تغییر جنسیت
آیا افراد از نتیجه عمل تغییر جنسیت راضی هستند؟
در عصر افزایش تغییر و تحولات جنسیتی، تعجبآور است که بسیاری از افراد پذیرفتن جنسیت تولد خود را دشوار میدانند و گام اساسی در جهت تغییر جنسیت از طریق جراحی برمیدارند. انگیزه آنها چیست؟ آیا آنها از نتیجه تغییر جنسیت راضی هستند؟
جنسیت ممکن است مهمترین بعد تنوع انسانی باشد. خواه این بعد مطلوب باشد یا اجتنابناپذیر. در هر جامعهای، فرزندان زن و مرد متفاوت تربیت میشوند و انتظارات و آرزوهای متفاوتی را از زندگی شغلی، تجربیات عاطفی و فعالیتهای اوقات فراغت خود کسب میکنند. این تفاوتها ممکن است با توجه به نحوه تربیت کودکان شکل بگیرد؛ اما تغییر جنسیت، حتی در اوایل زندگی، دشوار و مشکلساز است. تغییر جنسیت در بزرگسالی حتی دشوارتر میباشد.
چنین تلاشهایی نه تنها به دلایل پزشکی، بلکه به دلیل توجه بیش از اندازهای که بر تفاوتهای جنسیتی میاندازند نیز مورد توجه است. اولین تلاش برای تغییر جنسیت توسط جان مانی، در پرونده فردی به نام دیوید ریمر بود که آلت تناسلیش در هشت ماهگی به دلیل ختنه اشتباه آسیب دیده بود.
دیدگاه دیوید مانی
دیوید مانی معتقد بود در حالی که اکثر کودکان با دستگاه تناسلی مشخص فیزیولوژیک متولد میشوند، اما هویت جنسیتی آنها خنثی است. وی معتقد بود که جنسیت کودک اساساً با نحوه برخورد والدین تعیین میشود و دیدگاه والدین نیز از طریق مشخص بودن دستگاه تناسلی کودک شکل میگیرد.
بر این اساس، مانی به والدین دیوید توصیه کرد که کودک را با جراحی تغییر دهند تا شبیه یک زن شود و او را با نام برندا بزرگ کنند. برای سالهای زیادی، مانی ادعا میکرد که تغییر جنسیت کاملاً موفقیتآمیز بوده است. نفوذ وی به عنوان یک محقق شناخته شده جنسیت در دانشگاه جان هاپکینز به حدی بود که نظرات وی مورد استقبال گسترده دانشمندان و عموم قرار گرفت.
متأسفانه برای برندا، نتیجه بسیار خوشایند نبود. ریمر هنگامی که ۱۴ ساله بود، مجدداً فرایند تغییر جنسیت برای مرد بودن را انتخاب کرد. در بزرگسالی او با زنی ازدواج کرد، اما به افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر دچار شد و در ۳۸ سالگی خودکشی کرد.
انگیزه جراحی تغییر جنسیت در بزرگسالان
چرا مردم (عمدتاً مردان) به دنبال تغییر جنسیت با جراحی (به عنوان یک زن) هستند؟ در یک نظریه جنجالی، مک هیو استدلال کرد که دو انگیزه اصلی وجود دارد.
در یک دسته، مردان همجنسگرا قرار میگیرند که از نظر اخلاقی از جهتگیری خود ناراحت هستند و تغییر کار را راهی برای حل مسئله میدانند. اگر آنها در واقع زن باشند، تعاملات جنسی با مردان به عنوان دگرجنسگرایی تعریف میشود.
مک هیو استدلال کرد که بسیاری دیگر که به دنبال تغییر کار هستند، کسانی هستند که مبدلپوش میباشند (کسانی که لباسهای جنس مخالف را از سر علاقه میپوشند). اینها مردان دگرجنسگرا هستند که از پوشیدن لباس زنانه/مردانه لذت جنسی میگیرند. به گفته مک هیو، جراحی حد منطقی همذاتپنداری با هویت زنانه/مردانه است.
اگر تئوری او صحیح باشد، مک هیو انکار میکند که جراحی تغییر جنسیت از نظر پزشکی ضروری است یا از نظر اخلاقی قابل دفاع است. وی احساس میکند جراح صرفاً با تفکری خیالی همکاری میکند. این جراحی از دید وی مانند ارائه درمان لیپوساکشن برای فرد بیاشتهای بسیار لاغری است که خود را دارای اضافه وزن میداند.
ایدههای دیوید پول در مورد هویت جنسیتی توسط مک هیو، روانپزشک برجسته در همان موسسه به سختی به چالش کشیده شد و دلیل اصلی این چالش ناشی از تجزیه و تحلیل موارد تغییر جنسیت از نظر انگیزه و نتایج بود. مک هیو برای تقویت نظر خود، نتایج بالینی جراحیهای تغییر جنسیت را بررسی کرد.
نتایج عمل تغییر جنسیت بزرگسالان
به طور خلاصه، اولین مانع برای تغییر جنسیت، نحوه درک این کار توسط اطرافیان است. این مشکل برای کسی که به تصویر داستین هافمن به عنوان یک زن نگاه میکند آشنا است (فیلم توتسی). همانطورکه بازیگر در بدل کردن شخصیت خود به یک زن سختکوش بود، شخصیت او همچنان برای بیننده مردانه بهنظر میرسید.
برای مردانی که عمل تغییر جنسیت به یک زن را تجربه میکنند، سختترین مخاطبشان برای قانع کردن جامعه زنان است. بهگفته مک هیو، گرچه افراد در این نوع جراحی، از جراحیشان پشیماننبودند؛ اما فواید روانشناختی آن اندک یا هیچ بود. وی به این نکته اشاره میکند که: «آنها در روابط، کار و احساسات همان مشکلات قبلی را داشتند. این امید که آنها اکنون به دلیل شکوفایی روانی از مشکلات عاطفی خود نجات یافته باشند، محقق نشده بود».
به لطف نفوذ مک هیو، جراحیهای تغییر جنسیت در جان هاپکینز متوقف شد. با این حال، جراحیها از سر گرفته شد و اکنون در بسیاری از بیمارستانهای اینجا و سراسر جهان انجام میشود.
چه چیزی تغییر کرد؟ یکی از تأثیرات احتمالی، ظهور جنبش حقوق همجنسگرایان بود که اکنون افراد ترانسکشوال را زیر چتر خود دارد و پیشرفتهای سیاسی زیادی در محیط کار و خانواده داشته است.
جراحی تغییر جنسیت در حال حاضر تحت پوشش بیمه پزشکی است. که منعکسکننده دیدگاههای مثبتتری نسبت به فواید روانشناختی این نوع جراحی است.
جراحی تغییر جنسیت
چرا افرادی که مرد متولد میشوند، میخواهند زن باشند؟ چرا زنها میخواهند مرد باشند؟ به نظر میرسد هیچ توضیح بیولوژیکی سادهای برای پدیده تراجنسیتی وجود ندارد.
افراد ترانسکشوال معمولاً یک حس مادامالعمر را گزارش میدهند که احساس میکنند متفاوت از مقوله بیولوژیکی خود هستند. و بعد از جراحی ابراز رضایت میکنند. این عمل به آنها اجازه میدهد همان چیزی باشند که در واقع هستند.
هر عمل جراحی هزینه بالقوه دارد. طبق یک مطالعه سوئدی بر روی ۳۲۴ بیمار (۴۱ درصد از آنها زن متولد شدهاند)، جراحی با «خطرات قابل توجهی بالاتر از مرگ و میر، رفتار خودکشی و بیماری روانی نسبت به جمعیت عادی» همراه بود.
بنابراین انگیزه جراحی تغییرِ جنسیت بیش از اینکه پزشکی باشد، انگیزشی است. همانطور که در بیشتر جراحیهای زیبایی نیز صادق است. پس از جراحی، بیماران نارسایی جنسی کمتر و بهبود روابط جنسی را گزارش میکنند.