درمان پرخوری عصبی یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)
درمان پرخوری عصبی:
پرخوری عصبی که نام دیگر آن پراشتهایی عصبی یا بولیمیا Bulimia میباشد، از جمله اختلالات خوردن است که با پرخوریهای متداولی که افراد گاهاً در میهمانیها دارند، متفاوت است.
برای تشخیص پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) این چند خصیصه باید وجود داشته باشد:
۱- ارزشگذاری بیش از حد فرد روی اندام و وزن بدن همانند اختلال بیاشتهایی عصبی. فرد دچار پرخوری عصبی ترس مرضی از چاق شدن دارد و تمایل به لاغر شدن در او بسیار زیاد است. ارزشگذاری او از خود بستگی به شکل و وزن بدن دارد.
۲- پرخوریهای مکرر. پرخوری (معادل انگلیسی آن Binge) یک دوره پرخوری است که طی آن، حجم زیادی از غذا خورده میشود که بیش از آن چیزیست که بیشتر افراد در شرایط مشابه میخورند.
۳- فرد در دوره پرخوری احساس از دست دادن کنترل میکند، چنانچه ممکن است پرخوری او تا زمانیکه بر اثر سیری بهشدت دچار ناراحتی یا درد شده یا ورود شخصی مانع از ادامه خوردن او شود، ادامه بیابد.
۴- فرد به رفتارهای جبرانی نامناسب برای جلوگیری از افزایش وزن دست میزند. رفتارهای افراطی برای کنترل وزن، از قبیل محدودیتهای سخت رژیمی، استفراغ مکرر عمدی (خودخواسته) یا سوءاستفاده از ملیّنهای مشخص.
افرادی که دچار بیاشتهایی عصبی و یا پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) هستند، دارای یک آسیبشناسی روانی مرکزی مشخص و مشترک میباشند: بیماران برای اندام و وزن بدنشان و توانایی کنترل آن، بیش از حد اهمیت قائل میشوند. این آسیبشناسی روانی مختص اختلالات خوردن (و اختلال بدشکلی بدن) است. درحالیکه اغلب مردم بر مبنای عملکردشان در حیطههای مختلف زندگی، خودشان را ارزیابی میکنند؛ کسانی که اختلال خوردن دارند، اساساً بر مبنای اندام و وزنشان و توانایی کنترل آن، خودشان را قضاوت میکنند. بسیاری از دیگر ویژگیهای بالینی آنها مستقیماً از این «آسیبشناسی روانی اساسی» نشأت میگیرد.
عادات معمول کسانی که پرخوری عصبی دارند،
شبیه عادات مشاهده شده در مبتلایان به اختلال کماشتهایی عصبی است. به این معنا که هر دو گروه سعی میکنند حالت گرسنگی یا نیمه گرسنگی شدید را حفظ کنند. ولی تفاوت افراد دچار پرخوری عصبی با افراد دچار بیاشتهایی عصبی آن است که تلاشهای آنها برای محدود کردن مصرف غذا با دورههای مکرر پرخوری قطع میشود. در اغلب موارد، بهدنبال هر پرخوری، استفراغهای خودانگیخته و اجباری یا سوءاستفاده از ملیّنها وجود دارد، اما زیرگروه دیگری از بیماران وجود دارند که «تخلیه» نمیکنند (پرخوری عصبی بدون تخلیه) بلکه با روشهای دیگری همچون ورزشهای سنگین یا رژیمهای سخت، سعی در جبران دارند.
فرد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) معمولاً پس از یک دوره پرخوری دچار احساس گناه، افسردگی و نفرت از خود میشود. آنها پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) خود را معمولاً از دیگران پنهان میکنند.
وزن اغلب بیماران مبتلا به پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) برخلاف افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی در محدوده سالم (BMI بین ۲۰ و ۲۵) است و میان کمخوری و پرخوری آنها تعادل برقرار است. آنها در مقایسه با افراد دچار بیاشتهایی عصبی که به فعالیت جنسی علاقهای ندارند، از لحاظ جنسی فعال هستند.
دوره و شیوع پرخوری عصبی
شیوع پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) بیش از بیاشتهایی عصبی میباشد و در حدود ۲ تا ۴ درصد زنان جوان به آن مبتلا میباشند. شیوع آن در بین زنان بسیار بیشتر از مردان است و ۹۰ درصد مبتلایان را زنان تشکیل میدهند. البته بهغیر از مردان همجنسگرا که در بین آنان نیز معیار وزن و اندام بسیار با اهمیت بوده و در نتیجه در بین آنان نیز شیوع بالایی دارد. در جوامع صنعتی شیوع آن بیشتر است.
سن آغاز اختلال پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) اندکی دیرتر از شروع اختلال بیاشتهایی عصبی بوده و نوعاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی است. پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) معمولاً با منع غذایی آغاز میشود. و در تقریباً یکچهارم موارد، ملاک تشخیصی بیاشتهایی عصبی، مدتی در این افراد مشاهده شده است.
دلایل پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)
دلایل پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) روشن نیست، اما پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) احتمالاً نتیجه ترکیب عواملی چون ژنتیک، رفتارهای خانواده، ارزشهای اجتماعی (بهطور مثال، ارزشگذاری بیش از حد به زیبایی و بالاخص لاغری در مقابل جنبههای دیگر زندگی) و موارد دیگری چون کمالگرایی میباشد.
ریسک ابتلا به پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) در صورتیکه:
یکی از اعضای خانواده به این مشکل دچار باشد؛
شخص در محیطهایی کار کند که توجه زیادی به ظاهر و اندامش میشود (مدلینگها، بالرینها)؛
فرد دارای عزت نفس ضعیفی باشد؛
شخص دچار وقایع استرسزای زندگی همچون طلاق، مهاجرت، مرگ عزیزان و … باشد، افزایش مییابد.
اختلالات همراه:
افراد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) با احتمال بیشتری دچار اختلالات خلقی از جمله افسردگی و اضطراب میباشند که با درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، آنها نیز از بین میروند. سوءمصرف مواد و الکل، در ۳۰ درصد افراد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) روی میدهد. آنها دچار بیثباتی هیجانی بوده و تکانشی عمل میکنند. میزان افسردگی در خانوادههای آنها بالا است و ایشان والدینشان را افرادی بیتوجه و طرد کننده توصیف میکنند.
درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)
بر اساس تحقیقات، میزان بهبود نسبی یا کامل درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) بالاتر از بیاشتهایی عصبی میباشد. در صورت عدم درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، این مشکل مزمن میشود یا به میزان اندکی بهبود مییابد. درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، درمان شناختی و درمان دارویی میباشد.
متاسفانه افراد بهجهت آنکه دورههای پرخوری عصبیشان را مانند رازی پنهان میکنند، برای درمان پرخوری عصبی به درمانگر مراجعه نمیکنند. بنابراین فرد برای سالها، بدون تقاضای کمک، زجر میکشد.
درمان پرخوری عصبی از طریق درمان شناختی رفتاری (CBT)
اولین و موثرترین انتخاب درمانی برای درمان پرخوری عصبی میباشد که در درجه اول، چرخه معیوب پرخوری و روزهداری و رژیمهای سخت را از بین میبرد و در ثانی، شناختهای معیوب فرد را درباره غذا، وزن، تصویر بدن و درک کلی درباره ارزش خود را تغییر میدهد.
نظریه شناختیرفتاری پیشنهاد میکند پرخوری، تا حد زیادی محصول تلاش برای چسبیدن به قوانین رژیمی بسیار خاص و افراطی است. تمایل این بیماران به واکنش منفی و افراطی نشان دادن به شکستن (تقریباً اجتنابناپذیر) این قوانین، منجر به لغزشهای رژیمی جزئی میشود که شخص آنها را بهعنوان شواهدی از خویشتنداری ضعیف خود تفسیر میکند. بیماران به این فقدان خویشتنداری، از طریق ترک موقت تلاش برای محدودکردن خوردن، واکنش نشان میدهند. بهعبارت ساده خود را در خوردن رها میکنند. این کار باعث ایجاد الگوهای بسیار متمایز خوردن میشود که در آن تلاشها برای محدودکردن خوردن مرتباً با دورههای پرخوری دچار وقفه میشود.
پرخوری با تشدید نگرانیهای بیمار درباره توانایی کنترل خوردن، اندام و وزن، تداومبخش هستهی آسیبشناسی میباشد. همچنین پرخوری، فرد را ترغیب میکند تا منع غذایی بیشتری برای خود در نظر بگیرد که بهموجب آن خطر پرخوری بیشتر افزایش مییابد.
سه فرایند دیگر نیز باعث تداوم پرخوری میشوند. اول، مشکلات زندگی و خلق و خوی بیمار این احتمال را افزایش میدهد که قوانین غذایی خودش را نقض کند. دوم، پرخوری بهطور موقت خلق و خوی بیمار را بهتر میکند و کاری میکند که بیمار به مشکلاتش فکر نکند و بنابراین میتواند راهی برای مقابله با چنین مشکلاتی باشد. سوم، باور اشتباه بیمار درباره سودمندی رفتارهای جبرانی استفراغ و سوءاستفاده از ملیّنها، بازدارنده اصلیاش را دربرابر پرخوری تضعیف میکند. آنها تشخیص نمیدهند که تخلیه تأثیر اندکی بر جذب انرژی دارد.
مورد بالینی در درمان پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا)
بیمار الف یک دانشجوی ۲۲ ساله، سال آخر دانشگاه بود که از سوی پزشکش برای درمان اختلال خوردن آمده بود. ارزیابی اولیه نشان داد او از اختلال خوردن رنج میبرد که با ملاک تشخیصی DSM، با پرخوری عصبی مطابقت داشت. او از اوایل نوجوانی از وزنش راضی نبوده و از سال آخر دبیرستان برای کمکردن وزن، رژیم غذایی گرفته است. ابتدا ۶ کیلوگرم وزن کم میکند امّا سپس، ادامه رژیم برایش سختتر میشود و شروعبه پرخوری و استفراغ خودخواسته میکند.
بیمار در ارزیابی، مصرف غذای روزانهاش را اینگونه توصیف میکند: یک کاسه بسیار کوچک غلات برای صبحانه و کمی سالاد برای ناهار. او اغلب تلاش کرده این وعدههای غذایی را به تأخیر بیندازد یا کلاً قیدشان را بزند. از دورههای زیاد پرخوریهای شبانهاش میگوید (پرخوری شامل یک قرص نان، یک بستنی کیلویی بزرگ و یک پاکت کلوچه). او در طول شب، بیش از پنج بار استفراغ میکند. بیمار از دوره سخت رژیم غذاییاش میگوید که طی آن معین میشد در هر وعده غذایی باید چه میزان غذا بخورد و از چه غذاهایی اجتناب کند که احتمال میداد چاق کننده باشند یا پرخوری او را تحریک کنند.
بیمار الف بدنش را «منزجر کننده» مییافت و از وزن کردن بدنش در شش ماه گذشته اجتناب کرده بود. او در این مدت، زمان زیادی را جلوی آینه صرفکرده تا بدنش را کنترل کند (ببیند «چقدر چاق است») و سخنرانیهای مهمی را به این خاطر از دست داده بود. در جلسه ارزیابی، او ۶۳.۵ کیلوگرم با BMI =۲۴.۹ بود. زمان ارزیابی، چند کار عقبافتاده داشت که باید انجام میداد و خلق و خوی خوبی نداشت. بعلاوه، هر شب یک بطری یا بیشتر مشروب میخورد. نسبتبه گرفتن وزنش اکراه داشت، امّا منطقش را درک کرد و بعد از کمی گفتگو، موافقت کرد وزنش را بداند.
پروتکل شناختی درمان پرخوری عصبی
۱. آموزش و نظارت
پس از آموزش درباره اختلال خوردن به بیمار، او باید خوردن و دیگر رفتارهای مربوطه، افکار، احساسات و رویدادها را در لحظه ثبت کند تا به این طریق شناخت بهتری از خود بهدست آورد. (نمونه ثبت نظارت را در شکل ببینید). خودنظارتگری دو هدف دارد: به شناسایی مشکلات و تشخیص پیشرفت بیمار کمک میکند و مهمتر از آن، با کمک به بیمار در رسیدگی به مشکلاتش همزمان با بروز آنها، تغییر را آسان میکند.
روز………… پنجشنبه روز ……………….. ۱۹اُم مارس
زمان | موادغذایی و نوشیدنی مصرفشده | مکان | * | V/I | مفاد و نظرات |
۷:۳۰ | آب بطری | آشپزخانه | تشنگی بعد از روز قبل | ||
۸:۳۰ | نصف موز
قهوه خالص |
کافه | امروز باید خوب باشی و شراب نخوری! | ||
۱۱:۴۵ | بوقلمون پختهشده روی نان گندم
مایونز بهمقدار کم نوشابه رژیمی |
کافه | نهار معمولی | ||
۶:۴۰ تا ۷:۳۰ | تکهای پای سیب
بستنی ۱/۲ پیمانه ۴ برش نان تست با بادامزمینی کره نوشابه رژیمی نان شیرینی کشمشی ۲ برش نان تست با بادامزمینی کره نوشابه رژیمی کره بادامزمینی نان شیرینی کشمشی کشمش شکلات اسنیکرز نوشابه رژیمی- بزرگ |
آشپزخانه | —
– — – — – — –
|
V
V |
کمک! نمیتوانم خوردن را متوقف کنم. کاملاً از کنترلم خارج شده. از خودم متنفرم. |
۹:۳۰ | کیک برنج بدون چربی
پنیر |
آشپزخانه | من نفرتانگیزم. چرا این کار را میکنم؟ در اسرع وقت شروع به خوردن میکنم. یک روز دیگرم از بین رفت. واقعا تنها هستم. احساس چاقی و زشت بودن میکنم. احساس میکنم دارم تسلیم میشوم. |
انجام وزنگیری هفتگی:
بیمار و درمانگر، وزن بیمار را یکبار در هفته میگیرند و آن را روی یک نمودار وزن شخصی ثبت میکنند. از بیماران با جدیت خواسته میشود در اوقات دیگر وزنشان را نگیرند. وزنگیری هفتگی اهداف زیادی دارد: (۱) به بیماران امکان میدهد همزمان با تغییر عادات خوردنشان، اطلاعات دقیقی درباره وزنشان بهدست آورند. (۲) فرصتی را برای درمانگر فراهم میکند تا به بیمار کمک کند ارقام روی ترازو را تفسیر کند. بدون کمک درمانگر، ممکن است بیمار ارقام را به غلط تفسیر کند. (۳) این کار به فرایندهای مهم بیش از اندازه چککردن وزن یا اجتناب از وزن کردن که موجب تداوم بیماری میشوند، میپردازد.
۲. عادت به غذا خوردن منظم
شکستن چرخه معیوب پرخوری- رژیم غذایی و استفراغ اولین نکته در درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) میباشد. رژیمهای سخت غذایی باعث ایجاد این چرخه معیوب میگردد. هر چقدر رژیم سختتر باشد، فکر فرد بیشتر بهصورت وسواسگونه بهسمت غذا رفته و احتمال پرخوری بیشتر میشود. فرد وقتیکه قانون سختش را میشکند، بهواسطهی خطای شناختی صفر و صد بهخود میگوید حال که قانونم را شکستم، پس دیگر فرقی نمیکند و تا جاییکه میتوانم میخورم. (حال که قانونم را شکستم و یک قاشق بستنی خوردم، پس کل دو کیلو بستنی را میخورم).
با اتمام دوره پرخوری، احساس گناه کرده و خود را سرزنش میکنید و به رفتارهای جبرانی از قبیل استفراغ و رژیمهای سختتر میپردازید که بهنوبهی خود بیشتر احتمال شکستهشدن و افتادن مجدد به چرخه معیوب را دارند.
بنابراین ایجاد یک الگوی غذایی منظم برای موفقیت درمان پرخوری عصبی، اساسی است.
این الگوی درمانی به یک نوع مهم از رژیم غذایی میپردازد (خوردن به تأخیرافتاده). این الگو جایگزین دورههای پرخوری میشود و برای بیمارانی که کمبود وزن دارند، غذاهای عادی و میان وعدههایی دارد که میتوان میزانشان را متعاقباً افزایش داد. از بیماران خواسته میشود هر روز سه وعده غذایی برنامهریزیشده را بخورند، بعلاوه دو میانوعده برنامهریزی شده (یا اگر کمبود وزن دارند سه میانوعده). همچنین از آنها خواسته میشود در فواصل بین این وعدهها چیزی نخورند. بیماران میتوانند انتخاب کنند چه غذایی بخورند، تنها به این شرط که پس از صرف غذاها و میانوعدهها، مرتکب هیچگونه رفتار جبرانی نشوند. همچنین بین این وعدههای غذایی نباید بیش از چهار ساعت فاصله باشد.
این الگوی جدید غذایی باید بر دیگر فعالیتها اولویت داشته باشد. اما نباید آنقدر سخت و خشک باشد که مانع تنظیم زمان برای انجام دیگر تعهدات روزانه بیمار گردد. الگوی خوردن منظم جلوی هرگونه پرخوری را میگیرد. فرد باید بداند خوردن منظم وعدههای غذایی باعث اضافه وزنش نمیشوند. زیرا از بیماران خواسته نمیشود مقدار یا نوع غذایی را که میخورند، تغییر دهند. همچنین خوردن منظم منجر به کاهش فراوانی پرخوری میشود و بنابراین جذب کلی انرژی بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند. فرد باید آگاه شود که با استفراغ یا ملینها نمیتواند از جذب کالری جلوگیری کند. زیرا غذا بهمحض ورود به دهان شروع به جذب شدن میکند و پیش از استفراغ، بیش از ۵۰ درصد کالری مصرف شده جذب بدن شده است.
باید به بیماران کمک کرد به این برنامه غذایی منظم وفادار بمانند و در برابر غذا خوردن میان غذاها و میان وعدههای برنامهریزی شده مقاومت کنند.
برای رسیدن به این هدف، به نکات زیر توجه کنید:
۱- به گرسنگی خود توجه کنید و به محض آنکه اندکی احساس گرسنگی کردید، غذا بخورید و نگذارید بهجایی برسید که بیش از حد گرسنه شوید.
۲- بهطور منظم غذا بخورید. هیچ وعده غذایی را حذف نکنید.
۳- هیچ خوردنی را برای خود محدود نکنید، زیرا احتمال وسوسهشدن و پرخوری را افزایش میدهد. بهجای آنکه بگویید: «من اصلاً لب به کیک خامهای نمیزنم»، بگویید: «هفتهای یکبار میتوانم کیک خامهای بخورم».
۴- به غذایی که میخورید، دقت کنید. سعی کنید با آرامش غذا بخورید و به طعم غذاها و مزهاش توجه کنید و از خوردن غذا لذت ببرید.
۵- هر زمان شدیداً میل به پرخوری در شما ایجاد شد، از خود بپرسید آیا بهخاطر تنش زیادی که دارد دچار میل پرخوری نشده است؟ آیا برای رفع تنش و استرس نمیخواهد پرخوری کند؟ چه کار دیگری به برطرف شدن این میل کمک میکند؟ باید فرد فعالیتهایی را که با خوردن ناسازگار است (مثلاً برای بعضی افراد پیادهروی از جمله این فعالیتها است) شناسایی کند و در این مواقع به آنها بپردازد.
۶- باید آگاه باشید که میل شدید به خوردن، پدیدهای موقتی است و در صورتیکه اوج تمایل به خوردن طی شود، تمایل فرد فروکش میکند. باید یاد بگیرید که چگونه خود را از میل به خوردن دور کنید تا بهتدریج در طول زمان از بین برود.
۳. ارزشگذاری بیش از حد روی اندام و وزن
متاسفانه حیطههای زندگی فردی که به اختلال خوردن دچار است، به اندام و وزن و کنترل خوردن محدود میشود و ارزشگذاری فرد از خود تنها بر اساس آنها صورت میگیرد.
اهمیت نسبی این حیطهها را میتوان بهصورت بصری روی نمودار دایرهای نشان داد که در مورد اغلب بیماران، بخش بزرگی از نمودار به اندام و وزن و کنترل خوردن اختصاص دارد.
سپس بیمار و درمانگر، مشکلات اصلی موجود در این طرح خودارزیابی را شناسایی میکنند. بهطور خلاصه، سه مشکل بهم وابسته وجود دارند: (۱) ارزشگذاری بیش از حد روی اندام و وزن، حیطههای دیگر زندگی را به حاشیه میراند و از این رو، خودارزیابی کاملاً به عملکرد فرد در یک حوزه از زندگی وابسته است، (۲) حوزه کنترل اندام و وزن، حوزهای است که در آن موفقیت فرّار است، پس عزتنفس را تضعیف میکند و (۳) ارزشگذاری بیش از حد منجر به رفتاری میشود که سالم نیست و خود در تداوم اختلال مؤثر است.
تصحیح افکار نادرست درباره اندام و وزن، کمک زیادی به درمان پرخوری عصبی میکند.
فرد دچار پرخوری عصبی معمولاً خطاهای شناختی زیر را دارد:
(برای توضیح بیشتر به مقاله خطاهای شناختی مراجعه کنید)
۱. تفکر صفر یا صد: در این حالت فرد نمیتواند بین سفید و سیاه چیزی ببیند. مثال: «چون نمیتوانم به وزن دلخواه برسم پس بگذار بخورم». «یک قاشق بستنی خوردم و قانونم شکسته شد، پس فرقی نمیکند اگر کل ۲ کیلو بستنی را بخورم».
۲. استدلال احساسی: شما فکر میکنید چون احساس خاصی دارید، پس حتماً آن احساس باید درست باشد. مثال: «احساس میکنم چاقم، پس حتماً چاق هستم.» (بدون هیچ شاهد منطقی)
۳. باید اندیشی: برای خود بایدهای سفت و سختی میگذارید و بدون توجه به شرایط، در صورت تخطی خود را سرزنش میکنید. مثال: «من نباید فلان غذاها را بخورم.»
۴. برچسبگذاری: به خودتان القاب زشت و نادرستی میدهید. مثلاً بهجای آنکه بگویید احساس خوبی از ظاهرم ندارم، میگویید: «ظاهر و اندامم زشت و انزجارآور است.»
اگرچه برخورد کردن با افکار نادرست درباره ارزشگذاری بیش از حد روی اندام و وزن به تدریج میزان آن را کم خواهد کرد، اما در عین حال تشویق بیمار برای بالا بردن تعداد و اهمیت حوزههای دیگر برای خودارزیابی نیز ابزار بسیار موثری در درمان پرخوری عصبی میباشد. مثلاً فرد باید تشویق شود تا احساس ارزشش را در کارهای هنری، علمی یا موفقیتهای شغلی جستجو کند.
۴. چک کردن بیش از اندازه بدن و یا اجتناب از آن
بیماران اغلب آگاه نیستند که درگیر چک کردن بدنشان هستند و اینکه این کار باعث استمرار حس عدمرضایت آنها از بدنشان میشود. فرد باید این رفتارهایش را بهطور مفصل ثبت کند. بیمار باید درک کند که چککردن بدن، راه مؤثری برای ارزیابی اندام و وزن نیست، زیرا اطلاعات جانبدارانه و غیرقابل اطمینانی در اختیارشان میگذارد. چک کردن بدن معمولاً در قالب مقایسه خود با دیگران صورت میگیرد که عملاً حس عدمرضایت از اندام را تداوم میبخشد. ماهیت این مقایسهها عموماً سبب میشود بیماران نتیجه بگیرند بدنشان به اندازه بدن دیگران جذاب نیست.
این نوع برداشت دو علت دارد: اول اینکه این مقایسهها بهشدت انتخابی هستند (خود را فقط با افرادی مقایسه میکنند که لاغر و جذاب هستند) و سنجش دیگران زیاد سخت و منتقدانه نیست (درحالیکه فرد خود را بهصورت موشکافانهای مورد سنجش قرار میدهد).
از سویی دیگر، درمانگر باید برای بیمارانی که از دیدن بدنشان اجتناب میکنند، توضیح دهد که اجتناب کردن احساس عدمرضایت آنها را از بین نمیبرد. باید بیماران را تشویق کرد که عادت کنند بدنشان را ببینند و احساس کنند. مشارکت در فعالیتهایی مثل شنا، که مستلزم در معرض قراردادن بدن میشوند، مفید هستند.
۵. کشف منشأ ارزشگذاری بیش از حد
شناسایی منشأ حساسیت بیمار به اندام، وزن و خوردن نیز برای درمان پرخوری عصبی مفید است. بررسی تاریخی میتواند در فهمیدن چگونگی پیشرفت و بزرگ شدن مشکل مفید باشد، و نشان دهد که این حالت احتمالاً چگونه در مراحل آغازین عملکرد مفیدی داشته است و به بیماران کمک میکند از گذشته فاصله بگیرند. اگر یک رویداد خاص، به نظر نقش مهمی در پیشرفت مشکل خوردن بازی کرده باشد؛ باید به بیمار کمک کرد از نقطهنظر کنونی آن رویداد را مجدداً ارزیابی کند.
این بررسی تأکیدی است بر آغاز درمان پرخوری عصبی و به بیمار کمک میکند از چارچوبهای ذهنی اختلال خوردن بیشتر فاصله بگیرد.
۶. پیشگیری از عود
بیماران باید در خصوص آینده انتظارات واقعگرایانه داشته باشند. یک مشکل رایج این است که بسیاری از بیماران انتظار دارند هیچگونه مشکل خوردنی را دوباره تجربه نکنند. باید توضیح داده شود که این انتظار، برعکس باعث عود بیماری میشود؛ زیرا سبب میشود بیماران به کوچکترین موانع واکنش منفی نشان دهند. باید به بیماران گفت که انتظار لغزشها را داشته باشند و مشکل خوردن همچنان پاشنه آشیل (نقطه ضعف) آنها خواهد ماند. هدف این است که بیماران به محض بروز موانع، آنها را شناسایی کنند و به مشکل، بهعنوان لغزش لحظهای نگاه کنند و نه «عود بیماری» و برای پرداختن به آن، از برنامهای استفاده کنند که به خوبی طراحی شده است.
۷. مشارکت افراد مهم موردنظر بیمار
درمان پرخوری عصبی اساساً یک درمان انفرادی برای بزرگسالان است، بنابراین عملاً فرد یا افراد دیگری در فرایند درمان پرخوری عصبی حضور ندارند، اما علیرغم این گفته، روال کار ما بر این است که از «افراد مهم موردنظر» بیمار استفاده شود تا در اعمال تغییرات نقش تسهیلگر را ایفا کنند. آنها در صورت عدم آشنایی با نوع اختلال، با اعمالی مانند انتقادهای شدید از خوردن یا ظاهر بیمار، هرگونه تغییر را دشوار میسازند.
درمان دارویی پرخوری عصبی
تحقیقات نشان میدهد دارو درمانی بالاخص داروهای ضد افسردگی مانند فلوکستین در کاهش پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) موثر عمل میکنند و تا حدود ۲۲ درصد پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) را کاهش میدهند. درمان پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) از طریق ترکیب دارو درمانی و شناخت درمانی بهطور قطع روش موثرتری میباشد و احتمال عود کمتری دارد. قرص فلوکستین برای درمان پرخوری عصبی توسط روانپزشک تجویز میشود.
قرص برای درمان پرخوری عصبی
رایجترین داروی ضد افسردگی مورد مطالعه و تجویز شده برای درمان پرخوری عصبی فلوکستین است که با نام تجاری پروزاک شناخته میشود. در واقع، فلوکستین در حال حاضر تنها داروی ضد افسردگی است که توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) برای درمان پرخوری عصبی تایید شده است، زیرا ثابت کرده که فراوانی پرخوری را کاهش میدهد.
تحقیقات نشان داده است که بسیاری از افراد مبتلا به پرخوری عصبی دارای عدم تعادل شیمیایی انتقالدهنده عصبی سروتونین هستند که مسئول تنظیم احساسات، خلق و خو و اشتها است. عدم تعادل سطح سروتونین در بدن میتواند میل به پرخوری و پاکسازی را در زنان و مردان مبتلا به بولیمیا افزایش دهد و قرص ضد اشتهای عصبی فلوکستین میتواند با متعادل کردن موثر سطوح انتقالدهندههای عصبی در مغز، این تمایلات را کاهش دهد.
منبع:
هافمن، دیوید (۲۰۱۲). درمان شناختی رفتاری در بزرگسالان. ترجمه: کامیار سنایی. نشر ارجمند.
سلام .دکتر تغذیه برام قرص فلوکسیتین تجویز یک ماه مصرف کردم ولی متاسفانه حساسیت پوستی دادم.والان به متخصص تغذیه دسترسی ندارم .اگه راهنماییم کنید که چه قرصی جایگزین کنم ممنون میشم
با روانپزشک خود مشورت کنید
سلام من ۱۸ سالمه ۹ ماهی هسش ک خانوادم نمیزارن بیرون برم همش خونه هسم و حوصلم سر میره واقعا حوصلم سر میره و بخاطر اون همش میگن غذا بخورم سرم گرم بشه اگه نخورم فقط گریه میکنم افسرده شدم از گیر دادن های خانوادم ولی وقتی غدا میخورم حالم خوب میشه همچی یادم نیره بعد میشینم نارحتی اینو میکشم ک چقد چاغ شدم من ۹ ماهی میشه ک تو عرض اون ۱۰ کیلو چاغ شدمک
احتمالا نشانه های افسردگی است و نه پرحوری.
ورزش منظم انجام بدهید. با دوستان معاشرت کنید. مقاله درمان افسردگی را در سایت بخوانید
تورو خدا نجاتم بدین.دچار پرخوری عصبی شدم.از کارم اومدم بیرون.میوه میخورم بی حال میشم.غذا میخورم بدنم بشدت داغ میکنه و دچار تپش قلب میشم.فقط نمیدونم دارم چکار میکنم.دو ماهه خونه نشین شدم.قرصای اسنترای ۵۰اصلا رو من تاثیری نداره.انگار اب دارم میخورم.فقط کمکمم کنیددددد کمکککک
داغ شدن و تپش قلب نشانه اضطراب است که بخاطر فکرهای غلط شما درباره خوردن ایجاد می شود. یعنی باورهای غلطی درباره خوردن دارید.
با یک درمانگر مشاوره کنید
سلام خانمی ۴۰ساله و ۹۴ کیلو هستم کم کاری تیرویید ،میگرن و میوم ساب سروزال دارم.. از همون دوران دبیرستان باذهنیت چاق نشدن درگیر بودم. دارای یک کودک ۴ساله و شاغل هستم همسرم خارج از استان کار میکنن و به تبع تمامی امورات منزل و بچه به گردن بنده افتاده.جدیدا ارتقا شغلی داشتم و قبلش به علت رعایت رژیم سالم خواری و ورزش وزنم در حال کم شدن بود هر چند به سختی.ولی از گشاد شدن لباسام خوشحال بودم باتغییر مجدد روند زندکیم دچار پرخوری شدم بطوریکه گاهی همسرم بریا این مورد به من تذکر میدادن.لطفا راهنماییم کنید
شما نشانه ای مینی بر بیماری پرخوری عصبی ارائه نکردید. زیرا درمان چاقی متفاوت از درمان پرخوری عصبی است. برای درمان چاقی که بنظر مشکل شما است بهتر است با متخصص تغذیه مشورت کنید. این مشاوره به شما انگیزه می دهد رژیم خود را حفظ کنید. خستگی و استرس زیاد و فشار کاری باعث می شود فرد رزیم خود را بشکند زیرا مغز فرمان به مصرف غذاهای چرب و شیرین می دهد. بهتر است فشار کاری خود را کم کنید
پرخوری عصبی بجز چاقی چه پیامدای دیگه ای داره؟
ممنون
مسلما پرخوری عصبی منجر به صدمات فیزیولوژیک می شود. درمان پرخوری عصبی را جدی دنبال کنید
سلام دکتر ایا پرخوری عصبی شیوع پیدا میکنه؟
متوجه سوال شما درباره شیوع پرخوری عصبی نشدم
سلام اقای دکتر تعریف پرخوری عصبی برای کسایی که عمل بای پس انجام دادن عملا مفهومی نداره درسته؟
ممنون
بای پس موضوعی فیزیولوژیک و پرخوری عصبی موضوعی روانی است.
سلام آقای دکتر من خانمی ۳۵ ساله متاهل و دارای یک فرزند۴ ساله هستم ۱۷۰ قد و ۹۳ کیلو وزن دارم مبتلا به کم کاری تیروئید و تیروئید خود ایمن هستم علاقه زیادی به خوردن غذا دارم تا جایی که غذا خوردن برایم لذت بخش است و هر بار از چیزی ناراحت میشم دوبرابر غذا میخورم بخاطر فرزندم شاغل نیستم و تقریبا به جز کار منزل تحرکی ندارم لطفا من را راهنمایی کنید با خوردن فلوکستین میتوانم اشتهایم را کم کنم
قسمتی از پرخوری شما نماشی از افسردگی است. بنابراین ئارو می تواند افسردگی پنهان شما را برطرف کند
در عین حال شما باید ورزش منظم انجام دهید زیرا ورزش بر افسردگی و میل خوردن شما موثر است
سلام برای درمان پرخوری عصبی حتما باید از قرص استفاده کرد؟ راه غیر دارویی نداره؟
ممنون
درمان پرخوری عصبی از طریق تغییر شناخت های غلط فرد انجام می شود و نیازی به دارو نیست
سلام روزتون بخیر. دکتر آیا میزان پرخوری عصبی با میزان تنشی که فرد داره تحمل میکنه رابطه مستقیمی داره؟
با تشکر
بله فردی که دچار پرخوری عصبی یا بولیمیا است مسلما با استرس بیشتر علائم او مضاعف می شود
مطلب شمت راجع به پرخوری عصبی بود، ایا همین موضوعات در مورد کم خوری عصبی هم وجود دارد؟
با تشکر
مقاله درباره درمان پرخوری عصبی یا پر اشتهایی عصبی که نام دیگر ان بولیمیا است بود.
متوجه سوال شما نشدم
سلام.من اصلا ذهنیت نادرستی راجب هیکل و وزن ندارم.و رژیم که گرفتم،فقط ۸ کیلو لاغر کردم.اما الان داره همون ۸ کیلو برمیگرده.من اصلا دلم نمیخواد غذا بخورم اما نمیتونم جلو شو بگیرم.من خیلی ادم قوی النفسی بودم و هستم.تا حالا نشده که نتونم جلوی میلمو ب هر چیزی بگیرم و همیشه تونستم با نفسم مقابله کنم اما از وقتی دچار این مرض شدم.همش احساس ضعیف بودن دارم و بعد از غذا خوردن هم گریه ام میگیره.چون هم دلدرد گرفتم هم خیلی خوردم.هم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.میخوام بمیرم اما این حس مسخره رو نداشته باشم.من قبل از این بیماری خیلی ادم خوشحال و با انگیزه ای بودم و صبحا ساعت ۶ بیدار میشدم و ب خودم و پوستم رسیدگی میکردم.اما از وقتی این بیماری رو گرفتم شبا تا صبح بیدارم و صبحا هم میخوابم و ظهرا بیدار میشم و مثل جارو برقی یخچال و کمدامونو از خوراکی خالی میکنم.و بعد تا صبح فیلم میبینم.حس آشغال بودنو دارم.ب هرکسی هم میگم،بهم میگه تلقینههیچ کسی اهمیت نمیده ک بخوام برم پیش روانپزشک
ورزش کنید، مطالعه کنید ،تفریج کنید و…به سایر جنبه های وجودتون بپردازید. هر قدر بیشتر درگیر وزن و چاقی لاغزی بشید فکرتون بیشتر درگیر میشه. فعالیتهای مفید و پر انرژی انجام بدید. ابتدا باید روحیه خود را شاد کنید. پیش روانشناس هم بروید تا جلسات مشاوره داشته باشید.
سلام وقتتون به خیر. من ۱۷ سالمه ، یک ساله فهمیدم بولیمیا دارم. اصلا دلم نمیخواد هیچی بخورم یعنی وقتی هیچی نمیخورم راحت ترم . چند ماه پیش نزدیک ۱۵ کیلو وزن کم کردم. یه دفعه شروع کردم به پرخوری عجیب. از اون موقع اعتماد به نفسمو خیلی از دست دادم و اصلا از اون موقع نمیذارم کسی منو ببینه…خیلی سعی میکنم هیچی نخورم لی وقتی یه چیزی خارج از رژیمم میخورم دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم و واقعا خیلیی میخورم. با وجود این که روانپزشکم گفته پرفنازین و اس سیتالوپرام مصرف کنم هنوزم همینجوری هستم.
پرفنازین باعث شده شکمم هم خوب کار نکنه..نمیدونم باید قطعشون کنم یا نه
سلام اقای دکتر
لطفا اگر امکانش هست مطلبی هم در رابطه با علل هرزه خواری کودکان و روشهای درمانی آن که توسط مادر فرزند قابل اجرا باشد در سایت قرار دهید.ممنون از سایت خوبتان
سلام چشم
با سلام من از شما درخواست دارم برای من یک برنامه غذایی تهیه کنید من ۳۰ سالمه متاهلم و یک پسر ۳ ساله دارم امروز تازه متوجه شدم که بولیمیا دارم و این مشکل از بچگی با من بوده ازوقتی به دنیا اومدم
سلام. عزیزم مشکل شما برنامه غذایی نیست. مشکل در ذهن شما است که باید تغییر کند.
مشکل اینه که همه میگن ذهنتو باید درست کنی ، در صورتی که وقتی که نمیدونی چقد باید بخوری و قاطی کردی بلاخره یکیباید باشه که بهت بگه تا بتونی دوباره عادی بخوری ،جوری که نه خیلی کم باشه که نخورده باشی بهتره نه خیلی هم زیاد که باعث بالا آوردن یا مصرف ملین… باشه .
کاملا درسته. اما مشکل تنها این موضوع نیست. زیرا در این صورت می توان یکبار برای همیشه به یک متخصص تغذیه مراجع کرد. اما باید ذهن وسواس من درست شود تا درمان پرخوری عصبی یا پراشتهایی عصبی اتفاق بیفتد. در غیر اینصورت اگر خواوندگار تغذیه نیز به شما مقدار مشخصی از غذا را توصیه کند ذهن شما ازام نخواهد شد. بنابراین به یک دکتر روانشناس مراجعه کنید.
سلام من ۱۵ سالمه،اول که رژیم میگرفتم و ۱۱ کیلو کم کردم و در طول این رژیم من بیماری بی اشتهایی عصبی گرفتم ولی بعدش نمیدونم چیشد که کم کم بی اشتهایی به پرخوری عصبی تبدیل شد و هر کاری میکنم نمیتونم جلو خودمو بگیرمو کم کم وزنم داره برمیگرده هر چیم میشه بدتر میشم لطفا بگین باید چیکار کنم که خوب شم؟؟
سلام عزیزم. اولا باید با درمانگر بر روی عزت نفس شما کار شود و در ثانی باید بینش های غلط شما درباره اندام و هیکل اصلاح شود. مقالات پرخوری و بی اشتهایی عصبی هر دو را مطالعه کنید. هر قدر بیشتر بدانید کنترل بیشتری بر روی خود پیدا می کنید.
باسلام
من این مشکل رو سالهاست که دارم. ۲۰ کیلو اضافه وزن داشتم با ورزش و رژیم کمش کردم تا به حد نرمال رسیدم ولی باز عود کرده و احساس خیلی بدی دارم ، تبدیل شده به بزرگترین دغدغه ذهنیم. افسردگی هم دارم و اس سیتالوپرام میخورم، واقعا درمان دارویی لازم دارم؟ یا با همین شیوه شناختی و روانشناسی حل میشه؟
سلام. باید دید اضافه وزن شما بولیمیا است و یا یک چاقی معمولی. اگر بولیمیا دارید می توانید با درمان شناختی درمان شوید زیرا بولیمیا اصولا مشکلی در نگرش فرد است.
سلام من ١۵سالمه و به این بیماری مبتلا هستم من چون قبلا اضافه وزن داشتم و لاغر کردم ٢۵کیلو این طوری شدم و دوباره از چاق شدن خیلی می ترسم
خیلی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم اما نتونستم میشه گفت یک و نیم ساله که مبتلا هستم و خیلی ناراحت
من باید چی کار کنم؟
عزیزم این مشکل شناختی است و ربطی به اراده تو نداره. حتما پیش یک روانشناس قابل برو هرچه زودتر.
سلام
واقعا مطلبتون مفید و کامل بود .من این مشکل پراستهایی عصبی و بی خوابی رو دارم ، و خیلی اذیت میشم ، خواهش میکنم کمکم کنید چون تبدیل به افسردگی و.اضطراب شده و زندگیمو مختل کرده چندساله فولکیتین مبخورم ولی درمان نشدم
خواهشا منو راهنمایی کنید دارم مشکل معده و روده هم میگیرم .
ممنونمن آقای دکتر
سلام عزیزم. مشکل پرخوری عصبی یک مشکل در نوع تفکر به همراه اضطراب می باشد. شما راهکارهای مقاله رو انجام بدید. مقاله خظاهای شناختی و افزایش عزت نفس در سایت رو مطالعه کنید. باید یاد بگیرید به خودتودن احترام بگذارید و ارزش قایل باشید برای خودتون.
برنامه ریزی کنید و مطالب مقاله رو انجام بدهید. با افرادی معاشرت کنید که زندگی شان بهغیر از توجه به زیبایی ظاهری، ابعاد دیگری نیز دارد. از یک روانشناس کمک بگیرید.
سلام ۳۶ ساله هستم از تهران من از بچه گی بعد زایمان والان که جدا شدم افسردگی دارم عصبی میشم خیلی و پرخوری عصبی دارم اضطراب و .. بماند که فعلا خداروشکر بهترم ولی پرخوری به شدت اذیتم میکنه و غیر عادی غذا میخورم کنترل خودمو از دست دادم حتی حرف های روانشناسی رومن تاثیری نداره
مقاله درمان اضطراب را در سایت مطالعه کنید. هر جیزی که اضطراب شما را کم کند به بهبود شما کمک می کند.