ترکت می کنم
دو کلمه خطرناک: ترکت می کنم
وقتی یکی از طرفین در میانه یک بحث دردناک عبارت «ترکت می کنم» را میگوید، آنقدر دارد رنج میکشد که میخواهد مرزی را برای ترک بحثی که بسیار دردناک است، ترسیم کند. اما تلاش آنها برای کوچک کردن بحث از این طریق باعث بدتر شدن آن میشود. شریک زندگی آنها این پیام را میگیرد که دستیابی مجدد به وی غیرممکن است و پروندهای ناامیدکننده برایش باز میشود. چنین مرز سختی باعث میشود همسرشان صدمه دیده و احساس ترس را تجربه کند. زیرا با شنیدن جمله ترکت می کنم که همسرش قصد دارد او را با آن تهدید کند، احساس خطر میکند. شریک زندگیتان با شنیدن این کلمات از بسیاری جهات احساس شکست میکند و برای ادامه زندگی مشترک هیچ دلیلی نمیبیند.
ترس از رها شدن از بزرگترین ترسهایی است که مردم در طول زندگیشان تجربه میکنند. و برای بسیاری از مردم، شنیدن این کلمات وحشتناک که حاصل خشمهایشان است، هجوم ترس از تنها ماندن را برمیانگیزاند. وقتی گوینده این کلمات آرام میشود، میفهمد که معنی حرفهایش واقعا آنچه به زبان آورده، نبوده است. آنها میدانند که حرفشان صادقانه نبوده و در واقع رابطه دائمی آنها بهخطر نخواهد افتاد. اما غرق در احساسات، آنها چند لحظه پیش به دراماتیکترین زبان ممکن، شریک زندگیشان را زخمی کردهاند. این تلاشی بود که به شریک زندگیشان یادآوری کنند هر زمان که میخواهند میتوانند رابطه را ترک کنند. و بر همین اساس به خود اطمینان دهند که در دام این زندگی گیر نکردهاند.
درد و وحشتی که کلمات ایجاد میکنند، اغلب توقفی در مکالمه به همراه دارد. حتی اگر شریکی که آنها را میگوید واقعاً با قطعیت نگفتهباشد، اما همین دوکلمه نقطهای میشود برای آغاز مشکلات عمیقتر. اما باید حواستان باشد که روشهای بسیار دیگری برای ترسیم مرزهای عاطفی در هنگام بروز مشکلات وجود دارد که بهای سنگینی مانند این آسیبها به همراه نداشته باشد.
آسیبهایی که با بیان این دو کلمه خطرناک ایجاد میشود:
بحث ناتمامی دیگر:
نه تنها با گفتن این دو کلمه موضوع مشاجره بهطور موقت متوقف میشود، بلکه درد زیادی با آن درگیر است و موضوع ممکن است مجدداً مطرح نشود و با سکوت کنار گذاشته شود. باید منتظر بمانیم تا روی انبوه ناتمام صحبتهای انجام نشده بمانیم و دوباره در بحثی دیگر تمام این مطالب و دردهای جدید انباشته شده را مجددا مطرح کنیم.
قطع ارتباط:
احساس آسیبدیدگی حاصل از تهدید به رها شدن، چنان آزاردهنده است که ممکن است باعث قطع ارتباط و ایجاد فاصله بین زوجها شود. صحبت فقط در حد موضوعات سطحی از ترس ایجاد یک مکالمه دردناک دیگر باعث میشود که نتوانید شفاف خواستههایتان را بیان کنید و این انباشته شدن انتظارات سبب میشود تا شما مانند یک انبار باروت، آماده انفجار باشید.
خجالت:
هردو شریک زندگی بهدلیل از دست دادن خونسردی و در نتیجه مشاجره و رفتارهای پرخاشگرانهای که خارج از کنترلشان است، احساس خجالت میکنند.
از دست دادن صمیمیت عاطفی و جنسی:
در ادامه تهدید «ترکت می کنم» اعتماد کم شده است. اعتماد ممکن است به قدری پایین بیاید که روزی شریکی که تهدید شده بگوید: «خوب، بگذاریم همه چیز تمام شود» و این صحبت دیگر تهدیدی پوچ نخواهد بود. بلکه این منظور واقعیش خواهد بود و رابطه واقعاً تمام خواهد شد. اینها همه قیمتهای کلانی است که باید در ازای تهدید به ترک کردن شریک زندگیتان پرداخت کنید. وقتی شخصی که از این تهدید استفاده میکند به بهایی که میپردازد پیببرد، اغلب انگیزه تغییر الگوها را با کشف گزینههای دیگر پیدا میکند.
راهحل
تعهد دهید:
نیت خود را برای ماندن در رابطه تعیین کنید تا از استفاده از این کلمات خطرناک دست بکشید. اگر رابطهتان ارزش ماندن و تلاش برای درست شدن را دارد، پس تلاش کنید و با کمک متخصص، رابطهتان را بهبود دهید. اگر حس میکنید دیگر نمیتوانید ادامه دهید، پس دست از آسیبزدن به یکدیگر بردارید و هریک زندگیتان را بهتنهایی ادامه دهید.
سرعت را کاهش دهید تا با تجربهتان هماهنگ شوید:
وقتی سرعتمان را در خشم و عصبانیت کاهش میدهیم و بیشتر به احساسات بدنمان توجه میکنیم، متوجه میشویم که در چه شرایطی بیش از حد عصبی میشویم. ضربان قلب ما در حال افزایش است. ممکن است مشت یا فک خود را محکم فشار دهید. این علائم نشانه این است که به جای اینکه به منطقه آرامش برویم، در منطقه خطر مستقر شدهایم و علامتهای بدنمان مانند زنگ هشدار به ما اعلام خطر میکنند.
کمی استراحت کنید:
وقتی خودمان را آنالیز میکنیم و لحظهای آرام میشویم، میتوانیم قبل از اینکه احساسات، ما را غرق کند آنها را درک و شناسایی کنیم. طوری که این آرامش قدرت کنترل احساساتمان را به ما میدهد و دوباره از کلمات خطرناک و نابودکننده استفاده نمیکنیم.
از قبل برنامهریزی کنید:
اگر برای لحظاتی که ترس و درد ما تا حدی فعال شود که به همان تهدید قدیمی روی بیاوریم، برنامهریزی کنیم، با تفکر از قبل آماده میشویم که حرفی سنجیدهتر در این موقعیتها استفاده کنیم. مانند «من الان به استراحت نیاز دارم، اما مجددا برمیگردم و صحبت میکنیم.»
به حقیقت مشاجره بپردازید:
وقتی آرام شدیم، میتوانیم درمورد موضوعات اساسی که ما را میترسانند و رنجهایمان را فعال میکنند، بهشکلی منطقیتر صحبت کنیم. این منطق باعث میشود شریک زندگیمان نیز دیدگاهش را تغییر دهد و سعی نکند برای محافظت از خود دور شود یا با انبوهی از کلمات خطرناک، خود را آماده مبارزه کند.
برای یادگیری جستجو کنید:
چیزهای زیادی وجود دارد که باید درمورد آنچه احساس ناامیدی، درماندگی، تردید، خشم و وحشتمان را تحریک میکند، یاد بگیریم. گاهیاوقات تا حدی درگیر این احساسات میشویم که احساس میکنیم بقای ما در معرض خطر است. تبادل آرام، آشکار و محترمانه احساسات و افکار برگرفته از آرامش درونی ما و احساسات ما است که به هردو زوج اجازه میدهد تا یاد بگیرند چگونه در یک رابطه موفق باشند، حرفهای یکدیگر را بشنوند و در مقابل تغییر پذیرا باشند. اگر به تجربهتان نگاه کنید، متوجهمیشوید این تنها چیزیست که تاکنون باعث نزدیکی و اعتماد شما در زندگی مشترکتان شدهاست. کلمات خطرناک مانند تهدیدهای ما به جدا شدن و ترک رابطه، هرگز این هدف را محقق نخواهند کرد. این صحبتها فقط ما را از آنچه آرزو، خواسته، ارزشها و نیاز ما به داشتن یک رابطه مبتنی بر احترام و دوست داشتن است، دور میکنند.
خرید اینترنتی پی.دی.اف کتاب اسرار دلربایی |
منبع:
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/stronger-the-broken-places/202011/two-dangerous-words