از حال بد به حال خوب
چگونه حال خود را خوب کنیم ؟
حال خود را خوب کنیم. خود را خوشحال کنید و پشیمان خوشحال بودن خود نباشید. خوشبختی هدیهای از زندگی است که باید روزانه از آن محافظت کنید. انجام این کار به شما کمک میکند چیزهای خوشایند زندگی را حتی در برابر سختترین چالشها بیشتر ببینید. زندگی سفری پر از فراز و نشیب است و همه آدمها سهمی از شادی، غم، ناامیدی و سایر احساسات مرتبط با زندگی را در اختیار خواهند داشت. علاوه بر این هر روی زندگی میتواند به شما کمک کند که دریابید باید چگونه خود را خوشحال کنید.
راز عبور از چالشهای زندگی این است که تلاش کنید خوشحال باشید و همیشه لبخند بر لب داشته باشید. زیرا غم و اندوه به حل مشکل کمک نمیکند. غم و اندوه فقط باعث بدبختی شخص میشوند و افراد در این شرایط دیگر نمیتوانند در مورد مسائلی که با آنها روبرو هستند راهحل پیدا کنند.
بدون توجه به شرایطی که در حال حاضر با آن روبرو هستید، مهم است که روشهایی برای خوشبخت کردن خود داشته باشید. جیمز اوپنهایم یک بار نوشت: «مرد احمق از دور بهدنبال خوشبختی است. خردمند آن را زیر پایش رشد میدهد.» بر این اساس جای تعجب نیست که بیشتر کارهایی که میتوانید برای خوشبخت کردن خود انجام دهید، حول یافتن خوشبختی در خودتان است و نه جستجوی آن در دیگران. هنگامیکه خوشبختی خود را به شخص دیگری وابسته میکنید، احتمالاً بسیار ناامید خواهید شد. به همین ترتیب وقتی خوشبختی خود را به چیزهای مادی وصل کنید، هرگز سعادت را پیدا نخواهید کرد.
۱۱ راه برای آنکه حال خود را خوب کنیم
۱. فقط چیزهای خوب به خود بگویید
آیا متوجه صدای درون ذهنتان هستید؟ صدایی که با شما صحبت میکند و شما آن را کنترل میکنید. به یاد داشته باشید که حتی اگر گاهی اوقات مانند موجودی متفاوت احساس شود، اما در نهایت این شما هستید که آن صدا را کنترل میکنید. شنیدن این صدا در جهت تعریف و نوازش خودتان مانند زمانهایی است که مردم از شما تعریف میکنند. احساس خوبی را تجربه میکنید و دوست دارید بازهم در مورد خودتان بشنوید. اگر به خود بگویید که بدبخت هستید، مغز شما این باور را خواهد داشت و این باعث ناراحتی شما خواهد شد. در مقابل وقتی چیزهای خوبی به خودتان میگویید، ذهنتان این مطالب را بهعنوان یک تعریف میخواند و این باعث بالا رفتن روحیه و خوشحالی شما میشود. بنابراین برای اینکه خود را خوشحال کنیم و حال خود را خوب کنیم بسیار مهم است که همیشه چیزهای خوب به خود بگوییم، حتی وقتی کاری احمقانه انجام میدهیم!
۲. درک کنید که زندگی یک روند حرکتی است
افراد گاهی اوقات با تعیین اهدافشان برای رسیدن در یک سن خاص، فشار زیادی به خود وارد میکنند. شما میشنوید که مردم جملاتی را میگویند مانند: «من باید در ۲۷ سالگی در آمد میلیونی کسب کنم» یا «من باید در ۲۵ سالگی ازدواج کنم» و موارد مشابه. اگر این موارد شکست بخورد، آنها شروع به سرزنش خود میکنند یا نسبت به خود احساس شرم میکنند. این احساس یکی از دلایل مهم افسردگی است. افراد افسرده میشوند زیرا قادر به دستیابی به اهداف غیرواقعی نیستند. پذیرفتن شرایطی که در هر نقطه از زندگی در آن هستید ضروری است و مهم این است که تنها به تلاش خود در جهت دستیابی به اهدافتان ادامه دهید. هیچوقت برای رسیدن به چیزی که با آن خوشحال میشوید، دیر نیست.
۳. خود را با دیگران مقایسه نکنید
این نکته، نکتهای بسیار حیاتی برای چگونگی خوشبختشدن است. اکثر مردم مدام خودشان و موقعیتشان را با افراد و موقعیتهایی مقایسه میکنند که هیچگونه شرایط یکسانی برای مقایسه در آنها وجود ندارد. و وقتی فکر میکنند میتوانستند در شرایط بهتری باشند، از خود متنفر میشوند. یادآوری این نکته بسیار مهم است که هر فرد شرایط متفاوتی را در زندگی تجربه میکند و نباید از زندگی فردی دیگر بهعنوان معیار ارزیابی پیشرفتتان در زندگی استفاده کنید. رسانههای اجتماعی، به خودی خود با تبلیغات و بهوجود آوردن جامعهای مصرفگرا، این مقایسهها را برای بهتر، موفقتر و پولدارتر شدن بهوجود آوردهاند. باید بیاموزید که در چیزهای کوچکی که زندگی به شما داده، احساس رضایت پیدا کنید. خانواده، دوستان، سلامتی و داشتههایتان، همانطور که هستند. فارغ از اینکه چقدر دستاوردها و داشتههایتان ارزش مادی دارند، آگاه باشید که هیچکس نمیتواند شرایط فرد دیگر را درک کند و مقایسه تنها باعث اضطراب و افسردگی میشود.
هر زمان که دچار مقایسه شدید، به یاد حرف مولانا بیفتید که میگوید: «خلق را تقلیدشان بر باد داد.»
۴. همیشه خود را ببخشید
بعضی از افراد وقتی اشتباه میکنند یا خطایی مرتکب میشوند، شروع به سرکوب و سرزنش خودشان میکنند. وقتی بهخاطر یک اشتباه خودتان را سرزنش میکنید، بهخاطر اشتباهی که مرتکب شدهاید از خود متنفر میشوید و تا زمانیکه از خودتان متنفرید هرگز نمیتوانید خود را خوشحال کنید. کار درستی که هنگام اشتباه باید انجام دهید این است که بنشینید و یک تحلیل کامل از کل موضوع داشته باشید. اگر اشتباه میکنید، تقصیر خود را بپذیرید و از خود سوالاتی این چنین بپرسید: «دفعه بعد چگونه میتوانم بهتر باشم؟». سپس، به خود قول دهید که در صورت مواجه شدن با شرایط مشابه در آینده، انتخاب درستی خواهید داشت. سپس خود را ببخشید و به راه ادامه دهید.
۵. از افرادی که باعث میشوند نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، دوری کنید
در زندگی، برخی افراد میخواهند در شما احساس بدی نسبت به خودتان ایجاد کنند. بعضی اوقات، این افراد بسیار به ما نزدیک هستند و حتی برای آنها احترام زاید قائل هستیم. آنها میتوانند اعضای خانواده، شرکا، دوستان، همکاران در محل کار و … باشند. این افراد تنها در پی آسیب رساندن میباشند و برای افراد اطرافشان سمی هستند.
نزدیکی با این افراد برای شما دردسرهای زیادی به همراه خواهد داشت. بنابراین مهم است که اگر میخواهیم راضی و خوشحال باشیم و حال خود را خوب کنیم از آنها دوری کنیم. اگر شخصی شما را خوشحال نکند، شاید زمان آن رسیده که ارتباطتان را قطع کنید. دوری از این افراد اجازه میدهد دایره دوستانتان را افزایش دهید و ارتباطات سالمتری ایجاد کنید.
۶. سلامت خود را در اولویت قرار دهید
فواید بیشمار تغذیه سالم با مصرف کمتر شکر و فستفودها، خوردن سبزیجات بیشتر، ورزش منظم و مصرف مکملها، راههایی هستند که بارها توصیه شدهاند. رعایت این موارد جدا از اینکه باعث سلامتی شما میشوند، ظاهر فیزیکی شما را بهتر نشان میدهند و ظاهر بهتر به معنای دوست داشتن بیشتر خودتان است. در نتیجه باعث میشود حال خود را خوب کنیم. کار روی حفظ سلامت، نوعی عشق به خود است. زیرا از نظر جسمی و روحی به نفع شما خواهد بود. با این حال اگر زمانی خود را فراموش کردید، نباید به خود سخت بگیرید. بسیاری از مردم وقتی چیزی را که قرار نیست بخورند میخورند یا آنچه را که قرار نیست بنوشند، مینوشند؛ از خود بسیار عصبانی میشوند. حفاظت از سلامتتان را به یک عادت تبدیل کنید.
۷. برای خود هزینه کنید
این مورد یکی از قسمتهای مهم چگونگی ایجاد خوشنودی است که بسیاری از مردم نادیده میگیرند. برخی از مردم اعتقاد ندارند که گاهی لازم است به خودشان رسیدگی کنند. آنها در عوض بهترین چیزها را برای شرکای خود، اعضای خانواده و حتی دوستانشان تهیه میکنند. اما وقتی صحبت از خرج کردن برای خودشان میشود، انجامش را کاری بسیار دشوار میبینند. آنها ارزانترین لباسها، کفشها و لوازم جانبی را برای خود خریداری میکنند و حاضر نیستند برای خود هزینه کنند. اگر توانایی تهیه بهترین لباس را دارید، آن را برای خود بخرید و خود را خوشحال کنید. شما باید هدیه گرفتن برای خود را به بخشی از ذهنیتتان تبدیل کنید و همیشه خود را در اولویت قرار دهید. سعی کنید بدون در نظر گرفتن اولویتهای دیگر، برای کسب خواستههای خود پول خرج کنید و ببینید چقدر احساس خوشحالی در شما ایجاد میشود.
۸. فراهم کردن امکانات راحتی در مکانی که بیشتر زمانتان را در آن می گذرانید
بهعنوان یک انسان، جایی که بیشتر وقتتان را میگذرانید باید بسیار زیبا و متناسب با سلیقه شما ساخته شود. قرار گرفتن در مکانی که بهراحتی دلخواهتان باشد، شادی شما را بههمراه دارد. و این شادی بر سلامت عمومی شما تأثیر میگذارد. بنابراین، اگر میخواهید هر روز حال خوب را در محیط پیرامونتان داشته باشید، آن تختخواب راحت را که در ذهن شما بوده یا مبلمان یا وسیلهای را که همیشه میخواستید بخرید، خریداری کنید.
۹. برای تفریح کردن وقت بگذارید
در دنیایی که همیشه شلوغ است، بسیار پیش میآید که سرگرمی را فراموش کنید و فقط به کار بپردازید. صرفنظر از اینکه از کارتان چقدر درآمد کسب میکنید یا چقدر از کارتان لذت میبرید، مغز انسان طوری برنامهریزی شده که وقتی فعالیتهای روزمره انجام میشوند، بدون رعایت استراحت و تمرکز بر تنفس، خسته میشود و این خستگی در درازمدت روند فرسایشی را به همراه دارد. تمرین لذت بردن از لحظه حال بسیار سودمند است. زیرا پس از مدتی کار، به مغز استراحت موردنیاز خود را میدهد و همچنین باعث بهبود روحیه و شادیتان میشود. بنابراین برای تعطیلات خود برنامهریزی کنید و در بین کارها به خودتان استراحت بدهید.
۱۰. سه وعده غذای اصلی و میان وعده داشته باشید
بعضی از افراد چنان مشغول کار خود هستند که بعضی اوقات غذا خوردن را فراموش میکنند و بدین ترتیب باعث میشوند یک وعده یا در بدترین حالت دو وعده را کاملا کنار بگذارند. این عادتی است که امروزه تعداد زیادی از افراد دچارش هستند. هرگز آنقدر مشغول نباشید که وقت غذا خوردن نداشته باشید. حتی اگر بعضی روزها وقت کافی ندارید، خوردن یک میانوعده سبک مانند میوه از هیچچیز بهتر است. پس از مدتی با مرتب کردن تغذیه و وعدههای غذاییتان و تاثیری که بر روحیه کلی شما خواهید گذاشت، متعجب خواهید شد.
۱۱. کمک به افراد نیازمند
کمک به افرادی که بهشدت نیازمند هستند، راهی برای تجربه حال خوب شما نیز هست. نشان دادن عشق و مراقبت از افراد آسیبپذیر جامعه ضروری است. این رفتار مهربانی راهی است که باعث میشود بعد از انجام آن احساس رضایت و شادی کنید. بخشی از حقوق خود را مشخص کنید و به افراد بیخانمان، بیماران و سایر افرادی که به کمک شما نیاز دارند، کمک کنید و تماشا کنید که چگونه شادی از طریق حرکتی که برای آنها انجام دادهاید، راهی برای بازگشت شما پیدا میکند.
حرف پایانی
یادگیری این کارهای جدید فقط قسمت کوچکی از خوب شدن حالتان است. استفاده از آموختهها جایی معنادار است که چالش واقعی نهفته است و چالش واقعی آن جایی است که بسیاری از مردم دچار تزلزل میشوند. حال خوب نعمتی است که هر انسانی باید آن را تجربه کند. زندگی بدون خوشبختی زندگی سختی است. این یازده نکته میتواند در زندگی روزمره شما به کار گرفته شود تا با آنها خود را خوشحال کنید و به شما کمک میکند تا لبخند را بر روی لب خود نگه دارید حتی اگر چیز زیادی برای لبخند زدن وجود ندارد.
منبع:
https://www.lifehack.org/885684/how-to-make-yourself-happy
نوشته از افرادی که باعث میشوند نسبت به خودتون احساس بد داشته باشین دوری کنید. ایا من میتونم از پدرو و مادرم دوری کنن؟؟؟؟
باید قبل از این تصمیم با یک نفر مشورت کنید تا ببینید این تنها راه است
سلام ، ببخشید من خلا عاطفی شدید تو زندگیم حس میکنم ، و این واقعا داره اختلال تو رندگبم پیش میاره اون قدر که مدت های امکان داره تو افکارم با ادم های خیالی باشمم تو تصوراتم وقت بگذرونم و …
بعد یهو به خودم بیام ، ببینم چه قدر تنهام و چه قدر جای یه عشق تو ی زندگی من خالیه …
و من دوستای خوبی دارم خیلیی خوب اما خیلیییی هیچ وقت با. کسی صمیمی نبودم ، روابطم با مامان بابام بد نیست ولی اصلا نمیتونن خلا عاطفی ام رو پر کنن .
توخونه همه چی گزفته تو مدرسه همه دارن گریه میکنن ، هیچ جایی هم ندارم …
و در مورد، روابط عاطفی فک کنم من خیلی هنوز واسه چنین روابطی بچه ام ، من کلا یکم بچه تر از هم سن و سالامم ، ولی ختی اونا هم اسیب میبینن.
و من یه مدتی توی زندگیم خیلی از نظر شرایط خانوداگی مشکل داشتم و انگار خاطرات تلخ کودکیم موندم بعد زمان گذشت کن کلی اسیب دیدم بعد همه چیز را سعی کردم برای خودم جبران کنم ، و با خاطراتی که تو دوران نسبتا کودکیم باهاش برخوردم ، الان تبدیل شدم به یک ادم حساس و تنها … از طرفی هم میدونم که اصلا این که تو به خاطر تنهاییت وارد یک رابطه عاطفی بشه غیر اخلاقیه در ضمن اصلا ادمی که میتونه خلا عاطفی منو پر کنه ، را نمیشناسم …
بعد میدونی امروز و پری شب قلبم دردگرفته بود من خیلی خوشحالم واقعا زندگیم بهتر شده از همیشه تو درسام تو کارام ، تو خونه حسم نسبت به خودم ، توانایی هام و زیبایی هام و … یعنی واقعا از این دوست داشتنی که نیاز داشتم و هیچ کس هیچ جا نبود ، باعث میشه از غصه بمیرم ؟ بی حوصلگی ای کاش بهتر میشد خداقل .
وقتتون بخیر. احساس تنهایی یک احساس جهان شمول است یعنی همه انسانها این حس را تجربه می کنند ولکن افراد راههای متفاوتی برای مواجهه با آن انتخاب می کنند. مهمترین آن روابط است. اگر انتظار ما از افراد زیاد و کمالگرایانه باشد همواره از دیگران ناامید می شویم و احساس تنهایی می کنیم. باید بدانیم همه انسانها ناکامل هستند و در ضمن کسی نمی تواند کاملا من را از احساس تنهایی در بیاورد. شما باید یاد بگیرید زندگی پرمعنایی داشته باشید. یعنی هدفمند زندگی کنید. برای روزها هفته ها و ماه خود برنامه داشته باشید و پیگیر رسیدن به انها باشید. در اینصورت همه خلا خود را نمی خواهید با ارتباط جبران کنید و انتظار معقولی از رابطه خواهید داشت
سلام من ۱۸ سالمه چند ماهی هست که فکر میکنم اصلا دوستی و دلخوشی ندارم همش از خدا طلب یه همسر و عشق میکنم خسته شدم کلافم از خودم بدم میاد هیچ چیز منو خوشحال نمیکنه با هیچ کس ارتباط خیلی صمیمی نمیگیرم فقط دلم میخواد به اون چیزی که میخوام برسم
سلام خسته نباشید
امین هستم ۱۷ سال .
من فردی میشه گفت خندان و اکثرا در جمع و دوستان و… میخندم و شخصیت نسبتا شوخ طبعی دارم و …
والا یک مدتی هر چند وقت یکبار به مدت یکی دو روز حالت ناراحتی و افسردگی ، عصبانیت ، استرس یک چیزی بین اینا بهم دست میده نه میتونم به کارام برسم و نه میتونم درست استراحت کنم
بنظرتون چیه و چکار میتونم بکنم ؟!
ورزش منظم انجام دهید. دوستان خود را بیشتر ببینید. تز خانه خارج شوید.
این تغییر خلق برای همه پیش می اید مهم ان است که ماندگار نشود . هسجانات بالا پایین دارد
مرسی
نگران نباش منم اینطورم بودم بدون دلیل اما تا حدودی بدون دلیل استرس داشتم و اصلأ حالم خوب نبود خیلی از کارا برام سخت بود نگران نباش فقط به خودت بگو هیچ شرایطی ماندگار نیست و اینها همش یک تلقین و اتفاقی نمیافتد
سلام ، من ۱۴ سالمه
الان یک ساله که دچار یک رابطه عاشقی یک طرفه شدم اما اون به هیچ عنوان حسی به من نداره
همش سعی میکنم فراموشش کنم اما نمیتونم من هر روز اون رو میبینم و این موضوع باعث میشه نتونم ازش دل بکنم ، لطفا کمکم کنید
مقاله 9 قدذم برای بهبودی بعد از قطع رابطه عاطفی را در سایت بخوانید
سلام ..من ی دوستی دارم خیلی حال روحیش بده و نگرانشم میشه لطفاً بگید چ کارایی باهم انجام بدیم ک یکم بهتر بشه
مشکل او چیست و چه علائمی دارد
من ۱۴سالمه؛)
خانواده خوبی دارم
اما خودم خیلی حال خوبی ندارم؛
دلتنگم.دلتنگ کسی ک همه چیم بود ولی الان ندارمش
به نبودش عادت کردم؛
من قدرت جذب ندارمو همیشه تو هیچ جمعی بهم خوش نمیگذره
و هزار تا مشکل دیه ک حال ندارم تایپ کنم✨♀️
این عشق ها و تمام شدنها طبیعی است و تا زمان جوانی شاید 10 بار دیگر نیز تکرار شود. گذشت زمان حال شما را خوب می کند. نگران نباشید
سلام وقتتون بخیر
من ۱۶ سالمه واقعا نمی تونم خودم رو درک کنم یا حتی از خودم و ویژگیهام حرف بزنم چون نمی دونم کسی که هستم واقعا منم. همیشه استرس دارم که نکنه باعث ناراحتی کسی بشم یک بار معلمم ازم ناراحت شد بهد کلاس ازش عذرخواهی کردم او قبول کرد ولی من مدت طولانی خودم و مقصر دونستم چون اون رو ناراحت کردم کسی که براش احترام قائل بودم
این موضوع برای خانواده هم صدق میشه حتی خواهر کوچکم که ازم ناراحت میشه با اینکه من درست میگم و تفاوت عقلی نمی زاره خواهرم اینو درک کنه بازم من معذرت خواهی میکنم و درموردش خودم رو سرزنش میکنم .
حتی در مورد تنها رفیقی که دارم ترس ازدست دادنش باعث میشع خیلی بهش زنگ بزنم ولی دور بودن ما نمب زاره بیشتر هم رو ببینیم .
حرفام رو به کسی نمی زنم چون برخوردشون با من برام خیلی مهمه اشتباه برخورد کنن فقط باعث اضافه شدن درگیری های ذهنم میشه به خاطر همین تا میام این درگیری هارو تایپ کنم یه عالمه میشه .
ذهنم به همه چی فکر میکنه ولی هیچ وقت به چیزهای خوشحال کننده و زیبا فکر نمی کنه سریع اتفاقات ناگوار ری رو که ممکنه اتفاق بیفته به یاد میاره .
واقعا سختمه به دیگران حسودی میکنم یه کسی از من بهتر و داناترو خوش فکر تره
نه اینکه دنبال خوبی تو خودم نگردم . ولی من معمولی ام هیچیم خوب نیست درحدی که بقیه منو به خاطر اون بشناسن
نمی دونم چیکار کنم حتی الان که درحال تایپ این مطالبم دستم از شدت استرس عرق کرده .
خیلی خوشحال میشم جواب بدین
ممنون
عزیزم مقاله رشد و افزایش عزت نفس را در سایت مطالعه کن. بنظر می رسد محبتی که از والدین دریافت کرده اید محبت مشروط بوده است و بهمین دلیل همیشه نگران از دست دادن دیگران هستید. یعنی بای دختر خوب و …می بودی تا مورد توجه و محبت قرار بگیرید. بنابراین همیشه نگران کامل نبودن و اشتباه کردن هستید.
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را بخوانید
اوکی من الان چجوری از ننه بابام دوری کنم؟ مخصوصا از بابام چجوری دوری کنم با ۱۳سال سنننن؟؟؟؟؟/=
درک میکنم. ولی این عادیه منم 13 سال دارم. یه راه داره اینه که با ملایمت چیزی رو بگی و داد و بیداد نکنی تا حرفت تاثیر داشته باشه
سلام من احسان هستم و ۱۳ سال سن دارم من ۲۰ روز دیگه به مدرسه میرم کلاس هفتم بعد داداشم که ازم ۱۰ یا ۱۱ سال بزرگ هستن از خارج اومدن و من خیلی خوشحال شدم الان ۳ ماه گذشته و ۱۰ روز دیگه انها برمیگردن و از این که اونا میرن خیلی ناراحت هستم حس بدی دارم انگار اگه اونا برن من دیگه هیچ کسی رو ندارم خیلی ناراحت هستم و بعد ازین که اونا برن ۱۰ روز دیگه مدرسه ها باز میشن و من باید با مدرسه هم کنار بیام مدرسه رو که مشکلی نیست میشه کمکم کنین که چجوری با غم برگشتن داداشهایم کنار بیام لطفان کمکم کنید
عزیزم این احساس شما قابل درک و طبیعی است. در زندگی بسیاری از مواقع ما در چنین شرایطی قرار می گیریم. این غم و ناراحتی با گذشت زمان درست می شود. نگران نباشید.
سلام ، من یه چند وقته که از همه بدم میاد و احساس خوبی نسبت به همه چی ندارم ، فقط دوست دارم تنها باشم و با هیچکس حرف نزنم ، دوست دارم فقط بخوابم و با هیچکس ارتباط نداشته باشم ، مشکلات خانواده ام خیلی اذیتم میکنه ، میشه کمکم کنید؟ ممنون
وقت بخیر
چند سالتونه؟ کمی بیشتر از خودتان بگید و مشکل خود را شرح دهید
سلام . با تشکر از راهنماییتون
من چند وقته که مدام احساس انزجار دارم . و همش اعصابم خورده … اصلا نمیتونم از هیچ چیز لذت ببرم .
به همه تیکه می اندازم .
از همه متنفرم …
از هر حرکت کوچک اشتباهی بدم میاد .
من ک هميشه ناراحتم منو راهنمایی کنید به آدم استرس میده مادرم، از یک هفته شش روزش را ناراحتم
روزتون رو با فعالیتهای سازنده پر کنید تا وقتی برای ناراحتی و غم نمونه. ورزش کنید. مهارت کسب کنید. کار کنید. وقت خالی برای افکار منفی باقی نگذارید
سلام من خودم ٢٣سالمه و خواهرم كه ١٦سال سن داره درگير مسائلي عاطفي شده كه جنس مخالف درميان اش ميگزره و مادرم ازاين موضوع متوجه شد ومازالت شد لطفا كمكم كنيد كه مادرم دوباره بهش اعتماد كنه بااينكه اون كار ترك كرده
باید مادر بداند که در این سنین کنجکاوی برای درک و شناخت جنس دیگر طبیعی است. باید اجازه بدهید که خواهر احساسات و ناگفته های خود را به شما بگوید. زیرا نگفتن بمعنای انجام ندادن و نکردن نیست. فقط پنهان انجام می دهد که خطر زیادی دارد. اگر شما کمی باز تر باشید او جرات می کند بگوید و شما می توانید راهنمای او باشید
سلام من یه مدت احساسات و حالت بد روانی خیلی اذیت کننده داشتم و این حالت این حالت ها از پاییز و زمستون به و جود اومد اما تقریبا 1 یا 2 ماه ادامه داشت و بعد خوب شد. ولی الان باز دوباره به وجود اومده نمی دونم چی هست. حالا مثلا تلقین افکار منفی هست و اینا ولی هر چی که هست واقعا من اذیت می شم چون نمی دونم چی هست و چه کاری باید براش انجام بدم. من افسرده نیستم اما خیلی مضطرب هستم حالا نمی دونم به اینا ربط داره یا نه.
اگر حال بد شما فقط در پاییز و زمستان بوجود می آید افسردگی فصلی است. لازم است تا نور زرد خانه خود را بشدت زیاد کنید و روزی 2 ساعت زیر نور افتاب قدم بزنید
این حال بد که می گم من خیلی اضطراب و استرس هم دارم و این حال بد هست همیشه ولی اون حالتی که واقعا به من احساس بدی می ده آخرین بار که خیلی شدید بود در پاییز و زمستان پارسال به وجود آمد و الان من بسیار زیاد استرس دارم و علاوه بر آن استرس همیشگی که داشتم و الان بیشتر شده و شبیه علاعم پانیک هست آن حالت بسیار بد هم سراغم آمده. من شاد هستم و می خندم اما این موضوعات بسیار ناراحت کننده هست و به کمک نیاز دارم اما نمی دانم دقیقا باید چه کاری انجام بدم. مطمئن نیستم که افسرده باشم ولی بسیار مضطرب هستم می خواهم بدانم که تنها با مراجعه کردن نزد روانشناس درمان می شود یا نه؟
ترس از وقوع مجدد پانیک می تواند فرد را دچار این حالتها بکند.
بله حتما نزد یک روانشناس مراجعه کنید
سلام دکتر. دوسالی هست که من از بهترین دوستم جدا شدم به دلایلی خیلی پیچیده و نامفهوم از نظر خودم حالا کاری با این دلایل ندارم ولی الان اصلا حال روحیم خوب نیس یعنی ساعت های زیادی رو مشغول فکر کردن به گذشته و خاطرات میشم گریه میکنم عصبانی میشم و اصلا روی زندگی و درسم تمرکز ندارم و خیلی غمگینم و حس میکنم بدون اون دیگه نمیتونم خوشبختی رو تجربه کنم تو آخرین پیامم بهش گفتم که منو حلال کنه ولی جوابی نداد و نمیدونم احساسش چیه دودل هستم نسبت به اینکه کار درست چیه باید برای همیشه فراموشش کنم یا اینکه میتونیم دوباره دوست بشیم همش تو ذهنم در حال استدلال و فکر کردن به اون دلایل پیچیده هستم میخام بفهمم دقیقا چه اتفاقی افتاد و تقصیر کی بوده ولی نمیتونم دقیق بفهمم میخام سعی کنم فراموشش کنم ولی دوست قدیمیش از بهمن شروع کرده گاهی پیام میده و این موضوع منو گیج تر میکنه. من فقط میخام تمرکزم رو دوباره به دست بیارم و دست از فکر کردن بردارم و آرامش پیدا کنم فقط حال خوب رو میخام میشه لطف کنید راهنماییم کنید که چطور آرامشم رو برگردونم؟
مقاله 9 قدم برای بهبودی بعد از قطع رابطه عاطفی را در سایت برای تغییر حل خود از بد به خوب مطالعه کرده و به موارد ان عمل کنید
سلام وقت بخیر آقای دکتر من یه حالت کسل و خسته و دپرسی دارم چند ساله که باعث استرس شدید و اضطراب میشه و پانیک اتک میگیرم که منجر به بی اشتهایی تهوع تپش قلب و حس گرما و سخت شدن تنفس و در نهایت استفراغ میشه که معمولا بعد از استفراغ این حالت از بین میره من خیلی سخت از چیزی خوشال میشم و ذوق میکنم و تقریباً همه چیز برام بی مفهوم و پوچ شده سر کار میرم که ذهنم دائم مشغول باشه و هیچ فکری نیاد تو ذهنم ولی وقتایی که تعطیل هستم و سر کار نمیرم این حالات میان سراغم البته همش این حالات عصر و شب ها میاد اینم بگم که وقت برای فیلم دیدن و رفتن بیرون با دوستام میزارم ولی اون حس بد همیشه اون پشت باهام هست و اینکه کولیت روده گرفتم و همش ترس اینو دارم که نکنه تبدیل به بیماری بدی بشه این افکارات رو هم نمیتونم از سرم بیرون کنم ببخشید طولانی شد لطفاً کمکم کنید
این حالتها نشانه اضطراب شدید و در نتیجه ترس از پانیک است که باعث می شود همیشه نگران حمله بعدی باشید. حتما سریعتر برای درمان پانیک اقدام کنید.
هر قدر بیشتر درباره پانیک مطالعه کنید و اگاهی کسب کنید راحت تر بر مشکل غلبه می کنید.