چرا در رابطه عاطفی خود احساس طرد شدگی دارم؟
مقدمه
احساس طرد شدگی، تجربهای جهانی است. کسی نمیتواند ادعا نماید که در طول زندگی خود احساس طرد شدگی را تجربه نکرده است. آنچه افراد را در این زمینه متفاوت میسازد، شدت و فراوانی بروز آن و نحوه برخورد افراد با آن است. یکی از آزارندهترین تنبیهات بشر در طول تاریخ، طرد شدگی از اجتماع بوده است.
در گذشته تنها شرط بقای فرد، تعلق به قبیله و ماندن در آن بوده است. طبق نظر روانشناسان تکاملی، مغز در طول تاریخ فراگرفته است که به علائم طرد شدگی واکنش نشان دهد. زیرا در صورت بیتفاوتی به علائم طرد شدگی، بقای فرد مورد تهدید قرار میگیرد. ما به قراردادهای اجتماعی پایبند میمانیم، زیرا ترس از طرد و جدایی داریم. بر اساس تحقیق مشترک دانشگاه تگزاس و اکسفورد، زمانی که احساس طرد شدگی بیشتری داریم، رفتارهای غیرخلاقانه و تقلیدی بیشتری از خود بروز داده و بیشتر همرنگ جماعت میشویم تا از خطر پذیرفته نشدن و طرد رها شویم.
مطالعات FMRI انجامشده بر مغز نشان داد که هنگام طردشدگی، همان مراکزی از مغز فعال میشود که هنگام تجربه درد فعال میشود. و این امر دلیل سخت و دردناک بودن طردشدگی را در انسان نشان میدهد. این احساس بد را حتی در هنگام گم کردن اشیا نیز میتوان تجربه کرد. طبق تحقیقات انجام شده در دانشگاه کنتاکی امریکا، احساس طرد شدگی رابطه مستقیمی با افسردگی و اضطراب دارد.
طرد شدن میتواند از جامعه و یا یک فرد دیگر باشد. طرد میتواند توسط همکار، دوست، والدین، خواهر یا برادر و یا شریک عاطفی ایجاد شود. احساس طرد شدگی در روابط عاشقانه یکی از سختترین انواع طرد شدن میباشد.
احساس طرد شدگی را باید با الگوی طرد شدگی متفاوت دانست.
زمانیکه شدت و فراوانی احساس طرد شدگی زیاد باشد و فرد توانایی مدیریت رفتارهایش را نداشته باشد، در سیکل معیوبی قرار میگیرد که تداومبخش الگوی طردشدگی در اوست. در این حالت سبک زندگی فرد، افکار، و رفتارهایش باعث میشود که خود، شرایط طردشدن را برای خویشتن فراهم کند. بنابراین زخم طرد شدگی نه تنها در او بهبود نمییابد که هردم تازهتر میشود.
الگوی طرد شدگی در کودکی بهواسطه رفتارهای سرد و خشن والدین و یا اتفاقات غیرمترقبهای چون از دست دادن والدین در اثر مرگ، طلاق، افسردگی مادر، شاغل بودن مادر و غیبت زیاد مراقب اصلی کودک بهوجود میآید. در بزرگسالی نیز الگوی طرد شدگی ممکن است بهوجود بیاید، ولکن اتفاق وارده باید شدیدتر بوده و دفعات آن نیز بیشتر باشد. بهطور مثال، امکان ایجاد این الگو در بزرگسالی در صورت وقوع همزمان مرگ والدین، طلاق و یا طرد شدگی از سوی شریک عاطفی و از دست دادن شغل وجود دارد.
رفتارهای سرد و بیروح والدین، تبعیض، نوسان عاطفی والدین در ابراز محبت و خشم و … همگی باعث ایجاد الگوی طرد در فرد میگردند.
احساس طرد شدگی پس از ایجاد، چه تأثیری بر روابط فرد در بزرگسالی میگذارد؟
احساس طرد شدگی و طرد مانند نیرویی است که میتواند باعث انسجام یک رابطه شود یا آنکه رابطه را خراب کند. به محض آنکه فرد نسبت به شخصی احساس تعلق پیدا کرده و علاقمند میشود، این نیرو آغاز بهکار میکند. فرد بهجهت نگرانی و ترس از طرد شدن، به تنظیم رابطه خود با دیگری میپردازد و سعی میکند برای بهبود روابط و ایجاد احساس تعلق تلاش کند و قوانین یک رابطه سالم را موردنظر قرار دهد.
ولکن در صورتیکه این نیرو به الگوی طرد تبدیل شود، در روابط فرد اختلال ایجاد کرده و آن را مضمحل میسازد. من بسیار از افراد مختلف میشنوم که میگویند: حالم تا زمانیکه وارد رابطه عاطفی نشدهام خوب است اما در هنگام رابطه عاطفی بهشدت دچار اضطراب میشوم. در نتیجه فرد از ترس طرد شدن، یا وارد هیچ رابطه عاطفی نمیشود یا آنکه در رابطه خود سعی میکند با تمام اطمینان و تمام وجود وارد نشود تا در صورت طرد شدن ضربه مهلکی نخورد و بهقولی از پیش آماده طرد شدن باشد.
یا آنکه فرد در رابطه عاطفی چنان ناایمن است که دائماً بهطرق مختلف از شریک عاطفی خود میخواهد که او را مطمئن کند و رفتارهایی از او سر میزند که برای طرف مقابل آزارنده است. این رفتارهای آزارنده شریک عاطفی را خسته و آزرده کرده و از رابطه کناره میگیرد. کنارهگیری شریک عاطفی باعث میشود الگوی طردِ فرد باز هم بیشتر تقویت شود و او به درستیِ الگوی خود یقین پیدا کند. فرد درک نمیکند که این رفتارهای خودش بوده است که باعث کنارهگیری شریک عاطفی او شده است، بلکه باور او مبنی بر آنکه به هیچ رابطهای نمیتوان اطمینان کرد، همه رابطهها پایان میپذیرند و او دوست داشتنی نیست، در ذهن او باز هم پررنگتر میشود.
باید اذعان کرد که گروهی از افرادی که الگوی طرد دارند، اصولاً جذب افراد طرد کننده میشوند.
افرادیکه از نظر عاطفی در دسترس نیستند. من بکرات در مشاوراتم دیدهام که فرد، عاشق شخصی در کشور دیگر، شخصیکه دارای همسر و خانواده است و طبعاً تمام توجهش به این رابطه نخواهد بود، از نظر دینی با او متفاوت است و امکان وصال بسیار اندک است، دارای روابط متعدد است و تعهدی به رابطه ندارد و … میشود. به این ترتیب، این فرد جذب الگویی میشود که شبیه الگوی خانواده اوست. مادری که از نظر عاطفی در دسترس نبوده. پدری که اوقات زیادی را با فرزندانش صرف نمیکرده. والدینی که بهجهت نزاع باهم، انرژی برای کودک نداشتند و درگیر خود بودند. پدر و مادری که دائماً فرزندشان را بهطرد و ترک تهدید میکردند یا آنکه کودک این احساس را داشته و … .
همگی اینها به کودک این باور را منتقل میکند که اولاً دنیا و مردمانش همگی همینگونهاند و این نوع رفتارها و بیتفاوتیها برای او آشنا میباشد و جذبش میگردد. ثانیاً، او آنقدر ارزشمند نمیباشد که دیگری عاشقش شود. به این دلیل نمیتواند رابطه بد خود را ترک کند، زیرا باور ندارد که شایسته رابطه خوب است. ضمنا فکر میکند توانایی نگهداشتن رابطه خوب را ندارد؛ بنابراین در رابطه با فردی سوءاستفادهگر باقی میماند.
افرادیکه دارای الگوی طرد میباشند، باور دارند هنوز آن فرد موردنظرشان را نیافتهاند و منتظر جرقهای هستند که کسی بتواند در دلشان ایجاد کند. متاسفانه اگر کسی هم بتواند آن جرقه را در دلشان ایجاد کند، تنها بهدلیل آنست که الگوی طردشان را تحریک کرده. بهعبارت سادهتر، از نظر عاطفی این فرد در دسترس نیست. اگرچه زمانیکه از آنها سوال میشود چرا انتخابت، اینگونه افراد هستند؛ اکثر این افراد میگویند از کجا میدانستم آنها افرادی متعهد نیستند. ولکن باید دانست این افراد ناخودآگاه جذب این افراد میشوند و به تعبیر من ناخودآگاه بو میکشند و اینگونه افراد را مییابند. آنها هرکجا احساس طردشدگی کنند، جذب میشوند.
افرادی که الگوی طرد در آنها شدید است، به افراد خوب و متعهد علاقمند نمیشوند.
(این یکی از دلایلی است که نباید پس از قطع یک رابطه عاطفی و بالاخص احساس طرد بهسرعت وارد رابطه عاطفی دیگری شد). زیرا تا الگوی طرد در آنها فعال نشود، هورمونهای آنها بهجریان نمیافتد. احساس عدمامنیت در یک رابطه مانند یک عامل جذبکننده در آنها عمل میکند و رابطهای که به آنها احساس امنیت دهد، آنها را سرد میکند.
گروهی از این افراد هیچ ذوقی برای ایجاد ارتباط عاطفی نشان نمیدهند، زیرا باور دارند که هم اکنون از آرامشی که دارند بسیار خشنود هستند و برای چه آرامش خود را خراب کنند. طبق مشاهدات من، این حالت معمولاً پس از خستگی از روابط ناموفق متعدد ایجاد میگردد. این افراد اعتقاد دارند که در رابطه نبودن، بهتر از داشتن رابطهای است که احساس طرد شدگی داشته و خیالشان نامطمئن باشد و در نتیجه همواره دچار اضطراب باشند. در واقع، در ناخودآگاه آنها بهخود میگویند: «اگر در یک رابطه از نظر عاطفی درگیر نشوم، این رابطه ارزشی ندارد و اگر درگیر شوم بهشدت احساس ناامنی، اضطراب جدایی و احساس طرد شدگی دارم. سری را که درد نمیکند، دستمال نمیبندند. از خیرِ رابطه عاطفی میگذرم.»
این افراد معمولاً زمانی که در رابطه هستند، چنان به طرف مقابل میچسبند که باعث خفه شدن رابطه میشود. وابستگی شدید آنها، طرف مقابل را فراری میدهد و طبعاً با ترک طرف مقابل، الگوی طرد در آنها باز هم شدیدتر میشود و آنها دلیل این امر را بیارزشی و ناتوانی خود میدانند، درحالیکه این رفتار آنها بوده که باعث خراب شدن رابطه شده است و با تغییر رفتار، بهسادگی میتوانند رابطه را حفظ کنند.
گروهی از افرادی که الگوی طرد دارند،
با شور و حرارت وارد رابطه میشوند و احساس تعلق شدید میکنند؛ ولی در تعهد و صمیمیت در رابطه مشکل دارند و بدون آنکه خود از نوع مشکلشان آگاه باشند، با بهانههای متفاوتی چون «تازه واقعیت او را شناختم» از رابطه درآمده و مجدداً وارد رابطه جدید دیگری میشوند که آن رابطه نیز تنها مدتی برای آنها جذاب میباشد. این افراد تا زمانی که طرف مقابل کاملاً جذب آنها نشده است، به رابطه علاقمند هستند و زمانی که علاقمندی دوطرفه شد، آنها علاقه خود را از دست میدهند. متاسفانه تا زمانی که فرد مشکل را در دیگران جستجو میکند، توانایی حل این الگوی خود را ندارد.
راهحل ناخودآگاه برخی از افراد برای احساس طرد شدگی در خود و نیز ترس از دست دادن رابطه، داشتن روابط عاطفی سطحی با چند نفر است تا در صورت خراب شدن یک رابطه، بتوانند رابطه دیگر را بهسرعت جایگزین آن کنند. این افراد معمولاً پس از تمام شدن رابطه عاطفی، ارتباط خود را کمابیش با شریک عاطفی سابق خود حفظ میکنند و معمولاً جرات تمام کردن رابطه را ندارند (هرچند اگر تنها در ذهن آنها ادامه داشته باشد).
همه این رفتارها از الگوی طرد در فرد ناشی میشود که عدم شناسایی و اصلاح آن باعث پررنگتر شدن این الگو در ذهن فرد میگردد. در صورتی که دچار الگوی طرد هستید و یا آنکه در حال حاضر در دوره طرد عاطفی قرار دارید، احتمالاً بعضی از نشانههای زیر را تجربه میکنید.
نشانههای وجود الگوی طرد در فرد
۱. ترس شدید از طردشدن دارید. هرچیزی را (هرچند طبیعی) نشانه ترکشدن میدانید. مثلاً جروبحثی که در همه روابط رخ میدهد، شما نشانه تنفر دیگری از خود و طبعاً ترککردن وی میدانید.
۲. در ایجاد روابط عاطفی اولیه مشکل دارید.
۳. احساس عدمامنیت میکنید، که این امر در زندگی عاطفی، اجتماعی و دستیابی به اهدافتان اختلال ایجاد میکند.
۴. تمایل دارید خود را دائماً در معرض افراد، موقعیتها و تجربیاتی قرار دهید که الگوی طردشدن و از دست دادن را در شما بازتولید میکند.
۵. در اعتماد کردن به دیگری مشکل دارید.
در مواردی حتی در اعتماد به ثبات وقایع و پدیدهها نیز مشکل دارید!
۶. رفتارهایی میکنید که الگوی طردشدن را بازتولید میکند.
۷. در ارتباط با افرادیکه برایتان نماینده قدرتند، دچار اضطراب میگردید.
۸. خاطرات طرد و جدایی را بهوضوح در ذهن دارید و تکرار میکنید.
۹. عزتنفس اندکی دارید.
۱۰. پس از کشمکش و مناقشه با دیگری، نمیتوانید ذهنتان را از آن موضوع رها کنید.
۱۱. تحمل بالا پایین رفتنهای معمول یک رابطه عاطفی را ندارید و به نشانههای ترکشدگی، واکنشهای بیش از حد نشان میدهید.
۱۲. به علائم طرد و ترک و انتقاد بهشدت حساسید و واکنشهای بیش از حد متعارف نشان میدهید.
۱۳. بین ترس از طرد و جدایی و ترس از چسبندگی توسط دیگری در نوسانید. اگر شریک عاطفیتان از شما دور شود، احساس طرد شدگی و ترس از دست دادن میکنید و در صورتیکه شریک عاطفیتان به شما نزدیک شود، احساس خفگی، کنترلشدن و تجاوز به حریم خصوصیتان میکنید.
۱۴. جذب فردی میشوید که از نظر عاطفی در دسترس نیست.
۱۵. احساسات عاطفی و جنسیتان نسبت به کسیکه به شما علاقه نشان میدهد، خاموش میشود.
۱۶. زمانیکه شریک عاطفی سابقتان (کسیکه دوستش میداشتید) را میبینید، تا مدتی گیج و مبهوت هستید و نمیتوانید احساستان را درک کنید. (آیا از او متنفرید یا دوستش دارید؟)
۱۷. از ترس طردشدن، از رابطه عاطفی کنارهگیری میکنید یا آنکه بدون تفکر و بهسرعت وارد رابطه عاطفی میشوید و محکم به آن میچسبید.
۱۸. توان رهایی از احساسات عاطفی خود را حتی هنگامیکه میدانید فرد مقابل برایتان مناسب نیست، ندارید.
۱۹. تمایل زیادی به کنترل رفتار و افکار شریک عاطفیتان (تا او رفتارهایی کند که احساس طرد شدگی شما کاهش یابد) دارید.
۲۰. انتظارات غیرواقعبینانه از شریک عاطفیتان دارید. نسبت به مدت زمان و عمق رابطه عاطفی که در آن هستید، همواره بیشتر از شریک عاطفیتان انتظار توجه دارید.
مقاله مرتبط: طرحواره طردشدگی
راهکارهای خارج شدن از الگوی طرد
۱. اولین قدم، شناخت الگوی خود است.
شما باید الگوی خود را با تمام جزییات آن بشناسید. باید از نشانههای آن آگاه باشید تا هر کجا سر و کله آن در زندگی شما پیدا شد، بهسرعت بهخود بگویید: «آهای، حواست باشد، این الگوی طرد من است که باز فعال شده است.» پس از شناسایی و کشف این الگو در زندگی خود، میتوانید با آن مقابله کنید. با دشمن ناشناس نمیتوان مقابله کرد.
برای شناحت بهتر الگوی طرد در خود، سعی کنید گذشتهتان را بهیاد بیاورید. افرادیکه از دست دادهاید و تجربیات تنهایی و احساس طرد شدگی در کودکیتان را مرور کنید. آیا زمانهایی را بهخاطر میآورید که مادر یا پدر، شما را تنها میگذاشتند و میرفتند؟ آیا آنها یکدیگر را تهدید بهرفتن میکردند؟ آیا از یکدیگر طلاق گرفتند و شما با یکی از آنها زندگی میکردید؟ روی محبت والدینتان نمیتوانستید حساب کنید و آنها طبق حال درونیشان با شما خوب یا بد رفتار میکردند؟ آیا مادر در دوران کودکیتان به افسردگی مبتلا بود؟ آیا محل زندگیتان دائماً بنابر شرایط خانواده تغییر میکرد و بالطبع دوستانتان را از دست میدادید؟ همه را بهخاطر بیاورید و بنویسید. بهخود بگویید هیچیک از اینها تقصیر شما نبود و شما هیچ کنترلی رویشان نداشتید. شما نقشی در آنکه دیگران ترکتان کردند، نداشتید. اما میدانید که اکنون اوضاع متفاوت است و میتوانید شرایط زندگیتان را خودتان تعیین کنید.
۲. مرحله بعد، یادداشت برداری است.
آن است که باید همواره خودکار و کاغذی در جیب خود داشته باشید تا هر زمان احساس طرد شدگی کردید، آن را یادداشت کنید و به خود بگویید: «من میدانم که بهدلیل الگوی طرد در خود بهسرعت احساس طرد شدگی میکنم و هر واقعهای را مصداق بیتوجهی و طرد میدانم. برای این واقعه آیا هیچ توضیح دیگری غیر از بیتوجهی به من وجود ندارد؟ چه شواهدی برای این باور جدید خود دارم؟ از گذشته چه شواهدی بر رد باور طرد خود دارم؟ به شواهدی در گذشته که احساس طرد شدگی کردید و سپس به غلط بودن باور خود پی بردید، رجوع کنید و آنها را بنویسید.
۳. توجه به رفتارها
در این مرحله با خود بیاندیشید که همیشه طبق الگوی طرد خود، زمانی که باور داشتید شریک عاطفی شما به اندازه کافی به شما توجه نمیکند، شما را از خود میراند و یا سرد برخورد میکند، چه رفتارهایی از خود نشان میدادید. بهطور مثال غر میزدید، انتقاد میکردید، شریک عاطفیتان را متهم به بیوفایی میکردید، دائماً نگران او میشدید و با او تماس میگرفتید و یا از او میخواستید که دائماً با شما تماس بگیرد، سعی میکردید همه جا در کنارش باشید و … . ولی اکنون که درک کردهاید شناختهای شما بر اساس الگوی طرد در شما است و این عینک چشم شما است که حقایق را بهگونه دیگری نشان میدهد، چه رفتاری از خود نشان خواهید داد؟
مقاله مرتبط: چگونه دیگران را عاشق خود کنیم؟
۴. فرد مقابل را از نظر عاطفی بسنجید.
پس از بررسی شواهد منطقی، اگر مطمئن شدید که طرف مقابل شما فردی است که از نظر عاطفی در دسترس نمیباشد، احساس طرد شدگی شما را زیاد میکند و در کنار او احساس امنیت نمیکنید، هرچند جذب او شدهاید با او وارد رابطه نشوید. و اگر با کسی در ارتباطید که بهدلیل در دسترس نبودن برایتان جذاب است، باید بهسرعت از رابطه خارج شوید. باید با اراده قوی خود، این سیکل معیوب را بشکنید و از رابطه بد خود خارج شوید. زیرا هر رابطه بد، الگوی غلط شما را شدیدتر میکند.
مراقب باشید تا وارد رابطه با فرد الکلی و معتاد، فردی که دارای همسر است، فردیکه از نظر جغرافیایی از شما دور است، فردی که اعتیاد به کار دارد و وقتی برای شما نمیگذارد، فردیکه بهتازگی از یک رابطه بیرون آمده و هنوز نتوانسته آن رابطه را فراموش کند و مدام از رابطه قبلی خود برایتان میگوید، فردیکه بهغیر از شما با دیگری نیز در ارتباط است، فردیکه از نظر عاطفی سرد است و توان عشق ورزیدن ندارد، فردیکه مورد توجه افراد زیادی است و شما رقیبان زیادی برای بهدست آوردن او پیشروی خود میبینید، فردیکه هیچوقت دربارهاش مطمئن نمیشوید که دوستتان دارد و یا به شما تعلق دارد، فردیکه از نظر فرهنگی، دینی و … با یکدیگر متفاوت هستید و شما میدانید که برای بهدست آوردن او با مخالفتهای زیادی روبرو خواهید شد، نشوید. زیرا اینها همگی نمونههای کلاسیک الگوی طرد است که در شما تحریک و فعال شده است.
۵. باورهای غلط خود را درباره ارتباط، اصلاح کنید.
بسیار از مواقع این باورهای غلط ما هستند که ما را در رابطه گیرمیاندازند. شناختهای صحیح از خود و رابطه پیدا کنید.
بعضی از این شناختها و باید و نبایدهای رفتاری عبارتند از:
۱- تنها شما نیستید که احساس تنهایی میکنید.
احساس تنهایی جهانشمول است.
۲- باورهای غلط خود درباره عشق را که از فیلمها و سریالها گرفتهاید، دور بریزید.
عشق بر اساس شناخت و اندک اندک حاصل میشود. هیچ رابطهای در ابتدا کامل و ایدهآل نخواهد بود. و تنها پس از طی زمان است که دو نفر واقعاً عاشق یکدیگر شده و چالشهای رابطه را پشتسر میگذارند. احساس تعلق و عشق در یک نگاه و رابطه عاطفی سریع، چیزی جز الگوی طرد (و یا سایر الگوهای غلط کودکی) نمیباشد که در شما فعال شده است. شما باید بهدنبال ارتباط باشید و نه یک رابطه عاشقانه. ارتباط مبتنی بر احترام، اعتماد، مراقبت و تعهد دوجانبه. مسلم است که ارتباط با این ویژگیها، عشق را نیز بهدنبال خواهد داشت.
۳- واقعبین باشید.
قرار نیست احساس طرد شدگی و الگوی طرد در شما یکشبه تغییر کند. بدن شما نسبت به این الگو شرطی شده است و تنها زمانی تحریک میشود که احساس عدم امنیت کند. پس برای خود زمان صرف کنید تا ذهن و بدنتان نسبت به رابطهای سالم واکنش نشان دهد و سرد نشود.
۴- احساس طرد شدگی باعث ایجاد افکار بیارزشی در فرد میشود.
فرد، طرد شدن خود را انعکاسی از میزان ارزشمندی خود فرض میکند. او بهدنبال نقص و اشتباه در خود میگردد و رفتن معشوق را به نقص در خود نسبت میدهد. این کار باعث ماندگاری و افزایش شدت درد و رنج در فرد میگردد. آگاه باشید! افراد طردکننده حرفهای، برای سلب احساس گناه از خود، شما را مقصر میدانند تا تصویر ایدهالشان از خود خدشهدار نشود. خوبیها، مهارتها و تواناییهای خود را یادآوری کنید. طبق تحقیقات، افرادی که طرد شدن خود را منتسب به امری غیر از خود میکنند، زودتر از افرادی که علت طرد را در خودجسته و آن را نشانه عدم تایید و دوست نداشتنی بودن خود میدانند، از حال بد خارج میشوند. (مقاله رشد و افزایش عزت نفس را در این رابطه مطالعه کنید.)
۵- به دنبال تایید فردی که شما را طرد کرده، نباشید.
باور غلط دیگر فردی که الگوی طرد دارد آن است که تنها بهدنبال تایید فردی است که او را طرد کرده است. او تنها با کسب تایید و پذیرفته شدن از سوی او (یا افرادی که او را طرد میکنند) است که بهدنبال عزت نفس میگردد و تایید و پذیرفته شدن افراد دیگر را نمیپذیرد. بهعبارت سادهتر، او بهدنبال تایید کسانی است که تاییدش نمیکنند و تایید کسانیکه او را تایید میکنند، برایش بیارزش است. با کسانیکه دوستتان دارند و تاییدتان میکنند ارتباط برقرار کنید. سعی کنید روابطتان را با دوستانتان پررنگتر کنید و از طرف آنها حمایت عاطفی و اجتماعی بهدست بیاورید. هرچند شاید باور دارید که تایید آنها حالتان را تغییر نمیدهد، ولکن طبق تحقیقات انجام شده، داشتن مرکز امن عاطفی کمک زیادی بهبهبود الگوی طردتان میکند. (برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مقاله ۹ قدم برای بهبودی بعد از پایان رابطه عاطفی رجوع کنید.)
۶- تصور نکنید که دیگر هیچوقت عاشق نخواهید شد.
فرد تصور میکند دیگر هیچ رابطهای نمیتواند جای این رابطه را بگیرد و هیچوقت عاشق نخواهد شد. و در صورتی که این رابطه تمام شود، برای همیشه تنها خواهد ماند. او فکر میکند تنها اوست که به این مصیبت دچار شده، درحالیکه باید بدانید این عامترین و جهانیترین اتفاق دنیاست. چنانکه کل شعر و هنر را میتوان بر پایههای احساس انسانی طرد و ترک دانست. شما اولین فردی نیستید که دچار احساس طرد شدگی شدهاید و آخرین نیز نخواهید بود. درست است، حال شما بسیار بد است. احساس بدی که کمتر چیزی را با آن بتوان مقایسه کرد، ولی بدینمعنا نیست که احساس طرد شدگی شما همیشگیست. باز هم احساس خوب خواهید داشت. باز هم در رابطه خواهید رفت و باز هم عاشق خواهید شد. اما اینبار سعی کنید بر اساس الگوی طرد خود عاشق نشوید.
اما خطاهای رفتاری را میتوان اینگونه برشمرد:
۱- فرد انتظارات غیرواقعبینانه از شریک عاطفیاش دارد.
او خیلی زودتر و بیشتر از مرحله دوستی که در آن است، از شریک عاطفیاش توجه، محبت و باهم بودن را میخواهد. مثلاً اگر آنها تنها یک هفتهست باهم آشنا شدهاند، او به اندازه یک رابطه یکساله از طرف مقابل انتظار دارد. اگر یکسال است دوستند، انتظار برخورد همانند دو نامزد را دارد. اگر نامزدند، دلش میخواهد رفتارهای یک زوج متاهل را داشته باشند. مثلاً او درک نمیکند که برای طرف مقابل، دیدهشدن باهم در انظار عمومی مورد پذیرش نیست. و آن را ناشی از عدمتوجه و شک و تردید طرف مقابل بهرابطه و خودش منسوب میکند. درنتیجه، واکنشهای نامعقول و بیش از حد نشان میدهد. بنابراین باعث میشود شریک عاطفیاش در واقعیت نیز بهدرستیِ رابطه خود شک کند و کمی محتاطتر عمل کند.
این شک، احساس طرد شدگی را در فرد بیشتر تحریک کرده و رفتارهای نادرست بیشتری انجام میدهد. این دور معیوب تا زمان تخریب رابطه میتواند ادامه یابد.
۲- شریک عاطفیتان را مجبور میکنید رفتارهایی را برای اطمینان دادن به شما انجام دهد.
بهطور مثال، دائماً خبر شما را بگیرد، هرجا میرود به شما بگوید، وقت زیادی را با شما صرف کند، دیدن شما را به رفتن به جاهای دیگر ترجیح دهد و … . این امر شریک عاطفیتان را تحت فشار قرار میدهد و باعث کاهش علاقه از سمت او میگردد. او ناخودآگاه این باور را پیدا میکند که حتماً دیدن او آنقدرها هم جذاب نیست که من برای آن تحت فشارم.
در حالت کلیتر، شما مسئولیت عاطفه خود را بر شانههای طرف مقابل میاندازید و او را مسئول حال خوب یا بد خود میدانید. باید مسئولیت احساساتتان (احساس طرد شدگی) را بپذیرید و بدانید که این احساس شماست و ربطی بهرفتار طرف مقابل ندارد. شما باید خودتان راهکارهای آرام کردنتان را پیدا کنید. و از طرف مقابل انتظار نداشته باشید که احساسات طرد و ترک شما را التیام ببخشد. این کار باعث میشود قدرت رفتار کردن صحیح در دست شما باشد و آن را به دیگری نسپارید. هر چقدر بیشتر دیگری را مسئول احساسات خود بدانید، بیشتر احساس طرد شدگی میکنید. در نهایت، باید بپذیرید که بهواسطه انسان بودنتان، موجودی جدای از همه انسانهای دیگر هستید. بنابراین ترس از طرد و ترک را در خود پذیرفته و آن را دستمایه خوداتکایی و استقلالتان کنید.
۳- منتظر نباشید
هنگامی که در تله طرد و ترک گرفتار شدید و بهشدت عصبانی و یا غمگین هستید، منتظر نباشید تا شریک عاطفیتان با توجه کردن و اطمینانبخشی به شما، حالتان را خوب کند. این اتفاق نخواهد افتاد. زیرا معمولاً هیچ رفتاری از او، شما را راضی نخواهد کرد و بالعکس، تمرکز بر او هر لحظه شما را عصبانیتر و غمگینتر خواهد کرد.
۴- به احساسات خود توجه کنید.
بهجای نادیده گرفتن احساساتتان و فرار از آنها از طریق رفتارهای اعتیادگونهای همچون استفاده از الکل، مواد، سیگار، خوردن، کار زیاد، رابطه جنسی، اینترنت و …، به احساسات خود توجه کنید. از خودتان بپرسید به خود چه میگویم که این احساسات را دارم. زیرا این خودتان هستید که با جملاتی چون: «دوست داشتنی نیستم»، «چون زشت هستم او طردم کرده است»، «بیعرضه هستم»، «یک شکست خورده هستم، زیرا بلد نیستم رابطهام را حفظ کنم»، «فرد مهمی نیستم، در غیر اینصورت مرا ترک نمیکرد»، «با رفتن او حکم بیارزشی من ثابت شد» و … خودتان را طرد میکنید.
در بزرگسالی، دیگری میتواند شما را ترک کند، ولی کسی نمیتواند احساس طرد شدگی به شما بدهد. احساس طرد شدگی در بزرگسالی امری درونی است و شما میتوانید با تمرکز روی خود و عدم انتظار از دیگری، زخمتان را التیام ببخشید. انتظار تأیید از دیگری، احساس طرد شدگی را در شما تقویت میکند. تلاش کنید تا با توجه به درون خود، آرامش کسب کنید. بهجای تکیه و تمرکز بر تأیید و توجه از سوی دیگری، به کودک درونتان عشق و محبت بدهید. احساس طرد شدگی نشانه نیاز کودک درون شما به دریافت عشق و محبت از سوی شما است. به خرید بروید، با دوستتان قرار بگذارید، شام مفصلی برای خودتان تدارک ببینید، ورزش کنید، در پارکی قدم بزنید. استخر و جکوزی بروید، موسیقی مورد علاقهتان را گوش کنید و … . (برای مطالعه بیشتر در زمینه توجه به کودک درون، مقاله رشد و افزایش عزت نفس را بخوانید.)
۵- بهیچوجه شریک عاطفیتان را در معرض آزمایش نگذارید.
مثلاً با خود نگویید اگر به میهمانی رفت، معلوم میشود من را دوست ندارد و میهمانی را بهمن ترجیح میدهد. اگر درخواست من را قبول نکند و با من امروز بیرون نیاید، معنایش آن است که ارزشی برای من قائل نیست. چون با خانوادهاش درباره من گفتگو نکرده، یعنی دوستم ندارد. او باید جلوی مادرش بهخاطر من میایستاد، ولی این کار را نکرد؛ او هیچ ارزشی برای من قائل نیست و … .
۶- تمایل به طبیعت
طبق تحقیقات مشترک انجامشده در دانشگاه هنگکنگ و چین، تمایل به طبیعت در افرادیکه احساس طرد شدگی دارند، بیشتر است. این تحقیق همچنین کشف نمود که علاقه بیشتر به اتصال به طبیعت، اثرات بد طرد شدگی را کاهش میدهد. بنابراین سعی کنید زمانی که احساس طرد شدگی دارید، به طبیعت بیشتر بروید.
۷- با خود متعهد شوید که الگوی طرد و ترک خود را فرصتی برای رشد کنید.
هرجا آن را در رفتارها و افکارتان مشاهده کردید، متعهد شوید که آن را کنترل کرده و جایگزینی برای رفتارها و افکار پیشین خود بیابید.
۸- از یک مشاور کمک بخواهید.
طبق تحقیقات انجام شده در دانشگاه اهایو امریکا، توانایی شناختی افراد از جمله کارکرد حافظه و قدرت تصمیمگیری در هنگام طرد شدگی مختل میشود، بنابراین احتمال زیادی دارد که فرد در این مواقع وقایع را نه آنگونه که حقیقت است، بلکه بر طبق الگوی طرد خود تعبیر و تفسیر کند. وجود یک مشاور در کنار شما میتواند به شما کمک کند تا وقایع را از زوایای متفاوت ببینید. لازم است تا مشاور با صدای سالم درونتان همراه شده و آن را به شما یادآوری کند.
منابع:
http://www.huffingtonpost.com/author/susan-anderson
Paul, Margaret (2011). Self-Love vs. Self-Abandonment. Retrieved from: https://www.innerbonding.com/
help_pdf/self_love_self_abandonment.pdf
http://isiarticles.com/article/30988
http://isiarticles.com/article/30982
http://isiarticles.com/article/30984
دکترجان ممنون از تمام توضیحات کامل و مفیدتون من بارها در باره تله رهاشدگیم مطالعه کردم اما به جرات میتونم بگم هیچکدوم از مطالبی ک خوندم به شیوایی و رسایی و همین کامل بودن کلام شما نبود انگار هر لحظه خودم و رفتارهای خودمو توی متن شما میدیدم. بسیار ممنونم .
اقای دکتر من به شخصه برای اینکه بخام پیش مشاور و هزینه های درمانگر و بپردازم مشکل دارم میخواستم شما راهی و پیشنهاد بدین ک من خودم به شخصه بتونم توی مسیر درمان پیش برم.
گرچه دقبقا وقتی توی موقعیت قرار بگیری کنترل رفتارهای خودت بسیار سخت میشن اما لطف کنین یه روشی به عنوان خود سازی بهمون آموزش بدین.ممنون
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را برای شروع مطالعه کنید
ممنونم که مشکلمو گفتین من جدا تو رابطه همین مشکلو دارم فکر میکنم ازم بدش میاد و ازم دوری میکنه ولی میخوام عوضش کنم
سلام ممنون ازتون متن عالی بود . این اتفاقا افتاده الان اینجام امیدوارم تمام آدم هایی که این متن و می خونن بدونن که اینجور اتفاقا برای خیلیا افتاده ، فقط آروم آروم با دوست شدن با خودشون درمان میشه
خوندن این مطالب منو مجبور کرد که نکاتی رو به انسان هایی که این مسائل ومیخونند بگم،اولا،یک مسئله که به فرد میگید شما کاری می کنید که طرد بشید،اولا یک مسئله طرح میشه!آیا همه مارو دوست دارند؟ایا قراره همه مارو دوست داشته باشند؟عزیزانم ممکنه اون افرادی که شمارو کنار گذاشتند،انسانهایی باشند سواستفاده گر ،یا انسانهایی که دنبال منفعت و طلب از شما هستند یا هرچیز دیگه!آیا قراره به ادمها بگید چون شما فلان کردید در روابط مشکل پیدا کردید،برای مثال میگم من وارد جایی میشم ،سلام میکنم با همه با گشاده رویی ،بعد فردی که نمیشناسمش جلوی همه شروع به اینکه تو فکر میکنی تو خیلی زیبایی،تو چی هستی،تو کی هستی میکنه،آیا من مقصرم؟یا حسادت فردی ک اولین باره دیدیش!ببینید عزیزانم دنیا پر از ادم مشکل داره ،فقط باید بدونید اتفاق خاصی نیفتاده و دور شوید از این افراد و به زندگی کنار کسانی که دوستتان دارند ادامه دهید،والسلام!
متن عالی بود. من امروز تونستم به مهمترین مشکلم در زندگی پی ببرم ازتون ممنونم
خوشحالم مقاله احساس طرد شدگی در رابطه عاطفی مورد توجه قرار بگیرد
سلام اقاي دكتر من در بچگي خيلي حس طرد شدگي رو شديد توسط والدينم تجربه كردم مادرم بسيار زن خودخواهي بود كه منو اصلا نميخواست و دوست نداشت و با پدرم بودم كه اون هم در شش سالگي من ازدواج كرد و همسرش اجازه نميداد حتي منو بغل كنه يا محبتي كنه و متاسفانه در سن ٢٢ سالگي نامزدم يهو تركم كرد و مهاجرت كرد من تمام اين شرايط مقاله رو دارم و وقتي يه چيزي يا كسي رو از دست ميدم به حالت مرگ مي افتم و بايد داروهاي شديد مصرف كنم تا سرپا بمونم خيلي نگرانم نميدونم بايد چطور با چه درايتي اين همه اتفاق بد و تو ذهنم مديريت كنم ولي خيلي داغونم
کتاب ها 1. زندگی خود را دوباره بیافرینید جفری یانگ 2.رهایی از غم جدایی سوزان اندرسون به شما کمک زیادی می کند.
سلام آقای دکتر ممنون از مقاله خوبتون
میخام موشکافانه تر راجع احساس تنهایی و طرد شدگی بدونم
لطفا کتابهای ناب در این زمینه بهم معرفی کنید سپاسگزارم
کتاب رهایی از غم جدایی را مطالعه کنید
جالب بود..من همیشه دچار از دست دادن روابط و ترس از بهم خوردن رابطه بعدی و باز بهم خوردن بودم! البته تماما در دوران نوجوانی و بعد حوالی بیست سالگی بخاطر تقیدات مذهبی..فقط با دوستان هم جنس در ارتباط بودم.. اما همون هم وابستگی شدید همیشه داشتم به دوستام! و این درونی بود البته.. محبت زیادشون رو دوست داشتم اما باور نمیکردم ب همین راحتی بهم میخورد..
یکبار که خیلی سعی کردیم اختلافات کنار بگذاریم دوستم بهم گفت یعنی تو نمیتونی بپذیری آدمها از هم جدا بشن؟!هر چند برا خودشم سخت بود اما مامانش دید این به من وابسته شده بهش گفته بود باهم درارتباط نباشیم… اون دوست مجازیم بود و تازه از منم کوچکتر.. ضربه ای که از اون رابطه خوردم هی رفت تو موارد بعدی و عزت نفس خدشه دار شد. الان فکر میکنم اونهمه محبت شدید چرا بهش داشتم! با اینکه از همه موارد از اون بالاتر بودم چرا کم آوردم آخر.. فقط به دلیل اینکه میخواستم خوب تموم بشه! و حرفی نمونه هی کشدار میشد… من مدام اینکه یا با همه معمولی یا یکی رو خیلی قبولش دارم و با کوچکترین چیزی دیگه اون آرمان فرو ریخته میشه..بعد رفت تو دوران دانشگاه.. فکر کنم بیشتر ترس از دست دادن روابط هست که با وجودی که میدونی طرف دوستت داره با کوچکترین اختلاف فکر میکنی همه چیز تموم و اینقدر دعوا میکنی که بالکل قطع میشه.. این وسط همیشه هم مدلم اینکه فقط بایکی درارتباط.. اما آره نمیخوام بپذیرم چیزی قطع بشه. اگه روابط درست و از سرمعنویت باشه میگن اون دنیا هم دوستان رفیقندباهم نه فراری. الانم ک حوالی سی سالگی و مجرد وارد روابط اشتباه و با آقایون هیچوقت نشدم ک احساساتم درگیر بشه.. اما طبعا گاهی از محبتشون وابسته میشی که کنترلش سخت میشه.
کلا من میگم وقتی خواستی سالم زندگی کنی چرا باید دچار اینهمه درد بشی و یا خدا خواسته روابطت بهم بخوره و… همون دوستان دانشگاه تا چندسال من ناراحت بودم!!بیشتر اضطراب و درگیری فکری از قطع ارتباط با هر جا بوده…ببخشید طولانی شد
ممنون از نظراتتون.
صمیمانه از به اشتراک گذاشتن این من ازتون ممنونم
ممنون از توجه شما
عرض سلام و وقت بخیر
آقای دکتر واقعا عالی و جامع و کامل بود
ممنونم از اینکه این مقاله رو نوشتید.
خوشحالم مورد توجه قرار گرفت
با عرض سلام و خسته نباشید.
اجازه دارم قسمتی از این مطالب را کپی کنم؟
سلام. خواهش می کنم
بسیار عالی و جامع بود.
ممنون از اشتراک دلسوزانه ی تان
سلام. خوشحالم مورد توجه قرار گرفت
سلام واقعا ممنون بخاطر مقاله فوق العاده ای که گذاشتین و منابعش واقعا کتابهای عالی هستن. تشکر
خوشحالم که مقبول نظر شما قرار گرفت