هدف در نوجوانی

راهنمایی برای یافتن هدف در نوجوانی
چون به عنوان مشاور در دبیرستان کار میکردم، جمله «نمیدانم میخواهم با زندگیام چه کار کنم» را بارها و بارها از نوجوانان شنیدم. یکی از اصلیترین دغدغههای دانشآموزان بابت فشارهایی است که برای تعیین هدف زندگی خود احساس میکنند و شروع به کار در این زمینه راهی بسیار گیجکننده برای آنها خواهد بود. گاه برای روشن شدن مطلب میتوان هدف زندگی را برای ایجاد انگیزش بیشتر، دلیل اصلی ما برای بیدار شدن در صبح دانست. این دلیل میتواند با شغل، مسئولیتها، دوستان یا خانواده، مسائل معنوی و اعتقادات مذهبی یا همه موارد فوق مرتبط باشد.
بسیاری اوقات انتظار نوجوانان از هدف زندگیشان، بسیار طاقتفرسا و غیرواقعی است. نوجوانان معمولاً قبل از فارغالتحصیلی از دبیرستان برای تعیین اهداف و انتخاب مراحل بعدی تحصیل یا شغل خود تحتفشار قرار میگیرند. علاوه بر این، امروزه نوجوانان با تغییر روند بازار کار نسبت به سالهای قبل، افزایش انتظارات علمی و فشارهای شدید توسط رسانههای اجتماعی روبرو هستند. به عنوان بزرگسالان مراقب آنها، ما وظیفه داریم نوجوانانمان را حمایت کرده و آنها را راهنمایی کنیم. زیرا آنها در این برهه از زندگیشان سعی میکنند به سوالات دشوار درباره آیندهشان پاسخ دهند.
برای کمک به یافتن هدف در نوجوانی چگونه عمل کنیم؟
ما میتوانیم با ایجاد عزتنفس و امید در نوجوانان خود، به آنها کمک کنیم تا مسیر خود را برای یافتن هدف آغاز کنند. ویلیام دیمون، نویسنده کتاب «راهی به هدف» و مدیر مرکز نوجوانان استنفورد، بر اهمیت داشتن خوشبینی و اطمینان در دوران نوجوانی و اهمیت این دو موضوع برای یافتن هدف تأکید میکند. تحقیقات وی نشان میدهد نوجوانانی که دارای سطح بالایی از قدردانی، دلسوزی و سرسختی هستند، هدفشان را توسعه میدهند. این ویژگیهای مهم میتواند به نوجوانان در یافتن و حفظ اهداف بلندمدت و برآوردهکردن خواستههایشان در زندگی کمک کند.
یافتن هدف در نوجوانی
ما باید نوجوانان خود را به سمت یافتن اهداف پایدار و قابل برآورده شدن در زندگی هدایت کنیم. والدین مسئول شناسایی هدف نوجوانان نیستند، چرا که این «وظیفه» خود نوجوانان است. اما والدین میتوانند گزینههایی را معرفی كنند، از آنها پشتیبانی كنند، به انتخاب آنها كمك كنند و راهنمایی کنند تا زندگی نوجوان ریشه در معنا و هدف داشته باشد. کمک به نوجوانان در پیمایش این مسیر، یک فرآیند طولانیمدت است. برای شروع این پیشنهادات را در نظر بگیرید.
۱-برای یافتن هدف در نوجوانی به آنها کمک کنید تا درک کنند که چقدر اهمیت دارند.
از زمانی که فرزندتان به دنیا آمد، نیازهای او را برآورده کردید و موفقیتهایش را جشن گرفتید. متوجه شدهاید که آنها چه کارهایی را درست انجام میدهند. برای آنها مرتبا تکرار کنید که چقدر به آنها افتخار میکنید. با بزرگتر شدن نوجوانان، ما تمایل داریم که موفقیتهای آنها را بیشتر ببینیم. گاه به اشتباه فکر میکنیم آنها فقط باید انتظارات ما را برآورده کنند. زمان کمتری را به ستایش آنها اختصاص میدهیم و کم به آنها میگوییم که چقدر برای ما مهم هستند. انسانها تا زمانیکه ندانند چقدر اهمیت دارند، نمیتوانند حس هدفمندی داشته باشند. نوجوانان ما باید درک کنند که دیگران چقدر از آنها مراقبت میکنند و چگونه میتوانند بر جهان تأثیر بهتری بگذارند. با اطمینان پیدا کردن از ارزشمند بودن، آنها میتوانند هدف خود را از زندگی بهتر تصور کنند.
۲- هدف در نوجوانی برای هر نوجوانی متفاوت است.
در ایدهآلترین شرایط هم در جوامع امروزی، مردم نابرابر هستند و نوجوانان ما در همهچیز موفق نخواهند شد. با این حال، حوزههایی وجود دارد که هر فرد میتواند به طور منحصر به فرد در آنها اثرگذار باشد. ما میتوانیم به نوجوانان خود کمک کنیم حوزههایی را که در آن برتری دارند پیدا کنند. ما باید نوجوانان خود را به چالش بکشیم تا به حیطههایی که در آنها مهارت دارند و از انجام آن کارها لذت میبرند، توجه کنند. کشف کنید که چه چیزی آنها را به ادامه یادگیری سوق میدهد. با ادامه همین روند، نوجوانان ما میتوانند هدفشان را پیدا کنند. اگر یک نوجوان نقاشی دوست دارد (یا شعر نوشتن، یا خواندن، یا آشپزی) و برای ارتقای سطحی که در آن است تلاش میکند، این شور را تشویق کنید! استعداد و علاقه میتواند در مراحل بعدی به رشتهای برای ادامه تحصیل یا انتخاب شغل تبدیل شود و منجر به زندگی هدفمندی شود که برای آنها مناسب باشد.
۳- برای ایجاد حس هدفمندی مکالمههای کوچک و مکرر با نوجوانتان داشته باشید.
از پرسیدن سوالات اعصاب خوردکن مانند «میخواهید با زندگی خود چه کار کنید؟» خودداری کنید. در عوض، مکالمه را با سوالات کوچک و متعادل مانند «چه زمانی به شخص دیگری کمک کردهای و احساس رضایت داشتی؟» آغاز کنید. یا «به نظر تو بهترین خصوصیاتت چه خصوصیاتی است؟». این دسته سوالات میتواند به نوجوانان کمک کند تا درباره هدف خود فکر کنند. گاهی اوقات، جوانان در یافتن نقاط قوت خود مشکل دارند. بزرگترین حامی نوجوانان خود باشید و به آنها کمک کنید نقاط قوت خود را ببینند. در حقیقت، نقاط قوت آنها ممکن است برایشان از نوع خصوصیاتی باشد که حتی آنها را به عنوان نقاط قوت تشخیص نمیدهند. این بحثها میتواند پویایی ایجاد کند که منجر به پاسخ به این سوال دشوار و طولانیمدت شود: «هدف من از زندگی چیست؟»
۴- یک زندگی هدفمند و شاد و با دستاورد را الگوی نوجوانتان قرار دهید.
به نوجوانان اجازه دهید تا شما را به عنوان بزرگسالی ببینند که زندگیای پر از هدف، لذت و دستاورد را سپری میکند. چطور فهمیدید که دوست دارید و میخواهید خانوادهای بسازید؟ در چه مقطعی فهمیدید که میخواهید آتشنشان، معلم و … باشید؟
بازگو کردن تجربیات معنادار از زندگی خود و اینکه چگونه عقبنشینیها و شکستهای گذشته که در آن زمان بسیار دلسرد کننده بهنظر میرسیدند منجر به پیدا کردن راه و بینش جدید میشدند را توضیح دهید. برای هر هدف زندگی خود، در مورد اینکه چگونه میدانستید این هدف متعلق به شماست و چگونه در رضایت روزمره زندگی شما نقش دارد، صحبت کنید. اگر از عدم پیروی از آرزوهایتان پشیمان هستید، از انتقال درسی که آموختهاید به نوجوانان خود دریغ نکنید. بیان این تجربیات ممکن است به آنها کمک کند تا از آموزههای شما دانش کسب کنند. همچنین، به آنها بگویید زندگی فرصتهای زیادی برای تغییرجهت فراهم میکند که هرکدام منجر به تجربیات معنیداری برای ما میشوند.
۵- هدف در نوچوانی عبارت است از فرصتهای کاوش کردن برای نوجوان.
نوجوانان را تشویق کنید تا از منطقه راحتی خود خارج شده و دنیای اطرافشان را کاوش کنند. به آنها اجازه دهید به باشگاه یا فعالیت بعد از مدرسه بپیوندند، برای یک کار نیمهوقت اقدام کنند یا با دوستان خود در جامعه به مشاهده بپردازند. شاید آنها بخواهند برای یک فرصت خاص، مانند برنامه تحصیل در خارج از کشور، سفر یا جمع آوری کمک مالی برای یک موسسه خیریه ثبتنام کنند. ما هرگز نمیدانیم چه تجربیاتی ممکن است در نتیجه این کارها برای نوجوان باقی بماند. در حالی که نوجوانان چیزهای جدیدی را امتحان میکنند، به مهارتها و نقاط قوتی که در آنها در حال رشد است و ممکن است به آینده آنها کمک کند، اشاره کنید.
۶- شرکت در کارهای داوطلبانه به حس هدفمندی نوجوان کمک میکند.
نوجوانان را تشویق کنید که کارهای معناداری انجام دهند. وقتی نوجوانان از انجام کاری که باعث ایجاد تغییر در دنیای اطرافشان میشود حس رضایت شخصی را تجربه میکنند، باورها و ارزشهای شخصی خود را نیز رشد میدهند. این امر منجر به رشد هویت سالم و احساس هدف میشود. آنها همچنین قدردانی دیگران را به دست خواهند آورد و این یک انگیزه قوی برای ادامه کار درست است. از طریق کار گروهی و آموزش، نوجوانان میتوانند اهمیت تعامل با جوامع، خدمات و اثر اعمال خود را ببینند.
۷- صبور باشید!
یافتن هدف در زندگی برای نوجوانان یک اتفاق نیست، بلکه یک روند است. به نوجوانان اجازه دهید با سرعت خودشان پیش بروند. در صورتی که احساس میکنید گیر افتادهاند، صبور باشید. به آنها یادآوری کنید زندگی یک روند مداوم برای تغییر است. برای نوجوانان مهم است که وقت خود را در یافتن هدف زندگیشان بگذارند. نباید توقع داشت که بلافاصله همه پاسخها را داشته باشید. برای تأمل و تغییر باید زمان گذاشت. به نوجوانان نشان دهید که برای حمایت از آنها همیشه حضور دارید. این به آنها امنیت ناشی از عشق بیقید و شرط را میدهد. این امنیت، سکوی پرتاب به سمت آینده است.
منبع:
https://parentandteen.com/tips-guide-teens-purpose/
سلام دکتر وقت بخیر
من دختری هستم 16ساله که چند وقته موندم درس بخونم و یچی در اینده بشم یا نه …
و خب مسئله من اینه که درستش مگه این نیست که زن خوش بگذرونه تو نوجوانیش درس و زحمتم نداشته باشه و وقتی ام ازدواج کرد خونه دار باشه و خوش بگذرونه و نره سر کار و شوهر خرجشو بده؟
اخه واقعا دلم میسوزه برای مامان خودم که شاغله….
و زن های خونه دار رو میبینم که چقدر جوون موندن روحیه دارن و خوشن….
حالا درستش چیه
این فکر برای 50 سال پیش بوده است که زن خانه داری می کرد وخرچ با شوهر بود. اما این باعث می شد زن همیشه تحت سلطه مرد باشد. اکنون که زن حقوق مساوی طلب می کند دلیلش استقلال اقتصادی است
سلام
من دختری هستم 16ساله
دکتر من خیلی حالم بده و احساس میکنم افسرده ام. اطرافیام میگن ادم شادی هستی ولی از درون داغونم
همش احساس میکنم به بم بست رسیدم و هیچی برام قشنگ نیست و بی دلیل ناراحتم و همش گریه میکنم
چرا البته یه سری دلایل هست
مثلا این که من هیچ رفیقی ندارم. واقعا دارم نابود میشم
هر دختری به سن من احتیاج داره اطرافش کلی رفیق صمیمی داشته باشه که همش باشون بره بیرون و بگن و بخندن و خوش باشن.
ولی من چندتا دوست دارم که اصلا رفیق صمیمی و واقعی نیستن. اصلا
تنها دلیل ناراحتیم اینه که فکر میکنم خوش نمیگذرونم.
همش دنبال اینم که بعدا بگم نوجوانیم خوب گذشت.
ولی نه دوستی دارم نه چیزی.
واقعا خوش گذرونی و زندگی درست چیه….
ما در این دنیا نیستیم که لذت ببریم. دنیا و مغز ما بر اساس لذت درست نشده است. مغز ما برای بقا درست شده است و فلسفه دنیا نیز بر لذت نیست. قرار است ما در این دنیا با تلاش خود استعدادهای خود را کشف کنیم و با چالشها در این راه مواجه شویم. مقاله شادی را در سایت مطالعه کنید
سلام دکتر وقتتون بخیر
من یه دختر 16ساله ام که پاییز امسال میرم یازدهم
من مدرسه نمونه هستم بعدش.اصلا جو و بچه هاشو دوست نداشتم تو سال دهمم.
و همش گریع میکردم
حتی از بسکه حالم بد بود اشتباهات بزرگی ازم سر زد مثلا با پسری دوست شدم…و کلا اعصابم خورد شد و حس میکنم حتی عصبی و روانی شدم،
اخه بچه های کلاسم و مدرسع نمونه همشون از روستاها میان بعد خوابگاهین، بدم میاد ازشون، از این که میرن خوابگاه و انقد سختی میکشن، بعد خیلی درس خونن حتی درمورد یه فیلم یا اهنگ صحبت نمیکنن.
خیلی عقب افتاده و بچه مثبت ان.
و معلم هام فقط چندتاشون خوب بودن.
بعدش من کلا از این جو بدم میاد دوست دارم دوستای پایه و شاد داشته باشم برم مدرسه عادی. و اینکه من اصلا دنبال دخترای خراب و بی بندوبار نیستم،،،فقط دوست دارم مصل خودم باشن درس خون و یکم پایه و خوش گذرون.
بعدم امتاناش سختن.و .،،،
بعدش من با خانوادم صحبت کردم و قراره ببرن منو یه مدرسه عادی.
اما داعم میگن وقتی بری یه مدرسه دیگه هیچی قبول نمیشی….
و دیگع قید همه چیو بزن…معلماشونو بچه هاشون بدن و….
من تجربی هستم…
حالا چکار کنم؟
من با شما موتفقم که مدرسه عادی بروید. متاسفانه مئارسی که سخت گیر هستند و رقابت درسی بالا است آسیب زیادی به بچه ها می زنند. همه زندگی درس نیست و شما باید در سایر جنبه های زندگی هم رشد کنید مانند روابط اجتماعی- ورزش- موسیقی و هنر- فعالیتهای اجتماعی و…
سلام اقای دکتر،
پسرم 15 سال داره از ابتدا از مدرسه فراری بود و برای مدرسه رفتن همیشه مشکل داشتیم. سال ششم شدت گرفت، بدنش کهیر میزد از استرس و میگفت معلم با من لج داره. برای ورزش هم همینطور، مربی به من توجه نمیکنه لجه… همش در حال عوض کردن رشته و باشگاه بود. تحمل دیدن افراد بهتر از خودش رانداره. از سال هفتم شدت پیدا کرد 2 ماه مدرس نرفت و بعد از کلی درمان و مشاوره که مدرسه رفت همش خودشو تو مدرسه به مریضی میزد. و حالا دهم میگه رشتمو دوست ندارم میخواد ترک تحصیل کنه سال دیگه بره تربیت بدنی، البته از اول سال دو روز در هفته حضوری بودن خیلی غیبت کرده میگه فلان معلم بهم تیکه میندازه.
شک دارم سال دیگه همین بازی را در نیاره. دیگه مشاورها نمیتونن کمک کنند. شما بگید چکار کنم.
وقت بخیر. با این توضیحات حداقلی نمی توان نظر قاظعی داد. ولی احتمال کمالگرایی در او وجود دارد. مقاله مرتبط را در سایت بخوانید
سلام من یه سوال داشتم من همیشه دوست داشتم بازیگر یا خواننده بشم اونم تو کشور خارج و و ۲ سالی میشه فهمیدم تو کره کاراموز قبول می کنن دوست دارم تو این ۵ سال درس بخونم و همرا با تمرینات برای پذیرفته شدن برای کاراموز و دوست دارم با بورسیه برم فقط یه چند تا سوال داشتم می ترسم برای اقتضای سنم باشه و یا نخ نباشه نظرتون
هدف در نوجوانی می تواند از تخیلات و رویاها شروع شود. مهم تلاش برای رسیدن به هدف است. شاید به این رویا دست پیدا نکنید ولی اگر تلاش کنید مسلما به رویایی شبیه به ان دست پیدا می کنید.
آقای دکتر سلام فشار جنسی داره دیوونم میکنه از سر همین فشارها به وسواس هم دچار شدم واقعا نمی دونم چیکار کنم
خود را باید به فعالیتهایی مانند ورزش، ارتباط اجتماعی با دوستان، طبیعت گردی و…مشغول کنید. تماشای پورنوگرافی بشدت این حالت را تشدید می کند. ان را کنار بگذارید