رفتار درمانی
مقدمه
رفتار درمانی: رفتارگرایی، اختلالات روانی را نتیجهی یادگیری ناهنجار میداند. یعنی از ابتدای همان مرحلهای که مردم با لوحی نانوشته و پاک به دنیا میآیند (یک لوح خالی).
آنها این مجموعه علائم و نشانهها را صرفاً انعکاسی از علل اصلی تصور نمیکنند.
رفتارگرایی فرض میکند که تمامی رفتارها از محیط زیست آموخته میشوند و علائم نیز در نتیجهی شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل پدید میآیند. شرطیسازی کلاسیک شامل یادگیری بهواسطهی مشارکت است و معمولاً باعث ایجاد بسیاری از فوبیاها میشود. شرطیسازی عامل شامل یادگیری بهواسطهی تقویت (مانند پاداش) و مجازات است و میتواند رفتار غیرطبیعی مربوط به اختلالات مربوط به خوردن را توضیح دهد.
درنتیجه، اگر یک رفتار آموختهشود، در عینحال این امکان نیز وجود دارد که از یاد برده یا کنار گذاشته شود.
رفتار درمانی چیست؟
رفتار درمانی بر اساس نظریه شرطیسازی کلاسیک بنا نهاده شده است. فرض در اینجا این است که تمام رفتارها آموخته میشوند. و درنتیجه یادگیری نادرست (یعنی شرطیسازی) باعث ایجاد رفتاری غیرطبیعی میشود. بنابراین فرد باید رفتار درست و یا قابل قبول را یاد بگیرد.
یکی از ویژگیهای مهم رفتار درمانی تمرکز آن بر مشکلات جاری، رفتار و تلاش برای از بین بردن رفتاری است که بیمار را دچار مشکل کرده است. این تضاد به وجود آمده، به شکلی قدرتمند با سایکو دینامیک (پویایی روانی) درمان میشود. این همان جایی است که تمرکز آن بیشتر بر روی تلاش برای کشف تعارضات حل نشدهی باقیمانده از دوران کودکی است (به عبارت دیگر؛ علت بروز رفتار غیرطبیعی).
مثالهایی از رفتار درمانی عبارتند از:
- حساسیتزدایی سیستماتیک
- بیزاری درمانی
- غرقه سازی
نظریه شرطیسازی کلاسیک نشان می دهد که پاسخ یا واکنش از طریق ارتباط بلاواسطه آموخته و تکرار میشود. هدف رفتار درمانی هایی که بر اساس شرطیسازی کلاسیک بنا نهاده شدهاند، از بین بردن ارتباط بین محرکها و پاسخهای ناخواسته است (مانند فوبیا، واکنشهای اضافی و غیره).
بیزاری درمانی در رویکرد رفتار درمانی چیست؟
بیزاری درمانی زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که موقعیتهای تحریککننده و الگوهای رفتاری مرتبط با آن وجود دارد و این موارد برای مددجو جذاب میباشند، اما هم درمانگر و هم مددجو، هر دو آن را بهعنوان عاملی نامطلوب میدانند. به عنوان مثال؛ افراد الکلی از رفتن به مشروب فروشی و مصرف مقدار زیادی الکل لذت میبرند.
رفتار درمانی شامل متصل کردن چنین محرکها و رفتارهایی با یک محرک غیرشرطی بسیار ناخوشایند است، مانند شوک الکتریکی. بنابراین مددجو میآموزد که رفتار نامطلوب را با شوک الکتریکی مرتبط سازد. این امر بدین معنیست که یک پیوند بین رفتار نامطلوب و پاسخ واکنشی پس از آن، با استفاده از یک شوکالکتریکی ایجاد شدهاست.
آنچهکه اغلب درمورد الکل انجاممیشود اینست که از مددجو بخواهید یک نوشیدنی الکل را درحالیکه تحتتاثیر دارویی تهوعآور است، بنوشد. مصرف نوشیدنی الکی تحت چنین شرایطی، اغلب برای بار اول استفراغ را به دنبال دارد. در آینده، بوی الکل، خاطرهی استفراغ را در ذهن شخص تداعی میکند و در نتیجه مددجو نوشیدن الکل را ترک خواهد کرد.
موردی بحث برانگیزتر و جنجالی در این خصوص، استفاده از رفتار درمانی به منظور «درمان همجنسگرایان» بوده است. در این درمان، در صورتی که این افراد بر اثر محرکهایی خاص برانگیخته شوند، شوک الکتریکی دریافت میکنند.
ارزیابی انتقادی بیزاری درمانی
جدای از ملاحظات اخلاقی، دو مسألهی دیگر در خصوص استفاده از روش بیزاری درمانی وجود دارد. اولاً، نحوهی تأثیر شوکها و یا داروها روشن نیست. بیزاری درمانی ممکن است انگیزههایی که قبلا جذاب بودهاند (مثلاً دیدن/ بوییدن/ طعم الکل) را از بین ببرد. و یا ممکن است رفتار (نوشیدن) را مهار کند (یعنی کاهش دهند).
دوما، هنوز در مورد اثربخشی درازمدت بیزاری درمانی تردید وجود دارد. این درمان ممکن است صرفاً یک اثر نمایشی در مطب و یا دفتر درمانگرها داشته باشد.
با این حال، این نوع از درمان اغلب در جهان خارج از تأثیر کمتری برخوردار است. زیرا در صورتی که داروی تهوعآور توسط مددجو در خارج از مطب درمانگر استفادهنشود، واضحاست که هیچ شوکی داده نخواهدشد. همچنین میزان عود بیماری نیز بسیار بالا است. موفقیت درمان بستگی به این دارد که آیا بیمار میتواند از محرکهایی که در برابر آنها قرار گرفته است، اجتناب کند یا خیر.
غرقهسازی در رویکرد رفتار درمانی
غرقهسازی (که همچنین با عنوان «درمان با غرقهسازی تجسمی» نیز شناخته میشود) با قرار دادن مستقیم در معرض بدترین مواردی که فرد بیمار از آن وحشت دارد عمل میکند. بیمار تحت این درمان به سوی یک پایان عمیق سوق داده میشود.
مثلاً کسی که دچار تنگناهراسی و یا کلاستروفوبیا میباشد، به مدت ۴ ساعت در یک کمد قرار گرفته و در کمد قفل میشود یا شخصی که ترس از پرواز دارد، با یک هواپیمای سبک راهی آسمان خواهد شد.
هدف از غرقهسازی این است تا افرادی که نسبت به یک شئ یا موقعیت فوبیا دارند، برای مدت زمانی طولانی در یک محیط امن و کنترل شده با ترس خود مواجه شوند. بر خلاف حساسیتزدایی سیستماتیک که ممکن است در محیط آزمایشگاهی یا مجازی استفاده شود، غرقهسازی به طور معمول شامل مواجه شدن شخص با ترس در محیط طبیعی است.
ترس پاسخی با زمان محدود است. در ابتدا فرد در حالت اضطراب شدید قرار داشته و حتی شاید وحشت زده شود، اما سرانجام خستگی آغاز شده و سطح اضطراب نیز شروع به کاهش یافتن میکند. البته به طور معمول، فرد میتواند برای جلوگیری از چنین وضعیتی هرکاری انجام دهد. اما تحت شرایط غرقهسازی، آنها هیچ گزینهای به جز مواجه شدن با ترس ندارند و زمانی که ترس و وحشت در آنها فروکش میکند، آنها متوجه میشوند که هیچ آسیبی ندیدهاند و ترس (که با شدتی زیاد پیشبینی شده بود) خاموش میشود.
قرار گرفتن در معرض ترس شدید به مدتی طولانی، رابطهای جدید بین عامل ایجادکنندهی ترس و همچنین مواردی مثبت (مثلا احساس آرامش و عدم اضطراب) ایجاد میکند. همچنین از طریق عدم رفتارهای اجتنابی و رهاییبخش، از تقویت فوبیا جلوگیری میکند.
ارزیابی انتقادی غرقه سازی
غرقهسازی به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد و اگر شما به اندازهی کافی دقت نکنید، این روش میتواند خطرناک باشد. این درمان برای هر نوع فوبیایی مناسب نیست. بنابراین جوانب احتیاط باید رعایت شود. زیرا در برخی از افراد این امکان واقعا وجود دارد که ترس، خود را پس از درمان افزایش دهد. و پیشبینی این امر که این افزایش چه زمانی رخ خواهد داد، ممکن نیست.
وولپ (۱۹۶۹) در گزارشهای خود از مددجویی یاد کرده است که انجام درمان غرقهسازی، منجر به افزایش اضطراب و بستری شدن او در بیمارستان شده است. همچنین برخی افراد قادر نخواهند بود تا سطح بالایی از اضطراب ناشی از درمان را تحمل کنند. و بنابراین، قبل از اینکه به مرحلهی آرامش و خونسردی برسند، در معرض خطر خروج از درمان قرار دارند. این یک مشکل مهم است. زیرا خروج از درمان پیش از زمان اتمام، نهتنها باعث تضعیف فوبیا نمیشود، بلکه ممکناست به احتمال زیاد باعث تشدید فوبیا نیز بشود.
با این حال، یکی از کاربردهای این درمان برای افرادی است که ترس از آب دارند. (آنها مجبور خواهند شد تا در پروسهی درمانی خود، در خارج از عمق دلخواه خود شنا کنند). همچنین گاهی اوقات از درمان غرقهسازی برای بهبود بیمارانی که دچار اگروفوبیا هستند نیز استفاده میشود. به طور کلی، غرقهسازی باعث میشود تا نتایج موثرتری (گاهی اوقات حتی بیشتر) نسبت به روش حساسیتزدایی سیستماتیک حاصل شود.
موفقیت این روش این فرضیه را تایید میکند که فوبیاها بسیار پایدار و مقاوم میباشند. چرا که فرد همچنان در زندگی واقعی از موردی که در او ایجاد ترس میکند اجتناب میورزد. و حتی باوجود اینکه دریافته شی یا موقعیت موردنظر برایش خطری ندارد، اما همچنان به ترسش از آن ادامه میدهد. که این نشان میدهد فوبیا بهطور کامل خاموش نشده است.
مثلاً وولپ (۱۹۶۰) دختر نوجوانی که ترس از خودرو داشت را سوار بر یک اتومبیل کرد و به مدت چهار ساعت به طور مدام و بدون توقف به رانندگی پرداخت؛ ترس او تا مرز هیستریکی شدن بالا رفت، اما پس از آن فروکش کرد و در آخر سفر نیز محو شد.
سلام جناب دکتر امکانش هست در زمینه غرقه سازی برام مقاله ای بفرستین و کتاب معرفی کنید.تشکر
برای یافتن مقالات درباره غرقه سازی در رفتار درمانی واژه زیر را در گوگل اسکولار سرچ کنید
floating technique for anxiety
چطوری میتونیم دانش آموزی رو که نسبت به درس خوندن بیزاره با استفاده از روش غرقه سازی و حساسیت زدایی مشتاق به درس خوندن کنیم؟
کنجکاوی و جستجو از جمله غرایز ذاتی کودک است. او بدنبال شناخت است. تنها راه موثر ان است که اتفاقا ما ذائقه جستجو را در او با تشویق و تنبیه بیجا خراب نکنیم. کتاب فرزند پروری بدون شرط نوشته الفی کهن را در این زمینه مطالعه کنید.
با سلام آقای دکتر ممنون از توضیحات خوبتون
خوشحالیم مقاله رفتار درمانی مورد نظر شما قرار گرفت
سلام این قسمت غرقه سازی تجسمی رو چقدر خوب توضیح دادین از رو کتاب خوندم متوجه نشدم توضیحات سایت کارگشا بود مرسی
خوشحالم مورد توجه قرار گرفت
سلام. دکتر مشکل من در رابطه با صحبت کردنه،دختر 22 ساله ای هستم، کمرو هستم و خجالتی، موقع صحبت کردن چون کم حرف زدم تاحالا، دایره لغاتم بشدت محدوده، اصلا بلد نیستم درست حرف بزنم، مثلا هیچ ضرب المثلی رو بلد نیستم یا نمیتونم بکار ببرم، نمیتونم خوب جمله بندی کنم و بخاطر نداشتن قدرت تکلم و بیان خوب، منصرف میشم از صحبت کردن، حتی وقتی پیش مامانم میخوام حرف بزنم هیجانزده میشم و نمیتونم صحبت کنم! ، نمیتونم بلند صحبت کنم، حتی از صدای خودم بدم میاد وقتی بین جمع بلند حرف میزنم. متنفرم صدامو از میکروفون بشنوم و تو جمع پخش شه، بخاطر مشکل انحراف بینی یکم هم تودماغی حرف میزنم که بدتر میکنه شرایطو، حتی یک بار یکی از دوستام میگفت تو چرا موقع صحبت کردن هم انقد دهنت رو باز میکنی و هم بلند صحبت میکنی؟؟ و من خیلی خجالت زده شدم. وقتی صحبت میکنم نفسم خیلی زود بند میاد و انگار از 100 تا پله بالا اومدم که نفس نفس میزنم و این واسه دو دقیقمه فقط!همچنین شدیدا عرق میکنم، از تمام سر و صورتم عرق میریزه. یا موقع لکچر دادن بغیر لرزش شدید زانو، نفسم هم بقدری بند میاد که دیگه توان ادامه صحبت ندارم. و خیلی اتفاق میفته که یک فعل یا کلمه رو اشتباه میگم و مجدد تصحیحش میکنم، تو بچگی هم خیلی کم صحبت میکردم ولی لکنت نداشتم، الان انگار لکنت هم گرفتم، همینطور باید حرفامو تصحیح کنم،مثللا بجای اُستاد یهو شاید بگم اِستاد… اعتماد به نفس کمی دارم و 22 سالمه و این کم نیست، بچه نیستم و زشته برام این موضوع ، واقعا نداشتن قدرت بیان دیوانه م کرده و ناراحتم.
الان هم بحث استرسه است و هم قدرت بیان نداشتنه
چکار کنم؟ چه راهکاری وجود داره؟ کتاب خاصی هست در این زمینه؟
مشکل شما اضطراب اجتماعی است که با تمرین قابل درمان است. مقاله درمان اضطراب اجتماعی را در سایت مطالعه کرده و تمرینات انرا انجام بدهید.
در خصوص قدرت بیان نظرتون چیه دکتر؟ چطوری توانایی صحبت کردن، دایره لغات، زبان بدنم رو تقویت کنم؟
وقتی مشکل اضطراب اجتاعی شما حل شود قدرت بیان شما افزایش می یابد به دو دلیل
1. عدم اضطراب باعث می شود از دایره لغات خود بهتر استفاده کنید و لغات در ذهنتان پاک نشود
2. جرات می کنید بیشار گفتگو کنید و کار نیکو کردن از پر کردن است. هر قدر بیشتر صحبت کنید مهارت شما افزایش می یابدو هرقدر مانند اکنون گوشه گیری کنید احساس ضعف بیشتری می کنید
از دیدگاه علمی ایا تا الان رفتار درمانی موفق تر بوده یا شناخت درمانی؟
در روانشناسی از cbt استفاده می شود که ترکیب هر دو است. باور بر ان است که هر هم رفتار بر شناختها اثر می گذارد و هم شناخت باعث رفتار می شود