راه های درمان کمبود عزت نفس
۲ روش درمان کمبود عزت نفس
تغییر دادن اندیشههای ریشهدار کار بسیار سختی است. برخی از افراد که دچار کمبود عزت نفس هستند، با وجود نشانههای موفقیت همچنان احساس بدی نسبت به خود دارند.
این مورد «سندرم فیکر یا جعل» نام دارد. افرادی که دچار این سندرم میباشند فکر میکنند که اگر چه همه در مورد آنها به خوبی فکر میکنند و خودشان هم میدانند که اهداف خاص خود را به درستی به انجام رساندهاند، اما خیلی زود از آنها خواسته خواهد شد کاری فراتر از تواناییهایشان را انجام دهند.
به همین دلیل، جهان پس از آن خواهد دید که آنها تا آن زمان جعل میکردهاند. (درواقع آن چیزی نبودهاند که مردم جهان در موردشان تصور میکردند). مردی با چنین ویژگیهایی که یک پیشگام در زمینهی علمی مختص به خود بود، در حالی از اروپا به وطن خود بازگشت که یک لوح تقدیر که نشان از موفقیتش در کسب جایزهای بینالمللی بود را به همراه داشت. وقتی جایزه را به پدرش نشان داد، پدرش با ناراحتی سرش را تکان داد. پدرش گفت: «با مغزی که تو داری، میتوانستی یک پزشک همانند برادرت باشی.» تجربه او نشان میدهد گاهیاوقات این تاثیرات دوران کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد.
برای درمان کمبود عزت نفس ، رواندرمانی مهترین کارایی را دارد، اگر چه پروسهی درمانی معمولاً تا یک سال به طول میانجامد. وقتی شخصی را برای درمان کمبود عزت نفس به یک درمانگر ارجاع میدهم، به جای آن که نسبت به مدارک حرفهای آن شخص کنجکاو باشم، بیشتر علاقهمند هستم که بدانم آیا درمانگر یک شخص معقول و دلسوز است یا خیر. یک روانشناس یا کارمند اجتماعی میتواند به اندازهی یک روانپزشک مؤثر – و یا حتی مؤثرتر- باشد. موفقیت درمان کمبود عزت نفس بستگی به ماهیت پیوستگی و تعهد درمانی دارد.
گامهای درمان کمبود عزت نفس عبارتند از:
گام اول
اولین اقدام در درمان عزت نفس پایین این است که درمانگر به سراغ خطاهای شناختی در دیدگاه و جنبههای فکری بیمار برود. اگر شخصی فکر میکند که عموم مردم او را دوست ندارند یا از او خوششان نمیآید، این دیدگاه باید بهعنوان پیشداوری تلقیشود. اگر کسی فکر میکند افرادی از جنس مخالف احتمالاً از او سوءاستفاده میکنند، او را تحت استثمار خویش درمیآورند یا نسبت به او سنگدلند، این امر نیز باید در زمرهی پیشداوری قرار گیرد. سپس، در آن شرایط خاص، بیمار باید یاد بگیرد که از خود بپرسد آیا این یکی از آن زمانهایی است که چنین احساسی واقعاً باید تصدیق شود و واقعیت دارد یا صرفا بهدلیل پیشداوری بهوجود آمده؟
این امر مانند نگاهکردن به طیفی از یک مجموعهای رنگی است.
اگر عینک قهوهای بر چشم داشتهباشید، همهچیز بهظاهر قهوهای رنگ بهنظر میرسد. اگر چیزی بهنظر آبی رنگ باشد، به این ادراک میتوان اعتماد کرد، اما وقتی همهچیز قهوهای بهنظر برسد چطور؟ و وقتی بدانید عینک قهوهای بر چشم شماست و چیزی را قهوهای ببینید چطور؟ آیا به قهوهای بودن آن چیز اعتماد میکنید؟ استفادهکننده از این عینک باید در تصمیمگیری در مورد اینکه آیا واقعاً اشیایی که میبیند قهوهای هستند یا خیر، دقت کند.
زنی که همیشه در خصوص صداقت مردان شک داشته و آنها را ریاکار میداند، باید تلاش خاصی انجام دهد تا تصمیم بگیرد که آیا واقعاً مردی که آن زن در جستجویش میباشد، ریاکار است یا آنکه بهواسطه عینک چشم اوست که همه مردان و از جمله آن مرد، ریاکار بهنظر میرسند. این استدلالی است برای تردید در قضاوت.
این استدلالی برای شککردن در تصورات و گمانهای اولیه است. ما ممکن است همچنان موارد بدبینانه را ببینیم. هرچند که این یک عمل ناخواسته و غیرعمدی از سوی ما باشد، اما باید یاد بگیریم این اعوجاجها را در خود پیدا کرده و به آنها آگاه باشیم تا بتوانیم تصحیحشان کنیم.
افرادی وجود دارند که با تجربهای معکوس رشد میکنند. آنها این ایدهی ثابت را در وجود خود دارند که قادر به انجام هرکاری هستند. بهطور کلی، مثبت بودن منجر به موفقیت میشود، اما اگر خیلی خوشبین باشیم، ممکناست با مشکل روبرو شویم.
هدف درمان
در حالت ایدهآل، بهعنوان افراد بزرگسال، باید بتوانیم خودمان و جهان واقعی را ببینیم. هدف درمان این است که این بصیرت و درایت را تسهیل کند. هر یک از فرضهای اشتباه بیمار باید به صورت جداگانه به چالش کشیده شود. اگر فردی عزت نفس پایینی دارد و تصور میکند که قادر به انجام کار خاصی نیست، این فرض او باید به چالش کشیده شود. اگر همان فرد فکر میکند در نگاه جنسمخالف جذابیتندارد، این طرز فکر باید بهدرستی و بهصورت قانعکننده موردبررسی قرار گیرد. این امکان وجود دارد که فردی با عزت نفس پایین، روحیه گرفته و پیشرفت کند و بتواند با خوشبینی بیشتری به جهان نگاه کند. درمان باید با جزئیات خاصی سروکار داشته باشد.
گام دوم
هدف دوم از درمان عزت نفس پایین تشویق بیمار به انجام رفتارهایی است که احتمالاً در آن موفق میشوند، با وجود اینکه در مورد آنها هنوز شک و تردید دارند.
مثلاً اگر موردی در خصوص یک زن، همانند کسیکه در بالا توضیح دادهشد وجود داشته باشد، با انجام این اقدامات میتواند متقاعد شود که مرد بعدی، یک شانس واقعی برایش خواهد بود و درنتیجه تجربهی او در خصوص مردان تغییر خواهد کرد. دیر یا زود، بهمیزانی بیشتر یا کمتر، انتظاراتش تغییر خواهد کرد. اگر برخی مردان بهشکلی حقیقی و بدون تردید به او توجه داشتهباشند، نظرش بهطور خود بهخودی تغییر خواهد کرد. بیماران باید تشویق شوند کار درست را انجامدهند. گاهیاوقات آنها باید لبخند بزنند، حتی اگر احساسی برای لبخند زدن در آنها وجود نداشتهباشد. گاهیاوقات آنها باید تظاهر کنند دوستانه و مهربانند، حتی اگر واقعاً این احساس را نداشتهباشند. اما متاسفانه، آنها به دو دلیل در انجام این اقدامات مقاومتمیکنند. آنها احساسنمیکنند که قادر به متفاوتبودن میباشند. همچنین انجام کارهای درست تقریباً در بیشتر مواقع، بهمعنی انجام کاریست که باعث ناراحتیشان خواهد شد.
خوشبختانه، حتی تغییرات کوچک میتواند اثرات بزرگی در درمان کمبود عزت نفس برجای بگذارد. زنی که یاد میگیرد با مردان بدون غرولند برخورد کند، در نهایت با کسی ملاقات میکند که دلسوز و قابل اعتماد است. مردی که تظاهر میکند بلندپرواز است، بهشکل بهتر و مناسبتری در شغل خود مورد احترام قرار گرفته و ارتقا مییابد. کمکهایی مانند جدی گرفتهشدن افرادیکه بهطور مداوم احساس دلسردی میکنند، باعثمیشود تا در مورد خودشان به احساس بهتری دستیابند.
من در مورد چند کلمهی نصیحتآمیز و مشاوره به آن زن جوانی که روحیهی خود را از دست داده و در بالا در موردش صحبت شد، فکر کردهام تا جملاتی را به او ارائه دهم. دو چیز به ذهن میآید:
۱.کسی را مجبور به انجام کاری نکنید
به هیچ وجه نباید کسی را مجبور به انجام کاری کنید. بهطور خاص، واکنش افراد را هنگامی که پشت تلفن با آنها صحبت میکنید، مورد قضاوت قرار ندهید. شما زمانی که چهرهی کسی را نمیبینید، تمایل به تفکر به بدترین حالات ممکن را دارید. در این حالت، به احتمال زیاد شما در درک واکنش آن فرد دچار اشتباه میشوید.
۲. از خودتان بد نگویید
هنگامی که با کسی ملاقات میکنید یا به یک مصاحبه شغلی میروید، هرگز دربارهی خودتان بد نگویید. اگر شما (زن) به کسی که با او (مرد) در ارتباطید بگویید سزاوار یا شایستهاش نمیباشید، ممکناست در ابتدا فریببخورد. زیرا گمان میکند که با یک شخصیت فوقالعاده فروتن برخورد دارد. اگر شما آن کلمات را دوباره و دوباره بگویید، دیگر آزاردهنده خواهد شد. جالب آن است که حال، شما قضاوت او را مورد اعتراض قرار میدهید. در حالی که مقصر خود شما بودید و این شما بودید که این فکر را در او بهوجود آوردید.
این امر محتمل است که افراد دارای عزت نفس پایین، تأثیرات دوران کودکی خود را بروز میدهند. هر چه باشد، جهان پر از افرادی است که والدین آنها نیستند (حمایتی مانند خانواده برای آنها وجود ندارد).
1 دیدگاه