ازدواج دوم
چگونه میتوان یک ازدواج دوم موفق داشت؟
نیاز به برقراری ارتباط سالم در هر رابطهای حس خواهد شد. چه این رابطه یک خواستگاری ساده باشد و چه ازدواج دوم. حتی در امر طلاق نیز این نیاز، نیازی الزامی است که به دو طرف لزوم دریافت واقعیت را یادآوری میکند.
بعضی اوقات ازدواج دوم غیرممکن به نظر میرسد و با وجود مسائلی مربوط به حضانت و نیاز به گذر از گذشته، ازدواج دوم میتواند بسیار پیچیدهتر به نظر برسد. در حقیقت، بیش از 25٪ انسانها ازدواج را برای بار دوم انتخاب نمیکنند و میتوان به آسانی دلیل آن را تشخیص داد. اولین نکته این است که ممکن است ذهنتان هنوز درگیر ازدواج قبلی باشد، حتی اگر این درگیری فقط در حافظه باشد یا از سوی دیگر علم به اینکه همسر جدیدتان نیز قبلاً این مسیر را با شخص دیگری طی کرده است و مسائل چگونه برای او نیز پیش رفته است میتواند شما را درگیر کند.
نکته مثبت اینست که افرادیکه در شرف ورود به ازدواج دوم هستند، با چشمان بازتری انتخاب میکنند و سعی دارند ازدواج دومشان بهتر شود. این افراد صادقتر و قابل آموزشتر هستند، که به انتخاب آگاهانهتر آنها کمک میکند. اگرچه قبل از ازدواج هیچ نکتهای تضمین نمیکند که ازدواج بعدی شما محکم خواهد بود، اما تجربهای مانند طلاق میتواند به شما کمک کند تا پرچمهای قرمز و علائم هشداردهنده احتمالی را در مورد ازدواج بعدی خود بهتر تشخیص دهید. همچنین مهم است که به یاد داشته باشید چون میخواهید ازدواج بهتری داشته باشید، به این معنی نیست که ازدواج دوم شما آسانتر نیز خواهد بود. در حقیقت، معمول است که افراد ناخواسته چمدانهای رابطه گذشته را در روابط فعلی خود نیز به همراه بیاورند. کولهباری که میتواند در طولانیمدت بر ازدواج بعدی تأثیر بگذارد.
گذشته را رها کنید
این نکته مربوط به هردوی شماست. باید آنچه را که در ازدواج اول یا روابط قبلیتان رخ داده، رها کنید و باید به اتفاقات زندگی جدیدتان فکر کنید.
چطور؟
گاهی اوقات ممکن است این نکته بهمعنای صحبت در مورد آن شاید برای همسرتان یا شاید فقط برای یک دوست باشد. اما به قصد گله و شکایت در موردش صحبت نکنید و با این نیت در مورد اتفاقات گذشته حرف بزنید که بخواهید آنها را رها کنید.
شاید بخواهید در اینباره حتی با یک داستان یا شعر ذهن شلوغتان را آرامش دهید. تخلیه افکار با کمک ادبیات یا هنر یک روش عالی برای کار کردن با احساسات است و اینطوری کسی هم از این اطلاعات باخبر نمیشود. یکی از بزرگترین کلیدهای رها کردن، بخشش است. خودت را ببخش. همسر سابق خود را ببخش. موضوع ازدواج شما مربوط به گذشته است و هر تلخی که همچنان از گذشته به همراه داشته باشید، شما را در زمان حال مسموم میکند. بخشش به معنای تأیید حرکات اشتباه گذشته نیست و باعث میشود از کنترل افکار مسموم گذشته به درآیید.
قبل از بروز مشکل، نزد درمانگر بروید
بسیاری از افراد تصور میكنند كه درمان فقط راهحلی برای یك مشكل پیش آمده است. اما همیشه دیدن روانشناس قبل از بروز مشكلات واقعی ایده خوبی خواهد بود. وقتی عاشق هستید، بهراحتی میتوانید از موضوعی که بهنظر میرسد یک مسئله جزئی است چشمپوشی کنید یا آن را رد کنید. اما این مسائل «جزئی» ممکن است به مشکلات اساسی تبدیل شوند. مخصوصاً اگر بهدرستی حل نشده باشند. روانشناس متخصص میتواند مشکلات احتمالی را روشن کند و شما را با ابزارهای موردنیاز برای رفع آنها مسلح کند. در واقع داشتن پیششرط تاکتیکی بهتر از واکنش ساده و سهلانگارانه به یک مسئله است. به ویژه هنگامی که صحبت از سلامت روان فرد باشد. بنابراین نه تنها مشاوره زوجی مفید است، بلکه درمان فردی نیز میتواند شما را در روابطتان یاری کند، خصوصاً اگر تحتتأثیر هرگونه کینه و ترس ناشی از ازدواج اولتان باشید.
از مقایسه شریک زندگی جدیدتان با شریک زندگی قبلی خودداری کنید
مقایسه شریک فعلی خود با شریک قبلی معمول است و از بسیاری جهات اجتنابناپذیر است. این مسئله به دلیل تحریک شدن ذهنتان در یک موقعیت مشابه ظاهر میشود. بنابراین اگر مثلاً بر سر یک موضوع وارد مشاجره شوید، آن موضوع میتواند شما را به یاد همسر سابقتان بیاندازد و اینکه او در شرایط مشابه قبلاً چگونه واکنش نشان میداد. اگرچه این لحظات محرک حافظه معمولی است، اما باید بهخاطر داشته باشید همسر جدید شما انسانی متفاوت است. در این نقطههاست که درمان مهم است. درمان به شما کمک میکند تا آن عوامل محرک را شناسایی کنید و از اقدام به مقایسه اجتناب کنید.
نیازهای یکدیگر را برآورده کنید
باید تا آنجاکه میتوانید نیازهای یکدیگر را برآوردهکنید. اینکار با تمام تعهداتی که احتمالاً با آنها درگیر هستید (بچهها، کار، کارهای خانه، خانواده و هر چیز دیگری) همیشه آسان نیست و همیشه هم امکانپذیر نیست، اما باید اولویتتان باشد. نیازهایش چیست؟ شما باید بتوانید این مسئله را دریابید و درصد مناسبی از وقتتان را بهتلاش برای تامین این نیازها قرار دهید. اگر میخواهید این موضوع را بهطور عمیق مطالعهکنید، مقالات و کتابهای خوبی در مورد این موضوع وجود دارد. یا حتی میتوانید بهسادگی از او بپرسید: چهچیزی برایت مهم است؟ میخواهید برای شما چهکار کنم؟ مردان تمایل به احترام و رابطهجنسی دارند و زنان تمایل به عشق و محبت. نیازهای دیگر باتوجه به هرفرد متفاوت است، اما نکتهمهم اینست که برای رفع این نیازها وقت بگذارید و همسرتان را نادیدهنگیرید. ما در این مسیر قبول مسوولیت کردهایم تا نیازهای همسرمان را برآوردهکنیم و هیچکس دیگری نمیتواند اینکار را انجامدهد!
از بحث کردن نترسید
بحث و گفتگوها دور از ذهن نیستند و بندرت کسی دلش میخواهد در میانه این جدلها قرار بگیرد. اما اجتناب از درگیری لزوما چیز خوبی نیست. یک مطالعه در سال 2013، منتشر شده در مجله تحقیقات روانتنی، نشان داد که سرکوب احساسات میتواند اثرات سوئی بر سلامت داشتهباشد و حتی میتواند باعث مرگ زودرس شود. در واقع در این بحثها بیشتر از افرادی که میجنگند باید نگران افرادی باشیم که منفعل عمل میکنند. اما درگیری میتواند زوجها را به یکدیگر نزدیکتر کند. زیرا هنگام درگیری و بحث بیشتر به برقراری رابطه متعهد هستید. با انتخاب صحبت یا کمی بحث بهجای اجتناب کامل از یک موضوع، پیوند مشترک خود و شریک زندگیتان را تقویت میکنید.
ایدهآل را رها کنید
ازدواج همیشه رویایی نیست و افسانهها نیز وجود ندارند. این چیزیست که شما باید بهعنوان یک ایدهآلیست با آن کنار بیایید. ازدواج دوم شما نیز قرار نیست به زندگیتان رنگ افسانه بدهد و باید به یاد داشت که هیچچیز کامل نیست. هیچ دختر کوچولویی در خواب نمیبیند که همسر دوم کسی شده است. بلکه همیشه آنها در خواب عاشق مردی شگفتانگیز میشوند، ازدواج میکنند و بچهدار میشوند. همسر دوم، بچههای شخص دیگری و توافقات طلاق هرگز در رویاهای دختر بچهها دیده نمیشوند. این اصل ناامیدکننده نیست، بلکه تنها واقعیت است. درست است که ازدواج دوم ایدهآل نیست اما این موضوع اشکالی ندارد. این موضوع واقعیت است و حتی میتواند خوب باشد. البته تا زمانیکه ایدهآلهای دیگری که داشتیم، رها کنیم. اگر رویاها مانع از پذیرش واقعیت شوند، گاهی اوقات همانها میتوانند سبب اسارت باشند.
شاید شما قطعات هنری موزاییکی را دیده باشید. این کار با کنار هم قرار دادن صدها قطعه کوچک شکسته از آنچه که قبلاً کامل بوده است ایجاد میشود. حال، اگر هنرمند بهدنبال کاشیکاری یا گلدانهایی بود که روزگاری کامل بودند، هرگز نمیتوانست روی اثر هنری جدید موزاییکی که در مقابلش شکل گرفته تمرکز کند. بنابراین، در ازدواج دوم نیز ما باید ایدهآل را کنار بگذاریم و واقعیت را بپذیریم. فقط به این دلیل که اولین ازدواج بهنوعی یک تلاش ناموفق بوده، به این معنی نیست که هر رابطه طولانیمدت بعدی نیز محکوم به شکست است. هر رابطهای متفاوت است. بنابراین بهتر است موقعیتهای منحصر به فردی را که میتوانند ایجاد کنند با صبر، لطف و دیدگاهی تازه ایجاد کرد. خود درمانی نکردن: پایه و اساس هر ازدواج دوم موفق است.