چگونه خشم خود را در برابر کودک کنترل کنیم
کنترل خشم والدین
زمانی که کودک شما فریادتان را در میآورد!
هنگامی که بچههایتان در خانه زمان زیادی را میگذرانند، شیطنتها و لجبازیهایشان شروع میشود و میتوانید روی فعال شدن حساسیتهای خود حساب کنید!
هر کودکی میتواند والدینش را گاهی اوقات دیوانه کند. برخی از کودکان با اراده قوی میتوانند بیشتر اوقات ما را دیوانه کنند! اما به راستی، وقتی فرزندتان شما را به فریاد کشیدن وا میدارد، گزینههای شما برای تقابل چیست؟
راههای پیشروی والدین برای مواجهه با کودک خشمگین
یک راه این است که جیغ بزنید یا سر کودک فریاد بکشید، هیجان را بالا ببرید، همگی احساس وحشت کنید (از جمله خودتان) و بعدا احساس پشیمانی داشته باشید.
اما راه دیگر این است که میتوانید با آرام کردن خود در مقابل داد و فریاد راه انداختن مقاومت کنید و برای حل و فصل این طوفان با آرامش مداخله کنید. مدلی مناسب برای الگو گرفتن بچههایتان.
مهارت کنترل خشم والدین میتواند شما را بر اوضاع مسلط کند. به عبارت دیگر، شما میتوانید همهچیز را بدتر کنید و یا همهچیز را بهتر کنید.
مطمئناً، اگر بخواهید اقدام مثبتی انجام دهید قبل از اینکه فریاد بزنید، گزینههای بیشتری برای کنترل اوضاع خواهید داشت. غالباً وقتی کنترل چنین شرایطی را از دست میدهیم، به این دلیل است که ما محدودیتی تعیین نکردهایم و شرایط برای ما غیرقابل پیشبینی است.
غالباً آنقدر تلاش میکنیم صبور باشیم که اجازه میدهیم همه چیز از کنترل خارج شود و سپس درگیر هیجانات کاذب میشویم.
نکته اصلی این است که قبل از عصبانی شدن محدودیتها را تعیین کنید. هر لحظه که عصبانی میشوید، در حال دریافت سیگنالی برای انجام کاری هستید. نه، داد نزن. وقت آن است که با روشهای مثبت کنترل خشم والدین مداخله کنید:
تکنیکهای کنترل خشم والدین
- محدودیتهای مناسب را تعیین کنید
- کودک خود را برای تأمین نیازهایی که رفتارهای بد یا لجبازی او را تحریک میکند، هدایت کنید.
اما اگر علیرغم تمام تلاشها، اتفاقی بیفتد که شما از کوره در بروید، چه میکنید؟
1. در صورت لزوم کودک را از موقعیت خطرناک خارج کنید.
دهان خود را به روی کودکی که اذیت میکند باز نکنید. هرچه بیرون بیاید بعداً متاسف میشوید. اصطلاحا زبانتان را گاز بگیرید.
فقط روی اطمینان از امنیت فرزند تمرکز کنید. نیازی نیست که فرزند شما در مورد نارساییهای خود از شما چیزی بشنود. بعداً، وقتی آرام باشید، آموزشهای بهتری یاد میدهید.
ممکن است در حین عصبانیت از الفاظی استفاده کنید که برای او آسیبهای جدی به همراه داشته باشد. پس در قدم اول او را از موقعیت آسیبزا دور کنید.
2. به خود یادآوری کنید که این موارد اضطراری نیست.
این لحظه حساس است. بدن شما توسط هورمونهای جنگ درگیر شده است و بخشی از شما فکر میکند که این یک وضعیت اضطراری است. شما نیاز فوری برای اقدام متقابل احساس خواهید کرد. پس از رسیدن به آستانه خشمتان برای کنترل آن مرتبا تکرار کنید: آروم باش و خودت رو کنترل کن.
3. آگاهانه با لحنی آرام صحبت کنید تا فضا را آرام کنید.
آنچه از سمت کودکانتان اتفاق میافتد را توصیف کنید تا فرزندان شما احساس دیده شدن و شنیده شدن داشته باشند.
تحقیقات نشان میدهد این امر به شما کمک میکند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید. احساس امنیت را برای خود و کودکتان بازیابی کنید تا بتوانند از تشدید تنش جلوگیری کنند.
مثلا بگویید: «اوه، اوه. من صداهای بلندی میشنوم. به نظر میرسد ناراحت هستی. من برای کمک به شما هستم. ما میتوانیم با کمک هم اوضاع را بهتر کنیم. بیایید همگی آرام باشیم.»
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که اگر آرام باشید، فرزند شما چگونه یاد میگیرد چنین کارهایی را انجام ندهد؟
تحقیقات نشان میدهد که وقتی ناراحت میشویم، بچههای ما بیشتر ناراحت میشوند و عملکردهای یادگیری مغزشان خاموش میشود.
بچهها از طریق محدودیتی که با همدلی به آنها داده میشود، به بهترین نحو یاد میگیرند تا ناراحتی خود را کم کنند تا بعد از آرام شدن، بحث حل مسئله دنبال شود.
برای مقایسه، وقتی رفتاری میکنیم که بازتاب شرایط اضطراری است، کودک ما بیشتر از کنترل خارج میشود. بدین معنی که عصبانیت ما تنش کودکمان را بیشتر میکند زیرا او توانایی تجزیه و تحلیل موقعیت را از دست میدهد و سردرگم میشود.
4- آگاهانه انتخاب کنید تا خود را آرام کرده و خشم خود را برطرف کنید.
اگر در لحظه عصبانیت فکر میکنید فرزند شما یک آدم بیادب است که بزرگ میشود و به یک اراذل و اوباش تبدیل میشود، مسلم است که نمیتوانید آرام شوید.
مسلما با افکار منفی مانند بالا کنترل خشم والدین ممکن نمیباشد.
واقعیت این است که فرزند شما موجود کم توانی است که در درون خود با مشکلات دست و پنجه نرم میکند و با رفتار خود این مسئله را به شما نشان میدهد.
چندبار نفس عمیق بکشید. شکم خود را لمس کنید و تنش را از طریق انگشتان خود خارج کنید. به خود اطمینان دهید که: «من پدر یا مادر خوبی هستم. آنها بچههای خوبی هستند و من میتوانم از عهده تربیت مناسب آنها برآیم.»
وقتی عصبانی هستید، سخت است که خودتان با خودتان در آرامش صحبت کنید. بنابراین همین حالا این دو کار را انجام دهید که در آن لحظات سخت به شما کمک کنند:
عبارتهای تاکیدی بنویسید که به شما کمک کند هنگام ناراحتی آن عبارتها را با خود تکرار کنید، عباراتی مانند: «او مانند یک کودک رفتار میکند زیرا او کودک است … فرزند من بیشتر از همه به عشق من احتیاج دارد.»
آنچه را که درباره کودکتان بیشتر دوست دارید روی یک کاغذ یادداشت بنویسید و آن را در جایی که میتوانید مشاهده کنید بچسبانید. وقتی ناراحت هستید، آن یادداشت را بخوانید تا رفتار «نادرست» فعلی کودک را منبع اصلی قضاوت خود قرار ندهید.
5. کنترل خشم والدین از طریق ایجاد محدودیت و تعیین حد و مرز
فرض کنید کودک شما در حیاط مشغول بازی میباشد که شما آن را مناسب انجام در داخل خانه نمیدانید و میخواهید محدودیتی برای انجام بازی وضع کنید.
آ. همدلی کنید: «به نظر میرسد به تو کلی خوش میگذرد!»
ب. محدودیت را به وضوح تعیین کنید: «این کار (بازی) که انجام میدهی مناسب داخل خانه نیست. من نگران هستم که چیزی ممکن است صدمه ببیند.»
ج. به فرزندتان بگویید چه کاری میتوانند انجام دهند: «به نظر میرسد شما الان انرژی زیادی دارید. چرا وقتی بازی تمام شد و به داخل رفتیم یک موسیقی نگذاریم تا کمی با هم رقص تمرین کنیم؟ من میتوانم چند دقیقه با تو رقص تمرین کنم و بعد باید به کارم برگردم، اما تو میتوانی هرچقدر که میخواهی برقصی. وقتی از رقصیدن خسته شدی، کار یا بازی آرامی برای شما پیدا خواهیم کرد.»
6. اگر خیلی عصبانی باشید چه میکنید؟
امیدوارم شما به اندازه کافی خود را آرام کرده باشید تا بتوانید با همدلی محدودیت ایجاد کنید، فرزند خود را هدایت کنید و خودتان نیز خشمتان را کنترل کرده باشید.
اما اگر این رفتار همه دکمههای حساسیت شما را فشار داده و شما خیلی عصبانی باشید، چه میکنید؟
صبر کنید و فقط به او بگویید: من هنوز از رفتاری که شما انجام میدهید ناراحت هستم. من میدانم که شما هم ناراحت بودید و مشکلی نیست که چنین رفتاری کردهاید. در مورد این رفتار هر وقت هردو آرامتر شویم، صحبت خواهیم کرد.
نقطه ضعف تربیتی در این است که شما به کودک خود در فهم و حل احساساتی که باعث این رفتار خارج از مسیر شده است کمک نکنید، بنابراین او ممکن است بیشتر لجبازی کند و رفتارهای ناهنجار نشان دهد.
از طرف دیگر، اگر هنوز عصبانی هستید، نمیتوانید از نظر احساسی سخاوتمند باشید و هرچه بگویید اوضاع را بدتر میکند. بنابراین منتظر بمانید تا با فرو نشستن خشمتان بتوانید در آرامش به موضوع بپردازید.
7. پس از آرام شدن، ارتباط برقرار کنید.
اولین هدف شما برقراری ارتباط با فرزندتان است، زیرا این تنها راه تأثیرگذاری شماست. قبل از اینکه بخواهید رفتاری را تصحیح کنید، سعی کنید با او ارتباط بگیرید.
هدف دوم شما این است که به کودک خود کمک کنید احساساتی را که منجر به این رفتار شده است نشان دهد، بنابراین میتوانید به کودک در پردازش و مدیریت آن کمک کنید. به این ترتیب آنها در آینده رفتارهای بدتری را دنبال نخواهند کرد.
کلید این امر همدلی با احساسات کودکتان است. به یاد داشته باشید، اقدامات باید محدود باشد اما بیان همه احساسات مجاز است:
«تو برادرت رو میزنی … میفهمم که حتما بسیار عصبانی هستی ….. تو خیلی اوقات از برادر خودت عصبانی میشی … میدونم حرف زدن در مورد این حست با من سخته برات …. میدونم که گاهی اوقات میگی ای کاش برادری نداشتم ….. همه گاهی اوقات چنین احساسی دارند …. میدونی که همیشه میتونی به من بگی چه احساسی داری و من همیشه تو را درک خواهم کرد و به تو کمک خواهم کرد …. من هرگز نتونستم کسی را بیشتر از تو دوست داشته باشم ….. تو در قلب من جایگاه ویژهای داری.»
اگر میتوانید، در مقابل سخنرانی مقاومت کنید و به جای آن تفاهم ارائه دهید، کودک احساسات خود را به اشتراک میگذارد. اینها ممکن است احساساتی نباشند که بخواهید بشنوید:
صدمه دیدن او، کینه او نسبت به خواهر و برادرش یا عصبانیت از شما. اما فقط کافی است گوش کنید و همدلی کنید. اگر واقعاً همدلی کنید، خواهید دید که چرا او چنین احساسی دارد (حتی اگر مخالف باشید).
8– پس از ارتباط، آموزش دهید.
به فرزند خود یادآوری کنید که همیشه میخواهید احساس او را بشنوید و مدیریت و مسئولیت رفتار او همیشه بر عهده خودش است.
با کودک خود کاوش کنید که چگونه ممکن است در آینده از پس چنین شرایطی برآید.
«من میدانم که شما خیلی عصبانی بودید و میدانم که حس این عصبانیت چگونه است … اما دفعه دیگر به جای کتک زدن چه کاری میتوانی انجام دهی؟ …. از چه کلماتی میتوانی استفاده کنی؟ … فکر میکنی میتوانی برای کمک گرفتن به من زنگ بزنی؟ عالی است! بیایید همین حالا این کارها را تمرین کنیم.»
9. پیشگیری بهترین دارو است.
این بدان معناست که قبل از اینکه بخواهید مداخلهای از سر خشم انجام دهید، فرزندان خود را با کاری که نظارت زیادی لازم ندارد مشغول کنید.
این بدان معناست که اطمینان حاصل کنید نیازهای آنها برآورده میشود. نگهداری پیشگیرانه برای شما به همان اندازه مهم است.
اگر ظرف خشم شما پر نباشد، میتوانید رفتار مناسب موقعیت از خود نشان دهید. فرصتهای روزانه را برای خندیدن با فرزندان خود فراهم کنید. سعی نکنید کودک خود را متوقف کنید و از تجربه کودکی با او لذت ببرید، حتی با وجود هرج و مرج.
10. تمرین کنید تا یاد بگیرید.
چه اتفاقی میافتد اگر قبل از اینکه بتوانید جلوی خود را بگیرید شروع به فریاد زدن کنید؟
لحظهای که متوجه این هیجانات شدید، فقط بایستید. به معنایی عامیانهتر: دهنتو ببند! متوقف کردن خود؛ ابراز پشیمانی و ضعف در مقابل کودکتان نیست بلکه توانایی کنترل خود است و درسی است بزرگ برای کودکتان.
با تمرین این کار دیر یا زود، قبل از خشمگین شدن و شروع فریاد زدن میتوانید جلوی خود را بگیرید.
آیا چنین کارهایی ممکن است؟
کاملا. شما توانایی انجام کارهای سخت را دارید! به همه کارهایی که برای رسیدن به اینجا انجام دادهاید نگاه کنید. هر حمایتی که نیاز دارید به خود بدهید زیرا هر قدم در مسیر درست شما را به یک منظره جدید میرساند. در عرض سه ماه، فکر کنید که خانه شما چقدر میتواند جای امنتری برای شما و کودکتان باشد.
منبع:
https://www.ahaparenting.com/blog/When_Your_Child_Makes_You_Want_To_Scream
سلام روزتون بخیر.مردی شصت و سه ساله ام.یه مشکلی دارم اینه که اگه سرپرستی بچه یا حیوان بعهده من بیفته و اون بچه یا حیوان مطابق میل من رفتار نکنه بعد از مدتی صبر و تحمل عصبی میشم و کتکش میزنم و دلم خنک نمیشه ولی بعد خیلی پشیمون میشم علت این عصبانیت من چی میتونه باشه؟ممنون از جوابتون
مقاله درمان خطاهای شناختی را در سایت مطالعه کنید و افکار غلط خود را بنویسید و اصلاح کنید