خوشبختی در پیش رو
نام کتاب: خوشبختی در پیش رو
سفری فلسفی
نویسنده: فردریک لونوار
مترجم: هوشمند دهقان
نشر پیام امروز- چاپ اول ۱۳۹۶
کتاب « خوشبختی در پیش رو » به موضوع خوشبختی از دیدگاه چند فیلسوف میپردازد، با این حال متن کتاب روان بوده و تنها در حوزه نظر باقی نمیماند و میتوان از آن در جهت بهبود کیفیت زندگی خود بهره گرفت. در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
آیا لازمه خوشبختی آن است که دانا باشیم؟ …
ولتر داستان کوتاهی با عنوان «داستان برهمن دانا» را تعریف میکند تا پرسشهای بالا را واکاوی کند. داستان مزبور ماجرای حکیمی هندی است که بسیار عاقل و دانا است و چون نمیتواند در برابر پرسشهای متافیزیکی که از خودش میپرسد، به هر پاسخی دلش را خوش کند؛ احساس ناخشنودی مینماید. در همسایگی او پیرزنی نادان و متعصب زندگی میکند که «در تمام طول حیاتش هیچگاه حتی ولو برای لحظهای هم که شده در مورد حتی یکی از نکاتی که برهمن را عذاب داده، فکر نکرده بود». او ظاهراً خوشبختترین زن دنیا است. حکیم هندی در پاسخ به این سوال که:
«آیا خجالت نمیکشی که احساس ناخشنودی میکنی، در حالیکه درست در همسایگی تو آدمی میزید که درباره هیچ چیز فکر نمیکند، با این حال با خرسندی زندگی میکند؟»؛ گفت:
«بلی حق با سرکار است (…)، بارها به خود گفتهام که اگر من هم چون همسایهام نفهم بودم، هر آینه خوشبخت بودم. با این حال چنین سعادتی را نمیخواهم.»
در واقع مشکل احمقهای خوشبخت آن است که این افراد تا وقتی احساس خوشبختی میکنند که در حماقت خویش باقی مانده باشند و دست روزگار آنان را غرق در مشکلات نساخته باشد. اما اگر قدری بر زندگی تامل شود یا هرگاه روزگار بیش از این جوابگوی هوسها یا حوائج آنی آنها نباشد، چنین خوشبختیای که مبتنی بر احساسات محض و فاقد هر تاملی است، رنگ میبازد.