روانشناسی ازدواج
روانشناسی و درمان مشکلات زناشویی: علم روابط موفق
آیا تا به حال برای مشکلات زناشوییتان، به درمان فکر کرده اید؟ اگر در حال خواندن این مقاله هستید، به احتمال زیاد به این دلیل است که متاهل هستید و در حال مبارزه با مشکلاتتان میباشید، به ازدواج یا به طلاق فکر می کنید.
شما به دنبال پاسخی برای این سوال قدیمی هستید: آیا میتوانیم برای بهبود روابطمان کاری انجام دهیم؟
شما تنها نیستید. در مورد ازدواج و ماندن در رابطهتان، خبرهای خوب زیادی وجود دارد. بعنوان مثال، در ایالات متحده و بخش هایی از انگلستان، نرخ طلاق در حال کاهش است (وود، 2018). جوان ترها ازدواج را به تأخیر می اندازند، نه اینکه از آن اجتناب کنند. آنها صبر میکنند تا درسشان را تمام کنند و کاری پیدا کنند تا از پس مخارج زندگی برآیند.
همانطور که این مقاله را مطالعه می کنید، متوجه خواهید شد که یک مزیت کلیدی این است که ازدواج بر سلامت و طول عمر شما تأثیر مثبت می گذارد.
روانشناسی ازدواج چیست؟
تعریف ازدواج معمولاً از منظر حقوقی است. در بسیاری از فرهنگها، آن را بین مرد و زن تعریف میکنند. ازدواج در هر موقعیت و در سطوح مختلف تحصیلی اتفاق می افتد. چرا انسان ها این ترتیب را دنبال می کنند؟ چرا مهم است؟ چرا مانند اقواممان بونوبو یا شامپانزه زندگی نکنیم؟ ازدواج چیست که این همه توجه را به خود جلب می کند؟
محققان از رشته های مختلف در حال بررسی این موضوع هستند. از دیدگاه تکاملی، به عنوان تقویت و تداوم گونه در نظر گرفته می شود. از منظر جامعه شناختی، ازدواج پیوندهایی را بین گروه ها ایجاد می کند. این پیوندها موفقیت گروه را تسهیل می کنند.
روانشناسی ازدواج بر زوجین تمرکز دارد. محققان هر موقعیت قابل تصور در مورد ازدواج را زیر سوال می برند. مثلا:
- چه چیزی دو نفر را به هم نزدیک می کند؟
- چه چیزی آنها را کنار هم نگه می دارد؟
- چه چیزی آنها را از هم جدا می کند؟
- ازدواج آنها چگونه بر رفاه، سلامت و شادیشان تأثیر می گذارد؟
- طلاق چگونه بر همان متغیرها تأثیر می گذارد؟
- بچه دار شدن چه تاثیری بر پیوند زناشویی دارد؟
- طلاق چه تاثیری بر فرزندان دارد؟
- اقدامات دولت چگونه می تواند بر سلامت ازدواج تأثیر بگذارد؟
- استرس چگونه بر رابطه تأثیر می گذارد؟
- فقدان صمیمیت چه تاثیری بر رابطه زناشویی دارد؟
- چه عواملی احتمال طلاق را افزایش می دهد؟
- چگونه تربیت فرد بر روابط عاشقانه آنها تأثیر می گذارد؟
از این کاوش، درمانگران بهتر می توانند به زوج ها قبل، در حین و بعد از بحران کمک کنند.
نگاهی به روانشناسی ازدواج
روابط می توانند مشکل ساز باشند. در رابطه زناشویی، این امر به ویژه صادق است. به غیر از خودمان، هیچ فردی در زندگی بزرگسالی ما به اندازه همسرمان بر سلامت و رفاه ما تأثیر ندارد. مطالعات بیشماری به این موضوع اشاره میکنند.
شریک زندگی ما به دلیل نزدیکی روزانه به ما، ما را بهتر از هر کس دیگری می شناسد. آنها ویژگی های ما را می شناسند. با گذشت زمان، با نزدیکتر شدن به هم، میتوانیم به یکدیگر کمک کنیم و در احساس حمایت از یکدیگر غرق شویم. حمایت در روابط زناشویی ما، به راحتی با حمایت اجتماعی جایگزین نمی شود.
۶ واقعیت جالب روانشناسی ازدواج
افراد چگونه تصمیم به ازدواج می گیرند؟ چه عواملی در ازدواج بیشترین اهمیت را دارند؟ مرکز تحقیقات پیو از سال 1990 این سؤال و سؤالات دیگر را از آمریکایی ها پرسیدند. در زیر، برخی از یافته های آنها آورده شده است.
- 88 درصد از آمریکایی ها معتقدند عشق دلیل بسیار مهمی برای ازدواج است (2013).
- 71% معتقد بودند که برای مردان بسیار مهم است که تامین کننده مالی خوبی برای خانواده باشند (2017).
- 64 درصد گفتند داشتن علایق مشترک به افراد کمک می کند تا کنار هم بمانند (2015).
- 61 درصد معتقد بودند یک رابطه جنسی رضایت بخش برای یک ازدواج موفق بسیار مهم است (2015).
- 56 درصد اعتقاد داشتند به اشتراک گذاشتن کارهای خانه، چیزی است که به افراد کمک می کند تا کنار هم بمانند (2015).
- زنان پس از جدایی از همسرشان، کمتر از مردان مجددا ازدواج می کنند. در سال 2014، 54 درصد از زنان گفتند که مایل به ازدواج مجدد نیستند.
خانواده درمانی و زوج درمانی
تصمیم برای جستجوی درمان اغلب دشوار است. زوج ها می دانند که چیزی بینشان درست کار نمی کند اما می ترسند به سمت درمان بروند. زوجها با خودشان فکر میکنند اگر مشکل از من باشد چه؟ اگر چیزهایی را بگویند که دوست ندارم بشنوم چه؟ معمولا اجتناب از مسائل، آسان تر از برخورد مستقیم با آنهاست.
هدف درمان سرزنش کردن نیست. در حالی که چندین رویکرد وجود دارد که یک درمانگر می تواند از آن استفاده کند، سرزنش ابزار موثری نیست. درمانگران فضایی را برای زوجین فراهم می کنند تا رابطه خود را کشف و احیا کنند. نکته کلیدی، یافتن درمانگری است که رویکردش بتواند برای ازدواج و خانواده، کارساز باشد. نقش آنها این است که به زوج ها دیدگاهی عینی در مورد تجربیات مشترک بدهند.
آنها اغلب منابع و ابزارهایی را فراهم می کنند که زوج ها می توانند در خارج از جلسات آزمایش کنند. اینها می تواند شامل تکنیک های ارتباطی مختلف و تغییرات کوچک رفتاری باشد. بسیاری از درمانگران، نوعی از مدیریت تعارض را آموزش می دهند. یک نسخه محبوب، استفاده از عبارات «من» همراه با بیان احساسات است. برای مثال، «من احساس تنهایی میکنم، و وقتی شبها دور از خانه هستی، دلم برایت تنگ میشود. آیا راهی هست که بتوانیم قبل از اینکه در سفر بعدی خانه را ترک کنی، زمان بیشتری در کنار هم باشیم؟»
مراقب چهار سوارکار باشید
جان گاتمن می تواند طلاق را با دقت بیش از 95 درصد پیش بینی کند. او میگوید به هر قیمتی شده از چهار سوارکار دوری کنید. این چهار سوارکار عبارتند از:
۱- انتقاد “روشی برای شکایت است که نشان می دهد شخصیت شریک زندگی شما معیوب است.”
۲- حالت تدافعی شامل یکی از دو چیز است: خشم کنترل شده یا قربانی بودن.
۳- بی احترامی و تحقیر بهترین پیش بینی کننده طلاق است.
۴- سنگ اندازی “کناره گیری عاطفی از درگیری” است. یک نشانهی این رفتار، زبان بدن بسته است.
نقش عشق در ازدواج
عشق یک احساس و یک انتخاب است
بر اساس روانشناسی عشق و ازدواج، عشق احساسی است که در اعماق روح خود احساس می کنید.
وقتی برای اولین بار به نوزادتان نگاه می کنید، یا در روز عروسی به همسر خود نگاه می کنید، فقط احساس شادی می کنید و دوست دارید برای آن شخص هر کاری انجام دهید. اما فراتر از این احساس، عشق نیز یک انتخاب است. ما می توانیم انتخاب کنیم که بر اساس آن احساسات عمل کنیم یا نه.
به طور معمول، عمل بر روی آن احساسات باعث ایجاد احساسات بیشتر دوست داشتن می شود. گاهی دوست داشتن دیگران سخت است، اما ما همچنان می توانیم دوست داشتن آنها را انتخاب کنیم. که این نیز عشق است، اما به عنوان یک انتخاب. در کنار آن، بسیاری از زوج ها عاشق می شوند و سپس عشقشان از بین میرود. چرا؟ این به چگونگی تغییر افراد در طول زمان و همچنین میزان راحتی ما با یکدیگر مربوط می شود.
یکی از حقایق جالب در مورد ازدواج این است که ازدواج همیشه در حال حرکت و پیشرفت است. مهم است که عاشقانه رفتار کنید و رابطه را تقویت کنید تا عشق زنده بماند.
با این حال، عشق با گذشت زمان تغییر می کند، حتی تحقیقات نیز چنین می گوید. بدون تقویت و تربیت یک رابطه ازدواج، آن ازدواج کسل کننده و یکنواخت میشود.
روانشناسی عشق می گوید بدون ازدواج می توان عشق داشت و بدون عشق هم می توان ازدواج کرد. اما، عشق و ازدواج منافاتی با یکدیگر ندارند. ازدواج معمولاً بیان این است که دو نفر عشق خود را به یکدیگر در یک تعهد مادام العمر ابراز می کنند. همه ما به عشق نیاز داریم. انسان بودن ما را ایجاب می کند که احساس کنیم با یکدیگر مرتبط هستیم، پذیرفته شویم، مورد توجه قرار بگیریم. این نیز دوست داشتنی است. ما مشتاقیم دیگران ما را دوست داشته باشند و خودمان هم دیگران را دوست داشته باشیم.
منبع:
https://www.marriage. com/advice/therapy/love-and-marriage-psychology-facts/