عزت نفس چیست
مقدمه
عزت نفس همانند درجهای است که فرد در وجود خود دارد و با باتوجه به آن اعتماد به نفس، ارزشمندی و استحقاق محترم شمرده شدن را در خود احساس میکند.
این امر در یک زنجیرهی از بالا به پایین قرار دارد. عزت نفس در پایهایترین نقطه است و سایر موارد بر روی آن قرار میگیرد. بههمین دلیل، عزت نفس پایین سلامتی عمومی فرد را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
نکته: سندرم حقه باز از عزت نفس پایین شکل می گیرد. مقاله تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس را مطالعه کنید.
افراد دارای عزت نفس بالا اغلب در مورد خود و پیشرفت خود از طریق زندگی احساس خوبی دارند. افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند، اغلب احساس شرم و تردید دارند. آنها اغلب وقت زیادی را صرف انتقاد از خود میکنند. عزت نفس پایین نشانهای از چندین بیماری روانی، مانند اضطراب و افسردگی است. عزت نفس پایین به عنوان یک بیماری یا اختلال، در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-V) مورد اشاره قرار نگرفته است. با این حال، علائم و اثرات آن بسیار واقعی است. افرادی که میخواهند عزت نفس خود را بهبود ببخشند، میتوانند از یک درمانگر کمک بگیرند.
شناخت عزت نفس پایین
عزت نفس عبارت است از باور شخص نسبت به خود. به این ترتیب، افراد دارای عزت نفس پایین ممکن است اعتقاد و باور کمتری نسبت به خود داشته باشند. آنها ممکن است خود را با دیگران مقایسه کنند و سپس خودشان را در سطحی پایینتر و یا کم ارزشتر از دیگران به حساب آورند.
افراد ممکن است به شیوههای مختلفی با عزت نفس پایین مواجه شوند. عزت نفس پایین اغلب در یکی از سه الگوی زیر وجود دارد:
۱.سندرم ایمپاستر:
فرد از کمالات و یا اعتمادی کاذب، بهمنظور غلبه بر ناامنی بهره میگیرد. آنها از شکست میترسند، شکستی که گمان میکنند در صورت نشان دادنِ خود واقعی و ناقص آنها حادث خواهد شد. چنین فردی ممکن است از کمالگرایی یا طفره رفتن برای مقابله با این اضطراب استفاده کند.
۲.سرکشی:
چنین فردی وانمود میکند که به نحوهی فکر کردن دیگران دربارهی خود اهمیتی نمیدهد. این قبیل احساسات خودکوچکبینی ممکن است به صورت خشم یا سرزنش آشکار شود. آنها ممکن است با قدرت دفاع کنند و یا به زیرپا گذاشتن قوانین روی بیاورند.
۳. قربانی:
یک چنین فردی معتقد است که در مواجهه با چالشها، درمانده و بدون پشتوانه است. آنها ممکن است با ترحم به خود، از تغییر وضع موجود خودداری کنند. این افراد اغلب به دیگران تکیه میکنند تا آنها را نجات داده یا هدایت کنند.
به طور ناخودآگاه، ضعف در عزت نفس به شکل خودانتقادی بروز و ظهور مییابد. نمونههای معمولی از خودگفتاریهای منفی عبارتند از:
- هیچ چیز واقعاً خوبی در مورد من وجود ندارد.
- من هرگز در مدرسه یا در محل کار برای رسیدن به موفقیت، بهخوبی عمل نخواهم کرد.
- من سزاوار جستجوی چیزهایی که به آنها علاقهمندم نمیباشم.
- افراد دیگر شایستگی بیشتری برای شاد بودن دارند.
- هیچ کس نمیخواهد و علاقه ندارد در مورد زندگی من و یا موضوعاتی که من با آن روبرو هستم، چیزی بشنود.
- اینکه به نظر میرسد نمیتوانم افرادی را پیدا کنم که برای من خوب و مناسب باشند، تقصیر من است. به هر صورت، افراد خوب نمیخواهند با من باشند.
با گذشت زمان، افکار منفی میتوانند به حدی تکرار شوند که فرد آنها را به عنوان یک واقعیت ببیند. این روند فکری هنگامی که در یک مدار کامل قرار بگیرد، میتواند بسیار مضر و زیانبار باشد.
عوارض عزت نفس پایین
چرخه خود انتقادی میتواند شادی و لذت فرد را در زندگی از بین ببرد. آنها ممکن است از سرگرمیهایی که سابق انجام میدادند، به دلیل ترس از مورد قضاوت واقع شدن توسط دیگران خودداری کنند. احساس خشم، گناه، یا غم ممکن است آنها را از انجام فعالیتهایی لذتبخش باز دارد. بعضی از افراد ممکن است رفتارهای خود تخریبی از قبیل مصرف مواد مخدر یا غفلت و مسامحه نسبت به بهداشت و سلامت فردی را از خود نشان دهند.
باور دیگران این است که آنها بر روی وظیفه یا کاری که در دست انجام دارند، تمرکز نمیکنند. آنها ممکن است از پذیرش خطرها و یا ساختن اهداف به دلیل اینکه شکست خود را حتمی میدانند، خودداری کنند. فردی با عزت نفس پایین ممکن است در مواجهه با یک چالش، از انعطافپذیری لازم برخوردار نباشد.
مسائل مربوط به عزت نفس میتواند بر زندگی اجتماعی نیز تاثیر بگذارد. کسی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است بر این باور باشد که سزاوار عشق نیست. این افراد ممکن است سعی کنند تا عشق را از جانب دیگران به دست آورند و رفتارهای سلبی یا منفی را اتخاذ کنند. برخی دیگر ممکن است برای جلوگیری از ناامنی خودشان، دیگران را مورد انتقاد قرار داده و با قلدری با آنها رفتار کنند. ترس از طرد شدن و مورد پذیرش واقع نشدن، میتواند باعث جلوگیری از جستجو و تلاش افراد برای برقراری روابط شود. انزوای اجتماعی میتواند به شکلگیری قویتر یک تصویر منفی از خود کمک کند.
عزت نفس پایین میتواند به افزایش نگرانیهای بهداشت روانی نیز کمک کند. این امر بهطور ویژه در میان افراد دارای نگرانیهای زیر رایج است:
- مسائل مربوط به غذا خوردن و تغذیه
- افسردگی
- اضطراب اجتماعی
- وابستگی به مواد مخدر
- صدمه زدن به خود
عزت نفس پایین چگونه شکل میگیرد؟
برخی از افراد از دوران کودکی احساس عدم عزت نفس میکنند. هنگامی که بزرگسالان به شدت کودکان را به دلیل اشتباهاتشان مورد انتقاد قرار میدهند، کودکان ممکن است این پیامها را درونیسازی کنند. تجربیات مضر در دوران کودکی، مانند سوء استفاده از کودک یا قلدری نیز میتواند به عزت نفس پایین کمک کند.
در دوران بزرگسالی، هر تجربهی تضعیف کنندهی روحیهای میتواند عزت نفس را کاهش دهد. از دست دادن شغل، شکست عشقی و سایر تغییرات زندگی میتواند باعث ترس و یا شک و تردید شود. این احساسات میتواند بر خود ارزشی، اعتماد به نفس و انعطافپذیری تاثیر بگذارد. هنگامی که این عوامل در کنار هم قرار میگیرند، فرد ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به باورهای منفی و الگوهای گفتاری خود قرار بگیرد.
منزوی شدن و عزت نفس
افراد منزوی و محروم شده ممکن است بیشتر در معرض خطر تبعیض و پیشداوری قرار بگیرند. این بدرفتاری میتواند بر اساس دین، سلامتی، چهره یا بسیاری از صفات دیگر باشد. منزوی شدن میتواند افراد را به سوی خطری بسیار بالا در خصوص مسائل و مشکلات مربوط به عزت نفس قرار دهد.
عوامل موثر بر عزت نفس عبارتند از:
۱. سن:
تحقیقات صورت گرفته در ۴۸ کشور جهان نشان میدهد که عزت نفس از نوجوانی تا میانسالی افزایش مییابد. همچنین در مطالعهای که در آمریکا انجام شد، مشاهده شد اوج عزت نفس در سن حدود ۶۰ سالگی میباشد. در میان سالمندان بالای ۶۰ سال، عزت نفس به همان نسبتی که افراد پیر میشوند بهشدت کاهش مییابد. تغییرات در وضعیت مالی و سلامت جسمی ممکن است باعث تسریع هرچه بیشتر در روند این زوال شود.
۲. نوع بدن:
کودکان دارای اضافه وزن یا چاقی اغلب مورد آزار و اذیت قرار گرفته و قلدری را تجربه میکنند. این نوجوانان بیشتر در معرض تجربه و تحمل عزت نفس پایین در دوران کودکی و بعد از آن قرار دارند. آنها ممکن است در دوران کودکی نیز دوستان کمتری داشته باشند. همچنین انزوای اجتماعی میتواند به کاهش بیشتر عزت نفس کمک کند.
۳. جنسیت:
در تمامی فرهنگها، زنان تمایل دارند تا اذعان کنند که نسبت به مردان از عزت نفس پایینتری برخوردار هستند. بهنظر میرسد این روند در فرهنگهای غربی برجستهتر باشد.
۴. وضعیت سلامت روانی:
در سال ۲۰۱۲، عزت نفس در بین افرادی که در تشخیصهای سلامت روان، دچار مشکلاتی تشخیص داده شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. خوش مشربی، مشارکت در جامعه و حضور در گروههایی از افراد با علاقهمندیهای یکسان، با عزت نفس بالاتر ارتباط داشت. افرادی که شرایط خود را مخفی نگه داشته یا تلاش زیادی برای غلبه بر رفتارهای منفی داشتند، اغلب احساس عزت نفس کمتری میکردند.
۵. نژاد و قومیت:
مطالعهای در سال ۲۰۱۱ در میان دانشآموزان مقطع متوسطه در مورد تفاوتهای عزت نفس بین گروههای قومی و نژادی صورت گرفت. در این مطالعه، دانشآموزان آسیایی-آمریکایی پایینترین سطح عزت نفس را داشتند. دانشجویان اسپانیایی زبان، پس از دانشآموزان سفیدپوست، عزت نفس نسبتا بالایی داشتند و همچنین دانشجویان سیاهپوست بالاترین سطح عزت نفس را داشتند. این دادهها با نتایج مطالعات قبلی مطابقت دارند.
۶. وضعیت جنسیتی / تناسلی اقلیتها:
دانشآموزانی که لزبین، همجنسگرا، دوجنسگرا، تغییر جنسیتداده شده یا همجنسباز هستند، احتمال بیشتری دارد که اعتماد به نفس پایینتری نسبت به همتایان و همسن و سالهای خود داشته باشند. قلدری کردن تأثیر زیادی در مسائل مربوط به عزت نفس در کودکان دارد. در افراد تغییر جنسیتداده شده، اختلال جنسیتی نیز به شدت بر عزت نفس تاثیر میگذارد.
۷. وضعیت اجتماعی و اقتصادی:
در سال ۲۰۱۷، عزت نفس در دانشآموزان مقطع راهنمایی که خانوادههای کم درآمدی داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. دانشآموزانی که معتقد بودند جامعهی آمریکا «نسبتا خوب» است، احتمالا سالهای بعد از عزت نفس پایینتر برخوردار بودند. اکثر دانشآموزان در مقطع تحصیلی راهنمایی دچار تبعیض و معایب سیستماتیک شده بودند.
با این حال، هیچ کس در میان یک گروه محروم (در جمعی که همه یکسان هستند)، احساس عزت نفس پایین نخواهد داشت. بعضی از افراد ممکن است به محیطها ارزش کمتری بدهند، یعنی در جایی که آنها با موانع سیستماتیک روبرو هستند. به عنوان مثال، فردی که از خانوادهای کم درآمد میباشد، ممکن نیست که خودارزشی مربوط به خود را در داشتن یک خودروی گرانقیمت پایهگذاری کند. در عوض، ممکن است بر موفقیتی عاشقانه یا آمادگی جسمانی تمرکز کند. افراد دیگر ممکن است پیشرفت خود را صرفاً در مقایسه با اعضای گروه خودشان اندازهگیری کنند. آنها ممکن است به موانعی به دلیل وجود تبعیض برخورد کنند، اما در جنبههای فردی شکست نخورند. این استراتژیها ممکن است به عنوان وزنههای تعادلی در برابر اثرات منزویسازی عمل کنند.
صرفنظر از عوامل موثر در کاهش عزت نفس، شما میتوانید در جهت افزایش عزت نفس به خود کمک کنید. یک درمانگر میتواند به فردی که احساساتی مبتنی بر عزت نفس پایین دارد، کمک کند. با زمان و کار، میتوان در حالتی عادی یک رابطهی سالم را ایجاد کرد.
روش افزایش عزت نفس
اعتماد به نفس یک عامل بزرگ برای رسیدن به خوشبختی است. عزت نفس پایین به احساس شرم، شک داشتن به خود و عدم کفایت مرتبط است. این امر ممکن است مانع از پیدا کردن روابطی مناسب و یا دنبال کردن رویاهای افراد شود.
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، میتوانند کمکهای درمانی دریافت کنند. یک درمانگر میتواند به فرد کمک کند تا خودگفتاریهای منفی را در خود کاهش دهد. افراد همچنین میتوانند به همدردی با خود و هدفگذاری بپردازند، که هر کدام از این دو مورد با ارتقای عزت نفس در آنها ارتباط دارد.
تقویت عزت نفس میتواند یک روند طولانی باشد. غلبه بر فرایندهای اندیشهای ریشهدار، اغلب مستلزم سختکوشی است. الیزابت کوش، کارشناس ارشد مشاور حرفهای بالینی میگوید: «برای یادگیری چیزهای جدید، زمان لازم است.» هنگام کار بر روی بهبود عزت نفس، ممارست و صبر موردنیاز است.
الف) به چالش کشیدن افکار منفی
خودگفتاری، یک گفت و گوی درونی است که فرد در مورد تواناییها، شادی و تصاویر با خود انجام میدهد. این مورد میتواند بسیار لطیف و گذرا باشد و به همین دلیل افراد به ندرت خودگفتاریهای خود را ثبت میکنند. اما هنگامی که افکار خاص روز به روز تکرار میشوند، میتوانند بر انتخاب شخص در شغل، روابط و خودمراقبتی تاثیر بگذارند. اگر خودگفتاری در افراد مخرب باشد، منفی بودن این افکار میتواند عواقب وسیعی در خوشبختی و سعادت آنها داشته باشد. مسائل و مشکلات مربوط به عزت نفس اغلب ریشه در خودگفتاریهای مضر دارد. افکار منفی اغلب به یکی از دستههای زیر تقسیم میشوند:
سرزنش:
مسئول و پاسخگو دانستن خود برای اموری که خارج از کنترل شماست.
مثال: «دوستانم در مهمانی من دعوا بپا کردند. من یک میزبان بد هستم.»
فاجعهپنداری:
تصور تمام موارد ناگواری که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.
مثال: «من خیلی زشتم. چرا هنگامی که من به کلاس وارد میشوم، همه به من میخندند؟»
انکار:
عبارت است از نادیده گرفتن نکات مثبت.
مثال: «رئیس من واقعا فکر نمیکند که من باهوش هستم. آنها فقط میگویند که خوب است.»
تعمیم دادن بیش از حد:
تفسیر یک رویداد به عنوان پیامدهایی بیش از حد بزرگ.
مثال: «من نمرهی بدی در آزمون گرفتم. احتمالاً از مدرسه اخراج میشوم.»
تفکر دو قطبی:
تفسیر رویدادها به عنوان کاملا خوب یا کاملا بد.
مثال: «من اولین خط را در سخنرانی از دست دادم. من تمام ارائهی خود را خراب کردم.»
ذهنخوانی:
تعاملات خنثی را نشانه هایی از رد یا بیزاری فرض میکنند.
مثال: «وقتی که وارد اتاق شدم، آن زوج خندیدند. من مطمئن هستم که آنها مرا مسخره میکردند.»
ای کاش گفتنها:
این امر مربوط به اتفاقاتی است که قبلاً رخ داده و فرد برای اتفاقاتی که در گذشته افتاده، خود را مجازات میکند.
مثال: «من نمیتوانم باور کنم که هفته گذشته چنین جوک بیمزهای را گفته باشم. من خیلی ناشی هستم.»
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است چیزهایی را به خودشان بگویند که هرگز به شخص دیگری نگفتهاند. آنها در مورد خود بسیار سختگیرانه قضاوت میکنند. اگر آنها را تشویق کنید که احساسات خود را بررسی کنند، ممکن است اعتراف کنند که نسبت به خودشان غیرمنصف بودهاند. آگاهی از الگوهای تفکر یک فرد میتواند اولین گام در جهت حرکت در طول گذشتهی آنها باشد.
مداخلات مبتنی بر ذهنیت میتواند به افراد برای درک و فهم افکار منفی در همان لحظات کمک کند. سپس فرد میتواند این تفکر منفی را با گفتن جملات مثبت و یا تعریف و تمجید از خود به عقب براند.
با نوشتن اظهارات مثبت میتوانید قدرت خود را تقویت کنید و با افکار مثبت در خود بیشتر عجین شوید.
کلمهی «توانستن» میتواند برای بهعقب راندن خودگفتاری منفی بسیار مهم باشد. تحقیقات نشان داده است که مغز تمایل دارد تا اظهارات شما را بهعنوان یک گویندهی خارجی (شخصی غیر از شما) تلقی کند. این فاصلهی احساسی به افراد کمک میکند تا در مورد خودشان هدفمندتر باشند. وقتی افراد در حالت شخص دوم با خود صحبت میکنند، اغلب چیزهای دلپذیرتری میگویند. هنگامی که فردی در اظهارات خود از واژهی «من» استفاده میکند، خودگفتاری او تمایل دارد تا بیشتر ماهیتی داورانه و قضاوتگرانه به خود بگیرد.
هنگام تمرین خودگفتاری مثبت، زبان نیز میتواند نقشی حیاتی داشته باشد. به طور کلی، در خودگفتاری مثبت، اگر فرد به جای اقداماتی که میخواهد از آن اجتناب کند، بر روی اقداماتی که مایل به انجام آن است تمرکز کند؛ نتیجه در بهترین شکل، ممکن خواهد بود. عبارتی مانند: «به یاد داشته باشید که شما ارزش عشق را دارید و در حال تلاش برای بهبود سلامتی خود هستید»، احتمالا مؤثرتر از این جمله خواهد بود: «من باید نگرانی را متوقف کرده و مثل گذشته کار کنم.»
ب) یادگیری توجه به خود
توجه به خود میتواند برای ارتقای عزت نفس، حیاتی باشد. کوش میگوید: «این واقعا سخت است که در مورد خودتان احساس خوبی داشته باشید، اما اعتقادی به ارزشمند بودن خود نداشته باشید!»، «یادگیری برای پذیرفتن و دوست داشتن خود، پایهای برای کار کردن و تمرین بر روی عزت نفس پایین است.»
توجه به خود را میتوان در سه بخش درک کرد:
۱.نشان دادن مهربانی نسبت به خود.
گناهان و اشتباهات خود را ببخشید، مخصوصاً در زمان شکست یا درد.
۲. پذیرش کامل نبودن انسان و حق اشتباه برای خود قائل شدن.
اشتباهات خود را بهجای اینکه صرفاً به گردن شکستهای منحصر به فرد خود بگذارید، به شرایط انسانی هم نسبت بدهید.
۳. ایجاد آگاهی نسبت به احساسات.
به افکار و احساسات دردناک خود بدون اینکه اجازه دهید شما را از پای دربیاورند توجه کنید.
افرادی که این جنبهها از توجه به خود را اعمال میکنند، دارای نرخ پایین اضطراب و افسردگی هستند. توجه به خود همچنین با عزت نفس و رضایت از زندگی مرتبط است. یکی از راههای ایجاد توجه به خود این است که افراد بتوانند خودشان را ارزیابی کنند. بسیاری از افراد برای شکل دادن تصویری از خود، دست به مقایسهی خود با دیگران میزنند. این عادت ممکن است افراد را به سوی افزایش سطح انتظاراتی که با موقعیت آنها متناسب نیست، سوق دهد. مقایسهی اجتماعی میتواند از سنین پایین تاثیر منفی بر روی عزت نفس بگذارد.
عزت نفس در نوجوانان
عزت نفس در نوجوانان، به ویژه در مقایسه با جامعه آسیبپذیرتر است. کوش میگوید: «آنها خود را بسیار مورد انتقاد قرار میدهند. آنها دائماً خود را با دوستان و همکلاسیهایشان مقایسه کرده و میسنجند. تشویق نوجوانان برای گسترش دیدگاه آنها در هنگامی که آنها روز سختی را تجربه میکنند و در مورد خود احساس بدی دارند، میتواند با درک این موضوع که دیگران نیز ممکن است با این موارد مواجه شوند، به کاهش احساس انزوا در آنها کمک کند.»
هر انسانی دارای کشمکشها و معایبی است. با یادآوری این واقعیت، افراد در تمام سنین میتوانند یاد بگیرند که اشتباهات درک شدهی خود را ببخشند. اگر فردی مشکل خود را بپذیرد، ممکن است از تجربهی پذیرفته شدن توسط دیگران نیز بهرهمند شود. بسیاری از درمانگران در جلسات خود با توجه به رفتار مثبت نامشروط (UPR) عمل میکنند. زمانی که شخصی، فردی را بدون توجه به آنچه که اتفاق میافتد قبول میکند، در واقع یک توجه مثبت نامشروط از خود نشان داده است. ارائهی یک توجه مثبت از سوی درمانگر به سمت فرد موردنظر، میتواند به عنوان یک الگو برای پذیرفتن او عمل کند.
درمان با کمک حیوانات نیز میتواند برای مسائل مربوط به عزت نفس مفید باشد. اکثر حیوانات به طور پیشفرض بدون قید و شرط افراد را میپذیرند. آنها وضعیت اجتماعی، قیافه، یا ثروت مردم را قضاوت نمیکنند. محبت حیوان میتواند اعتماد به نفس فرد را افزایش دهد. گفتنی است حیوانات نمیتوانند فهم، درمان یا مشاوره ارائه دهند. بنابراین، آنها نمیتوانند جایگزین یک درمانگر انسانی شوند.
عزت نفس و تعیین اهداف
کار درمانی برای بازگرداندن عزت نفس همانند یک سفر بسیار شخصی است. ویکی بوتنیک که یک متخصص ازدواج و خانواده است، از طریق کمک به مردم، ارزشها و اولویتهای آنها در زندگی و مسائل مربوط به عزت نفس را مورد بررسی قرار داده است. به عقیدهی بوتنیک: «هدف اول ما این است که اصول خود را شناسایی کرده و لیستی را با توجه به آنچه که برای ما اهمیت دارد، ایجاد کنیم. با شروع این کار، هنگامی که افراد به باورهایشان عمل میکنند، افعال آنها بسیار روشن و واضح میگردد. انسان هر زمان مخالف باورهای خود عمل میکند، عزت نفس خود را لکهدار میکند. بهراحتی میتوانیم بگوییم که چنانچه ما به ارزشهایمان اعتقاد نداشته باشیم، در مورد خودمان احساس بیارزشی خواهیم کرد و همچنین زمانی که ما به خط مشی رفتاری خود اعتقاد داریم، احساسی قابل اعتماد خواهیم داشت.
شکلهای هدفگذاری شدهی درمانی میتواند به افراد کمک کند تا با توجه به اولویتهای خود، اقدام کنند. درمانگر میتواند با یک فرد همکاری کند تا در نهایت اهداف واقعبینانه و عملی تحقق یابند. همچنین ممکن است که آنها مهارتهای مدیریت زمان و سازمانی را نیز به فرد آموزش دهند.
تبدیل هدف به گامهای کوچکتر
تحقیقات نشان میدهد که شکست در یک هدف در گامهای کوچکتر، امکان دستیابی به آن را آسانتر میکند. هر بار که فرد موفق به انجام یک کار میشود، مغز او دوپامین آزاد میکند. هورمون دوپامین موجب میشود تا افراد احساس خوشحالی و انگیزه کنند. وقتی یک شخص چندین وظیفه را در یک ردیف (به طور همزمان یا متوالی) انجام میدهد، اغلب احساس اعتماد به نفس بیشتری میکند. اگر آنها در یک کار با عدم موفقیت مواجه شوند، آنها هنوز موفقیتهای قبلی خود را برای ادامه حرکت خود دارند. هنگامی که یک فرد به هدفی میرسد، میتواند از موفقیت خود برای جلوگیری از افکار منفی استفاده کند. آنها همچنین میتوانند از مهارتهای پیگیری هدف خود برای بهبود توجه به خود استفاده کنند. تقویت عزت نفس میتواند خود بهتنهایی یک هدف باشد.
بسیاری از افراد به وسیلهی اعتماد به نفس پایین خود، عادتهای خود تخریبی را در وجود خود ایجاد کردهاند. این رفتارها ممکن است در طی سالها تقویت شده باشد. برای بهبود عزت نفس، فرد اغلب نیاز به شکستن این عادتها و جایگزین نمودن آنها با رفتارهای مثبت دارد. رفتار توأم با احترام و مهربانی با خود ممکن است به یک تغییر غیرطبیعی تبدیل شود.
هنوز تغییر ممکن است. دکتر آندره برانت، متخصص ازدواج و خانواده مینویسد: «عزت نفس شما در مورد چیزهایی نیست که میدانید، بلکه در گسترش و یادگیری چیزهای جدید است». «شما باید طرز رفتارهای قدیمی را کنار بگذارید. با توجه به این اقدام، فرصتهای بیشتری برای یادگیری، رشد، بهبود، و داشتن احساس خوب در مورد خودمان در اختیار ما قرار میگیرد.»
مثالی موردی از درمان عزت نفس
چالشهای میانسالی با عزت نفس:
بابک ۴۲ ساله. در بسیاری از زمینههای زندگی مانند کار و ازدواج دچار مشکل است. او اخیرا اولین لکهی کچلی را در سر خود پیدا کرده است. او پول کافی برای پرداخت هزینه تحصیل جوانترین پسر خود در دانشگاه را ندارد. دوستان و خانوادهاش از زودرنجی و کجخلقی او شکایت دارند. اندک اندک عزت نفس بابک در حال آسیب دیدن و کاهش یافتن است. بابک از طریق درمان فردی و خانوادگی و روانشناسی؛ ارزشهای اصلی خود، خانواده، صداقت و آموزش را دوباره باز مییابد. پس از سپری شدن چند جلسه، بابک به این احساس که او واقعاً کیست میرسد: یک شخص لایق، صادق و دوست داشتنی.
احساس و تجربهی بیارزش بودن در جوانان بالغ:
مریم ۲۲ ساله، بسیار افسرده است. او بهطور مداوم افکاری در مورد بیارزش بودن دارد. معالجه و درمان او نشان از اشتیاق فوقالعاده زیاد او برای مورد تایید قرار گرفتن از جانب مردان داشت. این موضوع ریشه در رابطهی خشن او با پدرش داشت، شخصی دوست داشتنی اما غیرمسئول. مریم بر اساس درمانی کار میکند که به او در زمینه درک احساسات خود کمک میکند. او میآموزد که احساسات او محصول یک «بدی» ذاتی در وجود او نیست، بلکه یک پاسخ طبیعی مربوط به دوران کودکی است. سپس او قادر به ارزیابی نقاط قوت و ضعف خود میشود. مریم یاد میگیرد تا ارزشها و نیازهای خود را روشن سازد و بر همین اساس، او احساس مثبت و رشد یافتهای از خود را به وجود میآورد.
اگر میخواهید عزت نفس خود را بهبود ببخشید، میتوانید یک درمانگر پیدا کنید. درمان میتواند به شما در برقراری رابطهای سالم با خودتان کمک کند. به همان نسبت که عزت نفس شما بهبود مییابد، ممکن است مزایای غیرمنتظرهای در سایر قسمتهای زندگی خود نیز پیدا کنید. در رسیدن به کمک هیچ شرمی وجود ندارد.
چقدر خوشحالم با سایت شما و مطالب عالی و کاربردیتان آشنا شدم. متشکرم
ممنون از حسن نظر شما. سپاس