تئوری‌های شخصیت

نظریه فروید | خلاصه نظریه شخصیت فروید [ همراه ویس ]

5/5 - (2 امتیاز)

آن چه در این مقاله می خوانیم

نظریه شخصیت فروید :

شخصیت (نظریه شخصیت فروید) شامل چندین عامل است:

نیازهای غریزی- غذا، سکس، پرخاشگری
فرایندهای ناخودآگاه
تأثیرات دوران کودکی (رجوع شود به: مراحل روانشناسی) – به ویژه والدین

رشد شخصیت بستگی به اثر متقابل غریزه و محیط در طول پنج سال اول زندگی دارد. رفتار والدین در رشد طبیعی و غیرطبیعی بسیار مهم می‌باشد. شخصیت و مشکلات سلامت روان در بزرگسالی، معمولا به پنج سال اول زندگی مربوط می‌شود.

رشد روانی – جنسی (شناخت جنبه‌های روانی امیال جنسی) در نظریه شخصیت فروید

مردم و از جمله کودکان، اساسا لذت‌طلب و شادی‌جو هستند. آنها با ارضای خواسته‌های Id یا نهاد به دنبال لذت بردن می‌روند (Freud, 1920). منابع لذت بردن از ناحیه‌ی لیبیدو (نیروی حیات) تعیین می‌شود. به همان نسبت که یک کودک در طول مراحل مختلف رشدی حرکت می‌کند، مکان و جهت لیبیدو و از این رو منابع لذت نیز تغییر می‌کنند (Freud, 1905).

مراحل روانی – جنسی در نظریه شخصیت فروید

نظریه فروید- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

تجربیات محیطی و والدین در طول دوران کودکی، شخصیت فرد در طول بزرگسالی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. به عنوان مثال، در طی دو سال اول زندگی، کودکانی که مورد مسامحه واقع می‌شوند (به طور کافی به آنها غذا داده نمی‌شود) یا افرادی که بیش از حد مورد مراقبت قرار می‌گیرند (بیش از حد تغذیه می‌شوند) ممکن است به یک فرد متمرکز بر امور دهانی تبدیل شوند (Freud, 1905).

نظریه‌ی شخصیت سه جانبه

نهاد (Id)
خود (Ego)
فراخود (Superego)

فروید (۱۹۲۳) شخصیت را متشکل از سه بخش (یعنی سه طرف یا یه سو)، نهاد (Id)، خود (Ego) و فراخود (Superego) می‌دید که هر بخش در مراحل مختلف زندگی ما در حال رشد هستند. این سیستم‌ها، نه بخش‌هایی از مغز بوده و نه به هیچ وجه عضوی فیزیکی نیز محسوب نمی‌شوند.

«نهاد» جزو اجزای ابتدایی و غریزی شخصیت است. این بخش شامل تمام اجزای ارثی (یعنی بیولوژیکی) شخصیت است، از جمله غریزه جنسی (زندگی) یا اروس (که حاوی لیبیدو است) و غریزه سلطه‌جو و پرخاشگر (مرگ) یا تاناتوس است. این عمل بر اساس اصل لذت است (Freud, 1920) و این ایده را مطرح می‌سازد که هر میل و خواسته‌ی آنی باید بلافاصله و صرف‌نظر از عواقب آن ارضا شود.

روحیه‌ی روانپریش

«خود» به منظور میانجیگری بین نهاد غیرواقعی و دنیای واقعی خارجی رشد می‌یابد (مانند یک داور). این بخش، جزء تصمیم‌ساز شخصیت است. «خود» بر اساس اصل واقعیت عمل می‌کند و به منظور ایجاد رضایت و ارضای خواسته‌های «نهاد»، بر روی شیوه‌های واقعی کار می‌کند و اغلب ایجاد رضایت و ارضا را به منظور جلوگیری از بروز عواقب منفی اجتماعی آن به تعویق می‌اندازد. «خود»، حقایق اجتماعی و هنجارها، آداب و قوانین را در تصمیم‌گیر‌های خود در مورد نحوه‌ی رفتار بررسی و مورد توجه قرار می‌دهد.

روحیه و یا روان سالم

فراخود شامل ارزش‌ها و اخلاق‌های جامعه است که از والدین و دیگران آموخته می‌شود. این بخش همانند یک وجدان است که می‌تواند «خود» را از طریق احساس گناه مجازات کند.

منبع:

https://www.simplypsychology.org/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا