برچسب زدن بر هیجانات، خوب یا بد؟
هیجانات دشوار
احتمالاً بارها برای شما پیش آمده است که آرزو کردهاید ایکاش احساسات و هیجانات خوب، همیشه در وجود شما میماندند و ایکاش احساسات و هیجانات دشوار و ناراحتکننده، هرگز نمیآمدند. این دقیقاً همان چیزی است که فهمیدم برای من هم اتفاق میافتد!
وقتی احساس خوشحالی و امید میکنم، همهچیز بسیار عالی میشود. زندگی خوب پیش میرود و هر لحظه به خود یادآوری میکنم که شاکر و سپاسگزار این لحظات باشم.
اما لحظات دیگری بهطور اجتنابناپذیر فرا میرسند (شاید روز بعد و یا فقط چند لحظه بعد) که دیگر خوشایند من نیستند. نمیدانم چه احساسی دارم؛ شاید ناراحتی، شاید غم، ترس، شرم و یا خشم. از نوع احساسم مطمین نیستم. آه! خب، حالا چی؟ چطور میتوانم این احساسها را تغییر دهم؟
بهتر است بدانیم ما بهطور ناخودآگاه هیجاناتمان را به دو دسته تقسیم کردهایم: هیجانات خوب یا مثبت، هیجانات بد یا منفی. و شروع تمامی مشکلات ما در مواجهه با هیجاناتمان نیز از همین نقطه بوده است: برچسب زدن خوب و بد روی احساسات و هیجاناتمان! ما به نیاز برای تغییر یا اصلاح هیجانات دشوار و ناخوشایند (مانند غم، ترس، اضطراب، خشم، شرم و …) خو گرفتهایم. ما چنین احساسات و هیجاناتی را دوست نداریم، از تجربه کردن آنها احساس ترس میکنیم و در موردشان دایماً نگران هستیم.
اما آیا این احساسات و هیجانات ناخوشایند، همیشگی هستند؟ آیا چنین احساساتی میتوانند نشأت گرفته از چگونگی تفکر ما باشند؟
احساسات میآیند و میروند، چه از نظر ما خوشایند بوده باشند و چه ناخوشایند و دشوار. اگر نگاه کوتاهی به ساعات گذشتهی روز قبل خود بیندازید، احتمالاً متوجه خواهید شد که در طول روز احساسات متفاوتی را تجربه کردهاید. همین موضوع ثابت میکند که احساسات (چه خوشایند و چه ناخوشایند) پایدار و همیشگی نیستند.
احساسات دشوار یا ناخوشایند تنها زمانی باقیمیمانند که روی آنها متمرکز شده و غرقشان شوید. از آنها بترسید یا تمام توانتان را برای تغییر دادنشان بهکار گیرید. درعوض، تجربهی چنین احساساتی، در طولانی مدت سببمیشود تا درککنید باوجود هیجانات دشوار نیز میتوان تغییری در رفتار بهوجود نیاورد. زیرا چنین احساساتی ناشی از حالاتی موقتی و گذرا هستند.
چقدر خوب مینویسید دکتر عزیز و مهربانم. شما از آن انسانهایی هستین که میگن انسانم آرزوست. پایدار باشید
ممنون از لطف شما. خوشحالم مورد توجه قرار گرفت