بحران ۳۰ سالگی
بحران ۳۰ سالگی
درک چالشهای اولیه ۳۰ سالگیِ شما، میتواند به شما در مسیریابی طی این دوران کمک نماید.
تحقیقات در مورد سیر تکاملی بزرگسالان به ما میگوید که زندگی ما در میان جنبشهای تند و ناگهانی حرکت میکند: چندین سال ثبات نسبی و تمرکز و پس از آن چندین سال مملو از آشفتگی و ناآرامی. در اینجا نگاهی سریع و گذرا به برخی از چالشهای رایج در اوایل دهه ۳۰ (بحران ۳۰ سالگی) میاندازیم.
شما در واقع در حال سر و سامان دادن مسائل هستید.
بخشی از چالش این دوران از این واقعیت ناشی میشود که زندگی شما واقعاً سر و سامان یافته است. برای بسیاری از ما، دهه ۲۰ از زندگی با تغییرات زیادی پر شده بود، تغییراتی از قبیل رفتن به کالج یا تحصیلات عالی، تصمیمگیری در مورد برخی از مسیرهای اصلی یا شغلی و با جسارت به پیش رفتن. اگر بیشتر به تحصیل خود ادامه ندهید، به سمت شغلهایی حرکت میکنید که ممکن است به یک شغل مناسب تبدیل بشود یا نشود. موارد مربوط به رابطه، تعداد بسیار زیادی از قرارهای ملاقات و یا حتی ازدواج موضوعات این سنین را شکل میدهد.
صرفنظر از تعداد زیادی از فعالیت و اضطرابها در این سن، شما تا حدی به مواردی از قبیل شغل و جایگاه و یا ازدواج خود سر و سامان دادهاید. شما فرصت دارید تا نفسی بکشید و ارزیابی نمایید که در زندگی خود، در چه جایی قرار دارید.
تفکر کردن در گذشته خود در بحران ۳۰ سالگی
این سن زمانی است که ممکن است در دوران کودکی خود تفکر و تعمق کنید و در مورد اینکه کجا بودهاید و چرا اینجا هستید شگفتزده شوید. آنچه که من اغلب در مراجعین به کلینیک خود در این سن و سال میبینم، یک دیدگاه انتقادی نسبت به پدر و مادرشان است؛ برخی از آنها به دلایل زیر با آنها قطع رابطه نمایند: سختگیری و انعطافناپذیری و ذهنیت بسته آنها، ناتوانی والدین در درک اینکه شما به عنوان یک کودک یا نوجوان چه احساسی داشتید، اینکه والدین شما چطور نسبت به ضربات روحی سختی که اکنون از آن آگاه هستید بیتفاوت بودند، ضرباتی مانند طلاق یا نقل مکان کردن و یا لحظات غم و اندوه شدید در شما. شما در حال حاضر به گذشته از طریق یک لنز جدید نگاه میکنید، که تا بخش زیادی به جایگاه مونی شما بستگی دارد.
اما از سویی دیگر والدین شما اغلب نمیدانند که شما در مورد چه چیزی صحبت میکنید و یا چرا در این سالهای اخیر چنین بلوایی براه میاندازید. از نظر آنها حقیقت و آنچه از گذشته به یاد میآورند متفاوت از چیزی است که شما میگویید. آنها میگویند که بهترین تلاش ممکن خود را برای شما کردهاند و در برابر شما و احساسات شما بهعنوان کودک واقعا حساس بودهاند و بسیار بهتر از آنچه که والدینشان در حق آنها انجام داده بودند، در حق شما انجام دادهاند. پس در نتیجه آنها حالت تدافعی به خود میگیرند، که به نظر میرسد خشم شما را تحریک مینماید.
نگاه کردن به شغلها در بحران ۳۰ سالگی
شغلهای اولیه هر چه که بودند، حالا میتوانند غیررضایتبخش به نظر برسند. هیچ راه و مسیر شغلی وجود ندارد، کار بیش از حد ملالتآور و یا رقابتی بهنظر میرسد. بخشی از خلاقیت و احساس هدفمندی شما از دست رفته و یا به حاشیه زندگی رانده شده است. این دوره زمان ارزیابی مجدد است. زمانی که فکر میکنید ای کاش که در دوره دبیرستان رشتهای دیگر را میخواندید، رشتههایی مانند حقوق، طراحی وب یا … . شما نمیتوانید تصور کنید که باید برای همیشه کار فعلی خود را انجام دهید.
بحران شریک زندگی
برای آنهایی که در ۲۰ سالگی ازدواج کردهاند، اکنون زندگی گویی به ایستگاهی رسیده است. همانند خارشی که فروکش کرده این احساس که بین زندگی روزمره شما و قوانین و روالهای قانونی که در آن زندگی میکنید با آنچه درون شما میگذرد تفاوت وجود دارد نیز فروکش میکند. در این مقطع زمانی زوجها شروع به جنگ و جدال میکنند و به سوی زندگی موازی حرکت میکنند و یا آنکه توجه خود را بر روی کودک خود متمرکز میکنند. آنچه که تا دیروز بیشتر از همه شما را به سوی شریک زندگیتان جذب میکرد از نظر شما زشت، دیوانه کننده بوده و دیگر وجود ندارد. شما میخواهید که فرار کنید، بیشتر به خودتان بپردازید، با خودتان سخن بگویید و صرفا با شریک زندگی خود نباشید. شما میخواهید بیشتر انچه واقعا دلتان میخواهد باشید.
اگر شما درگیر جدایی و یا طلاق شده باشید، حالا شاید احساس سرگردانی و تنهایی کنید. اگر کار فعالی دارید ممکن است خودتان را با کار خود سرگرم کنید و یا آنکه به امید یافتن جفت و همدمی بهتر، راهی قرار ملاقاتهای اینترنتی شوید.
داشتن بچه، شاید!
اگر شما یک زن و بدون فرزند هستید از احتمال بسته شدن درها برای فرزند داشتن آگاهی دارید. پس این دوره زمان اقدام برای شما است. اما اگر تنها هستید و یا درباره ثبات رابطه خود مطمئن نمیباشید، این زمان ترس و وحشت است. پرتاب شدن به میان تقلاهای دوران کودکی، ترس از تبدیل شدن به افرادی مشابه پدر و مادر خودتان و همه اینها میتواند طاقتفرسا باشد.
زمان تفکر
این دوره زمان خوبی برای تفکر به خویشتن است. شما مطمئنا مانند هر کس دیگری در زندگی دچار اشتباهاتی شدهاید. حال زمان خوبی برای آشتی با گذشته خود، آنچه اکنون هستید و زندگی که برای خود ایجاد کردهاید، است. حال زمان آن است که یک نفس عمیق بکشید، وحشت نکنید، قدمی به عقب بردارید و ببینید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و زندگی شما را برای انجام چه چیزی فرا میخواند.
زمان خوبی برای بازتعریف ارزشها و اولویتها است
حالا به چه چیزی بیشتر از همه نیاز دارید؟ براساس آنچه که باور دارید و یاد گرفتهاید، در حال حاضر چهچیزی برایتان اهمیت بیشتری برای متمرکزشدن روی آن دارد؟ هدف شما در زندگی روزمره چیست؟ اگرچه ممکناست احساس گیر افتادن در زمان را کنید، اما درواقع دلیلش اینست که به اهداف زندگیتان بیشتر آگاه شدهاید. اگرچه ممکن است این انتخابها محدود به نظر برسد.
کاوش کنید.
تصور کنید که فارغ التحصیلی از مدرسه یک خاطره یا انگاره خوب است – آن را بررسی کنید. با افراد مختلف در مشاغل مختلف صحبت کنید و ببینید که آنها در مورد شغلشان چه چیزی را دوست دارند و یا چه چیزی را دوست ندارند. به جای اینکه زبان خود را گاز بگیرید، ریسک صحبت کردن را بپذیرید. با والدین خود در مورد گذشته خود صحبت کنید، نه برای رجزخوانی و قشقرق به پا کردن، بلکه برای به دست آوردن یک دیدگاه متفاوت در مورد تصمیماتی که اتخاذ کردهاند و اینکه چرا. با انتخاب خروجیهای خلاقی که به حاشیه رانده شدهاند (موسیقی، هنر، رقص، نوشتن، و غیره) و همچنین با بررسی فعالیتهای جدید از طریق داوطلب شدن برای فعالیتها یا کلاسهای مختلف خلاقیت را به زندگی خود بازگردانید.
سعی کنید بهجای آنکه زندگیتان را چیزی تلقی کنید که آن را میسازید، زندگی خود را به عنوان یک کاوش ببینید.
عدم دستیابی به هدف به معنای شکست نیست. بلکه ممکن است یک راه دیگر نیز وجود داشته باشد که شما باید آن را کشف و انجام دهید.
برخی از شکلهای مشاوره یا درمان را در نظر بگیرید.
این امر در مورد داشتن یک مکان امن برای مرتب کردن افکار و داشتن فردی خارج از شما بهمنظور به چالش کشیدن تفکر و فرضیات شما و همچنین جایی برای حل مشکلات پیرامون رابطه، شغل و کودک شما میباشد. نیازی نیست که این مورد طولانیمدت باشد. بلکه چیزی همانند هندل موتورسیکلت است تا سببشود تفکرتان را آغاز کرده و کمک نماید تا احساس تنهایی کمتری داشتهباشید.
این دوران گذار معمولاً ۲ تا ۳ سال طول میکشد. سعی کنید این دوران را به عنوان یک دورهی گذار مهم در تکامل مداوم و ابداع زندگی خود ببینید. آن را به عنوان تمرینی برای هنگامی که میانسالی پدیدار میگردد، در نظر بگیرید.
منبع:
psychologytoday.com