اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید چیست؟

5/5 - (1 امتیاز)

آن چه در این مقاله می خوانیم

مقدمه

شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری مشخص و ثابت که به‌واسطه آن فرد دنیا، دیگران و خودش را از آن طریق درک کرده و با آن ارتباط برقرار می‌کند. اختلال‌های شخصیت از جمله اختلال شخصیت پارانوئید الگوهای سخت، غیرقابل انعطاف و ناسازگاری هستند که باعث ایجاد مشکل در روابط اجتماعی و کارکردهای فرد شده و باعث استرس در فرد می‌شوند. این الگوها بر همه جنبه‌های زندگی تاثیر می‌گذارند و با انتظارات فرهنگی دیگران به‌شدت متفاوت هستند.

اختلال شخصیت پارانوئید

افرادی که اختلال شخصیت پارانوئید دارند، الگوی بلندمدت و فراگیر بی‌اعتمادی و سوءظن را به اطرافیان نشان می‌دهند. آنها تقریبا همیشه باور دارند که دیگران انگیزه‌های بد و پلید دارند و به دیگران شک دارند. آنها باور دارند که دیگران قصد فریب، صدمه و سوء‌استفاده از آنها را دارند ودنیا جای خطرناکی است. این در حالی است که هیچ شاهدی برای باور خود ندارند. اگرچه این امر که به دیگران به چشم تردید بنگریم تا اندازه‌ای طبیعی است و برای همه اتفاق می‌افتد، ولکن افرادی که اختلال شخصیت پارانوئید دارند سوءظن‌هایشان شدیدتر است و همه حوزه‌های زندگی آنها از جمله کار و روابطشان را شامل می‌شود و تقریباً همه جا و نسبت به همه کس وجود دارد.

اختلال شخصیت پارانوئیدتصویر ۱- دکتر کامیار سنایی روانشناس

ویژگی‌های افراد با اختلال شخصیت پارانوئید

کنار آمدن با افرادی که اختلال شخصیت پارانوئید دارند، سخت و دشوار است و آنها با ارتباطات نزدیک خود مشکل دارند. آنها سوءظن و خصومت شدید خود را با بحث و جدل‌های آشکار، شکایت و یا با سردی خصمانه و همراه با سکوت خود ابراز می‌کنند. از آنجایی که آنها همواره منتظر وقوع یک تهدید هستند، گارد آنها همیشه بسته است و بسیار مرموزانه، سرد و بدون هرگونه احساسی رفتار می‌کنند. هرگونه انتقاد غیرمغرضانه‌ای از سوی آنها دشمنی تلقی می‌شود و کینه گرفته و با تمام قوا سعی در تلافی آن دارند. شخصیت پارانوئید کینه کسی را فراموش نمی‌کند و کسی را نمی‌تواند ببخشد و با گذشت زمان آزردگی او افزایش نیز می‌یابد.

اگرچه در ظاهر، آنها بسیار منطقی و واقع‌گرا و فاقد احساس به‌نظر می‌رسند، ولکن اغلب احساسات ناپایداری از خصومت، لجاجت همراه با زخم زبان را نشان می‌دهند. رفتارهای تدافعی و همراه با سوءظن آنها باعث واکنش خصمانه دیگران می‌شود. این واکنش دیگران باعث می‌شود فردی که اختلال شخصیت پارانوئید دارد تصورش مبنی بر آنکه دیگران رفتار دوستانه و مهربانانه‌ای با او ندارند تائید شود؛ در حالیکه رفتار خود فرد علت ایجاد این واکنش شده است. این امر فرد را در دور باطلی می‌اندازد که نمی‌تواند از آن خارج شود و هر رفتاری از سوی او، باورهایش را بیشتر تائید می‌کند.

از آنجایی که این افراد همواره به دیگران شک دارند و به کسی اعتماد نمی‌کنند، مجبور هستند که مستقل بوده و به‌خود متکی باشند. آنها به‌شدت کنترلگر هستند و نیاز دارند بر آنچه اطراف آنها می‌گذرد کنترل داشته باشند. آنها افرادی سخت، منتقد از دیگران و فاقد مهارت و توانایی همکاری با دیگران هستند و در برابر هرگونه انتقاد به‌شدت حساس بوده و آن را نمی‌پذیرند.

فیلم‌ها و چهره‌ها

از جمله چهره‌های معروفی که اختلال شخصیت پارانوئید داشته‌اند، می‌توان به ژوزف استالین، صدام حسین و ریچارد نیکسون اشاره کرد.

برای آشنایی بیشتر با این اختلال می‌توانید کاراکتر نقش فیلم‌های زیر را مشاهده کنید:

  1. تئوری توطئه (۱۹۹۷) با بازی مل گیبسون
  2. یک دنیای بی‌نقص (falling down-1993) با بازی مایکل داگلاس
  3. خانه صدام (The house of Saddam-2008) با بازی ایگال نائور

نشانه‌های فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید

  1. سوءظن به‌دیگران بدون هیچ شاهدی. او باور دارد دیگران قصد فریب، سوءاستفاده و صدمه زدن به او را دارند.
  2. همواره بدون هیچ دلیلی ذهنشان درگیر شک درباره وفاداری و صداقت دوستان و آشنایان است.
  3. تمایلی ندارد چیزی از خودش به‌دیگران بگوید، زیرا می‌ترسد این اطلاعات بر علیه او استفاده شود.
  4. همواره احساس تحقیر یا تهدید از رفتار دیگران و یا اتفاقات خنثی و یا بی‌خطر می‌کند.
  5. کینه خود را هیچوقت فراموش نمی‌کند. آنها توان بخشیدن توهین‌ها، صدمه‌ها و حتی بی‌اعتنایی‌ها را ندارند.
  6. در جایی که دیگران چنین نظری ندارند، او گمان می‌کند که به شخصیت و یا شهرتش حمله شده است و به‌شدت و با خشونت واکنش نشان می‌دهد.
  7. درباره پاکدامنی و وفاداری همسر و یا شریک عاطفی بدون هیچ توجیهی همواره سوءظن دارد.
  8. از لحاظ اجتماعی فردی منزوی است.
  9. توانایی درک مشکلات خود را ندارد و خودپنداره روشنی از خود ندارد.
  10. نسبت به انتقاد به‌شدت حساس است.

نشانه‌های اختلال شخصیت پارانوئید با اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوفرنی بسیار شبیه است و بنابراین تشخیص آنها به دقت زیادی نیاز دارد.

اختلال شخصیت پارانوئید- تصویر ۲- دکتر کامیار سنایی روانشناس

شیوع اختلال شخصیت پارانویا

اختلال شخصیت پارانوئید در مردان بیشتر از زنان است و تخمین زده می‌شود که ۲٫۳ تا ۴٫۴ درصد جمغیت را شامل شود. همانند سایر اختلال‌های شخصیت، نشانه‌های این اختلال نیز با افزایش سن و در دهه چهارم و پنجم زندگی از شدت آنها کاسته می‌شود.

اختلال شخصیت پارانوئید مانند سایر اختلال های شخصیت تنها در بزرگسالی تشخیص داده می‌شود، زیرا تا پیش از آن شخصیت در حال رشد و تغییر است و نشانه‌های شخصیت پارانوئید می‌تواند موقت به‌وجود آمده باشد، در حالیکه اختلال شخصیت پارانوئید الگویی فراگیر و بلندمدت است. در صورتی که در کودکی و نوجوانی تشخیص اختلال شخصیت پارانوئید گذاشته شود، نشانه‌ها حداقل باید یک سال در فرد حضور داشته باشد.

سبب‌شناسی اختلال شخصیت پارانویا

علم روانشناسی امروزه نمی‌داند چه چیز عامل ایجاد اختلال شخصیت پارانوئید است، اگرچه تئوری‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. اکثر محققین ترکیبی از دلایل ۱) زیستی (ژن‌ها و ارث) ۲) روانی (خلق و خو و شخصیت فرد که به‌واسطه محیط و مهارت‌های آموخته شده ایجاد می‌شود) ۳) اجتماعی (نحوه ارتباط با خانواده و دوستان در کودکی) را در این اختلال موثر می‌دانند و هیچ تک‌عاملی را به‌تنهایی دلیل شکل‌گیری این اختلال نمی‌دانند.

والدین بی عاطفه، سرد و سخت گیر زمینه ساز بروز اختلال شخصیت پارانوئید است. شخصیت پارانوئید در کودکی مورد تحقیر، تمسخر و تنبیه والدین و دوستان قرار گرفته است (برای نمونه به زندگی نامه صدام مراجعه کنید) و بنابراین در بزرگسالی نیز همواره منتظر آسیب از سمت دیگران هستند و در نتیجه یاد گرفته اند تا برای دفاع از خود همواره به دیگران و نیت آنها سوئ ظن داشته و موضع حمله بخود بگیرند.

ازدواج با اختلال شخصیت پارانوئید – پارانویا و ازدواج

اگر قصد ازدواج با اختلال شخصیت پارانوئید را دارید، باید خود را آماده کنید تا او همیشه به‌شما مظنون باشد. او همیشه در هراس و عدم‌اعتماد نسبت به‌شماست و شما با هیچ اندازه تلاشی نمی‌توانید حس اعتمادش را به‌خود جلب‌کنید. اگر برای جلب اطمینان و اعتماد او تمام روز را در خانه بسر ببرید و با هیچ کس ارتباط نداشته باشید مطمئنا او نمی‌گوید که اکنون به تو اعتماد دارم. بلکه او پیش خود فکر می‌کند که شما آنقدر زرنگ هستید که نتوانسته است تا به حال چیزی از شما کشف کند. شک و عدم اعتماد او هیچ وقت پایان نمی‌یابد.

همسر پارانوئید شما همیشه خود را محق می‌داند و شما را بابت کارهایتان مدام سرزنش و تحقیر می‌کند. او هیچ وقت نقش خود را در مشکلات نمی‌پذیرد. دیگران از نظر شخصیت پارانوئید یا با او هستند و یا بر علیه او. اگر از شخصی که با او مشکل دارد طرفداری کنید شما نیز متهم به خیانت شده و دشمن محسوب می‌شوید. شخصیت پارانوئید احتمال زیادی دارد تا پرخاشگری‌های شدید از خود نشان دهد. در کنار یک شخصیت پارانوئید شما همواره احساس خطر می‌کنید.

هر قدر بیشتر تلاش کنید تا به یک شخصیت پارانوئید نزدیک شوید، او بیشتر گمان می‌کند که منظور شما از ایجاد صمیمیت، شناسایی نقاط ضعفش و بهره‌گیری از آن در موقع لزوم است. بنابراین شخصیت پارانوئید توانایی خودافشایی و صمیمیت ندارد.

نکته آخر: در صورت شدید بودن اختلال شخصیت پارانوئید بهتر است هرچه زودتر مقدمات جدایی خود را فراهم کنید. اما این کار را با احتیاط انجام دهید. زیرا مسلما برای جلوگیری از این کار دست به اقدامات خطرناک خواهد زد.

اختلال شخصیت پارانوئید- تصویر ۳- دکتر کامیار سنایی روانشناس

چرا یک پارانوئید من را به خود جذب کرده است؟

احتمال دارد شما جذب شخصیت مرموز و تودار پارانوئید شده‌اید. شخصیت تودار آنها کنجکاوی شما را بر انگیخته است و می‌خواهید او را کشف کنید. گروهی نیز به‌جهت کمک به شخصیت پارانوئید وارد رابطه می‌شوند. شما قصد دارید تا او را تغییر دهید. باور شما آن است که دیگران به او خیانت کرده و آسیب زده‌اند. ولی شما با مهربانی و وفاداری در کنار او می‌مانید و اعتماد او را جلب می‌کنید.

دلیل دیگر جذب شدن به شخصیت پارانوئید کنترلگری اوست. شما کنترل و چک کردن او را به‌حساب عشق و توجه به خود می‌گذارید. به‌جهت خلاءهای درونی وقتی کسی از شما می‌خواهد که رفت و آمد و ارتباطاهای خود را به او گزارش کنید، این رفتارها را نشانه عشق شدید می‌دانید و نه یک بیماری.

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

افرادی که اختلال شخصیت پارانوئید دارند، همانند سایر اختلال‌های شخصیت تمایلی برای درمان ندارند. و تا زمانی‌که اجبارهای بیرونی وادارشان نکند یا زندگیشان به‌شدت تحت‌تاثیر قرار نگیرد، انگیزه‌ای برای درمان از خود نشان‌نمی‌دهند. درمان اختلال شخصیت اجتنابی مستلزم درمانگری است که در درمان اختلال‌های شخصیت مهارت و تجربه دارد.

مانند سایر اختلال‌های شخصیت، دارو درمانی مناسب اختلال شخصیت پارانوئید نمی‌باشد و مراجع باید روان‌درمانی شود، اگرچه برای اختلال‌های همراه آنها داروهای ضدافسردگی و اضطراب می‌تواند تجویز شود.

مراجع در جلسات روان‌درمانی نیز الگوی شک و سوءظن را همراهش می‌آورد و به درمانگر و نیت‌هایش نیز مشکوک است. گاهی ممکن‌است حتی شک داشته‌باشد همسرش با درمانگر رابطه دارد و به‌همین خاطر به درمانگر و انگیزه او مشکوک است. بنابراین، مهمترین وظیفه درمانگر، ایجاد یک رابطه مبتنی بر اعتماد با مراجع است؛ زیرا تنها پس از آن است که درمان ادامه می‌یابد.

دررابطه با اهداف درمان می‌توان به آموزش چگونگی ارتباط با دیگران در موقعیت‌های اجتماعی و کمک به‌کاهش افکار پارانویایی اشاره‌کرد. لازم به‌ذکر است که اختلال شخصیت پارانوئید درمان نمی‌شود. ولکن در صورتی که فرد برای درمان انگیزه داشته باشد می‌توان نشانه‌های آن را کنترل کرد.

 

عشق وسواسی- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی درمان اختلال شخصیت خودشیفته- سایت تخصصی روانشناسی دکتر کامیار سنایی اختلال شخصیت وسواسی اجباری
اختلال شخصیت مرزی خود سرزنشگری- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
اختلال شخصیت اسکیزوئید اختلال شخصیت اسکیزوتایپال اختلال شخصیت اجتنابی
اختلال شخصیت خودشیفته اختلال شخصیت وابسته اختلال شخصیت نمایشی

16 دیدگاه

  1. سلام اقای دکتر دوست پسر من که دو سال و نیم باهم هستیم و قصدمون ازدواج بود وقتی من تو دوره پی ام اس بودم بهم گفت تو عوض شدی نکنه خیانت کردی و دیگه به این ماجرا گیر داد قبلا ی شک های ریزی ازش دیدم اما انقدر شدید نبود اما اینبار دیگه گیر همش میگفتم مگه من چیکار کردم میگفت نمیدونم یجوری بودی و این مدام تو ذهنم تکرار میشه ایا این پارانوییاس؟

  2. سلام
    آقای سنایی من دانشجو سال اول کارشناسی هستم
    یه سوالی داشتم
    من توهم توطئه دارم ، فکر میکنم یه گروه خاص دنیا و یا مملکت رو اداره میکنن.
    عده ای هم برای پول و … در خدمت اونها هستن.
    در این صورت هیچ امیدی برام نمیمونه ، حس میکنم دانشمندا و پیشبردن علوم هم وابسته به ایناست.
    حس میکنم همه چی ، اگرچه غیر مستقیم ، توسط اینا تنظیم ممکنه بشه و ممکنه مردم تحت کنترل اینا باشن.
    این فکر توطئه درسته؟ این خیلی مضطربم میکنه ممکنه یه مطلب راجع به رد این تئوری توطئه بگین؟ خیلی داره بهم ضربه میزنه.
    ضمنا من از این تفکرات اضطراب زا خیلی دارم ، این gad هست یا پارانوئید یا وسواس؟

    1. باید دید چرا این افکار بذهن شما خطور کرده و چقدر دلایل منطقی برای آن دارید. اگر ذهنتان دلایلی منطقی برای آن می آورد (حتی اگر این دلایل غلط باشد. نوع استدلال مهم است)شما دچار پارانویا نیستید و تنها مشکل شناختی دارید و باید افکار خود را با شخصی مطلع تر در میان گذاشته و خطاهای فکر تان را تصحیح کنید

  3. ناشناسی که عاجزانه میخواهد دوباره متولد شود و تمنای کمک دلسوزانه دارد گفت:

    دکتر نازنین سلام مجدد
    تمنای یه راهنمایی تخصصی و دلسوزانه دارم ازتون ، اگر مقدوره دقیقه ای رو به من اختصاص بدین و راهنمایی ام کنین.
    خداروشکر با کمک شما من مشکلم رو فهمیدم و با کتابتون دارم روند آشنایی با مشکل و بهبودی رو طی میکنم.
    حالا که راجع به مشکلم میدونم و اینکه فهمیدم میتونم برای همیشه از شرش خلاص بشم ، حالم خیلی بهتره.
    من به تازگی یه دوره ۳ ساله وسواس فکری رو تموم کردم ، دوره ای پر از اضطراب ها ، ترس ها و افسردگی. گاهی حتی از شدت اضطراب و از اینکه نمیتونستم تحملش کنم به مرگ و خودکشی فکر کردم. هنوزم با یاد اون روزا مضطرب و آشفته میشم ، حالم بد میشه.
    آقای دکتر یه کمکی میخوام.
    میخوام زندگیمو دوباره شروع کنم ، میخوام علی رغم شرایط نابسامانی که بر جامعه حاکمه ، من یه زندگی نسبتا آروم رو داشته باشم و زندگیمو به سمت یه جو و فضای علمی و فرهنگی زندگیم رو هدایت کنم (اینو عرض کنم که من از طبقه متوسط جامعه هستم ، خونواده ام تحصیل کرده هستن و تا حد خوبی به علم و فرهنگ اهمیت دادن).
    بهم بگین که چطور دوباره متولد بشم؟ دوباره این خاطره ناجور این دوران نگرانی ، ترس ، افسردگی و زخم عاطفی و روحی رو کامل فراموش کنم؟
    چه مراحلی رو دنبال کنم که دوباره متولد بشم و چه مراحلی رو برای یه زندگی آروم و فرهنگی پیش ببرم؟

    1. از همه مهم تر آن است که به خود سخت نگیرید. حق اشتباه کردن به خود بدهید. هر کسی حق دارد کامل و بی نقص نباشد. به خود فشار عالی بودن وارد نکنید.
      مقاله درمان کمالگرایی را نیز در سایت مطالعه کنید

  4. سلام آقای دکتر
    من ۱۷ سالمه ، پایه دوازدهمم ، وقتی کلاس هشتم بودم اون موقع به امور دینی گرایش پیدا کردم و مدتی گذشت و یواش یواش وسواس گرفتم تو غسل و اینا و عذابی بود برام ، وسواس تو غسل کردن داشتم ، یکی دو شب جنب شدم ، بعد فکر میکردم نکنه سکسومنیا داشته باشم و … و به علاوه شبهه عقیدتی زیاد تو ذهنم مطرح میشد و دنبالش میرفتم و آزار میدیدم و عادت داشتم هر چیزی رو کامل کامل بهش بپردازم.
    دو سال پیش پادکست درمان وسواس شما رو گوش دادم و وسواسم بهتر شد.
    کمی بعد از دین کمی فاصله گرفتم ، این بار توی مطالعه کردن اذیت میشدم ، خیلی کند میخوندم و حین خوندن فشار ذهنی و جسمی داشتم ، خیلی ریز و جزیی برنامه میریختم و اینا. به علاوه همچنان نشخوارهای فکری داشتم ، دائما تو فکر بودم راجع به مسائل مختلف ، تو بیرون و … فقط تو ذهنم با خودم راجع به برنامه درس و … حرف میزدم و اینا.
    بعد یه مدت با یه دختر وارد رابطه شدم ، درسته سنم کمه ولی به هر صورت بین خودمون جدی‌ش کردیم و تو این شرایط من فکر میکردم نکنه این دختره خودش عذامو مسموم کنه ، یا خونوادش تحریکش کنن که مسمومم کنه و یا حتی بدون اطلاع دختر خونوادش منو بکشن ، فکر میکردم گاموفوبیا و اینا دارم.
    ارتباطمون قطع شد و کمی گذشت ، این دفعه تو یه سایت ارز دیجیتال خارجی ثبت نام کردم و شماره همراه و اسمم رو دادم ، یه روزم پشتیبان سایت زنگ زد و گفت که اگه سوالی داشتم و اینا ازش بپرسم.
    عین خیالم نبود ، نه پولی ریختم نه اطلاعات هویتی و … ولی بعد مدتی که خواستم حساب رو ببندم ، زد به سرم نکنه اینا بیفتن دنبالم ، نکنه بخوان چیزی رو گردنم بندازن ، برام پاپوش درست کنن و اینا ، اینم بعد مدتی بهتر شد.
    ولی خلاصه که از اون موقع تا به حال این فکر رو دارم که نکنه امنیت نداشته باشم؟ و این فکر رو الآن دارم که نکنه اتفاق بدی بیفته برام؟ نکنه تو خیابون خفت گیری کنن ازم؟ نکنه بیماری بدی بگیرم؟ اگه پزشک بشم و بیماری اچ ای وی مثبت باشه و ندونم و منم بگیرم چی؟ نکنه بیماری لاعلاج بگیرم‌؟
    این آخری خیلی مهمه لطفا جواب اینو بدین که از همه مهمتر نگرانم و مضطرب که نکنه پارانویید بگیرم در آینده؟ و به همسرم شک کنم؟
    و آخر پیری به همه شک کنم و از دست کسی چیزی نخورم و با ضعف بدنی بمیرم؟
    و نکنه من ژن های مرتبط با انتقال دهنده های عصبی بدنم اختلال دارن و ممکنه بعدا به پارکینسون یا آلزایمر مبتلا بشم؟
    این چه بیماری ایه؟ ارثیه یا محیطی؟ ( من تو خونواده آشکارا ندیدم کسی مشکل نگرانی و اضطراب داشته باشه )
    مشکل ژنتیکیه؟ یعنی درست نمیشه؟ یعنی من درست نمیشم؟ نگرانم به دادم برسید.

    1. این موارد ارتباطی با پارانویا ندارد. نشانه وسواس فکری است. هیچ اعتنایی به این افکار نکنید و حرف وسواس را گوش ندهید . به هر چه می گوید عمل نکنید. اگر عمل کنید وسواس شدیدتر می شود. کتاب خودیاری برای درمان وسواس را از سایت گرفته مطالعه کنید.
      درباره درمان وسواس مطالعه کرده و تمرینات را انجام دهید

      1. درود دکتر نازنین
        کتاب را از فروشگاه سایت تهیه کردم و با ولعِ تمام‌، تقریبا نیمی از فصل اول را خواندم ، بابت تالیف چنین اثری ، کمال تشکر و قدردانی را از حضرتعالی دارم.

  5. سلام
    جناب دکتر به دادم برسید ، من ۱۷ سالمه
    هر لحظه ذهنم افکار مختلف رو نشخوار میکنه ، به طرز وسواس گونه ای از یه فکر به یه فکر دیگه میپرم ، برای افکارم استدلال میارم….
    یه مدت پیش هم من تو یه بروکر فارکس ثبت نام کردم ، اسم و محل زندگی و شماره همراه رو هم دادم ، هیچگونه تراکنشی نداشتم و هیچگونه مشکلی هم نیست اما عجیبا نگرانم که حس میکنم نکنه از طریق این شماره من و خونواده‌م رو پیدا کنن و برای پدرم یا من یا خونواده‌م پرونده سازی و دردسر درست نکنن و اینا ، بخصوص که بروکر اصالت روسی هم داره اگرچه توی یه جریزه ثبت شده ، اینا نگرانم میکنه.

    1. اینها نشانه وسواس فکری است بیشتر تا پارانویید. به خود بگویید می دانم دچار وسواس فکری هستم و این افکار واقعی نیست. این جمله را روی کاغذی بنویسید تا هر زمان این افکار هجوم اورد انرا با خود بگویید

      1. سلام جناب دکتر
        با اینکه مدت یک ماهی هست که از شروع این افکار میگذره ، ولی بازم هنوز دلم قرص نیست. نمیتونم مطمئن باشم. حتی دیشب به این فکر افتادم که دختری که سابقا باهاش ارتباط داشتم ، و عکس هایی ازم داره اون عکس ها رو در اختیار مثلا این شبکه های ماهواره ای قرار بده و بگه که این کشته شده و اینا ، واقعا من هم توان مقابله و دردسر و اینا رو ندارم.
        خسته‌م جناب دکتر ، حتی حین درس‌ خوندن ، مهمونی ، انگاری این عدم قطعیت هنوز توی ذهنمه. انگار هر لحظه منتظرم و فکر میکنم که اوضاع نا امنه.
        یکی دو بار که خیلی خسته شدم ، حس کردم مرگ باعث آرامش محضه. به مرگ و به خودکشی فکر کردم ، اگرچه جدی نبود و عملی نشد.
        نمیدونم واقعا ، اگه روشی ، اطمینانی ، چیزی هست ، ممنون میشم که بهم بگید لطفا.
        و اگه دارویی چیزی برای کاهش علائم اضطراب مدنظر دارید (اضافه کنم که من فاویسم دارم).
        متشکرم

        1. هر اطمینانی از سمت دیگری فقط ارامش موقت ایجاد می کند. شما باید یاد بگیرید خودتان با خودتان گفتگو کنید. زمانی که حالتان خخوب است بر روی کاغذ بنویسید که چه شکهایی دارید که نباید انها را حدی بگیرید. سپس در حین عود بخویش یاداوری کنید.

  6. سلام وقت شما به خیر.آقای دکتر من ۳۱ ساله هستم و موضوعی ذهنم رو مشغول کرده و نیاز به کمک دارم؛ من نمیدونم دچار اختلال پارانویید هستم و یا فقط وابستگی . یک سال هست که به شخصی وابستگی پیدا کردم ایشون روانشناس هستن.تو این مدت یک سال چندین مرتبه احساس و فکر من این بوده که ایشون تمایلی به ادامه ی رابطه ندارن مثلا اگر تقاضا میکردم که دیدارشون کنم در عین ادب و احترام و مهربانی گرفتاری رو عنوان میکردند،گاهی واقعا درست بود اما گاهی هم ترجیحشون به این بوده.البته دیدارهایی هم رخ میداد اما هر بار با اصرار و ناراحتی از طرف من.اگر پیامم رو دیر جواب بدن من بهم میریزم و عصبانی میشم و این خشم رو بیان میکنم اونهم به شکل بسیار بدی.راستش فکر اینکه ایشون به عنوان روانشناس اگر تونستن با من باشن پس با دیگران هم میتونن باشن اذیتم میکرد ومیکنه ولی میخوام رفعش کنم. این موضوع رو به خودشون هم گفتم برخوردشون مهربانانه و مودبانه بود و این اطمینان رو دادن که همچین چیزی نیست.ایشون مسافرتی بودن و قرار بود روز بعد از بازگشتشون دیداری داشته باشیم من تا ساعت ۸ شب قبل، منتظر پیام ایشون بودم و خبری نشد،ذهنم بهم ریخت این فکر که دنبال هر بهانه ای هستن تا من رو پس بزنن، واتساپشون رو چک کردم و دیدم یک بار آنلاین شدن چون میدونستم اون ساعت هم اتوبوس برگشت حرکت داره نتیجه گرفتم کارشون اون ساعت تمام شده و به من پیام ندادن این یعنی بهانه واسه عدم دیدار فردا، طبق معمول عصبانی شدم و پیام دادم که ممنون میشم برنامه رو بگن چون من هم باید برنامه ریزی کنم و از منتظر نگه داشته شدن خوشم نمیاد.قبلا هم زیاد دچار این فکر شدم که میخوان من رو پس بزنن.خب معلوم شد که کارشون هنوز تمام نشده و دیدار فردا هم انجام گرفت البته اعتراض کردن که هر بار از طرف من زود قضاوت میشن و مورد توهین قرار میگیرن،من هم بسبار شرمنده شدم مثل همیشه.چون حقیقتش رو بگم، درست بود اینکار رو زیاد کردم،بهرحال بعد از دیدارمون مهربانانه و دلسوزانه گفتن که اگر این وابستگی رفع نشه من دچار “پارانوئید “میشم.مقاله ی شما رو خوندم من راستش فقط راجع به ایشون این افکار رو دارم و هر بار هر فکری که کردم ذهنم براش دلیل هم داشته که البته اکثر اوقات غلط بوده.در تلاشم که این وابستگی رو رفع کنمش شوقی از روی پای خودم استادن و وابسته نبودن در من هست هرچند خفیف، اما “ترس” از پارانوئید بودن حالم رو بد میکنه، مثل اینه که بهم بگن جسمم دچار یه بیماری خطرناک شده.اما بهرحال اگر این طور باشه بسیار مشتاقم که درمان بشم.من اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم.
    سپاسگزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا