آیا ویژگیهای شخصیتی شما بستگی به ساختار مغزیتان دارد؟

ارتباط مغز و ویژگیهای شخصیتی چیست؟
آیا ساختار و ارتباط مغز و ویژگیهای شخصیتی باهم مرتبط هستند؟ طی دهههای گذشته، علوم اعصاب به این سوال علاقمند بوده است. گمان میرفت که ساختارهای مغزی بر ویژگیهای شخصیتی تاثیرگذار باشد. اگرچه نتایج مطالعات پیشین قطعی نبودهاند.
برای آزمایش ارتباط مغز و ویژگیهای شخصیتی ، رابرتا ریسلی، نیکولا تاشی، سالواتوره نیگرو، آنتونیو تراسیانو و لوکا پاسامونتی مطالعهای را طراحی کردند. مطالعه آنها شامل بیش از ۵۰۰ شرکتکننده بود که همگی از سلامت کامل برخوردار بودند. اسکن ام آر آی برای بررسی ساختار مغزی شرکتکنندگان انجام شد. از سوی دیگر، «پنج عامل بزرگ شخصیت» برای تعیین ویژگیهای شخصیتی شرکتکنندگان اجرا شد.
پنج عامل بزرگ شخصیت شامل موارد زیر بودند:
گشودگی: مواردی مانند علاقهی زیاد به اطلاعات جدید، ابتکاری (تخیلی) و بینشمند را در بر میگیرد.
وظیفهشناسی: شامل ویژگیهایی مانند منظم بودن، و هدفگرا بودن است.
برونگرایی: ویژگیای است که شامل اجتماعی بودن، پرحرف و جسور میباشد.
سازشکار: ویژگیای است که شامل مهربانی و خونگرم بودن میباشد.
نوروتیک بودن (عصبیت): ویژگیای است که بدخلقی و نگران و مضطرب بودن(درمان اضطراب) را در بر میگیرد.
ارتباط مغز و ویژگیهای شخصیتی
پیامد فوق به این مطلب اشاره میکند که عوامل شخصیتی با ساختار مغز مرتبط هستند. بهطور کلی، ارتباطی بین عوامل شخصیت و ضخامت نواحی قشری مغز مشاهده شد. بعلاوه، عوامل شخصیتی مختلفی یافت شدند که ارتباط معناداری با نواحی مختلف در قشر خارجی مغز داشتند.
همچنین مطالعه دیگری به این نکته اشاره کرده است که ویژگیهای شخصیتی با ساختار مغز مرتبط میباشند.
«آنها دریافتند که در همهی شرکت کنندگان برونگرا، کرتکس میانی پیشپیشانی (MPFC) بهطور قابل توجهی بزرگتر است، که بالای لوب پیشانی و پشت چشمها قرار دارد. شرکتکنندگان وظیفهشناس، کرتکس جانبی پیشپیشانی (LPFC) بزرگتری داشتند؛ این بخش از مغز ما زمانیکه هدفی را برای خود تعیین میکنیم یا از قوانینی اطاعت میکنیم، درگیر میشوند. مغز نوروتیکها در این گروه، در مقایسه با دیگر ویژگیها، حجم کوچکتری را در کرتکس جانبی- میانی پیشپیشانی (DMPFC) نشان داد. رویهمرفته، نواحی مغز تحتتأثیر آنهایی بودند که مسئول هیجانات منفی در نوروتیکها میباشند.
این مطالعات به چه مطلبی اشاره میکنند؟ مهمترین مفهوم مطالعات قبلی این است که ویژگیهای شخصیتی ما به نحوی با ساختار مغزیمان مرتبط است.
اگر اینطور باشد، بنابراین ویژگیهای شخصیتی ما یا تعامل ما با جهان اطراف ممکن است از پیش تعیین شده باشد. این به ما کمک میکند تا گرایشات رفتاری خودمان را بفهمیم. سوال مهمتر در اینجا این است که آیا میتوانیم به نحوی در مغز خود با تغییر رفتارمان تاثیر بگذاریم؟ اگر تاثیرگذاری برای تغییر مغزمان از برون ممکن باشد، این فرایند چقدر طول خواهد کشید؟
شما چه فکر میکنید؟ آیا ارتباط مغز و ویژگیهای شخصیتی جادهای دو طرفه است؟
منبع:
وبسایت psychlens.