تاثیر درد عاطفی یا احساسات دردناک بر بدن
مقدمه
درد عاطفی، درد یا صدمهای است که از منابع غیرفیزیکی نشات میگیرد. بعضی اوقات این درد عاطفی نتیجه اعمال دیگران است. در مواقع دیگر، ممکن است نتیجه پشیمانی، غم یا از دست دادن باشد و یا ممکن است نتیجه یک اختلال زمینهای روانی مانند افسردگی یا اضطراب باشد.
مهم نیست که علت چیست. این درد عاطفی میتواند شدید باشد و به طور قابلتوجهی بسیاری از وجوه مختلف زندگی شما را تحتتأثیر قرار دهد.
گرچه اغلب به دلیل توجه بیش از اندازه ما به دردهای فیزیکی، دردِ عاطفی کنار گذاشته میشود، اما مهم است که این آسیب جدی گرفته شود. تعدادی از احساسات مشترک وجود دارد که با دردِ عاطفی همراه است و میتواند بر سلامت جسمی و روحی شما تأثیر بگذارد.
علائم درد عاطفی
علائم درد عاطفی میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- اندوه عمیق یا افسردگی
- پریشانی شدید
- تنهایی و انزوا
- احساسات منفی
- وحشت
- خشم
- شرم
- احساس بیارزش بودن
نکته مهم این است که درد عاطفی ممکن است منجر به علائم و دردهای جسمانی شود که منشا فیزیولوژیک قابل شناسایی ندارد. هنگامی که این افکار، احساسات یا رفتارهایی که به علائم جسمی مرتبط هستند منجر به پریشانی قابلتوجه یا قطع توانایی در عملکرد فرد شوند، ممکن است یک اختلال جسمانی تشخیص داده شود.
چگونه درد عاطفی میتواند شما را بیمار کند؟
تعدادی احساسات مختلف وجود دارد که میتواند منجر به درد عاطفی شود. هر کسی ممکن است گاهگاهی این احساسات را تجربه کند، اما وقتی چنین احساساتی شدید و مداوم باشد، میتواند توانایی فرد را در عملکرد و انجام کارهای عادی روزمره مختل کند.
غمگین بودن
غم و اندوه یک احساس طبیعی است که با از دست دادن و ناامیدی همراه است. با این حال، اگر با گذشت زمان محو نشود، ممکن است به افسردگی که میتواند کل بدن شما را تحتتأثیر قرار دهد، تبدیل شود. اگر غم و اندوه بیش از چند روز طول بکشد و زندگی روزمره شما را تحتتأثیر قرار دهد، ممکن است لازم باشد به دنبال مداخلات پزشکی باشید.
عصبانیت خفته
خشم، یک احساس اساسی انسانی است. خشم هورمون آدرنالین را آزاد میکند و این هورمون باعث افزایش تنش عضلانی و تسریع در تنفس میشود. اگر ترشح این هورمون به درستی کنترل نشود، این پاسخ عصبی میتواند منجر به عواقب جسمی طولانیمدت شود.
اضطراب
مانند عصبانیت، اضطراب و ترس هر دو آدرنالین ترشح میکنند. این امر به طور کلی منجر به پرش، تحریکپذیری، عدم آرامش یا احساس فریز شدن یا گیر افتادن و در نتیجه نشانگان فیزیکی در بدن میشود. در بعضی از افراد، اضطراب علامت یک اختلال اضطرابی شدیدتر است و رواندرمانی یا داروهای تجویز شده میتوانند به شما کمک کنند. همچنین مصرف مواد مخدر و الکل میتواند اضطراب ایجاد کند و در این صورت، ترک الکل و مواد مخدر اغلب علائم را بهبود میبخشد.
شرم و گناه
شرم و گناه به عنوان یک درد عاطفی اغلب منجر به احساس فشار در معده میشود. شرم در بین افراد مبتلا به اعتیاد شایع است و منجر به پنهانکاری میشود. در صورت عدم رسیدگی، احساس شرم و احساس گناه طولانیمدت ممکن است منجر به علائم جسمی شود.
تاثیرات درد عاطفی بر بدن
درد عاطفی همچنین میتواند باعث ایجاد یا بدتر شدن درد جسمی در مناطق مختلف بدن شود. برخی از انواع متداول دردِ جسمی که ممکن است به درد عاطفی مرتبط باشد عبارتند از:
- اسهال
- سرگیجه
- سردرد
- درد عضلانی، به ویژه در گردن
- حالت تهوع
- درد در بازوها و پاها
- معده یا ناراحتی دستگاه گوارش
درد عاطفی همچنین میتواند با مشکلات زیر همراه باشد:
- پرخاشگری و خشونت
- مصرف الکل یا مواد
- اقدام به خودکشی
- رفتارهای وسواس اجباری از جمله خرید، قمار و اعتیاد به رابطه جنسی
- اختلالات اشتها
- رفتارهای پرخطر
- خودزنی
- افکار خودکشی
چنین رفتارهایی غالباً تلاشی برای رهایی و یا فرار از بیقراری شدید ناشی از دردِ عاطفی است.
درد جسمی در مقابل درد عاطفی
در حالی که درد جسمی و درد عاطفی متفاوتند، تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد هر دو نوع درد ممکن است دارای برخی شباهتهای عصبی باشند. برخی از محققان استدلال کرده اند که به جای مشاهده دردِ عاطفی و درد جسمی به طور اساسی، آنها باید به عنوان بخشی از یک پیوستار درد گستردهتر تصور شوند. برخی از انواع دردها کاملاً جسمی و برخی دیگر کاملاً احساسی هستند اما بارها علت درد جایی در میان درد جسمانی و عاطفی است.
درمان درد عاطفی
درمان درد عاطفی اغلب شامل پرداختن به منبع اصلی علائم است، بنابراین درمان اغلب به تشخیص فردی بستگی دارد. شرایط روانشناختی مانند اضطراب و افسردگی ممکن است با رواندرمانی، دارو یا ترکیبی از این دو درمان شود.
۱- رواندرمانی
رواندرمانی برای درمان عاطفی ممکن است شامل استفاده از انواع رواندرمانی گفتگو محور، از جمله رویکردهای خاص مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) باشد. تمرکز CBT بر شناسایی افکار و احساسات منفی است که به درد عاطفی کمک میکند و سپس درمانگر تلاش میکند افکار و رفتارهای سازگارتر و واقعگرایانه را جایگزین این افکار کند.
۲- دارو درمانی
بعضی اوقات برای رفع برخی علائم درد عاطفی ممکن است داروهایی تجویز شود. چنین داروهایی عبارتند از: داروهای ضد افسردگی، از جمله مهارکنندههای باز جذب سروتونین (SSRI) مانند پروزاک (فلوکستین) و زولوفت (سرترالین). داروهای ضد اضطراب، از جمله بنزودیازپینها مانند والیوم (دیازپام) و زاناکس (آلپرازولام).
۳- طب مکمل و جایگزین
گاهی اوقات نیز ممکن است از درمانهای جایگزین مانند طب سوزنی، تای چی، یوگا، هیپنوتیزم و مدیتیشن برای کاهش علائم درد عاطفی استفاده شود.
مواجهه با درد عاطفی
درد عاطفی اغلب میتواند به اندازه درد جسمی احساس شود و حتی در بعضی مواقع میتواند علائم درد را در بدن ایجاد کند. همچنین میتواند تأثیرات مخربی بر سلامت ذهنی کوتاهمدت و بلندمدت داشته باشد، بنابراین دریافت کمک و درمان مناسب بسیار مهم است.
از آنجا که درد عاطفی میتواند بسیار آزار دهنده باشد، افراد اغلب به مکانیسمهای ناسالم از جمله مواد مخدر و الکل روی میآورند. مشکل این است که اگرچه این روشها میتوانند درد را در کوتاهمدت تسکین دهند، اما در طولانی مدت آسیب بیشتری وارد میکنند.
برخی از روشها که میتوانند توسط خود فرد برای کنترل علائم دردِ عاطفی انجام شوند، شامل موارد زیر میباشند:
۱- صحبت با یک نفر:
حمایت اجتماعی برای بهزیستی عاطفی حیاتی است و صحبت با یک فرد مورد اعتماد، خواه دوست خوب باشد یا مشاور، میتواند به شما کمک کند.
۲- ورزش:
نشان داده شده است که فعالیت بدنی برای بهبود خلق و خوی موثر است، بنابراین میتواند راهی خوب برای کمک به مقابله با احساس دردِ عاطفی باشد. با ورزش و گردش در یک بعد از ظهر میتوانید مزایای بیشتری نسبت به جستجوی بیپایان در شبکههای اجتماعی برای بالا بردن روحیه خود انجام دهید.
۳- تمرین توجهآگاهی:
توجه آگاهی یک تمرین ذهنی است که شامل تمرکز بر لحظه حال است. وقتی میخواهید با احساسات دشواری مانند اضطراب، غم، اندوه و عصبانیت کنار بیایید، ذهنآگاهی میتواند مفید باشد. در این فرایند نه تنها شما بیشتر از احساساتتان آگاهی پیدا میکنید بلکه این یادگیری برای پذیرش و کنار گذاشتن نیاز به کنترل یا از بین بردن احساسات بد نیز میتواند مفید باشد.
از همه مهمتر، به یاد داشته باشید که اگر علائم دردِ عاطفی باعث پریشانی زیاد و مختل شدن زندگی روزمره شما شده است، با یک روانشناس یا رواندرمانگر صحبت کنید.