از منظر روانشناسی دلایل استفاده از ماسک یا اجتناب افراد چیست؟

آیا ویژگیهای شخصیتی تأثیری در استفاده از ماسک دارد؟
از زمان شیوع ویروس کرونا، افراد همچنان درباره رعایت پروتکلهای بهداشتی دارای اختلاف نظر و شیوه رفتار هستند. این مطلب تاثیر بسزایی در روابط دوستی، زناشویی و علیالخصوص خانوادهها ایجاد نموده است. برخی بسیار سهلگیرتر با این مساله مواجه شدهاند. بعضی دیگر بسیار سختگیرانه و پیگیر تمامی شنیدهها و حتی حدس و گمانهایشان را نیز در راستای جلوگیری از ابتلا به بیماری رعایتمیکنند. در خانوادههایی که اعضای آن همنظر نباشند، معمولاً تنشهای بسیار زیادی وجود دارد. علیالخصوص مواقعیکه یکی از افراد زمینه بیماری یا حساسیت فیزیکی یا روانی بیشتری داشتهباشد. در این دوران برخی تصمیماتی که پیش از این بسیار سهل بود نیز نیاز به تامل و بازنگری دارند.
سوالاتی چون: آیا صحیح است دوستمان را به خانه دعوت کنیم؟ آیا خاله/ دایی/ عمه/ عمو میتوانند برای جشن تولدم حضور داشته باشند؟ آیا در حالی که ممکن است استفاده از ماسک حین ورزش در تنفسم اختلال ایجاد کند، کلاس ورزش خود را ادامه دهم یا نه؟ آیا آرایشگاه بروم یا سعی کنم به همین مدل متغیر و رشد موهایم عادت کنم؟ این تعارضها تنها برآمده از اختلافات شخصیتی نیستند؛ بلکه ریشه در زمینه ذهنیت اجتماعی نیز دارند.
دکتر میشل گلفند Michele Gelfand PhD پس از ۲۵ سال تحقیق در حوزه روانشناسی فرهنگی* معتقد است تا زمانی که تفاوتها بهخوبی درک نشوند، زندگی تحت شرایط کووید ۱۹ بسیار دشوار خواهد بود.
*روانشناسی فرهنگی حوزهای از علم روانشناسی است که بیشتر به رابطه مردم و رفتارهایشان با قوانین و فرهنگشان میپردازد. در عین حال که وجوه مشابهی با روانشناسی اجتماعی دارد اما مسائلی هست که صرفاً در این شاخه بررسی میشوند و از روانشناسی اجتماعی متمایزند.
نگاه خرد و کلان به استفاده از ماسک – از منظر فردی و از منظر اجتماعی
گلفند معتقد است دو نوع طرز نگرش کاملاً متمایز در این مورد وجود دارد. در واقع هیچکدام از این نوع نگرشها درست یا اشتباه/ خوب یا بد نیستند. اما تا حد زیادی بر رفتار افراد – حتی جوامع – تاثیرگذار خواهند بود:
- برخی طرز فکری مقیدانه دارند. آنها اخبار و آخرین توصیهها را دنبال کرده و بسیار متمرکز هستند که تا حد ممکن خطا نکنند. سعی در کنترل شرایط داشته و نظم و ساختار را دوست دارند.
- گروهی دیگر هستند که تمایل به سهلگیری دارند. این افراد بهسختی پذیرای قوانین شده و در توصیهها تردید میکنند. تمایل بیشتری به ریسکپذیری دارند و میتوانند با بینظمی و ابهام راحت زندگی کنند.
در راستای اشاره به تاثیرات اجتماعی از منظر کلان، این روانشناس به تفاوتهای فرهنگی سنگاپور و برزیل اشاره میکند:
«بنا به تحقیقات، سنگاپور کشوری بسیار مقید است. قوانین و اصول بسیار مشخصی داشته که تخطی از آنها جرائم سنگینی را به دنبال دارد. باورش بسیار سخت است که حتی جویدن آدامس در این کشور – جز بنا به تجویز پزشک – ممنوع میباشد و حتی واردات آن نیز جریمه دارد.
از سوی دیگر، برزیل سهلگیرتر است. در نظر اول ممکن است بسیار بینظم به نظر برسد اما از سوی دیگر بیشتر پذیرای اختلافات فرهنگی و نگرشهاست. حتی از ابرازات خلاقانه استقبال میکند و این تفاوتها را جشن میگیرد. تصاویر کارناوالهای سالانه این کشور گواه این ادعا هستند.»
در چین، هنگکنگ، ژاپن، کره جنوبی و تایلند استفاده از ماسک فراتر از قانون رفته و تبدیل به عرف اجتماعی شده است. اینگونه که در صورت رعایت نکردن، توسط سایر افراد جامعه مورد نگاههای ملامتآمیز قرار خواهید گرفت.
این در حالی است که هنوز در کشورهایی چون آمریکا، حتی ماسک نزدن توسط مقامات عالی رتبه سیاسی و دولتی نیز عادی بهنظر میرسد.
ایوانکا ترامپ (Ivanka Trump) دختر رییس جمهور فعلی آمریکا به همراه دامادش جرد کوشنر (Jared Kushner)، مشاور ویژه وی و فرزندانشان
در مقیاس خرد، به تنشهای موجود به علت اختلاف نوع نگرش در خانوادهها دقت کنید. آیا فرزندان در خانه شما از قوانین پیروی میکنند یا مدام آنها را به چالش میکشند؟ آیا حولههای خیس حمام روی تخت رها میشوند یا حتماً باید آویزان شوند؟ آیا شما نیز مانند من بابت نوع چیدمان ظرفها در ماشین ظرفشویی مورد انتقاد قرار میگیرید؟
این دو نوع نگرش متفاوت، ارتباط مستقیمی با تاریخ جوامع و سابقه افراد دارد.
در واقع این فرهنگها منعکس کننده سابقه جنگ، قحطی و بیماری در آن جامعه است.
همچنین میزان استرس و آسیبهای روحی هر فرد در گذشتهاش، نوع نگرش امروزش را شکل میدهد. هرچه سابقه تجربه تهدیدها بیشتر باشد، احتمال بروز طرز فکر سختگیرانهتر افزایش مییابد؛ البته این بهجز حالتی است که سهلگیری جزو مکانیزمهای دفاعی افراد نباشد. نتیجهگیری آنکه: ساختار و نظم اجتماعی قوی، میخواهد به مثابه سنگری در برابر خطرات بالقوه باشد.
برای مثال آمارها نشان میدهد کشورهای آسیای شرقی، تجارب بیشتری – نسبت به کشورهای قاره آمریکا – از مرگ و میر به دلیل شیوع بیماری داشتهاند و خاطرات آن هنوز برایشان زنده و دردناک است.
حتی پیش از کرونا بسیار رایج بوده که در سرماخوردگیهای معمولی نیز افراد از ماسک استفاده کنند.
برای گروه سختگیر، دوران قرنطینه موجب شده بیشتر از پیش به سختگیریهای خود بپردازند.
مثلاً بیوقفه دستگیرهها را ضدعفونی کرده و تمام موادغذایی را با تاکید و دقت بشویند. این امور نباید با وسواس تمیزی اشتباه گرفته شود. البته افرادی که مستعد بودهاند ممکن است در این دوران با تشدید اضطرابها، درگیر وسواس فکری و عملی شده باشند. اگر نتوانستید با کمک خود بر این مساله فائق آیید، توصیه میشود حتما از راهنمایی درمانگر کمک بگیرید.
برای گروه سهلگیر، استفاده از ماسک هنوز سخت است. به آنها احساس تنگناهراسی (Claustrophobia) میدهد و مقررات گسترده جهت استفاده از ماسک در مکانهای عمومی را واکنشی بیش از حد میدانند.
شیوه صحیح تعامل بین این دو نوع نگرش چگونه است؟
دور از ذهن نیست که در این دوران پساکرونا، خانوادهها سطح بالایی از اضطراب و اصطکاک در منازل را تجربه میکنند. علاوه بر استرس یک بیماری فراگیر جهانی، در تقلا هستند تا نسبت به مجموعه جدیدی از هنجارها سازگار شوند. ممکن است این هنجارها با عادات و حتی با غرایز آنها منافات داشته باشد.
درک اینکه هر کدام از این دو نگرش ناشی از چیست به ما کمک میکند تا بتوانیم مذاکره سالمتری بین این دو دسته ایجاد کنیم.
منطقاً در شرایط شدت انتقال اپیدمی، رعایت پیگیرانه اصول میتواند تا حد قابل توجهی این شیوع را کنترل نماید.
برای افراد با طبع سهلگیر، قطعاً این مساله چالشبرانگیز خواهد بود اما این امر نباید موجب ایجاد تنش و اضطراب شود.
قطعاً احساس گناه دادن به اینگونه افراد، قضاوت یا تحقیرشان اصلاً انسانی و حتی کارساز نخواهد بود. شیوه کارآمد آن است که مرتباً به خود و دیگران متذکر شوید که این دوران موقت خواهد بود. ضمن آنکه هر چه بادقت بیشتری توصیههای معتبر را اجرا کنیم، زودتر از آن گذر خواهیم کرد.
بر خلاف تصور ما
برخلاف تصور که افراد سهلگیر میتوانند اوضاع را ناآرام کنند، میتوانند در برقراری آرامش نقش بسیار موثری ایفا نمایند.
آنها با شیوه تفکر آزادانه و خارج از چارچوب خود میتوانند شیوههای جدیدی برای انجام کارها در ایام قرنطینه ابداع نمایند. همچنین با انجام کارهای مفرح به اطرافیان خود نیز روحیه بدهند.
(برای مثال سری به راهکارهایی برای سرگرم کردن کودکان در قرنطینه بزنید.)
جالب است بدانید که پیشبینی میشود با کاهش خطر شیوع، افراد سختگیر همچنان سخت به حالت پیشین خود بازمیگردند. زیرا با کم شدن قوانین سفت و سخت، احساس آسیبپذیری آنها تشدید میشود.
البته باید باز ضمن درک شیوه نگرش این گروه، به آنها زمان کافی داد تا پس از تجربه تهدید، کاهش احتمالات خطر را بتوانند بپذیرند.
نکته کلیدی در این مورد، در نظر گرفتن روند تدریجی برای هر دو گروه است.
برای مثال افراد سختگیر احتمالاً در یک مرکز خرید یا ساحل شلوغ مضطرب خواهند شد، اما برقراری معاشرتهای کوتاهمدت با دوست یا آشنای مورداعتماد میتواند به مرور روند حضور اجتماعی را تسهیل کند.
از تمام این نکات مهمتر آنکه درک اساس تفاوتهای اجتماعی، میتواند منجر به کاهش احتمال تحقق تعارضات بالقوه شود.
هرچه بیشتر بتوانیم ضمن شناخت ویژگیهای فردی خود، منعطفتر برخورد نماییم، خوشحالتر و راضیتر زندگی خواهیم کرد. ایدهآل آن است که بتوانیم در شرایط تهدید سختگیرانه عمل کنیم و در شرایط امن، رهاتر تصمیم بگیریم.
آیا جنسیت در استفاده از ماسک موثر است؟
بنا به آمار و ارقام از کشورهایی که دادههایشان در دسترس است، نرخ مرگ و میر در مردان به میزان قابل ملاحظهای بالاتر است.
با این وجود، مطالعات و نظرسنجیها بیانگر آن است که مردان بیشتر از زنان از استفاده از ماسک و تجهیزات حفاظتی امتناع میکنند.
با علم به تفاوتهای فکری مردان و زنان، اما همچنان محققان در پی پاسخ این سوالند که چرا علیرغم آمارهای مرگ و میر مضاعف مردان، نسبت به استفاده از ماسک مقاومت میکنند.
دکتر والریو کاپروارو (Dr. Valerio Capraro)، استاد اقتصاد دانشگاه Middlesex لندن در همکاری با هلن بارسلو (Hélène Barcelo) ریاضیدان کانادایی از دانشگاه Berkeley متمرکز بر تحلیل این آمار و ارتباط آن با رفتار مردان هستند. آنها نظرسنجی طراحینمودند که از افراد بابت استفاده از ماسک هنگام فعالیت اجتماعی و حین معاشرت با خانوادههای دیگر پرسیدهشد. پس از نظرسنجی ۲۵۰۰ نفر از ساکنان آمریکا دریافتند که تنها مساله کمتر بودن تمایل مردها به استفاده از ماسک نیست؛ بلکه آنان ماسک زدن را کاری ناخوشایند، خجالتآور و نشانه ضعف میپندارند.
این موضوع بهخصوص در اماکنی که استفاده از ماسک اجباری نیست بهخوبی قابل تشخیص است. نتیجه شگفتآور این بود که احتمال اینکه زنان حین خروج از خانه ماسک بزنند، نزدیک دو برابر مردان است.
دکتر کاپرارو میگوید: «مردها در مقایسه با تعداد بیشتری از زنان تصور میکنند که این بیماری بر آنها تاثیری نخواهد داشت؛ بنابراین تمایل کمتری به استفاده از ماسک دارند. این امر بسیار متناقض با واقعیت آمار و ارقام مرگ و میر و حتی ابتلاست.»
جایزه عجیب داروین
مطالعات مکمل دیگری نیز نشان میدهند که مردان حتی نسبت به توصیه به شستوشوی دستها نیز سهلانگارانهتر رفتار میکنند. آخرین نظرسنجی از اختلاف ۱۳ درصدی مردان و زنان در رعایت شست و شوی مداوم دستها میگوید.
بی ارتباط نیست که در اینجا به جایزه عجیب داروین اشاره کنیم که تعلق به احمقانهترین مرگها دارد. مرگهایی که قابل پیشگیری هستند.
اطلاعات سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۴ بیانگر آن است که ۹۰ درصد برندگان این جایزه مردان بودهاند! بنابراین میتوان نتیجه گرفت که خطرپذیری مردان در مقایسه با زنان به میزان قابل توجهی بیشتر است.
در نهایت، از دید محققان کمپینهایی که به طور اخص به مردان اطلاعرسانی میکنند بسیار موفقتر و تاثیرگذارتر بودهاند.
همچنین کشورهایی که قوانین سختگیرانهتری برای اجتناب از شیوع بیماری داشتند و استفاده از ماسک و رعایت سایر پروتکلها اجباری بوده، تا حد زیادی توانستهاند آمار مرگ و میر را کنترل نمایند.
اما این نکته هرگز نباید از ذهنمان برود که افزایش سطح استرس میتواند سیستم ایمنی را تقلیل دهد. بنابراین تا حد ممکن ضمن پذیرش تفاوتهای نگرشی و شخصیتی، در رعایت توصیههای بهداشتی به فکر سلامت جسم و روان خود و عزیزانمان باشیم.