والدین بد اخلاق
رفتار با والدین بد اخلاق
چگونه با والدین بد اخلاق در دراز مدت کنار بیاییم؟
درگیری با والدین بد اخلاق میتواند طبیعی باشد. اما این طبیعی نیست که والدین به شما توهین کنند، شما را تحقیر کنند، بهخاطر اشتباهات کوچک سرزنشتان کنند و باعث شوند در خانه خود احساس ترس یا ناامنی کنید.
زمانی که والدینتان از شما انتقاد کنند و شما را تحقیر کنند، کنار آمدن با آن میتواند سخت باشد و می تواند به نفرت از والدین بیانجامد. به همین دلیل مهم است بدانید که در چنین شرایطی، نحوه رفتار با والدین بد اخلاق چگونه است. چرا که با قدرت و نبوغ میتوانید این شرایط سخت را پشت سر بگذارید.
این مقاله برای افرادی در نظر گرفته شده است که والدین بد اخلاق دارند، به آنها توهین کلامی میکنند، نمیخواهند رابطه آنها با کودکشان درگیر مسائل قانونی شود و فکر نمیکنند این امر ضروری است.
اگر احساس میکنید امنیت فیزیکی شما ممکن است در خطر باشد، با خدمات اورژانس تماس بگیرید.
در ادامه به توصیههایی برای رفتار با والدین بد اخلاق میپردازیم
روش اول مواجهه با والدین بد اخلاق: درک موقعیت
۱. درک کنید که رفتار والدین بد اخلاق هیچ ربطی به شما ندارد و کاملاً تقصیر خودشان است. مهم نیست که بزرگ کردن شما چقدر «سخت» است، رفتار والدین بد اخلاق به این دلیل است که تصمیم گرفتهاند با شما این گونه رفتار کنند.
چنین رفتاری بهخاطر این نیست که شما مشکل دارید، بلکه به این دلیل است که آنها تصمیم گرفتهاند که اشکالی ندارد اگر با شما رفتار بدی داشته باشند.
- یک والد خوب باعث نمیشود که کودک نسبت به اشتباهات خود احساس بدی داشته باشد، مگر اینکه کودک نوعی از کارهای بسیار بدی را انجام دهد (مثلاً به کسی آسیب برساند). وظیفه یک والد خوب این است که کودک را آموزش، تشویق و راهنمایی کند.
- مهم نیست که شما چه کاری انجام دهید، یک والد بداخلاق در هر صورت به رفتار بد خود ادامه خواهند داد.
۲. به یاد داشته باشید که رفتار بیرحمانه والدین بد اخلاق نشانه عدم بلوغ عاطفی آنها است. گاهی اوقات والدین بد اخلاق میتوانند مانند یک کودک باشند؛ مثلاً کجخلقی کنند و از روش دستکاری استفاده کنند تا بتوانند راه خود را داشته باشند.
- لازم نیست که با کجخلقی بزرگسالان کنار بیایید.
۳. این را تشخیص دهید که شما به احتمال زیاد هرگز نمیتوانید تأیید والدین بد اخلاق خود را به دست بیاورید. چرا که انتقادی بودن آنها بخشی از شخصیت آنهاست، به این معنی که هیچ برتری از سمت شما آن را تغییر نخواهد داد.
آنها به طرز جادویی شروع به تأیید شما نمیکنند. هر چقدر هم که لایق تأیید آنها باشید، احتمالاً هرگز نمیتوانید آن را داشته باشید.
- حتی اگر شما در مسابقهای برنده شوید یا هیکل «عالی» داشته باشید یا رئیس جمهور شوید، آنها چیز جدیدی برای انتقاد پیدا میکنند. تغییر خودتان باعث نمیشود رفتار آنها نیز تغییر کند.
- در چنین شرایطی که به دست آوردن تأیید آنها کاری غیرممکن است، این معنی را نمیدهد که شما مشکلی دارید، بلکه به این معنی است که آنها مشکلی دارند و شما خوب هستید.
۴. به یاد داشته باشید که شما نمیتوانید والدین بد اخلاق خود را تغییر دهید (و لازم نیست این کار را انجام دهید). به همان اندازه که ممکن است بخواهید این کار را انجام دهید، واقعیت این است که شما نمیتوانید والدین بد اخلاق خود را به افراد خوبی تبدیل کنید.
حتی اگر آنها روزی یاد بگیرند که چگونه مهربان باشند، این امر ممکن است سالها یا دهها سال طول بکشد. تنها کاری که شما میتوانید انجام دهید، این است که به خوبی از خود مراقبت کنید.
- حتی اگر به نوعی بتوانید اشکالات آنها را رفع کنید، این وظیفه شما نیست. چرا که شما نقش فرزند را دارید و آنها والدین شما هستند.
۵. انتظارات کمی داشته باشید. انتظار این را نداشته باشید که والدینتان مهربانتر شوند یا خودآگاهی بیشتری بدست بیاورند یا کمتر انتقادی باشند. احتمال زیادی وجود دارد که آنها همیشه اینگونه بمانند و شما هرگز در اطرافشان احساس راحتی نکنید.
- گاهی اوقات مادر و پدر زمانی که فرزندشان مستقل میشود، رفتار بهتری از خود نشان میدهند. زیرا متوجه میشوند فرزند یا فرزندانشان اکنون میتوانند انتخاب کنند که در صورت رفتار بد والدین، با آنها ارتباط نداشته باشند. این ممکن است در خانواده شما اتفاق بیفتد یا اینکه هیچ تغییری ایجاد نشود.
۶. تفاوت بین والدین بد اخلاق و سوءاستفاده عاطفی را بدانید. والدین سوءاستفادهگر ممکن است از روشهای دستکاری استفاده کنند تا به هدف خود یعنی کنترل کردن فرزندانشان برسند.
آنها تلاش نمیکنند تا به شما کمک کنند و همینطور ارزشی برای شخصیت شما قائل نیستند. در حالی که عملکرد بد والدین میتواند به فرزند صدمه بزند (حتی اگر والدین قصد بدی نداشته باشند)، سوءاستفاده عاطفی ترسناک است و میتواند زخمهای عمیقی را در فرزند ایجاد کند.
در ادامه به نکاتی میپردازیم که ممکن است افراد سوءاستفادهگر آنها را انجام دهند:
- طرد کردن: آزار کلامی بیجا، توهینهای شخصی، طعنههای خصومت آمیز، شوخیهای تحقیرآمیز، رفتار خودخواهانه، نظرات تبعیضآمیز که باعث میشوند خودتان را پایینتر از دیگران ببینید.
- نادیده گرفتن: جلوگیری از برقراری ارتباط کلامی با شخص دیگر، جلوگیری از محبت کردن، انکار نیازهای شما.
- ترساندن: تهدیدها، خشم بیش از حد، تمسخر و تحقیر، سرزنش شما بهخاطر مسائل.
- منزوی کردن: دور نگه داشتن شما از دوستان طولانیمدت خود، مانع شما میشوند تا در رویدادها (مثل مهمانیها و مراسم مدرسه) شرکت نکنید، مجازات بیش از حد، سعی میکنند تا دوستانتان را در مقابل شما و یا شما را در مقابل آنها قرار دهند، به شما میگویند که اگر سعی کنید از دیگران کمک بگیرید هیچکس باورتان نخواهد کرد.
- گمراه کردن: به شما مواد مخدر یا الکل زیاد میدهند، به شما یاد میدهند که تقلب کنید، بیقیدی در امور اخلاقی و جنسی را تشویق میکنند، به شما یاد میدهند که از دیگران سوءاستفاده کنید.
- استفاده کردن: شما را وادار به انجام کارهای نامناسب با سن و تواناییتان میکنند (مثلاً مسئولیت شستن لباسها را به یک بچه چهار ساله تحمیل میکنند)، شما را وادار به انجام کارهایی میکنند که نمیخواهید، انتظارات غیرمنطقی برای کارهای خانه و وظایف.
- نظارت: گوشی، دفترچه خاطرات، ایمیل و تاریخچه مرورگر شما را چک میکنند، باعث میشوند وقتی بیرون هستید مرتب گوشی خود را چک کنید، قفلها یا درها را از اتاقها جدا میکنند.
- تخریب شخصیت: شما را مجبور به شکست میکنند، دستاوردهایتان را بیارزش جلوه میدهند، ویدئوهایی از تنبیه شدن شما در اینترنت قرار میدهند.
- گس لایتینگ (نوعی دستکاری روانشناختی) یا بازیهای ذهنی: به شما میگویند که بیش از حد حساس هستید، از باجگیری عاطفی استفاده میکنند، سعی میکنند احساس عذاب وجدان را در شما القا کنند (مثلاً میگویند «من به تو غذا میدهم و برایت لباس میخرم!») تا حد و مرزهای معقولی را ایجاد کنند، درباره گذشته دروغ میگویند، شما را بهخاطر سوءاستفاده سرزنش میکنند، به شما میگویند که دروغ میگویید یا رفتارتان اغراقآمیز است.
روش دوم مواجهه با والدین بد اخلاق: پرهیز از مقابله
۱. وقتی در خانه هستید، به آرامی از والدینتان دوری کنید. به اتاق خود بروید و در را ببندید. اگر والدینتان در خانه هستند شما به بیرون از خانه بروید. مکانهایی را پیدا کنید که والدینتان در آنجا نباشند.
- به هر شرایطی که مقابله را کاهش میدهد توجه کنید. برای مثال، اگر مادرتان در حضور پدرتان رفتار خوبی دارد اما زمانی که با شما تنها است رفتار بدی دارد، سعی کنید نزدیک پدرتان باشید.
۲. زمان بیشتری را در بیرون از خانه بگذرانید. در فعالیتهای بعد از مدرسه یا قبل از مدرسه شرکت کنید. زمانی را در خانه دوستان بگذرانید و زمانی که میتوانید در آنجا بخوابید. به دنبال راههایی باشید که بتوانید به دور از خانواده خود، با دوستانتان وقت بگذرانید.
- اگر قبلاً از خانه نقل مکان کردهاید، میتوانید محدودیتهای زمانی را برای ملاقاتها و تماسهای تلفنی در نظر بگیرید.
- برای مثال، زمانی که مادرتان با شما تماس میگیرد، میتوانید به او بگویید که فقط نیم ساعت تا قبل از «قرار ملاقات» خود وقت دارید که صحبت کنید. (و بعد میتوانید به مکالمه پایان دهید و به آن «قرار ملاقات» با تماشای یک فیلم یا حیوان خانگی خود بپردازید.)
۳. به محرکهای رفتار بد توجه کنید و از آنها دوری کنید. به اینکه چه اتفاقاتی قبل از رفتار بد آنها میافتد توجه کنید. اگر آنها تمایل دارند بعد از زمانی که الکل مینوشند رفتار بدی داشته باشند، میتوانید در صورت مشاهده شواهدی از نوشیدن الکل از خانه بیرون بروید.
اگر آنها زمانی که مسئلهی مثبتی را دربارهی خودتان ذکر میکنید بداخلاق میشوند، سعی کنید این مسائل را در اطراف آنها نگویید.
- نگه داشتن گزارشی از حوادث، حتی اگر دردناک باشد، میتواند به شما کمک کند تا الگوها را بشناسید.
- به یاد داشته باشید که فقط بهخاطر اینکه یکی از رفتارهای شما موجب تحریک رفتار بد والدینتان میشود، به این معنی نیست که رفتارتان اشتباه است.
- برای مثال، اگر شما بگویید که «من خیلی خوشحال هستم که در امتحان آخرم ۹۸ درصد نمره را گرفتم.» و آنها شما را انتقاد میکنند، به این معنی نیست که هرگز نباید در مورد دستاوردهای خود صحبت کنید، فقط این معنی را میدهد که والدینتان شنوندههای بدی هستند.
۴. زمانی که میتوانید مکالمههای خود را کوتاه نگه دارید. سعی کنید مسائل را خوشایند و مختصر نگه دارید، به خصوص زمانی که به نظر میرسد والدینتان خلق و خوی بدی دارند. بهطور داوطلبانه سعی نکنید اطلاعات زیادی را به والدین خود انتقال دهید، چرا که ممکن است آنها از هر چیزی که میگویید به عنوان فرصتی برای انتقاد استفاده کنند.
- مؤدب و جدا از آنها باشید. سعی کنید تا جایی که میتوانید از نظر عاطفی روی شرایط حساب نکنید.
۵. اگر هنوز این کار را انجام ندادهاید، مشتاقانه به فکر نقل مکان باشید. پولهای خود را پسانداز کنید، آمادهسازیهایی را انجام دهید و شروع به تصور کردن آیندهتان کنید که چطور میتواند باشد.
به این فکر کنید زمانی که تنها زندگی کنید چه کسی میتواند به شما کمک کند. شما مجبور نخواهید بود تا آخر عمر در کنار والدین خود بمانید.
- اگر زیر سن قانونی هستید، یکی از اقوام (مانند خاله، عمو یا پدربزرگ و مادربزرگ) ممکن است مایل باشد که در کنار او زندگی کنید چرا که «اوضاع خانه متشنج است» یا شما «به تغییر مکان نیاز دارید».
- اگر این کار کمک کننده است، دربارهی اینکه زندگیتان چگونه میتواند باشد برنامهریزی کنید، مانند حیوانات خانگی، مکان زندگی، شغل و غیره. اهدافی را تعیین کنید که به دنبال آنها بروید.
- زمانی که بالغ شوید، اصلاً وظیفهای ندارید که با والدین خود صحبت کنید. حتی اگر بخواهید میتوانید با آنها قطع رابطه کنید. هر رابطهای انتخابی است و به شرایط شما بستگی دارد.
روش سوم: مدیریت رفتار بد
زمانی که والدین شما رفتار بدی از خود نشان میدهند، میتوانید از این نکات استفاده کنید تا موقعیت را کنترل کنید.
۱. از دعوای متقابل خودداری کنید. زمانی که والدینتان حرف بدی میزنند، بلافاصله با یک حرف بد جواب آنها را ندهید. این کار میتواند وضعیت را تشدید کند و آنها را تشویق کند تا حتی حرفهای بد بیشتری به شما بگویند.
حتی اگر چنین کاری سخت است، سعی کنید خودتان را آرام کنید و روی کم کردن تنش در آن موقعیت تمرکز کنید.
- مدیریت رفتار بد افراد، بدون اینکه رفتار بدی از خود نشان دهید یا در برابر آن تسلیم شوید، به بلوغ زیادی نیاز دارد. این درخواست بسیار زیادی از یک کودک است. چرا که چنین چیزی عادلانه یا درست نیست. اشکال ندارد اگر بهخاطر اینکه مجبور هستید در سن کمی مهارتهای مدیریت درگیری بزرگسالان را یاد بگیرید، ناراحت باشید.
- حتی اگر چنین کاری شما را از درون اذیت کند، نادیده گرفتن توهین و انتقاد میتواند یک پاسخ قدرتمند باشد.
۲. تکنیکهای آرام سازی خود را تمرین کنید. کاری را انجام دهید که به شما کمک میکند تا در مقابله با سختیها بتوانید احساسات خود را مدیریت کنید. مکانیسمهای مقابلهای مختلف برای هر فردی تأثیر متفاوتی دارد، پس سعی کنید این تکنیکها را مقداری امتحان کنید. چرا که ممکن است متوجه شوید این روشها برایتان مفید هستند.
- نفسهای عمیق بکشید.
- یک تمرین ذهنی انجام دهید، مانند شمردن تا عدد هفت یا برعکس شمردن از عدد صد.
- یک چیز خوب را تصور کنید، مانند مکان امن خود یا حیوانات بامزه.
- خودتان را مجبور کنید تا روی حسهایتان تمرکز کنید. (مثل بوی باران یا حس یک توپ ضد استرس در دست شما).
۳. به یاد داشته باشید که نظرات والدین شما واقعیت را تعریف نمیکنند. فقط چون آنها به شما میگویند که خودخواه، تنبل، چاق و غیره هستید، به این معنی نیست که شما واقعاً اینطور هستید. حتی در حالی که آنها با شما بدرفتاری میکنند، به خودتان یادآوری کنید که چنین رفتاری نسبت به شما درست نیست.
- سعی کنید در ذهن خود به هر حرفی که آنها میزنند جمله «تو فکر میکنی» را اضافه کنید. برای مثال «تو خیلی حساس هستی» تبدیل به «تو فکر میکنی من خیلی حساس هستم» میشود. این میتواند به شما کمک کند تا روی واقعیت تمرکز کنید.
۴. با لحنی آهسته، آرام اما محکم با والدین خود صحبت کنید. اینکه متقابلاً با والدینتان بحث کنید احتمالاً باعث میشود که آنها به تغییر فکر نکنند. پس حتی اگر آنها کاملاً اشتباه میکنند، سعی کنید بحث نکنید. در عوض، تلاش کنید حد و مرزی را مشخص کنید یا به مشاهدات خود دقت کنید. در اینجا چند جمله ذکر شده است که میتوانید زمانی که والدینتان رفتار بدی از خود نشان میدهند، از این موارد استفاده کنید:
- «این واقعاً به احساسات من آسیب زد.»
- «وای.»
- «به نظر میآید شما استرس دارید.»
- «باشه پس.»
- «لطفاً از من انتقاد نکنید.»
- «شما حق دارید نظر خود را داشته باشید.»
- «جالبه.»
- «ممنونم، در مورد آن فکر خواهم کرد.»
- «ممنونم که این را با من به اشتراک گذاشتید.»
- «متأسفم که چنین احساسی دارید.»
- «من در مورد آن فکر میکنم و دوباره با شما صحبت خواهم کرد. خداحافظ.»
۵. سعی کنید فوقالعاده آرام و منطقی رفتار کنید. گاهی اوقات، رفتار منطقی میتواند فرد را تحت تأثیر قرار دهد که واقعاً سعی کند رفتار مناسبی داشته باشد. در ادامه چند مثال ذکر شده است که میتوانید آنها را بگویید:
- «به نظر میآید که شما درباره این مسئله ناراحت هستید. میخواهید که من در آینده چگونه نسبت به این مسئله رفتار کنم؟»
- «متأسفم که ناراحت هستید. در آینده بهترین حالتی که برای این مسئله میخواهید چیست؟»
۶. سعی کنید یک مرز تعیین کنید و سپس بحث را عوض کنید. این تکنیک انحراف از بحث همیشه کار نمیکند اما اغلب ارزش امتحان کردن را دارد.
همچنین این مورد یک روش بسیار بالغ و معقول برای برخورد با یک فرد غیرمنطقی است. موضوعی که معمولاً بسیار امن است و در رابطه با آن بحثی ایجاد نمیشود را در نظر بگیرید و ببینید که آیا والدینتان به جای موضوع قبلی، شروع به صحبت دربارهی آن میکنند.
ممکن است بخواهید از چنین جملاتی استفاده کنید:
- «لطفاً به من توهین نکنید. به هر حال، به نظر میآید که دارد باران میآید، بروم حیاط را تمیز کنم؟»
- «من ترجیح میدهم که شما در مورد وزن من اظهار نظر نکنید. این کار برای اعتمادبهنفس و سلامتی من بد است. به هر حال، دیروز خواهرتان را ملاقات کردید نه؟ حالش چطور است؟»
- «من مشورت نمیخواهم. به هر حال، یکی از دوستان من میخواهد ورزشی را امتحان کند. شما در آن ورزش تجربه دارید درسته؟»
۷. توافقهایی را برای دسترسی به خودتان در نظر بگیرید. اگر والدینتان میخواهند با شما وقت بگذرانند، پس باید رفتار خوبی داشته باشند یا شما آنها را ترک خواهید کرد. اگر بخشی از آنها شما را دوست داشته باشد، برای اینکه از قطع رابطه جلوگیری کنند، معمولاً شروع میکنند کمی بهتر رفتار کنند.
- یک قانون ساده را امتحان کنید: دفعهی اولی که آنها حرف بدی میزنند، سعی کنید موضوع را عوض کنید. دفعه دوم، آنجا را ترک کنید.
- میتوانید این مسئله را واضحاً توضیح دهید (مثلاً «زمانی که دربارهی هیکل من صحبت میکنید احساس بسیار بدی به من دست میدهد و اگر این کار را متوقف نکنید، من از اینجا میروم» یا «اگر از من انتقاد کنید، تماس را قطع میکنم») یا اجازه دهید والدینتان متوجه این الگو شوند که وقتی بد رفتار میکنند، شما از پیش آنها میروید.
۸. زمانی که میتوانید مکان را ترک کنید. به آنها بگویید به دستشویی میروید و بعد به اتاق خود فرار کنید یا مکان دیگری را پیدا کنید که به آنجا بروید. یا بهطور موقت مکان را ترک کنید؛ مثلاً میتوانید از کنار آنها بروید تا برای خودتان یا والدینتان چیزی برای خوردن یا نوشیدن بیاورید و از آن دقایق استفاده کنید تا نفس بکشید.
- اگر والدینتان شما را دنبال میکنند، سعی کنید برای قدم زدن به مکانهای عمومی مثل خیابان بروید. چرا که با وجود مردم، آنها کمتر تلاش میکنند مزاحم شما شوند.
۹. بعد از اتفاقات، با احساسات خود کنار بیایید. حتی اگر شرایط نسبتاً خوب پیش برود، ممکن است شما احساس ترس، لرزیدن، عصبانیت یا سردرگمی داشته باشید. این طبیعی است. احساسات خود را بپذیرید و کاری را انجام دهید که به شما کمک میکند تا با آن کنار بیایید.
- سعی نکنید چیزی را تلافه کنید. چرا که این کار معمولاً اوضاع را بدتر میکند.
۱۰. بعد از اتفاقات، در مورد اینکه چگونه موقعیت را مدیریت کردید فکر کنید. تأمل میتواند به شما کمک کند تا برای دفعه بعدی آماده شوید. به این فکر کنید که چگونه موقعیت را مدیریت کردید و چه چیزی میتواند به شما کمک کند تا آن را در آینده مدیریت کنید.
- آیا استراتژیهای من جواب داد؟
- دفعه بعد چه کاری میتوانم انجام دهم؟
روش چهارم: مقابله
۱. به خودتان زمان و مکان بدهید تا احساساتتان را حس کنید. گاهی اوقات، ممکن است از والدینتان برای رفتاری که دارند عصبانی شوید. روزهای دیگر، ممکن است برای دوران کودکی شادی که هرگز نداشتید ناراحت شوید.
این طبیعی است که در زمانهای مختلف احساسات مختلفی را داشته باشید. به خودتان اجازه دهید که آن احساسات را حس کنید.
- اگر استرس دارید، لحظهای توقف کنید و از خود بپرسید که «من چه احساسی دارم؟» یک لحظه وقت بگذارید تا عنوان احساسات خود را مشخص کنید.
- فرزندان والدین بداخلاق ممکن است احساس خشم، تنهایی، ترس، بیحوصلگی، گناه، صدمه دیدن، سوءتفاهم و انواع چیزها را داشته باشند. به یاد داشته باشید که همه اینها طبیعی است.
۲. این را بدانید که اشکالی ندارد در مورد تلاش کردن برای بیان قاطعانه حقوق خود با والدینتان بترسید. تعیین مرزها، بیان احساسات یا انجام هر کاری برای تأیید اینکه شما یک انسان هستید، میتواند با وجود والدین بد اخلاق کاری ترسناک باشد. چنین شرایط سختی است و طبیعی است که استرس داشته باشید.
- انجام بسیاری از تکنیکهای ذکر شده به خصوص زمانی که در «حالت پانیک» هستید دشوار است. به یاد داشته باشید که قرار نیست یک شبه در این زمینه متخصص شوید.
- اگر در شرایط بحرانی به یاد نمیآورید که باید چه کاری انجام دهید، فقط بگویید که «من به هوای تازه نیاز دارم» و آنجا را ترک کنید.
۳. کارهایی را انجام دهید که به شما کمک میکنند تا حس بهتری داشته باشید. مکانیسمهای مقابلهای مختلفی برای افراد مختلف مؤثر است. یک نفر ممکن است با تماشای تلویزیون به همراه پاپکورن آرام شود، در حالی که فرد دیگری متوجه میشود که بسکتبال ذهن او را آرام میکند.
تکنیکهای مختلف مدیریت استرس برای افراد مختلف بهترین تأثیر را دارند. در ادامه به چند ایده برای امتحان میپردازیم:
- بیان خود: نوشتن در یک دفترچه خاطرات که با (رمز عبور یا قفل از آن محافظت میشود)، آواز خواندن یا پخش موسیقی، انجام یک فعالیت هنری.
- فعالیتهای مفید: کار کردن بر روی یک سرگرمی، تمیزکاری، آشپزی، مرتب کردن و کمک کردن به کسی.
- رسیدگی به خود: حمام کردن، مراقبت از پوست صورت خود، رسیدگی به ناخنهایتان، جمع شدن زیر پتو برای تماشای تلویزیون.
- ورزش: پیادهروی یا آهسته دویدن، طناب زدن، توپ بازی، یوگا، انجام تمرینات ورزشی از یک برنامه تناسب اندام.
- ریلکس کردن: تماشای تلویزیون، مدیتیشن، بازی کردن، خوردن بخش مناسبی از یک غذای راحت.
- ارتباط برقرار کردن: تماس با یک دوست، صحبت آنلاین، بازی با یک کودک یا حیوان خانگی، کمک کردن به فرد دیگری برای حل مشکلاتی که دارد.
- سبکی از فعالیتها را پیدا کنید که برای شما بهترین تأثیر را دارد یا با حال و هوای فعلی شما سازگار است.
۴. به خوبی از بدن خود مراقبت کنید. عادات سالم به تقویت روحیه و تحمل شما کمک میکنند و رویارویی با چالشهای روز را برایتان آسانتر میکنند. اگر والدین شما به سادگی از مسائل جدی و مهم میگذرند، شاید به شما یاد ندادهاند که چگونه از خودتان مراقبت کنید. در ادامه به چند نکته میپردازیم که به شما کمک میکنند تا بهترین خود باشید.
- وعدههای غذایی: زمانی که گرسنه هستید غذا بخورید و وقتی سیر شدید آن را متوقف کنید. سعی کنید یکسوم بشقاب خود را با میوهها و سبزیجات پر کنید. قندهای ساده را محدود کنید. اگر در بین وعدههای غذایی گرسنه میشوید، میان وعدههای سالم بخورید. از رژیمهای غذایی مد روز یا رژیمهایی که گروههای غذایی خاصی را بهطور کامل حذف میکنند، خودداری کنید؛ این رژیمها قابل تحمل نیستند و میتوانند به متابولیسم یا سوختوساز بدن شما آسیب بزنند.
- خواب: در صورت امکان هر شب ۸ تا ۱۰ ساعت بخوابید. سعی کنید یک برنامه زمانی را دنبال کنید و ساعت خواب و بیداری ثابتی را تعیین کنید. قبل از خواب، صفحههای دستگاههای خود را خاموش کنید یا حداقل از فیلتر نور آبی روی دستگاههایتان استفاده کنید. اگر صبحها به سختی از خواب بیدار میشوید، احتمالاً بهخاطر این است که به اندازه کافی نمیخوابید.
- ورزش: سعی کنید شکلی از ورزش را که دوست دارید پیدا کنید، از ورزشهای رقابتی گرفته تا پیادهروی یا بلند کردن وزنه در اتاق خود. حداقل سه بار در هفته یا بیشتر، به مدت نیم ساعت ورزش کنید. اگر درد فیزیکی حس کردید، ورزش کردن را متوقف کنید و استراحت کنید.
- مراقبت از پوست: روزانه از ضد آفتاب استفاده کنید یا حداقل وقتی برنامه دارید برای مدت طولانی بیرون باشید از آن استفاده کنید. از کلاههای لبه پهن استفاده کنید تا از شما در برابر خورشید محافظت کند. محافظت در برابر آفتاب، به خصوص با افزایش سن، به پوستتان کمک میکند تا ظاهر بهتری داشته باشد.
- پاکیزگی: روزانه دوش بگیرید. مو و بدن خود را بشویید. برای جلوگیری از انسداد منافذ پوست از صابون صورت برای صورتتان استفاده کنید. روزانه از مام استفاده کنید. هر روز دندانهای خود را بهطور کامل مسواک بزنید و سعی کنید از نخ دندان نیز استفاده کنید.
- تفریح: حداقل نیم ساعت در روز به انجام کاری بپردازید که برایتان کاملاً سرگرم کننده است. به این فکر کنید که از چه کاری بیشتر از همه لذت میبرید (مثل نقاشی یا تماشای فیلمهای گربه)، و به انجام دادن آن کارها عادت کنید. اگر روزی نمیتوانید کار سرگرم کننده انجام دهید، روز بعد وقت بیشتری بگذارید.
- توجه کنید: زبان بدن شما مهم است. اگر گرسنه هستید، این معنی دارد. اگر در جایی از بدن خود درد را احساس میکنید، این معنی دارد. به اینکه بدنتان تلاش میکند تا به شما بگوید به چه چیزی نیاز دارد توجه کنید و روی رفع آن نیازها کار کنید.
۵. روی مهربان بودن با خودتان کار کنید. وقتی در محیطی قرار دارید که شما را به هم میریزد، عشق به خود میتواند کار سختی باشد. به همین دلیل شاید نتوانید فوراً به خودتان عشق بورزید.
پس تا آن زمان سعی کنید انتخابهایی را برای خودتان داشته باشید که در جریان دوست داشتن خود باشند. شما میتوانید با زمان و صبر، شروع به یادگیری دوست داشتن خودتان کنید.
در ادامه به راههای جزئی برای ابراز عشق به خود میپردازیم:
- کار سرگرم کنندهای که میخواهید انجام دهید را به تعویق نیندازید.
- یک فهرست از چیزهایی که در مورد خودتان دوست دارید بنویسید.
- با بدن خود خوب رفتار کنید: خوب غذا بخورید، ورزش کنید، به اندازه کافی بخوابید و از آسیب رساندن به خودتان خودداری کنید.
- تصویر شخصی را در اینترنت پیدا کنید که دارای ویژگیهای شما است (مثلاً موی کوتاه یا بینی بزرگی دارد). سپس در مورد زیبایی او یک پست وبلاگ بنویسید.
۶. شروع به شناسایی باورها و رفتارهای سمی که از سرپرستی بد ایجاد شدهاند کنید. والدین بداخلاق میتوانند افکارتان را به هم بریزند. شما ممکن است احساس بیارزشی یا ناتوانی کنید. احساسات منفی نسبت به خود را در نظر بگیرید و آنها را به چالش بکشید. شروع به کار کردن بر روی باور مسائلی مانند موارد زیر کنید:
- من حق نظر دارم.
- زندگی من ارزش دارد.
- من حق دارم اشتباه کنم.
- من لایق این هستم که در خانه خود احساس امنیت کنم.
- من حق دارم عصبانی باشم.
- من ویژگیهای مثبتی دارم که ارزش شناخته شدن و تحسین شدن را دارند.
- من اجازه دارم که با دیگران متفاوت باشم.
- مهارتهای من چیزهای خوبی هستند.
- من لایق این هستم که دیگران با احترام و توجه اولیه با من رفتار کنند.
- من یک فرد خوب هستم.
۷. سعی کنید کتابهایی در مورد افراد بیش از حد انتقادی و سوءاستفادهگر بخوانید. این کتابها میتوانند به شما کمک کنند تا شرایطی که در آن قرار دارید را بهتر درک کنید و متوجه شوید که چگونه میتوانید از آنها بهبود یابید. آنها همچنین ممکن است به شما کمک کنند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشید.
· کتاب «آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ درمان دخترانی با مادران خودشیفته» از کاریل مکبراید
· کتاب «والدین سمی» از سوزان فوروارد
روش پنجم: ارتباط برقرار کردن
۱. در جامعه خود درگیر شوید. انزوا میتواند تله خطرناکی باشد که باید مراقب آن باشید. راههایی را پیدا کنید که در رویدادهای اجتماعی شرکت کنید و با دیگران وقت بگذرانید. این مهم است که حس تعلقی نسبت به دیگران پیدا کنید، خصوصاً وقتی که نمیتوانید آن را در خانه به دست بیاورید.
· ورزشهای رقابتی
· شرکت در کلاسهای اجتماعی هنر، آشپزی و غیره.
· پیوستن به باشگاهها مانند باشگاههای کتابخوانی و کلاسهای بافتنی و غیره.
· بازدید از پناهگاههای افراد بیخانمان یا خانههای افراد مسن.
· داوطلب شدن برای هدفی که به آن اهمیت میدهید.
· شرکت در فعالیتهای اجتماعی که برای مسئله مهمی ایجاد میشوند.
· شرکت در فعالیتهای مذهبی.
۲. وقت خود را با افراد مثبت بگذرانید. به دنبال دوستانی باشید که به شما کمک میکنند که احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید، اینکه دوستانتان همسن شما باشند یا با یکدیگر تفاوت سنی داشته باشید چندان اهمیتی ندارد. داشتن ارتباط حمایتی به شما کمک میکند تا با شرایط خود کنار بیایید و احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.
۳. با یک شنونده خوب صحبت کنید. این خوب است که کسی را داشته باشید تا به حرفهای شما گوش دهد، فردی که در کنار شما باشد زمانی که غر میزنید تا احساسات شما را تأیید کند؛ یا با شما همفکری کند تا بتوانید راههایی را برای مدیریت مشکل خود پیدا کنید.
۴. به دنبال جوامع آنلاینی باشد که در آنها دیگران به کسانی که در شرایط مشابه قرار دارند کمک میکنند. متأسفانه دنیا پر از افرادی است که والدینشان آنها را اذیت میکنند. اما این واقعیت همچنین به این معنی است که شما تنها کسی نیستید که چنین شرایطی دارید و میتوانید افرادی را به صورت آنلاین پیدا کنید. سعی کنید به دنبال این موارد باشید:
· انجمنهایی برای افرادی که والدین بداخلاق دارند.
· جوامع بازیابی سلامت روان (اگر زندگی بد شما در خانه موجب ایجاد مشکلات سلامت روان شده است).
· وبسایتهای مشاوره
۵. چند مربی پیدا کنید. والدین معمولاً افرادی هستند که به فرزندانشان کمک میکنند تا با چالشهای بزرگ شدن روبرو شوند، اما والدین شما چنین نقشی را ندارند، پس سعی کنید «والدین» جدیدی پیدا کنید. این افراد بزرگسال میتوانند به شما کمک کنند تا مسائل مختلف را یاد بگیرید و با مشکلاتی که در مورد آنها به مشورت نیاز دارید کنار بیایید. به دنبال مربیان بالقوه در موارد زیر باشید:
· معلمان مورد علاقه
· مربیان
· والدین دوستان
· سرپرستان باشگاه
· اعضای روحانیون
۶. در صورت امکان با یک مشاور صحبت کنید. والدین ظالم میتوانند آسیبهای عاطفی زیادی وارد کنند. یک مشاور ممکن است در این زمینه تجربه داشته باشد و بتواند به شما کمک کند تا با شرایط دشوار خود کنار بیایید.
نکات
· اگر فکر میکنید ممکن است والدینتان متوجه شوند که شما این مقاله را خواندهاید و بابت این مسئله عصبانی شوند، یاد بگیرید که چگونه تاریخچه مرورگر خود را پاک کنید.
· اگر میخواهید روزی بچهدار شوید، این مهم است که یاد بگیرید چگونه والدین خوبی باشید، بنابراین نباید این چرخه ناسالم والدین سمی را ادامه دهید. خبر خوب این است که بسیاری از افرادی که سوءاستفاده عاطفی را پشت سر میگذارند میتوانند با آموزش و قاطعیت، والدین خوبی باشند.
· لازم نیست وانمود کنید که والدینتان والدین خوبی هستند. اگر در اطراف آنها احساس خوشحالی یا امنیت نمیکنید، لازم نیست وانمود کنید که این احساسات را دارید.
هشدارها
· افرادی که والدین بد اخلاق دارند در معرض خطر مشکلات سلامت روان مانند نوع پیچیده اختلال استرس پس از سانحه هستند. شناخت علائم و دریافت درمان لازم میتواند به شما کمک کند تا با شرایطی که در آن قرار دارید مقابله کنید.
منبع:
https://www.wikihow.com/Cope-with-Mean-Parents-in-the-Long-Term
اقای دکتر من ۴ ماه دیگه تا مستقل شدنم مونده اگر توی پاسخی که میدین ممنون میشم دقیقا بگید کدوم شهر و کجا میتونم با شما تراپی شروع کنم یا اگر همکارای دیگه ای تو تهران میشناسید
و اینکه این مقاله خیلی خیلی بهم کمک کرد
ممنونم ازتون
موضوع مشاوره خود را بفرمایید تا فرد مناسب در تهران معرفی شود
آقای دکتر خیلی دوستون دارم، مطمئنم شما از خدا هم مهربانترید،ممنون که هستید ممنون که آگاهی رسانی میکنید
خوشحالیم مقاله مورد توجه شما قرار گرفته است