تئوری‌های رشد

مرحله عملیات عینی در رشد شناختی

مقدمه

مرحله عملیات عینی در رشد شناختی سومین مرحله از نظریه­‌ی رشد شناختی پیاژه است. این مرحله حدود هفت تا یازده سالگی طول می‌کشد و با رشد تفکر سازمان‌یافته و منطقی مشخص می‌شود. پیاژه (۱۹۵۴) مرحله عملیات عینی در رشد شناختی را یک نقطه عطف مهم در پیشرفت شناختی کودک دانسته‌است. زیرا این امر آغاز تفکر منطقی یا عملیاتی را نشان می‌دهد. کودک در این مرحله به اندازه کافی بالغ است تا از تفکر منطقی یا عملیاتی (به عبارت دیگر قوانین) استفاده کند، اما همچنان تنها می‌­تواند منطق را برای اشیای فیزیکی به‌کار گیرد (از این رو این مرحله عملیات عینی در رشد شناختی نامیده می­‌شود). کودکان توانایی­‌های حفظ کردن (تعداد، مساحت، حجم، جهت‌گیری) و برگشت‌پذیری را به دست می‌آورند. با این‌حال، اگرچه کودکان می‌توانند مشکلات را به‌شیوه‌ای منطقی حل‌کنند، اما هنوز معمولاً نمی­‌توانند به‌طور انتزاعی یا فرضیه­‌ای فکرکنند.

مرحله عملیات عینی در رشد شناختی - سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

«حفظ کردن» در مرحله عملیات عینی در رشد شناختی

حفظ کردن رسیدن به این درک است که هر چیزی از لحاظ کمیتی باقی می‌ماند، حتی اگر ظاهرش تغییر کند. توضیح فنی بیشتر در این خصوص می‌­تواند اینگونه باشد که «حفظ کردن» توانایی درک این موضوع است که توزیع مجدد مواد بر روی وزن، تعداد و حجم آن تاثیری نمی­‌گذارد.

کودکانی که در حدود سن هفت سالگی قرار دارند، می‌توانند مایعات را حفظ کنند. زیرا آنها درک‌می‌کنند وقتی آب به‌یک شیشه‌­ی دیگر ریخته‌می‌شود، مقدار و کمیت مایع ثابت می‌ماند، حتی اگر ظاهرش تغییر کرده‌باشد. کودکان پنج ساله فکر می‌کنند مقدار متفاوتی وجود دارد، زیرا ظاهر تغییر کرده است.

حفظ کردن شماره، کمی پس از آن توسعه می‌یابد. پیاژه (۱۹۵۴) یک ردیف از مهره­‌ها را در مقابل کودک گذاشته و از او خواسته بود که ردیف دیگری را همانند همان ردیف قرار دهد. پیاژه بدون افزودن مهره­‌ی بیشتر، فاصله­‌ی بین مهره­‌های خود را افزایش داد و سپس از کودک پرسید که آیا تعداد مهره‌­ها هنوز هم به اندازه­‌ی قبل است یا خیر. اکثر کودکان در سن هفت سالگی توانستند به درستی پاسخ دهند و پیاژه نتیجه گرفت که این امر نشان می‌­دهد از سن هفت سالگی، کودکان خواهند توانست تعداد را نیز حفظ کنند.

برخی از شکل­‌های حفظ کردن (مانند درک و حفظ مفهوم توده) کمی پس از موارد دیگر (مانند حجم) درک می­‌شود. پیاژه از اصطلاح «ناهم‌زمانی افقی» استفاده کرد تا بتواند به وسیله‌­ی آن، ناسازگاری­‌های رشد و دیگر موارد را توصیف کند.

ارزیابی انتقادی از آزمایشات مربوط به حفظ کردن

جنبه‌های متعددی از آزمایشات مربوط به حفظ کردن مورد انتقاد قرار گرفته است. برای مثال، آنها قادر به فهم زمینه اجتماعی مؤثر بر درک کودک نبوده­‌اند.

رز و بلانک (۱۹۷۴) عقیده دارند وقتی کودک پاسخ اشتباهی به سؤالی می‌دهد، ما مجدداً آن سوال را تکرار می‌کنیم تا به کودک بفهمانیم اولین پاسخش اشتباه‌بوده. این همان کاری است که پیاژه با پرسش­‌های دومرتبه­‌ای از کودکان در طی آزمایش­‌های حفظ کردن، در زمان قبل و بعد از تحول انجام داده است.

رز و بلانک مجدداً این آزمایش را تکرار کردند، اما بعد از اینکه مایع درون ظرف‌ها ریخته شد، آنها تنها یک‌بار سؤال پرسیدند و متوجه شدند که بیشتر کودکان شش ساله پاسخ صحیح داده‌­اند. این امر نشان می‌دهد که کودکان می‌توانند در سنی پایینتر از آنچه پیاژه ادعا می­‌کرد، به حفظ کردن دست یابند.

یکی دیگر از ویژگی­‌های آزمایشات حفظ کردن که ممکن است باعث تأثیرگذاری بر روی کودکان شرکت‌کننده در آزمایش شود، این است که افراد بزرگسال ظاهراً چیزی را تغییر می‌دهند و بنابراین کودک فکر می­‌کند که این تغییر مهم می­‌باشد.

مک گریگل و دونالدسون (۱۹۷۴) مطالعه­‌ی حفظ‌کردن شماره یا اعداد را انجام‌دادند که تغییر و تحولات در آن تصادفی بود. در طی این آزمایش، دو ردیف از شیرینی­‌ها پشت سرهم قرار داده می‌­شد و کودک نیز اطمینان حاصل می­‌کرد که تعداد هر دو ردیف­‌ها یکسان است، اما ناگهان یک «عروسک شیطانی» ظاهر شده و در جریان آزمایش قرار می­‌گرفت. در هنگامی که کودک مشغول بازی خود بود، این عروسک شیطانی یک ردیف از شیرینی­‌ها را به هم می‌­ریخت. سپس هنگامی که این عروسک به درون جعبه‌­ی خود برمی­‌گشت، از کودکان پرسیده می‌­شد که آیا تعداد شیرینی­‌ها در هر دو طرف (یعنی ردیف مرتب و ردیفی که به هم ریخته شده است) هنوز یکسان است؟

کودکان شرکت‌کننده در آزمایش بین چهار تا شش سال سن داشتند و بیش از نیمی از آنها پاسخ صحیح دادند. این آزمایش بار دیگر نشان داد که آزمایشات طراحی شده از سوی پیاژه، مانع از این می‌­شد که کودکان در سنی بسیار پایین­تر از آنچه که او ادعا می­‌کرد، قابلیت حفظ کردن خود را نشان دهند.

«طبقه‌بندی» در مرحله عملیات عینی در رشد شناختی

طبقه‌بندی توانایی شناسایی خواص دسته‌ها، ایجاد ارتباط بین دسته­‌ها یا طبقه‌­ها باهم و استفاده از اطلاعات طبقه­‌بندی‌شده برای حل‌مشکلات است. یکی از مولفه­‌های مهارت­‌های طبقه‌بندی، توانایی گروه‌بندی اشیاء بر اساس برخی از جنبه­‌هایی است که آنها به اشتراک می‌گذارند. توانایی دیگر اینست که زیر مجموعه­‌ها به‌صورت سلسله‌مراتبی مرتب‌شوند، به‌طوری‌که هر گروه جدید شامل تمام زیر گروه­‌های قبلی باشد.

«سریالی یا ردیف کردن» در مرحله عملیات عینی در رشد شناختی

سریالی یا ردیف‌کردن طی عملیات شناختی، شامل توانایی ذهنی برای مرتب­‌سازی موارد براساس ابعاد قابل‌اندازه‌­گیری، مانند ارتفاع و وزن است.

ارزیابی انتقادی

دازن (۱۹۹۴) نشان‌داد فرهنگ­‌های مختلف، باتوجه به‌بستر فرهنگی آنها در سنین مختلف، متفاوت عمل‌می‌­کنند و نتایج متنوعی را نیز ارائه‌می­‌دهند. دازن (۱۹۹۴) مطالعاتی را در بخش‌­های دور از صحرای مرکزی استرالیا و روی بومیان ۸ تا ۱۴ ساله انجام داد.

او آزمایشاتی را در خصوص حفظ کردن مایعات و همچنین آگاهی­‌های فضایی (همانند تجسم فضایی) بر روی آنها انجام داد. او دریافت که توانایی حفظ کردن در کودکان بومی، دیرتر و بین ۱۰ تا ۱۳ سالگی اتفاق می­‌افتد. (در مقایسه با نمونه سوئیسی پیاژه که ۵ تا ۷ سال داشتند).

با این حال، او دریافت که رسیدن به توانایی­‌های مربوط به آگاهی فضایی، از کودکان سوئیس پیشی گرفته و زودتر از آنها در بین کودکان بومی رشد و توسعه می­‌یابد. چنین مطالعاتی نشان می­‌دهند که رشد شناختی تنها به بلوغ بستگی ندارد، بلکه به عوامل فرهنگی نیز مربوط می­‌شود. برای مثال، آگاهی فضایی برای اقوام چادرنشین و مردم عشایری بسیار مهم است، بنابراین آن را زودتر توسعه می­‌دهند. گریفیلد (۱۹۶۶) نیز اشاره داشته است که آموزش و پرورش نیز بر مفاهیمی از قبیل حفظ کردن تأثیر می­‌گذارد.

منبع:

https://www.simplypsychology.org/

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 4 میانگین: 2.5]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا