کتاب وضعیت آخر
معرفی کتاب روانشناسی: کتاب وضعیت آخر نوشته تامس ای. هریس
من خوب هستم – شما خوب هستید
علم روانکاوی، دانشی بسیار جوان است. زمانی که فروید، پدر علم روانکاوی در اوایل قرن نوزدهم مطرح کرد که عوامل ستیز درونی هر فرد از ضمیر ناخودآگاه وی نشأت میگیرد، نامهای مختلفی را بر این عوامل گذاشت: نهاد (Id)، خود (Ego) و فراخود (Superego). این نامها هنوز هم توسط روانکاوان دنیا مفاهیم مشترکی نساختهاند که بهراحتی قابل ترجمه باشند.
درک و کشف هر یک از این مفاهیم مستلزم مطالعه و تجربیات بسیار است. اما اریک برن (Eric Berne) حدود نیم قرن بعد با معرفی نظریهای با عنوان «تحلیل رفتار متقابل» (Transactional Analysis)، این مساله را بسیار تسهیل کرد. مفاهیمی که برن معرفی میکند از لحاظ مفهومی تفاوتهای عمدهای با عوامل نظریه فروید (نهاد، خود و فراخود) دارد؛ اما هردو اشاره به ابعاد متفاوت وجودی انسان که ریشه در ناخودآگاه و خودآگاه وی دارد میکنند. برن به معرفی شفاف مفاهیم «والد، بالغ و کودک» میپردازد. این واژگان ساده برای همه قابل فهم و درک است و دو نفر میتوانند با بهرهگیری از آنها به سهولت درباره رفتار انسانی صحبت کنند.
هریس در این کتاب رفتار متقابل را اینگونه تعریف میکند:
یک «رفتار متقابل» عبارت است از انگیزهای از طرف یک شخص و پاسخی بر آن انگیزه از طرف شخص دیگر؛ به طوری که آن پاسخ به نوبه خود انگیزهای برای شخص اول شود تا به آن پاسخ بدهد. هدف از این تجزیه و تحلیل آن است که کشف کنیم کدام جنبه از شخصیت– والد، بالغ یا کودک– عامل این انگیزه یا پاسخ است.
نظریه «تحلیل رفتار متقابل» در کتاب وضعیت آخر بسیار روان توضیح داده شده. این نظریه میتواند به اشخاصی که به جای سازش میخواهند در درون خود تغییر ایجاد کنند، کمک نماید. همچنین به افراد این بینش را میدهد که صرفنظر از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، اکنون وی خودش مسوول آنچه در آینده اتفاق میافتد خواهد بود. این کتاب افراد را تشویق میکند تا به نوعی کنترل و جهتیابی شخصی دست یابند و از انتخابهای خود احساس رضایت و خوشنودی داشته باشند.
هدف کتاب وضعیت آخر آن است که ابزاری مناسب و کاربردی برای عموم معرفی نماید تا روابط اجتماعیشان را بهبود بخشند. البته با تاکید بر اینکه این ابزار فقط راهکاری درمانی برای بیماران نیست. گرچه که هریس معترف است طی بیست و پنج سال تجربه کاری در زمینه روانشناسی شاهد بوده که با این ابزار توانسته روند درمانی مراجعینش را چهار برابر تسریع بخشد.
کتاب وضعیت آخر، که نیاز به هیچگونه پیش زمینه دانش روانشناسی ندارد، از کتب معتبر روانشناسی است که بالغ بر سی بار فقط در ایران تجدید چاپ شده. این کتاب به تمام افرادی که به دنبال خودشناسی هستند کمک شایانی مینماید. آنهایی که در پی پاسخ این سوالند که: کارکرد فکر و روان آدمی چگونه است؟ دلیل آنکه انسان برخی رفتارها را از خود بروز میدهد و از برخی دیگر اجتناب میکند، چیست؟
نام کتاب وضعیت آخر بر چه اساس انتخاب شده است؟
اساس کتاب وضعیت آخر بر مبنای مطالعات عمیق تامس هریس بر روی نظریه «تحلیل رفتار متقابل» نگاشته شده. نویسنده اثر، چهار وضعیت را در نظر میگیرد که معتقد است در هر ارتباطی، فرد در یکی از مواضع ذیل نسبت به مخاطبش قرار دارد:
- من «خوب» نیستم – شما «خوب» هستید
- من «خوب» نیستم – شما «خوب» نیستید
- من «خوب» هستم – شما «خوب» نیستید
- من «خوب» هستم – شما «خوب» هستید
به اعتقاد هریس، کودک از بدو تولد تا حداقل پایان دوسالگی در وضعیت اول قرار دارد (مگر کودکان اوتیسم که از همان ابتدا در وضعیت دوم قرار دارند). این وضعیتها در واقع از جنس «نتیجهگیری» هستند، نه توضیح! وضعیت «من خوب نیستم– شما خوب هستید» به دلیل وضعیت جسمانی و وابستگیهای جسمی، روحی و ناتوانی در کلام، توسط کودک یک نتیجهگیری طبیعی موقتی است. در پایان دو سالگی یا کمی دیرتر کودک به یکی از وضعیتهای دوم یا سوم تغییر موضع میدهد. حتی ممکن است در مدت زمانی بین سه وضعیت اول تغییر موضع داشته باشد. اما از جایی در یکی از این اوضاع تثبیت خواهد شد و هر کاری میکند این روحیه در وی تاثیر خواهد داشت.
به نظر هریس افراد میتوانند با تفکر و بهصورت آگاهانه وضعیت خود را تغییر دهند و به وضعیت آخر (چهارم) دست یابند. این ایدهآلی است که افراد میتوانند به آن برسند تا از روابط خود احساس رضایتمندی داشته باشند. ضمن حفظ عزت نفس، بتوانند از معاشرت با دیگران یادگیری و رشد داشته باشند.
متاسفانه افرادی که در یکی از سه وضعیت اول تا بزرگسالی میمانند، درد و رنج زیادی را متحمل میشوند.
در وضعیت اول فرد احساس میکند زیردست دیگران است. احساس نیاز شدیدی به نوازش و شناخته شدن دارد. در این وضعیت ضمن آنکه امیدی وجود دارد چون همچنان دیگری «خوب» است، اما وابستگی بسیار نومیدکنندهای به همراه دارد.
پس از حدود یکسال کودک میتواند توانمندیهایی را کسب نماید. مثلاً راه میرود و خود را در معرض خطرات و آسیبها قرار میدهد. والدین نیز رفته رفته تنبیه را به واکنشهای خود اضافه مینمایند. گاهی نیز به دلیل توانمندتر شدن کودک، نوازشگریها کمتر میشود. همهی اینها موجب میشود کودک به نتیجهگیری وضعیت دوم برسد که نه تنها من خوب نیستم (آسیبپذیر و ناتوان و پرخطا هستم) بلکه شما نیز خوب نیستید (تنبیه میکنید، دیگر نوازش نمیکنید و …).
وضعیت سوم، بر خلاف معنایی که در نگاه اول به دنبال دارد، بسیار خطرناک است! این وضع برای کودکانی اتفاق میافتد که برای مدت طولانی مورد ضرب و شتم شدید والدین قرار گرفتهاند. این حالت ناشی از آن است که فرد آنقدر آسیب دیده و جراحات (جسمی یا روانی) اش شدید است که اصطلاحاً خود «زخمهایش را میلیسد» و در تضاد با درد هولناکی که در معرض دیگران تجربه کرده، آرامش را در تنهایی با خود تجربه میکند؛ پس خودش را «خوب» و دیگران را «بد» میپندارد. در واقع این نتیجهگیری تنها راه برای بقای اوست. اینگونه افراد در بزرگسالی میتوانند بسیار خطرناک باشند، زیرا با کسب توانمندیهای جسمی در پی زدن ضربات متقابل هستند. خشونت دیدهاند و آن را خوب میشناسند و به خود اجازه میدهند بیرحم و ظالم باشند.
سه وضعیت اول بر پایه احساساتند و از ناخودآگاه بر میآیند. وضعیت چهارم بر پایه تفکر، ایمان و قول و قرار خود شخص برای عمل است و کاملاً آگاهانه است.
خواندن کتاب وضعیت آخر میتواند بینش بسیار دقیقی به افراد بدهد که بتوانند خودشان را به «وضعیت آخر» نزدیک کنند. گاهی این روند آنقدر مشکل و پیچیده خواهد بود که همراهی یک درمانگر را میطلبد. اما به هر ترتیب این بینش در روند درمان بسیار موثر خواهد بود.