تئوری‌های روانشناسی اجتماعی

کلیشه ها

امتیاز

آن چه در این مقاله می خوانیم

تعریف کلیشه ها :

کلیشه ها اعتقادات ثابت و بیش از حد عمومی در مورد یک گروه یا طبقه خاصی از مردم هستند.

مثلا موتور­سواران معروف به «فرشته جهنمی» در کالیفرنیا لباس چرمی بر تن می­‌کردند.

یکی از مزایای کلیشه این است که ما را قادر می‌سازد تا به سرعت به موقعیت­‌ها پاسخ دهیم. دلیل این امر این است که ممکن است ما تجربه مشابهی را در گذشته داشته باشیم. این یک ناکارآمدی و یا اشکال خواهد بود که ما تفاوت بین افراد را نادیده بگیریم. بنابراین ما راجع به افراد مختلف، به چیزهایی که حتی ممکن است درست نباشد، فکر می‌کنیم (یعنی مسائل را تعمیم‌می­‌دهیم).

استفاده از کلیشه ها یک راه اصلی است که در طی آن ما دنیای اجتماعی خود را ساده­‌سازی می­‌کنیم. به دلیل اینکه کلیشه ها مقدار پردازش ذهنی (یعنی تفکر) را کاهش می­‌دهند، زمانی که ما یک فرد جدید را ملاقات می­‌کنیم، با کلیشه­‌ها سر و کار خواهیم داشت.

به وسیله­‌ی نگاه کلیشه‌­ای، ما اینگونه نتیجه می‌گیریم که یک فرد دارای طیف وسیعی از ویژگی­‌ها و توانایی­‌ها است و همه اعضای گروهی که او در آن عضویت دارد نیز از چنین ویژگی­‌هایی برخوردار هستند. کلیشه­ ها منجر به طبقه‌بندی اجتماعی می‌شود. که یکی از دلایل اتخاذ رویکرد متعصبانه (یعنی ذهنیت «آنها» و «ما») بوده و منجربه نگاه درون‌گروهی و برون­‌گروهی می‌شود.

اکثر کلیشه ها احتمالًا منجر به تأثیری منفی می‌شوند. نمونه‌­های مثبت شامل قضات (عبارت «وقار یک قاضی» نشان می‌دهد که این کلیشه‌­ای با مجموعه‌­ای از ویژگی‌های بسیار قابل احترام است)، افراد دارای اضافه وزن (که اغلب به عنوان افراد «شاداب و شوخ­‌طبع» در نظر گرفته می­‌شوند) و گویندگان اخبار تلویزیونی (معمولاً به عنوان افرادی بسیار قابل اعتماد، محترم و بی‌طرف دیده می‌شود) می‌باشند. با این حال به نظر می‌رسد کلیشه­‌های منفی بسیار شایع باشند.

کلیشه ­های نژادی

محققان دریافتند که کلیشه‌­های نژادی، فرهنگی و یا گروه‌های قومی با یکدیگر متفاوت است. اگرچه شرایط نژاد، فرهنگ و گروه­‌های قومی معانی مختلفی دارند، اما ما باید آنها را تقریباً به معنی همان چیزی که در همان لحظه هستند، در نظر بگیریم.

معروفترین مطالعه در خصوص کلیشه­‌های نژادی، توسط کاتز و برالی در سال ۱۹۳۳ منتشر شد که در طی آن، نتایج حاصل از یک پرسشنامه را که توسط دانشجویان دانشگاه پرینستون در ایالات متحده تکمیل شده بود، گزارش کردند. آنها دریافتند که دانشجویان دارای کلیشه­‌های واضح و منفی بودند. تعداد کمی از دانشجویان در پاسخ به پرسشنامه اظهار داشتند که هیچ مشکلی ندارند. اکثر دانش­جویان در آن زمان آمریکاییان سفیدپوست بودند و تصور آنها از گروه­‌های قومی و نژادی دیگر اینگونه بود؛ قوم یهود موذی و پولکی، ژاپنی­‌ها موذی و حیله‌گر، سیاه‌پوستان تنبل و لاقید (مشابه ضرب‌المثل هر چه پیش­ آید، خوش­ آید) و آمریکایی‌ها به عنوان افرادی سخت­کوش و هوشمند.

جای تعجب نیست که همیشه به نظر می‌رسد که کلیشه­ های نژادی، صاحب نژاد را در اولویت قرار داده و نژادهای دیگر را محکوم می­‌کنند. احتمالاً درست است که بگوییم هر گروه قومی دارای کلیشه‌های نژادی نسبت به گروه‌های دیگر است.

بعضی از روانشناسان معتقدند که این یک جنبه «طبیعی» از رفتار انسان است که می‌تواند به‌نفع هریک از گروه‌ها باشد. زیرا شخص در بلندمدت با گروه قومی خود شناخته می‌شود و هویت خود را در آن می‌­یابد. و بنابراین ایمنی و ارتقای خود را در گروی امنیت و موفقیت گروه می‌­بیند. با این وجود، هیچگونه شواهدی برای این دیدگاه وجود ندارد. و بسیاری از نویسندگان ادعا می‌کنند که این موضوع تنها راهی برای توجیه نگرش­‌ها و رفتارهای نژادپرستانه است.

مطالعه­‌ی کاتز و برالی (۱۹۳۳) – کلیشه ­های نژادپرستانه

هدف: بررسی نگرش­‌های کلیشه‌­ای آمریکایی‌ها نسبت به نژادهای مختلف.

روش: از روش پرسشنامه برای بررسی کلیشه­ ها استفاده شد. به دانشجویان آمریکایی لیستی از اقلیت‌­های ملی، گروه‌­های قومی (به عنوان مثال ایرلند‌‌ی‌­ها، آلمانی‌ها و غیره) و لیستی از ۸۴ ویژگی شخصیتی ارائه شد. از آنها خواسته‌شد تا پنج یا شش ویژگی را که فکر می­‌کنند مشخصه­‌ی بارز هرکدام از گروه­‌ها می­‌باشد، انتخاب‌کنند.

یافته­‌ها: در صفات و ویژگی­‌های انتخاب شده، توافق و هم‌رأیی قابل ملاحظه­‌ای وجود داشت. به عنوان مثال، آمریکایی­‌های سفیدپوست به عنوان سخت­‌کوش، مترقی و آرزومند دیده می‌شدند. به آفریقایی- آمریکایی­‌ها نیز به عنوان افرادی تنبل، عامی و موزیکال نگاه می­‌شد. شرکت‌کنندگان کاملاً این آمادگی را داشتند که گروه­‌های قومی را که هرگز با آنها هیچ­گونه برخورد شخصی نداشته‌­اند نیز مورد ارزیابی قرار دهند.

نتیجه‌­گیری: کلیشه‌های قومی و آیینی، وسیع هستند و توسط اعضای یک گروه اجتماعی خاص به اشتراک گذاشته می‌شوند.

ارزیابی تحقیق

مطالعات کاتز و برالی در دهه ۱۹۳۰ انجام شد و می‌توان اینچنین استدلال کرد که فرهنگ­‌ها از آن زمان تا تاکنون تغییر کرده‌­اند و این امر از احتمال کمتری برخوردار است که ما همچنان این کلیشه ها را حفظ کرده باشیم. مطالعات بعدی که در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۶۷ صورت‌گرفت، تغییراتی را در کلیشه ها و میزان حفظ آنها پیدا کرد. به طور کلی، مشخص شد که کلیشه ها در مطالعات بعدی تمایل بیشتری به مثبت شدن داشتند، اما اعتقاد بر این بود که گروه­‌های خاص قومی، همچنان ویژگی­‌های مختص به خود را دارا هستند.

همچنین لازم به‌ذکرست که این مطالعه به‌طور کامل روی گزارش‌­های شفاهی تکیه‌می­‌کند و در نتیجه اعتبار اکولوژیکی آن بسیارکم است. باید به این نکته توجه داشت که بیان کلیشه‌­ها از سوی افراد پس از مورد پرسش قرار گرفتن، به این معنی نیست که آنها حتماً بر اساس آنها کلیشه ها رفتار می­‌کنند. هرچقدر هم که کلیشه­ها درست باشند، مردم لزوماً بر اساس آن رفتار نمی­‌کنند.

اطلاعات محدودی که از سوی آزمایش‌­ها ارائه می‌گردد نیز احتمالاً سبب می­‌شود تا ویژگی­‌های مورد انتظار به‌دست آید. (به عبارت دیگر؛ شرکت‌کنندگان در مورد چیستی آزمایش‌­ها با خبر می­‌شوند و رفتارشان را بر اساس آن تغییر می­‌دهند. مثلا آنها نتایجی را که روانشناس می‌خواهد، ارائه می‌­دهند). در نهایت، مسئله­‌ی مطلوبیت اجتماعی (خوب و موجه نشان‌دادن خود در اجتماع) نیز با تحقیق پرسشنامه‌­ای وجود دارد. زیرا ممکن است مردم دروغ بگویند.

تهدید کلیشه­‌ای

یک «تهدید کلیشه‌­ای» زمانی رخ می‌دهد که فرد در وضعیتی قرار دارد که در آن ترس از انجام کاری وجود دارد و به طور تصادفی آن کار کلیشه­‌ای منفی را نیز تایید می‌کند. این موضوع بدین معنی است که یک کلیشه­­‌ی گروهی منفی می‌تواند به شما در یک وضعیت خاص اعمال شود.

مهم است بدانیم که یک فرد ممکن‌است حتی درصورتیکه باوری به کلیشه ها مدنظر نداشته باشد، تهدیدی را تجربه کند. به شکلی ساده‌­تر می‌توان اینگونه گفت که شخص تصور می­‌کند کلیشه یک مشخصه‌ی محتمل و پذیرفتی از جانب شخص با دیگران است (Steele & Aronson, 1995).

استیل و آرونسون (۱۹۹۵) آزمایشی انجام دادند که شامل دانشجویان آمریکایی سفیدپوست و آمریکایی-آفریقایی­‌ها می‌شد. افراد در آزمونی شرکت کردند که در طی آن از موارد یک آزمون تعیین استعداد (آزمون ورودی دوره­‌ی فوق لیسانس در آمریکا) بهره گرفته شده بود و تحت یکی از دو شرایط موردنظر انجام می‌شد.

در شرایط تهدید کلیشه­‌ای، به دانش­جویان گفته شد که عملکردشان در آزمون، شاخص خوبی برای توانایی‌­های فکری آنها است. در شرایط غیرتهدید، به آنها گفتند این آزمون تنها یک موضوع حل مسئله بوده و تشخیص توانایی­‌های آنها قلمداد نمی­‌شود.

عملکرد در دو حالت مقایسه شد. نتایج نشان داد که شرکت‌کنندگان آفریقایی-آمریکایی نسبت به همتایان سفیدپوستشان در شرایط تهدید کلیشه‌­ای، عملکرد پایین­تری دارند. اما در شرایط غیر تهدید، عملکرد آنها برابر با همتایان سفیدپوستشان بود.

در مطالعه دیگری (شیح، پیتینسکی و امبادی، ۱۹۹۹) قبل از انجام یک آزمون ریاضی دشوار از زنان آسیایی، به‌طرزی ماهرانه به گونه­‌ای عمل می­‌شد که هویت آسیایی یا هویت زنانه­‌ی آنها (توسط یه پرسشنامه) برایشان یادآوری می­‌شد. نتایج نشان‌داد زنانی‌که هویت آسیایی خود را از یاد برده‌بودند، عملکرد بهتری نسبت‌به گروه‌شاهد یا کنترل از خود نشان داده‌بودند. اما زنانی‌که هویت زنانه خود را به خاطر آورده بودند، بدتر از گروه شاهد ظاهر شدند.

تهدید کلیشه‌ای باعث اضطراب می‌شود

باتوجه به مطالعه‌­ی استیل، تهدید کلیشه‌­ای «باعث آشکار شدن اضطراب می­‌شود» که این امر می‌­تواند در ادامه باعث ناراحتی­‌های احساسی و «دلواپسی­‌های هوشیارانه» شود که در نوع خود می‌­تواند عملکرد را تضعیف کند. دانشجویان نگران این‌موضوع هستند که آینده­‌شان ممکن‌است با درک و بینش جامعه نسبت‌به گروهی‌که در آن قرار دارند به‌خطر بیفتد. بنابراین آنها نمی‌­توانند توجه کامل خود را بر سوالات آزمون متمرکز سازند.

دانشجویانی که تحت تهدید­های کلیشه­‌ای آزمون دادند، نسبت به زمانی که تحت چنین تهدید­های کلیشه‌­ای قرار نمی­‌گرفتند، ممکن است سوالات و گزینه­‌های پاسخ و نیز بازنگری پاسخ‌­هایشان را به میزان بیشتری انجام داده و در نتیجه در آزمون ناکارآمد شوند. این اقدام همچنین می­‌تواند «ابهام اسنادی یا انتسابی» را ایجاد کند. درنتیجه‌­ی ابهام انتسابی، فردی‌که در آزمون نمره­‌ی پایینی اخذمی­‌کند ممکن‌است از خود بپرسد: «مشکل از من بوده یا از نژادم؟»

منبع:

https://www.simplypsychology.org/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا