اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) چیست؟
مقدمه
اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) بنابر تعریف DSM-IV-R عبارت است از: «یک ترس مشخص و مداوم از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا انجام کار». افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) ممکن است تجربه اضطراب و یا تجربه اجتناب از موقعیتهای اجتماعی متنوعی مانند جشنها، گفتگو در جمع، قرار ملاقات جهت دوستی و اظهار خود بهصورت قاطعانه در میان دیگران را داشته باشند. اکثر افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) از قضاوت منفی دیگران و یا انجام کاری که شرمآور یا حقارتآور تلقی شود، میترسند.
نشانههای اضطراب اجتماعی
نشانههای جسمی مشترک عبارتند از:
تپش قلب
سرگیجه
بیحسی یا سوزن سوزن شدن
ناراحتی شکمی
خشکی دهان
عرق کردن و سرخ شدن
نشانههای این اختلال در کودکی عبارتند از:
بیقراری، لالی انتخابی، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی و کمرویی.
اگر کودک شما صبحها پیش از مدرسه رفتن، شکم درد میگیرد و یا در هنگام پاسخ شفاهی به معلم دچار سرگیجه میشود، باید احتمال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) را در نظر بگیرید.
این نشانهها ممکن است با نشانههای جسمی اختلالات اضطرابی دیگر مشترک باشد، ولکن افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) این نشانهها را، اگر به اختلالات اضطرابی دیگری دچار نباشند، تنها در موقعیتهای اجتماعی تجربه میکنند.
تقسیمبندی افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی
افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که در همه موقعیتهای اجتماعی دچار اضطراب (درمان اضطراب) هستند و گروهی که تنها در یک یا چند موقعیت اجتماعی خاص به اضطراب دچار میشوند. افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) معمولاً در انجام وظایف اجتماعی، تحصیلی و حرفهای خود دچار اشکال هستند. بسیاری از این افراد در جستجوی کمکهای عمومی هستند و به احتمال زیاد در مشاغلی پایینتر از ظرفیتهای خویش مشغول کار هستند و باور دارند که رؤسای آنها افکار منفی بیشتری به آنها نسبت به همکارانی که اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) ندارند، دارند.
تعداد قابلتوجهی از افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی دارای تجربه فقدان دوستی، حمایت اجتماعی کمتر، تعداد کمتر دوستان جنس مخالف و علاوه بر آن، کیفیت پایینتر زندگی هستند. در تحقیقی، درصد بیشتری از افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد دارای اختلال حمله وحشت و بیرونهراسی، هرگز ازدواج نکرده بودند.
اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) یک اختلال روانی متداول است و پس از افسردگی و الکلیسم، شایعترین مشکل روانی است. طبق نظر کسلر و همکاران، نرخ شیوع ۱۲ ماهه آن، ۶٫۸% و نرخ شیوع طول عمر آن، ۱۲٫۱% است. اختلال اضطراب اجتماعی در اوایل کودکی و یا نوجوانی شروع میشود و بهدنبال آن ممکن است یک دوره مزمن رخ دهد. میانگین زمان سپریشده بین ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی و زمانیکه افراد در جستجوی درمان اضطراب اجتماعی بر میآیند، حدود ۲۰ سال است و افراد زمانی بهدنبال درمان میروند که دچار اختلال همراه و یا اختلالات اضطراب اجتماعی پیچیده دیگری شده باشند. مطالعات نشان میدهد زنان با احتمال بیشتری نسبت به مردان از این اختلال رنج میبرند.
موقعیتهایی که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی دچار اضطراب شدید میشوند
افرادی که دچار اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) هستند، بهطور معمول در موقعیتهای زیر دچار پریشانی زیادی میشوند:
۱. موقعی که مجبور هستند در جمع چیزی بگویند.
۲. زمانی که مورد انتقاد یا طعنه قرار میگیرند.
۳. زمانی که در مرکز توجه هستند.
۴. وقتی کاری انجام میدهند و در معرض دید دیگران هستند، مانند: خوردن و نوشتن.
۵. زمانی که افراد قدرتمند را ملاقات میکنند.
۶. در اکثر موقعیتهای اجتماعی بالاخص هنگام برخورد با غریبهها.
۷. زمانی که به شخص دیگری معرفی میشوند.
۸. در روابط دوستانه یا عاشقانه.
البته اینها شامل همهی موقعیتهایی نیست که فرد دارای اضطراب اجتماعی دچار پریشانی میشود.
بیش از ۸۰% افرادی که از اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) رنج میبرند، حداقل یک اختلال دیگر مانند هراس مشخص، بیرونهراسی، افسردگی اساسی و سوءمصرف الکل و وابستگی را نیز دارند. شروع اختلال اضطراب اجتماعی بهطور معمول مقدم بر شروع شرایط اختلال همراه است.
تفاوت بین داشتن اختلال اضطراب اجتماعی و خجالتی بودن چیست؟
هر فردی میتواند هر از گاهی خجالتی بودن را تجربه کند. ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، به طور مداوم در انجام فعالیتهای روزانه مانند رفتن به فروشگاه مواد غذایی یا صحبت با افراد دیگر دخالت میکند یا مانع انجام آنها میشود. به همین دلیل، اختلال اضطراب اجتماعی میتواند بر تحصیل، شغل و روابط شخصی شما تأثیر منفی بگذارد. هر از گاهی خجالتی بودن بر این موارد تأثیری ندارد.
به طور کلی، سه عامل اصلی که اضطراب اجتماعی را از خجالتی بودن متمایز میکند عبارتند از:
- چقدر با زندگی روزمره شما تداخل دارد.
- ترس و اضطراب شما چقدر شدید است.
- چقدر از موقعیتهای خاص اجتناب میکنید.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به دنبال کمک یا درمان نیستند زیرا فکر میکنند این اختلال فقط بخشی از شخصیت آنها است. اگر در موقعیتهای اجتماعی علائم مداوم و شدیدی را تجربه میکنید، مهم است که با متخصص مراقبتهای سلامت خود تماس بگیرید.
سببشناسی
درباره فاکتورهای موثر در ایجاد این اختلال باید گفت که نقش عامل ارث در اختلال اضطراب اجتماعی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. عوامل محیطی مانند اضطراب والدینی و دیدگاههای والدینی درباره تربیت کودک، بر ایجاد و ماندگاری اضطراب اجتماعی موثر است. کودکان از والدین میآموزند که دنیا مکان خطرناکی است و آنها کنترل کمی بر نتایج شرایط اجتماعی دارند. علاوه بر آن، تجربیات منفی اجتماعی و تجربیات منفی با همسالان و یا اتفاقات اجتماعی همگی میتواند در ایجاد و ماندگاری اختلال اضطراب اجتماعی کمک کند.
والدینی که خود دچار این اختلال هستند، مداوماً از خطرات و وقایع بد احتمالی دنیا سخن میگویند (به احتمال زیاد جنگ خواهد شد و قحطی همه جا را میگیرد)، از کودک بیش از اندازه حفاظت میکنند و خطرات دنیا را دائماً گوشزد میکنند (حواست باشد همه پسرها قصد سوءاستفاده دارند- بدون چتر میری بیرون سرما میخوری، میمیری آخر- تند ندو، مخت به جایی میخوره) با احتمال بیشتری کودکان دارای اختلال اضطراب اجتماعی خواهند داشت.
نحوه عملکرد اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) در فرد
ترس از قضاوت دیگران
ترس از قضاوت منفی دیگران، هسته اصلی اضطراب اجتماعی است. همه افرادی که دارای اضطراب اجتماعی هستند، از قضاوت منفی دیگران واهمه دارند.
طبق مدل ریپی و هیمبرگ، شروع چرخه اضطراب اجتماعی با تصور یک مخاطب خیالی آغاز میشود. این مخاطب، تمام توجهش به فرد بوده و او را مورد قضاوت دقیق قرار میدهد. سپس فرد تصویری از آنکه در نظر دیگران چگونه بهنظر میرسد، میسازد. این تصویر ساختهشده مطمئناً واقعی نبوده و بر اساس بازخوردهای منفی حقیقی و یا خیالی فرد از دیگران (فرد تنها انتقادات دیگران را بهخاطر میآورد، گاهاً این انتقادات تنها در خیال خود فرد و بر اساس آنکه احتمالاً دیگران اینگونه درباره من قضاوت کردند، میباشد)، توجه سوگیرانه به ترس در موقعیتهای اجتماعی پیشین (فرد بیش از اندازه بر ترس و نشانههای آن مانند تپش قلب در موقعیتهای اجتماعی تمرکز کرده و آن را بزرگ میکند.
فاجعهسازی
او کوچکترین نشانه ترس را فاجعه تلقی میکند. نشانههایی که بهطور طبیعی میتواند در همه افراد تا حدی وجود داشته باشد)، حافظه سوگیرانه به نتایج این موقعیتهای اجتماعی (بهطور مثال، در تصور فرد اگر او در جمع خوب حرف نزند و یا در اجرای موسیقی خود نتی را فراموش کند، آبرویش میرود و وجهه او بالکل خراب میشود) که بخشی از آن ممکن است بهواسطه توجه به ترس در موقعیتهای اجتماعی و بخش دیگری بهواسطه ترسهای حال حاضر از ارزیابی منفی ایجاد شده باشد، است. یعنی فرد دارای اضطراب اجتماعی، تحریفات شناختی بسیاری مانند فاجعهسازی، درشتبینی معایب و ریزبینی محاسن، تفکر دوقطبی، پیشگویی منفی و … دارد.
از سویی دیگر، فرد انتظارات خیالی دیگران از خود را بهمقدار زیادی بالا در نظر میگیرد. بنابراین از یک سو، ما دارای یک تصویر از خود هستیم که تواناییهای خود را کمتر از آنچه هست در نظر میگیریم و از سویی دیگر، دارای انتظارات خیالی هستیم که در مقابل بهشدت سطح بالا هستند. مقایسه آنچه که فرد باور دارد که قادر است انجام دهد و آنچه که باور دارد دیگران از وی انتظار دارند، باعث میشود فرد فاصله زیادی بین آنها ببیند. با این ترتیب، فرد دارای اضطراب اجتماعی باور دارد که او تقریباً همیشه کمتر از حد انتظار ظاهر خواهد شد و بنابراین مخاطبین، ارزیابی منفی از وی خواهند داشت.
تصور ادراک منفی دیگران باعث افزایش نشانههای فیزیکی (تپش قلب، تعریق، خشکی دهان و …)، شناختی (افکار منفی درباره خود و عملکرد خود مانند: احمقانه رفتار میکنم، شکست میخورم و …) و رفتاری (اجتناب از موقعیتهای اجتماعی، لکنت کردن، بیقراری …) اضطراب میشود. هرچه نسبت اختلاف بین معیار عملکرد خود، آنگونه که توسط دیگران درک میشود، با استانداردهای تصوری دیگران بیشتر باشد، اضطراب بیشتر افزایش مییابد. این نشانههای اضطراب به نوبه خود باعث میشوند فرد باور کند بهطور حتم دیگران ارزیابی منفی از وی خواهند داشت.
تحریفات شناختی
باورهای غلط یا تحریفات شناختی باعث ایجاد چرخه اضطراب میشود. تصور منفی از تواناییهای خویش، استاندارد اجتماعی بالا، تخمین هزینههای اجتماعی بالا، تصور کنترل هیجانی پایین از خود، تصور مهارتهای اجتماعی ضعیف از خود، همه باورهای غلطی هستند که در افراد دارای اضطراب اجتماعی وجود دارد. از جمله فرد گمان میکند دیگران اضطراب او را میبینند (درشتبینی معایب و پیشگویی منفی) و قضاوت منفی از وی خواهند داشت. هچنین شاخصهای بیرونی، اطلاعات بیشتری به فرد داده (مثلاً وقتی شخصی در جمع بهساعتش نگاه میکند، برای شخص مضطرب علامتی است بر اینکه جمع خسته شده و حوصله صحبتش را ندارد) و بازنمایی ذهنی از خویشتن را بهصورتیکه توسط مخاطبان دیده میشود، تغذیه میکند و باعث منفی شدن بیشتر آن گشته و در نتیجه چرخه از نو آغاز میشود.
نشخوار فکری
هنرمندی را تصور کنید که در حین اجرای موسیقی در جمعی کوچک، چرخه بالا را تجربه کرده است. این تجربه باعث میشود او به باورهای غلط خود بیشتر یقین کند و برای آنکه مجدداً با این مشکل روبرو نشود، دو راهکار را اتخاذ میکند. اولاً، تا جای ممکن سعی میکند از اجرای موسیقی در جمع اجتناب کند. این کار باعث میشود باور او مبنی بر آنکه اجرای در جمع اضطرابزا است، تقویت شود. او هیچگاه درک نخواهد کرد که میتواند در جمع موسیقی اجرا کند ولی مضطرب نشود. دوماً، در صورتی که مجبور به اجرای موسیقی در جمعی باشد، رفتارهای ایمنیجویی بهکار میبرد.
یعنی مثلاً آنقدر تمرین میکند که دیگر شکی به کیفیت اجرای خود نداشته باشد. در این صورت او موفقیت خود را به تمرین زیاد نسبت میدهد و نه آنکه میتوان در جمع بدون ترس از قضاوت دیگران ظاهر شد. به این ترتیب باورهای غلط فرد (تحریفات شناختی) هیچگاه اصلاح نمیشود. مشکل بعدی نشخوار فکری است. هنرمند مذکور پس از اجرای برنامه خود، بارها صحنههای اجرای خود را مرور میکند که این فرایند منتج به شناختها و هیجانات منفی بیشتری میشود که به دوام اضطراب اجتماعی کمک میکند.
فرایند بالا را میتوان در چهار مرحله خلاصه کرد:
۱. فرد دارای استانداردهای اجتماعی بالا و غیرواقعی بوده و نگرانست عملکرد مطابق با آن نباشد. او در موقعیتهای اجتماعی، توجه زیادی بر بررسی و مشاهده خود میکند. (وای، تپش قلب دارم میگیرم، دیگران میفهمند اضطراب دارم. از نوع نگاه حضار معلومه که از اجرای برنامهم خوششان نیومده). این نوع توجه باعث افزایش غیرمعمول آگاهی فرد نسبت به واکنشهای اضطرابیاش میشود که در پردازش موقعیت و رفتار دیگران تداخل ایجاد میکند.
۲. فرد از رفتارهای ایمنیبخش یا اجتنابی حین یا پیش از موقعیتهای اجتماعی استفاده میکند تا خطر طرد را کاهشدهد. مثلاً در جاییکه کاملاً مطمئن نیست حرفش صحیح است، حرفینمیزند (ایمنیبخش) یا آنکه بارها آن را در ذهنش تمرین میکند (اجتنابی).
۳. تحریفات شناختی باعثمیشود فرد نقص عملکردش و قضاوت منفی دیگران را بیش از اندازه واقعی برآورد کند. مثلاً هنرمند فوقالذکر کوچکترین اشتباهش را فاجعه میپندارد و کل اجرایش را زیر سوال میبرد.
۴. نشخوار فکری پس از رخدادی اجتماعی باعثمیشود تمرکز فرد بر شکستها و ضعف عملکردش در دفعات گذشته معطوفشود و تصویر منفی از خود داشته باشد که خود باعث پیشبینی عملکرد بد برای موقعیت اجتماعی آینده در ذهنش میشود.
هنرمند مذکور پس از مشاوره با درمانگر و توجهبه رفتارها و افکارش فهمید در یک موقعیت اجتماعی معمولی، ابتدا متوجه نامنظمبودن ضربانقلب و تنفسش میشود. که منجر به این فکر میشود که در موقعیت اجتماعی، چقدر ضعیف عملمیکند. زیرا اضطراب برایش بهمعنای افتضاحشدن و شکست در رسیدنبه استانداردهای سطح بالایش است. این امر بهنوبه خود منجر به قطع تماس چشمی و کمکردن میزان صحبت میشود. کنارکشیدن از موقعیتهای اجتماعی منجر به ارزیابی منفی از خویش و ترس از ارزیابی منفی دیگران میشود. این امر، برانگیختگی فیزیکی شدید دیگری را بهدنبال دارد. و این چرخه در هنرمند هردم افزونتر میشود.
جهت آشنایی با چگونگی درمان اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) به مقاله روشهای درمان اضطراب اجتماعی مراجعه کنید.
اگر اضطراب اجتماعی دارم باید چه کار کنم؟
این میتواند ناراحت کننده یا ترسناک باشد، اما مهم است که اگر نشانهها و علائم اختلال اضطراب اجتماعی را تجربه میکنید، به ارائه دهنده مراقبتهای سلامت خود اطلاع دهید.
اگر قبلاً ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شما تشخیص داده شده است، کارهایی وجود دارد که میتوانید برای مدیریت علائم و ایجاد احساس خوب انجام دهید، از جمله:
- به اندازه کافی بخوابید و ورزش کنید.
- از الکل یا مواد مخدر استفاده نکنید.
- اگر برای اضطراب اجتماعی خود دارو مصرف میکنید، حتماً آن را به طور منظم مصرف کنید و دوز آن را فراموش نکنید.
- اگر در گفتگودرمانی شرکت میکنید، حتماً به طور منظم به درمانگر خود مراجعه کنید.
- برای حمایت، با دوستان و خانواده تماس بگیرید.
- پیوستن به یک گروه حمایتی برای افرادی که دارای اضطراب اجتماعی هستند را در نظر بگیرید.
- به طور منظم به ارائه دهنده مراقبتهای سلامت خود مراجعه کنید.
چه زمانی باید به ارائه دهنده مراقبتهای سلامت خود مراجعه کنم؟
اگر علائم یا نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی را تجربه میکنید، حتماً با ارائه دهنده مراقبتهای سلامت خود صحبت کنید. دریافت درمان برای اضطراب اجتماعی جهت احساس بهتر و دستیابی به پتانسیل کامل بسیار مهم است.
اگر قبلاً مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده شدهاید، حتماً به طور منظم به پزشک خود مراجعه کنید. اگر علائم بدتر یا نگران کنندهای را تجربه میکنید، یا فکر میکنید درمان شما مؤثر نیست، در اسرع وقت با ارائه دهنده مراقبتهای سلامت خود تماس بگیرید. داروها را با تصمیم خود و بدون مشورت با پزشکتان قطع نکنید.
چه سؤالاتی باید از پزشکم بپرسم؟
درخواست کمک یا صحبت در مورد سلامت روانی شما ممکن است ناراحت کننده باشد. اما سلامت روان شما درست به اندازهی سلامت فیزیکیتان مهم است، پس این قابل اهمیت است که با پزشکتان دربارهی علائم خود صحبت کنید. برخی از سؤالاتی که ممکن است کمک کننده باشند تا اگر اختلال اضطراب اجتماعی دارید یا فکر میکنید به آن مبتلا هستید از پزشکتان بپرسید، عبارتند از:
- آیا باید به یک درمانگر، روانشناس و (یا) روانپزشک مراجعه کنم؟
- آیا توصیهای برای درمانگران، روانشناسان یا روانپزشکانی که باید ملاقات کنم دارید؟
- آیا دارویی وجود دارد که بتوانم برای اختلال اضطراب اجتماعی مصرف کنم؟
- آیا گروههای حمایتی برای اختلال اضطراب اجتماعی میشناسید؟
- آیا کتابهایی برای اختلال اضطراب اجتماعی که بتوانم بخوانم میشناسید؟
- بعد از اینکه ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در من تشخیص داده شد، قدمهای بعدی چیست؟
منابع:
استفان هوفمان و میشایل اتو. اختلال اضطراب اجتماعی. ترجمه مسعود چینیفروشان و منصور آگشته. ۱۳۸۹. نشر ارجمند.
دیوید هافمن. درمان شناختی رفتاری برای بزرگسالان. ترجمه کامیار سنایی. ۱۳۹۶. نشر ارجمند.
سلام
آقای دکتر لطفا کمکم کنید بنده مدتی حالت افسردگی و اضطراب تجربه کردم الان از ایستادن در صف نانوایی و یا ورود به جمع شلوغ و پر هیاهو دچار اضطراب شدید و بیقراری شدید میشم
اولا نباید از جمع فرار کنید زیرا این حالت شما بدتر می شود. دوما باید افکار خود را در آن لحظات بیاد بیاورید و بنویسید. سپس مقاله درمان خطاهای شناختی را در سایت بخوانید و غلطهای ذهنی را دراورید. این تمرین را برای حداقل یکماه منظم انجام دهید. ضمن انکه راههای مقاله اضطراب اجتماعی را نیز بکار گیرید
سلام اقا دکتر وقتتون بخیر ،من افکار اضطرابی دارم ،یه فکری دارم که هر وقت بهش فکر می کنم ازار می ده منو
،اقا دکتر با من رابطه نامشروع از طریق پسری صورت گرفته ،و این فکر که میاد تو سرم به شدت حالم بد میشع ،ممنون میشم راهنماییم کنید
پاسخ شما داده شده است
سلام آقای دکتر سنایی
من نمیخواهم یا نمی توانم کسی را از خود برنجانم و ناراحت کنم(بجز موارد معدود) حتی اگر حقش باشد که آزار ببیند و ناراحت شود بعدا به شکلی از او دلجویی می کنم. لازم نیست از من قوی تر باشد و یا مرا تهدید به تلافی کرده باشد اگر ضعیف تر هم باشد نمی توانم تحمل کنم که من باعث ناراحتی او شده باشم. البته اگر قوی تر باشد بیشتر می ترسم. تعجب می کنم که چطور بعضی ها راحت ظلم می کنند بعد از کارشنان هم می خندند. حالت من شاید به دلیل ترس از بازخواست خدا باشد چون خدا از حق دیگران ابدا نمی گذرد. شاید ناخواسته باعث رنج دیگری شوم که حتما شده ام و یا شاید یک نفر که خیلی عصبانی ام کرده باشد با او بد حرف بزنم و یا ناراحتش کنم. زمانی که اضطراب دارم می دانم که ترسیده ام ولی بیشتر مواقع از فرد پیش رو نیست ولی نمیدانم دلیل اصلی ترس و اضطرابم چیست؟ فکر می کنم مشکل اصلی ام باورهای غلطی باشد که از طریق آموزه های دینی فرهنگی دارم ولی نمیدانم چطور باورهای غلط را فیلتر کنم. با سپاس فراوان
سلام. بله احتمال دارد دلیل اضطراب شما افکار مذهبی شما درباره مجازات و مکافات باشد. بهتر است دلیل کار نیک و مهربانی ما به دیگران درک نفس خوبی مهربانی باشد و دلیل ظلم نکردن ما درک نفس بدی ظلم باشد. ما همانگونه که وقتی کسی را دوست داریم بدلیل عشق زیادمان به او مشتاقیم هر چه او می گوید را انجام دهیم و دلیل آن ترس نمیباشد. بایست دلیل خوبی و مهربانی ما عشق به خدواند باشد و نه ترس از او.
سلام
ابتدا از شما بابت راه اندازی این سایت تشکر میکنم. ۴۷ ساله هستم متاهل و دارای دو فرزند پسر. در برخی از شرایط دچار اضطراب می شوم که نشانه های آن اضطراب اجتماعی را نشان می دهد. وقتی کسی انتقاد یا اعتراض می کند یا وقتی که باید در جمع صحبت کنم و یا از من سوالی می شود که باید پاسخ بدهم. با وجودی که سواد ادبی و دایره لغاتم بالاتر از متوسط است اما وقتی میخواهم از کسی انتقاد یا اعتراض کنم جملات را فراموش می کنم و تپش قلب می گیرم. از این رو همیشه دنبال فرصتی میگردم که مشکل خودبخود حل شود تا نیازی به انتقاد نباشد.یا ضعفم را توجیه می کنم و می گویم من که نباید اعتراض کنم خودش باید بفهمد که کارش غلط است. بعضی وقت ها هم که به اصطلاح میخواهم با ترسم روبرو شوم و حرفم را بگویم خیلی بد عمل میکنم و پشیمان می شوم. البته بگویم که به نظر سایرین اصلا ادم مضطربی نیستم و اتفاقا خیلی هم اجتماعی هستم حتی در مهمانی های زود دوست پیدا می کنم اما کافیست نزدیک ترین دوستم با من بد رفتاری کند تا حالم بد شود. من مقاله شما را درباره درمان اضطراب اجتماعی خواندم و حتی در محل کارم به یک روانشناس مراجعه کردم. او گفت برو زندگی کن و لذت ببر و این عدم توانایی ابراز وجود و اضطراب را فراموش کن. اما میدانم که دلیل اصلی عدم پیشرفت خوب من در زندگی و شغل همین مشکل است. در ظاهر مشکلی نیست اما درست در شرایط خاصی که مثال آوردم و می تواند در زندگی افراد تعیین کننده باشد مشکل دارم. این را هم بگویم که وقتی از لحاظ روحی حالم خوب است شاید بتوانم یک سخنرانی هم در جمع بکنم از این رو بعضی وقت ها فکر میکنم اصلا مشکلی ندارم ببخشید صحبت هایم طولانی شد. لطفا در صورت امکان راهنمایی فرمایید. با تشکر مجدد
سلام. شما دارای افکار غلطی هستید که باعث می شود دچار اضطراب شوید. باید این افکار با کمک یک روانشناس باتجربه پیدا شود. بطور مثال احتمالا شما فاجعه سازی دارید یعنی یک موضوع کوچک در ذهن شما بسیار بد تعبیر می شود. باید اندیشی دارید یعنی فکر می کنید همه باید از من راضی باشند و من نباید هیچ اشتباهی انجام دهم و…مقاله زیر را مطالعه کنید تا بیشتر با افکار غلط خود اشنا شوید.
https://dr-sanaie.com/%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9/