روانشناسی مهاجرت و مشکلات فرد مهاجر چیست؟
مقدمه
روانشناسی مهاجرت عبارت است از شناخت ویژگیها و دلایل افراد مهاجر. پیش از پاسخ به روانشناسی مهاجرت در افراد مهاجر، باید روانشناسی مهاجرت را از دید تاریخی نیز بررسی کرد.
چرا انسانها مهاجرت میکنند؟ آیا مهاجرت پدیدهای جدید است و یا آنکه گذشتگان نیز مهاجرت میکردند؟ با رجوع به تاریخ میبینیم که انسانها هر کجا به مشکلی بر میخوردند، مهاجرت میکردند. گروهی از انسانها نیز به امید یافتن سرزمینهای حاصلخیزتر و بهتر مهاجرت میکردند. اکنون نیز انسانها مهاجرت میکنند، ولکن این مهاجرت اندکی تفاوت دارد.
دلایل مهاجرت چیست؟
انسانها اکنون نیز در کشورهای دچار جنگ، ناامنی و قحطی مهاجرت میکنند، ولکن مهاجرت امروزه دلایل دیگری نیز دارد:
الف) عوامل آموزشی: دانشجویی که برای ادامه تحصیل سفر میکند.
ب) عوامل اقتصادی: هنگامی که افراد به دلیل تنگناهای اقتصادی و بدشدن شرایط مالی و اقتصادی خود مجبور به مهاجرت میشوند.
ج) عوامل اجتماعی: بهم ریختن ساختار جامعه.
د) عوامل جمعیتشناختی: ناهمگنی مناطق و نرخ افزایش طبیعی جمعیت، اساس این نوع مهاجرت است.
ه) عوامل اقلیمی: مانند مشکلات آب و هوایی در خوزستان و سیستان.
برطبق آمارهای سازمان ملل، از هر ۱۰۰ نفر در جهان ۳ نفر مهاجراند، یعنی در کشوری زندگی میکنند که در آنجا بهدنیا نیامدهاند. مثلاً ۴۰ میلیون نفر از جمعیت آمریکا که معادل ۱۴ درصد است در آمریکا بهدنیا نیامدهاند. مهاجرین علاقمند هستند که به سطوح بالاتر اقتثصادی و علمی در کشور میزبان دست یابند. ۲۷ درصد پزشکان و ۳۲ درصد دانشمندان و مهندسین در آمریکا در کشور دیگری غیر از آمریکا بهدنیا آمدهاند. البته از سویی دیگر ۲۵ درصد مهاجرین نیز در مشاغلی با دستمزد پایین کار میکنند و بیشتر در معرض خطر فقر هستند. بهعبارتی مهاجرین دو سر طیف را تشکیل میدهند.
تفاوت اساسی مهاجرت در عصر گذشته با امروز
یک تفاوت اساسی که مهاجرت در عصر کنونی با گذشته دارد آن است که در دوران باستان، یک قوم و قبیله همگی باهم مهاجرت میکردند. هیچوقت ممکن نبود که یک خانواده بهتنهایی مهاجرت کند. حیات فرد در تعلق به قبیله بود. بزرگترین تهدید برای فرد، جدایی از قبیله و گروه بود. بزرگترین تنبیه برای فرد آن بود که او را از تعلق داشتن به یک گروه طرد کنند. چون فرد بهتنهایی توان محافظت از خطرات طبیعی را نداشت و در صورت جدایی از گروه، مرده محسوب میشد.
اضطراب ناشی از جدایی
اما انسان اکنون این توان را دارد که از گروهی که به آن تعلق دارد، جدا شود و در محیط دیگری زندگی کند. این جدایی از گروه، فرد را دچار اضطراب جدایی (separation anxiety) میکند. حیات انسان برای نسلها تنها با عضویت به یک گروه ممکن بود. و فردی که از گروه طرد میشد، شانسی برای بقا نداشت. به همین جهت ترس از تنهایی و طرد شدن و یا عدم عضویت در گروه، انسان را دچار اضطراب(روش در مان اضطراب) و افسردگی میکند. فرد مهاجر از گروه خود کنده است، ولکن هنوز احساس تعلق به گروه جدید و یا کشور مبدا نیز پیدا نکرده است.
دلیل اصلی افسردگی در مهاجران، از دست دادن عزیزان و دوستان است. افرادی در خانواده که تمایل چندانی به مهاجرت نداشتند و بهخاطر شرایط و خواسته سایر اعضا اقدام به مهاجرت کردهاند، مسلماً احساس غم و ازدست دادن بیشتری دارند. احساس تنهایی مهمترین فاکتور روانشناسی مهاجرت میباشد. اکثر مهاجرین در کشور میزبان در جامعههای انحصار گرایانهای قرار میگیرند تا هرچه بیشتر شبیه کشوری شود که از آن مهاجرت کردهاند تا به این ترتیب هزینه مهاجرت را کاهش دهند. مانند جامعه ایرانیان لس آنجلس، ملبورن، سیدنی و یا … . این گروه از ایرانیان اکثر ارتباطهای خود را با این جامعه کوچک مهاجر انجام میدهند تا احساس تعلق و وابستگی خود را همچنان به جامعه ایرانی حفظ کنند.
اضطراب ناشی از مواجهه با شرایط جدید
مساله دوم، مواجهه با شرایط جدید در مهاجرت است. شما اگر کاری را هر روز بهصورت عادت انجام دهید، استرسی(تفاوت استرس و اضطراب) را تحمل نمیکنید. رانندگی کردن در ابتدا استرسزاست، ولکن زمانی که به عادت تبدیل شد استرسی ندارید. ولکن اگر قرار باشد در کشوری که فرمان ماشین، عکس کشور شما است رانندگی کنید؛ مجدداً دچار استرس خواهید شد.
مهاجرت عبارتست از مواجهشدن ناگهانی با پدیدههای بسیار جدید و گاهاً غیرمنتظره که میزان تطابق انسان را به چالش میکشد. از جمله واژههایی که بر اثر برخورد فرهنگها بهوجود آمده است اصطلاح تطابق فرهنگی است. و به پدیده ادغام شدن جنبههای متفاوت فرهنگهای گوناگون در هنگام برخورد با یکدیگر اشاره دارد. بسیاری از فرهنگها دید بازتری نسبت به این پدیده دارند. گروه دیگری از فرهنگها بیشتر سعیمیکنند تا آداب، مراسم، زبان و جنبههای متفاوت فرهنگ خود را دستنخورده نگاه دارند. میزان تعامل و ارتباط با دیگر فرهنگها نیز نقش زیادی در تطابق فرهنگی بیشتر با سایر فرهنگها دارد.
چالش بین آزادی و امنیت
سومین فاکتور روانشناسی مهاجرت چالش بین آزادی و امنیت در انسان است. آزادی و امنیت دوسر یک بردارند. هرچه انسان بیشتر بهدنبال آزادی باشد، امنیت کمتری احساسمیکند. آزادی با خود قدرت انتخاب بههمراه دارد و قدرت انتخاب بیشتر، مسئولیت و بالتبع اضطراب بیشتری بههمراه میآورد. فردیکه نگهبان یک کارخانه است و وظیفهاش تنها باز و بستهکردن در است، اگرچه قدرت زیادی همانند مدیر کارخانه ندارد، ولکن مانند مدیر احساس تنش و اضطراب نیز ندارد. مدیر همواره در استرس و تنش انتخابهایش است.
انسان بنابه نظر اریک فروم از آزادی گریزان است. زیرا آزادی مساوی با مسئولیت است و انسان از مسئولیت گریزان است. بنابر این تعریف، فردیکه مهاجرت میکند، اگر در جهت فرار از مسئولیت مهاجرت کند (مانند کسیکه بعد از جدایی از همسر مهاجرتمیکند)، سرنوشتش متفاوت با فردیست که با هدف رشد و مبارزه با شرایط مهاجرت میکند. چنین فردی در هر جای دیگری نیز موفق خواهد بود. بهعبارت دیگر، فردی که بهدلیل بهدست آوردن امنیت مهاجرت میکند، سختتر با شرایط کنار میآید تا فردی که بهجهت آزادی و پذیرفتن مسئولیتهای بیشتر مهاجرت میکند.
در قیاس بین سطح هوش مهاجران و افراد دیگر در کشور مبدا دیده شده است که مهاجران از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. به علاوه مهاجران افرادی جسورتر با حس جاهطلبی قویتری میباشند (این البته یک مقایسه بسیار کلی است و لزوماً بدین معنا نیست که شهروندانی که دست به مهاجرت نمیزنند، کمتر جسوراند یا استعداد کمتری دارند). حس بالای مبارزهطلبی و توان بالاتر تحمل سختیها از موارد دیگری است که میتوان درباره مهاجران ذکر کرد. تحقیقات نشان میدهد نسل اول مهاجران (کسانی که در کشور دیگری غیر از کشور میزبان متولد شدهاند) در قیاس با مهاجران نسل دوم (فرزندان نسل اول مهاجران) نمرههای بالاتری در مدرسه میگیرند، سلامت روان بهتری دارند و حتی از لحاظ جسمانی سالمتر هستند. آنها در این موارد حتی از افرادی که در کشورهای خود باقی ماندهاند نیز عملکرد بهتری دارند.
بنابراین در روانشناسی مهاجرت، فرد مهاجر با سه مساله اساسی دست به گریبان است:
– اضطراب ناشی از جدایی از گروهی که به آن تعلق دارد.
– استرس ناشی از مواجهه با شرایط جدید.
– قرار گرفتن در چالش آزادی در برابر امنیت.
روانشناسی مهاجرت خانواده
همانگونه که گفتیم، مهاجرت کار دشواری است. و مهاجران عموماً افرادی شجاع و جسور و متکی بهنفسند که به امید فردایی بهتر برای خود و فرزندانشان قدم در این مسیر دشوار میگذارند. فشارهایی که فرد مهاجر تحملمیکند، او را در معرض انواع مشکلات روحی مانند افسردگی، اضطراب و حتی پانیک قرار میدهد. احتمال تصمیمگیریهای نادرست در شرایط استرس و فشار برای هر انسانی بیشتر است. و ممکن است فرد مهاجر در یک دور باطل از تصمیمگیریهای نادرست قرار بگیرد. چنانچه هر تصمیم نادرست خود منجر به استرسی میشود که احتمال تصمیمگیریهای نادرست بعدی را افزایش میدهد. در چنین شرایطی فرد مهاجر نمیتواند از قابلیتهای بالقوه خود استفاده کند. درنتیجه از جامعه انزوا پیشهگرفته و دچار مشکلاتی مانند غم، اضطراب، بیحوصلگی، بیخوابی، عدم تمرکز و کابوسهای شبانه میگردد.
از جمله مشکلات دیگری که فرد مهاجر پس از مدتی با آن دست به گریبان خواهد بود آن است که فرزندان با سرعت زیادی با فرهنگ کشور میزبان تطابق مییابند، ولی والدین این تطابق فرهنگی را دشوار مییابند و در نتیجه دچار اختلاف در ارزشها و باورهای خود با فرزندانشان میشوند. مهاجرین متاسفانه بهدلیل مشکلات اختلاف فرهنگی کمتر میتوانند از منابع رسمی مانند مشاوران حرفهای و یا مددکاران اجتماعی کمک دریافت کنند و بیشتر بر کمک افرادی مانند دوستان، خویشاوندان و یا رهبران دینی خود تکیه میکنند.
منبع:
https://www.psychologytoday.com/us/blog/sound-science-sound-policy/201510/the-psychology-immigration
سپاس
سپاس