اختلال اسکیزوفرنی

درمان شناختی رفتاری اسکیزوفرنی یا سایکوز

امتیاز

درمان شناختی رفتاری اسکیزوفرنی یا سایکوز

مبتلایان به سندرم‌های سایکوز، تفکر نامنظم دارند. از اختلال خود بی‌خبرند و برقراری ارتباط با آنها دشوار است. به همین دلیل قبلا تصور می‌شد که درمان شناختی رفتاری اسکیزوفرنی برای آنها نامناسب و بی‌تاثیر است.

اعتقاد بعضی روانشناسان به این موضوع که اصلی تفکر مختل و نامظم در اسکیزوفرنی، اختلال در مکانیسم‌های انتقال مغز است، این نگرش را تایید می‌کرد. اما شواهد روزافزون نشان می‌دهد بعضی فرایندهای روانی می‌توانند در ایجاد و تفکر سایکوز، مخصوصا نگرش‌های پارانوئیدی درباره‌ی دنیا نقش داشته باشند. و معلوم شده است که می‌توان از cbt برای هدف قرار دادن و مبارزه با افکار مختل، استفاده موثر کرد.

شناخت درمانی ممکن است در زمینه‌های دیگر هم مفید باشد از جمله کمک به بیماران برای سازگار شدن با واقعیت‌های دنیای بیرون و بعد از ترخیص از بیمارستان، کمک به پایبندی به داروها، آموزش مهارت‌های شناختی اولیه برای حل مشکلات حافظه و توجه و … .

مداخلات شناختی در درمان اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بعد از یک دوره‌ی بحرانی، وقتی از بیمارستان ترخیص می‌شوند، معمولا خودشان را در محیطی می‌بینند که دچار کمبود مهارت‌های اجتماعی و سازگاری هستند. در نتیجه میزان بازگشت بیماری بسیار زیاد است.

روان‌درمانی شخصی یک برنامه‌ی درمانی شناختی رفتاری گسترده است که برای کمک به افراد سایکوز در کنار کسب مهارت‌های موردنیاز برای سازگاری با زندگی روزمره، بعد از ترخیص، طراحی شده است. به درمانجویان به‌صورت انفرادی یا گروهی، انواع مهارت‌ها آموزش داده می‌شود.

این مهارت‌ها عبارتند از اینکه چطور علائم بازگشت بیماری را تشخیص دهند، آموزش مهارت‌های آرامش‌بخش برای مقابله با اضطراب و استرس ناشی از رویدادهای منفی (مثلا یادگیری نحوه غلبه بر خشم چون خشم می‌تواند باعث بروز پرخاشگری بی‌مورد شود)؛ شناسایی واکنش‌های نامناسب رفتاری و هیجانی در مقابل رویدادها و یادگیری واکنش‌های جدید و سازگارانه (مثلا پیدا کردن شغل و محل سکونت)، شناسایی شناخت‌های غلط و سوگیری‌های مختل کننده تفکر که می‌توانند فاجعه‌انگاری را تقویت کنند، یادگیری نحوه برخورد با فیدبک منفی از جانب دیگران و نحوه حل اختلافات میان‌فردی، یادگیری نحوه پایبندی به رژیم‌های دارویی و عواملی از این قبیل.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در عملکردهای شناختی اولیه معمولا نقص نشان می‌دهند. از جمله نقص در مهارت‌های ادراکی، حافظه، هوش کلامی، هوش سیالی و یادگیری زنجیره‌ای. علاوه بر آن، نقص در مهارت‌های اولیه، پیشبینی کننده خوبی برای دستاوردهای اجتماعی ضعیف و عملکرد ضعیف در حل مساله است. بنابراین تلاش برای ایجاد فرایندهای شناختی اولیه و تقویت آنها، می‌تواند در بهبود کلی عملکرد اجتماعی تاثیر بگذارد.

بازپروری شناختی

این رویکرد به بازپروری شناختی معروف است. علت چنین نامگذاری این است که روش‌های آموزشی آن به روش‌های مورد استفاده برای بازپروری افراد مبتلا به آسیب‌های نورولوژیک مغزی مثل بیماران سکته مغزی شباهت دارد.

بسیاری از اسکیزوفرن‌ها تمایل دارند افکار مزاحم را خطرناک تفسیر کنند. می‌گویند اگر به حرف این صدا گوش ندهم، به من آسیب می‌زند. این سوء تفسیر باعث ایجاد یک دور باطل می‌شود. اوضواع به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند تا بالاخره به وخامت اوضاع می‌انجامد. سوء تفسیرها و خطرناک دانستن افکار باعث می‌شود که افراد برای خودشان رفتارهای ایمنی به وجود بیاورند. و این رفتارها اجازه نمی‌دهد که آنها متوجه شوند که باورشان، باوری غلط و اشتباه است.

انواع رفتارهای ایمنی

رفتارهای ایمنی عبارتند از کارهایی مانند دراز کشیدن و مصرف الکل یا داد کشیدن بر سر صداها و دستور دادن به آنها برای اینکه دست از آزار او بردارند و بروند.

رفتارهای ایمنی می‌توانند فراوانی توهمات را افزایش دهند.

روان‌درمانی شناختی رفتاری تلاش می‌کند تا از طریق مبارزه با تفسیر غلطی که درمانجویان از توهمات خود دارند، ایجاد توضیحات جایگزین و قابل‌قبول برای آنها و کمک به درمانجویان در جهت درک چگونگی و ایجاد توهمات از طریق تجربه‌های عادی، مشکلات را از بین ببرد.

بعضی مطالعات نشان داده‌اند که CBT به عنوان یک نوع روان‌درمانی مکمل، روش خوبی برای سندرم‌های اسکیزوفرنی است. بعضی مطالعات نشان می‌دهد که آثار درمانی CBT برای اسکیزوفرنی، نسبتا طولانی است.

نقش CBT در پیشگیری

از CBT در برنامه‌های پیشگیری هم استفاده می‌شود. مثلا برنامه‌هایی که برای کاهش سندرم‌های آینده‌ی افراد در معرض خطر سایکوز طراحی شده است.

اما در مورد اینکه CBT با سایر برنامه‌های درمانی اثری مشابه دارد یا بهتر است، باید تحقیقات دقیق‌تری انجام شود. از CBT به صورت روان‌درمانی اعاده‌ی اسناد برای سندروم‌های سایکوز هم استفاده می‌شود.

همانطور که قبلا گفته شد، افراد اسکیزوفرنی رویدادهای منفی را بیشتر به عوامل بیرونی نسبت می‌دهند. در نتیجه توهمات آنها درباره‌ی اینکه افراد یا موجودات خارجی در حال تعقیب آنها هستند، و قصد آسیب رساندن به آنها را دارند، ادامه پیدا می‌کند. از «روان‌درمانی اسناد دادن دوباره» یا «اعاده‌ی اسناد» می‌توان برای دو کار استفاده کرد:

از بین بردن اسنادهای غلط و مختل کننده و تشویق درمانجویان به پیدا کردن علت‌های عادی‌تر و نه علت‌های غلط برای توهمات خود.

این گونه درمان موجب می‌شود که فراوانی باورهای توهم‌زا تحت نظارت قرار بگیرد. برای باورهای توهم‌زا، توضیحات جایگزین بهتری به وجود بیاید و آزمایش‌های رفتاری انجام شود تا درمانجویان متوجه شوند که باورهای آنها غلط است.

اغلب یک بحث شفاهی کفایت می‌کند تا در درمانجویان باورهای غلط و توهم‌زای خود را متوجه شوند. مثلا کافیست درمانگر از درمانجو بپرسد که چرا فکر می‌کند افکارش واقعیت دارند. و بحث منطقی که به دنبال این سوال شروع می‌شود، می‌تواند کافی باشد. در بعضی موارد، ممکن است آزمون موقعیت به صورت نوعی آزمایش تست رفتاری اجرا شود. مثلا در مورد درمانجویی که باور دارد می‌تواند حرف‌های مجری تلویزیونی را حدس بزند، یک برنامه‌ی ضبط شده‌ی تلویزیونی به او نشان داده می‌شود. سپس با متوقف کردن برنامه در جاهای مختلف، از او خواسته می‌شود تا بگوید حرف بعدی مجری چه خواهد بود.

خلاصه

به طور خلاصه، در اوایل به نظر می‌رسید که درمان شناختی رفتاری برای اسکیزوفرنی، درمان موثری نیست. اما تحقیقات سال‌های اخیر نشان داده است که عوامل شناختی می‌تواند در ایجاد و تداوم افکار غلط و مختل‌کننده، نقش زیادی داشته باشد.

باورهای غلط، سوگیری در پردازش اطلاعات و سبک‌های سخت‌گیرانه و غیرقابل انعطاف می‌توانند به ایجاد افکار توهم‌زا کمک کنند. و روش‌های درمان شناختی رفتاری می‌تواند به اصلاح این عوامل بپردازد.

در برنامه‌هایی که برای بالا بردن شناخت افراد اسکیزوفرن طراحی شده است، می‌توان از درمان شناختی رفتاری نیز استفاده کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا