تئوری‌های روانشناسی اجتماعی

اطاعت از اقتدار

امتیاز

آن چه در این مقاله می خوانیم

اطاعت :

اطاعت: «ساکت باشید! این را بنویسید!»

تا به‌حال چقدر این جمله یا چیزی شبیه به آن را شنیده‌­اید؟

ما هر روز شاهد دستورات، دستورالعمل‌­ها، فرمان­‌ها و سفارشات هستیم. چه چیزی باعث می‌­شود تا ما از آنها اطاعت کنیم (یا آنها را نادیده بگیریم)؟

میلیون‌ها نفر در اردوگاه‌­های کار اجباری در آلمان نازی کشته شده‌­اند. اما هیتلر نه‌تنها نمی‌­توانسته همه‌آنها را به‌دلیل عدم‌اطاعت بکشد، بلکه حتی تعداد کمی از آنها را نیز نمی­‌توانسته (به‌تنهایی) نابودکند. چه چیزی باعث شده بود تا همه این افراد از دستوراتی که هیتلر صادر می‌­کرد، اطاعت کنند؟ آیا آنها می‌ترسیدند یا چیزی در شخصیت آنها وجود داشت که آنها را مطیع ساخته بود؟ به‌منظور اطاعت از اقتدار، فرد اطاعت‌کننده باید قبول کند که فرمان صادر شده برحق (یعنی مشروع و قانونی) می‌باشد.

اطاعت، یک شکل از نفوذ اجتماعی است که در آن فرد در پاسخ به یک دستور مستقیم از جانب شخص دیگری عمل می‌کند که معمولاً آن شخص نیز یک شخصیت مقتدر می‌­باشد. تصور می­‌شود که چنانچه دستور از جانب یک فرد مقتدر صادر نشود، شخص پذیرنده­‌ی دستور از آن متابعت نخواهد کرد.

اِطاعت زمانی اتفاق می‌افتد که به شما گفته می‌شود کاری را انجام دهید (اقتدار)، در حالی که انطباق یا همنوایی در اثر فشار اجتماعی (هنجارهای اکثریتی) انجام می‌شود. اطاعت شامل یک سلسله مراتب از قدرت یا شرایط است. بنابراین، فردی که دستور می‌دهد، از شخص دریافت کننده­‌ی دستور موقعیت یا مقامی بالاتر دارد.

مثالی از اطاعت در زندگی واقعی

آدولف آیشمن در سال ۱۹۶۲ به خاطر نقش خود در سازماندهی هولوکاست اعدام شد. در طی آن واقعه شش میلیون یهودی، کولی‌ها، کمونیست‌ها و اعضای اتحادیه‌های کارگری به اردوگاه‌های مرگ نازی­‌ها در آلمان و کشورهای اطراف تحت کنترل نازی‌ها منتقل و کشته شدند.

آیشمن یک نابغه لجستیکی بود که نقش او در هولوکاست برنامه‌ریزی، جمع‌آوری، انتقال و نابودی کشته‌شدگان بود. آیشمن در محاکمه خود در سال از ۱۹۶۱ از اینکه مردم یهود از او نفرت داشتند، ابراز شگفتی کرد و اظهار داشت که او صرفاً از دستورات اطاعت کرده است و مطمئناً اطاعت از دستورات یک امر درست تلقی می­‌شود.

آیشمن درخاطرات زندانش اینگونه نوشته‌بود: «دستورات عالی‌ترین و والاترین چیز در زندگیم بود و باید بدون سوال‌پرسیدن، از آنها اطاعت‌می‌­کردم.»

آیشمن توسط شش روانپزشک مورد معاینه قرار گرفت، او یک زندگی خانوادگی عادی داشت و ناظرانی که در محاکمه او حاضر بودند، او را بسیار معمولی ​​توصیف می‌کردند. با توجه به این که به‌نظر می‌رسد چیز بیش از حد غیرعادی در مورد آیشمن وجود ندارد، اما ما باید با این احتمال ناراحت کننده مواجه شویم که رفتار وی محصول یک وضعیت اجتماعی است که او خود را در آن پیدا کرده است و در آن شرایط ممکن است همه ما استعداد انجام اعمال خشونت‌آمیز و هولناک را داشته باشیم.

پس از جنگ جهانی دوم- و به ویژه هولوکاست- روانشناسان به بررسی پدیده اطاعت از انسان پرداختند. تلاش‌های اولیه برای توضیح هولوکاست بر این ایده متمرکز بود که چیزی در فرهنگ آلمانی وجود داشته است که سبب شده تا هولوکاست به وقوع بپیوندد.

اطاعت از منبع قدرت

استنلی میلگرام به‌منظور بررسی و تحقیق، این سوال را مطرح ساخت: «آیا آلمانی­‌ها متفاوت هستند؟» اما او به سرعت متوجه شد که همه ما به‌طور شگفت‌آوری از افراد قدرتمند و مقتدر اطاعت می­‌کنیم. در یکی از مشهورترین رشته آزمایش‌­های روانشناسی میلگرام (۱۹۶۳-۷۴) نشان داده شد که اکثر شرکت­‌کنندگان در هنگامی که به آنها دستوری مبنی بر اعمال یک شوک الکتریکی به یک قربانی بیچاره داده می­‌شود، این کار را انجام می­‌دهند. میلگرام بعدها به‌منظور یافتن اطلاعات بیشتر در مورد عوامل خاصی که ممکن است بر اِطاعت تاثیر بگذارند، تغییراتی را در این مطالعه پایه‌ای و اساسی به‌وجود آورد.

منبع:

https://www.simplypsychology.org/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا