آزمایش آلبرت کوچولو
آزمایش آلبرت کوچولو (فوبیا)
ایوان پاولف نشانداد شرطیسازی کلاسیک قابل بهکار گرفته شدن روی حیوانات است. اما آیا میتوان آن را روی انسان نیز اعمالکرد؟ واتسون و راینر (۱۹۲۰) در یک آزمایش معروف (هرچند از لحاظ اخلاقی مشکوکبود) نشاندادند این کار شدنیست.
آزمایش آلبرت کوچولو روی نوزاد ۹ ماهه بهنام آلبرت انجامشد که در واکنش بهمحرکهای مختلف مورد آزمایش قرار گرفت. موش سفید، خرگوش، میمون و ماسکهای ترسناک مختلفی به او نشان دادهشدند. آلبرت نسبت به آنها «بهطور کاملاً بیاحساس و بدون تهییج» ظاهر شد و هیچگونه ترسی از هیچیک از این محرکها نشاننداد.
با اینحال، تنها چیزیکه او را وحشتزده میکرد و باعثمیشد تا او بترسد، صدای اصابت چکشی در پشتسرش بر میلهی فولادی بود. سر و صدای ناگهانی و با صدای بلند باعثمیشد تا آلبرت کوچولو بهشدت شروع به گریهکردن کند.
هنگامی که آلبرت کوچولو کمی بیش از ۱۱ ماه داشت، موش سفید در برابرش قرار میگرفت و چند ثانیه بعد، چکشی بر میلهای فولادی برخورد میکرد. این کار هفتبار در طول هفت هفتهی متوالی انجامشد و هربار آلبرت کوچولو با شنیدن این صدا اشک میریخت. اما در ادامه، آلبرت کوچولو تنها باید موش را میدید (بدون شنیدن صدای چکش). اما با این حال او بلافاصله علائم ترس را از خود نشانداد. او شروع به گریهکردن مینمود (خواه آنکه چکش به میلهی فولادی اصابتمیکرد یا نمیکرد). و سعیمیکرد چهار دست و پا به گوشهای فرار کند.
علاوهبر این، واتسون و راینر دریافتند در آلبرت فوبیایی نسبت به اشیایی که ویژگیهای مشترک با موش دارند بهوجود آمدهاست. از جمله سگ خانگی، کت خز، ماسک و کت پشمی بابانوئل! این فرایند بهعنوان تعمیمدهی شناختهمیشود. واتسون و راینر در آزمایش آلبرت کوچولو نشاندادند که شرطیسازی کلاسیک میتواند برای ایجاد یک (درمان )فوبیا مورد استفاده قرار گیرد. فوبیا ترسی غیرمنطقی است، بهعبارت دیگر، ترسیکه تناسبی با خطر ندارد.
نتیجه
طی چندهفته و چندماه، آلبرت کوچولو مورد نظارت و مراقبت قرار گرفت. و ده روز پس از شرطیسازی، ترس او از موش تا مقدار زیادی کاهشیافت. این ناپدید شدنِ یک پاسخ آموختهشده، خاموشی نامیدهمیشود. با اینحال، حتی پس از گذشت یک ماه، هنوزهم این ترس آشکار بود. و ارتباط را میتوان با تکرار روش اصلی تا چندینبار تمدید کرد.
منبع:
https://www.simplypsychology.org/