اختلالات افسردگی

دلایل ایجاد افسردگی

امتیاز

آن چه در این مقاله می خوانیم

علت اصلی افسردگی چه می‌باشد؟

آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که علت اصلی افسردگی بالینی چیست؟

شاید افسردگی در شما تشخیص داده شده باشد و این امر باعث شود که شما از خود بپرسید چرا برخی از افراد افسرده می‌شوند، در حالی که دیگران دچار این عارضه نمی‌گردند.

افسردگی یک بیماری بسیار پیچیده است. هیچ کس دقیقا نمی‌داند که چه چیزی باعث آن می‌شود، اما این موضوع می‌تواند به دلایل مختلفی رخ دهد. برخی از افراد در طول یک بیماری جدی پزشکی دچار افسردگی می شوند. برخی دیگر ممکن است با تغییراتی در زندگی، مانند نقل مکان کردن و یا مرگ یکی از عزیزان دچار افسردگی شوند. با این وجود، برخی نیز سابقه خانوادگی افسردگی را دارند. اینها کسانی هستند که ممکن است بدون هیچ دلیلی دچار افسردگی و احساس غم و اندوه و دلتنگی شوند.

علت اصلی افسردگی- تصویر ۱- دکتر کامیار سنایی روانشناس

علت اصلی افسردگی چیست؟

تعدادی از عوامل، از جمله موارد زیر وجود دارند که ممکن است احتمال افسردگی را افزایش دهند:

سوءاستفاده. سوء‌استفاده‌های جسمی، جنسی یا عاطفی در گذشته می‌توانند تبدیل آسیب‌پذیری به افسردگی بالینی را در زندگی آتی فرد افزایش‌دهند.

برخی از داروهای معین. از جمله علت اصلی افسردگی مصرف بعضی از داروها مانند ایزوترتینوئین (مورد استفاده برای درمان آکنه)، داروهای ضد ویروسی اینترفرون آلفا و کورتیکواستروئیدها است که می‌توانند خطر افسردگی را افزایش دهند.

مناقشه یا کشمکش. در افرادی که آسیب‌پذیری بیولوژیکی برای توسعه و گسترش افسردگی وجود دارد افسردگی ممکن است ریشه در درگیری‌های شخصی یا اختلافات با اعضای خانواده یا دوستان داشته باشد.

مرگ یا از دست دادن عزیزان. غم یا حزن ناشی از مرگ یا ازدست‌دادن یکی از عزیزان هرچند طبیعی است، اما ممکن‌است خطر افسردگی را افزایش‌دهد.

ژنتیک. سابقه خانوادگی افسردگی ممکن است خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. افسردگی یک ویژگی پیچیده است. این امر به این معنیست که یک ژن به‌تنهایی در ایجاد خطر بیماری نقشی ندارد. بلکه احتمالا ژن‌های مختلفی وجود دارند که هر کدام اثرات کوچکی را اعمال می‌کنند. ژنتیک افسردگی، همانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی، همانند بیماری‌های ژنتیکی مانند کوریا هانتینگتون یا فیبروز کیستیک، عناوینی ساده، مشخص و شفاف نیستند.

رخدادهای مهم. حتی رخداد‌های خوب مانند شروع یک کار جدید، فارغ‌التحصیل شدن یا ازدواج می‌تواند منجر به علت اصلی افسردگی شود. همچنین نقل‌مکان کردن، از دست دادن شغل یا درآمد، طلاق گرفتن و یا بازنشستگی نیز می‌تواند منتهی به افسردگی گردد. با این حال، سندرم افسردگی بالینی، هرگز تنها یک پاسخ «طبیعی» به حوادث استرس‌زای زندگی محسوب نمی‌شود.

سایر مشکلات شخصی. مشکلاتی مانند انزوای اجتماعی به‌علت برخی بیماری‌های روحی یا طردشدن از سوی خانواده یا گروه‌اجتماعی ممکن‌است منجربه افسردگی بالینی شود.

بیماری‌های جدی. گاهی اوقات افسردگی با یک بیماری مهم همراه می‌باشد و ممکن است به علت بیماری‌های دیگری به وجود آید.

سوءمصرف مواد. تقریباً ۳۰٪ افراد مبتلا به سوءمصرف موادمخدر، دارای افسردگی وخیم یا بالینی هستند.

علت اصلی افسردگی- تصویر ۲- دکتر کامیار سنایی روانشناس

زیست‌شناسی چگونه با افسردگی ارتباط دارد؟

محققان اختلافاتی را در خصوص مغز افرادی‌که دچار افسردگی بالینی هستند و مغز افرادی‌که در معرض این بیماری نیستند، ذکر کرده‌اند. مثلاً هیپوکامپ، قسمت کوچکی از مغز که برای ذخیره حافظه و خاطرات نقشی حیاتی دارد، در برخی از افرادی‌که سابقه افسردگی دارند، کوچکتر از افرادی است که هرگز افسرده نبوده‌اند. هیپوکامپ کوچکتر دارای گیرنده‌های سروتونین کمتری است. سروتونین یکی از مواد شیمیایی شناخته‌شده به‌عنوان انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز است که اجازه‌ی برقراری ارتباط در سراسر مدارهایی را می‌دهد که به‌مناطق مختلف مغزی درگیر در پردازش احساسات متصلند.

دانشمندان نمی‌دانند که چرا هیپوکامپ در برخی از افراد مبتلا به افسردگی ممکن‌است کوچکتر باشد. برخی از محققان دریافتند هورمون کورتیزول که مربوط به استرس می‌باشد، در افراد افسرده بیش از حد تولیدمی‌شود. این محققان بر این باورند که کورتیزول اثری سمی یا «منقبض‌کننده» روی رشد هیپوکامپ دارد. برخی از کارشناسان نظریه‌پرداز معتقدند، درواقع افرادی‌که افسرده هستند با هیپوکامپ کوچکتر به‌دنیا می‌آیند و بنابراین از افسردگی رنج‌می‌برند. بسیاری از مناطق دیگر در مغز و مسیرهایی بین مناطقی خاص در مغز وجود دارد که تصور می‌شود با افسردگی در ارتباطند و احتمالا هیچ ساختار یا مسیر منحصر‌به‌فردی در مغز به‌طور کامل برای افسردگی بالینی مطرح‌نمی‌باشد.

یک چیز مشخص است: افسردگی یک بیماری پیچیده و به‌همراه عوامل بسیار زیادی است. آخرین پژوهش‌ها و بررسی ساختار و عملکرد مغز نشان می‌دهد که داروهای ضدافسردگی می‌توانند منجر به‌موردی شوند که به آن اثرات «نوروتروفیک» گفته‌می‌شود. این موضوع به این معنی است که آنها می‌توانند به‌حفظ سلول‌های عصبی و جلوگیری از مرگ و میر آنها کمک‌کرده و به آنها اجازه‌دهند ارتباطات قویتری را به‌منظور مقاومت و مواجه در برابر استرس‌های بیولوژیکی ایجاد کنند. به‌همان نسبت که دانشمندان درک درستی از علل افسردگی به‌دست می آورند، متخصصان سلامت قادر به تشخیص بهتر و  «مناسبی» خواهند بود و به نوبه‌ی خود، برنامه‌های درمانی موثر‌تری را تجویز خواهند کرد.

ژنتیک چگونه با افسردگی ارتباط دارد؟

می‌دانیم گاهی اوقات افسردگی می‌تواند در خانواده‌ها به وقوع بپیوندد. این امر نشان می‌دهد که حداقل یک پیوند ژنتیکی با افسردگی وجود دارد. کودکان، خواهر و برادر و والدین افرادی که دارای افسردگی شدید می‌باشند، نسبت به اعضای عمومی یک جامعه، تا حدودی بیشتر از افسردگی رنج می‌برند. ژن‌های چندگانه که به شیوه‌های خاصی در ارتباط با یکدیگر قرار دارند، احتمالا در به وجود آوردن انواع مختلفی از افسردگی در خانواده ها کمک می‌کنند. با این‌حال، علیرغم شواهدی‌که از پیوند خانوادگی با علت اصلی افسردگی هست، بعیدست تنها یک ژن «افسردگی» وجود داشته باشد. بلکه ژن‌های بسیاری وجود دارند که هرکدام در اثر ارتباط با محیط زیست، اثر کوچکی را بر افسردگی برجای می‌گذارند.

علت اصلی افسردگی- تصویر ۳- دکتر کامیار سنایی روانشناس

برخی از داروها می‌توانند علت اصلی افسردگی شوند

داروها در برخی از افراد ممکن است باعث افسردگی شوند. برای مثال داروهایی نظیر باربیتورات، بنزودیازپین ها و داروهای ضد آکنه‌‌ی ایزوترتینوئین (که قبلا با عناوینی مانند آکوتان، آبسوریکا، آمنستیم، کلاراویس، میوریزان، زناتان به فروش رفته است) گاهی اوقات به ویژه در افراد مسن با افسردگی ارتباط دارد. همچنین داروهایی نظیر کورتیکواستروئیدها، داروهای ضد افسردگی (کدئین، مورفین) و آنتی کولینرژیک‌هایی که برای از بین بردن انقباض معده استفاده می‌شوند نیز گاهی اوقات باعث تغییرات و نوسانات در خلق و خو می‌شوند.

چه پیوندی بین افسردگی و یک بیماری مزمن برقرار است؟

در برخی از افراد، یک بیماری مزمن باعث افسردگی می‌شود. بیماری مزمن بیماری‌ای است که مدت زمان زیادی به طول می‌انجامد و معمولا نمی‌تواند به طور کامل درمان شود. با این‌حال، بیماری‌های مزمن اغلب می‌توانند از طریق رژیم‌غذایی، ورزش، عادات مربوط به شیوه زندگی و برخی از داروها کنترل‌شوند. بعضی از نمونه‌های بیماری‌های مزمن که ممکن است علت اصلی افسردگی شوند عبارت‌اند از: دیابت، بیماری قلبی، آرتریت، بیماری کلیوی، اچ آی وی/ ایدز، لوپوس و مولتیپل اسکلروز. هیپوتیروئیدیسم نیز ممکن است منجر به احساس افسردگی شود. محققان معتقدند درمان افسردگی گاهی اوقات نیز ممکن است به بهبود بیماری‌های مشترک باهم کمک کند.

آیا افسردگی با درد مزمن ارتباط دارد؟

هنگامی که درد برای هفته‌ها یا ماه‌ها به طول می‌انجامد، از آن با عنوان «مزمن» یاد می‌شود. درد مزمن نه‌تنها باعث درد می‌شود، بلکه خوابیدن، تواناییتان در ورزش‌کردن، روابط و کاراییتان در کار را دچار اختلال‌می‌کند. آیا می‌توانید دریابید که درد مزمن چگونه ممکن است شما را ناراحت، منزوی و افسرده کند؟

برای تسکین درد مزمن و افسردگی، می‌توان از متخصصین و روانشناسان کمک گرفت. یک برنامه چندوجهی پزشکی، روان‌درمانی، گروه‌های پشتیبانی و غیره می‌تواند به شما کمک کند که درد خود را مدیریت کرده، افسردگی خود را کاهش داده و زندگی خود را دوباره به روال عادی خود بازگردانید.

آیا افسردگی اغلب با غم و اندوه رخ می‌دهد؟

غم و اندوه پاسخ معمولی و عادی به از دست دادن‌ها است. از دست دادن‌هایی که ممکن است منجر به غم و اندوه شود شامل مرگ یا جدایی از یک فرد دوست داشتنی، از دست دادن شغل، مرگ و یا از دست دادن یک حیوان خانگی دوست داشتنی و مورد علاقه و یا هرگونه تغییرات دیگری در زندگی، مانند طلاق، تبدیل شدن به «تهی آشیانه» (واژه‌ای عامیانه در گویش امریکن که به کسی که بچه‌هایش بزرگ شده و به خانه‌های خود رفته‌اند اطلاق می‌شود) یا بازنشستگی می‌باشد. هر کسی ممکن است غم و اندوه را تجربه کند اما همه‌ی انسان‌ها افسردگی بالینی را تجربه نخواهند کرد. غم و اندوه و افسردگی طیف وسیعی از تفاوت‌ها را شامل می‌شوند.

در حالیکه افسردگی مربوط به مسائلی مانند احساسات کم ارزش پنداشتن خود، تفکر منفی در مورد آینده و خودکشی می‌باشد، غم و اندوه شامل احساسات تلخ، از قبیل از دست دادن‌ها و اشتیاق و حسرت برای یک فرد دوست‌داشتنی، به همراه وجود ظرفیتی کامل برای احساس لذت است. هر شخص در این که چگونه با این احساسات مقابله کند، منحصر به فرد و با دیگری متفاوت است.

منبع:

https://www.webmd.com/

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. برای اولین بار با کمک روانپزشک درمان شدم اما بعد یمدت بدتر از قبل شدم و متاسفانه دیگه هیچ روانپزشکی تاثیری نداش و مجبورم با درد ادامه بدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا