هوش هیجانی پایین
برخورد با افرادی که از هوش هیجانی پایین بهره میبرند
متأسفانه در زندگی، همیشه با انسانهایی بالغ و آگاه از نظر احساسی مواجه نیستیم. حتی تأسفآورتر این واقعیت است که گاهی اوقات مجبور میشویم با این دسته از افراد همسفر شویم؛ چرا که آنها با ما در ارتباط هستند، با ما کار میکنند، همسایه یا هماتاقی ما هستند.
تعریف هوش هیجانی
با استفاده از چندین منبع مختلف، یک تعریف ساده از هوش هیجانی (که به آن ضریب احساسی یا EQ نیز گفته میشود) توانایی نظارت بر احساسات خود و همچنین احساسات دیگران، تشخیص و برچسب زدن صحیح احساسات مختلف و استفاده اطلاعات عاطفی برای هدایت تفکر و رفتار شما و تأثیرگذاری بر دیگران است.
هوش هیجانی همان چیزیست که ما هنگام همدردی با همکارانمان، گفتگوهای عمیق در مورد روابط خود با دیگران و گفتگوهای عمیق و تلاش برای مدیریت کودک بینظم یا پریشان، از آن استفادهمیکنیم. هوش هیجانی به ما امکانمیدهد با دیگران ارتباط مفید برقرار کنیم، خودمان را بهتر درککنیم و زندگی با اصالت، سالم و شادتری داشتهباشیم.
ارتباط سالم با دیگران مستلزم داشتن آگاهی و هوش اجتماعی برای درک و احترام گذاشتن به خواستههای دیگران است. هوش اجتماعی بیش از IQ با هوش هیجانی ارتباط دارد، زیرا هردو با پیمایش موقعیتهای اجتماعی یا عاطفی ارتباط دارند. هوش هیجانی به این دلیل که برای شناسایی و مدیریت احساسات در لحظه استفادهمیشود، بیشتر مربوط به زمان حال است. هوش هیجانی از برخی مهارتها و تواناییهای ما استفادهمیکند که گاهی هم بهسمت آینده متمرکزست. این هوش بهشما امکانمیدهد احساسات، شخصیت و رفتارهای خود و دیگران را درککنید تا بهدنبال نتایجمثبت در ارتباطاتتان باشید.
اصطلاح هوش هیجانی اغلب به اشتباه برای نشاندادن مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی به افراد اطلاقمیشود. اما این تعریف، تعریف جامعی نیست. نداشتن هوش هیجانی تنها بهمعنی داشتن یک سری ویژگیهای کاملا منفی نیست. و مهم اینست که درک کنیم انسانها در یک طیف از ویژگیهای شخصیتی قرار میگیرند. مثلا همه ما در برههای از زندگیمان کارهای افتضاحی انجام دادهایم یا بهشدت بیاحساس بودهایم که نمیتواند دلیلی قاطع بر کمبود هوش هیجانی ما باشد. ممکن است مادر شوهری داشته باشید که از ایراد گرفتن از شما و آسیبزدن به هر نحوی دست نمیکشد. اما این موضوع بدین معنی نیست که او هوش هیجانی و قدرت درک احساسات را ندارد. این فقط به این معنیست که او بیش از حد خشمگین یا ناراحت است. و با این وجود هنوزهم میتواند فردی کاملاً مراقب، حساس و همچنان آزاردهنده باشد.
تفاوت بین داشتن و نداشتن هوش هیجانی
تفاوت بین داشتن و نداشتن هوش هیجانی در اینست که این اقدامات نادرست، لغزشهای گاه به گاه هستند. وقتی کسی از هوش هیجانی پایین برخوردار است، عناصر اساسی آگاهی اجتماعی را از دست میدهد. بنابراین این لحظات ناخوشایند به موارد روزمره زندگیش تبدیلمیشوند. روی صحبت ما در این مقاله مواجهه با چنین افرادیست.
نشانه هوش هیجانی پایین چیست؟
افراد با EQ هوش هیجانی پایین نمیتوانند از عهده استرس برآیند و به راحتی تحریک میشوند. آنها دیگران را بهخاطر احساسی که دارند سرزنش میکنند. زیرا توانایی بر عهده گرفتن مسئولیت احساسات یا نقشی را که عملکردشان در ایجاد چنین شرایطی ایفا کرده است، ندارند.
آنها معتقدند جهان علیه آنهاست و این طرز فکر تقصیر خودشان نیست. آنها نمیتوانند با ناامیدی کنار بیایند یا احساسات خود را مدیریت کنند. بنابراین مستعد رفتارهای مقابلهای، پرخاشگرانه و گاهاً خرابکاری هستند تا دیگران را اذیت و آزار دهند و به آنچه میخواهند برسند. آنها معمولاً خودمحور هستند و صرفنظر از راههایی که انتخاب میکنند، کارهایی انجام میدهند تا تنها برنامه خود را پیش ببرند. از بحث عقبنشینی کنند؟ هرگز. این افراد میتوانند در تایتانیک باشند و هنوز هم استدلال کنند که کشتی در حال غرق شدن نیست. آنها تا پایان بحث از نقطهنظرات خود دفاع میکنند و از حرفشان کوتاه نمیآیند. زیرا تحمل شنیدن نظرات و بازخوردهای دیگران را ندارند. کمبود هوش هیجانی تمام جنبههای زندگی شخص را تحتتأثیر قرار میدهد و در نهایت شما را نیز درگیر این مشاجرات میکند و شما نیز مجبورید به واسطه ارتباطتان مدام این چرخههای بحث و جدل را تکرار کنید.
از آنجا که آنها مهارتهای اساسی اجتماعی لازم برای مقابله با احساسات دیگران و همچنین مهارتهای شخصی برای درک عواطف خود را ندارند، میتوانند دچار مشکلاتی از جمله: مشکل در حفظ جایگاه شغلی، عزتنفس پایین، مشکلات در حفظ روابط دوستی، ایجاد صمیمیت و حفظ طولانیمدت روابط صمیمیشان شوند.
روابط مدتدار با افرادی که هوش هیجانی پایین دارند
با توجه به همه اینها چگونه هنگام برخورد با افراد بیاحساس و با هوش عاطفی پایین زندگی را برای خودمان ادامه دهیم؟ در حالی که اجتناب به وضوح بهترین اقدام است، اما وقتی چنین امکانی نداریم، میتوانیم مراحل زیر را انجام دهیم.
نحوه برخورد با یک همکار در محل کار که هوش هیجانی پایین دارد
همه ما ویژگیهای این نوع آدمها را ممکن است دیده باشیم: دهانی باز که هر مکالمهای را میرباید. وقتی مردم با نظرشان مخالفند، برای به کرسی نشاندن حرفشان مبارزه میکند و هرگز نمیفهمد چرا اتاق هنگام ظاهر شدنشان خالی میشود! این نوع همکاران عقاید بقیه را به عنوان عقاید خود بیان میکنند و گمان دارند همگی افراد همکار سعی در جلبتوجه آنها دارند. این در حالیست که تعجب میکنند چرا هیچ دوست صمیمی در محیط کار ندارند تا با آنها وقت بگذراند.
این همکاران به نظر میرسد خونآشامان احساسی هستند که منفیبافی میکنند و سعی دارند بقیه همکاران را در نظر شما بد جلوه دهند. با داستانهایی از سایر همکاران شما را سرگرم میکنند و زمانی که آنها را متوقف میکنید بسیار ناراحت و آزردهخاطر میشوند.
علاوه بر همه اینها به احتمال بسیار این افراد هرگز یکبار از شما در مورد روزی که گذراندهاید، کارهایی که میکنید یا اینکه چگونه میتوانند بهشما کمککنند، نپرسیدهاند. حتی ممکناست به کلی در مورد زندگیتان چیزی ندانند درحالیکه شما از آنها بسیار شنیدهاید. در موقعیتهای کاری با استرس بالا که مجبورید با مشتریهای زیادی سروکله بزنید یا محدودیتزمانی برای انجام کارتان دارید، این دسته افراد آخرین کسانی هستند که دوستدارید در تیمتان باشند یا آنها را مدیریتکنید. آنها ویرانگر کارهای تیمی و ویرانگر محیط کار شاد و کارآمد هستند. زیرا نمیتوانند برای افراد دیگر احساس خوشحالی از پیشرفتشان را تحمل کنند. در عوض، آنها معمولاً در کار دیگران خرابکاری و مزاحمت ایجاد میکنند تا خود را بهتر جلوه دهند و جلو بیفتند. آنها به تیم اهمیتی نمیدهند و فقط بهخودشان اهمیتمیدهند و تا زمانیکه این کار را ترکنکنند یا اخراج نشوند، شما باید با رفتارهای غیرقابل تحملشان کنار بیایید.
طریقه محدود کردن آسیبهای ناشی از برخورد با همکار
از آنجا که مجبورید هشت ساعت با شکوه از روز خود را با آنها سپری کنید، بهتر است آسیبهایشان را با رعایت این موارد محدود کنید:
اگر مجبورید کنار آنها بنشینید، حد و مرزهایی را تعیین کنید. هدفون بگذارید و در صورت امکان آنها را نادیده بگیرید.
مدام بیان کنید: متاسفم، اما اکنون نمیتوانم صحبت کنم. دوباره هدفون به گوشتان بگذارید، صدا بلند، سر پایین و تکرار ماجرا! با توجه به جزییات و اسنادی که میتوانید نگه دارید، رفتار آنها را مستند کنید. تاکید بر این نکته بسیار اهمیت دارد. اجازه ندهید سختکوشی شما را از مسیرش خارج کنند، به اعتبارتان آسیببرسانند یا شما را با خود همراه کنند.
به نظر میرسد که مجبورید این درد را تحمل کنید و اضافهکاری داشته باشید، اما به یاد داشته باشید: اگر آنها در تیم شما باشند و برای آسیب به شما بازی را آغاز کنند، حقوق بعدی شما ممکن است به کلی نابود شود. بنابراین برای محافظت از خود و تیمتان، جزئیاتی راجع به آنچه در مورد توافق بین شما صورت گرفته یا آنچه واقعاً اتفاق افتاده، تهیه کنید تا در صورت نیاز از آنها استفاده کنید. سعی نکنید اشتباهات او را با تلاش بیشتر جبران کنید و جلوی مدیرتان چهرهای موجه از او بسازید. این وظیفه شما نیست که رفتار غیرقابل قبول یک فرد با هوش هیجانی پایین را مدیریت کنید. این افراد سمی هستند و به راحتی و با درایت و منفی بودنشان میتوانند کل تلاشتان را بیهوده کنند.
به یاد داشته باشید: این فرد دوست یا برادر شما نیست و دلسوزی بیجا بیفایده است. تا زمانی که این افراد شروع به فهم دیگران نکنند و همدلی را برقرار نسازند، باقی افراد محیط کار نیز با او ارتباط نخواهند گرفت. مدنیت و رفتار حرفهای همان چیزی است که از شما خواسته میشود. تمام تعاملات را کوتاه، شیرین و مختصر پیش ببرید.
چگونه میتوان با افرادی که هوش هیجانی پایین دارند، در خانواده، دوستان یا همسایگان، تعامل برقرار کرد؟
عمهای را تصور کنید که هربار او را برای شام یا نهار دعوت میکنید، دعوایی راه میاندازد و میرود. او به همه لبخندهای طعنهآمیز میزند و پشت سرشان چیزهای وحشتناکی میگوید. این «گنج خانوادگی» قضاوت کردن را مانند نشانی از افتخار برای خود میداند.
یا برادری را تصور کنید که زندگیای با اوضاع آشفته دارد و مدام از شما و والدینتان پول میخواهد. وقتی سرانجام جلویش میایستید، منفجر میشود و بقیه را مقصر مشکلاتش میداند. او احساس میکند حق دارد، چرا که بقیه خانواده او هستند و باید حمایتش کنند. اما به هیچوجه اهمیتینمیدهد که شما در قبال شوهر، همسر، بچهها یا قبضهایتان تعهداتی دارید که باید به آنها برسید. ممکن است حتی والدین شما پسانداز بازنشستگی خود را تمام کنند تا برای بار چندم او را نجات دهند. به این فکر کردهاید که چرا او باید همیشه در اولویت باشد؟
در دایره دوستانتان به اصطلاح دوستی را تصور کنید که وقتی از ترفیع اخیرش تعریف میکند، آنرا کوچک میکند یا نادیدهاش میگیرد و موضوع را به سمتی که میخواهد تغییر میدهد. با اظهارنظر درباره وزن شما یا چیزی که اعتماد به نفستان را نشانه میگیرد، به شما آسیب میزند. او شما را به عنوان یک رقیب میبیند و نه به عنوان یک دوست مادامالعمر.
ممکن است با همسایهای درگیر باشید که مدام به شما آسیب میزند. هر تعارف او یک توهین است و با قضاوتهایش زندگی شما را حتی برای لحظاتی مختل می کند. او مطمئن می شود که ماشینش گرانتر باشد، خانه اش بزرگتر، شوهرش خوشتیپ تر باشد و بچه هایش در مدرسه ای بهتر درس بخوانند. او وانمود می کند که با شما خوب است اما خوب واقعاً چنین احساسی ندارد و حتی ممکن است توانایی ذره ای همدلی با شما نداشته باشد.متأسفانه ما نمی توانیم پشت میز شام هدفون بگذاریم یا بخواهیم برادرمان را به خانواده ای دیگر منتقل کنیم. ما همچنین همیشه نمی توانیم از هر همسایه تند و زننده ای دور شویم. پس بنابراین این سناریوها کمی پیچیده تر از برخورد با یک همکار بی احساس است.
نکات مهم در مورد افراد با هوش هیجانی پایین در خانواده:
درگیر نشوید
وقتی صحبت از خانواده یا همسایگان میشود، چون نمیتوانید کاملاً آنها را نادیده بگیرید، مطمئناً میتوانید از آنها کمی فاصله بگیرید. به یاد داشته باشید که آنها فقط در صورت دریافت پاسخ میتوانند رفتار آسیبزایشان را ادامه دهند. اگر بیعلاقه رفتار کنید، یا پاسخ ندهید، آنها متوجه میشوند که با خودشان مکالمه میکنند و گفتگویشان به جایی نمیرسد. افراد با EQ پایین خودخواه هستند. بنابراین اگر مکالمه دیگر حول محور آنها نباشد و آنها دیگر توجه موردنظر خود را جلب نکنند، ناپدید میشوند و آن را بهجای دیگری میبرند.
در مورد رفتارها صحبت کنید و به حرفهایتان عمل کنید
وقتی نمیتوانید بدوید یا خطر بسیار نزدیک است، ممکن است بهتر باشد بایستید و آن را مطرح کنید. این امر خصوصاً در موقعیتهای نزدیک خانوادگی اتفاق میافتد که پدر یا مادر یا خواهر و برادری شما را آزار میدهند. به آنها بگویید که چه زمانی از مرزهای شما عبور میکنند، چه احساسی در شما ایجاد میکنند و اگر این رفتار را ادامه دهند چه واکنشی نشان خواهید داد. سپس هربار که رفتار زشتشان را تکرار کردند، به عواقبی که اشاره کرده بودید عمل کنید. افراد با EQ پایین تمایلی به شنونده بودن ندارند و بنابراین گاهی اوقات بهترین راه برای رسیدن به یک نتیجه مفید و محافظت از خود، انجام عواقب محکم برای رفتار بدشان است.
بند ناف احساسی خود را قطع کنید
اگرچه وقتی صحبت از خانواده میشود این کار آسان نخواهد بود، اما گاهی بهخاطر سلامت ذهنی و حفظ آسایش خود، باید این مرحله را پشتسر بگذارید. پیوند خونی و خانوادگی بسیارمهم است، اما باید متوجه باشید که هر آدمی محدودیتهایی دارد. اگر راههای زیادی را امتحان کردهاید و جوابی نگرفتهاید، ممکن است مجبور شوید آن فرد را طرد کنید.
نکاتی درمورد دوستان و همسایگان با هوش هیجانی پایین:
وقتی صحبت از همسایگان و دوستان میشود، دلیلی ندارد این بار مسوولیت اشتباه و سنگین را برای همیشه بهدوش بکشیم. داشتن یک دوست، یک امتیاز است و نه یک حق. اگر دوستتان نمیتواند باشما خوب رفتار کند و حاضر نیست مسئولیت رفتار و احساساتش را بهعهده بگیرد، دوستیتان را ادامهندهید. خود را با افرادی که واقعاً شما را میفهمند، به شما احترام میگذارند و مراقبتان هستند مشغول کنید. همسایگان ممکن است در کنارمان زندگی کنند، اما لازم نیست چیزی بیشتر از یک «سلام یا خداحافظی» با آنها داشتهباشید. تا زمانی که آنها به حریم خصوصیتان وارد نشدهاند، میتوانید تماس را به حداقل برسانید.
وقتی با یک فرد با هوش عاطفی پایین روبرو میشوید، چندین گزینه پیشرو دارید. بسته به اینکه آن فرد کیست و چه نوع رابطهای با آنها دارید، عملکردتان متفاوت خواهد بود. فقط بهیاد داشته باشید هیچکس صرفنظر از اینکه خانواده یا دوست شماست، حق ایجاد احساس بد در شما را ندارد. لغزش گاه به گاه تقریباً برای همه ما انسانها اجتنابناپذیر است. اما اگر به یک قاعده و عادت همیشگی تبدیلشود، باید در مورد اصلاحش اقدام کنید تا از سلامت روانتان محافظتکنید.
منبع:
How To Successfully Handle The Emotionally Unintelligent People In Your Life
سلام و عرض ادب ، از متن مفیدی که در مورد هوش هیجانی تهیه کرده آید سپاسگزارم ، جناب دکتر سنایی من پسر نوجوانی چهارده ساله دارم با نمرات درسی درحد خوب که نسبت به درس و در کل آینده خیلی بی تفاوت است و در رفتار با اعضای خانواده هم پرخاشگر و غالباً برخورد هایی کودکانه به نسبت سایر هم سالهای خودش دارد به نحوی که به نظر می رسد درک درستی از جریانات ندارد و در هر موضوعی خود را مظلوم و دیگران را مقصر تشخیص میدهد .. آیا این گونه رفتار در محدوده پایین بودن هوش هیجانی است یا نشان از کمبود IQ نیز می تواند باشد ؟ کم بود EQ در نوجوانان راه درمانی دارد؟
ارتباطی به iq ندارد. پرخاشگری نشانه هوش هیچانی است. کتاب هوش هیجانی گاتمن را مطالعه کنید
ممنون از راهنماییتون ، موفق و پیروز باشید.
سلام دکتر. وقتتون بخیر
دکتر پدر من یه آدم بسیار زورگویی هست و چند ساله که اجبار کرده به من تا چادر سر کنم، من حجابم خوبه ولی چادر رو دوست ندارم
در صورت نپوشیدن چادر یه دعوای بسیار شدیدی بین من و اون پیش خواهد آمد که منجر میشه اندک رابطه خوبی هم که دارم باهاش ناپدید بشه، درعینحال خودم دارم عذاب میکشم ازینکه خودم نیستم، باید مدل فکر فرد دیگری رفتار کنم و پوشش داشته باشم، چکار کنم من دکتر؟
در مواردی که زور دست یک فرد است بهترین راه استقلال شما است. باید تلاش کنید از لحاظ عاطفی- مالی وروانی مستقل بشوید. از طریق زور نمی توانید حریف او شوید ولی با قوای دیگری که او در ان ضعیف است می توانید با او مواجهه کنید. قوای منطق و قوای عاطفی.
ممنونم از پاسخگوییتون دکتر. استقلال عاطفی و روانی یعنی چی دقیقا؟ یعنی هیچ دلبستگی به پدرم نداشته باشم؟ من متاسفانه متوجه این قسمت نشدم
یعنی حرفها و رفتارهای بد او بر شما تاثیر نداشته باشد و شما از لحاظ منطقی به سبک زندگی خود و هدفهای خود و درستی انها یقین داشته باشید و درکمال ارامش و متانت این اهداف را پیگیری کنید. بدون خشم و عصبانیت