید نشانه اضطراب است. این اضطراب ناشی از افکار غلط شما است. شما تعبیر و تفسیر درستی از این نشانه ها تا ۱۵ جلسه زمان برای درمان نیاز دارید. و از انجا که انها را خیلی بد و ترسناک می دانید نسبت به انها حساس شده اید و در نتیجه دچار یک دور غلط شده اید. هر چه بترسید نشانه ها بیشتر می شود و هر چه نشانه ها بیشتر شود بیشتر می ترسید. دارو تنها نشانه ها را بهتر می کند. باید فکر خود را تصحیح کنید. هر قدر بیشتر درباره پانیک و اضطراب بدانید قدرت بیشتری می یابید و ترس شما کاهش می بابد. حتما با یک روانشناس جلسات مشاوره را شروع کنید. حدود ۱۲ تا ۱۵ جلسه برای درمان نیاز دارید.

  116. سلام آقای دکتر، چند سالی هست که مرتبا فکر میکنم دارم دیوانه میشم اونم به جهت حضور یک فرد هیپوتیروئیدیسم در اطرافم، همیشه فکر من مشغول اینه که اگر زمانی من یکی از کارهایی که او انجام میده رو انجام بدم، منم مثل او میشم. گهگاهی حالم بهتر میشه اما باز وقتی اونو میبینم باز این افکار حادتر میشن طوری که فکر میکنم توی جمع و یا توی خیابون همه دارن به من میخندن و این باعث عدم تمرکز من در همه چیز حتی درس خوندنم شده، واقعا نمیدونم چکار کنم.

    1. سلام. مواردی که گفتید نشانه اضطراب در شما است که باعث می شود افکار تکراری به ذهن شما خطور کند. هفته ای ۵ روز و به مدت ۵۰ دقیقه ورزشهای هوازی انجام دهید. مقاله درمان اضطراب را در سایت مطالعه کنید.

  117. سلام آقای دکتر
    بابت مطالب بسیار کاربردی ازتون تشکر می کنم. از خدمتتون سوالی داشتم
    من حدودا ۲سال و نیم پیش دچار پانیک شدم و همون ماه اول سه بار حمله بهم دست داد ولی از اون موقع تا حالا هیچ حمله ای برام اتفاق نیفتاد فقط یه سری عوارض دارم که تا الان طول کشیده. اینکه هر فکر بدی به سراغم میاد باعث ترسم میشن و فکر میکنم قراره اتفاق بیفتن. مجبور میشم خودم رو با کاری مشغول بکنم تا از اون حالت بیرون بیام! دوباره وقتی کارم تموم میشه هموم فکرها و حالتها برمیگردن. در کل نمیتونم دست خالی بشینم و مجبور میشم به انجام کاری مشغول بشم و یا اینکه درنهایت میرم پیاده روی.
    امکانش هست در این مورد راهنمایی بفرمائید و اینکه چرا بیشتر از ۲ سال طول کشیده ؟

    1. سلام. وقتی فرد حمله پانیک را تجربه می کند از هر نشانه ای که پیش از حمله اتفاق افتاده است می ترسد. بطور مثال اگر پیش از حمله دچار ضربان قلب و یا تنگی نفس شده است پس هرگونه ضربان قلبی یاداور حمله پانیک می شود و گمان می کند دارد دچار حمله می شود. در حالی که ضربان قلب، تنگی نفس و…همگی در حالتهای دیگری نیز اتفاق می افتند و افراد بطور طبیعی دچار انها می شوند. ولی برای فردی که پانیک شده یاداور حملات است. بنابراین دچار اضطراب می شود. فردی که پانیک شده به بدن خود و تغییرات ان بسیار حساس می شود و این تغییرات برای او معنای حمله دارد در حالیکه این تغییرات بطور طبیعی در بدن همه افراد اتفاق می افتند و بدیگران انرا طبیعی دانسته و انرا نشانه چیزی نمی گیرند.

      1. ممنون از پاسخ شما آقای دکتر
        ببخشید راهی هست که این حساسیت نسبت به درد و تغییرات بدن رو کمتر بکنم ؟

        1. سلام. حتما . یکی از بخشهای مهم درمان همین است. درک صحیح نسبت به دلیل وقوع این تغییرات و شناخت نسبت به اینکه این تغییرات هیچ خطری برای شما نداشته بلکه بجهت حفظ شما بکار می افتد می تواند به شما کمک شایانی بکند.

  118. آقای دکتر سلام. یک سال پاروکستین مصرف کردم که ای کاش نمیکردم یا بجای اون سیتالوپرام مصرف میکردم، الان شش ماه هست که من دیگر قرص پارکستین رو مصرف نمیکنم‌ اما میل جنسی من مانند قبل نیست و خیلی کم شده و اون میل جنسی که قبل مصرف قرص داشتم در من میشه گفت نابود شده. خواهشم از شما این است که بگویید من چه کار باید انجام دهم؟؟

    1. سلام. درمان پانیک از راه غیر دارویی انجام بدهید که توضیح ان در این مقاله امده است. در صورتی که درمان را شروع کنید اندک اندک می توانید دارو را کم کنید. ورزش هوازی هر روز بمدت ۴۵ دقیقه انجام دهید. اثر ان مانند داروی سیتالوپرام است. احتمال دیگر برای کم شدن میل جنسی در شما افکار زیاد و در نتیجه مشغولیت ذهتی شما است. در حالیکه ارتباط جنسی ارامش می طلبد. اضطراب میزان افکار منفی شما را افزایش داده است. راهکارهای درمان اضطراب را در سایت مطالعه بقرمایید

  119. سلام . خسته نباشید به خاطر مطلب مفیدتون. من ۳ ماهه دارو مصرف میکنم و هفته پیش دکتر داروهام رو عوض کرد و دوزشون رو بالا برد. منم دچار حمله های شدید پانیک میشدم . گفتن پرفنازین بخور. میخواستم ببینم پانیک در اثر عوارض دارو با این روشها قابل درمانه ؟ یا اگه نیست چکار میشه کرد براش . ضمن اینکه من دیگه داروهای جدید رو نمیخورم و قراره داروهام رو عوض کنم. با تشکر

    1. سلام. دارو به بهبود علائم پانیک کمک می کند ولی در نهایت برای درمان پانیک باید نزد روانشناس بروید تا پانیک درمان شود. افزایش اگاهی در این زمینه کمک شایانی به شما می کند زیرا پانیک ناشی از شناخت غلط فکر است. ۲ مقاله دیگر درباره پانیک را در سایت مطالعه کنید

  120. سلام پارسال بود که به سربازی اعزام شدم و دوره آموزشی دور از خونواده گذروندم عالی بود خوش گذشت ولی بعد از تقسیم شدن جای خیلی خیلی دوری افتادم که روز تقسیم وچندروز بعداز آن با خونوادم تلفنی صحبت میکردم مدام گریه میکردن و من ناراحت میشدم والبته جایی که قرار بود خدمت کنم با من نمیساخت و این باعث اذیت شدن من میشد خیلی کم میخوابیدم و ساعات مشخصی از روز تپش قلب شدید داشتم اشتهام خیلی بد بود و مدام به فکر از دست دادن خونوادم بودم حالا چونکه من از اونها دور بودم فکر میکردم جای دوری افتادم خدمت تموم نمیشه تو این دوسال قرار چه اتفاق های بدی بیوفته بعد از یک سال به استان خودم منتقل شدم ولی باز هم افکار منفی و تپش قلب ول کنم نبود فکر میکردم این علائم به خاطر دور بودن از خونوادم بود الانم چند روزی هست خدمتم تموم شده ولی کماکان این علائم تپش قلب پا درد شدید سر درد شدید دارم
    به روانشناس مراجعه کردم گفتن ناشی از استرس متراکم بوده
    دکتر نظر شما چی هست راه حل چیه باید چکار کنم

    1. سلام. نامگذاری برای مشکل کمکی به شما نمیکنه. چیزی که مشخص است وجود اضطراب مداوم در شماست. مقاله زیر را مطالعه کنید و راهکارهای انرا بکار بگیرید. حتما به شما کمک شایانی می کند.
      مقاله خطاهای شناختی را نیز بخوانید تا متوجه شوید چه فکرهای غلطی در ذهن دارید که باعث اضطراب در شما می شوند.

      https://dr-sanaie.com/%DB%B1%DB%B0-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B6%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%A8/

      https://dr-sanaie.com/%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9/

  121. سلام
    من چند روز پیش برای اولین بار حمله پانیک گذروندم
    و حس خفگی و بیحس شدن کل بدن میکردم.
    تا خود الان همش استرس دارم که نکنه از دوباره سراغم بیاد
    چون ناخودآگاه پاهام شروع به گز گز کردن میکنه ، دقیقا مثل همون موقع که پانیکم داشت شروع میشد .
    روشهای گفته شده رو انجام دادم ولی جواب نداد
    چیکار کنم خیلی نگرانم
    میترسم سره کلاس یا سره امتحان اینطوری بشم تو دانشگاه یا خوابگاه.

    1. سلام. حتما با یک روانشناس مشاوره کنید. درمان زودهنگام پانیک بسیار راحت تر از زمانی است که کهنه شود. اکنون براحتی می توانید بر آن غلبه کنید.

  122. سلام اقای دکتر. من پانیکم به لطف مطالب شما نود درصد درمان شد. ولی جدیدا مشکل عجیبی برای من بوجود اومده اونم اینکه از هرچیز و هرکس عصبی میشم و خشم عجیبی تو وجودم میاد. نسبت به اکثر ادما حساسیت پیدا کردم و وقتی این خشم عصبانیت میاد تو وجودم که با حس اضطراب و استرس قبلیم فرق داره همش ترس اینو دارم که الان سکته میکنم ازین حالت جدید و خشم عصبانیت. و باز دوباره من درگیر یک مریضی روحی جدید شدم. ممنون میشم راهنماییم کنید

    1. سلام. شما باید با یک روانشناس دلایل این تغییر حالت را بررسی کنید. ولی یک احتمال ان است که شما فردی هستید مهرطلب که سعی دارید کسی را ناراحت نکنید ولی از درون بسیار خشمگین. وقتی از دست کسی ناراحت می شدید از ترس انکه نکنه چیزی بگم و یا رفتاری نشان بدهم که باعث ناراحتی بشوم دچار وحشت و اضطراب می شدید که تبدیل به پانیک می شد. اکنون بنظر یاد گرفتید که خشم خود را بفهمید و متوجه شوید از دست دیگران ناراحت هستید. چیزی که قبلا انکار می کردید ولی در وجود شما بود. این یک مرحله رشد در شما است. ولی می توانید حال خشمهای خود را مدیریت کنید.

      1. ممنون از پاسختون. این حالت خشم و حرص و عصبانیت رو باید چطور مدیریت کنم؟ گاهی ساعتها در وجودم‌ میماند و من فکرمیکنم که دارم سکته میکنم

  123. سلام آقای دکتر خسته نبشین ممنون از اطلاعات مفیدتون
    من ۳۱سالمه و حدود ۱۰ماه هست ک استرس و ترس های بیخود دارم.یک شب از شدت دست درد و تنگی نفس و حالت تهوع بیدار شدم و حس کردم دارم سکته میکنم به درمانگاه مراجعه کردم و به دکتر قلب مراجعه کردم و بمن گفتن مشکلی ندارید و مشکل پانیک هست.اما از اون موقع به بعد میترسم تنهایی جایی برم و بزرگترین چیزی ک منو میترسونه ترس از رانندگی هست.همش فک میکنم ک در هنگام رانندگی حالم بد میشه.با اینکه چندین بار با این ترس مواجه شدم اما هنوز هروقت میخام برم بیرون از این مورد رنج میبرم.کلن طوری شدم که هرلحظه احساس مرگ میکنم و هرجایی که میرم حتمن باید بیمارستان نزدیک من باشه که اگه مشکلی برام پیش اومد خیالم راحت باشه.
    از طرف دیگر من قبلن خیلی شجاع و پرانرژی بودم اما الان کاملا دختری ناامید و ترسو شدم.حالا شوال من اینه ک مشکل من پانیک هست یا افسردگی؟ و واسه درمانش چه راهی رو بمن پیشنهاد میکنید؟چون واقعن این مشکل منو خسته کرده و طوری شده ک به خودم میگم مردن برام از تحمل اینچیزا راحت تره
    ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنین

    1. سلام. مشکل شما پانیک است که بدلیل اینکه درمان نکردید همراه شده است با آگورافوبیا یا بیرون هراسی. حتما به یک مشاور متخصص در این زمینه مراجعه کنید زیرا هرقدر مشکل کهنه تر شود ترسهای شما به چیزهای جدیدی پیوند می خورد و از چیزهایی که قبلا نمی ترسیدید خواهید ترسید زیرا ذهن شما ظرطی می شود. بنابراین به یک روانشناس مجرب سریعتر مراجعه کنید.

      1. ممنون از پاسخدهی شما
        متاسفانه من پزشکی در این زمینه پیدا نکردم.ایا پزشکی در این زمینه در شهر شیراز میشناسین بمن معرفی کنید؟ممنون میشم راهنمایی فرمایید

        1. شما هم نیاز به روانپزشک دارید(که براحتی می توانید در شیراز بیابید زیرا داروهای شما مشخص است و پیچیدگی ندارد) و هم نیاز به روانشناس متخصص در پانیک که پیدا کردن روانشناس خوب متخصص کمی دشوار است. بهتر است از دوستان و اشنایان و کسانی که نزد روانشناس رفته اند جویا شوید. متاسفانه من کسی را در شیراز فعلا نمی شناسم

        2. ممنون و تشکر از جوابدهی شما
          من میخاستم ببینم حتمن باید برای این مشکل ارو مصرف کنم؟یا اینکه بدون مصرف دارو درمان میشم؟راستش من کلن با خوردن دارو مشکل دارم

        3. در صورتی که جلسات مشاوره را بمدت ۱۲ جلسه منظم شرکت کنید و تمرینها را انجام دهید در مورد شما نیازی به دارو نیست . در نهایت درمان پانیک در اکثر موارد درمان غیر دارویی است.

  124. سلام اقای دکتر پدرم۷۳سالشه ازچندسال پیش مبتلا به دوقطبی بوده با رهاکین وریسپریدون تاحدزیادی قابل کنترل بودازپنج ماه پیش حملات پانیکش شدت پیداکرده و تمام طول روز بدنش بی حسه و حتی نمیتونه راه بره انگار فلج شده وبشدت ترس از مرگ داره و بی قرار و وابسته به اطرافیان شده.رهاکین بهمراه وریسپریدون اثر نداره بهمراه الانزاپین اثر نداره هالوپریدول اثر نداره تمام داروها رو مصرف کرده اثر نداره دکتر میگه بدنش مقاوم شده.بنظرتون چه دارویی رو به دکترش پیشنهاد بدیم؟

    1. سلام عزیزم. من روانشناس هستم. شما باید با یک روانپزشک درباره داروها مشورت کنید. ورزش منظم می تواند بشدت به او کمک کند. بهتر است فعالیتهای هدفداری در زندگی برای خود ایجاد کند. هر قدر بیشتر بی هدف در طول روز وقت بگذراند احساسات بد او مضاعف می شود. از او بخواهید کارهایی را در خانه متعهد و متقبل شود. باید احساس مفید بودن بکند.

      1. تقریبا تمام روانپزشک های اسنان حتی بیمارستان روانپزشکی بردیمش اما هیچ دارویی تاثیر نداره متاسفانه.شما میتونید یه روانپزشک باتجربه و باسواد توی استان اصفهان بهم معرفی کنید؟حتی دیگه توانایی راه رفتن ونشستنم نداره تمام شبانه روز ناله میکنه و داد میزنه میترسه و کمک میخاد

  125. سلام باعرض تشکر از مقاله بسیار خوبتون.من تقریبا سه سال پیش نیمه شب در حالی از خواب پریدم که هر دو دستم کاملا فلج شده بودن اما دنبال علت نرفتم تا یکسال بعد که بعد از یه تنش بعد از بیدار شدن از خواب بعد از ظهر متوجه شدم که تمام بدنم فلج شده و اصلا قادر به نشستن هم نبودم و زبانم گرفته و مبهم بود در حالیکه هوشیار هوشیار بودم و با وجود ناتوانی در صحبت و حرکت ولی همه اتفاقات و واکنشهای اطرافم رو میفهمیدم.این حالت تقریبا یک ساعت طول کشید ولی بعد از ان دوباره ایجاد شد این بار حالت تیک در دستانم هم داشتم و ناخواسته دستم به زمین کوبیده میشد و هیچ اختیاری در حرکات اندامم نداشتم .دکتر برام سرترالین و گاپاپنتین شروع کرد .خوابم خیلی بده و شبها خوابم نمیبره به جاش صبحها میخوابم .بیداری شبانه ام تا ساعت ۴ ،۵ صبح پیش رفته.گاهی احساس لرزش دارم انگار که زلزله اومده اونقدر که حتی به لوستر نگاه میکنم که تکون میخوره یا نه.ترس از دست دادن پدرومادرم رو به شدت دارم با وجود اینکه دو فرزند دارم.راستش خیلی اذیتم اصلا دوست ندارم این حالت تو جمع برام رخ بده.در ضمن میگرن هم دارم .لطفا بگید داروهایی که مصرف میکنم موثرن؟و درمان دیگه ای مثل مراجعه به روانشناس هم لازمه یا نه.بازهم تشکر ببخشید که طولانی شد

    1. سلام. شما نفرمودید که تشخیص پزشک شما چی بود. من اطلاعی ندارم که مشکل شما فیزیولژیک است یا عامل روانشناختی نیز در آن دخیل است. اما چیزی که مسلم است ان است که شما اضطراب زیادی دارید. کاهش اضطراب به شما کمک زیادی می کند.

      1. با سلام مجدد و تشکر از پاسخگوییتون.دکتر میگه اضطراب شدید و شوک عصبی.ام آر آی و نوار مغزم نرمال بوده.یه سوال دیگه اینکه در پانیک فلج موقتی با گنگی زبان رخ میده ؟

  126. سلام روزتون بخیر
    مادر من در شب دچار حمله می شن، نمی دونم دقیقا پنیک هست یا نه
    به این صورت که یهو با فریاد از خواب پا می شن و گاهی اگر کسی اطراف نباشد خودشون رو می زنن چون حس می کنن خدای نکرده سکته کردند و بدنشون لمس شده و خودشون رو می زنن که از اون حالت لمس در بیان و ما باید بگیم خواب بوده و آب بدیم تا خوب شن و معمولا دستشون کرخت می شه یا حس کرختی داره(مثل زمانی که روی دستت می خوابی)
    از بعد مرگ خواهرشون هم این مساله شدت یافته
    در ضمن روز بعد هم اتفاق رو خیلی به یاد نمیارن
    من و مادرم هر دو مشکل بختک داریم من نمی دونم این همون بختک هست یا نه

    1. سلام. بله این موضوع زبطی به پانیک ندارد و در اصطلاح بختک است. بختک یعنی جسم بیدار می شود ولی مغز هنوز بیدار نیست و توان دادن فرمان به جشم را ندارد و فاصله زمانی بین این دو که پس از چند ثانیه خوب می شود را بختک گویند. اگر مائر درک کند که این موضوع اولا یسیار شایع و در ثانی بی خطر است وحشت نخواهند کرد.

  127. .مطالبتون عالی وملموس بود..واقعا بهترین راه برای درمان این بیماری،آگاهی درباره آن است..
    یک سوال داشتم از حضورتون..اینکه علت سرگیجه های عصبی جز نرسیدن خون به مغز چیست؟و اینکه راهی فیزیکی برای درمان این نوع سرگیجه هست یا خیر؟غیر از موارد روان درمانی که فرمودید..

    1. علت دیگری ندارد. دلیلش ان است که بدن خود را برای شرایط اضطراب آماده می کند و این شرایط نیازمند واکنش سریع است و واکنش سریع کمتر نیازمند تفکر و بیشتر نیازمند عکس العمل است بنابراین حجم بیشتر خون از مغز راهی دست ها و پاها می شود تا آماده واکنش شوند. این اتفاق را شما به حالت سرگیجه درک می کنید. مانند زمانی که ناگهان از تخت برمیخیزید و خون به مغز دیرتر میرسد و طبیعتا لحظه ای دچار سرگیجه می شوید.

      1. سلام دوستان. منم حمله پانیک دارم خیلی عذابم داده. چ شبا ک از ترس نخوابیدم. ۴سال قرص اسنترا و کلونازپام مصرف مکنم. دو جلسه رفتم هیپنوتیزم درمانی خیلی تاثیر گذاربود. یدونم تو شهرمون انرزی درمانی هستش پیش اون مخوام برم ببینم چجوریه. اگ کمکی از دستم بر بیاد خیلی دوست دارم کمکتون کنم ازاین مشکل خلاص بشین.

  128. سلام آقای دکتر لطفا کمکم کنید من واقعا از دست این پانیک کلافه شدم خستم کرد دیگه افسرده شدم امیدی برام نمونده نمیدونم چیکار کنم با اینکه هیچ استرسی ندارم همیشه هستش دیگه واقعا غیرقابل کنترل شده از اینکه این حس لعنتی همیشه هستش خسته شدم از اینکه من تنها کسیم داره که عذاب میکشه متنفرم لطفا کمکم کنید
    واقعا به کمک یکی نیاز دارم…..

    1. سلام. هر قدر اگاهی شما درباره پانیک بیشتر شود توان کنترل و مدیریت ان برای شما بیشتر می شود. مقاله درمان پانیک را در سایت مطالعه کنید. با یک درمانگر مشاوره کنید تا راههای غلبه بر پانیک را به شما آموزش بدهد.

  129. دکتر چرا حمله پانیک من انقدر طولانیه؟ مثلا خفگیم انگار دائمیه حتی یه لحظه هم قطع نمیشه مگه حمله پانیک نیم تا یک ساعت طول نمی کشه؟البته من یه دوره ی پر از استرس رو گذروندم یعنی تو این یه ماه خیلی استرس داشتم در ضمن من تنفسم از راه بینیم کوتاه میشه الان ساعت ۰۰:۴۲ دقیقه ست که من از ترس هنوز نخوابیدم میترسم نفسم بند بیاد

    1. سلام عزیزم. یک دلیل طولانی شدن پانیک شما این است که دچار دور باطل می شوید. یعنی بطور مثال فکرتان ابتدا به سمت نفستان می رود و احساس می کنید مشکل دارید. سپس می ترسید و در نتیجه ضربان قلبتان بالا می رود و واکنش فیزیکی نشان می دهید که در نتیجه آن تنفستان تنگ تر می شود. این موضوع باعث می شود فکرتان باز بیشتر درگیر شود و افکار غلط خفه شدن تشدید شده و باورتان مبنی بر اینکه پس درست فکر می کردم که دارم خفه می شوم تایید شود. این موضوع باز واکنشهای بیشتر فیزیووژیک شما را باعث می شود و این دور برای مدتی ادامه پیدا می کند.

  130. با نهایت تشکر از دکتر عزیز ، مقاله بالا بسیار راهگشا و بسیار سودمند بود ، ممنونم از محبت های بی منت شما

  131. ته حلقم یه برامدگی به وجود اومده یه چیزایی عین تاول زده رفتم پیش دکتر گوش و حلق بینی بهم گفت عفونته انتی بیوتیک داد ولی خوب نشدم تازه بدتر هم شدم ممکنه این هم بخاطر استرس باشه؟

    1. سلام. اگر دکتر تشخیص عفونت داده است و آنتی بیوتیک تاثیری نداشته ممکن است نیاز به درمان بیشتر و با مدت زمان بیشتری داشته باشید. اضطراب در مجموع سیستم ایمنی فرد را ضعیف می کند و بنابراین و نیز می تواند بهبود را به تاخیر بیندازد.

  132. گرفتکی عضلات هم مربوط به پانیکه؟ اینکه عضلات گردن و قفسه سینم میگیره جای نگرانیه؟ اخه وقتی عضلات قفسه سینم و گردنم میگیره احساس میکنم هر لحضه ممکنه خفه بشم یا نفسم بند بیاد

    1. سلام. بله. اینها همگی تنها علائم اضطراب بالا در شما است. باید بدانید که اضطراب بدلیل حفظ و بقای بدن ایجاد می شود و نشانه ان است که روان احساس خطر کرده و با اضطراب سعی در حفظ جسم می کند بنابراین باید بدانید که اضطراب باعث خفگی در شما بهیچوجه نمی شود. تنها مدتی بطول می انجامد و تمام می شود.

    2. باسلام، از دوهفته قبل حملات پانیک در خواهرم شروع شده،۳۵ ساله و مجرد هستن.
      دکتر یک سری دارو تجویز کردن ،و قرص آلپروزولام که به جز مصرف روزانه گفتن هر وقت دچار حمله میشن مصرف کنن
      ولی هر روز تعداد حملات بیشتر میشه و مدت زمانش هم طولا نی تر
      الان هر روز حداقل ۳ مرتبه حمله دارن،دو هفتس که به سختی میتونه راه بره و کل زندگیش مختل شده
      لطفا لطفا لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم ب اش واینکه توی تبریز کدوم دکتر رو پیشنهاد میکنین

      1. حتما سریعتر به یک دکتر روانشناس مراجعه کنند. حملات پانیک هر قدر زودتر درمان شود راحت تر درمان انجام می شود. مشکل در فکر ایشان است که تصور می کند پانیک خطرناک است. باید درباره پانیک بیشتر مطالعه کنند و بفهمند که هیچ خطری او را تهدید نمی کند. مقاله درمان پانیک را چندین بار بدقت بخوانندتا متوچه شوند خطر تنها در ذهن ایشان است

  133. سلام من حدود سه سال پیش بهم خفگی دست میداد عضلاتم میگرفت طوری که خیلی سخت نفس میکشیدم همه جور ازمایش رو دادم تست تنفس و…. از لحاظ جسمی کاملا سالم هستم الان حدود هشت ماهه که دوباره دچار این مشکل شدم احساس خفگی بهم دست میده قند خونم دائما میاد پایین بی حال هستم و دائما احساس خواب الودگی میکنم از همه بدتر گرفتگی عضلاتمه تو قسمت قفسه سینه گردن و کمرم خواهش میکنم کمکم کنین

  134. اگه یه دکتر توی ایران باشه که کارش خدمت به مردم هست نه کاسبی کردن و جیب اینو اونو پر پول کردن اون دکتر کامیار سنایی هست. اقای دکتر با مطلبتون که راجب پانیک بود تو این یک هفته که سه بار خواندمش توانستم حدود هفتاد درصد به پانیک خود غلبه کنم و بیشتر از نصفی از راه درمان را رفتم. فقط تنها مشکلم در حال حاضر اضطرابه هست دیگه ترسی از پانیک ندارم و فقط اضطرابی هست که میاد تو بدنم و ساعتها می ماند خیلی وقتا بی دلیل و خیلی وقتا با یک فکر بی مورد که خودم از پوچ بودن اون فکر و تهی بودنش اگاهم اما نمیدانم چرا این اضطراب در وجود من میشینه و تا ساعتها بیرون نمیره و گاهی خیلی شدید هم میشه.چه راه حلی بمن میدهید. باتشکر از شما اقای دکتر سنایی

    1. ممنون از محبت شما. در درجه اول باید بدانید که هرقدر اگاهی شما درباره بیماری تان بیشتر شود احتمال حمله و در نتیجه اضطراب کمتر می شود. هر چیز ناشناخته ای انسان را دچار ترس و اضطراب می کند. در هنگام حمله لازم است حقایق درباره پانیک را (مثال: قرار نیست اتفاقی برای من بیفتد- میاد و می رود- حمله پانیک برعکس انچه تصور می کنم بدن جهت حفظ و بقای من در قبال خطر تصوری انجام می دهد و…) در ذهن مرور کنیم.
      برای رهایی سریعتر از اضطراب باید تنفس شکمی انجام دهید ضمن انکه ورزش و سپس ریلکس کردن بدن کمک زیادی می کند. اگر منظم این کار را انجام دهید بدن یاد می گیرد که چگونه آرام شود. همانگونه که اکنون یاد کرفته است چگونه در حالت اضطراب باشد. بعبارتی شما باید ریلکس بودن را به بدن خود آموزش دهید. در اینباره به یک مقاله و یک فیلم در رابطه با درمان اضطراب در سایت مراجعه کنید.
      https://dr-sanaie.com/%DB%B1%DB%B0-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B6%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%A8/

      https://tamasha.com/v/n666l

      1. سلام اقایی دکتر من جوانی ۲۳ هستم سه سال پیش بر اثر کشیدن تریاک حالم خراب شد و پانیک ب من دست داد دیگ بعد یه مدت بهتر شدم ولی باز شبها موقعه خواب حمله بهم دست میدا د خفیف بود بعد تا همی برج هشت۹۹امسال شدید حمله بهم دست داد ک خیلی حالم خراب شد رفتم دکتر بهم قرص سیتالوپرام ۲۰دادن و الانزاپین۵ اینارو خوردم بهترم خدارو شکر الان سوالم اینه پانیک من کهنه شده و تا کی باید این قرص هارو مصرف کنم؟

    2. سلام اقای دکتر بسیار ممنونم از شما
      من نزدیک سه ماه پانیک زمین گیرم کرد به نحوی که توان بلند شدن و نداشتم من موجهای پانیک داشتم که پشت سر هم و بسیار طولانی بود شب و روز حمله داشتم خواب نداشتم گاهی احساس لرز شدید با رعشیه ی دست و پا و بدن به مدت شش ساعت و حالم بسیار بد بود گاهی تعرق و داغی و کرختی تنگی نفس گرفتکی شکم فشارو سنگینی در دو طرف سرم گوشام درد می کرد یع فشار عجیبی و پری می ترسیدم از جام بلند شم سرم یکهو خالی میشد گیج بودم حالتی مث افت فشار داشتم هر خوراکی داغ و سردی حالم رو بدتر می کرد باید چک می کردم از لحاض دما نرمال باشه
      دکتر کلونازپام سرتالین و میرزاتاپین داد بعد شش ماه نزدیک به هفتاد درصد خوب شدم سوال من این من اگه خسته شم یا سرم رویه دود دمه غذا و بخار اب بگیرم یا زیاد سر پا باشم حالت گیجی فشار به سر و.. دارم و هر بار که می خوام با این موارد روبه رو شم و نترسم بازم حالم بد میشه و می ترسم از این که حتی اگه پانیکم نشم به طور کامل باز عذابم میده یه حال بدی دارم یا اگه با گوشی و سیستم کار کنم حالم بد میشه بارها مقابله کردم نمیشه انواع ام ار ای و… دادم مشکلی نداشتم و تشخیص پانیک بوده و درمان هم تا حدی خوب بوده سوال من این در اون وضعیت بحرانیم که بودم خواستم مقابله کنم ولی نشد وقتی دست و پام قفل میشد به لرزش در میومد حال بدی داشتم خب چطوری مقابله کنم توان این و نداشتم که پاشم اصلا توان مقابله نداشتم یا بارها گفتم به خودم که نترسم باهاش رو به رو شم ولی هر بار اوضاع بدتر شد هر چقدر ادامه دادم بدتر شدم تنها با دوری کردن و خوردن قرصا خوب شدم چرا مقابله برای من اثر بخش نیست
      من توان ورزش کردن و..نداشتم به نقطه صفر رسیده بودم اوج پانیک

      1. باید با کمک یک حامی در کنار خود مراحل تدریجی و درسته مواجه سازی را تعیین کنید و انجام بدهید. حامی کمک می کند تا با اضطراب کم اقدام کنید و پایداری کنید. تدریج و تکرار زیاد در مواجه سازی بسیار مهم است

  135. سلام. من جدیدا شروع به غذا خوردن که میکنم استرس شدیدی میگیرم ترسمم به این خاطر هست که نکنه خفه بشم یا غذا تو گلوم گیر کنه جری اضطراب میگیرم که از ترس اینکه باز پانیکم داره شروع میشه غذارو نصفه ول میکنم و پامیشم از سر سفره و شروع به راه رفتن میکنم. میترسم همینجوری پیش بره دیگه نتونم غذا بخورم. دکتر باید چیکار کنم؟؟

    1. این قضیه فقط بخاطر شرطی شدن شما است. مصداق فرد مار گزیده که از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. راه چاره مواجهه سازی است. باید با خود حرف بزنید و بگویید ترس من تنها به این خاطر است که چند بار در حین غذا خوردن دچار پانیک شده ام. هرقدر بیشتر از غذا خوردن فرار کنید و یا راههایی را اختیار کنید تا مطمئن کنید خودتان را که اتفاقی برایتان نمی افتد متاسفانه ترس شما افزایش می یابد زیرا مغز شما به این نتیجه می رسد که حتما ترسناک اسن که این راهکارهای فرار و اجتناب را من انتخاب می کنم. حتما با یک رواندرمانگر و یک روانپزشک صحبت کنید. مشکل شما قابل حل است. ولی اجازه ندهید زمان بگذرد زیرا ذهن شما با گذشت زمان بیشتر شرطی می شود.

  136. سلام من ۲ ساله گه درگیر پَنیک هستم … دکترم گفته که علتش میتونه مصرف حشیش یا فوت پدرت باشه که البته مصرف حشیش و گذاشتم کنار …تو این دو سال پنیک هر هفته یا بعد از چند ماه میومده سراغم … من حدود ۳ ماه بود که این حمله بهم دست نداده بود و فک می کردم که درمان شدم ولی الان باز اومده سراغم … من باهاش کنار اومدم این حمله رو به عنوان یه تلنگر میدونم …چون برادر بزرگ تر هم این مشکل و دو سال داشت آگاهی دارم نسبت بی این قضیه و بیشتر اوقات بلدم که از این باتلاق در بیام …حدس میزنم علت بازگشت حمله کم تحرکی تو خونه موندن و بیرون نرفتن و مصرف زیاد سیگار باشه …
    من احساس می کنم با فکر کردن زیاد به مسائل نادرست . گذشته تلخ این حمله بهم دست میده… و سوالم این است که ایا من می تونم بدون مصرف دارو این مشکل و حل کنم چون قبلا هم اینکار و کردم و خواستم بپرسم که چجوری میشه ذهن پریشونم ارام شه و فکر و خیال نکنم … من فقط با این روش که به پنیک وقت بدم که کارشو تو ۱۰ دقیقه انجام بده و تموم شه یا با این تفکر که کسی تاحالا از پنیک نمرده یا دیوونه نشده خودمو و این حمله رو کنترل می کنم ولی دنبال یه راه و روش درمان نسبت به گذشتم یا اتفاقاتی ک برام افتاده و نوع پنیک و حساس بودنم نسبت به مسائلی که باعث تشدید بیماریم میشع میگردم.. ممنون میشم کمک کنید با تشکر:)

    1. سلام. در درجه اول شما باید بر روی اضطراب خود کار کنید تا سطح اضطراب را کاهش دهید. مقاله درمان اضطراب را در لینک زیر مطالعه کنید.
      https://dr-sanaie.com/%db%b1%db%b0-%d8%b1%d9%88%d8%b4-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b6%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%a8/
      پانیک را می توان بدون دارو نیز درمان کرد که روشهای آن کاملا در این مقاله ذکر شده است. درمان پانیک لزومی به این ندارد که اتفاقات گذشته را تصحیح کنید. تنها کافی است که نوع نگاه خود را به گذشته تغییر دهید و متوجه شوید چه خطاهای شناختی در نگرش شما وجود دارد.(مقاله خطاهای شناختی را در سایت مطالعه کنید.)
      هر چقدر آگاهی شما نسبت به خود بیشتر شود تسلط بیشتری بر حالات خود پیدا می کنید و احتمال پانیک کمتر می شود.
      سبک بی تحرک و احتمالا بی هدف خود را نیز باید تغییر بدهید. دائما ورزش کنید. مشغول کاری شوید و یا مهارتی را فرا بگیرید. همه این موارئ بر کاهش اضطراب شما موثر است

  137. سلام من یک ماهی است دچار این مشکل شدم تپش قلب تنگی نفس وکرگرفتگی رفتم روانپزشک گفتند اضطراب ونشانه های پانیک است. دارو داده ایمی پرامین ۱۰ دوکسپین آلپرازولام ۰۵ ویک دارو برای برقراری پایه چون پاها هم خیلی بقرار شده بودن به نظر شما راه درمان دارویی همینه. غیر از درمان خود شخص وبیخیال شدن

    1. سلام. حتما به یک رواندرمانگر نیز مراجعه کنید تا درمان غیر دارویی را نیز انجام بدهید زیرا از انجایی که ابتدای بیماری است براحتی بیشتری می توانید بدون دارو بر ان غلبه کنید

        1. سلام وعرض ادب ممنون بابت پاسخگویی حالت دلشوره واضطراب دارم بی رمق میشم اشتها کلا به غذا ندارم غذا را می بینم حالت تهوع بهم دست میده بعضی مواقع یکی دوتا تپش قلب شدید همراه با داغ شدن قسمتی ازبدن حالت یت دست ها یا قفسه سینه بیشتر سر گردن اصلا نمیتونم از خونه برم بیرون بیحوصله وبی رمق هر دفعه احساس میکنم جایی از بدنم درد میکنه بیشتر طرف چپ قلبم که قلب گفت مشکلی نداری با اکو تست ورزش. بی قراری پاها موقع خواب واستراحت باید تکان بدهم پاهایم آیا این علایم پانیک است احالات پانیک است آیا داروهایی که دکتر داده درست است ایمی پرامین ۱۰ پکسولا آپودکسپین آلپرازولام ۰\۵ ضمنا متورال و آ س آ ۸۰ و قرص اترواستاتین برای جربی ویتامین ای ولیورگل هم برای فشار وچربه کبد هم میخورم. سن ۴۶ وزن ۸۵ لطفا راهنمایی بفرمایید در حال حاضر مشکلم همین اضطراب وافسردگی است که گفته پانیک است

        2. ایا در تمام مدت دچار این حالات هستید و یا اینکه تپش قلب و گرگرفتگی می اید و می رود؟ بعبارتی آِا دچار حمله می شوید و بعد رها می شوید و یا اینکه داءمی است حالاتاضطراب؟ ایا ترس از اینکه دوباره دچار این حالات بشوید دارید؟

        3. سلام ممنون حالت تپش قلب و گرگرفتگی بعضی مواقع می باشد دایمی نیست البته از زمان شروع درمان مثلا در طول بیست روزی که درمان شروع کردم یکی دوبار. بعضی مواقع به جای گرگرفتگی احساس سرما می کنم

        4. بنظر پانیک است. ولی نکته مهم ان است که خیلی نگران اسم مشکل نباشید. موضوع ان است که شما دچار اضطراب همراه با افکار غلط و منفی هستید که باید تصحیح شود.

  138. سلام. مطلبتون رو خوندم و به خوبی فهمیدم و درک کردم که به برای درمان باید چیکار کرد. دیشب دوستم میخواست بره به قم برای کاری بمن گفت میای من هم چون این مطلب رو خوندم بالاخره رفتم بعد از مدتی خارج از تهران. وقتی از شهر خارج شدیم باوجود اینکه تمام این مطلبتون و اون یکی مقالتون راجب پانیک رو خوندم اما در تمام مدت سفر استرس تمام وجود من رو گرفته بود و فقط تمام سعیم رو میکردم که پانیک من به مرحله تپش قلب و تنگی نفس نرسه. موقع برگشت دیگه حالم خیلی بدتر شده بود و سعی میکردم حرف نزنم که نفسم نگیرد و از حرف زدن اجتناب میکردم. دیگه نیم ساعت اخر عرق سرد کردم و دستام میلرزید و وقتی از ماشین پیاده شدم مثل مرده متحرک بودم.و از دیشب حالم به کلی بدتر از روزهای قبل شده و مدام استرس دارم. نمیدونم چرا باوجود خواندن مطلبتون و درک کردنش باز هم نتونستم به کنترل دربیاورم پانیک رو و تمام مدت استرس بامن بود. نمیدونم خلاص میشوم ازین بیماری یا نه

    1. سلام. خیلی عالیه که مواجهه سازی را شروع کردید. اما چند نکته: اولا قرار نیست شما تمام سعی خود را بکنید که حمله به شما دست ندهد زیرا هرقدر بیشتر اینکار بکنید استرس شما بیشتر میشه. باید بدانید که اگر حمله ای نیز اتفاق افتاد میاید و میرود و قرار است شما از بیرون نظاره گر آن باشید. و مقاومت در برابر آن نمی کنید. جلوی حمله را گرفتن یعنی اجتناب کردن از آن و این یعنی به ذهنتان پیام می دهید که حمله خیلی وحشتناک است در حالیکه پیامی که مواجهه سازی به ذهنتان باید بدهد آن است که حمله قابل تحمل است و انقدرها ترسناک نیست. شما دیروز مواجهه سازی کردید اما در حین مواجهه سازی باز اجتناب کردید. نکته بعد آنکه مواجهه سازی باید بتدریج شدتش اضافه شود . نکته اخر انکه مواجهه سازی حتما باید تداوم داشته باشد و حداقل هفته ای ۵ روز انجام شود تا بتدریج آثار آن نمودار شود.

      1. دکتر من نمیدانم چرا حتما باید یه نظر بدم تا جواب شمارو ببینم. من در مورد غذا خوردن هم نوشتم. ایا بااین همه اضطرابی که هنگام غذا خوردن بهم دست میده درست است که به غذا خوردن بااون اضطراب شدید ادامه بدم؟؟

        1. پاسخ شما را داده ام. بله حتما باید مانند قبل غذا خوردن را ادامه دهید و حتی نباید راهکارهایی برای اطمینان از خفه نشدن و… را انجام دهید.

  139. سلام ، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید .مامان من سابقه فسار خون دارن که کنترل شده است از لحاط قلبی هم مشکلی ندارن ، ایشون ۵۹ سالشونه …. از یک هفته پیش ایشون ناگهان دچار حمله به صورت زیر شدن ، تپش قلب شدید ،که همزمان با اون فشار و قند خونشون هم بالا میره …. احساس ضعف شدید هم میکردن که بلافاصله برای اینکه بهتر بشن چیزی میخوردن که این احساس لرز و برطرف کنه …. حالا میخوام بدونم ایشون هم دچار حمله پانیک شدن ،،،،? در طول این هفته چند بار این اتفاق افتاده و چند بارش در خواب بوده ….

    1. سلام. احتمال دارد که ناگهان قند خون ایشان پایین آمده باشد. آنرا چک کنید. در غیر اینصورت احساس ضعف و لرز و تپش قلب و افزایش قند خون نشانه حمله وحشت می باشد.

  140. سلام آقای دکتر امیدوارم جوابم رو بدید. دوست من مبتلا به یک مشکلی است که دکتر هایی که در کشورش مراجعه کرده نتونستن به نتیجه برسند ولی بعضی از علائمش شبیه بیماری پانیک اتک هست. به گفته ی خودش وقتی حمله بهش دست میده اول از همه سرش شروع میشه به داغ شدن و شروع میکنه به عرق کردن ضربان قلبش بالا میره و نمی تونه نفس بکشه و بعدش حالت تهوع میگیره و استفراغ میکنه. در حین استفراغ ممکنه یک بوی خاصی مثل عطر به مشامش بخوره یا کسی لمسش کنه که استفراغش رو تشدید می کنه و همچنین فکر می کنه ارتباطش با دنیای واقعی قطع شده و در حال مردن هست. در اون لحظه حس می کنه بهترین کار خوابیدنه ولی وقتی می خوابه افکار منفی و غیر واقعی میان به ذهنش در حالی که اون لحظه نمی تونه تشخثص بده غیر واقعی هستن و باز هم با شدت بالا میاره. در مدت ۳ سال ۲۰ کیلو وزن کم می کنه. بوی عطر تشدیدش می کنه چون حساسیتش
    نسبت به بو بالا میره و خیلی قوی تر بو هارو حس میکنه. فکر میکنه بوی عطر مستقیم میره توی شکمش به جای ریه هاش . باعث میشه شدیدتر بالا بیاره. این حالت تهوع ها باعث به وجود اومدن مشکلات جسمی میشه چون در معدش چیزی بزای بالا آوردن وجود نداره. از ۵ سال پیش این مشکل رو داره ولی به مدت ۳ سال تجربش نکرده و فکر کرده رفع شده ولی الان به فاصله ی ۴ ماه دوبار تجربه کرده. به نظر شما به بیماری پانیک اتک مبتلاست؟خیلی ممنون از راهنماییتون.

    1. سلام. بله به احتمال زیاد مشکل پانیک اتک است. حساسیت زیاد به بو ناشی از شرطی شدن ایشان است. بدلیل انکه تچربه حمله شدید است هر چیزی که در زمان حمله تجربه کرده است می تواند در ذهن او شرطی سازی شود. احتمالا در بار اول یا یک نوبت از حمله در اطراف او بوی خاصی بوده است. ذهن تصور می کند این بو باعث تچربه شدید حمله شده است بنابراین نسبت به ان حساس می شود. هرقدر بیشتر بخواهد از بو اجتناب کند باور او قوی تر می شود و حساسیت او نیز بالا می رود.

  141. سلام من مدت هفت سال این بیماری لعنتی رو دارم بعد از درمان شدن یک دوره بعد از یک ونیم سال بعد یعنی اوایل امسال بازهم اضطراب برگشت بیماری رو گرفتم ولی حمله ای نداشتم تورو خدا راه ومراحل درمان این بیماری چیه تورو خدا راهنمایی کنید اگه ممکنه

    1. پس از اینکه درمان شدید همیشه باید مواجه سازی را انجام بدید و در برابر پانیک عقب ننشینید. ضمن آنکه ورزش منظم هوازی ۵ روز در هفته بمدت ۴۵ دقیقه فراگیری ریلکسیشن به شما کمک می کند. زیرا پس از درمان بازگشت پانیک معمولا بجهت یک دوره استرس و اضطرابی است که محتملا در زندگی شما پیش آمده است. باید اضطراب خود را با ورزش و ریلکسیشن کنترل کنید

  142. با سلام من ۲۱ سالمه و حدودا ده ماهه که دارم پانیکو تجربه میکنم و مشکلم تپش قلب شدیدمه که تا ۱۷۰ اینا میره صبحا. دکتر قلب بهم میگی مشکل از قلبت نیست. من پرکاری تیروئید هم دارم که کنترل شده و الان هم نرماله. یه دوره سه ماهه پیش روان پزشک رفتم ولی تاثیری نداشت الان هم آسنترا میخورم به دستور پزشک عمومی و دوباره پیش روان پزشک نرفتم. میترسم خیلی میترسم ایا پانیک من کهنه شده؟ من کل شبانه روز دارم باهاش دستو پنجه نرم میکنم دائما نبضمو چک میکنم خسته شدم.ایا خوب میشم

    1. سلام. خیر پانیک شما کهنه نشده است و براحتی با مراجعه به یک روانشناس با تجربه قابل درمان است. هر قدر آگاهی خود را درباره پانیک بیشتر کنید کمتر دچار آن می شوید و شدت آن نیز کمتر می شود. تا می توانید درباره آن از منابع معتبر آگاهی بدست بیاورید

  143. سلام من ۲سال پیش مبتلا به پنیک شدم و خوشبختانه تحت درمان بودم تا اینکه نشانه های بیماری کاملا برطرف شد. ولی متاسفانه حدودا دوهفته هست که بیماری دوباره عود کرده. خیلی ناراحت و نامیدم. همه تلاشهام برای درمان بی نتیجه موند. الان باید چکار کنم؟

    1. سلام. چرا گمان می کنید تلاشهاتون بی نتیجه بوده؟ ایا وقتی به سرماخوردگی دچار می شوید و پس از درمان بهبود می یابید و مجددا سال بعد دچار سرماخوردگی می شوید می توانید بگویید دفعه اول درمان من خوب نبود و یا ناکافی بود؟ بیماری روانی نیز بهمین ترتیب است. شما بار اول درمان شدید ولی احتمالا مجددا شرایط پر استرسی داشتید که دوباره دچار حمله شدید. پس لازم است مجددا درمان کنید. پس نگران نباشید.

  144. من چند سالیست تقریبا بعضی علائم پانیک مثل لرزش و تپش قلب و چندتا دیگه از علائمش رو هم دارم، ولی نمیدونم پانیک هست یا نه، امکانش هست من بتونم در این مورد صحبت کنم باهاتون و سوالاتمو بپرسم و علائمم رو بگم که بدونم مبتلا به پانیک هستم یا نه؟

  145. سلام
    من الان ۲ ماه هست که حالت های خوبی ندارم و خیلی نزدیک به مشخصه های شماست که در مقاله ذکر کردید
    الان ۲ ماه هستش که دچار ترس و اضطراب و دلهره ای هستتم که اصلا علتی هم براش نمیبینم و لی انقدر در کنترلش ضعیف و بی اراده هستم که احساس نا امیدی میکنم و فکر میکنم که حالم دیگه خوب نمیشه … هیچ انگیزه و انرژی ندارم و از همه چیز میترسم و گاهاْ دچار نفس تنگی میشم … تمام روز در فکر کنترلش هستم و شبها که میشه ترس تمام وجودم رو میگیره … بنظرتون قابل حل شدن هست؟ البته من ۴ سال پیش این حالت ها رو داشتم ولی کمتر شده بود یا اصلا خودشو بروز نمیداد ولی الان ۲ ماهه تشدید شده و حالم خوب نیست!!!!

  146. سلام
    من ٣سال هست درگیر اختلال پانیک هستم انقدر دکتر رفتم تا گفتن پانیک اتک دارم و الان سه سال درگیرم جدا بر اینکه خوب نشدم اضطرابهای بد هم به سراغم میاد تازه باعث شد بیکار هم بشم دوماهه دیگه بریدم منیکه از مرگ میترسیدم الان ارزوی مرگ دارم
    من کیش زندگی میکنم متاسفانه دکترها پروازی هستن الان باز یه دکتر دیگه می خوام برم
    دکتر عزیز میدونم دیگه فایده ایی نداره چون پانیک من کهنه شده

    1. سلام. به هیچوجه اینطور نیست که چون پانیک شما کهنه شده نمیشه کاری کردو اینکه بنده عرض می کنم بهتره کهنه نشه بدلیل اینه که در اوایل پانیک بسادگی و تنها با رعایت چند نکته قابل درمانه. اما وقتی کمی زمان بگذرد لازم است فرد تمرینهای بیشتری بکند. حتما علاوه بر روانپزشک به یک درمانگر و مشاور خوب در کیش مراجعه کنید. اگر کسی را نیافتید با منشی تماس بگیرید تا جلسات انلاین از طریق واتس اپ با شما داشته باشیم. پانیک نیاز به همت شما دارد. مطمئن باشید بهبود پیدا می کنید. نکته: اتفاقا افرادی که از بیماری پانیک خود به ستوه امده اند بدلیل انکه همکاری بیشتری با درمانگر می کنند احتمال خوب شدن انها بیشتر است. بعبارت دیگر احتمال خوب شدن در دو سر طیف بیشتر است. کسانی که در اوایل دوره پانیک هستند و کسانی که بشدت از ان رنج برده و زندگی شان مختل شده است. شاد باشید.

      1. سلام
        من دو هفته هست که وقتی یه جا می‌شینم ناگهانی ضربان قلبم بالا میره و دمای بدن هم زیاد میشه احساس لرز هم میکنم کنارش وقتی به اوج میرسه سرگیجه هم رخ میده.
        بعد من یه حالتی گرفتم که هیچی دیگه برام لذت قبل رو نداره نه میتونم بخندم مثل قبل نه میتونم گریه کنم نداشتن احساس ترس هم هست قبل از این وقایع من ماشین جلوم میومد دلهره می‌گرفتم ولی الان اونطوری نیست
        فقط به بار به پزشک عمومی مراجعه کردم اون هم آلپرازولام ۰.۵ نوشت که با خوردنش حمله ها میرفت ولی احساس گیجی همیشه داشتم به همین دلیل قطعش کردم میل جنسی هم کم شده
        به نظرتون چه بلایی داره سرم میاد؟

  147. با سلام من شب موقع خواب حمله پانیک رو تجربه میکنم و این باعث میشه خوابم نبره در اون لحظه باید چکار کنم که خوابم ببره؟

      1. سلام. پیش از آنکه قصد بخواب رفتن داشته باشید تنفسهای دیافراگمی را چندین بار انجام دهید. (لینک توضیح در انتها) تمامی افکار خود را بر روی کاغذ بنویسید و پاسخ صحیح آنها را نیز در مقابلش بنویسید. افکار منفی خود را پیدا کنید. احتمالا افکار پنهانی چون اگر پانیک بشوم و همه خواب باشند چی؟ اگر در خواب دچار وحشت بشوم چی؟ و…پاسخ آنها را در مقاله درمان پانیک می توانید پیدا کنید(لینک در انتها). باید بخود بگویید حملات پانیک بجهت بقای من است پس نمی تواند باعث اتفاق بدی برای من بشود. بخود بگویید در هنگام حمله خوب به بدن خود دقیق شوید گویی که از بیرون به خود نظاره می کنید . ببینید در بدن شما چه اتفاقاتی می افتد. بخود بگویید این یک حمله است. می اید و می رود. قرار نیست برای من اتفاقی بیفتد.
        https://dr-sanaie.com/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9/

        https://dr-sanaie.com/%DB%B1%DB%B0-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B6%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%A8/

  148. سلام من حدود یک ساله که حملات پانیک رو تجربه میکنم البته اکثر مواقع خفیفه ولی شدید هم میشه ، مشکلی ندارم برای بیرون رفتن(از بیرون رفتم نمیترسم) حتما باید برم دنبال درمانش؟(دارو درمانی‌و….) چونکه میگید پانیک نباید کهنه بشه .واقعا مشکلی ایجاد میکنه؟؟؟؟

    1. سلام. بله. چه لزومی دارد که شما اضطراب و نگرانی را تحمل کنید، در حالیکه با چند راهکار ساده می توانید آن را درمان کنید. احتمال آن وجود دارد که وقوع مکرر آن در مکانهایی و یا انجام کارهایی باعث شود بواسطه قانون شرطی سازی از آن مکانها و یا رفتارها بترسید. توصیه می کنم حداقل روشهای توصیه شده برای درمان را در مقاله زیر بخوانید و عمل کنید. زیرا در صورتی که پانیک خفیف باشد خودتان می توانید بر ان فائق بیایید.
      https://dr-sanaie.com/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9/

  149. سلام دوستان بنده چندین سال درگیراین بیماری بودم چندین جارفتم چندین دکترومتخصص اعصاب وروان و…تابعدازگذشت چندسال کم وبیش بهترشدم ولی خوب نشدم.طی این چندسال اینقدفکرکردم تاراه حلی پیداکردم واولین باربرای خودم استفاده کردم …خوب که شدم هیچ باعث شده اعتمادبه نفسم امیدبه زندگی سرحالی سرشوقی به جرات بیشترازافرادمعمولی هم بشه وهیییییچ نیازی به دارو ودرمان ندارم.الان حدودچندساله که حتی گاهی اوقات پشیمونم که چرااون همه هزینه کردم اون همه ترس داشتم حالت خفگی داشتم حالت بیقراری تنگی خلق ….وفققققط تبدیل شده به خاطره برام.اینقداین راه جواب دادبرام که حاضرم مثلا یک شب به تنهایی دردل یه کوه بخوابم مثال که زدم یعنی باهرخطری …دوستان عزیزراه حل رادوست دارم بهتون بگم ولی این فضاکافی نیس وهرکسی دوست داشت میتونه به تلگرامم پیام بده تاکمکش کنم .هیچ انتظاری ازتون ندارم وچون خودم چندوقت زجر کشیدم دوست ندارم کسی دیگه هم ناراحت باشه وبیمارباشه.هرکسی ازدوستان مایل بودمیتونه امتحان کنه.انشالله ریشه کن کردن پانیک .یاعلی ایدی تلگرامم …..باتشکر اصلاح کردمایدی تلگرامم را.مرسی

  150. سلام پانیک وحملات اضطراب بیماری نیست تمام دوستان بنده چندین سال درگیراین بیماری بودم چندین جارفتم چندین دکترومتخصص اعصاب وروان و…تابعدازگذشت چندسال کم وبیش بهترشدم ولی خوب نشدم.طی این چندسال اینقدفکرکردم تاراه حلی پیداکردم واولین باربرای خودم استفاده کردم …خوب که شدم هیچ باعث شده اعتمادبه نفسم امیدبه زندگی سرحالی سرشوقی به جرات بیشترازافرادمعمولی هم بشه وهیییییچ نیازی به دارو ودرمان ندارم.الان حدودچندساله که حتی گاهی اوقات پشیمونم که چرااون همه هزینه کردم اون همه ترس داشتم حالت خفگی داشتم حالت بیقراری تنگی خلق ….وفققققط تبدیل شده به خاطره برام.اینقداین راه جواب دادبرام که حاضرم مثلا یک شب به تنهایی دردل یه کوه بخوابم مثال که زدم یعنی باهرخطری …دوستان عزیزراه حل رادوست دارم بهتون بگم ولی این فضاکافی نیس وهرکسی دوست داشت میتونه به تلگرامم پیام بده تاکمکش کنم .هیچ انتظاری ازتون ندارم وچون خودم چندوقت زجر کشیدم دوست ندارم کسی دیگه هم ناراحت باشه وبیمارباشه.هرکسی ازدوستان مایل بودمیتونه امتحان کنه.انشالله ریشه کن کردن پانیک .یاعلی ایدی تلگرامم….

    1. سلام بمن کمک کنین ۰۹۱۰۸۳۸۲۱۵۵اگه تونستید زنگ بزنین راهنمایی میخام

  151. آقای دکتر من خیلی حالم بهتر شده ولی الان عروسی دوستم شهر دیگه اس.و خیلی برام مهمه که حضور داشته باشم‌.ولی اون ترس دور شدن مثل اینکه هنوز دارم.پزشک هم نرفتم و خودم با ورزش کردن و کار کردن پیشرفت کردم.نظر شما چی هست؟

    1. اگر وقت دارید حتما رفتن به شهر دیگر رو به مراحل کوتاه تر و راحت تری تقسیم کنید. بطور مثال در ابتدا سعی کنید به یک شهر نزدیک برای مدت کوتاهی سفر کنید. سپس کمی دورتر و با زمان بیشتر. دقت کنید هر مرحله ای که هدف گذاری می کنید باید نه انقدر ساده باشد که استرسی تحمل نکنید و نه آنکه انقدر سخت باشد که قادر به انجام نباشید. انجام این تمرینات شما را برای رویارویی با هر سفری آماده می کند.

  152. سلام آقای دکتر.من حدود دو سال پیش مواجهه شدم با این حالت.و چون نمیخواستم کسی فکر کنه که من مریض هستم پزشک نرفتم.تمام این حالات رو داشتم.ولی چون آدمی هستم که به راحتی تسلیم نمیشم شروع کردم به کار کردن و ورزش کردن.با اینکه اصلا نمیدونستم اسم این حالت یا بیماری چی هست.قبلا به میهمانی نمی رفتم چون می ترسیدم آبروریزی شود.فک میکردم فقط من هستم که این حالت را دارم.دنبال این بودم که بفهمم اسم این حالت چی هست.حتی در مورد حالتم می ترسیدم حرف بزنم در حالی که الان میتونم به راحتی حرف بزنم.با گذر زمان حالت پانیک من خیلی کم شد و فقط در مواردی به وجود آمد.و بعد از دو سال فهمیدم اسم این حالت پانیک است.تنها چیزی که الان باقی مانده ترس از دور شدن از خانواده و خانه تا فاصله دور است.که با خواندن این مقاله متوجه شدم این حالت همان حالت دفاعی بدن است که بدون وجود خطری و به خاطر افکار منفی ایجاد شده.من دارویی مصرف نکردم .میخواهم با تمام وجود با این حالت مبارزه کنم و این افکار مسخره را کنار بگذارم.ما هیچیمون نیست فقط فکرمون مارو به اشتباه میبره.دنیا کوتاهه و لذت ببرین از زندگی.این حالت تا الان کسی رو نکشته.

  153. سلام از بیماری پانیک واقعا خسته شدم دو ماه دارم زجر میکم ۱۵ سالمه لطفا راه درمان مرا بگویید شما را به خدا قسم میدم مرا خوب کنید

  154. سلام خواهش میکنم من الان دو ماه بیماری پانیک دارم بخدا خیلی داره اذیتم میکنه هر روز یه فکر میکنم نمی تونم اون ها رو به خانواده ام بگم چون ناراحت میشن خواهش میکنم مرا یه جوری یا هر پزشک خوبی باشه میرم خواهش میکنم مرو خوب کنین مغزم داره میترکه التماس میکنم

    1. سلام عزیزم. شما اگر تنها دو ماه است که حمله پانیک دارید خیلی راحت تر می توانید بر آن غلبه کنید. مهم آن است که نگذارید پانیک کهنه شود. مقاله درمان پانیک که لینکش را در پایین می گذارم مطالعه کنید. یک روانشناس خوب در شهرتان که با درمان پانیک آشنا است پیدا کنید. درمان پانیک ۱۰ جلسه زمان می برد.

      .https://dr-sanaie.com/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9/

  155. سلام من ۱۴ سالمه و تقریبا یه ساله این حملات رو تجربه میکنم . چیزی که بیشتر اذیتم میکنه تنگی نفسه که همیشه هستش و دنبالمه.اصلا ولم نمیکنه.خیلی اذیتم.دوست دارم برگردم به دوران قبل از پانیک .خیلی اون موقع ها شاد بودم اصلا به چیزی فکر نمیکردم .الآن شب و روزم فکرم اینه که چجوری باید اینو درمان کنم و یا نکنه اینکه نتونم درمانش کنم. و دوست ندارم از دارو استفاده کنم چون عوارض داره . آیا میشه بدون دارو کاملا درمانش کرد؟

    1. سلام عزیزم. تمرین تنفس شکمی به شما کمک زیادی می کنه. شما باید یاد بگیرید نفس های عمیق بکشید. نفس از شکم. در مقاله درمان اضطراب در سایت توضیح دادم. هر زمان احساس کردی احتمال حمله وجود داره دراز نشست برو و یا بدو. البته همه اینها در صورتی است که مشکلات فیزیولوژیکی مثل آسم و … نداشته باشی.

  156. سلام ،من‌ خانومم ومتاهل ،مجرد بودم که تو اوج جوونی پانیک گرفتم بیست یک سالم بود ،از جوونی فقط پانیک یادمه ،
    هشت ساله پانیک دارم هشت سال فقط دارو درمانی اولین بار یک شب بعداز نمایشگاه کتاب تهران به اصفهان دچار حمله شدم، به اشتباه پزشکان که فکرمیکردن عفونت معدس هرشب وروز بیمارستان بودم چون تهوع شدید ولرزبدن شدییید داشتم ۱۰ کیلو در عرض یکماه کم‌کردم ،دفع پروتین کلیه پیدا کردم اوضاعم داغون بود فقط مرگ جلو چشام بود ، تا یه دکتر که فرشته زندگی من بود یک شب تو بیمارستان به بابام گفت ببرش پیش روانپزشک اعصاب وروان ، رفتم ولی متاسفانه فقط دارو درمانی ،دکترم را عوض کردم بدتراز اون دوباره دارو درمانی تا اتفاقی با خانوم دکتر شیرزادی آشنا شدم که متخصص اعصاب وروان هستن دارو درمانی کردن ولی دوز ضعیف سیپرولکس ۱۰ نصف ظهرها و الانزاپین نیم ،یک چهارم شبها ،قبلا راناکس بمدت طولانی میخوردم که متاسفانه چون آرومم میکرد بهش وابسته شدم سعی کردم کمش کنم وقطعش کنم .بعدم معرفی شدم به روان درمان خانوم دکترمحمدی . الان نسبت به گذشته خیلی بهترم ولی پانیک واقعا درد خیلی بدیه هرچند وقت یکبار بدجور خود نمایی میکنه . من واقعا خسته شدم من واقعا درمانده شدم . مامانم خیلی پیرشد پا من روزگار سختی گذروندم.
    به همه کسانی که اول راه پانیک هستن پیشنهاد میکنم فقط روان درمانی کنن نزارن مثل من کهنه بشه که روان درمانی دیر جواب بده. الان خداوند را شاکرم که این مریضی را بمن داد چون
    فکرمیکنم شاید اگر پانیک نمی‌گرفتم بیماری صعب العلاج میگرفتم، ان شالله هیچ کسی این روزگار پانیک را تجربه نکنه.
    دوستان برای هم دعا کنیم تا زودتر خوب بشیم

  157. سلام آقای دکتر
    و سلام به همه ی کسانی که با یک بیماری که خود شخص بهش پر و بال میده
    برای اولین بار در محل کارم ( محل کارم جوری بود که از صبح تا عصر تنها بودم) مشغول بودم که یهو دیدم حالم داره یه جوری میشه و تمام چیزایی که هنگام پانیک میاد بهم دست داد …
    چشمتون روز بد نبینه، نمی دونستم چم شده یا داره چی میشه، به سختی نفس عمیق می کشیدم و مابقی چیزها که همه میدونن چی به سر آدم میاد .
    برگشتم خونه و با همسرم رفتم درمانگاه، به دکتر گفتم فکر میکنم من دچار حمله قلبی شدم (با ترس شدید در وجود خودم) ناگفته نمونه که خونه که اومدم دوباره همون جور شدم ولی خفیف تر ، یعنی سه مرتبه … تا قبل اینکه برم پیش دکتر .
    با ترس نشسته بودم پیش دکتر ولی بروی خودم نمی آوردم، دکتر خیلی عادی نبض و فشار و … من رو گرفت و راحت بهم گفت عصبی هستی؟
    با همین یک کلمه ی دکتر دیگه خودم فهمیدم که از کجا اب میخوره …
    شروع کردم درباره حالات عصبی جستجو کردن تا اینکه رسیدم به پانیک . دیدم آره خودشه .. من دچار همین حمله شدم، اون روز دور از جون فکر کردم دیگه تموم شدم … .
    حالا من به عنوان یه شخصی که پانیک رو تجربه کردم میخوام بگم چیکار کردم که نزاشتم بهم دست بده.
    من خودم نزاشتم دیگه اونجور بشم .
    من چون شناختمش و فهمیدم چرا و چطور پیش میاد جلوشو گرفتم .
    زیربنای این بیماری ترس هستش!! بله من توی یه اتاقی که برای اولین بار پانیک شدم میترسیدم که برم . اصلا مایل نبودم برم اونجا.
    ولی خب، غلبه بر ترس یکی از عوامل مهم بهبودی به شمار می رفت …
    یه روز به خودم گفتم فلانی نترس برو داخل همون اتاق قول میدم طوری نشه . خودمو راضی کردم به هر سختی که بود رفتم دوباره همونجا و برگشتم و به خودم ثابت کردم که این فقط یه فکر مسخره است ! این یه فکری هست که من دارم باهاش اذیت خودم میکنم .
    خلاصه پیشنهاد من، از چی و کجا میترسی؟ برو همونجا نترس، برو و به خودت نشون بده که طوری نمیشه و همش یه فکر مسخره بوده .
    سعی کنید ماوراء افکار خودتون رو حتما خالی کنید، یعنی هرچی توی فکر و سرت می گذره به یکی بگو، یه شخص مورد اعتماد پیدا کن هرچی هست بهش بگو، مورد اعتماد اگه نداری برو پیش مشاور .
    فقط خودت رو خالی کن. بگو نترس، هر چی هست توی سرت و به هرچی فکر میکنی بگو و تاثیر شگفت انگیزش رو ببین …

    از هر مکانی می ترسی برو . نترس. برو و ببین که هیچی نیست .

    ماوراء افکار خیلی مهم هستش. حتما حتما حتما اون رو خالی کنید تا رها بشید. تنها راه خالی شدن و رها شدن هم اینه که بازگو کنی و به زبان بیاریش، به یکی بگو …

    شدت و دفعات پانیک رابطه ی مستقیم داره با رمز و راز و افکاری که به تنهایی داری به دوش می کشی . خودت رو خالی کن و فریادش بزن بگو .. فقط با این راه حل می تونی نجات پیدا کنی همین!
    دوست من! این راه رو امتحان کن خواهش میکنم. بدون هزینه و راحت. فقط خودت به خودت کمک کن.
    من هم مثل شما هستم همدرد هستم، خیلی گشتم خیلی جستجو کردم و … .

    1. سلام. خیلی خیلی از اشتراک تجربه مفید و ارزنده تون سپاسگذارم. دقیق و بدرستی به راه درمان اشاره کردید. وقتی این تجربه از سوی شما که خود مبتلا بودید عنوان می شود مطمئنا بسیار تاثیر گذار خواهد بود. مطمئن هستم راههای ذکر شده توسط شما می تواند به افراد زیادی کمک کند. سپاس

  158. سلام من ۲۰ سالمه و به تازگی حملات پا نیک بهم دست داده و من اصلا اطلاعی از این بیماری نداشتم الان تومرحله ایم که فک میکنم میخوام بمیرم یه بی حسی مطلق بهم دست داده اصلا نمیتونم تمرکز کنم همش میخوام بزنم زیر گریه یه بچه ی کوچیکم دارم موندم چیکار کنم بخواطر استرسی که داشتم این اتفاق برام افتاد

    1. سلام عزیزم. اگر تازه برات اتفاق افتاده اصلا نگران نباش چون با مراجعه به رواندرمانگر می تونی به راحتی جلوش بگیری. پانیک تنها یک ترس خیلی خیلی زیاده. هیچ اتفاقی برات نمیفته. فقط ترس از اینکه نکنه اتفاقی برام بیفته فرد رو اذیت می کنه و میترسونه. و ترس از اینکه دوباره حمله تکرار بشه. حتما زودتر تا کهنه نشده مراجعه به رواندرمانگر بکن تا متوجه بشی که چیز خطرناکی نیست و فقط فکرهای خودته که داره اذیتت می کنه

      1. سلام من متاهلم ۲۷ سالمه یک هفته پیش خواب بد دیدم از خواب پریدم و دچار حمله شدم تا صبح بیدار بودم و میترسیدم ک بمیرم چند شب دوباره همین اتفاق افتاد و بعد چند روز بعد دچار حمله میشدم الانم خیلی حالم بده بغض بزرگی تو گلومه نمیتونم غذابخورم از گلوم پایین نمیره نمیتونم قورت بدم اشتهام ندارم دهنم خشکه فقط آب میخورم تو این چند روز مامان بابام دارن آب میشن همش میگم من میمیرم حتی یک لحظه از ذهنم مرگ خارج نمیشه رفتم دکتر بهم دارو داد ولی خیلی داغونم همش اظطراب خسته شدم بخدا رنگم زرد شده میگم روزیم قط شده من میمیرم

      2. آقای دکتر اگر پانیک کهنه بشه …قابل درمان هست ؟
        من تو مرحله مواجه سازی و درک این حالت هستم

        1. بله درمان پانیک حتی اگر زمان از شروع ان بگذرد نیز ممکن است ولکن احتمال دارد در طول این دوره پانیک مشکلات دیگری را نیز بوجود بیاورد. بنابراین درمان پانیک هر چه سریعتر باشد با سهولت بیشتری انجام می شود و ذهن فرد کمتر شرطی شده است

  159. من یک دوره به صورت خفیف این مشکل رو داشتم و بعد از پیگیری و جستجوی خودم و نه توضیح پزشک متوجه شدم که بی خطره و کم کم بهبود پیدا کردم.با اینکه درمان دارویی رو ادامه دادم و با صلاحدید پزشک قطعش کردم اما بعد ۳سال به طرز وحشتناک و شدید و اضافه شدن تنگی نفس شدید و غیر قابل کنترل، درگیرم کرد. یک سال درمان دارویی و ۸ماه مشاوره هفتگی تاثیر خیلی کمی داشت. بعد از تغییر روانپزشک و داروها دو سه ماهه رو به بهبودی رفتم و واقعا شرایط بهتر شده اما با طولانی شدن انرژی روحی زیادی ازم گرفته و واقعا احساس درماندگی میکنم و فکر میکنم نمیتونم دیگه ازش بیرون بیام. متاسفانه خونه نشین شدم و بیرون رفتن. سوار ماشین شدن و تنهایی برام عذابه. بدترین درد به نظرم پنیک هست چون همه فکر میکنن سالمی و همه چی رو از کمبود شجاعت خودت میبینن و کل بار درمان و مواجهه با ترس به عهده ی خود بیماره و چون این بیماری اول روحیه رو ضعیف میکنه کار رو سخت میکنه. بعد از کلی سرچ راجع به این بیماری و درمانش این اولین و درست ترین توضیح و به نطر عملیترین روش درمانو ارائه داد. ممنون از شما

  160. سلانم ممنون از اطلاعتتون
    اما متاسفانه دکتر من فقط بهم دارو داد واصلا توضیحی. برام در مورد بیماریام نداد

    1. آگاهی از نحوه ایجاد پانیک در بدن درصد قابل توجهی از درمان است. درصد زیادی از بیماران تنها با آگاهی و افزایش دانش خود از بیماری بهبود حاصل می کنند زیرا بیماری پانیک اصولا یک خطای شناختی است.

  161. سلام پانیک به طور کامل درمان میشه؟طوری که فرد بیمار کامل داروهاش رو بزاره کنار؟آیا برگشت داره؟

      1. سلام آقای دکتر .من دو سال پیش این اتفاق برام افتاد ولی متاسفانه پزشک نرفتم.خوشبختانه من آدم پر انرژی هستم و شروع کردم به ورزش و کار کردن.الان پیشرفت کردم ولی ترسم کامل از بین نرفته.عروسیه دوستم شهر دیگه ای و ترس دارم که دور بشم
        نظر شما چی هست؟

        1. اگر وقت دارید حتما رفتن به شهر دیگر رو به مراحل کوتاه تر و راحت تری تقسیم کنید. بطور مثال در ابتدا سعی کنید به یک شهر نزدیک برای مدت کوتاهی سفر کنید. سپس کمی دورتر و با زمان بیشتر. دقت کنید هر مرحله ای که هدف گذاری می کنید باید نه انقدر ساده باشد که استرسی تحمل نکنید و نه آنکه انقدر سخت باشد که قادر به انجام نباشید. انجام این تمرینات شما را برای رویارویی با هر سفری آماده می کند.

      2. سلام آقای دکتر من ۲۰ سالم تقریبا نزدیک ۵ماه که حس میکنم دچار حملات پانیک شدم چون اکثر علامتارو دارم الان تو مرحله ای هستم که فکر میکنم میخوام بمیرم یه حس خیلی بدی بهم دست میده دوس دارم همون لحظه گریه کنم اصلا از جاهای شلوغ نمیترسم یا بدم نمیاد میشه راهنمایی کنید خیلی ممنون.

  162. بسیارعالی وکامل توضیح داده شده بنده تازمانی که دچاراین بیماری نشده بودم اصلا شناختی ازاون نداشتم واقعابیماری رنج آورو وحشتناکیه وتاکسی مبتلانباشه نمیتونه درک کنه انسان خودش روبین مرگ وزندگی میبینه وزندگی براش تلخ ودردناک میشه ولی به لطف خداودرمانهای ثمربخش دکترخوب ومهربانم سرکارخانم کیانی الان مدت دوساله که دارو درمانی انجام دادم اون کابوس وحشتناک ازم دورشده امیدوارم مطالب مفیدوپربارسایتتون برای کسانیکه ازاین بیماری رنج میبرن مفیدواقع بشه وهیچ انسانی به این بیماری دچارنشه.باتشکر

      1. سلام آقای دکتر.. خواهش میکنم به سوال منم پاسخ بدید.. خواهرزاده من ۱۱ سالشه و دختر هست.. از زمان پیش دبستانی برای رفتن به مهد اضطراب داشت.. بعد کم کم بهتر شد.. در طول این ۱۱ سال هم گاهی دچار اضطراب و دلشوره میشه و بالا میاره.. تا اینکه دیشب ما رفتیم شهر بازی و سوار یه وسیله بازی شد که خیلی هیجان داشت.. البته اول قبول نمیکرد و دوست نداشت اما بعد دوبار بلیط گرفت یه بار با مادرش و یه بار هم با من سوار اون وسیله بازی شد و کلی هم بهش حال داده بود.. اما خواهرم میگه وقتی رفتیم خونه رفته مسواکش رو زده و بعد جلو آینه به خودش نگاه میکرده و یه جور مضطربی بوده.. نشسته روی مبل و خواهرم ازش پرسیده چی شده ؟؟ یهو گفته مامان‌ من میترسم.. میترسم بمیرم.. خانم معلممون گفته کره زمین‌در حال نابودیه.. خورشید داره از بین میره.. نه من نمیخام بمیرم.. وای مامان من میترسم. من نمیخام بمیرم. لباسش رو کشیده رو سرش و میگفته وای سرم داره منفجر میشه سرم‌ میسوزه.. خلاصه خواهرم میگه سریع پدرش و من بغلش کردیم و گفتیم هیچ اتقاقی قرار نیس بیفته مطمئن باش.. کم کم‌خوب شده.. آیا این حملات پانیک هست؟؟ آیا درمان داره؟؟

        1. سلام. از توضیح مختصر شما انچه بر می آید ان است که کودک دچار اضطراب عمومی یا GAD است. باید با یک روانشناس کودک مشاوره داشته باشید. احتمال دارد والدین افرادی اضطرابی و محافظه کار باشند که ترس های خود را ناخودآگاه به کودک منتقل کرده اند. کودک به احتمال زیاد در طول زمان نسبت به چیزهای مختلفی اضطراب خواهد داشت. باید مشاور با او گفتگو کرده و شناختهای کودک تصحیح شود. مقاله اضطراب عمومی را در لینک زیر مطالعه بفرمایید.
          https://dr-sanaie.com/%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%84%d8%a7%d9%84-%d8%a7%d8%b6%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%a8-%d9%85%d9%86%d8%aa%d8%b4%d8%b1-%db%8c%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%a7%da%af%db%8c%d8%b1-gad/

      2. سلام آقای دکتر من سه ماه پیش احساس گرما کردم و سردرد و سرگیجه و بی حالی داشتم از اون موقع تا حالا هم خیلی به گرما حساس شدم آیا مشکل من هم پانیکه؟

      3. اقای دکتر سلام
        من یک ماهی هس که یهویی تپش قلب میگیرم استرس و دلهره و ترس خیلی شدید،
        امشب یه لحظه یه ترس خیلی شدید اومد سراغم ک پشتش بدنم داغ شد و دست چپم سنیگین شد سردرد و دلهره و شدید گرفتم ب حدی ک دستم میلرزه
        حالا همش استرس و اضطراب دارم
        این حمله پانیکه یا چیز دیگه ای؟؟؟؟؟

    1. سلام بعد پنج سال یک دفعه بهم دست داد ماشین زدم کنار نفسم نمیومد حص کردم دارم میمیرم با اینکه من این بیماری خیلی درک کردم تمرین کردن خیلی جواب مده و تکرار برا خود خیلی این بیماری کمک مکنه من کمتر دکتری دیدم تو فضا مجازی همچین وقتی بزاره امسال شما کمن اقایه دکتر امیدوارم موفق باشید خدا بهتون سلامتی بده چون بیماری جوریه که انگار طرف خواب مکنه و هرکاری مخواد مکنه تا یادنگیری همین سه مرحله ایی که شما گفتین واقعیت درک نکنین ول کنتون نیست الکیم دارو نخورین باید خودتون درست کنین

        1. یه سوال داشتم من دیروز حرص کردم الان چند شبه ضربان قلب یا بدنم گر مگیره شبا با اینکه خستم خوب نمخوابم و زود عصبی میشم الانم فشارم 10 و بی جانم با ضربان قلب 60 چرا انقد بی جون شدم انگار مغزم کار نمکنه پانیک فشارو پاینم میاره ؟

        2. اصلا تمرکز ندارم ج مشتری بدم با یه بوق ماشین حل مخورم چرو یهو باز اینجوری شدم همون پانیکه یعنی باز

        3. سلام وقت به خیر من احساس خفگی میکنم انگار یچیزی تو گلوم گیر کرد سردرد و گردن درد هم دارم این تنگی نفس که میگم بیشتر موقعی که ناراحتم یا زیاد فک میکنم سراغم میاد احتمال داره منم پانیک داشته باشم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا