دعوای زن و شوهر
این دعواهای همیشگی!
دعوای زن و شوهر نمک زندگی است! این عبارتی است که شاید بارها از طرف اطرافیان شنیده باشید. اما آیا این عبارت درست است و در تمامی موارد صدق میکند؟ برای فهمیدن این موضوع کافی است که به هدف ازدواج دوباره توجه کرد.
در زمینه اصیلترین اهداف ازدواج، پایههای اساسی بر دوستداشتن و دوست داشته شدن قرار گرفته است. ازدواج منجر به افزایش پیشرفت ذهنی و اجتماعی و ثبات بیشتر افراد میشود. نکته مهم این است که بهدلیل وجود نظریات و سلیقههای متفاوت که ریشه در بسترهای فردی و اجتماعی و خانوادگی متفاوت دارد، همیشه میتوان شاهد اختلافنظرهای زوجها بود. تا زمانیکه حل این تعارضات و اختلافنظرها صورت نگیرد، زوجها شاهد افزایش تنش و خشم و در نتیجه تلاش کمتر برای جبران کاستیها، عذرخواهی و پشیمانی از افکار و رفتارهای اشتباه خواهند بود.
این مناقشات اجتنابناپذیرند و نکته مهم نوع برخورد و شدت رشد آنها در زندگی زناشویی است. حل این مسائل تا به حدی مهم است که حتی کسانی مانند دکتر سوزان هیتلر (۲۰۱۳) معتقد است یک زوج به هیچوجه نباید بگذارند این اختلافنظرها به مرحله مشاجره برسد. چرا که مشاجره در هر سطحی که باشد، برای زوج آسیب بههمراه خواهد داشت. وی معتقد است حتی کوچکترین مشاجرات، شما را از همراه زندگیتان دور کرده و منیت شما باعث جداییتان خواهد شد. بدین سبب است که نحوه برخورد زوج با مساله حتی از خود مشاجره نیز مهمتر است. بنابراین دعوای زن و شوهر همیشه نمک زندگی نیست.
حوزههای این اختلافنظرها و دعوای زن و شوهر میتواند گوناگون و شامل مسائل ریز و درشت باشد. اما لز و لزلی پروت (۲۰۱۳) معتقدند عمده دعوای زن و شوهر بر سر ۵ حوزه اصلی رخ میدهند که البته بنابر فرهنگ و اجتماعی که زوج در آن زندگی میکنند، ممکن است در جزییات متفاوت باشند.
این ۵ حوزه عبارتند از:
- دعوای زن و شوهر بر سر پول
- دعوای زن و شوهر بر سر رابطه جنسی
- دعوای زن و شوهر بر سر شغل
- دعوای زن و شوهر بر سر وظایف پدری و مادری
- دعوای زن و شوهر بر سر کارهای خانه
البته این محققان معتقدند که ممکن است خود این مسائل بهعنوان موارد مستقیمی برای اختلافات عنوان نشوند و گاه ترس پیرامون آنها بیشتر از واقعیتشان باعث اختلاف میشود. مثلاً در مورد پول توضیح میدهند مواردی مانند ترس از امنیت شغلی، نوع خرج کردن پول میتواند موضوع جدال یک زوج قرار بگیرد.
البته بهنظر میرسد در برخی جوامع بهخصوص جوامع شرقی مانند ایران ممکن است این اختلافات عمده سرچشمه اصلی دیگری نیز داشته باشد و آن سرچشمه، تفاوتها و اعمالنظر خانوادههای طرفین در مسائل زناشویی است. چرا که افراد مانند برخی جوامع از فردیت کمتری برخوردارند و وابستگان همچنان مانند قبل خود را دارای حق دخالت در زندگی زوجها میدانند.
چرا زن و مرد در صحبتهای خود دچار سوءتفاهم میشوند؟
و چرا در ادامه صحبتهای منفی یا انتقاد یک طرف، طرف دیگر نیز میخواهد بلندتر و با خشم بیشتری جواب دهد؟
جواب خشم با خشم، انتقاد با دفاع و مواردی از این دست را تاثیر رفتار متقابل منفی مینامیم. چنین رفتاری بهمرور زمان باعث کمتر بهکار بردن جملات مثبت، استفاده از انتقاد و جملات و عمل متقابل منفی و در نتیجه از هم پاشیدگی رابطه زوجها میشود. تاثیر رفتار متقابل منفی به مهارت زوج در تاثیرپذیری از حالتهای خلقی یکدیگر بستگی دارد و هرچقدر آگاهی نسبت به خود و همسر بیشتر و همراه با تحلیل موقعیت باشد، میتوان کمتر شاهد مشاجره و پیامدهای آن بود.
در مورد تاثیر موارد مثبت و منفی بر یکدیگر دو مدل ارائه شده است. مدل اول بیان میکند هر چقدر شدت یکی بیشتر شود، شدت دیگری کمتر خواهد شد. در مدل دوم که توسط کاسیو بو و برنستون (۱۹۹۴) مطرح شده است، اینگونه بیان میشود که لزوما موارد مثبت و منفی در طبیعت روی یکدیگر تاثیر مستقیم نمیگذارند و هر یک میتواند مستقل از دیگری اثرگذار باشد. طبق این مدل که «مدل فضایی ارزشگذاری» نیز نامیده میشود، میتوان توضیح داد که چگونه رفتار منفی منجر به رفتار منفی متقابل و گاه واکنش شدیدتر میشود.
چرا موارد منفی همسر بیشتر در ذهن باقی میماند؟
اما چرا توجه افراد به محرکهای منفی بیشتر از محرکهای مثبت است؟ ریشه این سوال در مغز انسان قرار دارد. کاسیو بو در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که بهدلیل قرار گرفتن قسمتهای نورولوژیک واکنش به خطر و موقعیتهای خطرناک در سیستم احساسات، مغز در واکنش به صحبتها برداشتهای منفی را سریعتر از برداشتهای مثبت انجام میدهد که این موضوع در صحبتهای عادی نیز گاه با ایجاد سوءتفاهم همراه است.
راهحل دعوای زن و شوهر
موارد زیادی در مورد آسیبشناسی و حل تعارضات زوجها مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین کمکهای علمی زیادی برای حل این مشکلات، امروزه در دسترس قرار دارد. اما یکی از راههایی که خود زوجها میتوانند برای بهبود روابطشان استفاده کنند، راهی است که تنها در اختیار خودشان قرار گرفته است و بیشتر از آنکه به دیدی علمی به آن نگریسته شود، گاه در حد نصیحت باقی مانده و این موضوع همان موضوع بخشیدن است.
بخشیدن یکی از متغیرهایی است که در تحقیقات اخیر بهعنوان متغیری برای حل اختلاف طرفین قرار گرفته است. البته که نباید تعبیر نادرستی از بخشش ارائه کرد و آن را معادل چشمپوشی، تبرئه یا فراموش کردن دانست. زیرا نادیدهگرفتن یا صحبتنکردن بر سر اختلاف، دلیلی بر حل آن نخواهد بود و چه بسا با گذشت زمان شدت تنش بیشتر و بیشتر شود.
هدف اصلی بخشش، اجتناب و کاهش رفتارها، شناخت و عواطف منفی است که افراد را بهسمت خشم، انتقام، نادیده گرفتن فرد مقابل و سوءتعبیر از نیات سوق میدهد. بهعنوان نمونه میتوان بهتحقیق پالیاری، رگالیا و فینکام (۲۰۰۵) اشاره کرد. تحقیق آنها نشان داد رابطه مستقیمی بین بخشش و کیفیت ازدواج وجود دارد. یا تحقیق دیگری از فینکام که نشان میدهد سنجش بخشش میتواند رفتار کلی زوجها را پیشبینی کند، چنانکه به دانستن درصد رضایت زناشویی نیز نیازی نباشد. افراد با بخشش از جدا شدن از قالب زوج و کلیت زندگی مشترک جلوگیری میکنند. چرا که عدم این جلوگیری منجر به ارجحیت بخشیدن به منافع فردی، بروز قضاوتها و خشم میشود. اما از سوی دیگر بخشیدن آگاهانه و بررسی مشکل برای حل و فصل آن منجر به همدردی میشود.
با توجه به این بررسی آیا باز هم باید دعوا کرد؟ گاه خارجشدن از چارچوب روح ازدواج و تلاش برای رسیدن به کمال و آگاهی منجر به تغییر ماهیت ازدواج میشود. در چنین مواقعی ازدواج تنها میدانی است برای کسب امتیاز و تلاش هر طرف برای بردن. شاید تلاش برای حل مساله در مراحل اولیه در چنین مواقعی، بهترین راه برای بروز مشکلات بعدی است.
اردوان نیکآیین
منبع:
Parrot, les; Parrot, Leslie.(2013) The Good Fight. Published by Worthy Publishing, a division of Worthy Media, Inc., Brentwood, TN. Retrieved from: http://www.relevantmagazine.com/life/relationships/5-biggest-areas-conflict-couples
https://www.psychologytoday.com/blog/resolution-not-conflict/201306/beware-mistaken-marriage-advice-all-couples-fight
Fincham, Frank.D .(2010) Of Memes and Marriage: Toward a Positive
Relationship Science. Journal of Family Theory and Review.4–۲۴٫DOI:10.1111/j.1756-2589.2010.00033.x. Retrieved from: fincham.info/papers/2010jftr.pdf
لطفا بر ای من ارسال نمایید سپاسگزارم