خودشناسی چیست
خود شناسی چیست؟ چه چیزی در مورد خودشناسی جالب است؟
آیا شما از دلایل رفتارها، احساسات و افکار خود در زمینههای مختلف آگاه هستید؟ یا هر روز از خودتان میپرسید که آیا در مسیر درستی هستید؟ شعار «خودشناسی اولین قدم برای پیشرفت است» منطقی به نظر میرسد.
اما ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا به آنجا برسید. ممکن است ناامیدیهای دردناک شما را سردرگم کند. همچنین ممکن است تفاوت بزرگی بین تصویر شما از خود و برداشتی که دیگران از شما دارند وجود دشته باشد.
آیا شما با همنوعان خود سازگار میشوید یا با اعتمادبهنفس در زندگی ایستادهاید؟ با خودشناسی بیشتر و شخصیت قوی میتوانید در زندگی حرفهای و خصوصی خود پیشرفت بهتری داشته باشید. این قطعاً ارزشش را دارد که خودتان را بهتر بشناسید.
جمله «خودت را بشناس» چنان فراگیر است که به یک کلیشه رشد شخصی تبدیل شده است. اما شناختن خودمان (خودشناسی) و درک واقعی اینکه کیستیم، به هیچ وجه آسان نیست. یونانیان باستان این را خوب میدانستند و این شعار را بالای دروازه معبد آپولو (در دلفی) حک کرده بودند.
سقراط (۴۷۰–۳۹۹ پیش از میلاد) حتی فراتر از این هم پیش رفت و اعلام کرد زندگی شناختهنشده، ارزش زیستن ندارد. سقراط این حرف را کاملاً صریح بیان کرد و اینکه اگر در مورد نیازهای طبیعی، نقاط قوت و ضعف اصلی خود، ارزشها و امیدهایمان به شناخت کافی و لازم دست نیابیم، زندگی منسجم و تحقق اهدافمان برای ما بسیار سخت خواهد بود.
مهمتر از همه، ما قادر به کنترل زندگیمان نخواهیم بود. بدین معنی که اگر انگیزهها و ترسهای اساسی خود را درک نکنیم، احساساتمان مانند کشتیهای کوچکی که بیاختیار بر روی دریای پر تلاطم قرار میگیرند، ما را به هر طرف پرتاب میکنند. این احساسات توسط نیروهایی اداره میشوند که برایمان قابل درک نیستند و بنابراین قادر به حرکت بهسمت ساحل نخواهیم بود.
خودشناسی چیست؟
منظور از خودشناسی در نگاه اول به کلمه توصیف شده است. این اصطلاح در مورد شناخت شخص خود است. اگر میخواهید خودتان را بشناسید، مقداری از خودانتقادی لازم است. مثل اینکه چرا چنین شغلی را انتخاب کردید وقتی صلاحیتهای دیگری دارید؟ آیا ممکن است عقدههای حقارتی (حسهای خودکمبینی) مانع پیشرفت شما شده باشند؟ آیا مطمئن نیستید که واقعاً چه چیزی میخواهید؟
خودآگاهی یعنی شما خودتان را به درستی ارزیابی کنید. این نیاز به یک خویشتن اندیشی کامل دارد و از شما در برابر خودفریبی محافظت میکند.
اگر شما خودتان را به خوبی نمیشناسید، تمایل دارید که خودتان را دست کم بگیرید و با این حالت عقدهها به وجود میآیند. همینطور ممکن است خودتان را دست بالا بگیرید که در چنین حالتی، این ویژگی را به جای خود، در دیگران مشاهده میکنید.
مشکل خودآگاهی این است که شما بسیاری از کارها را به صورت خودکار انجام میدهید. وظایف خود را طبق معمول، بدون فکر زیاد انجام میدهید زیرا دیگران میگویند که میتوانید یا چون به سادگی آنها را زیر سؤال نمیبرید. به همین دلیل است که دانستن آن برای استعدادها و رویاهای شما بسیار مهم است.
۳ نمونه از خودشناسی
گاهی اوقات از خودتان میپرسید: من چقدر خودم را میشناسم؟ به این فکر میکنید که آیا در انجام کار خود مصمم هستید یا فعالیتهای خصوصی شما باعث رشد توانایی و پیشرفت عملکرد شما در زندگی میشوند. آیا میخواهید شخصیت خود را ارتقا دهید و پیشرفت کنید؟
این دقیقاً همان چیزی است که به کمک شناخت تواناییها و علایق خود میتوانید انجامش دهید. نمونههایی که در ادامه ذکر شده است به شما نشان میدهد که با فرا گرفتن خودشناسی، چه اتفاقات مثبت و همینطور منفی میتواند رخ دهد.
مثال اول خودشناسی:
یک دانشآموز از والدین و معلمان خود میشنود که او هیچ استعدادی در زبان ندارد و به همین دلیل همیشه در زبان انگلیسی و سایر زبانهای خارجی مشکل خواهد داشت.
بعد از اولین نمرات بد، خود دانشآموز نیز آن حرفها را باور میکند. این ایدهها در سر او پیشرفت میکنند و حتی تلاشی برای یادگیری نمیکند.
در نهایت او معلم جدیدی پیدا میکند که به او انگیزه میدهد و نمراتش کم کم بهتر میشود. این فقط به دلیل تغییر معلم نیست، بلکه بهخاطر اشتیاق دانشآموز برای یادگیری و درک مثبتی است که او بالأخره میتواند این کار را انجام دهد!
مثال دوم خودشناسی:
یک نفر سالهاست که تنیس بازی میکند زیرا دوستانش به او گفتهاند که: بیا بازی کن، این چیزی است که مخصوص تو است. او با اینکه ترجیح میدهد چیز دیگری را امتحان کند، سرسختانه تنیس را دنبال میکند.
او بارها و بارها به باشگاه رقص نگاه میکند اما دوستانش فقط به او میخندند. این امر در درازمدت او را افسرده میکند و باعث میشود که بهطور کلی ورزش را کنار بگذارد.
مثال سوم خودشناسی:
ورود به تجارت والدین برای بسیاری از نوجوانان از پیش تعیین شده است. بعد از اینکه آنها به عنوان فروشنده آموزش میبینند، مدیریت فروشگاه را به عهده میگیرند.
این کار از اینکه خودشان ایدهی جدیدی را ایجاد کنند یا برخلاف میل والدینشان درس بخوانند، آسانتر است. اما با گذشت زمان نارضایتی در آنها ایجاد میشود: این نشانهای است که آنها برخلاف عقاید خود عمل میکنند.
خودشناسی در مقابل خودآگاهی
خودشناسی و خودآگاهی ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. خویشتننگری و خودانتقادی به شما کمک میکند تا افکار و اقدامات خود را تجزیه و تحلیل کنید. معمولاً اعتمادبهنفس قبل از درک ایجاد میشود. زیرا فقط آگاهی عینی در مورد ایگوی خود، شما را به فاصله لازم برای کشف ویژگیها، ارزشها، نقاط قوت و امکانات خود میرساند.
خودآگاهی به معنای درک آگاهانه از خود است. شما وجود خود را به عنوان یک واحد کلی متشکل از بدن، ذهن و روح خود در نظر میگیرید. خودآگاهی این فکر را فراتر میبرد و شما را از نظرات دیگران دور میکند.
۹ دلیل برای خودشناسی بیشتر
چرا خودشناسی مهم است؟ این چیزی بیش از اولین قدم برای بهبود است. خودشناسی، شایستگی اجتماعی شما را قویتر میکند و همینطور خوشحالی و رضایت شما را بیشتر میکند. وقتی خودتان را به خوبی بشناسید، تصمیمگیری برای شما راحتتر میشود و میدانید که زندگیتان به کدام سمت میرود. دلایل زیر به شما نشان میدهد که چرا منطقی است با خودتان در تماس باشید: شما…
- متوجه میشوید که میتوانید بیش از آنچه فکر میکردید انجام دهید.
- اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنید و فرد با اعتمادبهنفسی میشوید.
- از اهداف و موفقیتهای به دست آمده خود آگاه میشوید.
- انعطافپذیریتان از نظر سلامتی و روانی بیشتر میشود.
- دیگر اجازه نمیدهید که دیگران شما را خیلی راحت دستکاری کنند و احساس خودمختاری بیشتری دارید.
- عزم و اراده خودتان را تقویت میکنید.
- دایره دوستانتان تغییر میکند و بهبود مییابد.
- احساس تعادل و شادی بیشتری دارید.
- از کیفیت بهتری در زندگی خود لذت میبرید.
اعتمادبهنفس جدیدتان به شما کمک میکند تا با شرایط سخت کنار بیایید. در یک مصاحبه شغلی، وقتی از شما درباره ویژگیهای شخصیتی معمولی خود سؤال میپرسند، لازم نیست دو بار فکر کنید. «مسئولیتپذیری» و «سخت کار کردن» چیزی است که همه میگویند. یک صفت غیرعادی را انتخاب کنید که شما را از دیگران متمایز کند. نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و صداقت خود را حفظ کنید.
تأثیرات مثبت از طریق خودشناسی بیشتر
همانطور که در حال تکامل و کار بر روی خودشناسی خودتان هستید، همچنین توانایی این را به دست میآورید که احساسات و واکنشهای قبلی خود را بهتر تغییر دهید. به این ترتیب، میتوانید بر تجربیات بد غلبه کنید و بهطور فعال، آینده خود را با انگیزه شکل دهید. ارزیابی واقعبینانه فرصتهای حرفهای و همچنین حل مشکلات خصوصیتان برای شما آسانتر خواهد بود.
با آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود، اعتمادبهنفس شما بیشتر خواهد شد. همچنین این حس را خواهید داشت که میتوانید با چالشهای بزرگ کنار بیایید. جالب اینجاست که میتوانید رفتار دیگران را نیز بهتر ارزیابی کنید.
با اعتمادبهنفس خوب، کنار آمدن با ناامیدیها راحتتر میشود. اینکه چیزی طبق برنامه پیش نرود، بلافاصله شما را کاملاً از مسیر خارج نمیکند: شکستها بخشی از زندگی هستند و همیشه نمیتوان آنها را پیشبینی کرد. شما ممکن است ناامیدی و واکنش منفی خود را نسبت به آن احساس کنید اما بدانید که چگونه با آن کنار بیایید. این خونسردی شما را برای مراحل سخت و دورههای طولانی که ممکن است کمبودهایی در زندگیتان داشته باشید، تقویت میکند.
۶ نکته و تمرین برای رسیدن به خودشناسی
چندین راه برای شناختن خودتان وجود دارد. اینکه چگونه به علت احساسات و اقدامات خود برسید، به نگرش درونی شما یعنی شجاعت، امیدها و ترسهایتان بستگی دارد.
- میخواهید دلایل شخصیت فعلی خود را بدانید؟ شناخت آگاهانه فرآیند گذشته به این کار کمک میکند. اغلب تجربیات دوران کودکی هستند که منجر به عقدهها یا مشکلات دیگر میشوند.
- اگر به سختی میتوانید با گذشته خود کنار بیایید، مراجعه به یک روان درمانگر میتواند کمک کننده باشد. روان درمانگر میتواند شما را در نگاه به دوران کودکیتان همراهی کند و در تحلیل خود به شما کمک کند.
- من چه کسی هستم و چه چیزی میخواهم؟ چه کاری میتوانم انجام دهم و باید در چه نقاطی پیشرفت کنم؟ شما میتوانید با تست خودشناسی از ویژگیهای شخصیتی ضروری خود آگاه شوید. میتوانید قبل از اینکه تصمیمهای بزرگ (خصوصی یا حرفهای) بگیرید، تست خودشناسی را انجام دهید. بهتر است افکارتان را درباره موضوع مورد نظر یادداشت کنید تا مبنای خوبی برای تصمیم خود داشته باشید.
- شما میتوانید با مشاهده رفتارتان در یک موقعیت خاص، خودتان را تجزیه و تحلیل کنید. چه چیزهایی روی شما تأثیر میگذارد؟ آیا شما بر اساس یک انگیزه خاص عمل میکنید یا این صرفاً فقط یک عادت است؟ چه افکار، تردیدها و امیدهایی با شما همراه است؟
- چه چیزی من را شکل میدهد؟ من به چه چیزی علاقه دارم؟ اگر بتوانید به این سؤالات پاسخ دهید، از قبل با مشاهده خود و خودشناسیتان راه طولانی را طی کردهاید.
- خودشناسی جامع با تمرینات مراقبه ایجاد میشود. یک مدیتیشن هدایت شده شروع خوبی برای شناخت دقیقتر دنیای شخصی افکار و انگیزهتان است. با گذشت زمان، تمرینات مدیتیشن به شما کمک میکند تا آرامش بیشتری داشته باشید و سطح استرس خود را کاهش دهید.
۶ مرحله مهم در مسیر خودشناسی
راه رسیدن به خودشناسی زمان میبرد. این مسیر از موانع عبور میکند، گاهی اوقات از مکانهای خطرناک عبور میکند و گاهی شما را به محدودیتهای خودتان میرساند. این مسیر درست مثل پیادهروی است. اما در این راه به نکات مهمی خواهید رسید که شما را بیشتر و بیشتر تقویت میکند و در نهایت، شما را به سمت خودتان هدایت میکند.
مرحلههای مهم:
۱. خودپنداره به تصویر شما از خودتان اشاره دارد که شامل ارزشهای شخصی شما میشود.
۲. ادراک شما از خود، مشاهده غیرفعالی است که در بهترین حالت با واقعیت مطابقت دارد.
۳. دروننگری فعال مبتنی بر خودآگاهی است: یعنی شامل تجزیه و تحلیل افکار و رفتارتان است که با آن میتوانید اقدامات خود را درک کنید.
۴. حافظه خودزندگینامهای شما را به گذشتهتان میبرد. خاطرات شما نقش بسیار مهمی دارند، آنها شما را به فردی که هستید تبدیل میکنند.
۵. عزت نفس شما به خودشناسی و عشق به خودتان مربوط میشود. عزت نفس از شما در برابر عقدهها محافظت میکند. به همین دلیل بسیار مهم است که قدرت کافی برای سرمایهگذاری در عزت نفس قرار دهید.
۶. خودپذیری این امکان را به شما میدهد تا خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید. با این پذیرش، شما در هدف رشد خود به سمت خودشناسی قرار میگیرید.
خودشناسی: اولین قدم برای عشق به خود
بسیاری از مردم، از جمله مدیران، از عقدههای حقارت رنج میبرند. به همین این مسئله مهمی است که شخصیت خود را به روشی هدفمند توسعه دهیم و روی خودآگاهی کار کنیم.
چگونه میتوانیم دانش خودشناسی را به ارزندهترین و بهترین وجه کسب کنیم؟
اولین و مهمترین نکته
اولین و مهمترین نکته این است که میتوانیم فرآیندهای شناختی خود را منطقی تجزیه و تحلیل کنیم. رویکردهایی بهسبک CBT بهخوبی در آگاهی از افکار منفی تکرارشونده و مناطقی که شناختهایمان تحریف میشود، به ما کمک میکنند. از سوی دیگر، تکنیکهای مبتنی بر ذهنآگاهی به ویژه برای اصلاح هوش هیجانی و مشاهده واکنشهای عاطفیمان بسیار مفید هستند.
دانیل گولمن، روانشناس، هوش هیجانی را بهعنوان نوعی آگاهی فراشناختی معرفی میکند که در شناخت احساس بههنگام وقوع آشکار میشود. وی مینویسد: «ناتوانی در مشاهده احساسات واقعیمان، ما را تحت کنترل آنها قرار میدهد.» یک تفاوت حیاتی وجود دارد بین زمانی که به سادگی در یک احساس گیر افتادهاید و زمانی که نسبت به غرق شدن در این احساس آگاهی دارید. بنابراین مشاهده خودِ واقعی (خودشناسی) برای شناختن خودِ شناختی و عاطفی بسیار مهم است.
دوم
همچنین میتوانیم برای انجام خودشناسی وجودیمان به گذشته سفر کنیم تا بفهمیم چگونه تجربیاتمان، واکنشهای ما را در زمان حال شکل میدهد. زیگموند فروید پدر روانکاوی، استدلال میکند که ذهن ما مانند یک کوه یخ است. فقط قسمت کوچکی از آن بالای خط آب است، در حالی که بقیه در اعماق تاریک ناخودآگاه ما قرار دارند. فقط هنگامی که تاریکترین ترسها و خواستههای خود را به نور ذهن آگاهمان بکشیم (جایی که بتوانیم آنها را با آرامش و تحلیلی بررسی کنیم)، ذهن شروع به از دست دادن هیولاها و بسیاری از افکار بیهوده خود میکند. آنچه ما آگاهانه نمیدانیم (افکار و احساسات سرکوب شده)، نکات مهم و واقعی برای خودشناسی است.
همچنین برای دستیابی به درک اساسی از نیازهای واقعی و نقاط قوت و ضعف اصلی، میتوانیم نظریههای شخصیت را مطالعه کرده و آزمونهای روانسنجی را انجام دهیم. ایدهی دستهبندی مانند اینکه ما میتوانیم طبق نوع طبع خود طبقهبندی شویم، ایدهای است از یونان باستان و دقیقتر از آن، بقراط پزشک (حدود ۴۶۰–۳۷۰ قبل از میلاد).
ما هنوز میتوانیم پیامدهای نوعشناسی بقراط را در آزمونهای شخصیت روانسنجی الهام گرفته از افکار یونگ، مانند MBTI و Insights Discovery Profiles مشاهده کنیم. اینها میتوانند در شروع خودشناسی به ما کمک کنند. یعنی تمایلات و قدرتهای طبیعیمان را درک کرده و به حوزههایی که شاید بخواهیم بیشتر توسعه دهیم، کمک نمایند.
سرانجام
سرانجام، میتوانیم در تلاش برای درک بهتر گذشته و حال خود، از متخصصانی مانند درمانگران، تحلیلگران و مربیان کمک بگیریم. آنها میتوانند با بررسی افکار و پرسیدن سوالاتی چالشبرانگیز که ما را ترغیب میکند تا مشکلات خود را از منظری جدید ببینیم، روایتهای منفیمان را درباره خودمان به روایتهای موثرتر و سازندهتر تبدیل کنند. و اما سوال اساسی:
چرا در وهله اول باید خودشناسی داشته باشیم؟
پنج دلیل اصلی وجود دارد:
۱- خودشناسی مستقیماً به یکی از نیازهای اساسی ما یعنی میل به یادگیری و ایجاد منطق در تجربیات ما مربوط میشود. این موضوع شامل کسب دانش هرچه بیشتر در مورد الگوها، ترجیحات و فرایندهای شخصیتمان است. همانند سایر حوزهها هرچه عمیقتر چیزی را درک کنیم، بهتر میتوانیم بر آن مسلط شویم. و چه کسی نمیخواهد در مورد خود استاد شود؟
۲- نقطه مقابل شناخت خود، نادانی است. خودشناسی در مورد اینکه واقعاً چه کسی هستیم، انگیزههای واقعیمان، الگوهای ناخودآگاه و چگونگی مواجهه با آنها است. خودشناسی مانع اختلاف بین درک خود و نحوه درک دیگران میشود. ارزیابیهای اغراق شده از مهارتها و کیفیتهای ما، به صورت «ناآگاهی ناشناخته» یا همان نادانی نسبت به خودمان، در صورت عدم پوشاندنشان میتواند باعث احساس نقص شدیدمان شود.
اگر تصور ما از خود بر مبانی نامعلومی تکیه کند، ما بیشتر انرژی خود را برای دفاع از تصویر موجه خود در برابر جامعه و انسانهای اطرافمان خواهیم کرد. و چون چیزهای زیادی برای پنهان کردن و ازدستدادن داریم، بهسختی میتوانیم با دیگران، اصیل و آشکار ارتباط برقرار کنیم.
۳- فروید میگوید خودشناسی ما را از بردگی ناخودآگاه و بسیاری از هوا و هوسهای بهظاهر غیرمنطقی آن رها میکند. فقط وقتی الگوهای فکری خود را بشناسیم و بفهمیم از کجا آمدهاند، میتوانیم آنها را بهطور موثر مدیریت کنیم. خودشناسی ما باعث میشود که کورکورانه الگوهای غیرمولد گذشته را تکرار نکنیم. همچنین خودشناسی میتواند منجر به کسب دیدگاه مهربانانه و دلسوزانهتری نسبت به آنچه ممکن است بهعنوان ناکامیهای خود بدانیم، شود.
۴- مهمتر از همه، خودشناسی ما را قادر میسازد تا در پاسخ به وقایع خارجی فعالتر عمل کنیم. اگر ما واقعاً الگوهای فکری خود، عوامل تحریککننده و لذتهای خود را بشناسیم و اگر از هوش هیجانی برخوردار باشیم و احساسات خود را هنگام بروزشان شناسایی کنیم، بسیار کمتر تحت سلطه آنها خواهیم بود.
۵- سرانجام، خودشناسی اولین قدم ضروری برای آغاز تغییرات مثبت است. فقط با در نظر گرفتن کارهای ممکن است میتوانیم برنامهریزی کنیم و در جهت ساختن انسانی جدید و تغییرات نکات منفی گذشته شخصیتی جدید بسازیم.
در انتها
بنابراین خودشناسی به طرز سادهای شانس ما را برای انتخابهای عاقلانهتر بهبود میبخشد. ما را به خلبانان بهتر زندگی خود تبدیل میکند. تسلط و واقعگرایی و همچنین همخوانی و همسویی با خودتان و جامعه را به شما میدهد. همچنین باعث فروتنی شما خواهد شد. همانطورکه سقراط بهخوبی میدانست، قسمتی حیاتی از خودشناسی، دانستن چیزهاییست که نمیدانیم و بنابراین خودشناسی، آشکارا تأیید نادانی خود است.