دروغگویی کودک
مقدمه
دروغگویی کودک نشانه رشد قوای شناختی است. از نقطهنظر تکاملی، دروغگویی کودک امری طبیعی است. زمانی که کودک شروع به بازیهای تخیلی و سمبلیک میکند و توانایی آن را پیدا میکند که یک چوب را اسب فرض کند و با آن بازی کند، توانایی دروغگویی نیز در او ایجاد میشود. تا پیش از ۲ سالگی، کودک چنین توانایی را ندارد و از ۲ تا ۴ سالگی این توانایی ذهنی کودک شروع به تکمیل شدن میکند.
برای آنکه کودک بتواند دروغ بگوید، باید توانایی آن را پیدا کند که با وجود آگاهی از یک حقیقت، واقعیت دیگری را در ذهن خود ایجاد کند که مخالف واقعیت است. علاوه بر آن، کودک باید آگاه باشد که دیگران میتوانند یک باور غلط داشته باشند. بنابراین دروغگویی در یک نگاه مهارتی شناختی است که معمولاً برای حفظ هماهنگی با اجتماع بهکار میرود.
دروغگویی کودک با رشد قوای شناختی ایجاد میشود
اگرچه دروغگویی کودک مهارتی است که با رشد قوای شناختی کودک ایجاد میشود، اما اینکه کودک چه زمانی و به چه دلیلی و درباره چه موضوعی دروغ بگوید، موضوعی است که او از والدین و اطرافیان خود فرا میگیرد.
بهدلیل عدم مهارت کودک در دروغگویی، دروغهای اولیه او بیشتر خندهدار است. کودکی که دهانش شکلاتی و چسبناک است و میگوید بستنی را نخورده است، کودکی که ماژیک در دستانش است و میگوید او دیوار را نقاشی نکرده است. با افزایش سن، دروغهای کودک ماهرانهتر میشود.
بنابراین بسیار مهم است که والدین به سن کودک (درمان ترس کودکان)، دلایل دروغگویی، شرایط و موقعیتی که در آن کودک دروغ میگوید و میزان تکرار دروغگویی در کودک توجه کنند. آیا کودک بهدلیل عدم توانایی تشخیصی بین واقعیت و تخیل دروغ میگوید؟ آیا دروغ او ناشی از ترس از تنبیه است؟ در صورتی که دروغگویی کودک مزمن شده و تبدیل به عادت شود و یا آنکه همراه با علائم دیگری مانند خشونت و آزار دیگران، دروغگویی بهقصد فریب دادن دیگران، امتناع از همکاری با والدین و یا مسئولین، زیر پاگذاشتن مداوم قانون و ناتوانی در بهعهده گرفتن مسئولیتهای رفتاری باشد، والدین بهطور جدی باید درباره اصلاح آن بیندیشند.
دروغگویی کودک با تنبیه وی اصلاح نمیشود
دروغگویی کودک را نمیتوان با یک کار بد دیگر مانند تنبیه، خشونت و بدرفتاری با او اصلاح کرد. در این حالت کودک هم دروغهای بیشتری از ترس میگوید و هم فکر میکند که راهحل مشکلات، تنبیه و خشونت است و علاوه بر دروغگویی، پرخاشگری نیز در او نهادینه خواهد شد. در تحقیقی که بر روی یک مدرسه در آفریقای جنوبی که کودکان را تنبیه میکردند و مدرسهای که تنبیه در آن انجام نمیشد صورت گرفت، نتایج نشان داد مدرسهای که تنبیه در آن انجام میشد کودکان بهمیزان بیشتری دروغ میگفتند. نتیجه تنبیه آن نیست که کودک با خود فکر کند من چقدر کار بدی انجام دادهام و دیگر نباید دروغ بگویم. نتیجه تنبیه کودک آن است که او با خود فکر میکند دفعه بعد چگونه با مهارت بیشتری دروغ بگوید و چطور آن را بهتر پنهان کند.
تحقیقات همچنین نشان میدهد خانوادهای که تاکید زیادی بر پیروی از قوانین دارد و با کودک گفتگو نمیکند، کودک بهمیزان بیشتری دروغ میگوید.
دلایل دروغگویی کودک
۱- تخیل
کودکان تا ۵ سالگی بهطور کامل نمیتوانند بین واقعیت و خیال تمایز قائل شوند. باید بین بیان تخیلات و دروغگویی عامدانه تمایز قائل شد. هری پاتر، میکی موس و آلیس در سرزمین عجایب همگی بر اساس تخیل است و با واقعیت نسبتی ندارد، ولکن ما آنها را دروغگویی نمیدانیم و از دیدن آنها لذت نیز میبریم. این درحالی است که وقتی کودکان تخیلات خود را در قالب حقیقت بیان میکنند، والدین بعضاً آنها را دروغگو خطاب میکنند. تخیلات شدید کودک در آن سنین نشانه آن است که ذهن کودک در حال رشد سریع است و تمرین تخیل، به رشد این قوا کمک میکند.
کودکانی که تخیلات بیشتری دارند، هوش بالاتری دارند و خلاقتر هستند.
۲- رسیدن به خواستهها
و یا اجتناب از کارهایی که دوست ندارند، انجام دهند.
۳- کمبود عزتنفس و جلبتوجه
دلیل بسیاری از دروغهای کودکان و بزرگسالان، کمبود عزتنفس است. زمانی که فرد از آنچه هست راضی نیست و خود را قبول ندارد، تلاش دارد با بلوف زدن و دروغ گفتن درباره شخصیت و تواناییهای خود، خود را در نظر دیگران قابل قبول جلوه دهد. او تصور میکند باید خود را چیزی غیر از آنچه هست بهدیگری نشان دهد تا مورد پذیرش قرار گیرد. کودکی که به دوست خود میگوید پدر او ماشینی گرانقیمت دارد و یا نمره خود را بالاتر از آنچه هست بیان میکند، در تلاش برای بهتر نشان دادن خود است.
۴- حرف زدن قبل از فکر کردن
بالاخص در کودکان ای دی اچ دی یا بیش فعال زیاد اتفاق میافتد که کودک بدون تفکر حرفی را بزند. بهجهت حواسپرتی و بیتوجهی، کودک کاری را که انجام نداده است میگوید انجام داده است و بدون آنکه دروغی بگوید، واقعاً فراموش کرده است که تکلیف را انجام نداده است.
۵- ترس از تنبیه شدن
۶- تلاش برای راضی نگهداشتن والدینی که انتظارات سطح بالا دارند.
هدف کودکان آن است که والدین خود را راضی نگاه دارند. بعضی از والدین بدون توجه به سن و سال و تواناییهای کودک، چنان انتظارات سطح بالایی از کودک دارند که کودک توانایی برآورده کردن آنها را ندارد، بنابراین دروغ میگوید.
نحوه مواجه با دروغگویی کودک
۱- در درجه اول والدین باید دلیل دروغگویی کودک را درک کنند.
آیا در حال بازگو کردن تخیلات خود است؟ آیا بهدلیل ترس از تنبیه است؟ آیا قصد جلب توجه دارد؟ آیا میخواهد خواستههای شما را بدین طریق برآورده کند؟ شما باید به سن کودک توجه کنید. آیا او تفاوت بین واقعیت و خیال را بهطور کامل میداند. مثلا وقتی او با اصرار به شما میگوید پشت تخت سنگ یک پری دریایی را دیده است، مسلماً به شما دروغ نمیگوید. او با بازی خود، در حال تمرین تشخیص مرز بین واقعیت و خیال است.
وقتی کودک در حال خیالپردازی است، با دقت گوش کنید و شنونده خوبی باشید. سپس بگوئید که داستان خیلی قشنگی گفتی، میتوانیم آن را بهعنوان یک داستان قشنگ بنویسیم. با این کار خلاقیت کودک را تشویق میکنیم، بدون آنکه او را تشویق به دروغگویی کنیم.
۲- بهترین راهحل دروغگویی کودک اولویت قرار دادن ارتباط است.
هیچ چیز دیگری نباید مقدم بر ارتباط خوب شما و کودک باشد. قوانین تنها در صورتی اجرا میشوند که ارتباط خوبی بین شما و کودک برقرار باشد. بنابراین ارتباط خوب خود را فدای هیچ چیز دیگری نکنید. درباره هر موضوعی بیندیشید که آیا آن موضوع آنقدر اهمیت دارد که ارتباط خودم را با کودک خراب کنم؟ جز در مواقعی که کودک به دیگران و خود آسیب میرساند، هیچ امر دیگری آنقدر مهم نمیباشد که ارتباط خود را فدا کنید. تنها با داشتن یک ارتباط خوب است که کودک آنچه در قلب و ذهنش میگذرد را با شما در میان میگذارد. ارتباط قوی بهترین راه مقابله با دروغگویی کودک است. زیرا زمانی که ارتباط شما با کودک خوب و صمیمانه است، کودک دلیلی برای دروغگویی ندارد.
۳- کودکان مشاهدهکنندگان بسیاری ماهری هستند.
اگر شما خودتان به روشهای مختلف دروغ میگویید، نباید انتظار صداقت از کودکتان داشته باشید. اگر برای آنکه کودک را به خانه ماندن راضی کنید و به او میگویید که زود برمیگردید، نباید انتظار داشته باشید کودک عمل شما را تقلید نکند. اگر شما برای آنکه پول بلیط کودک را ندهید، درباره سن او به متصدی بلیط دروغ میگویید؛ نباید انتظار صداقت از کودک داشته باشید. شما نباید نگران باشید که کودک به حرف شما گوش میکند یا نمیکند، شما باید نگران آنچه کودک از شما میبیند باشید. کودک نه طبق آنچه شما به او میگویید، بلکه طبق آنچه از شما میبیند رفتار میکند.
۴- به کودک آموزش دهید پذیرش مسئولیت بیشتر، مساوی آزادی بیشتر است.
مثلاً به او توضیح دهید اگر او در خانه دوستش اسباببازی او را بدون اجازه بردارد و یا اگر اسباببازی دوستش را بشکند و آن را تقصیر دوستش بیاندازد، مسلماً دوستش و والدین اعتماد خود را به او از دست میدهند و در نتیجه او دیگر نمیتواند بهراحتی به خانه دوستش برود و دوستش احتمالاً اسباببازیاش را به او نخواهد داد. ولی اگر راست بگوید، والدین و او با کمک هم راهی را برای جبران شکستن اسباببازی پیدا خواهند کرد.
۵- کودک را بهیچوجه در موقعیتی قرار ندهید که دروغ بگوید.
مثلا اگر مطمئن هستید که ظرفی را شکسته است، از او نپرسید که آیا ظرف را او شکسته است؟ به او بگوئید که میبینم که ظرف از دستت افتاده و شکسته. بیا باهم فکر کنیم چطور اینجا را تمیز کنیم.
۶- اگر متوجه شدید دروغهایش بهدلیل جلبتوجه و بهتر نشاندادن خود است، سعیکنید کودک را تشویقکنید.
به او محبت بیشتری نشان بدهید و وقت بیشتری را برای او صرف کنید. در اینصورت کودک احساس اهمیت میکند، زیرا باور ناخودآگاه کودک آن است که اگر والدین برای من وقت و انرژی صرف میکنند، حتماً من ارزشمند هستم. بهطور اختصاصی برای کودک وقت صرف کنید و به کودک بدون شرط عشق بورزید. زمانی که محبت شما به کودک مشروط باشد، او برای بهدست آوردن محبت و توجه شما همواره در استرس و تنش است و برای راضی کردن شما مجبور است که دروغ بگوید. اما اگر کودک در ارتباط با شما به این نتیجه برسد که در هر صورتی دوست داشته میشود، لزومی به دروغگویی پیدا نمیکند.
۷- قوانین مشخص و روشنی در خانه داشته باشید.
اگر زمانی که به نفع شماست، در درون خود از دروغگویی کودک خوشحال میشوید و حتی با زبان ناخودآگاه او را تشویق میکنید و زمانی دیگر او را برای آنکه به شما دروغ گفته است، تنبیه میکنید؛ کودک سرگردان میشود و آنچه از شما میآموزد، ریاکاری و عدم صداقت است.
۸- وقتی متوجه دروغگویی کودک شدید، باید به آرامی با او گفتگو کنید.
زمانی را برای گفتگو درباره این موضوع تعیین کنید. به کودک بگوئید که دروغ گفتن چه احساسی در شما بهوجود آورده است. و چطور روابط شما را با او تحتتأثیر قرارمیدهد و اگر خانواده و فامیل دیگر به او اعتمادنکنند، چهخواهد شد.
۹- نتایج دروغگویی را به کودک یادآوری کنید.
کودک را برای صداقتش در مواقعی که میتوانست به ضرر او باشد یا در مواقع تهدید، تشویقکنید. و در زمانی که دروغ میگوید، نتایج دروغگویی را یادآور شوید. کودک باید کاملاً مطمئن باشد در صورت راستگویی امن خواهد بود و خطری او را تهدید نمیکند. او باید مطمئن باشد که شما در موضع او هستید و به او کمک خواهید کرد تا اگر اشتباه و یا کوتاهی کرده است، آن را جبران کنید.
۱۰- باید درباره نتایج دروغ کودک بر دیگران، با او گفتگو کنیم.
کودک باید درک کند که رفتار و گفتار او چه تاثیری بر احساسات دیگران میگذارد. باید به او بیاموزیم که بتواند خود را بهجای دیگران بگذارد و از نگاه آنها به موضوع نگاه کند. مثلاً برای کودک توضیحمیدهیم وقتی شکستن گلدان را گردن خواهرش میاندازد و او بهعنوان خرابکار شناختهمیشود، خواهرش چه احساسی میکند. این کار باعث افزایش هوش هیجانی کودک میشود. کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، صداقت بیشتری میورزند.
۱۱- تمرکز خود را بر جبران و حلمساله بگذارید.
بهجای آنکه بر اتفاق رخ داده و پیدا کردن مقصر تاکید کنید، باید به این موضوع توجه کنید که چه کاری باید برای جبران و حل مساله انجام دهید. این کار به کودک میآموزد که او مانند همه انسانهای دیگر حق اشتباه کردن دارد. ولکن مهم آن است که اشتباهش را جبران کند.