۱۰ روش مقابله با ترس کودک
تعریف ترس
ترس عبارت است از یک پاسخ هیجانی غریزی که حیوانات و از جمله انسان به موقعیت ترسآور میدهند.
در پاسخ به ترس قسمتهایی از مغز مانند آمیگدال و هیپوتالاموس بهسرعت فعال شده و واکنش نشان میدهند. با ترشح ادرنالین و کورتیزول که هورمون استرس نیز نامیده میشود، تغییراتی در بدن بهوجود میآید. همهی پاسخهای فیزیولوژیکی بدن در جهت بقای موجود زنده عمل میکند و عبارتند از:
ضربان قلب بالا
فشار خون بالا
گرفتگی و تنش ماهیچهها
جمع شدن حواس به یک نقطه
گشاد شدن مردمک چشم
تعریق
نحوه ایجاد ترسها
نحوه ایجاد ترسها را میتوان به سه نوع متفاوت تقسیم کرد:
ترس ذاتی: ترس از صدای بلند و ترس از ارتفاع
ترس ایجاد شده بر اساس رشد و تکامل موجود زنده: همانند ترس از تاریکی، ترس از حیوانات، ترس از آب، ترس از هیولا و شبه، ترس از حوادث طبیعی مانند رعد و برق، اضطراب جدایی(در کودکان).
ترس آموخته شده: در این دسته، ترس از هر چیزی جای میگیرد. میتوان با شرطی شدن، کودک انسانی را از هر چیزی ترساند. گاهی این ترس کلامی ایجاد میشود، مانند زمانی که کودک را بارها انذار داده و از آب جوش یا برق گرفتگی میترسانیم یا آنکه بر اثر تصادف کودک شرطی میشود. بهطور مثال، کودک یک یا دو بار دچار برق گرفتگی شده و پرت میشود. از آن به بعد کودک بهشدت از برق گرفتگی میترسد.
والدینی که خود دچار ترسهای گوناگون هستند، احتمال بیشتری دارد که فرزندانشان نیز دچار ترس شوند. عامل ارث و ژنتیک تاثیر زیادی بر شکلگیری ترس در کودک دارد.
چرا بعضی از ترسها ذاتی بشر است و در نوزاد از بدو تولد وجود دارد؟ چرا بعضی دیگر از ترسها مانند ترس از حیوانات، ترس از تاریکی، ترس از تنهایی، ترس از آب آنقدر در کودک شایع است؟ و چرا کمتر یا بهندرت کودکی را میبینیم که از چیزهایی مانند درخت، میز، صندلی و … بترسد؟
ترس در بدو تولد
نوزاد در بدو تولد با دو ترس به این دنیا پا میگذارد:
۱. ترس از صدای بلند:
مانند کودکی که از صدای جارو برقی یا فلاش تانک دستشویی میترسد.
۲. ترس از ارتفاع :
مانند زمانیکه کودکی را ناگهان و باسرعت بهزمین میگذاریم و حس پرتشدن به او میدهیم.
میتوان حدسزد که این دو ترس تاثیر بسزایی در حفظ گونه انسانی داشتهاست. بظن قوی میتوان بیانداشت که بسیاری از اجداد ما بر اثر سقوط از بلندی جانشان را از دست دادهاند. زندگی روی درخت میتواند یکی از دلایل آن بودهباشد. از سویی دیگر، حوادث طبیعی مانند زلزله، رعد و برق، سیل و … بهمراه خود صدای مهیبی تولیدمیکنند. تعداد زیادی از انسانها بهجهت بیپناهی در قبال حوادث طبیعی از بین میرفتهاند و تنها کسانی زنده ماندهاند که نسبت بهصدا حساسبودهاند. بنابراین بشر کنونی وارث اجدادی است که از هرگونه صدای مهیب میترسیدهاند و در طول سالیان، این ترسها اکنون بهصورت ذاتی در بشر وجود دارد. اگرچه شاید بعضی از این ترسها کارکرد بقای خود را بهشکل ابتدایی از دست دادهباشد.
ترس واکنشی طبیعی در کودکِ در حال رشد و تحول است. کودک همگام با رشد و تحول نرمال و طبیعی خود دچار ترسهای متفاوتی میشود که علت آن آگاهی از محیط اطرافش است. انسان هرچقدر بیشتر از محیط خود و اطراف آگاهی بهدست آورد، بر ترسش افزودهمیشود. این حقیقت در بزرگسالان نیز مصداق دارد. شاید بههمین دلیل است که انسانهای آگاهتر و با دانش بیشتر، محتاطتر بوده و کمتر اهل عمل هستند، زیرا آنها از خطرات مسیر آگاهند؛ درحالیکه برای عملگرا بودن، اندکی ناآگاهی لازماست تا بهفرد شجاعت حرکتدهد.
کودک نیز با آگاهی از محیط، بر ترسش افزودهمیشود. او برای بقایش نیاز به ترسیدن دارد، زیرا اگر نترسد جان کودک بهخطر میافتد. کودکی را تصور کنید که بدون هیچگونه ترسی، خود را به آتش نزدیکمیکند یا بدون ترس، از مادر دور شده و در دل ناشناختهها میرود. مسلماً احتمال بقای چنین کودکی بسیارکمتر میشود.
چرا کوچکترین اتفاقی باعث میشود ترس در کودکان فعال گردد؟
انسانها در طول سالیان فراگرفتهاند که مراقبت در قبال چهچیزهایی باعث بقای آنها شده و چهچیزهایی برای آنها بیخطر محسوبمیشود. اجداد انسان در زمان زندگیشان در جنگلها در معرض خطرات طبیعی از جمله رعد و برق، پرتشدن از درخت یا کوه، حیوانات وحشی، سیل، غرقشدن در آب و … بوده است. بسیاری از خطرات در شب برایش رخ میداده. اجداد ما زمانی بیشتر طعمه حیواناتوحشی میشدهاند که بهتنهایی حرکت میکردهاند. بنابراین از تاریکی و تنهایی وحشت داشتهاند، زیرا بقایشان را بهخطر میانداخته است.
پدربزرگ ما مسلماً کسی است که ترس بیشتری احساس میکرده و محتاطتر عمل کردهاست و درنتیجه بقایش را تضمینکرده و ژنش را بهنسل بعد منتقل کردهاست. ترسها در ژن بشر نفوذ کردهاست و بههمین دلیل کودکان برای ترسیدن از مواردی چون تاریکی، ارتفاع، تنهایی و غرقشدن آمادگی ژنتیکی دارند و کوچکترین اتفاقی باعثمیشود ژن ترس در آنها فعالشود.
ترس یک احساس طبیعی است
بنابراین، اولین نکته مهمی که باید از آن آگاه باشیم آن است که ترس یک احساسی طبیعی است و کارکردش تضمین بقای انسان است و نباید آن را احساسی که باید حذف شود، نادیده گرفته شود و یا آنکه مورد شماتت قرار گیرد، در نظر گرفت.
عدم قدرت تجزیه و تحلیل نوزاد از ترسها
نکته دوم آن است که سیستم امیگدال در مغز که دریافت کننده هیجانات و عواطفی مانند ترس، خشم و غم میباشد، با تولد نوزاد تقریباً کامل است؛ ولکن قسمت پیشانی مغز که قدرت تحلیل و تجزیه امور را بهفرد میدهد، تا سالها به رشد کامل خود نمیرسد. بنابراین نوزاد در امیگدال خود ترسهایی را که ناشی از تجربه جمعی نوع بشر است بهصورت ژنتیک بهمراه دارد. اما هنوز قدرت تجزیه و تحلیل آن را ندارد. بهعبارتی نمیتواند موقعیتها را از یکدیگر تمیز دهد و شرایطی را که جان او را حقیقتا بهخطر میاندازد، با شرایط غیرخطرناک تشخیص دهد. امیگدال او در زمان شنیدن صدای بلند و یا رها شدن از ارتفاع پیام ترس میدهد.
بهطور مثال، زمانی که پدر، کودک را به بالا انداخته و دوباره میگیرد، کودک توان درک آن را ندارد که پدر در حال بازی کردن با اوست و جان کودک در خطر نمیباشد. سیستم امیگدال مغز، ترس را درک میکند ولکن سیستم پری فرونتال هنوز در نوزاد شکل نیافته است تا موقعیت را تجزیه و تحلیل کند. در صورتی که فرد دچار ترسهای شدید در کودکی شود در بزرگسالی همچنان این سیستم امیگدال است که کنترل فرد را در دست می گیرد و بهمین دلیل بعضی افراد در بزرگسالی از بعضی از موضوعات ترسهای مرضی دارند.
ترسهای حوزه شناختی
نکته سوم درباره ترسهای حوزه شناختی است. ترسهایی که با کاملشدن تدریجی قوای شناختی در کودک بهوجود میآید. همراه با تحولات رشدی کودک و کامل شدن سیستم عصبی مغز، قوای شناختی کودک رشد کرده و آگاهی بیشتری از دنیای اطراف خود پیدا میکند و متناسب با این آگاهی، ترسهای جدیدی در کودک شکلمیگیرد. اما زمانیکه سیستم عصبی کودک از حضور خطرات در اطرافش آگاه میشود، هنوز ابزاری متناسب برای مقابله با این خطرات در او رشدنیافته است. بنابراین با ترسیدن از آنها از خود محافظتمیکند. زمانیکه توانایی کودک کمتر از میزانی است که بر ترسی که نسبت به آن آگاه شده غلبهکند، ترس در کودک ایجاد میشود تا ضامن بقای او شود.
مثلاً زمانیکه کودکی از تاریکی میترسد، قوای شناختی او خطرات تاریکی را درککرده ولکن هنوز خود را ناتوان از مقابله با این خطرات میداند. این ناتوانی میتواند واقعی یا ذهنی باشد. ترس کودک ۴ ساله از تنهایی را میتوان طبیعی و مطابق رشد قوای شناختی او دانست، ولکن ترس یک فرد ۲۰ ساله از تاریکی را مطمئناً باید ناشی از شناختهای غلطش دانست. این شناخت غلط میتواند ناشی از درک میزان خطر یا میزان توانایی فرد برای مقابله با آن خطر باشد. بهعبارت ساده، یا فرد موضوعی مانند تنهایی، تاریکی و … را بیش از آنچه در واقعیت است برای بقای خود خطرناک تصور میکند یا آنکه توان خود را برای مقابله با آن خطر بسیار کمتر از میزان واقعیاش برآورد میکند.
ترسها بهطور معمول در سنین مشخص و بهترتیب قابل پیشبینی در کودک بهوجود میآید. در نوزاد ترس از تاریکی یا تنهایی معنایی ندارد، زیرا سیستم عصبی نوزاد قادر بهدرک این دو پدیده نمیباشد. اما نوزاد در بدو تولد از صدای بلند و ارتفاع میترسد. بنابراین در صورتیکه کودک را ناگهان و بهسرعت روی زمین بگذاریم، میترسد و گریهمیکند یا آنکه صدای بلند و ناگهانی کودک را میترساند.
ترسهای نوزاد تا ۲ سالگی
دو ترس در بشر ذاتی هستند و از بدو تولد با کودک همراه میباشند. ۱. ترس از ارتفاع، ۲. ترس از صدای مهیب. این دو ترس همراه با تولد در نوزاد وجود دارد و نیازی به یادگیری نیست. همراه شدن چیزهای دیگر همراه با این دو ترس باعث میشود ترسهای دیگری در کودک بهوجود بیاید. بهطور مثال، اگر چندبار حیوانی همراه با صدای مهیب همراه شود، بر اساس قانون شرطی شدن، کودک از حیوان نیز خواهد ترسید.
مهمترین ترس در سنین ۶ ماهگی تا دو سالگی ترس جدایی یا اضطراب جدایی است.
اضطراب جدایی
در مسیر رشد و تحول نوزاد، اولین ترسی که پس از ترس از ارتفاع و ترس از صدای بلند در کودک شکلمیگیرد، اضطراب جدایی است. قوای ذهنی کودک تا پیش از ۶ ماهگی توانایی آن را ندارد که درککند وقتی چیزی از جلوی چشم او محو میشود هنوز وجود دارد. بعد از ۶ ماهگی (گرچه بر اساس برخی تحقیقات این توانایی در سنین پایینتر در کودک شکلمیگیرد) رشد مغری بهکودک اجازهمیدهد تا درککند زمانیکه مادر به خرید میرود، همچنان وجود دارد؛ بنابراین کودک نگران مادر میشود. پیش از این توانایی، ندیدن مادر و یا هر چیز دیگری بهمعنای نبودن آن چیز بود. این توانایی باعث میشود کودک در کنار هیچ فردی بهغیر از مراقب اصلی خود احساس آرامش نکند و از غریبهها بترسد، زیرا او میتواند چهره غریبهها را از افراد آشنا تشخیص بدهد. اضطراب جدایی، خود را بهصورت ترس از بزرگسالان یا کودکان غریبه یا چیزهای ناآشنا نیز نشانمیدهد.
ترس کودک دو ساله تا ۴ ساله
ترس از تاریکی
ترس از هیولا، شبه، سایه
ترس از چیزهای ناشناخته
ترس از حیوانات که شایعترین آن سگ است
ترس از صدای بلند مانند جاروبرقی
در این مرحله بهجهت رشد قوای تخیل، ترسهای جدیدی در کودک شکل میگیرد. از سن یکسالگی قوای تخیل در کودک رشد کرده و توانایی تخیل موجوداتی که وجود ندارند را پیدا میکند. منتهی در این سنین کودک هنوز توانایی تفاوت قائل شدن بین خیال و واقعیت را پیدا نکرده است، بنابراین تخیل خود را واقعی فرض میکند. اگر خیال هیولا بهذهن او برسد، نمیتواند تشخیص بدهد که هیولا تنها در خیال او است و حقیقت ندارد.
در این دوران کودک تمایل دارد در دنیایی قابل کنترل و قابل پیشبینی زندگی کند. بههمین جهت هرگونه تغییرات بزرگ از جمله مراقبین متعدد، عوض کردن خانه، جنگ و جدال والدین و یا نامنظم بودن ساعتهای خواب و بیداری و نداشتن روتین زندگی میتواند برای کودک ترسآور باشد.
از ۲ سالگی تا پیش از دبستان ترسهای کودک شامل ترس از تاریکی، هیولا و حیوانات میشود. اگرچه لازم بهذکر است که ترسهای مرحله قبلی کودک نیز میتواند در کودک همچنان باقی بماند و به شکلهای دیگری خود را نشان دهد.
ترس کودک ۵ ساله تا ۷ ساله
با بزرگ شدن کودک، دیگر او از هیولا و ارواح نمیترسد و حتی گاها از فیلمهای درباره هیولا لذت نیز میبرد. دیگر تخیل برای او ترسآور نمیباشد و این ترسهای دنیای واقعی است که او را نگران میکند. در این دوران، کودکان بهجهت حجم اطلاعات بیشتری که از دنیای اطراف بهدست میآورند، با دنیای واقعی بیشتر آشنا میشوند و ترسهای کودک بیشتر در ارتباط با دنیای واقعی است. ترسهایی از قبیل:
اضطراب جدایی (در این دوران، اضطراب جدایی شکل دیگری بهخود گرفته و کودک دیگر از بازار رفتن مادر نمیترسد بلکه از طلاق، رها کردن و یا از دست دادن والدین میترسد).
ترس از تاریکی (ترس از تاریکی در این دوران شکل واقعیتر دیگری بهخود میگیرد و کودک بهجای هیولا از دزد میترسد)
ترس از بلایای طبیعی
ترس از حیوانات
ترس از تنها در خانه ماندن
ترس از برنامههای ترسناک تلویزیون و یا خبرهای بد
ترس از مرگ، بیماری، دکتر
ترس از گم شدن
در این دوره، ترسهای مراحل قبل در صورت برطرف نشدن میتواند همچنان بهصورتهای دیگری خود را نشان دهد. بهطور مثال، ترس از تنهایی در کودکی که ناشی از اضطراب جدایی است، در این دوران میتواند خود را بهصورت ترس از دست دادن والدین و یا ترس از مدرسه بهدلیل دور شدن از والدین نشان دهد. این ترس معمولاً همراه با دل پیچه و تهوع در کودک است. در دوران نوجوانی، اضطراب جدایی بهصورت ترس از طرد شدن توسط همسالان بروز مییابد و نوجوان همواره نگران آن است که مورد پذیرش همسن و سالهای خود قرار نگیرد. این ترس در کودک و نوجوان بهصورت ترس از شکست نیز بروز مییابد، زیرا کودک و یا نوجوان پذیرش و طرد نشدن خود را در گرو موفقیت تحصیلی و راضی کردن معلم خود میداند.
ترس کودک ۸ ساله تا ۱۱ ساله
در این دوران، اعتماد بهنفس در حال شکلگیری است (اعتماد بهنفس با عزت نفس که در سنین پایینتر شکل میگیرد، متفاوت است) بنابراین ترسهای کودک در ارتباط با شکلگیری اعتماد بهنفس میباشد.
ترس از مدرسه و معلم
ترس از امتحان و نمره کم
ترس از عملکرد بد در مدرسه و مهارتهای ورزشی
ترس از شکست و عدم پذیرش
ترس کودک ۱۲ تا ۱۸ ساله
مهمترین دغدغه نوجوان در این سنین، داشتن رابطه خوب با گروه همسالان و پذیرفته شدن از سوی آنها است. کودک بیشترین وقت خود را در این سنین با همسالان خود میگذراند و بنابراین پذیرفته نشدن از سوی همسالان بسیار دردناک بوده و احساس تنهایی و غم زیادی را برای نوجوان ایجاد میکند. بههمین جهت ترس از پذیرفته نشدن توسط همسالان، بزرگترین ترس در این سنین است.
البته همه ترسهای ما، سازگارانه و در جهت بقا نمیباشد. بسیاری از ترسهای انسان، بیش از حد و نامتناسب با واقعیت است و باعث از کار انداختن تواناییهای انسان میشود. ترسهای کودک وقتی با مراحل رشدی او تناسب ندارد، باید آن را ناسازگارانه در نظر گرفت. اگر کودکی در ۲ و یا ۳ سالگی دچار ترس از هیولا میشود، نباید نگران بود؛ زیرا ترس او ناشی از رشد قوای شناختی و فکری او است. ولکن اگر ترس او برای مدت ۲ سال یا بیشتر ادامه یابد، ترس کودک ارتباطی به مرحله رشدی او ندارد. پر واضح است که موقتی و یا بلندمدت بودن ترسهای کودک، بهمقدار زیادی به واکنشها و نوع برخورد والدین بستگی دارد.
علائم ترس در کودکان
۱. اجتناب از موقعیت ترسآور
۲. چسبیدن به والدین
۳. خشک شدن دهان
۴. لرزش بدن
۵. رنگ پریدگی صورت
۶. نفس تنگی
۷. ضربان قلب بالا
۸. عرق کردن
۹. خستگی شدید
۱۰. شب ادراری
۱۱. ناتوانی در تصمیمگیری
۱۲. لکنت زبان
۱۳. گوشهگیری، انزواطلبی و کمرویی
۱۴. اختلال درخواب
۱۵. اختلال گوارشی
۱۶. ناخن جویدن
۱۷. خشم و عصبانیت
۱۸. غمگینی زیاد
۱۹. دروغگویی بهجهت ترس (با قدرت تخیل که در ۲ سالگی شکل میگیرد، تفاوت دارد)
۲۰. دیدن خوابهای ترسناک
چطور میتوان کودکی ترسو پرورش داد؟
بهتر آن است که در ابتدا روشهایی را که با آنها کودکی ترسو پرورش مییابد را شرح دهیم. با کارهایی که در ادامه بیان میشود، میتوان مطمئن بود که کودکی ترسو، گوش بهفرمان و بیش از حد محتاط خواهیم داشت. کودکی که هیچگونه خلاقیتی ندارد و از ترس خرابکاری و خوب عمل نکردن، به دهان اطرافیان نگاه میکند. کودکی همیشه مضطرب که هیچ مقدار از امنیت خارجی، احساس آرامش درونی به او نمیدهد. چنین فردی، آرام بودن اوضاع بیرونی باز بیشتر ذهن او را مضطرب میکند زیرا ذهن او همواره منتظر یک اتفاق است و بیاتفاقی و آرامش نشان از یک اتفاق بسیار ناگوار دارد. والدین با بهکار بستن هر یک از موارد زیر میتوانند ترسهای بیشتری در کودک ایجاد کنند. هر چه این موارد را در نحوه تعامل خود با کودکتان بیشتر بهکار ببرید، تعداد ترسهای بیشتری را در کودک شکل خواهید داد.
بنابراین برای انکه کودکی ترسو داشته باشید موارد زیر را رانجام دهید:
مورد ۱
۱. هر زمان کودک درباره ترسهایش با شما حرف زد، شما باید حرف او را قطع کنید و به او بگویید ترسهایش بیمورد هستند. سعی کنید ترس او را ناچیز و بیاهمیت جلوه دهید. اگر کودک شما از حیوانی میترسد، به او بگویید که او بزرگ شده است و این ترسها برای بچههای کوچک است. او باید خجالت بکشد از اینکه از این چیزها میترسد. هیچکدام از همسن و سالهایش نمیترسند. اگر کودک ۳ ساله شما هنگام خوابیدن به شما میگوید که دیوی در پشت پردهها پنهان شده، به او بگویید که این حرفها مزخرف است. هیچ دیوی پشت پرده نیست. او باید چشمهایش را ببندد تا بخوابد.
مورد ۲
۲. باید کودک و ترسهایش را مسخره کرده و کودک را بهخاطر ترسهایش تحقیر کنید. هر زمان که میتوانید کودک را برای ترسهایش دست بیندازید. کودک را در موقعیتی شوکآور قرار دهید تا بترسد، آنگاه شما به قیافه ترسیده و وحشتزده او بخندید. بهانهتان هم آن باشد که با این کار، ترس کودک فرو میریزد. مثلا اگر کودک از مورچه میترسد، مورچهای را بر روی او بیندازید و یا اینکه اگر از تاریکی میترسد، وقتی در اتاقی تنها است، چراغها را ناگهان خاموش کنید و هر چقدر هم که شما را صدا کرد، جواب ندهید.
مورد ۳
۳. هیچ اطلاعاتی درباره موضوعات ترس کودک، به او ندهید. اگر کودک از بیماری میترسد، نباید درباره بیماری و چگونگی بهبود و روند درمان به او اطلاعات بدهید. اگر رعد و برق او را میترساند، هیچ توضیحی درباره چگونگی ایجاد رعد و برق به او ندهید. تا جای ممکن از گفتگو با کودک و دادن اطلاعات درست و موثق درباره ترسهایش پرهیز کنید.
مورد ۴
۴. در برابر ترسهای کودک صبور نبوده و تلاش کنید ترسهای کودک را بهسرعت از بین ببرید.
مورد ۵
۵. کودک را تنبیه کنید. این تنبیهات میتواند فیزیکی و یا عاطفی باشد. هر زمان کودک کار ناشایستی که با استانداردهای شما مطابق نیست انجام داد، او را از محبت خود برای مدتی محروم کنید. قهر کردن با کودک و بیتوجهی به او تنبیهی است که باعث میشود کودک بهشدت بترسد و همواره نگران قهر کردن و یا بیتوجهی شما باشد. میزان ترسی که تنبیه بدنی برای کودک ایجاد میکند نیز بر همگان واضح است. در صورت اعمال هر کدام از تنبیهات فیزیکی و یا روانی، کودک آنچنان ترسیده میشود که همواره نگران است مبادا کاری کند که مطابق استانداردهای شما نباشد.
مورد ۶
۶. در صورتی که کودک از چیزی میترسد، او را بهخاطر ترسش تنبیه کنید. بهطور مثال اگر کودک شما از تاریکی ترسیده است، به او بگویید: «اگر دفعه دیگه به من بگویی از تاریکی میترسم، میاندازمت تو انباری تاریک که تا صبح اونجا باشی».
مورد ۷
۷. ایجاد ترس در کودک بهواسطه ایجاد احساس گناه روش دیگری است برای آنکه یک کودک ترسو و مضطرب داشته باشید. بهطور مثال اگر کودک با آلت تناسلی خود بازی میکند و یا آنکه کنجکاویهای جنسی نشان میدهد، برای آنکه او را از این کار برحذر دارید، او را تهدید کنید که خداوند از این کار خشمگین میشود و او به جهنم میرود. جهنم جایی است که خداوند همه انسانهای بد را به آنجا میفرستد. طریق دیگر آن است که هر زمان کودک شیطنت میکند و یا حرف شما را گوش نمیدهد، بگویید: «آخر این کارهای تو من را میکشد». البته اگر قیافه آدمهای مریض را بگیرید، ببشتر اثر میگذارد و احساس گناه و ترس بیشتری تولید میکند. قلب خود را بگیرید و بنشینید. آنگاه بگویید بالاخره یکروز از دست کارهای تو میمیرم. این رفتار باعث میشود کودک همیشه نگران مرگی باشد که خود را مقصر آن میداند.
مورد ۸
۸. تغییرات زیاد در زندگی، احساس عدم امنیت به کودک میدهد. هر چقدر جنبههای بیشتری از زندگیتان در حال تغییر باشد، کودک شما احساس امنیت کمتری میکند. تعویض مداوم خانه (باعث میشود کودک دوستان قبلی خود را از دست بدهد)، عدم ثبات در روابط زناشویی و جنگ و جدالهای روزانه، بینظمی در ساعتهای خواب و بیداری و زمان غذا خوردن، روابط متغیر با دوستان و بستگان، همگی باعث میشود کودک دنیا را مکانی بیثبات و غیرقابل اتکا در نظر بگیرد. این کودکان همواره نگران آینده هستند. در بزرگسالی در اوج ثروت، نگران فقیر شدن هستند. در صورتی که رابطه عاطفی خوبی نیز داشته باشند، همواره نگران تمام شدن رابطه هستند. از دید آنها هیچ ثباتی وجود ندارد.
مورد ۹
۹. هیچوقت کودک را برای چیزی از قبل آماده نکنید. مثلاً اگر میخواهید کودک ۲ ساله خود را پیش مادربزرگ یا خاله تنها بگذارید، بهتر است ابتدا او را به چیزی سرگرم کنید و پنهان از دید او از خانه خارج شوید. نباید به او توضیح بدهید و یا او را از رفتن خود باخبر کنید. اگر قرار است او را نزد دکتر ببرید که قرار است آمپول بزند، نباید از قبل توضیحی به او بدهید. بهتر است او را بیخبر از آنکه به کجا قرار است برود، لباس پوشانده و به مطب دکتر ببرید. حتی میتوانید به او بگویید که به خانه مادربزرگ میروید، در حالیکه میدانید قرار است کودک به دکتر رفته و آمپول بزند.
اگر مادر و یا پدر قرار است برای مدتی به سفر بروند، بهتر است این موضوع را ناگهان و در لحظه رفتن به کودک بگویند. نباید از قبل کودک را اندک اندک در جریان بگذارند. و یا اگر مادر قرار است برای یک هفته در بیمارستان بستری شود، بهتر است به بهانه خرید کردن به بیرون برود و برنگردد. این رفتار، ترس و دلهره دائمی در کودک ایجاد میکند و او همیشه نگران از دست دادن نزدیکان خود خواهد بود.
مورد ۱۰
۱۰. دعوای والدین در کودک اضطراب زیادی تولید میکند و کودک را آماده میکند تا با کوچکترین اتفاقی، از موضوعات گوناگون بترسد. تا میتوانید در جلوی کودک دعوا و جر و بحث کنید و اختلافات خود را جلوی کودک مطرح کنید، اما نحوه آشتی کردن خود را هیچوقت به کودک نشان ندهید. در اینصورت کودک دربارهی رابطه شما که مهمترین تاثیر را بر روی زندگی او خواهد گذاشت، هیچ تصویر روشنی و مطمئنی ندارد و در دلهره دائم بسر میبرد.
مورد ۱۱
۱۱. دائما درباره خطرات محیط بهکودک هشدار دهید. باید بهکودک نشاندهید که بهچه میزان نگران امور یا پیشامدهای غیرمترقبه زندگی هستید. درباره موضوعات آتی باید همواره نگران باشید و این نگرانی را بهکودک منتقلکنید. کودک باید احساس کند که کنترل امور در دست شما نیست و هر آن ممکن است مشکلی برای شما یا خانواده پیشبیاید. ممکناست ورشکستشوید، طلبکارها شما را به زندان بیندازند، تصادفکنید یا به بلایای طبیعی گرفتار شوید. این را در کلام و رفتارتان میتوانید نشاندهید. هنگام رانندگی بگویید جاده چقدر لغزنده است و ممکناست ماشین سر بخورد و تصادف کنید، احتمال ریزش کوه خیلی زیاد است بهترست از این منطقه زودتر رد شویم. زمانیکه کودک بهکوچه میرود، او را دائما از دزدیدهشدن یا مورد آسیب قرار گرفتن میترسانیم. این حرفها باعثمیشود کودک درباره محیط اطراف خود و آینده نگرانباشد و همواره از یک اتفاق ناگوار یا مورد صدمه قرار گرفتن از سمت اطرافیان ترس داشته باشد.
مورد ۱۲
۱۲. برای اعمال نظم و انضباط، از تهدید استفاده کنید. مثلا اگر کودک شما داروی خود را نمیخورد، به او بگویید: «اگر دارو نخوری حتماً میمیری» یا آنکه «اگر غذای خودت را نخوری، میگم دکتر ابراهیمی بیاد آمپول بهت بزنه»، «کوچه پُر از افراد بد و بچه دزد است، حالا خودت میدونی».
مورد ۱۳
۱۳. کودکان نسبت به ناتوانی مالی والدین بهسرعت حساس و نگران میشوند. بنابراین به کودک بگویید اگر زیاد خرج کند دیگر پول نخواهید داشت و فقیر میشوید. هر زمان کودک خواسته زیادی از شما داشت و مثلا در خیابان بعد از دیدن یک اسباببازی آن را از شما درخواست کرد، برای آنکه او را منصرف کنید به او بگویید که بیپول هستید و اگر آن اسباببازی را بخرید، دیگر پول اجاره خانه را نخواهید داشت. هر چقدر بیشتر نگران این امور باشید و بیشتر آن را بیان کنید، کودک نگرانتر و ترسوتری خواهید داشت.
مورد ۱۴
۱۴. او را دائما در معرض اخبار سیاسی، جنگها، فاجعههای طبیعی و یا فیلمها و برنامههای ترسناک قرار دهید. تلویزیون خانه را هیچ زمان خاموش نکنید و اجازه دهید بیهدف و بدون هیچگونه برنامهریزی به نمایش برنامههای خود بپردازد. اگر کودک در معرض اخبار بدی قرار گرفت، بدون هیچگونه توضیحی از آن رد شوید و درباره آن با کودک گفتگو نکنید.
مورد ۱۵
۱۵. تا میتوانید از کودک خود انتظارات سطح بالا داشته باشید. به هیچ چیزی قانع نشوید، همیشه بیشتر از او طلب کنید. اگر کودک از شما پرسید آیا از من راضی هستید؟، باید به او بگویید «میتوانستی بهتر از این هم باشی». هیچوقت ابراز رضایت کامل از کودک نکنید. نسبت به عملکرد کودک در مدرسه بسیار سختگیر باشید. همواره عملکرد بالاتر و بهتری را از او طلب کنید. او باید بهترینِ مدرسه در درس، ورزش، هنر و هر چیز دیگری باشد. به تلاش کودک اهمیتی ندهید بلکه به نتیجه اهمیت بدهید. مهم نیست کودک چقدر زحمت کشیده است، آنچه مهم است این است که آیا نمره موردنظر شما را بهدست آورده است؟ همواره عملکرد کودک را مورد انتقاد قرار دهید و ایرادات کارش را به او بگویید تا اصلاح شود.
مورد ۱۶
۱۶. علاوه بر مورد بالا، بهتر است استانداردها و معیارهای خود را روشن بیان نکنید. بهطور مثال، یک روز که حالتان خوب است و سرحال هستید، اگر کودک چیزی را شکست، بگویید عیبی ندارد و به او بخندید. روز دیگری که خسته هستید و حوصله هیچکس را ندارید، سر او داد بزنید که «مواظب باش، نزدیک بود ظرف از دستت بیفتد». در اینصورت کودک نمیداند چه چیزی شما را خوشحال میکند و چه چیزی ناراحت. بهتر است در رفتار خود ثبات نداشته باشید و بر اساس حال و احوال درونی خودتان با کودک رفتار کنید. مطمئن باشید کودک در اینصورت همیشه نگران بازخورد رفتار شما است و در بزرگسالی نیز همیشه میترسد دیگران درباره او چه فکر میکنند و چه بازخوردی نشان میدهند. او همیشه نگران است که آیا رفتار او باعث خوشحالی دیگران است یا ناراحتی.
مورد ۱۷
۱۷. از کودک باید بسیار محافظت کنیم. نباید بگذاریم کودک دست بهکاری بزند تا مبادا خطری او را تهدید کند. بهطور مثال، نباید اجازه دهیم به ما در پهن کردن و جمع کردن میز غذا کمک کند، زیرا ممکن است زمین بخورد و یا آنکه چیزی از دستش بیفتد و به خودش آسیب بزند. در صورتی که قصد دارد دوچرخهسواری یاد بگیرد، باید خطرات این کار را به او گوشزد کنیم و به او بگوییم که شاید زمین خورده و آسیب ببیند. برای داشتن یک کودک ترسو و بدون اعتماد بهنفس، شما نباید اجازه بدهید کارهای سخت را کودک بهتنهایی انجام دهد، بلکه شما باید کارها را برای او انجام دهید. اگر نگران هستید که کاری را بهتنهایی درست انجام دهد، نگرانی و فکر خود را به او بگویید.
مورد ۱۸
۱۸. اگر کودک از چیزی میترسد، باید کودک را کاملاً از آن چیز دور نگاه دارید. مثلاً اگر کودک از سگ میترسد، نباید اجازه بدهیم هیچ سگی با او برخورد داشته باشد تا مبادا دیدن سگ او را بترساند. همیشه باید مسیرهایی را انتخاب کنیم که کودک هیچ سگی را نبیند.
مورد ۱۹
۱۹. از کودک بخواهید تنها طبق آنچه شما و یا معلمین مدرسه به او میگویند، رفتار کند. هیچگونه کار و یا فکری را که طبق قوانین و چارچوبهای از پیش مشخص شما نیست، تایید نکنید. به کارها و افکار خلاقانه کودک که برای شما آشنا نیست و مخالف افکار و باورهای شما است، بدون فکر کردن و گفتگو کردن درباره آن جواب نه بدهید. در اینصورت کودک از ترس تایید نشدن همواره مطابق اصول و باورهای اطرافیان رفتار خواهد کرد و هیچگونه خلاقیتی از خود بروز نخواهد داد. بنابراین شما برای کارهای عجیب و خارج از عرف او (البته از دیدگاه شما) به دردسر نخواهید افتاد.
مورد ۲۰
۲۰. نکتهی مهمتر از همه موارد فوق آن است که الگوی کامل ترس برای کودک باشید. اگر کودک ما ببیند که ما از تاریکی، حیوان، تنهایی و … میترسیم، مسلما او نیز خیلی زود این الگو را یاد میگیرد. والدین برای کودک معیار معتبر و قابل وثوقی هستند. بنابراین در حضور کودک ترسهای خود را نشان دهید.
اگر میخواهید کودک ترسو نداشته باشید، چه کاری باید انجام دهید و چه کاری نباید انجام دهید
منشا بسیاری از ترسهای کودک عدم اطمینان درباره مهر و محبت والدین است. والدین ابراز محبت خود به کودک را بدون قید و شرط ابراز نمیکنند. کودک احساس میکند که تنها در صورتی که به حرفهای والدین گوش دهد، نظم و انضباط موردنظر انها را رعایت کند، درسخوان باشد، باعث افتخار والدین شود و… آنگاه والدین او را دوست می دارند در غیر اینصورت او را بطرق مختلف از محبت خود محروم می کنند از جمله با تنبیه، بی اعتنایی و بی توجهی، کم کردن میزان محبت و نگاههای سرد و سنگین، دور کردن کودک از خود از طریق روش تایم اوت، قهر کردن با کودک و روشهای دیگری که همگی نشانه بی قید و شرط نبودن محبت کودک است. (به کتاب فرزندپروری بدون شرط اثر الفی کهن مراجعه کنید).
در صورتی که کودک احساس کند بدون قید و شرط دوست داشته میشود و دوست داشته شدن او ارتباطی به نوع رفتار، افکار و احساساتش ندارد انگاه میتواند به والدین خود اعتماد کامل کند و از طریق اعتماد به والدین به خودش و توانایی هایش و نیز به دنیا میتواند اعتماد کند. کودکی که احساس کند والدینش بدون شرط او را دوست دارند دچار ترس نخواهد شد زیرا همواره یک حامی قوی را در کنار خود احساس میکند. همانند یک فرد مومن به خداوند. به میزانی که اعتماد فرد مومن به خداوند بیشتر است ترسهای او نیز کمتر میباشد. این احساس اعتماد را والدین با پذیرش و دوست داشتن بی قید و شرط کودک به او میدهند.
۱. اولین قدم آن است که درباره ترسهای کودک صحبت کنید.
اجازه بدهید کودک احساس ترس خود را بیان کند. زمانی که کودک میتواند درباره ترسش و شدت آن با دیگران گفتگو کند، مقداری از بار منفی احساساتش را تخلیه میکند. احساسات وقتی در قالب کلمات بیان میشوند، شدت احساسات منفی را کاهش میدهند. هرچقدر هم که ترس کودک برای شما غیر واقعی بهنظر برسد، ولکن باید آگاه باشید که برای کودک کاملاً واقعی و جدی است. بهیچوجه ترس کودک را کوچک و بیاهمیت جلوه ندهید و سعی نکنید با شوخی و خنده از موضوع عبور کنید و یا موضوع را از ترس کودک عوض کنید.
بسیاری از والدین ترس را یک ویژگی بد و ناپسند محسوب میکنند و بههمین دلیل واکنشهای تندی نسبت به کودک نشان میدهند. گویی کودک کار بدی کرده است که ترسیده است. در حالیکه باید آگاه باشیم و باور داشته باشیم که ترس یک احساس و هیجان طبیعی است. مانند عشق، خشم و غم. کارکرد ترس تضمین بقای انسان است و نباید آن را احساسی که باید حذف شود، نادیده گرفته شود و یا آنکه مورد شماتت قرار گیرد در نظر گرفت. احساس ترس علاوه بر طبیعی بودن، قوی نیز میباشد و با انکار والدین از بین نمیرود.
۲. لازم است تا در برابر ترس کودک صبور باشید.
قرار نیست ترس در کودک یک شبه از بین برود. در صورتی که باور داشته باشید ترس یک واکنش طبیعی است و نه یک چیز ناپسند، آنوقت راحتتر با آن کنار خواهید آمد و صبوری بیشتری نشان میدهید. در نتیجه برای از بین رفتن ترس کودک، صبوری بهخرج داده و گام به گام به پیش میروید. باور داشته باشید که به تناسب رشد ذهنی کودک، ترسهایی در او شکل میگیرند که با رفتار مناسب شما و تکامل بیشتر مغز بهراحتی از بین میروند.
۳. بعضی از ترسها بهدلیل وقوع اتفاقات و حوادث در کودک بهوجود میآید.
مثلاً کودکی که بر اثر نیش زنبور از هرگونه حشرهای میترسد و یا کودکی که بر اثر تجربه زلزله از هرگونه حادثه طبیعی هراسناک است. گروهی دیگر از ترسها ارتباطی به علت خود ندارند. مثلاً کودکی که ترس از تاریکی، حیوانات و تنهایی را نشان میدهد، ممکن است علت آن طلاق والدین یا تغییر محل سکونت و از دست دادن دوستان باشد. صحبت کردن با کودک درباره ترسش میتواند به پیدا کردن علت ترس کودک منجر شود. برای پیدا کردن علت ترس در کودک سعی کنید از منظر کودک به موضوع نگاه کنید. حمید ۳ ساله هر زمان در اتاق روی تخت خودش گذاشته میشد، شروع به گریه کرده و میگفت میترسد که هیولا به اتاق بیاید.
پس از چند شب گفتگو، پدر حمید کوچولو روی تخت او قرار گرفت و بعد از اینکه چراغ را خاموش کرد متوجه شد لباسهایی که بر روی رختآویز قرار دارد، در شب مانند یک انسان غولپیکر دیده میشود. بعد از اینکه جای لباسها عوض شد، ترس حمید کوچولو از بین رفت. سعی کنید دلیل را از چشم یک کودک بنگرید. آنوقت شاید بتوانید علت ترس را در کودک خود پیدا کنید.
۴. برای غلبه کردن بر ترس نباید به افراط و تفریط بیفتید.
از سویی نباید کودک را مجبور کنید تا با عامل ترس خود بدون رضایت مواجه شود. از سویی نباید کودک را بیش از حد در برابر عامل ترسش محافظت کنید. اگر کودکی از تاریکی میترسد، نباید به بهانه آنکه اگر کودک چندبار با تاریکی مواجه شود ترسش میریزد، او را در یک اتاق تاریک قرار دهید. اینکار شدت ترس کودک را چندین برابر میکند و گاها ترس او تا بزرگسالی نیز تداوم مییابد. از سویی دیگر نباید با محافظت بیش از حد از کودک کاری کنید که او باور کند تاریکی ترسناک است. زیرا در اینصورت کودک باور میکند که اگر تاریکی ترسناک نبود، والدین من آنقدر از من در برابر آن (بهجای تاریکی میتوانید حیوان، آب، تنهایی و … قرار دهید) محافظت نمیکردند.
۵. درباره موضوعات ترس کودک برایش توضیح داده و اطلاعات واقعی و موثقی بدهید.
مثلاً اگر کودک از رعد و برق میترسد، نحوه ایجاد رعد و برق را برای کودک تشریحکنید و در عینحال شرایط امن را در حین رعد و برق بهکودک بگویید. اگر کودک از سگ میترسد، توضیح دهید که چه نشانههایی در سگِ نشانه خطرناک بودن است. تفاوت سگی که قلاده دارد را با سگی که قلاده ندارد توضیح دهید. به او بگویید که سگ بهچه نقاطی از بدنش حساس است. شرحدهید که دم سگ در هر وضعیتی نشانه چیست. برای آنکه اطلاعات مفیدی بهکودک بدهید، از او بپرسید بدترین چیزیکه در ارتباط با ترسش میتواند برای او اتفاق بیفتد یا او به آن فکر میکند، چیست؟ آنگاه واقعیت را برای او شرح دهید. اگر کودک از فجایعطبیعی میترسد، راهکارهای محافظت از خود را در چنین شرایطی برای او توضیح دهید. اگر از گمشدن میترسد، به او بگویید چگونه خود را به پلیس معرفیکند یا چگونه آدرس محل خانه را بیابد.
۶. والدین لازم است تا برای انجام هر کاری، کودک را از پیش آماده کنند.
تصور کنید در خانه نشستهاید و بیخبر از همه جا مشغول تماشای تلویزیون هستید، ناگهان شخصی دست شما را گرفته و به زور به مکانی که نمیدانیم کجا است، میبرد. در نهایت متوجه میشوید به مطب دکتر یا خانه خاله آمدهاید. چه احساسی پیدا میکنید؟ بسیاری از اوقات ما با کودک چنین رفتاری داریم. باید هر تغییری که بر روی کودک تاثیر میگذارد، از قبل با او در میان گذاشته شود. باید کودک را برای این کار آماده کنیم و او را در جریان این موضوع بگذاریم. هر تغییری برای کودک استرسزا است و میتواند او را دچار ترسهای مختلف کند.
اگر مجبور به انجام تغییری در زندگی هستیم، باید کودک را از قبل برای این کار آماده کنیم و به سوالات ذهن او پاسخ دهیم. اگر قرار است محل سکونت خود را عوض کنیم، کودک باید درباره جا و مکانی که قرار است برود اطلاعات کافی داشته باشد. باید به نگرانیهای ذهن او پاسخ دهیم. مثلاً کودک در هنگام جابجایی خانه نگران از دست دادن دوستان خود است. نگران است که شاید نتواند دوست جدیدی پیدا کند. با گفتگوی با کودک، شما نگرانیهای او را درک میکنید و راهحل مناسب برای آن مییابید. روند آماده کردن کودک را در سایر موارد مانند روند درمان، ترک کردن خانه، مریضی یکی از اعضای خانه و احتمال مرگ او و … نیز رعایت کنید.
برای کودکان کمسنتر، داشتن یک برنامه منظم، ثابت و روتین خواب، بیداری، غذا خوردن و مکان خواب به کودک کمک میکند تا پیشبینی کند قرار است چه اتفاقی در آینده بیفتد. بسیار مهم است تا علاوه بر آنکه کودک یک مراقب اصلی دارد، تعداد مراقبینی که در کنار کودک قرار میگیرند نیز محدود باشد تا کودک هربار با چهره جدیدی مواجه نشود.
۷. سرمشقدهی مناسب به کودک به میزان زیادی ترسهای او را کم میکند.
اگر شما بهعنوان والدین نشاندهید با موضوع ترس با شجاعت مواجهمیشوید، کودک از طریق الگوگیری رفتار شما را فرا میگیرد. هر چقدر الگو به شرایط کودک نزدیکتر باشد، تاثیر بیشتری بر کودک خواهد داشت. بههمین دلیل مثلاً اگر کودک از سگ میترسد، او را به تماشای کودکان دیگری ببرید که با سگ بازی میکنند.
۸. در نهایت کودک باید با موضوع ترس خود روبرو شود.
ولکن این کار باید کاملاً تدریجی و حساب شده باشد (روش حساسیتزدایی منظم). بهطور مثال، اگر کودک از گربه میترسد، میتوان در مرحله اول درحالیکه در فاصله دوری از گربه ایستاده است و چیزی را که دوست دارد میخورد، به تماشای گربه بپردازد تا بدین ترتیب تجربه تماشای گربه توسط مغز بهعنوان یک پدیده مثبت درک شود. فاصله کودک به گربه نباید آنقدر نزدیک باشد که کودک تحمل آن را نداشته باشد. و نباید آنقدر دور باشد که هیچگونه تنشی احساس نکند. این فاصله را با گفتگو و رضایت خود کودک میتوانید تعیین کنید. در مرحله بعد، فاصله را کمی نزدیکتر کنید. مرحله به مرحله به پیش میروید تا کودک بتواند گربه را بدون ترس لمس کند. عجلهای برای طی مراحل نداشته باشید. هر مرحله را آنقدر تمرین کنید تا کودک در آن مرحله احساس راحتی کند و سپس به مرحله بعد بروید.
۹. مواجه شدن کودک با عامل ترس در قالب بازی یا نقاشی میتواند ترس کودک را از بین ببرد.
وقتی کودک از چیزی میترسد، ناخودآگاه برای غلبه بر ترسش درباره موضوع ترسش حرف زیاد میزند و بیمورد دربارهشان گفتگومیکند. مثلاً اگر کودک از دکتر، آمپول و بیمارستان میترسد، تهیهکردن کیف کمکهای اولیه باعثمیشود ترسش را در قالب بازی بیانکند. وقتی از سگ میترسد، عروسک سگ به کاهش ترس در او کمک میکند. وقتی کودک ترسهای خود را در قالب بازی بیان میکند، ترس او امری خارجی میشود که میتواند آن را کنترلکند. کودک در بازی بهخود میگوید: «نترس، آمپول که ترس نداره». این گفتگوها به کودک کمک میکند تا ترس خود را بیان کند. اگر کودک از حیوان خاصی مانند سگ میترسد، انجام بازی در قالب حیوانات مختلف و از جمله سگ و تقلید کردن صدای سگ به او کمک میکند بر ترس خود غلبه کند.
کودک از طریق نقاشی کردن نیز میتواند احساسات ترس خود را تخلیه کند. در حین نقاشی، کودک با خود حرفمیزند و سعیمیکند از این طریق کنترل احساساتش را بهدست گیرد و مدیریت کند. شما میتوانید فرصت نقاشی کردن را در اختیار کودک قرار دهید. و در حین نقاشی با کودک صحبت کنید و اجازه دهید کودک ترسهای خود را بیان کند.
۱۰. به کودکانی که بزرگتر هستند آموزش دهید تا برای مدیریت ترسشان، با خود بلند بلند حرف بزنند.
مثلاً در تاریکی با صدای بلند بگویند من شجاع هستم و یا آواز بخوانند.
۱۱. به کودکان بزرگتر آموزش دهید که ترس خود را از ۱ تا ۱۰ درجهبندی کنند.
۱ کمترین و ۱۰ بیشترین میزان ترس را نشان میدهد. به این ترتیب کودک درک میکند که ترسش آنقدر که تصور میکرده، شدید نمیباشد. کودکان کم سنتر میتوانند درجهبندی دیگری را با توجه به سن خود تعریف کنند.
۱۲. کودکان هر کدام وسایل متفاوتی را جهت آرامشبخشی بهخود دارند.
بعضی بالش، بعضی عروسک و بعضی یک عروسک نرم را بهعنوان وسیله آرامشبخش خود همیشه همراه دارند. کودکان را از این وسایل محروم نکنید و مطمئنباشید از ۴ یا ۵ سالگی بهبعد، این وسایل را کنار خواهندگذاشت. و روشهای دیگری برای کم کردن ترس خود پیدا خواهند کرد.
۱۳. داستانهایی پیدا کنید که بیان میکند چگونه کودکی با ترسهای مشابه به جنگ رفته و مقابله میکند.
باسلام دختر ۵ ساله دارم خیلی از تاریکی و رقص نور میترسه وگریه میکنه فک کنم از اونجایی شروع شد که در یک عروسی رقص نور بود از اون موقع هم از تاریکی میترسه و در عروسی ها گریه میکنه هی میگه الان چراغ ها خاموش میشه میشه یه راه حلی برای غلبه اش بگین
می توانید تمرین تدریج را انجام بدهید. یعنی در فضایی که نور وجود دارد بتدریج به حالت بازی اجازه بدهید خودش نور را کم کند. پریز هایی که بتدریج نور را کم می کند وجود دارد. کنترل پریز را به خودش بدهید و یک بازی برای ان طراحی کنید
وقت بخیر دختر دوسال و نیمه ام گاهی اوقات به من میگوید مامان الاغ اومد فرار کنیم…
بریم زیر پتو…
الان شب ها. زمان خواب یا زمانی که میخواد کاری انجام ندهد میگوید الاغ اومد.
یا گاهی با خودش یا مثلا تلفنی صحبت میکنه میگه داشتم با الاغ حرف میزدم. یا هر دفعه برای الاغ یه رنگی انتخاب میکنه. تاحالا هم از نزدیک الاغ ندیده..
البته من یه بار
قبلا من این مدل بازی رو با گفتن اقا گرگه اومد انجام دادم.. بار اول که این بازی را انجام دادیم دخترم کمی ترسید. ولی همون تایم چند بار برای اینکه نترسه همه جا گشتیم تا ببینیم گرگی نیست و تو بازی بوده و این کارو تکرار کردم که بفمه شوخی بوده…و بهش گفتم مگر ما تو خونه گرگ داربم؟؟
و دیگه این بازی رو نکردم….
نگران باشم به خاطر این رفتاراش یا بعد از مدتی خودش میره از ذهنش؟؟؟
این ترسها با توجه به سن ایجاد شده و گذرا است
آقایی که اسم خودتونو دکتر گذاشتید، شما خودتون مشکل روانی دارید که گفتید اینجوری با بچه برخورد کنید. با خط به خطش از تعجب برگام ریخت. چی میگی تو؟ برچسب اسم دکتر هم به خودت زدی. جمع کن پاک کن این مطالب مزخرفتو.
خوشحالیم که شما روشهای بهتری برای مقابله با ترس کودک می شناسید
پسر ۸ ساله ام با دیدن فیلم انابل و تصاویر ترسناک دچار استرس زیادی شده.
ترس از تاریکی .ترس از تنهایی .حتی از مدرسه جدایی و….
چه راه حلی داره؟؟
در مقاله درباره نحوه مواجهه با ترس کودک توضیح داده شده است
سلام . پسر ۲سال و نیم دارم که چند روز پیش رفتیم شهربازی و سوار چرخ و فلک شدیم . از اوندوز از تاریکی میترسه . چیکار میتونم برای غلبه بر ترسش کمکش کنم
این ترس می تواند ارتباطی به چرخ و فلک نداشته و همزمان شده باشد. ترس از تاریکی نشانه رشد شناختی کودک است. مانند کودکی که با مفهوم دزد آشنا نبوده و نتیجتا ترسی نیز ندارد. ولکن از سنی به بعد از دزد می ترسد. بنابراین این ترس را برسمیت شناخته و نگویید تاریکی ترس ندارد.
سلام پسر ۳ سالو نیمه ای دارم ک ی مدته از کولر خیلی میترسه و اصلا نمیخواد با اون مواجه بشه میگه کولر منو میخوره درحالیکه قبلا خیلی ب کولر علاقه داشت همیشه درمورد طرز کارش از من سوال میپرسید و اسم کولرهارو میگفت هرجا میرفتیم کولری میدید سریع میگفت عه مامان نگاه کن کولر دارن.اسمش فلانه حالا من نمیدونم چکار کنم این ترسش بریزه لطفا منو راهنمایی کنید
در درجه اول درباره کولر توضیح بدهید به او. احتمالا از صدای کولر ترسیده است. با او بازی کنید و هر بار محل بازی را به کولر نزدیک تر کنید تا ترس او در کنار حس لذت از بازی از بین برود
پسر ۱۲ ساله از تاریکی شب به شدت میترسد و همه درها را شب می بنندد و پرده ها را می کشد و شبها در اتاق بزرگ تنها نمی خوابد و چراغها را روشن می گذارد لطفاً راه در مان را بفرمائید متشکرم – پدرش رضا
باید متوجه شد آیا تجربه ترسناکی داشته است یا داستان ترسناکی شنیده است و یا چه علت دیگری باعث ترس او شده است. او احتمال زیادی در ذهن خود برای وقوع اتفاق بد قائل است. باید متوجه شود که درصد وقوع احتمالی که به آن فکر می کند از لحاظ آماری بسیار پایین است.
باید اتاق او را مجهز به کلید پریزی کنید که می توان نور انرا تدریجی کاهش داد. بتدریج با موافقت خود او مقدار بسیار کمی درجه روشنایی را کم کنید تا بتدریج عادت کند.
با سلام
دختر شش ساله یکی از شبها دیر وخت به خانه آمد. پشت دروازه خانه رسیده، فریاد زد، یک کودک سیب میخورد. در حالی که هیچ کسی آنجا نبود. فعلاً چه کار کنیم تا این وضعیت تکرار نشود.
دختر 6 ساله تخیل زیاد می کند نگران نباشید