رشد و پرورش اخلاقی کودکانرشد و پرورش کودکانروانشناسی کودک

تربیت هیجانی عاطفی کودک

امتیاز

نحوه تربیت یک کودک سالم از نظر عاطفی هیجانی

سلامت عاطفی موضوع پیچیده‌تری نسبت به آبریزش بینی‌ها و زانوهای زخمی است. اگر کودک نوپا دارید، به او بیاموزید که احساسات چیست، چگونه احساساتش را مدیریت کند و چگونه با دیگران همدردی کند. همانطور که فرزندتان بالغ می‌شود، او را تشویق کنید تا احساساتش را با شما در میان بگذارد و با کنترل احساسات خود الگوی خوبی باشید.

در حالی که باید از ایمنی آن‌ها اطمینان حاصل کنید، استقلال یک جنبه کلیدی سلامت عاطفی کودک است. ممکن است دست نگه داشتن سخت باشد، اما اجازه دادن به فرزندتان برای انجام مسائل به تنهایی، می‌تواند به او کمک کند تا به بزرگسالی با اعتمادبه‌نفس و کاملاً سازگار تبدیل شود.

تربیت فرزندراههای تربیت عاطفی هیجانی کودک

روش اول تربیت عاطفی هیجانی: ایجاد یک پیوند قوی

۱. به فرزندتان بگویید که دوستش دارید. صرف نظر از احساساتی که فرزندتان تجربه می‌کند، مطمئن شوید که به او بگویید دوستش دارید. شنیدن این موضوع برای کودکان مهم است. اینکه چقدر می‌گویید «دوستت دارم» به خودتان بستگی دارد، اما شنیدن این کلمات برای فرزندتان مهم است.

  • به عنوان مثال، ممکن است به فرزندتان بگویید که دوستش دارید قبل از اینکه او را در رختخواب بخوابانید، یا ممکن است زمانی که او احساس غمگینی با عصبانیت می‌کند، این را به او بگویید.

۲. هر روز زمانی را برای مکالمات با کیفیت اختصاص دهید. زمان‌های خوب برای صحبت ممکن است در راه مدرسه، هنگام صبحانه یا شام یا قبل از خواب باشد. وقتی چت می‌کنید، به جای سؤالات عمومی بله یا خیر، از فرزندتان سؤالات خاصی درباره روزش بپرسید. در حالی که نمی‌خواهید به عنوان مزاحم دیده شوید، سؤالات تشریحی می‌توانند به انتقال علاقه شما کمک کنند و جرقه گفتگو را ایجاد کنند.

  • به عنوان مثال، به جای اینکه بپرسید «روز خوبی داشتید؟»، این را بپرسید که «جالب‌ترین چیزی که در مدرسه یاد گرفتید چه بود؟» یا «امروز چه اتفاق خنده‌داری رخ داد؟»
  • اگر شما به‌طور منظم زمان با کیفیتی را با هم بگذرانید، احتمال بیشتری وجود دارد که فرزندتان با شما درد دل کند.
  • اگر فکر می‌کنید که فرزندتان با مشکلی درگیر است، از اینکه به او فشار بیاورید تا با شما صحبت کند، خودداری کنید. به جای درخواست‌های متعدد، به او اجازه دهید بداند که می‌تواند به شما اعتماد کند و بگویید: «خوشحال می‌شوم که اگر نیاز داشتید به شما گوش دهم یا توصیه‌ای ارائه کنم.» اگر کمی به او فضا بدهید، ممکن است راحت‌تر در مورد موضوعات دشوار صحبت کند.

۳. دورهمی‌های خانوادگی مانند وعده‌های غذایی مشترک و گردش‌های آخر هفته را توسعه دهید. دورهمی‌ها و کارهای روزانه خانوادگی می‌تواند ارتباط شما را قوی‌تر کند و به کودکتان احساس ثبات بدهد. سعی کنید صبحانه یا شام را هر روز یا هر چند وقت یکبار که برنامه‌تان اجازه می‌دهد، با هم بخورید. در آخر هفته‌ها، می‌توانید با هم به دوچرخه‌سواری و پیاده‌روی بروید یا بازی‌های مختلفی با توپ انجام دهید.

۴. فرزندتان را تشویق کنید تا در مورد موضوعات دشوار با شما صحبت کند. شاید این راحت‌تر به نظر برسد که از صحبت در مورد احساسات پیچیده و حوادث استرس‌زا اجتناب کنید. با این حال، در برابر میل به پنهان کردن مسائل دشوار مقاومت کنید. اگر فرزندتان با یک مشکل عاطفی مانند مورد آزار و اذیت قرار گرفتن یا مرگ در خانواده کنار می‌آید، به آرامی از او بخواهید تا احساساتش را با شما در میان بگذارد.

۵. اگر فرزندتان نمی‌خواهد با شما درد دل کند، به او کمک کنید تا فرد قابل اعتمادی را پیدا کند. ممکن است با فرزندتان ارتباط قوی داشته باشید، اما همیشه آسان نیست که مسائل را با والدین به اشتراک گذاشت. اگر می‌دانید چیزی در ذهن فرزندتان است و نمی‌خواهد در موردش صحبت کند، آن‌ها را تشویق کنید تا با یک فرد عزیز و قابل اعتماد وقت بگذرانند. برای مثال، ممکن است راحت‌تر با عمه، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ یا دوست خانوادگی نزدیک درد دل کنند.

روش دوم تربیت عاطفی هیحانی:‌ آموزش احساسات به فرزندتان

۱. به احساسات کودک نوپا یا پیش‌دبستانی خود برچسب بزنید. هنگامی که فرزندتان برای اولین بار شروع به یادگیری صحبت کرد، احساسات اولیه مانند شادی، ناراحتی، عصبانیت و ترس را به او یاد دهید. کتاب‌های کودکان، نقاشی‌هایی از چهره‌های خندان یا غمگین و ایجاد حالات صورت اغراق ‌آمیز، راه‌های بسیار خوبی برای آموزش نحوه تشخیص احساسات، به کودک شما هستند.

  • به عنوان مثال، به یک نقاشی اشاره کنید و بگویید «این بچه گربه جایزه‌ای برد و خوشحال است.» یا بپرسید «به نظر شما این صورت چه معنایی دارد؟»
  • آهنگ‌ها و بازی‌هایی مانند شعر انگلیسی کودکانه “When you’re happy and you know it, clap your hands” می‌تواند به فرزندتان کمک کند تا اعمال را با احساسات مرتبط کنند.
  • علاوه بر کمک به فرزندتان در شناخت احساسات دیگران، از او بپرسید که چگونه می‌تواند به یک شخصیت غمگین یا عصبانی کمک کند. مثلاً می‌توانید بپرسید «بچه گربه اسباب ‌بازی‌های سگ را گرفت و سگ غمگین است. چگونه می‌توانیم به سگ کمک کنیم تا احساس بهتری داشته باشد؟»

۲. احساسات کودکتان را در هنگام ناراحتی بپذیرید. کودکان خردسال زمانی که احساساتی را تجربه می‌کنند که نمی‌توانند آن‌ها را با کلمات بیان کنند، بسیار عصبانی می‌شوند. به جای اینکه فقط به کودکتان بگویید که وقتی ناراحت است ساکت باشد، به او کمک کنید که از کلماتش استفاده کند. به او بگویید که می‌خواهید کمک کنید، اما به او یادآوری کنید که تنها در صورتی می‌توانید درکش کنید که از صدای زیبای خود استفاده کند.

۳. از فرزندتان بخواهید که در مورد احساساتش صحبت کند. برای ایجاد پیش زمینه در دوران نوجوانی، از کودکتان بپرسید که در موقعیت‌های مختلف چه احساسی دارد. در مورد روز او در پیش‌دبستانی یا کلاس رقص بحث کنید و سؤالاتی مانند «وقتی سالی اسباب بازی شما را گرفت چه احساسی داشتید؟» بپرسید. همانطور که کودکان بزرگ می‌شوند، به آن‌ها یادآوری کنید که همیشه می‌توانند به شما مراجعه کنند و از شما مشورت بگیرند.

  • صرف نظر از سن فرزندتان، به یاد داشته باشید که همیشه در طول مکالمات، توجه کامل خود را به او بدهید. هنگامی که فرزندتان در مورد احساساتش به شما می‌گوید، با تلفن همراه خود بازی نکنید یا به ایمیل‌ها پاسخ ندهید.

۴. با تنظیم احساسات خود، الگوی خوبی باشید. کودکان در هر سنی به والدین خود نگاه می‌کنند، بنابراین خودکنترلی را به فرزندتان نشان دهید. از عصبانیت شدید، کوبیدن درها، پرتاب وسایل و سایر رفتارهای خشن خودداری کنید. اگر شما و همسرتان یا والدین مشترک کودک، در مقابل فرزندتان اختلاف نظر دارید، آرام باشید و به جای فریاد زدن و فحش دادن، آن مسئله را در خلوت حل کنید.

  • تنظیم احساسات به این معنا نیست که باید مانند یک ربات در مقابل فرزندتان رفتار کنید. بیان احساسات در مقابل کودکان، هم در خوشحالی و هم در ناراحتی، خوب است.
  • با این حال، باید در لحظه کنترل خود را نشان دهید، مثلاً با نفس‌های عمیق یا شمردن تا ۱۰. در دراز مدت، می‌توانید با ورزش، گوش دادن به آهنگ یا نوشتن، تنش را از بین ببرید.
  • اگر زمانی که برای آرام کردن خود تلاش می‌کنید، فرزندتان در کنار شما حضور دارد، برایش توضیح دهید که چه کاری انجام می‌دهید. چیزی شبیه به این بگویید: «مامان روز بدی در محل کار داشت، بنابراین او چند نفس عمیق می‌کشد تا احساسات بد از بین برود.» سپس، نفس عمیق بکشید و زمانی که احساس بهتری دارید، به کودکتان بگویید.

۵. وقتی فرزندتان به دیگران آسیب می‌زند، مسئولیت‌پذیری و همدلی را به او یاد دهید. اگر فرزندتان بد رفتاری کرد، از فرصت استفاده کنید و به او یاد دهید که چگونه آن را جبران کند. این بسیار مهم است که به کودکان کوچکتر یاد دهیم که چگونه با دیگران همدلی کنند. اگر کودک نوپا یا پیش‌دبستانی دارید، به او کمک کنید تا متوجه شود که چگونه اعمالش بر احساسات دیگران تأثیر می‌گذارد.

  • اگر فرزندتان یک اسباب بازی را دزدید، به او توضیح دهید که اعمالش عواقبی دارد و باید بگوید که متأسف است. از او بپرسید: «اگر کسی اسباب بازی شما را بگیرد چه احساسی خواهید داشت؟ غمگین نمی‌شوید؟ این حسی بود که به آن کودک دادید.»
  • هنگامی که یک کودک به دیگری صدمه می‌زند، مطمئن شوید به کسی که آسیب دیده است بسیار محبت کنید. به او بگویید: «اوه خیلی متأسفم که سالی اسباب بازی شما را گرفت! این کار خوبی نبود و من می‌دانم که شما را بسیار ناراحت می‌کند.» ابراز همدلی به کودک دیگر کمک می‌کند تا فرزندتان بفهمد که نباید به دیگران صدمه بزند.
روش سوم تربیت عاطفی هیجانی: کمک به کودکان خود برای مقابله با احساسات

۱. توضیح دهید که اشکالی ندارد احساسات منفی را تجربه کنند. به فرزندتان بگویید که پذیرش احساساتی مانند خشم، غم، ناامیدی و حسادت مهم است. همه افراد آن‌ها را تجربه می‌کنند، پس نباید سعی کند این احساسات را دفن کند یا وانمود کند که وجود ندارند.

اگرچه احساسات منفی طبیعی هستند، اما این مسئله را روشن کنید که اجازه دادن به خودمان برای احساس کردن آن‌ها، به این معنی نیست که باید به آن‌ها اجازه دهیم که رفتارمان را کنترل کنند.

  • به فرزندتان بگویید: «این بد نیست که احساس خشم یا عصبانیت داشته باشید. همه افراد عصبانی می‌شوند. اما شکستن وسایل، ضربه زدن به دیگران یا بدکلامی نسبت به افراد دیگر، هرگز خوب نیست.» به کودکتان یادآوری کنید که احساساتش او را کنترل نمی‌کنند، بلکه او احساسات خود را کنترل می‌کند و می‌تواند به روش‌های مثبتی به آن‌ها واکنش نشان دهد.
  • شما می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا یاد بگیرد که چگونه احساساتش را نام‌گذاری کند. همچنین به او یاد دهید که چگونه این احساسات ممکن است باعث ایجاد احساس فیزیکی در او شود، مانند مشت کردن دست‌های خود در صورت احساس عصبانیت یا سنگینی در قفسه سینه در هنگام غمگینی.
  • هنگام صحبت با فرزندتان در مورد احساسات، حتماً از کلمات ساده‌‌ای برای توصیف احساسات استفاده کنید. از کلمات خوشحال، عصبانی، ترسیده و غمگین استفاده کنید.

۲. به آن‌ها یاد دهید که چگونه در هنگام عصبانیت خود را آرام کنند. برای کودک کوچکتر خود، ابزارهای مقابله‌ای فراهم کنید و همچنان که به بلوغ می‌رسد، به تقویت این ابزارها ادامه دهید. راه‌های مقابله با عصبانیت یا ناامیدی شامل نفس‌های عمیق، شمردن تا ۱۰ و ترسیم تصویری از ناامیدی خود است.

  • به فرزندتان بگویید: «وقتی عصبانی هستید، این مهم است که کنترل اعمالتان را حفظ کنید. به جای فریاد زدن یا ضربه زدن، می‌توانیم نفس‌های عمیق بکشیم تا آرام شویم، آهنگی بخوانیم یا تصویری از دلیل عصبانیتمان بکشیم.»
  • اگر کودک شما حالت عصبانی دارد، از او بپرسید که این احساس را در کجای بدن خود حس می‌کند؟ سپس، به او پیشنهاد دهید که به بالشی ضربه بزند یا صداهایی برای ابراز احساسات خشم و عصبانیت خود ایجاد کند. در یک نقطه خاص، کودک شما ممکن است شروع به خندیدن کند و به نظر برسد که احساس بهتری دارد. از او بپرسید که احساس عصبانیت کجا رفته است تا او را در حل مسئله در مورد ابراز احساساتش درگیر کنید.

۳. راه‌های سالمی برای ابراز ناراحتی پیشنهاد دهید. بگذارید فرزندتان بداند که غم و اندوه نیز مانند همه احساسات، به مرور زمان از بین می‌رود. توضیح دهید که اجازه دادن به خود برای تجربه غم، سالم‌تر از تظاهر به عدم وجود آن است. به او بگویید که گریه کردن، صحبت کردن در مورد دلیل ناراحتی و انجام فعالیت‌های آرامش‌بخش می‌تواند به او کمک کند که احساس بهتری داشته باشد.

۴. او را تشویق کنید تا زمانی که استرس دارد یا نگران است، راه‌حلی پیدا کند. از تست‌های ریاضی گرفته تا دوست‌یابی، بچه بودن می‌تواند استرس‌زا باشد. به کودک خود اطمینان دهید که استرس و نگرانی طبیعی است، اما او باید مسائل را کنترل کند. به جای اینکه اجازه دهید استرس و نگرانی بر او غلبه کند، به او یاد دهید که چگونه برای چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو است، راه‌حل پیدا کند.

۵. مراقب علائم استرس در کودک خود باشید. کودک شما ممکن است متوجه نشود که احساس استرس می‌کند، بنابراین مطمئن شوید که مراقبش هستید. سپس، می‌توانید به او یاد دهید که چگونه این علائم را تشخیص دهد. برخی از علائم فیزیکی رایج استرس عبارتند از:

  • گریه کردن یا رفتار بسیار ناپایدار در ظاهر
  • رفتار وابسته یا ترسیده
  • زیاد خوابیدن یا کم‌خوابی
  • پرخوری یا کم‌خوری
  • اجتناب از والدین و (یا) دوستان
  • بروز دشمنی نسبت به بزرگسالان و سایر کودکان
  • ابراز نگرانی یا نارضایتی بیش از حد معمول
روش چهارم تربیت عاطفی هیجانی: ایجاد تعادل بین مرزها و آزادی

۱. به فرزندتان کمک کنید تا یاد بگیرد که چگونه وظایفش را انجام دهد تا اعتماد‌به‌نفس‌اش را افزایش دهد. اعتمادبه‌نفس پایه و اساس سازگاری است که توانایی مقابله با چالش‌های زندگی می‌باشد.

یک فرد مستقل و با اعتماد‌به‌نفس می‌تواند احساسات خود را مدیریت کرده و مشکلاتش را کنترل کند. هر چه زودتر، آموزش مهارت‌ها و کارهای متناسب با سن فرزندتان را شروع کنید.

۲. به مرزهای شخصی فرزندتان احترام بگذارید. فرزند شما به میزان فزاینده‌ای از حریم خصوصی، آزادی و استقلال در دوران بلوغ نیاز دارد. احترام به این نیازها می‌تواند به او یاد دهد که حد و مرزهای خود را تعیین و اجرا کند و به مرزهای دیگران احترام بگذارد.

  • احترام به خود و احترام به دیگران از مهارت‌های زندگی بسیار مفیدی هستند. یک فرد سالم از نظر عاطفی، مرزها را اعمال می‌کند و اجازه نمی‌دهد که دیگران از احساساتش سوءاستفاده کنند؛ او همچنین می‌داند که اعمالش بر احساسات دیگران تأثیر می‌گذارد.
  • به عنوان مثال، اگر فرزند خردسال شما نمی‌خواهد قلقلک داده شود، به خواسته‌های او احترام بگذارید. به عنوان مثال، نوجوان شما این حق را دارد که از شما بخواهد تا قبل از ورود به اتاقش، در بزنید. به مرزهای آن‌ها احترام بگذارید، مگر مشکوک باشید که آن‌ها در خطر هستند یا اعتمادتان را نقض می‌کنند.

۳. برای تنظیم قوانین عادلانه و ثابت با والدین دیگر مشترک کار کنید. مطمئن شوید که شما و والدین دیگر کودک، نظر مشترکی در مورد نظم دارید. به احتمال زیاد، کودکان به قوانینی که قابل پیش‌بینی و ثابت هستند، بیشتر احترام می‌گذارند. زمانی که قوانین بی‌ثبات و غیرمنطقی هستند، آن‌ها معمولاً عصبانی می‌شوند و در مقابل قدرت قرار می‌گیرند.

۴. زمان فعالیت فرزندتان با صفحه نمایش را محدود کنید. تلفن‌ها، کامپیوترها و بازی‌های ویدیویی می‌توانند زمان با کیفیت خانواده، تکالیف مدرسه، خواب و فعالیت‌های فوق برنامه را کاهش دهند.

علاوه بر این، قلدری سایبری در رسانه‌های اجتماعی گسترده است و تبلیغات، برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها مملو از استانداردهای زیبایی و سبک زندگی غیرواقعی است. سعی کنید زمان استفاده از صفحه نمایش را به دو ساعت در روز یا کمتر محدود کنید، مکان‌های بدون گوشی همراه را تعیین کنید و از نگه داشتن کامپیوتر یا تلویزیون در اتاق کودکتان جلوگیری کنید.

۵. عواقب منطقی مربوط به یک قانون شکسته را مشخص کنید. پیامدهای طبیعی یا نتایج مستقیم بدرفتاری، ابزار آموزشی عالی هستند. وقتی قانون شکنی منجر به یک پیامد طبیعی نمی‌شود، مجازاتی را در نظر بگیرید که به رفتار مربوط است. از سوی دیگر، پیامدهای غیرمنطقی می‌تواند منجر به مدیریت نادرست احساسات شود، از جمله انفجار خشم، رنجش و تحقیر قدرت.

۶. به فرزندتان یاد بدهید که از خودش خوب مراقبت کند. خودمراقبتی بخش مهمی از سلامت عاطفی است، پس مطمئن شوید که این موضوع را با فرزندتان در میان بگذارید و خودمراقبتی خوبی را به او نشان دهید. بگذارید آن‌ها بدانند که وقت گذاشتن برای تمرین خودمراقبتی، برایشان مهم است.

  • به عنوان مثال، می‌توانید با مانیکور کردن ناخن‌ها یا یکبار در هفته حمام طولانی مدت، خودمراقبتی را نشان دهید. به فرزندتان بگویید که او نیز می‌تواند از این طریق، زمانی را به خودمراقبتی اختصاص دهد.
  • خودمراقبتی ممکن است شامل وقت گذاشتن برای یک سرگرمی مورد علاقه، مانند مطالعه، بافندگی یا پیاده‌روی باشد.

تربیت اخلاقی کودکان- تصویر ۲- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سناییسؤال درباره تربیت هیجانی کودک

  • چگونه می‌توانم در مورد احساسات به فرزندم کمک کنم؟

با الگوبرداری از احساسات عاطفی سالم و پردازش عاطفی برای فرزندتان شروع کنید. علاوه بر این، او را تشویق کنید تا با شما در مورد احساساتش صحبت کند تا بتوانید به او در مدیریت آن‌ها کمک کنید. تربیت عاطفی میدیت و تنظیم احساسات است.

نکات مهم درباره تربیت عاطفی هیجانی کودک

  • با اطرافیان فرزندتان همراه باشید. آشنایی با دوستان او (و والدین دوستانش) می‌تواند به شما کمک کند تا در زندگی او مشارکت داشته باشید.
  • تمام تلاش خود را بکنید تا جلوی فرزندتان با همسرتان دعوا نکنید، به خصوص اگر با عصبانیت سر یکدیگر داد می‌زنید. اگر شما و همسرتان اختلاف نظر دارید، آن را در خلوت حل کنید یا از فرزندتان بخواهید که به اتاق دیگری برود و در آنجا بازی کند.
  • رها کردن کار سختی است، اما اجازه دادن به فرزندتان برای تنهایی انجام دادن کارها ضروری است، حتی اگر اشتباه کند. این امر به ایجاد اعتمادبه‌نفس کمک می‌کند و به آن‌ها این حس را می‌دهد که چه کاری را انجام دهند، چه کاری را نباید انجام دهند و چگونه با موانع برخورد کنند.
  • تعریف و پاداش برای رفتار خوب را فراموش نکنید، این مسئله به اندازه تنبیه برای رفتار نادرست مهم است.
  • درک کنید که راهنمایی و هدایت به همراه مثال بسیار مهم است، به آن‌ها یاد ندهید که «آنچه را که من می‌گویم انجام بده و نه آنچه را که انجام می‌دهم.»
  • قوانین شما باید در مورد خودتان نیز اعمال شود، صرف نظر از اینکه چقدر «بیهوده» هستند. به عنوان مثال، اگر فرزندتان یک لیوان را به زمین بیندازد و به مدت یک هفته با استفاده از پلاستیک تنبیه شود، همین امر باید در مورد شما و والدین دیگر کودک نیز اعمال شود. اینکه به کودکتان آموزش دهید که چگونه تبعیض و قلدری را در خانه خود توسط عزیزانش تحمل کند، برای سلامت عاطفی‌ او بسیار بد است.
  • هرگز در مورد عواطف فرزندتان در مقابل والدین دیگر، خواهر و برادر، پدربزرگ و مادربزرگ، معلمان، اعضای خانواده یا سایر افراد اظهار نظر نکنید. این باعث می‌شود فرزندتان احساس کند که به‌خاطر احساساتش مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

هشدارها درباره تربیت هیجانی کودک

  • همه کودکان مشکلاتی را تجربه می‌کنند. با این حال، اگر متوجه علائمی مانند تغییرات شدید در رفتار، از دست دادن علاقه به فعالیت‌های عادی، تغییر وزن ناگهانی یا مشکل با قانون شده‌اید، بهتر است با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید.

منبع:

https://www.wikihow.com/Raise-an-Emotionally-Healthy-Child

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا